خانواده مسلمان خانوادهای فعال و پرجنب وجوش بوده و در جهت فعالیتها و سازندگیهای گوناگون زندگی نقش و حضوری فعال دارد و کارها و وظایفی را انجام میدهد. هرچند بسیاری از آن فعالیتها ریشه در ایمان و اخلاق دینی خانواده مسلمان دارند، اما گاهی تحت تأثیر عادات و فرهنگ حاکم، یا تسلیم شدن به اهواء و کششهای ناروای نفسانی پارهای از کارهایی که توسط برخی از خانوادهها انجام میگیرد، مشروعیت ندارند. در این رابطه بیان مطالبی در ارتباط با موارد زیر ضروری است:
1- تنظیم نسل (یا تنظیم خانواده)
2- مراسمهای مختلف عروسی و عزا
3- تفریح، سرگرمی، لباس و خوراک
4- اعمال خانوادگی زن و مرد
5- ثروت و مالکیت از دیدگاه اسلام
6- روابط مسلمانان با غیرمسلمانان
معنی تنظیم خانواده، تفاوت تنظیم خانواده و تحدید نسل و انفجار جمعیت، حکم «عزل» و منع حمل وحکم سقط جنین.
تنظیم نسل این است که فاصله میان تولد و فرزند، به خاطر حفظ توانایی جسمی مادر و در اختیار بودن مدت زمان کافی برای تربیت و پرورش فرزند قبلی تنظیم بشود. این کار از نظر شرعی کاری مقبول و مطلوب است؛ زیرا فراوانی نسل و ازدیاد فرزندان مشروط به توانایی و استطاعت مالی و تربیتی خانواده است. رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«ازدواج کنید تا نسل شما بیشتر شود؛ زیرا من در میان ملتها روز قیامت به شما افتخار مینمایم».[1]
اما هرگاه این قدرت و استطاعت به حد کافی وجود نداشت، اقدام به جلوگیری از بارداری و بیشتر نمودن فاصله زمانی میان دو حمل کاری است که مطلوب؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند که:
«کمی تعداد خانواده یکی از دو دارایی و کثرت آن یکی از دو ناداری است».[2]
اما «تحدید نسل» یعنی قطع نسل از طریق عقیم نمودن مردان یا زنان و امثال آن به خاطر ناسازگاری با اهداف دین و شریعت در مورد ازدیاد نسل بشری در حد امکان، کاری است نامشروع.
جمعیت انسانها در روی کره زمین از مرز پنج میلیارد نفر گذشته است و برخی از اقتصاددانان بر این باورند که ثروتها، معادن و وسایل تولید بر روی کره زمین محدود و در حد معینی است و با حجم گسترش دامنه جمعیت سازگاری ندارد و هرگاه وضع به همین صورت به پیش برود ـ به ویژه در آسیا و خاصه در هندوچین و آفریقا، زمینه بروز گرسنگی، فقر، بیماریهای خطرناک و ... خواهد گردید و برای جلوگیری از روی دادن چنان وضع نامطلوبی تحدید نسل و عقب انداختن سن ازدواج ـ از نظر آنها ـ ضروری است.
مسئولین سازمان بینالمللی یونسکو از این دیدگاه به خوبی استقبال نموده و در ارتباط با کنترل جمعیت کنفرانسهایی را در قاهره، چین، سوریه و ممالک دیگر برگزار کردند و در کنار آن کنفرانسها، تبلیغات زیادی برای ترویج فساد، بیبندوباری و ارضای نیازهای جنسی از راههای نامشروع صورت گرفت و همچنین جوانان دختر و پسر را به ایجاد روابط نامشروع و استفاده از قرصهای ضد بارداری و دیگر وسایل جلوگیری از حمل، ترغیب میکردند.
تردیدی نیست که در پشت سر این برنامهها و نظریه صهیونیسم و مسیحیت جهانی قرار گرفته و اهداف خبیثی را در مورد جهان اسلام در سر میپرورانند و متأسفانه برخی از حکام و مسئولین ممالک عربی و اسلامی این اندیشه و روش غیردینی و غیرانسانی را که به نفع دشمنان تمام میشود، با آغوش باز مورد استقبال قرار دادهاند.
این اندیشهها، روشها و اهداف از این جهت ضددینی، ضد انسانی و فریبکارانه است که با هدایت و قوانین آفرینش از جانب خداوند ناسازگار است؛ زیرا خداوند همه امکانات لازم برای زندگی انسانها بر روی کره زمین و در درون آن قرار داده و همه بشریت را به تلاش، تحقیق و استخراج نعمتهای درون زمین، به کارگیری زمینهای بایر و استفاده عادلانه از دستاوردهای بشری فراخوانده است.
چنانچه ثروتها، نعمتها، امکانات علمی، عملی و فنی به صورت عادلانه میان انسانها تقسیم شود و از این دوگانگی و تفاوت فاحش میان برخی از ممالک تا سینه و سر در اسراف و ریخت و پاش نعمتهای خداوند غرق شدهاند و محرومیت بسیاری دیگر از ممالک که از سادهترین امکانات زندگی محرومند کاسته نشود، این مشکل همچنان ادامه خواهد داشت. در واقع مشکل اصلی در ستم و اجحاف عده اندکی از انساها به اکثریت مردم و عدم بهرهبرداری کافی و بهینه از نعمتها و امکانات بالقوه و بالفعل قرار دارد و عیب کار در کمبود امکانات، زمین، معدن، آب و ... نیست.
همچنین بخش دیگری از نقص و کمبود به کوتاهی حکومتها و صنعتگران از اختراعات و ابتکاران ماشینآلات و عدم سرمایهگذاری برای احیای اراضی بایر در بسیاری از کشورها قرار دارد. برای مثال میتوان به پیشرفت اقتصاد صنعتی از ژاپن و آلمان و اتلاف سالیانه میلیونها تُن گندم و ذرت در آمریکا ـ برای جلوگیری از پایین آمدن قیمت آنها در بازارهای جهانی ـ اشاره کرد.
اما نگاه سطحی به اوضاع نامتوازن و نامتناسب برخی از کشورها از نظر تعداد جمعیت، کمبود درآمد، محصولات غذایی و ... نگاهی محدود، ناکافی و ناعادلانه است؛ زیرا مشکل اصل در سیاستهای اقتصادی به ویژه اقتصاد صنعتی و کشاورزی و ناهماهنگی میان تولید، توزیع و مصرف قرار دارد، نه کمبود منابع، معادن، زمین و ...
عزل به معنی انزال خارج از رحم است، که گاهی برخی به خاطر جلوگیری از بارداری همسران خود، همچون برخی دیگر از ابزار پیشگیری از بارداری مانند قرص ضدبارداری و بستن رحم و وسایلی که مرد از آن استفاده مینمایند و به آن متوسل میشود. این کار از نظر شرعی مانعی ندارد. اما چنانچه زن راضی به آن نباشد، کراهت دارد زیرا اقدام به انزال در رحم سبب بارداری میشود و او نیز در مورد فرزنددار شدن دارای حق است.
امام نووی رحمه الله میگوید: «عزل» به معنی کنار کشیدن از عمل زناشویی قبل از انزال است و از نظر ما در هر شرایطی ـ چه با رضایت یا عدم رضایت همسر ـ انجام پذیرد، کراهت دارد. زیرا منجر به عدم آفرینش فرزند میشود».[3]
دلیل بر جواز عزل و امثال آن حدیثی است از جابر بن عبدالله انصاری که میفرماید: «در عصر رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم و در شرایطی که آیات قرآن نازل میشدند، ما گاهی اقدام به عزل مینمودیم و رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم از آن باخبر بود و ما را از آن نهی نمیفرمود».[4]
این احادیث و امثال آن بیانگر این حقیقتاند که جلوگیری از بارداری پیش از انعقاد نطفه جایز است؛ زیرا از آن روایات اینگونه فهم میشود که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم از آن کار باخبر بوده است و اما از آن نهی نمیفرمود و چنانچه کار حرامی میبود از آن نهی مینمود، و با سکوت خویش آن را تأیید نمیکرد. اما این موضوع ـ همچنان که گفته شد ـ مشروط به آن است که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم از آن اطلاع داشته باشد، و این سکوت از نظر اصولی، اگر همراه با آگاهی باشد حکم حدیث مرفوع را دارد و ظاهر موضوع این است که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم از آن مطلع بوده و اسباب زیادی وجود داشته که اصحاب در مورد احکام از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم پرسش نمایند. [5]
ابن عبدالبر در مورد اجازه و عدم اجازه همسر میگوید: علما اتفاقنظر دارند که بدون اجازه همسر چنین کاری روا نیست؛ زیرا در عمل زناشویی و بچهدار شدن زن، دارای حق اظهار نظر و تصمیمگیری است و ابن هبیره نیز این اجماع را مورد تصدیق قرار میدهد. اما علمای متأخر حنفیه عزل را چنانچه در حال مسافرت طولانی باشند، یا به خاطر بداخلاقی همسر و قصد اجرایی مرد از او انجام میگیرد و جایز میشمارند[6].
علمای مسلمان در این مورد اتفاقنظر دارند که سقط جنین پس از سپری شدن چهارماه از انعقاد نطفه و آغاز خلقت جنین حرام و نامشروع است. مگر آنکه به طور یقین ثابت شود که کودک دارای عیوب جسمی آن چنانی است که امکان زنده متولد شدن او محال است. مانند اینکه دارای سر، گردن و یا قلب نباشد. سقط جنین اگر مرده به دنیا بیاید، مرتکب آن باید مبلغ پنجاه دینار غرامت بدهد. اما اگر زنده به دنیا بیاید و سپس فوت کند، دیه کامل آن توسط سقط کننده باید پرداخت شود.
اما سقط جنین قبل از سپری شدن چهارماه از آغاز خلقت آن یعنی زمانی که دارای روح و حرکت میشود، حنفیه، حنابفه و شافعیه[7] بر این باورند که جایز است. اما حنفیه میگوید: پس از گذشت چهل روز از آغاز خلقت آن، سقطش کراهت تحریمی دارد و قبل از چهل روز مانعی شرعی ندارد.
اما علمای مالکیه و امام محمد غزالی و علمای مذهب ظاهریه[8] سقط جنین را ـ هرچند لحظاتی پس از آغاز خلقت باشد ـ حرام و نامشروع میدانند و آن را همانند قتل عمد و زنده به گور نمودن انسان به حساب میآورند؛ به نظر میرسد این رأی، رأی صحیح و سنجیده و مورد اعتمادی است؛ زیرا اگر جنین را به حال خود رها کنند به انسانی کامل تبدیل میشود و تنها در شرایط سخت و اضطراری است که به رأی حنفیه و شافعیه عمل میشود. شرایطی مثل اینکه جان مادر در اثر بارداری در معرض خطر جدی و یقینی مرگ قرار داشته باشد؛ زیرا براساس قواعد اصول فقه «مشقت آسانگیری را میطلبد» و «هر ضرورتی در چهارچوب آن مورد توجه قرار میگیرد» در اینگونه موارد باید به این رأی عمل شود.
همچنین قوانین وضعی، سقط جنین را جرم و جنایت به شمار میآورد و این قانون تأییدی بر دیدگاه مالکیه و امام محمد غزالی و ظاهریه است؛ زیرا همچنان که گفته شد: جنین سرآغاز حیات و زندگی انسانی است و پزشکان و متخصصان نیز همین را مورد تأکید قرار دادهاند.
لازم به یادآوری است که «عقیم نمودن دایم زنان و مردان حرام و نامشروع است». و همچنین «تلقیح مصنوعی» یعنی به کار بردن منی مردی بیگانه در رحم زنی دیگر نیز حرام و نامشروع است.
برخی از عادات و رسوم عمومی سایه خویش را بر بسیاری از مراسمهای عروسی و عزا گسترانده است که برای مثال میتوان به موارد زیر اشاره نمود: پوشیدن لباس سیاه، ضجه و زاری بر مردگان، رفتن گروه گروه زنان به زیارت قبرستان، قرائت قرآن بر ارواح اموات و ادای برخی از واجبات مانند رفتن به حج، پرداختن زکات و دادن قرض مردگان. تهیه غذا از طرف خانواده میت برای کسانی که به تعزیه و تشییع جنازه آمدهاند، در روزهای اول یا هفتم و چهلم یا سالگرد پس از مرگ. احسان و صدقه فرزندان یا همسر پس از مرگ پدر و شوهر. حضور در مجالس و شبنشینی که در آنها گاهی اوقات حاضرین زبان به غیبت و سخنچینی باز میکنند. و گاهی به بازی، سرگرمی و کشیدن سیگار میپردازند و در غالب اوقات زن و مرد نامحرم با هم قاطی میشوند. همچنین پرداختن به شطرنج، نرد، بازی با ورق، خوردن و آشامیدن با دست چپ، ترک قرائت قرآن، به دست فراموشی سپردن احادیث رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم ، و مطالعه کتابهای دینی و علمی و ...، نشستن پای تلویزیون و تماشای فیلمهای غیرمفید و گاهی مضر تا پاسی از شب و نمونههای بسیار دیگر...
برخی از این عادات و رسوم شرعاً جایز و برخی دیگر ممنوع میباشند، به هر صورت آگاهی از حکم شرعی آنها برای او و خانواده ضروی است.
برپایی مراسم عروسی از نظر شرعی مانعی ندارد. اما گاهی در مراسمهای عروسی کارها و برنامههای نامشروع و زشتی مانند: قاطی شدن زنان و مردان نامحرم، اسراف و ریخت و پاش، شرابخواری، رقص و پایکوبی، ترانههای مبتذل و آوازهای وسوسهانگیز، آرایش و نمایش نیمه عریان عروس در حضور مردان و جوانان نامحرم، در سالنهای عروسی یا باغها و خیمههای اجارهای و یا در منازل و راه انداختن کاروانهای عروسی همراه با جار و جنجال و فریاد و ... بسیاری امور ناروای دیگر همراه میشود.
همه آن موارد، حرام و ناروا بوده و عاداتی زشت و قبیحاند و با مسئولیتهای انسان مسلمان در ارتباط با حفظ حرمت، کرامت و غیرت در مورد ناموس خویش جور در نمیآیند؛ زیرا انسان مسلمان اهل شرف وغیرت هیچگاه به خود اجازه نمیدهد که همسرش را در همان ساعات آغاز زندگی مشترک جلو چشم مردان بیگانه نیمه عریان ببیند و ریخت و پاش و اسراف و تبذیر را در اموال و دارایی خود و خویشاوندان حرام میداند و اجازه چنین کاری را نمیدهد و از کارهای خلاف دیگری مانند: ریختن پول به جیب آوازخوانها و رقاصهها جلوگیری مینماید و در مقابل تلاش میکند که در صورت توان خود و خانواده، کمکهایی را برای تهیه غذا و پوشاک برای مستمندان انجام بدهد و یا به طلاب و دانشجویان نیازمند، جمعیتهای خیریه و خدمات عمومی کمک نماید.
در اینگونه مناسبات آن چیزهایی که از نظر شرعی جایزند، عبارتند از: آوازها و سرودهای شاد و مباح، اظهار سرور و شادمانی از طرف خانوادهها و دوستان، دفزنی و روشن نمودن شمع و چراغ و زینت و آرایش مشروع، اجرای مراسم سخنرانی، شعر، نکته و لطیفههای پاک و روا، بیان ضرورت ازدواج و اهداف و آداب آن و همچنین بررسی روش و سیره رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم و اصحاب در مورد مسائل مربوط به ازدواج و خانواده.
از عایشه رضی الله عنها روایت شده که: «در روز عروسی مرد و زنی از انصار حضور داشتم و پس از بازگشت رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمود: عایشه چیزی از آواز و سرگرمی در عروسی وجود داشت؟ چون انصار از سرگرمی (و آواز) شادمان میشوند».[9]
و از ابن عباس روایت شده است که: «عایشه ام المؤمنین رضی الله عنها یکی از بستگان را به مردی انصاری شوهر داده بود. و رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم به نزدیکان او فرمود: هدیهای را برای عروسی تهیه کردهاید؟ گفتند: آری یا رسول الله صل الله علیه و آله و سلم تهیه کردهایم. فرمود: کسی را برای خواندن سرود و آواز به همراه او فرستادهاید؟ عایشه رضی الله عنها فرمود: خیر یا رسول الله صل الله علیه و آله و سلم کسی را نفرستادهایم. رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمود: مردم انصار به شعر و سرود علاقه خاصی دارند، اگر کسی را میفرستادید و میگفت: «ما با کاروان شادی به میانتان آمدهایم، زنده و پاینده باد پیوند میان ما و شما». کار خوبی بود.
این احادیث بیانگر مشروعیت و مستحب بودن اعلان جشن عروسی و به کار بردن دفت و آواز مباح و شرکت بزرگان و پیشوایان در آن مراسم است. هرچند در آنها مقداری آواز، دف و سرود هم وجود داشته باشد.
کسی که بدون هیچگونه چشم داشت و علاقمندی به نام و شهرت، تدارک مهمانی ببیند و مردم به ویژه نیازمندان را بر سر سفره خود فرابخواند، دارای اجر و پاداش اخروی است. اسلام مسلمانان را به چنین کاری در جهت ایجاد الفت و محبت میان مردم تشویق نموده است. رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم میفرمایند:
«ای مردم! سلام و احوالپرسی را با هم بیشتر کنید، و به دیگران غذا بدهید و هنگامی که مردم در خوابند شما نماز شب بخوانید، تا به بهشت بروید».[10]
همچنین اسلام به طور کلی خصلت سخاوت و بخشندگی را بسیار مطلوب برشمرده و مسلمانان را از بخل و تنگچشمی برحذر داشته است. رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«سخاوت و کرم از اخلاق و صفات خداوند است».[11]
و در مورد بخل و تنگچشمی میفرمایند:
«از ظلم پرهیز کنید؛ زیرا ظلم ظلمات و تاریکی قیامت را به دنبال دارد و از بخل و تنگچشمی دوری کنید؛ زیرا بخل باعث نابودی بسیاری از مردم قبل از شما گردیده بود و باعث گردید که خون یکدیگر را بر زمین بریزید و حرمت و کرامت یکدیگر را زیرپا بگذارند».[12]
زمانی دعوت، مهمانی و جشن مستحب است که در آن از اسراف و تبذیر پاک بوده و حد وسطی میان سخاوت و تنگچشمی باشد. خداوند متعال میفرماید:
﴿وَلَا تَجۡعَلۡ يَدَكَ مَغۡلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبۡسُطۡهَا كُلَّ ٱلۡبَسۡطِ فَتَقۡعُدَ مَلُومٗا مَّحۡسُورًا ٢٩﴾ [الإسراء: 29].
«دست خود را بر گردن خویش بسته مدار (و از بخل دوری کن) و آن را بیش از اندازه هم گشاده مساز (و بیحساب و کتاب بذل و بخشش مکن)».
لازم به یادآوری است که بهترین مهمانی آن است که نیازمند و بینیاز به آن دعوت شوند و با خوراکیها، اعمال و گفتار حرام آلوده نشود. رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم میفرمایند:
«بدترین غذا و مهمانی آن است که ثروتمندان به آن دعوت شوند و مستمندان به دست فراموشی سپرده شوند».[13]
جشن و مراسم عروسی مستحب است و پذیرفتن دعوت به آن برای کسی که دارای عذری نباشد واجب است. مالکیه و شافعیه و حنابله میگویند: اگر در مراسم عروسی لهو و لعب نامشروع، اختلاط مردان و زنان نامحرم، شراب و قمار و ... وجود داشته باشد، رفتن به آن روا نیست، اما قبول دعوت به مهمانی غیرعروسی مستحب است و دلیل حکم اول، این حدیث است که ابوهریره آن را روایت نموده که در آخر آن رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم میفرماید:
«... هرکس دعوت کسی را نپذیرد، خداوند و پیامبر او را نافرمانی نموده است».
و در حدیثی که امام مسلم و امام بخاری آن را نقل کردهاند، آمده است: «هرگاه کسی از شما به مهمانی دعوت شد، در آن شرکت نماید».
حنفیه بر این باورند که قبول دعوت به مراسم جشن و عروسی مستحب است. اما جمهور صحابه و تابعین پذیرش دعوت مراسمها و جشنها را واجب و ضروری به شمار میآورند، حتی اگر دعوت برای چیزی عادی باشد. قاضی عیاض و نووی میگویند: مهمانیها و مراسمها در بسیاری از ممالک هشت گونهاند:
جشن و مهمانی عروسی، جشن تولد فرزند، نامگذاری فرزند در روز هفته، بازگشت از مسافرت، نقل مکان به منزل جدید، شفا و معالجه بیمار، کسب پیروزی و موفقیت علمی و عملی و پیروزی سپاهیان اسلام.
رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«هرگاه انسانی هم زمان به دو مهمانی یا مراسم دعوت شد، بهتر آن است که به نزدیکترین آنها برود؛ زیرا نزدیکترین آنها همچون همسایه است. اما اگر یکی از دعوتها زودتر انجام گرفته بود، ـ پس از عذرخواهی از دومی ـ شرکت در اولی اولویت دارد».[14]
و هرگاه کسی به مهمانی رفت و خلاف و ناروایی را در آن مشاهده نمود به صاحب مراسم و مهمانی مخفیانه تذکر بدهد، اگر جلو آن گرفته نشود، مهمان میتواند در صورت لزوم مجلس مهمانی را ترک کند؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«هریک از شما که خلاف و منکری رادید، عملاً از آن جلوگیری نماید، اگر نتوانست با کلام و تذکر از آن پیشگیری کند، و اگر این را هم نتوانست با قلب خود با آن مخالفت ورزد، و این پایینترین درجه ایمان است».[15]
تعزیه به معنی تسلیت گفتن به خانواده کسی است که فوت کرده و بهترین کلمات و عبارات برای تسلی خاطرشان این است که گفته شود: «أعظم الله أجرکم وأحسن عزاءکم ورحم الله میتکم»، «خداوند اجر و پاداش شما را فراوان نماید، عزا و سوگواریتان را پسندیده گرداند، مرده شما را مورد رحمت خویش قرار دهد». و صاحب عزا هم در پاسخ به آنها بگوید: «استجاب الله دعاءك ورحمنا وإیاك»، «خداوند دعایتان را قبول فرماید و ما و شما را مورد رحمت خویش قرار دهد».
پس از کفن و دفن تسلیت به همه خانواده میت و بزرگ و کوچک آنها مستحب است؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«هر مسلمانی که به هنگام مصیبتی به برادر مسلمان خود تسلیت بگوید، روز قیامت خداوند لباس کرامت را بر تن او میپوشاند».[16]
لازم به یادآوری است که ترتیب مراسم برای تعزیه و جمع شدن خانواده میت و مردم برای فاتحهخوانی و قرائت قرآن بدعت و مکروه است».[17]
شرکت در تعزیه اهل کتابی که در سرزمین و ممالک اسلامی با مسلمانان زندگی میکنند و دارای عهد و قرارداد دوستی با آنها هستند، مانعی ندارد. گریه عادی ـ بدون شیون، زاری و داد و فریاد ـ برای میت کراهت ندارد؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم به هنگام فوت فرزندش ابراهیم فرمود:
«چشمان اشک ریزانند و دلها پریشان و چیزی را میگوییم که خداوند به آن راضی است. فرزندم ابراهیم! به راستی ما از فراق تو بسیار اندوهگین هستیم».[18]
اما روایتی که میگوید: «به خاطر زاری خانواده مرده در قبر خود دچار عذاب میشود». زمانی است که خود میت قبل از مرگ به خانواده سفارش نموده باشد که پس از مرگ بر آن شیون و زاری نمایند. لازم به یادآوری است که بر شمردن خوبیها و محاسن میت بدون ضرورتی شرعی و هدفی مطلوب کراهت دارد.
در مراسم تشییع جنازه و تعزیه موارد زیر حرام و نامشروع است:
گریه و زاری و شیون با صدای بلند، زدن و خراشیدن صورت، کندن مو، پوشیدن لباس سیاه، مالیدن گِل بر سر و شانه، تهیه غذا از طرف خداوند و نزدیکان میت برای شرکتکنندگان در تعزیه و ...؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرموده است:
«هرکس که بر چهرله خود بزند، لباسش را پاره کند و شیون و زاری و فریادهای جاهلانه بنماید، از ما نیست».
زیرا چنین کاری به معنی اعتراض به اراده و قانون خداوند و به فریاد طلبیدن دیگران و اظهار خشم و نارضایتی است.
کسی که دچار مصیبتی گردیده بهتر آن است که برای تحمل و بردباری در مقابل به خداوند پناه ببرد و از او یاری بجوید و دستور او را در مورد توسل صبر و نماز و عبادت به کار بگیرد، و پاداش صابران را که خداوند به آن وعده فرموده به خود یادآری نماید؛ زیرا خداوند متعال فرموده است:
﴿وَبَشِّرِ ٱلصَّٰبِرِينَ ١٥٥ ٱلَّذِينَ إِذَآ أَصَٰبَتۡهُم مُّصِيبَةٞ قَالُوٓاْ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ ١٥٦ أُوْلَٰٓئِكَ عَلَيۡهِمۡ صَلَوَٰتٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَرَحۡمَةٞۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُهۡتَدُونَ ١٥٧﴾ [البقرة:155- 157].
«... بردباران را مژده بده! آنان کسانیاند که هنگامی به بلایی دچار میشوند میگویند: ما از آن خداییم و به سوی او باز میگردیم. الطاف، رحمت و مغفرت خداوند شامل حال آنها میگردد و مسلماً آنان راه یافتگان راه هدایت میباشند».
و از ام سلمه رضی الله عنها روایت شده است که گفته است: از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم شنیدم که میفرمود:
«هر مؤمنی که دچار مصیبتی بشود و بگوید: ما از آن خداوندیم و به سوی او باز خواهیم گشت، خداوندا برای تحمل این مصیبت مرا در کُنف حمایت خویش قرار بده و بهتر از آن را برایم جبران کن. خداوند برای آن مصیبت اجر و پاداش (زیادی را) نصیبش میگرداند و بهتر از آن را برای او جبران میکند».[19]
رفتن به میان قبرستان مانعی ندارد؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«من پیشتر (به خاطر نزدیک بودنتان به زمان جاهلیت و امید جلب منفعت و دفع مضرت از مدرگان) شما را از رفتن به قبرستان منع نمودم. اما اکنون (که ایمانتان استوار شده) به قبرستان بروید؛ زیرا مرگ را به یاد شما میاندازد».[20]
امام مسلم از بریده روایت مینماید که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم به آنان میآموخت که هرگاه به میان قبرستان میروند، بگویند: «السلام علیکم أهل الدیار المؤمنین والمسلمین، وانا انشاء الله بکم لاحقون، نسأل الله لنا ولکم العافیه».، «درود و سلام خداوند بر مؤمنان و مسلمانان ساکن این سرزمین، ما نیز انشاءالله به شما ملحق خواهیم شد، و سلامت و عافیت را برای خود و شما از خداوند خواستاریم». و در روایتی دیگر اضافه بر آن آمده است: «اللهم لا تحرمنا اجرهم ولا تفتنا بعدهم واغفرلنا ولهم»، «خداوندا ما را نیز از اجر آنان بینصیب مکن و پس از آنها ما را دچار فتنه و آزمایش مگردان! و ما و آنان را مورد مغفرت خویش قرار بده!».
رفتن زنان به قبرستان کراهت دارد. (و چنانچه در آنجا با مردان نامحرم قاطی شوند و خوف گناه و معصیت وجود داشته باشد، یا برای توسل، استغاثه، کسب تبرک، جلب منفعت و دفع مضرت از مردگان بروند، حرام است). زیرا ام عطیه روایت نموده که: (رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم ) ما را از رفتن به قبرستان منع فرمود و لم یعزم علینا»[21] و رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«خداوند زنانی را که (برای نوحه و زاری، اختلاط با نامحرمان، جلب منفعت و دفع مضرت از مردگان) به قبرستان میروند، مورد لعن و نفرین قرار دهد».[22]
قرائت قرآن در قبرستان مانعی ندارد. از امام احمد رحمه الله روایت شده است که: هرگاه به قبرستان رفتید، آیه الکرسی و سه بار سوره اخلاص را قرائت کنید؛ زیرا ثواب آن به مردگان هم میرسد و هر کار خیری را که خویشاوندان و دوستان میت به قصد اجر او انجام بدهند، اگر خداوند بخواهد ثوابش به او میرسد. در حدیث دیگری آمده است: «هرکس به دیدار قبر پدر و مادر خود برود و در آنجا سوره «یس» را قرائت نماید، سبب مغفرت و اجر آنان میشود».
بر همین اساس هرگاه کسی در مورد رفتن به حج و در صورت توانایی، کوتاهی کرده و فوت نموده باشد، از اموال به جای مانده او واجب است هزینه رفت و برگشت حج کسی به جای او تهیه شود.
و هرگاه قبل از پرداخت زکات کسی فوت کند، واجب است به جای او زکات اموالش پرداخته شود، چنانچه کسی به هنگام مرگ بدهکاری داشت پس از هزینه کفن و دفن، بدهکاریش از اموال خود او باید پرداخت شود؛ زیرا خداوند متعال فرمودهاند:
﴿مِنۢ بَعۡدِ وَصِيَّةٖ يُوصِي بِهَآ أَوۡ دَيۡنٍ﴾ [النساء: 11].
«(تقسیم ارث میان وارثین میماند برای) بعد از اجرای وصیتی که مرده انجام داده و پرداخت بدهکاری که دارد».
مانعی ندارد که نزدیکان میت همسایگان برای خانواده او غذا تهیه کنند و آن را برایشان بفرستند؛ زیرا آنان به خاطر اندوه و ناراحتی ممکن است نتوانند برای خود غذا فراهم نمایند و چنین کاری سبب تسلی خاطر و خشنودی آنان میشود؛ زیرا ابوداود از عبدالله بن جعفر روایت نموده که: در روز فوت جعفر، رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمود: «غذایی را برای خانواده جعفر فراهم کنید، چون وضعی برایشان پیش آمده که آنها را به خود مشغول نموده است».
اما اینکه خانواده میت برای مردم قبل یا بعد از دفن یا در روز سوم، هفتم، چهلم و سالگرد، غذا تهیه کنند بدعت و نارواست؛ زیرا بر بار مصیبت و ناراحتی آنها میافزاید و در واقع ادامه فرهنگ زمان جاهلیت است.
ساختن گنبد و بارگاه و سنگ کاری و ساختن اطاقچه آهنی و نوشتن بر روی قبر کراهت دارد؛ زیرا امام مسلم از جابر روایت نموده است: «رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم از گچکاری و ساختن ساختمان و نشستن و نوشتن بر روی قبر نهی فرموده است»[23]؛ زیرا اینگونه کارها به مظاهر زندگی دنیوی ارتباط دارند و مردگان از آن سودی نمیبرند و در واقع اسراف و تبذیر به شمار میآیند. همچنین ابیالقیم میگوید: بلند و برجسته کردن و ساختمان و آجر و سنگکاری و برافراشتن و آراستن و ساختن گنبد و بارگاه، جزو روش رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم نبوده و بدعت و مکروه به شمار میآیند».[24]
نشستن و تکیه دادن و راه رفتن و قضای حاجت بر روی قبر کراهت دارد؛ زیرا در حدیث ابو مرشد غنوی آمده است که: «بر روی قبر ننشینید و رو به روی آن نماز نخوانید».[25]
همچنین روشن کردن چراغ بر روی قبر روا نیست؛ زیرا در حدیث قبلی آوردیم که: «... خداوند زنانی را که با زیارت قبرستان میروند و بر میان قبرستان، مسجد میسازند و چراغ روشن مینمایند، مورد لعن و نفرین قرار دهد».[26]
همه علما بر این باورند که طلب بخشش، صدقه دادن و ادای واجباتی مانند: حج و زکات برای مردگان جایز است به شرطی که آن واجبات به گونهای باشند که نیابت در آنها جایز باشد؛ زیرا خداوند متعال فرمودهاند:
﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ﴾ [الحشر: 10].
«آنانی که پس از ایشان آمده و میگویند: پروردگارا! ما و برادارن ایمانی ما را که در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفتهاند ببخشای».
همچنین میفرماید:
﴿وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ﴾ [محمد: 19].
«برای خطای خود، مردان و زنان مؤمن طلب بخشش بنما».
رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«هرگاه بنی آدم فوت کند، کردار (و ثواب) و ـ به جز در سه مورد ـ خاتمه مییابد: صدقه و نیکوکاری ماندگار، دانشی که پس از او مورد استفاده قرار گیرد و فرزند صالحی که برایش دست به دعا بردارد».[27]
این دعا عمومی است و شامل دعای مستحب و غیره هم میشود؛ زیرا اعمال نیک اطاعت است و اجر و ثوابش به او میرسد و همچون صدقه، روزه و حج واجب است اما اهداء ثواب قرائت قرآن برای میت، از نظر ائمه مذاهب اربعه جایز است.
روزی خانمی به حضور رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم آمد و گفت: یا رسول الله صل الله علیه و آله و سلم ، پدرم پیرمرد سالمندی است و حج بر او واجب شده و نمیتواند خود را بر روی چهارپا نگاه دارد. آیا میتوانم به جای او به حج روم؟ رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمود: «اگر پدرت بدهکار بود، بدهکاریش را نمیپرداختی؟» گفت: چرا میپرداختم. رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمود: «پرداخت قرض خداوند در اولویت قرار دارد».[28]
در این احادیث صحیح این حقیقت فهمیده میشود که: میت از اجر و پاداش اعمال نیک و عباداتی مانند: حج، روزه، دعا و استغفاره بهرهمند میشود و ممکن است اجر و پاداش کارهای دیگر نیز به حال آنها سودمند واقع شود. و خداوند آنها را مورد بخشش قرار دهد؛ زیرا از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم روایت شده: «هرکس که به قبرستان برود و سوره یس را بخواند، موجب تخفیف آن روز آنها میشود و به تعداد مردگان هم اجر و پاداش نصیب او میگردد».
در مورد سوگواری برای میت لازم به یادآوری است که زنان برای غیرشوهران خود ـ مانند: پدر، برادر، مادر و ... تنها تا سه شبانه روز عزادار باشند؛ زیرا به خاطر حفظ سلامتی و پرداختن به مسئولیتهای خانوادگی بیش از آن جایز نیست، اما برای شوهر لازم است به مدت چهارماه و ده روز عزادار بماند؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«برای زنی که به خداوند و روز قیامت ایمان دارد، جایز نیست بیش از سه روز برای فوت کسی سوگواری کند، به جز شوهر که به مدت چهارماه و ده روز لازم است سوگواری نماید».[29]
همچنین در مورد کارهایی که زن شوهر مرده در آن مدت چهارماه و ده روز از آن پرهیز مینماید، ام عطیه روایت میفرماید که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرموده است: «باید از کشیدن سرمه در چشم، پوشیدن لباس زرق و برقدار، استعمال بوی خوش ـ به جز به هنگام پاک شدن از عادت ماهیانه و تولد فرزند ـ باید پرهیز نمایند».[30] لازم به تذکر است که زن سوگوار و در حال عدّه برای شوهر، از استعمال زینتآلات، استعمال بوی خوش، حنا، لباسهای رنگارنگ و بیرون رفتن غیرضروری مانند: شهادت در دادگاه یا معالجه بیماری، رفتن به دیدار اقوام، رفتن به قبرستان، خودداری کند. و در آخر کتاب آراء مذاهب در این مورد ذکر خواهد شد.
اما پوشیدن لباس سیاه لازم نیست و استحمام ایرادی ندارد. در آن مدت عدّه از منزل شوهر فوت شده باقی میماند و از رفت و آمد با بیگانگان پرهیز میکند و خواستگاری و ازدواج با او در آن مدت جایز نیست.
بسیاری از مردم در مجالس و شبنشینیها خود را به برخی کارها و سرگرمیها مانند: ورقبازی، نرد و شطرنج مشغول مینمایند و گاهی اوقات هم به غیبت، سخنچینی و هتک حرمت دیگران میپردازند. در مورد بازی نرد، شطرنج و ... اگر به خاطر بُرد و باخت پول و اجناس نباشد، برخی آن را روا و عدهای هم آن را ناروا میشمارند، اما راجع به غیبت، بدگویی و سوءظن به دیگران، خداوند متعال میفرمایند:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱجۡتَنِبُواْ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلظَّنِّ إِنَّ بَعۡضَ ٱلظَّنِّ إِثۡمٞۖ وَ لَا تَجَسَّسُواْ وَلَا يَغۡتَب بَّعۡضُكُم بَعۡضًاۚ أَيُحِبُّ أَحَدُكُمۡ أَن يَأۡكُلَ لَحۡمَ أَخِيهِ مَيۡتٗا فَكَرِهۡتُمُوهُۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ تَوَّابٞ رَّحِيمٞ ١٢﴾ [الحجرات: 12].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید؛ زیرا برخی از آن گمانها گناه است و جاسوسی و پردهدری نکنید و یکی از دیگری غیبت ننمایید، آیا هیچکدام از شما دوست دارد گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ بیگمان همه شما از مردهخواری بدتان میآید. از خدا پروا کنید بیگمان خداوند بسیار توبهپذیر و مهربان است».
و رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«کسی که کارش سخنچینی باشد به بهشت نمیرود».[31]
و از ابن عباس رضی الله عنهما روایت شده که: رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم روزی از کنار قبرستانی عبور نمود و فرمود: «صاحبان این دو قبر عذاب میبینند و عذاب آنها به خاطر گناه مهمی نیست، هرچند یکی از آنها گناه کبیره است. یکی از آنها به خاطر سخنچینی و فتنهانگیزی و دیگری به خاطر عدم طهارت از نجاست خویش است که عذاب میبینند».[32]
و از عبدالرحمن بن غنم روایت شده است که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند: «بهترین بندگان خداوند آنهایی هستند که دیدارشان انسان را به یاد خداوند بیندازد و بدترین بندگان خداوند سخنچینان و فتنهانگیزان هستند که میخواهند در میان دوستان، دشمنی ایجاد کنند و دنبال تهمت زدن به بیگناهان هستند».[33]
این حدیث بیانگر تحریم سخنچینی است، اما در مورد تحریم غیبت، رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرموده است:
«همهچیز مسلمان بر مسلمان دیگر حرام است. تعرض به جان، مال و حیثیت دیگران حرام است».[34]
و فرموده است:
«میدانید غیبت چیست؟ گفتند: خداوند و پیغمبر او بهتر میدانند. فرمود: «نام بردن از برادر مسلمانت به گونهای که از آن ناخشنود شود». گفتند: اگر آن چیز در برادر مسلمان ما حقیقت داشته باشد چی؟ فرمود: «اگر آنچه که گفته میشود در او وجود داشته باشد، غیبت است و اگر در او وجود نداشته باشد، تهمت است».[35]
در مورد حضور در مجالس و مهمانیها اموری مستحب و آدابی اسلامی وجود دارند که مراعات آنها مستحب هستند، از جمله آداب خوردن و آشامیدن است از جمله: شستن دستها قبل و بعد از صرف غذا، گفتن بسم الله الرحمن الرحیم قبل از صرف غذا، برداشتن از جلو خود و با دست راست و نگاه نکردن به دست دیگران است.
از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم روایت شده که:
«هرگاه خواستید غذا بخورید، نام خداوند را ابتدا ذکر کنید و چنانچه فراموش کردید، بگویید: آغاز و انجام آن را با نام خداوند شروع میکنم».[36]
و در روایت دیگر آمده است:
«هیچ یک از شما با دست چپ غذا و نوشیدنی را بر دهان نگذارد، زیرا شیطان با دست چپ غذا میخورد و آب مینوشد».[37]
خوابیدن پیش از نماز عشاء کراهت دارد و گفتگوهای غیرمفید پس از آن نیز مطلوب نیست و اگر کسی میخواهد ساعاتی را پس از نماز عشاء بیدار بماند بهتر آن است به تدبر در قرآن و حدیث و مطالعه کتابهای دینی، اخلاقی، علمی و ... بپردازد.
اینکه برخی عادت دارند که بسیاری از شب را در سینماها و قهوهخانهها یا پای تلویزیون و ویدیو بنشینند، کار درست و عاقلانهای نیست و برخی از آنها حرام و برخی هم کراهت دارد. چنانچه شب بیداری بیمورد وغیر ضروری سبب خستگی، خوابآلودگی، فوت نماز صبح و کسلی در کار و زندگی بشود، حرام و نامشروع است.
قرآن قانون و برنامه زندگی همه زنان و مردان مسلمان و باران رحمت خداوند بر سرزمین زندگی انسانهاست و در آن از احکام حرام و حلال، قانون، قصص و یادآوری وجود و حاکمیت خداوند و عرصه قیامت و دورنمای آن سخن به میان آمده و اینکه مسیر انسان یکی از او سرانجام بیشتر نیست، یا رفتن به بهشتی که همهاش نعمت و سعادت است یا دوزخی که سرتاپای آن عذاب، سختی و سوختن است و در این میان تلاوت قرآن، تدبر در معانی آیات، احساس مسئولیت و پایبندی در مقابل راهنمایی آن زمینهساز سربلندی دنیا و سعادتمندی عقبی خواهد گردید؛ زیرا خداوند متعال فرمودهاند:
﴿ذَٰلِكَ ٱلۡكِتَٰبُ لَا رَيۡبَۛ فِيهِۛ هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ ٢﴾ [البقرة: 2].
«این کتابی است که شک و تردید در مورد آن وجود ندارد و راهنمای پرهیزکاران است».
و میفرماید:
﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ أَمۡ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقۡفَالُهَآ ٢٤﴾ [محمد: 24].
«چرا در (آیات) این قرآن نمیاندیشند، مگر بر دلها قفل نهاده شده است».
کسی که قرآن را قرائت مینماید لازم است، قرائتش همراه با خشوع و فروتنی در مقابل هدایت خداوند باشد و هدف از قرائت کسب معرفت و یافتن راه هدایت و تلاش برای به دست آوردن سعادت است.
لازم است انسان مسلمان در هر شرایط و در هر فرصتی از شبانه روز و حضور در منزل، محل کار، مسافرت قرائت و اندیشیدن در آیات قرآن را به دست فراموشی نسپارد. لازم به یادآوری است که ختم و دوره کردن قرآن نباید کمتر از سه شبانهروز باشد؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرموده است:
«هرکس در کمتر از سه شبانهروز قرآن را ختم نماید، چیزی از آن را نمیفهمد».[38]
و پس از ختم آن خواندن دعا مستحب است؛ همچنین رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم میفرماید:
«مدام عهد، پیمان و ارتباط خود را با قرآن تازه کنید ...» [39]
بر این اساس که قرآن سرچشمه خیر، سعادت و هدایت است، باید مدام با آن در ارتباط بود و از تلاوت و تدبر در آیات آن تلاش و جدیت نموده و تنها به ماه رمضان اکتفاء نکرد.
ابی السنی از انس بن مالک و او از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم روایت نموده است که رسول خدا فرمودهاند:
«هرکسی در شبانهروز پنجاه آیه را قرائت کند جزو غفلتکنندگان از قرآن به شمار نمیرود، هرکس یکصد آیه را قرائت کند، جزو «قانتین» شمرده میشود، هرکس دویست آیه را قرائت نماید قرآن در قیامت با او مجادله و مناقشه نخواهد نمود و هرکس پانصد آیه را قرائت کند، اجر و پاداش بسیار زیادی را به دست خواهد آورد».[40]
و همچنین رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرموده است:
«قرآن و روزه در روز قیامت برای اهل قرآن و روزهدار شفاعت مینمایند ...»
بازی و سرگرمی جزو طبیعت انسان و آراستگی در شأن او و رفتار و عملکرد راهی است برای تبلور اندیشه و سلوک زندگی بشری.
بازی و سرگرمی دارای نمودها و شیوههای مختلفی میباشند که تحت تأثیر شرایط زمانی، مکانی و تحولات قرار میگیرند. برخی از آ نها مباح و برخی دیگر نیز ممنوع هستند. از جمله بازیها و سرگرمیهای مباح، ورزشهای مفید است.
تردیدی نیست که به دلیل فوائد و منافعی که ورزش به دنبال دارد، پرداختن به آن در حد توان برای همه افراد خانواده، پدر، مادر، دختر و پسر بسیار ضروری است. به خاطر همین فوائد و منافع جسمی و روحی ورزش است که اسلام به آن اهتمام نموده و از خلال آن میخواهد امتی توانمند و بااراده و نیرومند را تربیت کند.
واژه «قوت» 42 بار در قرآن تکرار شده و خداوند متعال به تربیت و آمادگی امتی اهل جهاد و برخوردار از شجاعت و قوت برای رویارویی با دشمنان دستور فرموده است: خداوند متعال فرمودهاند:
﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ﴾ [الأنفال: 60].
«هرچه را از قوت (و آمادگی و امکانات) که میتوانید، برای رویارویی با آنها فراهم آورید».
همچنین رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم مسلمانان را در مورد تقویت همه جانبه خود تشویق نموده و فرمودهاند:
«مؤمن قوی از نظر خداوند بهتر و محبوبتر است از مؤمن ضعیف و در هریک از آنها خیری وجود دارد».[41]
و خطاب به عدهای از طایفه اسلم فرمودند:
«شما فرزندان اسماعیل هستید و پدر شما تیرانداز ماهری بود، شما هم تیراندازی را به خوبی بیاموزید».[42]
در واقع کسب مهارت، توانایی و آمادگی نسلی قدرتمند یکی از اهداف اسلام در همه قوانین و احکام خود میباشد.
و در روایت دیگری آمده است: «هر چیزی که در جهت ذکر و یاد خداوند نباشد لهو و بیهوده است به جز چهار چیز: «پیادهروی و دویدن، آموزش اسب، شوخی و سرگرمی با اهل خانواده و آموختن شنا».
حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه میفرمایند: «تیراندازی، شنا و اسبسواری را به فرزندان خویش بیاموزید».[43]
ورزش دارای فوائد بسیاری است که برخی از آنها عبارتند از: تقویت جسمی و اعضای بدن، کم شدن چربی و زوائد بدن، جلوگیری از ستی و چاقی بیش از حد، پاک شدن جسم از رسوبات مضر، تقویت و تنظیم جریان خون که سبب بیداری فکر و اندیشه میگردد.
همچنین ورزش از بسیاری از بیماریهای روانی و ناراحتی های عصبی و بیماریهای جسمی جلوگیری مینماید، ماهیچههای قلب را تقویت نموده، جریان خون را منظم، ماهیچههای بدن را محکم میگرداند. از طرف دیگر ترک ورزش باعث ضعف جریان خون، التهاب مفاصل، ضعف دستگاه گوارش، کماشتهایی، افسردگی و بسیاری از بیماریهای دیگر میگردد. لازم به یادآوری است که ترک ورزش اثرات بسیار نامطلوبی را برای انسان در پی دارد.
ابی القیم جوزیه رحمه الله میگوید: اسبسواری، پرتاب نیزه، کشتیگیری و مسابقه دو، ورزشهایی هستند که همه بدن را به جنب و جوش وادار میکنند و باعث ریشهکن شدن بیماریهای مزمنی مانند: جذام، استسقاء، قولنج و ... میشوند.
لازم به گفتن است که ادای برخی عبادات مانند: حج، نماز و تشییع جنازه ورزشهای بسیار مفید و موفق جسمی نیز هستند.
برخی دیگر از فوائد ورزش عبارتند از: ایجاد نشاط و شادابی؛ زیرا روان و روحیه انسان گاهی دچار سستی و تنبلی میشود، و همچنان که آهن زنگ میزند، دچار زنگزدگی میگردد، اما از طریق ورزش، نرمش، بازیها و سرگرمیهای مفید و سازنده میتوان نشاط و شادابی دوباره را به آن بازگردانید.
همچنان که در حدیث حنظله رضی الله عنه آمده است: «... اما حنظله! نباید فراموش نمایی که هر ساعتی به چیزی نیازمند است» و سه بار این را تکرار فرمودند.
برخی دیگر از منافع و فوائد ورزش و بازیهای مفید متعادل نمودن غرایز و خواستهها و پر کردن اوقات فراغت ـ به ویژه اوقات فراغت جوانان ـ است. ورزش سبب تنظیم کششهای جنسی و جلوگیری از افراط و تفریط در آن است.
همچنین ورزش باعث تقویت مردانگی، شخصیت و متانت میشود، و خصلتهای بردباری، گذشت، تحمل شادمانی در اثر پیروزی، پرهیز از تکبر و غرور، قبول شکست، هزیمت و تسلیم نشدن به یأس را در انسان به وجود میآورد و او را به تمرین، تلاش و اصلاح روش خود برای پیروزیهای آینده وادار مینماید، و از دچار شدن به عقده، حقد و کینه نسبت به رقبا جلوگیری میکند. همچنان که گفته شد: ورزش و سرگرمیهای مفید باعث پر کردن اوقات فراغت میشود؛ زیرا خلاء و وقت اضافه غالباً سبب انحراف و بزهکاری میگردد.
استاد علی طنطاوی در کتاب خاطرات خویش مینویسد: «جوانان ورزش را فراموش نکنید؛ زیرا ورزش کردن سبب قوت و نیرومندی میشود و بهترین افتخار و زیبندگی مردان در توانایی جسمی، نیروی اندیشه و قوت ایمان قرار دارد و این امور عواملی اساسی برای عدم سقوط در باتلاق کششهای ناروای نفسانی و شهوانی و برترین و بهترین عامل پر کردن اوقات پس از ادای مسئولیت بزرگی خداوند از طریق عبادت و مسئولیت در مقابل رشد عقلانیت از طریق آموختن، مطالعه و تحقیق، ورزش روا، مفید و به دور از محرمات، گرامیترین چیزی است که انسانها به ویژه جوانان میتوانند خود را به آن مشغول کنند».[44]
همچنین ورزش منافع و فوائد فراگیر دیگری را به دنبال دارد که شامل تقویت نیروهای جسمی، زمینهسازی، آسان کردن تربیت سالم و سازنده، استوار گردانیدن پایههای روابط اجتماعی، عادت کردن به فضایل، آداب و ارزشهای اخلاقی مانند: صداقت، عدالت، تسلط بر خویشتن و ... و از طرف دیگر انسان را به ابداع، نوآوری و به کار انداختن استعدادهای سازنده وادار مینماید و او را مورد اثبات جایگاه و منزلت شخصیت و معرفت، تواناییها و مهارتهای خود در ضمن ارتباط با دیگران یاری میدهد و سبب رها شدن تواناییها و انرژیهای متراکم در میدان ورزش گردیده و از حقد، دشمنی، اضطراب و پریشانی خاطر پیشگیری مینماید.
همچنین زمینه لازم را برای ایجاد هماهنگی میان تواناییها و استعدادهای گوناگون جسمی، روحی و ذهنی فراهم میسازد؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرموهاند:
«به راستی پروردگارت بر تو حق دارد و بدن، خانواده و مهمانان هریک بر تو دارای حق و حقوقی هستند، تلاش کن که حق هریک را به خوبی ادا نمایی».[45]
ورزش و تمرینهای ورزشی و حضور در مراکز و باشگاههای ورزشی سبب انتخاب دوست و رفیق صدیق، پاک و پرهیزکار میشود و آن اندازه فهم، مردانگی و درایت را به انسان میدهد که از دوستان ناباب و ناپرهیزکار دوری مینماید؛ زیرا انسان مسلمان آگاه میداند که در مورد انتخاب دوست خوب و پرهیزکار و دوری از همنشین بد و ناپرهیزکار به او دستور داده شده است، رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم میفرماید:
«به جز با اهل ایمان رفاقت و دوستی مکن و به جز انسانهای پرهیزکار کسی را بر سفره خویش دعوت منما».[46]
ورزش برای زنان و دختران بسیار ضروری است، اما لازم است در مکانی ورزش نمایند که در معرض دید مردان بیگانه نباشند و حتی بهتر آن است که در اطاق، زیرزمین و یا جایی ورزش کنند که خویشاوندان، آنها را مشاهده ننمایند؛ زیرا حرکات ورزشی تا حدودی به رقص و پایکوبی مشابهت دارد، و انجام آن برای زنان و دختران در حضور دیگران خوشایند نیست.
ورزشها در مجموع به سه نوع تقسیم میشوند، ورزشهای مستحب، مباح و حرام:
ورزشهایی که شرعاً مستحب میباشند عبارتند از: تیراندازی، سوارکاری و شنا؛ زیرا روایت شده که: «فرزندان خود را با تیراندازی، شنا و اسبسواری آشنا کنید».[47]
ورزشهای مباح عبارتند از: پیادهروی، دو، پرش از موانع، پرش ارتفاع، پرش سهگام، نرمهاش مختلف جسمی و ...؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم با حضرت عایشه رضی الله عنها روزی با هم مسابقه دو گذاشتند و بار اول حضرت عایشه و بار دوم رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم اول شدند، رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمود:
«حالا یک به یک شدیم».[48]
همچنین کشتیگیری مباح است؛ زیرا روزی رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم با مردی به نام رکانه کشتی گرفت و او را بر زمین زد و میتوان گفت که: کشتی آزاد هم ورزش مباحی است. همچنین جودو، کونگفو و کاراته یا در مجموع ورزشهای رزمی ورزشهای مباح هستند.
ورزشهایی هم مانند: شمشیربازی، چوگان، وزنهبرداری، طنابکشی دستهجمعی، تنیس، والیبال، فوتبال و ... ورزشهای مباحی میباشند.
همچنین مسابقه قایقرانی، موتورسواری، چتربازی، اسکی روی یخ و برف و ... و بیسبال، کرکت و هر نوع ورزشی که سبب سلامتی و نشاط جسمی و روحی بشود و زیانی را برای انسانها در بر نداشته باشد ورزشهای مباحی هستند.
لازم به یادآوری است که هیچ دلیلی بر ناروا بودن رانندگی زنانی که دارای مهارت کافی باشند وجود ندارد.
همچنین کوهنوردی و شکار حیوانات ورزشهای مفیدی هستند و با استفاده از وسایل قدیم و جدید و به وسیله سگ شکاری، شاهین و ... ـ به جز در هنگام احرام حج و در حرم مکه ـ جایز است؛ زیرا حریم مکه باید از هرگونه اذیت و آزار حتی برای حیوانات مصون باشد. اما بازی و ورزشهای حرام عبارتند از: مشتزنی آزاد ـ به خاطر زیانهای اجتماعی برای مشتزنان حرام است ـ ، بازی با ورق (پاسور) ـ اگر برای برد و باخت باشد ـ و همچنین شطرنج از نظر حنفیه، مالکیه و حنابله حرام است، اما شافعیه میگویند حرام بودن آن مشروط به این است که برای قمار از آن استفاده بشود و اگر برای قمار نباشد، حرام نیست.
لازم به یادآوری است که به جان هم انداختن حیوانات مانند: قوچ، خروس، گاو و ... حرام است و بازی تخته نرد به خاطر آنکه رقابت و مهارتی در آن وجود ندارد و به شانس و اتفاق مربوط میشود، همه مذاهب آن را حرام میشمارند، زیرا از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم هم روایت شده است که:
«هرکس یک نوبت با نرد بازی نماید مانند آن است که دست خود را با گوشت و خون خوک آلوده کرده باشد».[49]
شرکت در مسابقهای که در آن بازنده باید مبلغی را به برنده بدهد، قمار به شمار میآید و حرام است. اما اگر جهتی سوم مانند: حکومت، یا هیأتهای ورزشی مردمی و ... جوایزی را برای برندگان در نظر بگیرند مانعی ندارد.
مشاهده مسابقات مستحب و مباح در محل مسابقه یا از طریق تلویزیون و ویدیو مباح است؛ زیرا امام مسلم و امام بخاری روایت کردهاند که حضرت عایشه فرموده است: «سوگند به خداوند! خود رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم را دیدم که در درب منزل من، بازی و نمایش حبشیان را که با نیزههای خود در داخل مسجد رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم بازی میکردند، مشاهده میفرمود و میان من و آنها با ردای خود حجابی رخت تا من هم بازی و نمایش آنها را که مانند دختران نوجوان بسیار علاقمند به بازی نمایش میدادند، نگاه کنم و به خاطر من ایشان مدتی را منتظر ماند، تا من منصرف شدم».[50]
مشاهده مسابقات ورزشی از تلویزیون مشروط به مراعات موازین شرعی و ستر عورت است و فقها در این مورد دارای دو نوع دیدگاه میباشند. اکثریت فقهای حنفیه و مالکیه و حنابله در روایتی قویتر بر این باورند که: زنان میتوانند ورزش مردانی را که از زانو تا ناف آنها پوشیده باشد، چنانچه نگاه کردن آنها خالی از شهوت و ... باشد، نگاه کنند و آنان به مشاهده نمایش حبشیان در مسجد رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم توسط حضرت حضرت عایشه رضی الله عنها استدلال مینمایند.
اما من بر این باورم که نگاه متقابل مردان و زنان نامحرم در سینما، تلویزیون، ویدیو و ... به گونهای که سبب تحریک شهوت بگردد حرام است و رفتن به سینما و نگاه کردن به فیلمهایی که موازین دین در آنها رعایت شده باشد به شرط جدا بودن مکان مردان و زنان نامحرم، مانعی ندارد.
ارائه خدمات به مادران و نوزادان
تأسیس مراکزی برای ارائه خدمات مورد نیاز به مادران و کودکان آنها بسیار ضروری است؛ زیرا در دنیای معاصر مادران ـ به ویژه مادران باردار ـ به مراقبت و ارائه خدمات نیازی بیشتر از دیگران دارند و باید زمینه لازم برای مراجعه و معالجه آنها توسط متخصصین و نگهداری از نوزادان و تهیه دارو و امکانات کافی برایشان فراهم شود و مسئولیت فراهم نمودن امکانات لازم برای این هدف برعهده حکومتها و پس از آنها هیأتها و جمعیتهای خیریه مردمی است، تا شرایط و فضای مناسب روحی، جسمی و تندرستی را برای مادران و نوزادان فراهم گردانند؛ زیرا اگر مادران از سلامت جسمی، روانی و اسودگی خاطر برخوردار باشند، نوزادان سالمی را به دنیا خواهند آورد و پس از تولد هم به خوبی میتوانند به نگهداری و تربیت از آنان اقدام نمایند و کودکان آنها نیز در معرض بیماریهای جسمی و روحی قرار نگیرند. همچنین مراقبت از کودکان و واکسینه نمودن آنها در مقابل بیماریهای خطرناکی مانند: فلج اطفال، حصبه، آبله و ... بسیار ضروری است.
لازم است پدر، مادر و دیگر خویشاوندان رشد جسمی و روانی کودکان خود و نزدیکان را زیر نظر داشته باشند و در صورت نیاز و هنگامی که مشکلی را در مسیر رشد آنها مشاهده کردند، به پزشک و یا مربیان متخصصی مراجعه نمایند. از همه مهمتر کودکان باید احساس کنند که پدر، مادر و نزدیکان آنها را دوست میدارند و مورد توجه و مراقبت قرار میدهند و همچنان که پیشتر نیز گفتیم: اسلام احکام و رهنمودهای بسیار ارزشمندی را برای تربیت فکری، روحی، جسمی و اخلاقی کودکان ارائه نموده است، که در تربیت اسلام و طبیعی آنها نقش مهمی را برعهده دارد که برخی از آنها عبارتند از:
بغل کردن ـ و حمل نمودن کودکان، تبلور محبت، شفقت و مهربانی است؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم کودکان را بغل میکرد و حتی میگویند: «روزی رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم از منبر خطابهاش پایین آمد و حسن و حسین رضی الله عنهما را بغل نموده و بالای منبر جلو دست خود قرارشان داد».[51]
بوسیدن کودکان نیز نقش مهمی را در نشاط و شادابی کودکان برعهده دارد. امام مسلم و امام بخاری رضی الله عنهما از ابوهریره نقل مینمایند که: «روزی اقرع تمیمی در حضور رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم نشسته بود که حسن بن علی رضی الله عنه آمد. رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم او را بغل نموده و بوسید. افرع گفت: یا رسول الله صل الله علیه و آله و سلم من ده تا فرزند دارم که تاکنون هیچ کدام از آنان را نبوسیدهام. رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم نگاهی به او نمود و فرمود: «هرکس که مهربان نباشد، دیگران با او مهربان نخواهند بود».
سلام ـ و احوالپرسی با کودکان کاری بسیار مطلوب و سازنده است. روایت شده که: «روزی رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم از کنار جمعی از کودکان که به بازی و سرگرمی مشغول بودند، عبور میکرد. وقتی که نزدیک شد به آنها سلام فرمود».[52]
بازی ـ و سرگرمی نمودن با کودکان زمینه خوبی را برای رشد طبیعی و تقویت نشاط و شادابی در آنها فراهم میگرداند. و سبب تقویت استعدادهای فکری و جسمی و سلامت روانی آنها میشود و اینگونه سلامتیها برای انسان بسیار مهم و حیاتی هستند و آشنا نمودن آنان با ورزشهای شنا، فوتبال، دو، والیبال، طناب بازی و ... پیامدهای مطلوبی را به دنبال دارند. رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم با کودکان بازی و شوخی و مهربانی میفرمودند و گاهی حسن و حسین بن علی در کودکی به هنگام سجده بر روی پشت مبارک رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم سوار میگردیدند و گاهی در غیر نماز هم همین کار را میکردند و «حَل حَل» مینمودند و رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم هم میفرمود: «مرکب بسیار خوبی دارید».[53] و همچنین رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرموده است:
«هر کدام از شما که کودکی دارید، با او به بازیها و سرگرمیهای کودکانه بپردازید».[54]
در ارتباط با لباس و آراستگی اموری مستحب و بری مباح و برخی هم حرام میباشند. آراستگی و وسایل زینتی همه آن حالتی و چیزهایی است که سبب زیبایی و برازندگی میشوند و شامل زیباییهای خدادادی و لباسها و آراستگیهای مربوط به زیورآلات و ... میشود. این امور زمانی مشروع هستند که زمینه فتنه و فساد را فراهم ننمایند و سبب دلشکستگی و چشم و همچشمی نگردد و با بدنیتی و خودنمایی و تکبر همراه نباشد. زمخشری در تفسیر «الکشاف» میگوید: زینت به چیزهایی مانند: زیورآلات یا مواد آرایشی مثل حنا و سرمه گفته میشود که معمولاً زنان خود را با آنها آرایش مینمایند. و هر کدام از آنها مانند: انگشتر یا سرمه کشیدن چشم ظاهر باشد، نمایان بودن آن مانعی ندارد. اما نمایاندن زیورآلاتی مانند: دستبند، گردنبند و گوشواره که معمولاً زیر پوشش و روسری قرار دارند، به بیگانگان حرام است و تنها نمایاندن آنها به محارمی مانند: شوهر و فرزندان و بقیه اقوام محرم جایز است.
شوکانی میگوید: اصل قضیه این است که: پوشانیدن زینت و آراستگی که معمولاً هنگام خرید، فروش و حضور در دادگاه برای شهادت، نشان دادن آنها ضروری است مانعی ندارد و این امور از اصل عمومیت نهی از ابدای آنها مستثنی است. و این زمانی است که نصی در مورد جواز آنها وجود نداشته باشد که دارد و بر این اساس منظور از زینت یکی از امور سهگانه زیر است:
1- استعمال مواد آرایشی و سرمه برای زیبایی چهره.
2- به کار بردن زینتآلاتی مانند: انگشتر، دستبند، گردنبند، گوشواره و ...
3- لباسها و پوششهایی که همه بدن ـ به جز دست و صورت ـ را بپوشانند.
اسلام مردان و زنان را به آراستگی، زیبایی، پاکیزگی و حفظ پوشش اسلامی و حجاب فرا می خواند. خداوند متعال فرمودهاند:
﴿قُلۡ مَنۡ حَرَّمَ زِينَةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِيٓ أَخۡرَجَ لِعِبَادِهِۦ وَٱلطَّيِّبَٰتِ مِنَ ٱلرِّزۡقِۚ قُلۡ هِيَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا خَالِصَةٗ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۗ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَعۡلَمُونَ ٣٢﴾ [الأعراف:32].
«(ای پیامبر) بگو: زینتهایی را که خدا برای بندگانش پدید آورده و نیز روزیهای پاکیزه را چه کسی حرام گردانیده؟ بگو: این (نعمتها) در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آوردهاند و در روز قیامت خاص آنان میباشد. اینگونه آیات خود را برای گروهی که میدانند به روشنی بیان میکنیم».
رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«خداوند (سرچشمه) زیبایی است و زیبایی را دوست میدارد».[55]
آئین اسلام مسلمانان را به همه مسائلی که نظافت و زیبایی را به دنبال دارد از جمله وضو و غسل دستور داده و به انجام ده موضوع که جزو ویژگیهای فطرت بشری میباشند سفارش نموده است. از عایشه رضی الله عنها روایت شده: که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرموده است: «ده چیز جزو خصلتها و ویژگیهای فطری است: کوتاه کردن موی سبیل، گذاشتن ریش، مسواک کردن، زدن آب به داخل بینی، گرفتن ناخن، شستن دستان (قبل و بعد از غذا) کندن موی بغل، کوتاه کردن موی جلو و طهارت (پس از قضای حاجت) و گردانیدن آب در دهان و ختنه کردن».[56]
امام احمد و النسایی و امام بخاری در ارتباط با این حدیث میگویند: رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم جداگانه مسلمانان را به ضرورت مسواک کردن ترغیب میفرمود و میگفت: «مسواک کردن سبب پاکیزگی دهان و رضایت خداوند میشود».
همچنین اسلام زنان اهل ایمان را به دوری از عریان نمودن جسم و ظاهر شدن در جلو چشم بیگانگان دعوت میکند و خطاب به همسران رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم میفرماید:
﴿فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ ٱلۡأُولَىٰ﴾ [الأحزاب: 33].
«در خانههای خویش مستقر شوید و همچون (زنان) زمان جاهلیت اول، خود را به دیگران ننمایانید».
و به صراحت به آنان و زنان و دختران مسلمان دستور فرموده که در حضور مردان بیگانه حجاب، حرمت و متانت خود را حفظ نمایند و میفرمایند:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَآءِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ يُدۡنِينَ عَلَيۡهِنَّ مِن جَلَٰبِيبِهِنَّ﴾ [الأحزاب: 59].
«ای پیامبر به زنان و دخترانت و زنان و دختران مؤمنان بگو: پوششهای خود را بر خود فروتر بگیرند».
«جلباب» پارچهای بوده که سر و گردن و سینه زنان را میپوشانیده است. نیشابوری در تفسیر آن آیه میگوید: «در آغاز ظهور اسلام زنان براساس عادت عصری جاهلی محجبه نبودند و با لباس و پوشش عادی به میان مردان میآمدند. و پس از آن بود که به آنان دستور داده شد، سر و گردن خود را بپوشانند».
همچنین خداوند متعال به خاطر آنکه لباس را برای محافظت از بدن در مقابل گرما، سرما و برای ستر عورت در اختیار انسان قرار داده، بر او منت نهاده و میفرماید:
﴿يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ قَدۡ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكُمۡ لِبَاسٗا يُوَٰرِي سَوۡءَٰتِكُمۡ وَرِيشٗاۖ وَلِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ﴾ [الأعراف: 26].
«ای فرزندان آدم به حقیقت ما برای شما لباس را فرو فرستادیم که عورتهای شما را میپوشانده و برای شما زینتی به شمار میرود، ولی بهترین جامه، (لباس) تقواست».
رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم به این موضوع اشاره فرمودهاند که اگر بدن زنان از زیر لباس معلوم باشد، پوشش و حجاب به حساب نمیآید و در این رابطه فرمودهاند:
«هستند زنانی که (در ظاهر) لباس بر تن کردهاند، اما لخت و عریانند، گمراه و گمراهکنندهاند، آنها هیچگاه به بهشت برده نمیشوند و بوی آن را هیچگاه احساس نخواهند کرد».[57]
همچنین اسلام ستر عورت را جزو لوازم شرم و حیاء برشمرده و حیاء و شرم را جزو ایمان به حساب آورده است و پوشانیدن جسم، خصلتی طبیعی و فطری است که شیاطین میخواهند همچنان که پوشش آدم و حوا را برای اولین بار برداشتند، با استفاده از همه وسایل امروز مانند فیلم، عکس و ...، زنان مسلمان را با آن بیگانه نمایند. خداوند متعال میفرماید:
﴿فَوَسۡوَسَ لَهُمَا ٱلشَّيۡطَٰنُ لِيُبۡدِيَ لَهُمَا مَا وُۥرِيَ عَنۡهُمَا مِن سَوۡءَٰتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَىٰكُمَا رَبُّكُمَا عَنۡ هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةِ إِلَّآ أَن تَكُونَا مَلَكَيۡنِ أَوۡ تَكُونَا مِنَ ٱلۡخَٰلِدِينَ ٢٠ وَقَاسَمَهُمَآ إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ ٱلنَّٰصِحِينَ ٢١ فَدَلَّىٰهُمَا بِغُرُورٖۚ فَلَمَّا ذَاقَا ٱلشَّجَرَةَ بَدَتۡ لَهُمَا سَوۡءَٰتُهُمَا وَطَفِقَا يَخۡصِفَانِ عَلَيۡهِمَا مِن وَرَقِ ٱلۡجَنَّةِ﴾ [الأعراف: 20- 22].
«پس آن دو را با فریب به سقوط کشانید. پس چون آن دو از (میوه) آن درخت (ممنوع) چشیدند، برهنگیهایشان بر آنان آشکار شد و به چسبانیدن برگ (های درختان) بهشت بر خود آغاز کردند. و پروردگارشان بر آن دو بانگ زد: مگر شما را از این درخت منع نکردم و به شما نگفتم که در حقیقت شیطان برای شما دشمنی آشکار است».
در رابطه با نظر و نگاه به همین رأی ابوحنیفه اکتفاء مینمایم که میگویند: مرد میتواند به همه بدن مردان دیگر، به جز از زانو تا ناف نگاه نماید و همچنین زنان میتوانند، چنانچه خوف گناه و فتنه را نداشته باشند، به جز از زانو تا ناف مردان را نگاه کنند».[58]
از نظر شرعی «عورت» به قسمتهایی از بدن انسان گفته میشود که پوشانیدن آن واجب است و زن و مرد هریک با توجه به طبیعت خود محدوده عورتشان با دیگری فرق میکند. حیاء، ادب و ستر و پوشیدن عورت را لازم میشمارند. عورت مردان از ناف تا زانوهاست و عورت زنان ـ که نباید آن را در حضور مردان بیگانه و نامحرم کشف نمایند ـ همه بدن آنان، به جز مچ هر دو دست و صورت اوست، که توضیح آن خواهد آمد.
شریعت اسلام پوشانیدن عورت را با لباس مناسب واجب گردانیده و خداوند متعال میفرماید:
﴿يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ قَدۡ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكُمۡ لِبَاسٗا يُوَٰرِي سَوۡءَٰتِكُمۡ وَرِيشٗا﴾ [الأعراف: 26].
«ای فرزندان آدم! ما لباسی را برای شما مهیا کردهایم که عورتهای شما را بپوشاند و لباسی زینتی را (نیز برایتان ساختهایم)».
شریعت اسلام کشف عورت را در حضور هیچکس و نگاه به عورت را به هیچکس اجازه نداده است و همه حرفهای موجود فاسد و ناروا در میان جامعههای غیردینی و غیراخلاقی را مردود میشمارد و خواندن نماز را بدون ستر عورت صحیح نمیشمارد. و میفرماید:
﴿خُذُواْ زِينَتَكُمۡ عِندَ كُلِّ مَسۡجِدٖ﴾ [الأعراف: 31].
«در هر مسجد و (عبادتگاهی) لباس خویش را بپوشید و (آراستگی را حفظ کنید)».
حتی اگر انسانی خود در تنهایی و خلوت هم باشد، ادب و اخلاق ایجاب حکم مینماید که عورت خویش را بپوشاند، تا ملائک خداوند را همراه با خود احساس نماید.
دلایل وجوب ستر عورت در سنت نبوی بسیار میباشند که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود: «به جز در کنار همسرتان عورت خود را برای دیگران آشکار نسازید».[59]
«بالاتر از زانو و پایینتر از ناف عورت هستند».[60]
«عورت مرد میان ناف و زانوی اوست».[61]
«مردان به عورت مردان و زنان به عورت زنان دیگر نگاه نکنند، و دو مرد در یک بستر نخوابند و دو زن در یک بستر در کنار هم نخوابند».
این حدیث اخیر دلیل واضح و قاطع در مورد حرام بودن نگاه به عورت است و نگاه متقابل زن و مرد به عورت یکدیگر نارواست.
به جز مالکیه همه فقها و علما بر این باورند که عورت مرد حد فاصل ناف و زانوی اوست؛ «زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم در جایی نشسته بودند که باد زانوی او را کشف نمود، و در این هنگام که حضرت عثمان داشت به حضور ایشان میرسید، رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم زانویش را پوشانید».[62]
در این مورد که آیا خود ناف و زانو عورتاند یا خیر؟ امام غزالی میفرماید: رأی صحیح آن است که خود زانو و ناف عورت نیستند. از امام شافعی روایت شده است که زانو عورت نیست اما ناف عورت است و شافعیه بر این باورند که پوشانیدن مقداری از زانو و ناف به خاطر آنکه عورت به صورت کامل پوشیده باشد، واجب است.
حنابله هم همچون شافعیه عورت مرد را حد فاصل میان ناف و زانوی او میدانند و به این حدیث رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم استدلال مینمایند که: «عورت مرد از ناف تا زانوی اوست».
علما در این مورد اتفاقنظر دارند که به جز دستها و چهره زنان، همه بدن آنان عورت است و باید در حضور مردان بیگانه پوشیده باشد؛ زیرا خداوند متعال میفرماید:
﴿يُدۡنِينَ عَلَيۡهِنَّ مِن جَلَٰبِيبِهِنَّ﴾ [الأحزاب: 59].
«جلبابها [روسرىهاى بلند] خود را بر خویش فروافکنند».
همچنین رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم خطاب به اسماء فرمود:
«ای اسماء! هرگاه زنان به سن بلوغ رسیدند، به جز صورت و کف دستانشان، نباید قسمت دیگری از بدنشان دیده شود».[63]
و این حدیث دلیلی است بر روا بودن کشف چهره و دستان.
اما در مورد حدود عورت زنان فقها به جز مالکیه اختلافنظر دارند، و در کل دارای سهگونه رأی هستند:
1- امام احمد میگوید: همه بدن زنان به جز کف دستان و صورت عورت میباشد.
2- امام شافعی میگوید: همه بدن زنان به غیر از صورت و کف دستان عورت میباشد و پشت و رو و کف پا نیز عورت است. [64]
3- امام ابوحنیفه میگوید: همه بدن زنان به غیر از کف دستان و چهره و کف و روی پا و جایی که خلخال میبندند، عورت میباشد. و ظاهراً این رأی از آسانگیری بیشتری برخوردار است و غالباً به آن عمل میشود. [65]
علت تفاوت دیدگاه علما به تفاوت نظر آنها در مورد تفسیر «الا ما ظهر منها» برمیگردد.
لازم به یادآوری است که انسانهای خنثی منزلتی همچون مردها دارند و زنان در حضور آنها نباید عورتشان را کشف نمایند؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم اجازه نمیداد آدمهای خنثی وارد مجلس زنان بشوند.
مردانی که با زن محرم میباشند عبارتند از: پدر، پدربزرگ، پدر همسر، پسران همسر (از زنی دیگر) و برادران رضاعی و نسبی و فرزندان برادر و خواهر، که زن میتواند در حضور آنها تنها زینت و آراستگی خود را کشف نماید، همچنین پیرمردان و کودکان نابالغ و زنان هم دین هم حکم محارم را دارند. خداوند متعال در این رابطه فرمودهاند:
﴿قُل لِّلۡمُؤۡمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ وَيَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡۚ ذَٰلِكَ أَزۡكَىٰ لَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِيرُۢ بِمَا يَصۡنَعُونَ ٣٠ وَقُل لِّلۡمُؤۡمِنَٰتِ يَغۡضُضۡنَ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِنَّ وَيَحۡفَظۡنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبۡدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَاۖ وَلۡيَضۡرِبۡنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّۖ وَلَا يُبۡدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوۡ ءَابَآئِهِنَّ أَوۡ ءَابَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوۡ أَبۡنَآئِهِنَّ أَوۡ أَبۡنَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوۡ إِخۡوَٰنِهِنَّ أَوۡ بَنِيٓ إِخۡوَٰنِهِنَّ أَوۡ بَنِيٓ أَخَوَٰتِهِنَّ أَوۡ نِسَآئِهِنَّ أَوۡ مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُنَّ أَوِ ٱلتَّٰبِعِينَ غَيۡرِ أُوْلِي ٱلۡإِرۡبَةِ مِنَ ٱلرِّجَالِ أَوِ ٱلطِّفۡلِ ٱلَّذِينَ لَمۡ يَظۡهَرُواْ عَلَىٰ عَوۡرَٰتِ ٱلنِّسَآءِۖ وَلَا يَضۡرِبۡنَ بِأَرۡجُلِهِنَّ لِيُعۡلَمَ مَا يُخۡفِينَ مِن زِينَتِهِنَّۚ وَتُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ ٣١﴾ [النور:30- 31].
«(ای پیامبر!) به مردان مؤمن بگو (از زنان نامحرم) چشمان خویش را فرو گیرندن و عورتهای خویشتن را (با پوشانیدن و دوری از پیوند نامشروع) مصون بدارند. این برای ایشان زیبندهتر و محترمانهتر است. بیگمان خداوند از آنچه انجام میدهند آگاه است * و به زنان مؤمنه بگو: چشمان خود را (از نامحرمن) فرو گیرند و عورتهای خویشتن را (با پوشاندن و پرهیز از رابطه نامشروع) مصون دارند و زینت خویشتن را (همچون سر، سینه، بازو، ساق گردن، خلخال، گردنبند و بازوبند) نمایان نسازند؛ مگر آن مقداری که معمولاً پیدا هستند (مانند دستان و صورت) و روسریهای خود را به یقه و گریبانهایشان آویزان کنند و زینت (اندام و زیورآلات) خود را نمایان نسازند، مگر برای شوهرانشان، پدرانشان، پدران شوهرانشان، پسرانشان، پسران شوهرانشان، برادرانشان، پسران برادرانشان، پسران خواهرانشان و زنان (همکیش) خودشان، کنیزانشان و دنباله روانی (مانند: افراد خنثی و ابله، پیران فرتوت و افراد فلج) که نیاز جنسی در آنها نیست و کودکانی که هنوز بر عورت زنان آگاهی پیدا نکردهاند و پاهای خود را (به هنگام راه رفتن به زمین) نکوبند تا زینتهای پنهانیشان نمایان نشود. ای مؤمنان! همگی به سوی خدا برگردید تا رستگار (و سعادتمند شوید)».
لازم به گفتن است که زنان در حضور محارم مرد و زن خود و خدمتکارانی که دارای غریزه جنسی نیستند و خوف و فتنه و فساد در موردشان وجود ندارد میتوانند زیورآلات و زیبایی خود را نپوشانند و همچنین به هم زدن پابند، دستبند و غیره برای جلب توجه نامحرمان حرام و نامشروع است.
حدود عورت زنان که در حضور افراد محرم اعم از مرد و زن میتواند آن را نپوشاند، از سینه تا زانوست. اما مالکیه میگویند: به جز سر و دست همه قسمتهای دیگر بدن زنان حتی در حضور محارم او نباید بدون پوشش باشد. برای مثال روا نیست در حضور افراد محرم خود حتی پدر و برادر سینه، ران و پشت خود را نپوشاند.
اما زمانی که به سن پیری رسیدهاند میتوانند پوشش و لباس معمولی را بدون آنکه بدنشان نمایان باشد ـ بیرون بیاورند؛ زیرا خداوند متعال میفرماید:
﴿وَٱلۡقَوَٰعِدُ مِنَ ٱلنِّسَآءِ ٱلَّٰتِي لَا يَرۡجُونَ نِكَاحٗا فَلَيۡسَ عَلَيۡهِنَّ جُنَاحٌ أَن يَضَعۡنَ ثِيَابَهُنَّ غَيۡرَ مُتَبَرِّجَٰتِۢ بِزِينَةٖۖ وَأَن يَسۡتَعۡفِفۡنَ خَيۡرٞ لَّهُنَّۗ وَٱللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٞ ٦٠﴾ [النور: 60].
«زنان زمینگیر شدهای که امید و تمایلی به ازدواج ندارند، اگر لباس های خود را (با حفظ پوشش بدن) بیرون بیاورند (و با لباس معمولی با دیگران معاشرت کنند) گناهی بر آنان نیست. در صورتی که هدف آنان (خودنمایی) و نشان دادن زینت نباشد. (اما به خاطر آنکه سالمندان سرمشق جوانان هستند) اگر عفت و احتیاط را مراعات کنند برایشان بهتر است و خداوند شنوای (گفتارها) و آگاه (از کردارها) است».
اما زن و شوهر اجازه دارند به همه بدن یکدیگر (به جز عورت) نگاه نمایند.
در مورد محدوده عورت کودکان علما دارای دو دیدگاه هستند. دیدگاه اول متعلق به اکثریت و جمهور علما و دیدگاه دوم مربوط به فقهای مذهب امام شافعی است.
جمهور یا اکثریت علما میگویند: عورت کودکان دختر با کودکان پسر با هم فرق میکنند.
1- عورت دختران: کودکان دختر حدود عورتشان به دو صورت است. اول: حدودی که همچون دختران عاقل و بالغ پوشانیدن آن واجب و عبارت است از مابین زانو و ناف. دوم: قسمتی از بدن که پوشانیدن آنها مستحب است و به دخترانی مربوط میشود که سن آنها به دوازده سیزده سال رسیده باشد. که اضاله بر حدود ناف تا زانون مستحب است سینه و بازوها و پشت و پهلو و سر و سینه و ساق و گردن او پوشیده باشد.
لازم به یادآوری است که دختران دوازده سیزده ساله اگر آن قسمتها از بدنشان به هنگام نماز نمایان شود، لازم است نمازشان را پس از پوشانیدن آن دوباره بخوانند. اما دختران کمسن و سالتر اگر چنین چیزی برایشان پیش بیاید، لازم نیست نمازشان را اعاده کنند.
2- عورت پسران: در مورد پسران که چه قسمتی از بدنشان عورت به حساب میآید، رأی راجح آن است که اگر سن آنها کمتر از نه سال باشد، کشف و نگاه کردن به حد فاصل ناف تا زانویشان جایز نیست. اما بقیه بدن او مانعی ندارد.
در مورد زینت و آرایش اصل بر مباح بودن آن است. و آرایش زن برای شوهر و شوهر برای همسر خود مستحب است. اما آرایش زن برای مردان بیگانه حرام، نامشروع و زمینهساز فساد و بیبندوباری است و زینت و آرایش از طریق وسایل مختلفی مانند: لباس، زینتآلات، پاکیزگی، بوی مطبوع، آرایش مو و چهره انجام میگیرد.
آراستگی از طریق لباس شامل مرد و زن میشود و برای مرد مستحب است که: سیما، ظاهر و لباس او زیبا و آراسته باشد و این آراستگی از نظر شرعی و طبیعت بشری کاری مطلوب است. اما برای مردان پوشیدن لباس ابریشم خالص و استفاده از انگشتر، ساعت، دستبند، گردنبند، دسته کلید و ... ساخته شده از طلا و نقره حرام است. همچنین استفاده از ظروف طلا و نقره برای مرد و زن حرام است. رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«لباس ابریشم و دیباج بر تن نکنید و در ظروف طلا و نقره آب و غذا ننوشید و نخورید و ...؛ زیرا اینگونه ظروف در دنیا و در قیامت از آن شما خواهد بود».[66]
و روایت شده است که: «هرکس به خداوند و جهان پس از مرگ باور دارد، از پوشیدن لباس ابریشم و استعمال طلا پرهیز نماید».[67]
علت حرام بودن استعمال ابریشم و طلا برای مردان جلوگیری از تکبر، خودخواهی و شکسته شدن قلب نیازمندان و از طرف دیگر مردانگی و غیرت با پوشیدن لباسهای نازک، زنانه و بسیار نرم سازگاری ندارد.
