دلا نزد کسی بنشین که او از دین خبر دارد |
|
به نزد آن رفیقی رو که او داغ جگر دارد |
در این بازار مکاران مرو هر سو چو بیکاران |
|
به دکان کسی بنشین، که در دکان صفا دارد |
اگر علمی نداری پس ترا زو[1]ره زند هرکس |
|
یکی قلبی[2] بیاراید، تو پنداری
که دین دارد |
ترا بر در نشاند او به طراری که میآیم |
|
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دودر دارد |
به هر دیگی که میجوشد
میاور کاسه و منشین |
|
که هردیگی که میجوشد
درون چیزی دگر دارد[3] |
چراغ است نور این قرآن به زیر جامه ات میدار |
|
از این مداح شر بگذر، که او شرک و ریا دارد |
[1]- زو: زود
[2]- قلبی: سکه قلبی را به جای سکه واقعی عرضه کردن، این مذاهب جعلی مانند سکه قلبی هستند که هر ساده ای تصور می کند اسلام واقعی فقط و فقط مذهب خودش است.
[3]- این دو بیت همان است که خود مولانا سروده و عیناً در اینجا آورده ام، به هر دیگی که هر نادانی برای غیر خدا نذر می کند میاور کاسه و منشین چون نذر برای غیر خدا حرام است و آن دیگ درون چیزی دگر دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر