زهی شرک، زهی شرک که ماراست خدایا! |
|
چه نغزست وچه خوبست
وچه زیباست خدایا! |
چه گرمیم چه گرمیم
ازین شرک چو خورشید! |
|
چه پیدا، چه پیدا، چه پیداست خدایا! |
زهی شرک، زهی کفر، زهی باده مداح |
|
که جان را و جهان را بیاراست خدایا! |
ز هر کوی، ز هر کوی یکی روضه و مداح |
|
دگر بار، دگر بار چه غوغاست خدایا؟ |
نه دامی ست، نه زنجیر همه بسته چراییم؟ |
|
چه بندست؟ چه زنجیر؟
که بر پاست خدایا؟! |
ز تقلید و ز جهل است که اینطور اسیریم |
|
ز مداح و آخوند است همه کفر، خدایا |
بکوشید، بکوشید که تا زار نگردید |
|
که شیعه گرفت است چپ و راست خدایا |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر