هم رنگ حماقت شو، تا ظلم و ستم بینی |
|
در روضه ما بنشین، تا کفر گران بینی |
درکش قدح شیعه، هل تا بشوی مشرک |
|
بربند دو چشم سر، تا خواب فقط بینی |
بگشای دو گوش خود گر میل به تقلیدست |
|
بشکن خرد خود را، تا جهل فقط بینی |
بگشای سر کیسه، گر خمس به مالت هست |
|
این حکم آخوند توست، تا فقر فقط بینی |
اینجاست ربا نیکو، پولی ده و صد بستان |
|
عقل و خردت کم کن، تا مهر آخوند بینی |
گویی که قرآن را ببرید ز من آخوند |
|
رو ترک آخوندها کن، تا نور فقط بینی |
اندیشه مکن الا در بحث خلافت تو |
|
اندیشه قرآن به، کاندیشه آن بینی |
خامش کن ازین گفتن تا سر ندهی بر باد |
|
از مذهب خود بگذر تا لذت جان بینی[1] |
[1]- من از مذهب و فرقه خود که همان شیعه اثنی عشریه بود گذشتم و فقط دین اسلام را پذیرفتم و از لحظه ای که اینکار را کرده ام آیات قرآن بسیار برایم قابل فهم و آسان و زیبا و هدایتگر شده و آن نقاب جهل و ظلمتی را که مذهب به روی چشمانم گذاشته بود به دور انداختم و با چشمی باز به قرآن نگریستم و دیدم که خرافیون و طرفداران مذهب در گمراهی هستند، شما نیز همین کار را بکنید و این نقاب مذهب را به دور افکنید، من به شما قول می دهم سوسک نشوید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر