توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۱ اردیبهشت ۲۵, یکشنبه

شکوه علی از مدعیان حب او

 

شکوه علی از مدعیان حب او

چیزیست در دلم که نه تغییر می کند

 

من را به سوی مرگ، سرازیر می کند

فریاد می شود که بجوشد ز دل ولی

 

چون عقده در فضای گلو گیر می کند

تنهاییم بـزرگتـریـن، پــادشاهیست

 

دل را بـرای حـادثـه هـا شیـر می کند

من را هزار جهل، گریبان گرفته اند

 

مـن را هـزار فـاجعه تقـدیـر مـی کند

چیزیست در نهاد من ای کوه سربلند

 

چون غده تیر می کشد و پیر می کند

توحید ناب می شوم و آب می شوم

 

انگـار، زهـر دارد تـاثیـر مـی کنـد

انگار، عشق دارد تفسیـر مـی شود

 

هـر چنـد دیـو دارد تزویـر می کند

افسوس از حماقت آنکس که بعد من

 

راه مـرا تعصـب و تعبیـر مـی کنـد

فکریست در سرم که نمی آیدم به لب
چیزیست در دلـم که نه تغییر می کند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...