در سرت جز جهالت نیامد |
|
شد قیامت، امامت نیامد |
شد قیامت، امامت نیامد |
|
در سرت جز خلافت نیامد |
آفتابی ز دانش در
آمد |
|
عمر جهل و جهالت سر
آمد |
در پی جهل و تقلید
و تکرار |
|
شیعه شد در جهالت
سر آمد |
ای برادر خودت فکر
خود باش |
|
شد قیامت امامت نیامد |
گیرم آید اگرچه خیال
است |
|
باز سودی به حالت
ندارد |
هست قرآن امامی که
زنده ست |
|
نه امامی که افسانه
آمد |
عاقبت جز ندامت
نماند |
|
نیست جز شر برایت
پیامد |
خوب باش و ز اوهام
شو پاک |
|
قعر دوزخ رود نیت
بد |
عقل و ادراک داری
به پاخیز |
|
قبل از آنی که عمرت
سرآید |
در دلت جز عداوت
نماند |
|
شد قیامت، امامت
نیامد |
*****
چون امام شما غائب
آمد |
|
خمس حاضر شد و نائب
آمد |
رفت نائب به جایش
فقیهی |
|
آمد آنجا به شکل وقیهی |
از فقاهت ولایت در
آمد |
|
چون زمان ولایت سر
آمد |
مطلقه شد ولایت چو
شاهی |
|
ملت از چاله آمد به
چاهی |
زد عقبگرد جای ترقی |
|
لنگ شد هر دو پای
ترقی |
خشت اول که کج رفت
این شد |
|
تا خرافات مبنای دین
شد |
جای قرآن مفاتیح
آمد |
|
نوبت رد و توجیه
آمد |
چون که قرآن روایت
زده شد |
|
عقل رفت و حکایت
زده شد |
اصل رفت و گرفتار
فرعیم |
|
مثل خر زیر آوار
فرعیم |
اصل، توحید باشد کجائی؟ |
|
قبر و گنبد ندارد
صفائی |
این صفائی که دیدی
دروغ است |
|
دیو شرک است و
افسار و یوغ است |
مثل تریاک تخدیر آنی
است |
|
معجزه نیست این
امتحانیست |
مثل گوساله سامری
بود |
|
با صدائی که جادوگری
بود |
تو مشو ایمن از مکر
آخوند |
|
مثل شیطان بود فکر
آخوند |
کرد آخوند گمراه و
خوارت |
|
بُرد آخر به
دارالبوارت |
در پی نفس دون چون
دویدی |
|
جای جنت به دوزخ رسیدی |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر