توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۱ اردیبهشت ۲۸, چهارشنبه

قسمت سوم: با کسانی که حدیث ابوهریره را روایت کرده‌اند

 


مقدمه

روایت افراد مورد اطمینان (موثق) از او:

حاکم از شیخ شیوخش ابوبکر محمد بن اسحاق بن خزیمه روایت کرده که او در مورد ابوهریره می‌گوید: «او از جمله‌ی یارانی بوده که بیشترین عدد احادیث روایت شده از رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  را ـ در میان روایاتی که از او و بقیه‌ی یاران با مخارج صحیح منتشر گردیده‌اند ـ به خود اختصاص داده است»([1]).

حافظ ابن حجر می‌گوید: اهل حدیث بر این امر که ابوهریره بیشتر از همه‌ی اصحاب از رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  حدیث روایت کرده است، اتفاق دارند. ابومحمد بن حزم گوید مسند بقی بن مخلد بیش از پنج هزار و سیصد و اندی از احادیث مروی ابوهریره را در خود جای داده است([2]).

جای توجه و دقت است که این عدد، عدد متون مستقل نیست، بلکه عدد تمامی روایاتی است با تکراری‌ها و روایات ضعیف که بقی بن مخلد آن‌ها را از ابوهریره روایت کرده است. با این وصف تعداد روایات صحیحه‌ی غیر تکراری نسبت به این رقم خیلی کمتر است، پس نکند که ابهام آفرینی طعنه‌گران تو را بفریبد که گویا بیشتر از پنج هزار متن را روایت کرده است و دلیل بر این ادعا هم این است که امام احمد پسر حنبل در مسند خویش 3848 حدیث را از او روایت کرده است که احادیث تکراری فراوان ـ به لفظ یا معنی ـ در میان آن‌ها وجود دارد. چون عادت و رویه‌ی او در مسندش بر تکرار حدیث([3]) است و در میان مرویات او احادیث ضعیف‌السند وجود دارد و جز تعداد کمی، به احادیث صحیح غیر مکرر دست نیافته است، که خیلی از این رقم کمتر‌اند. مطلبی که از این هم بیشتر بر مقصد ما دلالت می‌ورزد، این‌که ابن حجر عسقلانی احادیث صحیحه‌ی منقول از ابوهریره را که در بخاری آمده‌اند، بر شمرده‌ است. تنها به 446 حدیث صحیح دسترسی پیدا کرده است([4]). این در حالی است که 1011 حدیث موصول را از ابوهریره برشمرده است. سبب این تفاوت فراوان این است که بیشتر این روایت‌ها تکراری هستند. با این توضیح روشن می‌شود که محدثین احادیث ضعیف و تکراری را نیز در مرویات خویش می‌آوردند. پس از تدلیس دشمنان، و هولناک شمردن کثرت احادیث ابوهریره توسط آن‌ها، بر حذر باش و مقارنه‌ای میان سرشماری بنده و سرشماری ابن حجر برای احادیث او بزرگترین دلیل برای شما به شمار می‌رود. این حقیقتی بسیار مهم برای دفع شبهاتی است که در رابطه با کثرت روایت ابوهریره و قلت روایت دیگران، به راه انداخته‌اند. زیرا آن‌ها تعداد احادیث ابوهریره را می‌آورند، آن‌ هم طبق سرشماری ابن حجر یا غیر او. یعنی چنین نیست که همه‌ی آن‌چه به ابوهریره نسبت داده شده است، صحیح، و از او روایت گردیده باشد. بل‌که جعل کنندگان حدیث او را مقصد و هدف خویش قرار داده و احادیث کثیری به نام او جعل و وضع کرده‌اند و دراین راستا از آوازه و شهرت او استفاده نموده‌اند. اگر بقی پسر مخلد همه‌ی احادیث ابوهریره را در مسند خویش ذکر کرده است، قرار نیست که ابوهریره ملزم به دفاع از همه‌ی روایاتی باشد که از او روایت گشته‌اند.

و این احادیث پاک و طیبه‌ی فراوان را افراد کثیری از او روایت کرده‌اند.

ابن حجر گوید: بخاری گفته که نزدیک به 800 نفر از اهل علم ـ یا بیشتر از این عدد ـ از صحابه و تابعین و غیرهم احادیث را از ابوهریره روایت کرده‌اند([5]).

همه‌ی این افراد محل ثقه و جای اطمنیان بوده‌اند، جز اندک افرادی که مجهول الحال مانده‌اند و جز تعداد قلیلی که ضعیف بوده‌اند.

این امر که تعداد به این فراوانی (800 نفر) از بزرگان صحابه و تابعین حدیث را از او گرفته‌اند و به احادیث و روایات او اعتماد و ثقه پیدا کرده‌اند، در واقع800 دلیل بر جلالت قدر و صدق لهجه‌ی او، و 800 تکذیب بر کسانی که آتش حسادت و عداوت و تعصب دل‌های آن‌ها را خورده است ـ از مستشرقین و پیروان مسلمانانشان ـ‌ تلقی می‌شود([6]).

افراد جای ثقه و اعتماد ـ از آن‌ها نیز، آن‌هایی که شناخته شده و در قوت ضبط و اتقان از دیگران ـ ممتاز هستند. از این رو ائمه‌ی نقد آن‌ها را به چندین درجه تقسیم کرده ‌و احادیث برخی از آن‌ها را به صحیحتر از احادیث دیگران توصیف کرده‌اند. لکن با رعایت احوال کسانی که ـ از تابعین یا تابع تابعین ـ احادیث را از آن‌ها روایت کرده‌اند.

پس صحیح‌ترین اسنادهای ابی هریره در نظر بخاری سندی است که ابو الزناد، از اعرج، سپس ابوهریره رضی الله عنه  روایت کرده باشد.

اما صحیح‌ترین حدیث ابوهریره نزد امام احمد پسر حنبل، حدیثی است که محمد بن سیرین روایتش کرده باشد. بعد از او حدیثی که سعید پسر مسیب آن را روایت کرده باشد.

اما صحیح‌ترین احادیث ابوهریره نزد امام علی بن مدینی، احادیثی هستندکه شش تن آن‌ها را روایت کرده باشند که عبارتند از ابن المسیب، ابو سلمه، اعرج، ابوصالح، ابن سیرین و طاووس.

صحیح‌ترین احادیث ابوهریره نزد ابن معین نیز، احادیث شش تن هستند که عبارتند از: ابن المسیب، ابو صالح، ابن سیرین، مقبری، اعرج و ابو رافع که در چهار نفر آن‌ها موافق ابن المدینی بوده است و ابا سلمه و طاووس را استثنا کرده که به عوض آن‌ها مقبری و ابو رافع را آورده است.

اما بخاری از همه‌ی این‌ها، و افراد بسیاری غیر این‌ها نیز، از بزرگان تابعین احادیث روایت کرده است و در نتیجه‌ مجموعه‌ی یارانی که بخاری برای ابوهریره ذکر کرده است، 57 نفر تابعی هستند که این عده غیر ابن عباس و انس هستند که از جمله‌ی 800 نفری به شمار می‌آیند که بخاری آن‌ها را شمرده است که از ابوهریره حدیث نقل کرده‌اند.

من بر این امر حریص بودم که سخن بخاری را در زمینه‌ی 800 نفر بودن کسانی که از ابوهریره حدیث روایت کرده‌اند، تحقیق کنم و یک سرشماری دقیق علمی بر روی آن‌ها انجام دهم که دل دوستداران ابوهریره از آن شاد گردد و هر کس را که مدعی است، بخاری در مورد ابوهریره مبالغه ورزیده و به سکوت وادارد. به استخراج مثال‌هایی از روایات یاران ابوهریره در صحیحین و سنن اربعه (ابی دواد ـ نسایی ـ ترمذی و ابن ماجه) و مسند احمد پرداختم، بعد روایات کسان دیگری را ذکر کردم که در این هفت کتاب نیامده‌اند و آن‌ها را از کتاب‌های دیگری استخراج کردم، بعد به استخراج نام کسانی پرداختم که عبدالرحمن پسر ابی الحاتم در کتاب الجرح و التعدیل روایت آن‌ها را از ابوهریره آورده است و من به روایت آن‌ها در این کتب دست نیافته‌ام. بعد به ذکر اسامی کسانی پرداخته‌ام که ابن حبان در کتابش الثقات روایت آن‌ها از ابوهریره را آورده است که در این کتب نیامده‌اند، بعد فهرستی از این روایات طبق حروف الفبا با تکرار کسانی که مشهور به لقب یا کنیه‌ای هستند ـ اگر روایتی از او نقل شده باشد ـ پرداخته‌ام و به هر کدام از آنان عددی اختصاص داده‌ام، بعد در فهرست دیگری به ارقام کسانی که بخاری نام آن‌ها را در صحیح خود آورده است، پرداخته‌ام. بعد ارقام کسانی را که مسلم آن‌ها را ذکر کرده و در فهرست بخاری نیامده‌اند، آورده‌ام. بعد فهرست کسانی را که اصحاب سنن و امام احمد آورده‌اند بر فهرست بخاری و مسلم افزوده‌ام. بعد فهرست کسانی را که ابن راهویه و غیر او بر مرویات این هفت کتاب افزوده‌اند، آورده‌ام. بعد نام کسانی را که ابن ابی الحاتم آورده است، بعد زیادات ابن حبان را، همه‌ی این سعی و تلاش و فهرست بندی در راستای استفاده بیشتر خواننده و محقق صورت گرفته است که خواننده محترم همه‌ی این توضیحات و فهرست‌ها را در کتاب مفصل بنده موسوم به «دفاع عن أبي هریرة» «دفاعی از ابوهریره» خواهد یافت.

مناقب ابوهریره در این خلاصه نمی‌شوند که تعداد 800 نفر ـ طبق شمارش بخاری ـ یا بیشتر احادیث او را روایت کرده‌اند، چرا که طبق سرشماری که من انجام داده‌ام، عدد آن‌ها کمی کمتر از این رقم است، بلکه منحصر گردانیدن آن‌ها در هشتصد تن باعث ضایع شدن بسیاری از دست‌نوشت‌های حدیثی خواهد شد که مثال‌های فراوان دیگری در آن‌ها وجود دارد. چون در مسند ضخیم بقی بن مخلد و غیر او، بلکه غیر از این مناقب، مناقب دیگری وجود دارد که در ضمن اعترافات اتباع تابعین در ممالک حجاز و عراق و شام و مصر و خراسان آشکار و روشن می‌شوند که اعترافات این عدد فراوان به روایات یاران ابوهریره که احادیث از او گرفته و به دیگران رسانده‌اند و در کتب مدون حدیث به وفور یافت می‌شوند، جزو مفاخر و مناقب او به شمار می‌آیند.

بسیار مفید و با اهمیت به نظر می‌رسد که خواننده‌ی عزیز را بر نام‌هایی مطلع گردانیم که از ابوهریره حدیث روایت کرده‌اند و با این‌که از جمله‌ی بزرگان و شجاعان انسان‌ها بوده‌اند و به عقل و نیک اندیشی و دورنگری شهرت داشته‌اند و صاحب فقه و استنباط بوده، یا اهل عدل و حسن قضاوت و زهد و پارسای و کثرت عبادت به شمار رفته‌اند یا به شریف‌ترین خانواده‌های قریشی و انصاری منتسب بوده‌اند. با وصف دارا بودن همه‌ی این مناقب ـ که محال است این چنین افرادی از مشاهده‌ی دروغ از او غفلت بورزند ـ از ابوهریره حدیث روایت کرده‌اند. کسی که دروغگو و ضعیف یا اهل جعل حدیث باشد، حال و وضع خود را حداقل از دو سه نفر مخفی نگه می‌دارد که از او حدیث روایت می‌کنند و بعضا به دروغگویی همچون خودش می‌رسد که در جهت خدمت به اطلاع رسانی دروغ و دروغگویی، دروغ او را نقل کند اما محال است که کسی بتواند حال و وضع درغگویانه‌ی خود را از صدها نفر پنهان بدارد، یا این‌که به صدها نفر دروغگو دسترسی پیدا کند و همه‌ی آن‌ها مسخرش شوند. چنین نیست که خداوند متعال غفلت و سادگی را برای صدها نفر روایت کننده مکتوب و مقرر فرموده باشد، اما آقایان اسکافی و ابوریه اهل ذکاوت و هوشمندی و خرد تلقی شوند. تا یکی باور کند و بگوید، آن‌ها نتوانسته‌اند حال و وضع ابوهریره را کشف و درک کنند، اما ابوریه توانسته است؛ خداوند سبحان مقرر فرموده است که ما افراد دروغگو و منافق را از لحن بیان شناسایی کنیم. چنان‌که در کتاب مبارکش فرموده است. چه شد که بااین تعداد فراوان لحن قول و دروغگویی ـ اگر دروغگو بوده ـ ابوهریره را در نیافتند، در حالی که در میان آن‌ها ده‌ها تن از بزرگان تابعین ـ از نظر علم و صدق و ورع و امر به معروف وجود داشته است، از جمله‌ی آن‌ها کسانی که نام آن‌ها را در فصول مختلفه‌ی این کتاب آوردیم.

نام‌های واضحی که آورده‌ایم نزدیک به 750 نفر هستند، در حالی که بخاری فرموده است آن‌ها 800 نفر بوده‌اند.

بدین ترتیب بخاری در سرشماری خود خیلی دقیق بوده است.

این چنین فضل و بزرگواری ابوهریره ـ دراین‌که تعداد کثیری از صحابه اشاعه کننده‌ی علم او بوده‌اند ـ روشن و معلوم می‌گردد.

من برادران مومن ـ دوستداران صحابه رضی الله عنه  را ـ دعوت می‌کنم که این تحقیق را قرینه و نشانه‌ی صحت و دقت همه‌ی اقوال و سخنان بزرگان صدر اسلام تلقی کنند و حسن ظن‌شان نسبت به ابوهریره، نشات گرفته از حسن ظن‌شان به این بزرگان باشد.

در کتاب مفصل (دفاع عن ابوهریره) دومین گردش مبارک دَوسی را می‌یابید و در آن با کسانی مصافحه می‌نمایید که ابوهریره را ندیده‌اند، بلکه از طریق واسطه حدیث را از او دریافت کرده‌اند و این واسطه‌ها صغار متاخرین تابعین، و افراد زیرک و آگاه بعد از آن‌ها، از بزرگ مردان علمای ممالک و دانشمندان هوشیار علم حدیث به شمار رفته‌اند.

من کوشیده‌ام که در همه‌ی طرق و راه‌هایی که بخاری و مسلم در دو صحیح خود از کانال آن‌ها خواسته‌اند به ابوهریره برسند، ‌تتبع و تحقیق بورزم. بدین وسیله اسنادها را از یاران او به شاگردانشان نسبت داده‌ام، بعد به طبقات پایین‌تر از آن‌ها که به دنبال ایشان آمده‌اند تا به شیوخ بخاری و مسلم منتهی می‌شوند، بعد بسیاری از نام‌ها را ذکر و بیان کرده‌ام که بخاری و مسلم نسبت و توضیح آن‌ها را نادیده‌ گرفته‌اند و در این کار از مقدمه فتح الباری بهره گرفته‌ام.

مقدمه‌ای که بخش مستقلی از کتاب را به خود اختصاص داده است و همچنین از کتاب تهذیب التهذیب بهره گرفته‌ام. برای هر یک از یاران ابوهریره نقشه‌ای مانند شجره‌ی نسب درست کرده‌ام. مانند اسناد‌هایی که بخاری به واسطه‌ی آن‌ها به ابوهریره وصل شده است. بعد نقشه‌ی دیگری برای اسناد‌هایی که امام مسلم به واسطه‌ی آن‌ها به ابوهریره رسیده است و هدفم از این عمل این بوده که نقشه‌ی مبارکی از نام‌های شریفه و مبارک را که احادیث ابوهریره را در سه قرن اول پخش کرده‌اند، تهیه کرده‌ باشم تا این نقشه‌ها کمکی باشند برای دوستداران ابوهریره که به سرعت بر اسانید صحیحه‌ای که به واسطه‌ی آن‌ها احادیث ابوهریره را روایت می‌کنند ـ در هر جا که بیابند، اطلاع پیدا کنند و این مطلب را به عنوان یک ضرورت و نیاز اساسی انجام داده‌ام.

برای تهیه‌ی هر نقشه‌ای شماره‌ی خاصی در نظر گرفته‌ام تا مراجعه به آن به آسانی صورت بگیرد، چنان‌چه شمارشی انجام داده‌ام که به گمانم بسیار دقیق می‌باشد و این شمارش جاهایی را که بخاری یا مسلم نام آن تابعی را از ابوهریره در آن آورده‌اند، مشخص کرده است.

این نقشه‌ها تلاش جدیدی هستند که من به ابتکار خود آن‌ها را به وجود آورده‌ام و خواسته‌ام که کمکی باشند برای دوستداران ابوهریره آن‌هایی که با علم رجال و حدیث و اتصال اسانید آشنایی چندانی ندارند که به سرعت به صحت تعداد بسیاری از احادیث ابوهریره که در صحیحین نیامده‌اند اطلاع و آگاهی پیدا کنند.

این نقشه‌ها هر دیوانی از دیوان‌های حدیث را بر خواننده ـ به هنگام مطالعه‌ی آن ـ عرضه کرده‌اند. زیرا کسی که حدیثی در سننن نسایی یا ابو داود یا مسند احمد می‌یابد و می‌خواهد بر صحت سند آن اطلاع پیدا کند، لازم نیست زحمتی فراوان تحمل کند. بلکه برای او همین بس که نام تابعی را در سند حدیث آن پیدا کند، بعد می‌بیند که این سند بر همه‌ی فروعیات راویان از این تابعی در نقشه یا نقشه‌هایش منطبق است و سند صحیح. نه تنها صحیح بل‌که بر شرط بخاری و مسلم ـ که اعلی درجه‌ی صحت حدیث هستند ـ نیز هست. اگر سند مورد نظر بر این شروط انطباق نیافت، بر او لازم است که پیرامون آن در کتاب‌ها به کاوش بپردازد یا از اهل علم به رجال اسانید سوال و پرسش نماید، آن‌گاه حدیث صحیح یا ضعیف از آب در می‌آید و حکمش برای او روشن می‌شود.

پس بر مشاهده‌ی این مجموعه‌ی نادر و فرید و گران‌بها از این پلاک و پوسترهای گران قیمت و زیبا که نمایش دهنده‌ی هنر دَوسی مستقلی هستند، اطلاع پیدا کنید.

این پوسترها قبل از این‌که یک نقشه شجره‌ی نسب باشند، پوسترهای مزین شده‌ای هستند و تمامی اسماء و نام‌هایی که در آن‌ها آمده‌اند، جای ثقه و اهل کمال و درستی و صدق هستند، مگر تعداد کمی از نام‌ها که صاحبانشان جزو صادقینی بوده‌اند، که کمال و درستی‌شان کمتر از بقیه بوده‌ است، و بخاری و مسلم احادیثی را که در آن‌ها مورد اتباع واقع شده‌اند، روایت کرده‌اند نه احادیثی را که در آن‌ها منفرد گشته‌اند.

در مشاهده‌ی این نقشه‌های فرصت دیگری است برای دوستداران ابوهریره تا اجماع ائمه‌ی علما و پارسایان و نوابغ قرون فاضله را بر تداول احادیث ابوهریره به چشم خود ببینند.

نکته ظریف و در خور توجه این‌که، همچنان‌که روایت کنندگان از ابوهریره طبق سرشماری بخاری در حدود 800 نفر هستند، ناقلان احادیث او هم در صحیحین طبق سرشماری که انجام داده‌ام، در حدود 800 نفر اهل ثقه هستند و به هنگام شمارش اسامی آن‌ها می‌بینید که در میان آنان اشراف و بزرگان مسلمان و فرزندان و نوادگان بزرگان صحابه مشاهده می‌شوند:

در میان آنان کسانی را می‌یابی که از ذریه‌ی ابوبکر صدیق رضی الله عنه  هستند. مانند محمد پسر عبدالله پسر ابی عتیق، محمد پسر عبدالرحمن پسر ابوبکر، یا کسانی که از ذریه‌ی عمر بن خطاب هستند، چون سالم پسر عبدالله پسر عمر، و حفص پسر عاصم پسر عمر و عاصم پسر محمد پسر یزید پسر عبدالله پسر عمر و واقد پسر محمد بن زید بن عبدالله بن عمر و عمر بن حمزه بن عبدالله بن عمر، در میان آنان کسانی هستند که از ذریه‌ی عبدالرحمن بن عوف الزهری القرشی به شمار می‌آیند، مانند: ابی سمله پسر عبدالرحمن بن عوف و حمید بن عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابراهیم بن عبدالرحمن بن عوف و فرزند او ابراهیم بن سعد بن ابراهیم و نوه‌ی او عبیدالله بن سعد بن ابراهیم بن سعد بن ابراهیم بن عبدالرحمن، و یعقوب بن ابراهیم بن سعد بن ابراهیم بن عبدالرحمن، عبدالمجید بن سهیل بن عبدالرحمن و ابی مصعب احمد بن ابی‌بکر الزهری او هم از ذریه و نسل‌ عبدالرحمن.

و کسانی که از ذریه‌ی عبدالله پسر مسعود به شمار می‌آیند، چون: عبدالملک بن معین بن عبدالرحمن بن عبدالله بن مسعود و پسرش محمد بن عبدالملک.

از اموی‌ها نیز: اسماعیل بن امیه‌ی بن عمرو بن سعید بن العاص الاموی و ایوب پسر موسی بن عمرو بن سعید بن العاص و عمرو بن یحیی بن سعید بن عمرو ابن سعید بن العاص.

و دوباره از ذریه‌ی صحابه: عروه بن زبیر بن العوام و فرزندش هشام بن عروه. ابراهیم پسر سعد بن ابی وقاص الزهری و عبدالله بن براد بن یوسف بن ابی برده بن ابوموسی الاشعری. و قدامه بن موسی بن عمر بن صحابی قدامه پسر مظعون الجمحی، و ابوزرعه‌ی بن عمرو بن صحابی جریر پسر عبدالله البجلی و عبیدالله بن عبدالله بن عتبه بن مسعود الهذلی.

و اسحاق بن عبدالله بن صحابی قهرمان ابی طلحه‌ی الانصاری و عبدالله پسر الفضل بن العباس بن ربیعه بن الحارث بن عبدالملک بن هاشم.

عبدالملک پسر ابوبکر بن عبدالرحمن بن الحارث بن الهشام المخزومی و محمد بن عبدالرحمن بن نوفل بن الاسود بن نوفل بن خویلد بن اسد بن عبدالعزی.

محمد پسر معن بن محمد بن معن بن صحابی نضله بن عمرو الغفاری و ایوب بن خالد بن صفوان الانصاری نوه‌ی ابی ایوب الانصاری و اما ائمه‌ی بزرگوار: حسن بصری، محمد بن مسلم الزهری، سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، شعبه بن الحجاج، عبیدالله بن المبارک، عبدالرحمن بن عمرو الاوزاعی، عبدالله بن الزبیر الحمیدی القرشی، و حسن بن محمد الزعفرانی، که این دو نفر اخیر از موثق‌ترین یاران شافعی به شمار می‌آیند.

از زاهدان و پارسیان: فضیل پسر عیاض و وهیب پسر الورد المکی و حیوه پسر شریح، همه‌ی این‌ها از رجال صحیحین هستند که روایت مستقیم و مباشر از ابوهریره دارند یا از جمله‌ی کسانی هستند که روایت او را در صحیحین نقل می‌نمایند، دقت کن که چگونه فضل و شرف و بزرگواری از هر طرف ابوهریره را احاطه کرده‌ است.

از این‌رو برای او و برای ما دوستداران او، جایگاه رفیع و بلند هست و برای آن‌ها (صاحبان سوء ظن) پست‌ترین مرتبه و پایه.

***

و بعد...

از آن‌جا که یاران رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  الگوی دینی ما هستند و آن‌ها حاملان کتاب خدا و سنت محمدی به سوی کسانی که این امانت را از آن‌ها دریافت کرده و به خوبی حمل کرده و به دیگران تحویل داده‌اند، می‌باشند و در نتیجه این امانت صحیح و سالم به ما رسیده است. حق این امانت بر ما و امثال ما ایجاب می‌کند که هر گونه شبهه‌ای از سیره‌ی پاک این بزرگواران دفع کنیم، سیره‌ای که گذشتگان ما با تلاش خود آن را حفظ کرده‌اند و بر ماست که هر گونه بهتان و تجاوز و افترایی را که ظالمانه بر آن‌ها چسپانیده‌اند از ساحت آن‌ها بزداییم تا صورت آن‌ها که بر انظار انسان‌ها عرضه‌ می‌شود، صورتی پاک و صادق بماند. آن‌چنان‌که بوده‌‌اند و زیسته‌اند تا آیندگان به آن‌ها اقتدا و تاسی جویند و نسبت به شریعتی که خداوند توسط آن‌ها به بشریت ارزانی داشته است، اطمنیان کامل داشته باشند و شریعت اسلامی طعن بر آن‌ها را، طعن بر دین تلقی کرده است، چون آن‌ها راویان دین بوده‌اند و زشت و کریه کردن صورت آنان در واقع تشویه‌ چهره‌ی دین و تشویه‌ امانتی که آن‌ها حمل کرده‌اند، به شمار می‌آید. زشت کردن چهره‌ی آن‌ها و طعن بر آن‌ها تشکیک در همه‌ی بنیان‌هایی که شریعت در این دین حنیف و سمیح بر آن‌ها استوار است، به شمار می‌آید و اولین نتایج آن محروم کردن نسل جوان و نسل‌های بعد از آنان از سرمشق حسنه‌ای است که بدان اقتدا و تاسی بجویند و امانات اسلام را به دنبال آنان با خود حمل کنند و این امر ممکن نیست، مگر این‌که حسنات و نیکی‌های آنان را سرمشق قرار دهند و اخلاق و سجایای کریمه‌ی آنان را بشناسند و دریابند که کسانی که این حسنات را تشویه می‌نمایند و این سجایا را در شکلی غیر از شکل طبیعی خود جلوه می‌دهند، در واقع می‌خواهند با اسائه‌ی ادب علیه مردان و بزرگان اسلام، علیه اسلام اسائه‌ی ادب نمایند([7]).

من امیدوارم این صفحات فریادی از فریادهای حق باشند که جوانان مسلمان را بر این دسیسه‌ی خطرناک دشمنان صحابه ـ که این تنها را نمونه‌ای از دسیسه‌های آنان می‌باشد ـ آگاه و متنبه‌ گرداند، تا در نتیجه‌ی آن افراد توفیق پیدا کرده به سوی خیر، بتوانند به تحقیق در حقیقت تاریخ اسلامی همت گمارند و صفات شریف و بزرگوارنه‌ی مردان اسلام را بشناسند و در پی آن دریابند که خداوند عزوجل جزای حفاظت آنان را از حقیقت تاریخ، معجزه‌ای قرار داده است که بر دستان آنان و همکارانشان ظهور یافت و آن این‌که آنان عظیم‌ترین نمونه‌ی انقلاب را در تاریخ بشریت آفریدند([8]).

آری! ابوهریره از تمامی توفان‌هایی که در اطراف او ساخته‌اند و از امواج غداری که زیر پای او را به طلاطم انداخته‌اند، سربلند بیرون آمده است. او برای همیشه پابرجا و استوار ماند. جمهور مردم او را دوست داشتند و برایش احترام قایل شدند و جایگاه و منزلت او را دریافتند و آفرینندگان همه‌ی این تهاجمات گمراه کننده‌ سرافکنده، و شکست خورده عقب نشینی کردند که دامن شرمندگی و شکست را به دنبال خود می‌کشند([9]).

در حقیقت این طعنه‌زنان در روشنایی آن‌چه که از پیش در درونشان جای گرفته است به تحقیق و تنقیب اخبار و روایات ابوهریره می‌پردازند و به تحقیق خالی و دور از هوی و هوس همت نمی‌گمارند، کاری که خاورشناسان نیز در حق ابوهریره، بل‌که در حق علوم مربوط به سنت [علوم الحدیث] کرده‌اند. این عده نیز تحت تاثیر نظریات خاورشناسان قرار گرفته و سخنان آنان را ـ اگر مطابق هوا و خواست‌شان باشد ـ نشخوار می‌کنند، غافل از این‌که این خاورشناسان مغرض به نقادی و خرده‌گیری از احادیث و محدثین اکتفا نکرده، بلکه قرآن را نیز مورد تهاجم ناجوانمردانه‌ی خود قرار داده‌‌اند. اما قرآن و سنت از عملکرد و هجمه‌ی آن‌ها هیچ زیانی متحمل نشده‌اند، زیرا قبل از اینان نیز معتزله و بسیاری از اهل هوا و هوس همه‌ی این‌ کارها یا بعضی از آن را کرده‌اند، اما سنت همچون کوه ثابت قدم و استوار در مقابل آن‌ها ایستاده است و تنها این‌ها بودند که خسته و مایوس و سرافکنده گشتند([10]).

بنابراین ابوریه و دار و دسته‌اش اولین کسانی نیستند که از این در اسلام را کوبیده‌اند، بلکه آن‌ها پیشوایان قدیمی از اهل هوا را دارند، اما اسلام راه خود را همچنان با قوت طی می‌کند. بگذار آن‌ها هر چه توان دارند فریاد برآورند و هرچه دوست دارند بگویند، اسلام فریاد آن‌ها را نشنیده می‌انگارد، لذا یا بدون توجه به ایشان از کنارشان می‌گذرد یا آن‌ها را به شدت نابود و خرد می‌کند.

ولی آن‌چه عجیب به نظر می‌رسد، این است که آن‌چه این معاصرین می‌گویند در اصل و معنا همان چیزی است که قدیمی‌ها گفته‌اند و تنها یک فرق میان آنان و این‌ها وجود دارد و آن این‌که گذشتگان و قدیمی‌ها چه منحرف بوده باشند یا ملحد، عالم و آگاه بوده‌اندو بیشترشان آگاهانه گمراه گشته‌اند و خداوند سرگردانشان کرده است.

اما این معاصرین جز جهل و جرات [بر دهان گشودن به جهل] توشه‌ی دیگری ندارند، الفاظی را تکرار می‌نمایند که حتی به خوبی از عهده‌ی تلفظ آن‌هابر نمی‌آیند، در کفر مقلد‌ند، بعد بر هر کس که بخواهد آن‌ها را براه راست و مستقیم برگرداند، تکبر می‌ورزند([11]).

حتی من در مدت زمان تالیف این کتاب ـ با این‌که به شدت بر پوچی و بی‌ارزشی اعتراضات ابوریه واقف بودم، از مطالعه‌ی واسع و فراوان او، و اطلاع پیدا کردنش بر این همه حدیث فراوان از کتب متفرقه، چنین می‌پنداشتم که او سال‌های طولانی زحمت کشیده‌ تا این همه احادیث و دلایل جمع‌آوری کرده است. من تا آن‌ وقت کتاب طحاوی در زمینه‌ی آثار و احادیث مشکله، تحت عنوان «مشکل‌الآثار» و کتاب ابن قتیبه در زمینه‌ی تاویل حدیث‌های مختلف را مطالعه نکرده بودم و چون پس از گذشت مرحله‌ای از آغاز به کار تالیف این کتاب، دو کتاب یاد شده را مطالعه کردم، متوجه شدم که ابوهریره اصلا چیز جدیدی نیاورده است، بل‌که کارش تنها جمع‌آوری شبهات مختلفه‌ای بوده است که زنادقه دو قرن دوم و سوم آن‌ها را به راه انداخته‌اند و طحاوی و ابن قتیبه آن‌ها را جمع آوری کرده و بعد آن‌ها را در این دو کتاب نمونه و کم نظیرشان نقد و بررسی و در نهایت رّد کرده‌اند و کاری که ابوریه بدان برخاسته و انجام داده این بوده که نقد این دو عالم را بر شبهات جمع آوری شده، حذف کرده و شبهه‌های باقی مانده از زنادقه را باقی گذاشته و آن را کتابی نام نهاده که گویا شعاعی بر سنت می‌اندازد و در واقع کار ابوریه جز این نیست که گفته‌های نظام و المریسی و امثال آن‌ها را بار دیگر نشخوار کرده است.

اگر یک فرد صحابی در تاریخ به درجه‌ای برسد که ابوهریره به آن رسیده است و امروزه فردی بیاید و گمان ببرد که همه‌ی مسلمانان، پیشوایان صحابه و تابعین و محدثین حقیقت او را نشناخته و دریافت نکرده‌اند و او در واقع دروغگو و افتراگر بوده است. این چنین موضعی که برخی از افراد در قبال همچون صحابه‌ی بزرگواری اتخاذ می‌کنند، شایسته‌ی این است که برای اتخاذکنندگان و گویندگان آن وضعیتی بوجود آورد که عقل و علم‌شان ـ با هم ـ با همه‌ مورد استهزاء و تمسخر قرار گیرد([12]).

پس بترسند و بر حذر باشند آن‌هایی که با وصیت خداوند در باره‌ی اصحاب و یاران رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  به مخالفت برمی‌خیزند و در مقابل ابوهریره و امثال او دهن کجی می‌کنند و بدانند که: بعد از این‌که خداوند سبحان به عدالت آن‌ها تصریح کرده و به ستایش از آن‌ها پرداخته و اعلان کرده که از آن‌ها راضی است، جایی برای حرف هیچ انسان مسلمانی باقی نمی‌ماند، مگر این‌که دهان به تزکیه و تشریف آن‌ها بگشاید و به بیان حسن اعتقاد خویش در مورد عموم و خصوص آن‌ها بپردازد. اما انسان مومن اندیشمند و عاقل اگر در دین مبین اسلام و چگونگی تاسیس و نشر و تثبیت آن در اطراف و اکناف جهان دقت کند و به مطالعه‌ی درخشش نور اسلام همت گمارد، ‌به این حقیقت ایمان می‌آورد که اصحاب بزرگوار بهترین افراد این امت در سراسر جهان بوده‌اند، زیرا آنان بودند که به خداوند و پیغمبر او ایمان آوردند و در راه اعتلای کلمه‌ی حق با جان و مال به جهاد برخاستند، آنان بودند که در راه دین و نصرت رسول امین از مملکت خود هجرت، و اقوام خود را ترک کردند، و اعمال نیکوی غیر آنان در مقابل اعمال ایشان چیزی است کم و کوچک در مقابل یک شئی بسیار و بزرگ، با این وصف اگر آنان بهترین افراد امت نباشند چه کسی شایستگی این بهترین بودن را دارد؟

اگر انسان مسلمان عارف و دانا نظری به شخصیت رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  بیندازد، که «رحمة للعالمین» است و جهان به مقدم او نورانی گردید. اخلاق عظیم او بر همه‌ی بشریت اثر گذارده است و گیتی به برکت مقدم مبارک و دین بزرگوار او نورانی گردیده است، می‌داند که اولین گروه از انسان‌ها که از دین او بهره گرفتند و به نور او منور گردیدند، اصحاب کرام هستند، آیا معقول است که خورشید طلوع کند و اماکن بعید را نورانی گرداند، اما اطراف آن و اماکن نزدیک از پرتو انوار و روشنایی آن بی‌بهره بمانند؟ آیا معقول است که دعوت و فراخوانی رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  و ارشادات و آیات تلاوت شده توسط او و احادیث شریف و جوامع کلمه‌ی او، همه‌ چون غباری در مسیر باد بیهوده پراکنده شوند و کسی از آن‌ها سودی نبرد؟ اگر چنین نیست، پس چه کسانی از پرتو نور اسلام، نور و درخشش دریافت کردند و چه کسانی این دین مبین را به اطراف و اکناف جهان رساندند؟ آیا این کار توسط چند نفر که تعدادشان از انگشتان دستان تجاوز نمی‌کند، ممکن است در حالی‌که در حَجَّهُ الوداع تعدادی در حدود صد هزار نفر از مردان مؤمن و زنان مومنه‌ی صالحه‌ی راضیه به سهم پروردگارشان، در خدمت رسول خدا  صل الله علیه و آله و سلم  بودند.

پس باید دانست که هر کس در حق یاران رسول خدا بدگویی کند و بی‌ادبی بورزد، در واقع می‌خواهد ساختمان اسلام را از اساس ویران کند، اما باید بدانند که ساختمان اسلام مهمتر از آن است که ویران شود و نور اسلام برتر از آن است که خاموش گردد، زیرا خداوند جز این نمی‌خواهد که نور خود را به کمال رساند و پیوسته با پیروزی این آیین آن را گسترده‌تر گرداند، هر چند کافران دوست نداشته باشند([13]).

ای اهل هوی و هوس گم شوید:

اگر با وجود این دلایل باز بر عقیده‌ی انحرافی خویش اصرار بورزید، بدانید که عقاب خداوند شدید است و اگر شما [خلف ناصالح] او را خوار می‌کنید و مورد بی‌احترامی قرار می‌دهید، بدانید که از قدیمیان نیکوکار کوفی کسی هست که بیست سال تمام با ابوهریره مجالست و نشست داشته است، با وجود این هنگام مرگ او آرزو می‌کند ای کاش تنها لحظه‌ای شرف نشست و مجالست با ابوهریره را به او می‌دادند، از اعمش روایت شده که ابوصالح السمان گوید:

من در دنیا آروزی هیچ چیزی نمی‌کردم، جز دو دست لباس سفید که آن‌ها را بپوشم و در خدمت ابوهریره بنشینم([14]).

گویی ابوهریره رضی الله عنه  آن‌ها را به پوشیدن لباس سفید امر می‌کند تا ظاهرشان همچون دلهایشان که در درخشش و نورانیت و صفا و ازاله‌ی زنگ و چرک و حقد از آن مانند حدیث رسول الله پاک است، پاک و درخشنده و بی‌زنگ باشد.

اگر شما (ابوریه و امثالش) به سب و ناسزاگویی او برمی‌خیزید، در حالی‌که خداوند شما را امر کرده، برای یاران رسول خدا استغفار و طلب بخشش کنید، بدانید که بزرگانی از تابعین وجود دارند که به همه‌ی نسل‌های مسلمین وصیت می‌کنند برای ابوهریره از خداوند طلب بخشش کنند.

محمدبن سیرین می‌گوید: شبی در خدمت ابوهریره بودیم، گفت پروردگارا از ابوهریره و مادرش و کسی که برای این دو استغفار کند، در گذر، محمد گوید ما [هم‌اکنون] برای آن‌ها طلب غفران می‌کینم تا مشمول دعای او واقع شویم([15]).

من (مؤلف) هم([16]) با صدها میلیون نفر از مسلمانان که هم‌اکنون برای ابوهریره طلب غفران و رضوان می‌کنند ـ ‌آن‌جا که خطیبی روی منبر می‌رود یا واعظی روی منبرش به موعظه می‌پردازد. یا هر فرستنده‌ای یک وصیت اسلامی پخش می‌کند ـ من هم با آن‌ها هم‌زبان شده و می‌گویم خداوندا از ابوهریره و مادرش درگذر و آن‌ها را مورد رحمت خودت قرار بده. و هیچ احدی دهان به سب و دشنام او نمی‌گشاید، مگر این‌که خداوند او را از نعمت بودن با جماعت محروم می‌گرداند و زبانش از نطق به حق گرفتار مشکل می‌شود و از نعمت فصاحت محروم می‌گردد. بی‌شک ابوهریره این آیه‌ی خداوند را تلاوت کرده که می‌فرماید:

﴿يَوۡمَ لَا يُخۡزِي ٱللَّهُ ٱلنَّبِيَّ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥۖ نُورُهُمۡ يَسۡعَىٰ بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَبِأَيۡمَٰنِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَآ أَتۡمِمۡ لَنَا نُورَنَا وَٱغۡفِرۡ لَنَآۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٨ [التحریم: 8].

یعنی: در روزی که خداوند پیغمبر و کسانی را که به او ایمان آورده‌اند، خوار و سبک نمی‌دارد. نور ایشان پیشاپیش و سوی راستشان در حرکت است، می‌گویند پروردگارا نور ما را کامل گردان و ما را ببخشای، چرا که تو بر هر چیزی بس توانایی.

ابوهریره از کسانی است که به او (پیغمبر) ایمان آورده‌اند. بی‌گمان او در روز قیامت در انتظار این راهپیمایی لذت بخش با پیغمبر  صل الله علیه و آله و سلم  است، در حالی که در امن و اطمینان کامل، و دور از هر خوفی است.

ابوهریره نور درخشان و روشن است، خداوند به وسیله‌ی قوه‌ی حفظ او را روشنایی بخشیده است و روایاتش به درازای زمان و در پی هم آمدن نسل‌های مسلمان راهنما و روشنگر خواهند ماند، و هر کس این نور و روشنایی را مشاهده نکند، جز ظلمت و تاریکستان چیزی از او تصور نمی‌کنیم.

رحمت و رضای خدا بر تو باد ای ابوهریره، گویی تو را می‌بینیم که در حق کسی که من در رد مقاله‌ی او، خود را خسته کرده و به زحمت انداخته‌ام، تو بس مشفق و مهربان هستی و در حق کسانی که دوستت ندارند و با تو دشمنی می‌ورزند، همان سخن را تکرار می‌کنی که پیغمبرت در حق کسانی که او را دشمنی می‌کردند، به نقل از قرآن کریم گفت: ﴿يَٰقَوۡمِ أَرَءَيۡتُمۡ إِن كُنتُ عَلَىٰ بَيِّنَةٖ مِّن رَّبِّي وَءَاتَىٰنِي رَحۡمَةٗ مِّنۡ عِندِهِۦ فَعُمِّيَتۡ عَلَيۡكُمۡ أَنُلۡزِمُكُمُوهَا وَأَنتُمۡ لَهَا كَٰرِهُونَ ٢٨ [هود: 28].

نوح گفت: ای قوم من، به من بگویید اگر من دلیل روشنی از پروردگارم داشته باشم، و خداوند از رسول خود رحمتی به من عطا فرموده باشد و این رحمت الهی بر شما پنهان مانده باشد، آیا ما می‌توانیم شما را به پذیرش آن واداریم، در حالی که شما دوستش نمی‌دارید و منکر آن می‌باشید؟

نه نه! ای صحابی بزرگوار دوستدار دل‌های ما

آن‌ها را به پذیرش آن بینه وا نمی‌داریم

بل‌که تو عزیزی

بر بینه هستی

و به رحمت خدا مطمئن باش

و برای ما و شما [نزد خدا] اطمینان و آرامش است

و برای آن‌هاست آن‌چه خود برگزیده‌اند، از سر گرانی و اضطراب، ما همواره در حال رجا و خوشحال هستیم

آن‌ها همواره در نگرانی و یاس

وصلی الله علی سیدنا محمد وعلی آله الطیبین وصحبه المیامین أجمعین

پایان

23/10/85


مهمترین مراجع کتاب

احمد بن حنبل(1) مسند

1-  چاپ میمنه

2-  چاپ معارف، تحقیق احمد محمد شاکر

3-  العلل و معرفه الرجال، چاپ آنکارا

4-  الزهد: چاپ مکه‌ی مکرمه

بحرالعلوم: محمد مهدی: رجال سید بحرالعلوم، چاپ نجف

بخاری محمد بن اسماعیل:

1-    الجامع الصحیح، چاپ محمد علی صبیح

2-    الأدب المفرد شرح فضل الله الصمد

3-    التاریخ الکبیر، چاپ حیدرآباد

برقی احمد بن ابی‌عبدالله: کتاب الرجال، تهران

ترمذی ابوعیسی السنن، به شرح ابن العربی

ابی جارود عبدالله بن علی: المنتقی، قاهره

ابن ابی حاتم عبدالرحمن: الجرح و التعدیل، حیدرآباد

حاکم نیشابوری: المستدرک علی الصحیحین، حیدر‌آباد

ابن حبان البستی: ‌الثقات، حیدرآباد

ابن حجر العسقلانی:

1-    فتح‌الباری به شرح صحیح البخاری چاپ بابی

2-     تهذیب التهذیب، حیدرآباد

3-     الأصابه فی تمییز الصحابه، قاهره

خطیب محمد عجاج: ابوهریره روایه الأسلام، قاهره 1962

خلیفه بن خیاط:

1-    التاریخ، تحقیق اکرم العمری

2-     الطبقات، تحقیق اکرم العمری

ابن ابی خیثمه ابوبکر: التاریخ: خطی دانشگاه قرویین

دار قطنی علی بن عمر: السنن: چاپ دار‌المحاسن قاهره

دارمی عبدالله بن عبدالرحمن: السنن چاپخانه‌ی اعتدال دمشق

دارمی عثمان بن سعید: الردعلی البشر المریسی العنید، چاپ‌خانه‌ی انصار‌السنه

ابوداود سلیمان بن اشعث: السنن: چاپ البابی

ابن داود حلی تقی‌الدین: الرجال، تهران

الذهبی شمس‌الدین:

1-    میزان الاعتدال، چاپ قاهره

2-     تذکره الحفاظ، چاپ حیدرآباد

السباعی مصطفی: السنه و مکانتها فی التشریع الاسلامی، دارالعروبه قاهره

السرخسی محمد بن احمد: اصول سرخسی دار الکتاب العربی

ابن سعد محمد: الطبقات الکبری، بیروت

السماحی محمد: المنهج الحدیث فی علوم الحدیث چاپ ازهر 1985

الشافعی محمد بن ادریس: الرساله، تحقیق احمد محمد شاکر

ابو شهبه محمد: دفاع عن السنه و رد شبه المستشرقین، چاپ ازهر

ابن ابی شیبه ابوبکر: المصنف حیدرآباد

الطحاوی ابوجعفر:

1-   معانی الآثار، چاپ کلکته

2-    مشکل الآثار، چاپ حیدرآباد

الطوسی ابوجعفر:

1-   الرجال، نجف

2-    الفهرست، نجف

ابن قتیبه عبدالله بن مسلم:

1-   تأویل مختلف الحدیث، قاهره

2-    رساله العرب، چاپ توسط محمد کردعلی در ضمن رسائل البلغاء

ابن کثیر ابوالفداء: البدایه و النّهایه، چاپ ششم در قاهره

الکشی محمد بن عمر: رجال الکشی کربلا

ابن ماجه محمد بن یزید: السنن، چاپ توسط محمد فواد عبدالباقی

محمد عبدالرزاق حمزه: ظلمات ابی‌ریه امام اضواء السنه المحمدیه، قاهره

مسلم بن الحجاج: الصحیح، چاپ توسط محمد علی صبیح

ابن المطهرالحلی: رجال العلامه الحلی، نجف

المعلمی عبدالرحمن الیمانی: الأنوار الکاشفه لمافی کتاب اضواء علی السنه من الزلل و التضلیل و المجا زفه، چاپ‌خانه‌ی السلفیه، قاهره

النجاشی احمد بن علی: الرجال چاپ تهران

النسائی احمد بن علی: السنن به شرح سیوطی، قاهره

الواقدی محمد بن عمر: المغازی اکسفورد

ابویف القاضی:

1-    الآثار چاپخانه‌ی الأستقامه قاهره

2-    الخراج چاپخانه‌ی السلفیه قاهره



[1]- المستدرک ج 3ص512

[2]- الاصابه ج 4ص202

[3]- به کلام احمد شاکر در المسند ج1ص83 مراجعه شود

[4]- فتح الباری 1/57  هدی الساری ج 2ص192

[5]- التهذیب ج 12/ص265 این کلمه را در مولفات چاپ شده‌ی بخاری نیافته‌ام، شاید در تاریخ الاوسط او که چاپ نشده، موجود باشد

[6]- از کلام استاد السباعی رحمه الله  ص 280

[7]- اقتباس از کلام محب‌الدین الخطیب در مقدمه‌ی العواصم من القواصم

[8]- از سخنان محمد عجاج الخطیب ص 315

[9]- از سخنان محمد عجاج الخطیب ص 315

[10]- اقتباس با تصرف از کلام احمد محمد شاکر در شرح مسند ج 12/ص126

[11]- احمد محمد شاکر در مسندش ج 12/ص85

[12]- بخشی از کلام السباعی در کتاب السنه و مکانتها ص 304

[13]- از سخنان زیبای شیخ امجد الزهاوی رحمه الله  رییس رابطه‌ی علمای عراق در فتوای صادره از رابطه در بغداد در 22 ماه صفر سال 1387 هـ ق

[14]- تاریخ ابن ابی خیثمه ص 111

[15]- الادب المفرد للبخاری ج1ص112

[16]- همچنین مترجم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...