اما استعمال طلا برای دندان اگر جایگزین مناسب دیگری، نباشد، مانعی ندارد، و استعمال ابریشم برای مردانی که ناراحتی پوستی دارند و پزشک متخصص و مسلمان، هیچ پارچه دیگری را برای او مناسب نداند، مانعی ندارد. همچنین به هنگام خواندن نماز برای ستر عورت اگر هیچ پارچه و لباسی به جز ابریشم نباشد، استعمال آن بلامانع است.
پوشیدن لباس حریر با هر رنگ و کیفیتی که باشد، در منزل و برای خویشاوند شوهر و آرایش مو به وسیله نوارهای ابریشمی و استفاده از زیورآلات طلا و نقره و دیگر زیورآلات به خاطر سازگاری آنها با سرشت زنانه و جلب توجه شوهر برای زنان به ویژه زنان شوهردار جایز است. اما نباید خود را در معرض نگاه نامحرمان قرار دهند.
پوشیدن لباس نو و تمیز همراه با تواضع و به دور از اسراف و تبذیر مستحب است زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم میفرماید:
«هرگاه خداوند نعمت مال و ثروتی را به کسی بدهد، دوست دارد که آثارش را در او مشاهده فرماید».[68]
و در واقع استفاده از نعمتهای خداوند در لباس و خوراک نوعی شکر و سپاسگزاری اوست و در روزهای عید، جمعه و جماعات مستحب است که از بهترین و پاکیزهترین لباس موجود استفاده شود.
پوشیدن لباس پاکیزه و پاکیزگی بدن و سر و صورت مستحب است؛ زیرا جابر رضی الله عنه روایت مینمایند که: «روزی رسول خدا به نزد ما آمدند، و مردی ژولیده مو را با لباسهای نامرتب و ناتمیز نزد ما دید و فرمود: این مرد چیزی نداشت که موهایش را با آن شانه کند و لباسهایش را تمیز و مرتب نماید».[69]
این حکم شامل زن و مرد میشود. همچنین فرموده است: «هر یک از شما که موی (سر و رویش) دارد، آن را مرتب و پاکیزه نگاه دارد».
مرتب نمودن و اصلاح لباس و کفش کاری است مستحب و ابوهریره میگوید: از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم روایت مینماید که: «هرگاه بند کفشتان پاره شد، با آن وضع به راه خود ادامه ندهید و آن را درست کنید».[70]
لازم به یادآوری است که هرگونه و هر مدل لباسی که سبب تکبر و خودخواهی بشود، و یا پوشیدن آن به معنی گرویدن و پذیرفتن دین و آیین غیر از اسلام باشد و یا نشانه وابستگی به دستهها و باندهای منحرف و فاسد تلقی شود، حرام و نامشروع است.
شرایط لباس پوشیدن از خانمها: چنانچه زنان در داخل منزل و یا در حضور افراد محرم و کودکان قرار داشته باشند، واجب است که بدن آنها از بالای سینه تا زانو و پشت و پهلوی آنها پوشیده باشد.
اما در خارج منزل، لازم است شرایط زیر را مراعات کنند:
1- گشادگی: لباس زنان باید تا حدودی راحت و گشاد باشد و تمامی بدن خود را ـ به جز از مچ دستها به پایین وصورت ـ بپوشاند؛ زیرا پوشیدن لباس تنگ و بدن چسب، نامشروع است.
2- ضخامت: لباس خانمها باید به صورتی ضخیم باشد که بدن آنها قابل رؤیت نباشد، تا زمینه فتنه، فساد و ناهنجاری را در خانواده و جامعه فراهم ننماید.
3- عدم تفاخر: لباس خانمها باید در ذات خود زینت و آرایش به حساب نیاید، و اگر اینگونه باشد، باید از ظاهر شدن با آن در ملاء عام پرهیز نماید؛ زیرا خداوند متعال فرمودهاند:
﴿وَلَا يُبۡدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ﴾ [النور: 31].
«زیبایی (و آراستگی) خود را جز برای شوهران خود نمایان نسازند».
لازم به یادآوری است که پوشیدن لباسهای رنگارنگ، سبز، آبی، قرمز، زرد و غیره چنانچه بدننما و نازک نباشند و تمامی بدن زن را پوشانیده باشد، حرام و نامشروع نیست و هرچند بهتر است که زنان در ملاء عام لباسی ساده بپوشند و از پارچهای استفاده کنند که جلب توجه ننماید.
4- عدم استعمال بوی معطر: لازم است زنان هنگامی که قصد دارند از منزل خارج شوند، از استعمال عطر و مواد خوشبوکننده پرهیز نمایند؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«هر خانمی که مواد خوشبوکننده استفاده نموده از حضور در نماز جماعت «عشاء» خودداری نماید».[71]
5- لباس شهرت: پوشیدن لباسهایی مانند لباس شاهزادگان و اشراف برای جلب توجه دیگران نامشروع است.
6- پوشیدن لباس مردان و لباس زنان کافر: جایز نیست که زنان خود را به شکل و هیأت مردان دربیاورند و لباس آنان را بر تن کنند؛ زیرا «رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم مردانی که لباس زنان و زنانی که لباس مردان را بر تن میکنند، مورد لعن و نفرین قرار داده است».[72]
همچنین جایز نیست که زنان مسلمان لباس ویژه زنان فاسد و غیرمسلمان را بر تن کنند، اما پوشیدن لباسی با شرایطی که گفته شد، هرچند زنان غیرمسلمان نیز از آن استفاده کنند، جایز است.
خلاصه سخن این است که جایز نیست که زنان با لباسی آراسته و رنگارنگ که جلب توجه بنماید، یا بر سر، مو، سینه، بازو و ساق عریان به کوچه و خیابان برود و یا در محل کار و ... در حضور مردان بیگانه حاضر شود.
اسلام موارد بسیاری از امور مربوط به زندگی را روا گردانیده و مسلمانان را از انجام دادن امور حرام بینیاز نموده است و مواردی را که از نظر شریعت اسلام حلال و روا هستند عبارتند از:
1- لباس: لباس زیبا و آراسته نو و یا کهنه به شرطی که تمیز باشد و چندان جلب توجه ننماید ـ منظور لباس مربوط به زنان ـ یکی از مظاهر زیبایی مطلوب و مورد پسند شریعت اسلام است.
2- گل و درخت: آراستن و زیبایی بخشیدن به محیط کار و منزل به وسیله گل و گیاه طبیعی و مصنوعی کاری مطلوب است و مورد تأیید اسلام میباشد.
3- استفاده از تابلوهای مناظر طبیعی و یا نقاشی در، دیوار و دکوراسیون زیبای منزل کاری مشروع میباشد. اما استفاده از مجسمه انسان و جانداران در منزل و محل کار نامشروع است.
4- زیبایی و آراستگی سر و صورت و تفنن در آن برای مرد و زن با مراعات موازین شرعی مانعی ندارد.
5- گذاشتن ریش و کوتاه کردن سبیل مستحب است. اما رنگ کردن مو با رنگ مشکی از نظر برخی از علما صحیح نیست، به ویژه اگر قصد فریبکاری برای جوان نشان دادن خود و ازدواج با زنان و دختران جوان را داشته باشد.
6- استفاده از تابلوهای مناظر طبیعی که با دوربین عکاسی یا کندهکاری انجام گرفته باشد، مانعی ندارد.
7- استفاده از انواع قالی و موکب با هر نوع رنگ و طرحی که باشد، بلامانع است.
8- پرورش گل و گیاه در حیاط و داخل منزل، زیبایی و شادابی خاصی را به منزل میبخشد.
9- در صورت امکان وجود حوض و استخر در حیاط و داخل منزل با مراعات موازین شرعی برای شنا بلامانع است.
رفتارهای انسانی مشترک میان مرد و زن
آداب و احکامی در ارتباط با مردان و زنان وجود دارد که در جهت جلوگیری از فساد و ناهنجاری، اسلام آنها را در پارهای موارد حرام و ناروا میشمارد:
1- بلند کردن صدا: لازم به توضیح است که علما اتفاقنظر دارند که صدا و کلام زنان عورت به شمار نمیرود؛ زیرا همسران رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم گاهی احکام دینی را برای مردان بیان میکردند. اما بلند نمودن صدا توسط زنان چنانچه ضرورتی نداشته باشد، نامشروع است.
2- غناء و موسیقی: از نظر اسلام در مورد امور و اشیاء اصل بر مباح بودن آنهاست. مگر آنکه به دلیلی از آنها نهی شده باشد؛ زیرا سعدبن ابی وقاص از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم روایت مینماید که: «در میان انسانها گناهکارترین و مجرمترین انسان کسی است که چیزی را که بر مردم حرام نشده حرام نماید».[73]
به نظر من در مورد غنا و آواز اصل بر مباح بودن آنها است مگر آنکه دلیلی در مورد تحریمشان وجود داشته باشد. برخی بر این باورند که در مورد موسیقی اصل بر ناروا بودن آن است؛ زیرا آواز و غنا کلامی موزون است، اما موسیقی سبب هیجان و تحریک میشود و اسلام با هر چیزی که زمینه فساد و انحراف را فراهم نماید، مخالف است.
برخی از علمای معاصر بر این باورند که چنانچه در غنا و آواز فحش، کلام زشت و تحریککننده به گناه و مخالف ارزشهای دینی نباشد، حرام نیست و چنانچه با موسیقی آرام نیز همراه شود بلامانع است. [74] اما سرود و آواز دینی، حماسی و عارفانه خالی از امور مخالف باورها و احکام دینی و همچنین آوازخوانی زنان در جمعی زنانه بلامانع است.
3- مسافرت زنان: به مسافرت رفتن زنان برای حج یا مسافتهای طولانی بیش از 86 کیلومتر به خاطر مشکلاتی که ممکن است برای آنها پیش بیاید بدون همراهی محرم یا زنان مطمئن دیگر جایز نیست. اما شافعیه رفتن به حج خانمها را به همراهی زنان مطمئن جایز میدانند.
4- سر به زیری: هریک از زن و مرد براساس آفرینش خود به دیگری گرایش دارند و مورد آزمون قرار میگیرند و اساساً برای تحقق انسجام، تکامل و تعاون در زندگی آفریده شدهاند. اما شرایع و رهنمودهای آسمانی روابط جنسی میان آنان را براساس عدالت، حق و رعایت مصالح آینده هریک از آنها ترتیب داده است. تا هیچیک از آنها به حق دیگری تعرض ننماید و به منزلت دیگری صدمه نزند و مصلحت طرف مقابل را زیر پا ننهد.
بر همین اساس است که شریعت اسلام در راستای جلوگیری از فتنه و فساد چشمچرانی را حرام گردانیده است؛ زیرا زمینه را برای گناهان بزرگتر فراهم میسازد و خداوند متعال هر دوی آنها را به چشم فروهشتن ـ به ویژه در ایام جوانی ـ فراخوانده و میفرماید:
﴿قُل لِّلۡمُؤۡمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ وَيَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡۚ ذَٰلِكَ أَزۡكَىٰ لَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِيرُۢ بِمَا يَصۡنَعُونَ ٣٠ وَقُل لِّلۡمُؤۡمِنَٰتِ يَغۡضُضۡنَ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِنَّ وَيَحۡفَظۡنَ فُرُوجَهُنَّ﴾ [النور: 30- 31].
«(ای پیامبر) به مردان مؤمن بگو: چشمان خود را (از نگاه به نامحرم) فرو بندند و ناموس خود را (از زنا) پاک نگه دارند. این برای آنها زیبندهتر و محترمانهتر است. بیگمان خداوند از آنچه انجام میدهند آگاه است * و به زنان مؤمن بگو: چشمان خود را (از نامحرمان) ببندند و ناموس خود را (با پرهیز از زنا) مصون بدارند».
و این بدان معناست که چشم فروبستن نقش مهمی را در پاکی نفس و شخصیت و پرهیز از فتنه و فساد بر دوش دارد و پرهیز از نگاه به نامحرم یکی از آداب ارزشمند اسلامی است و رفتاری متمدنانه از لوازم حیاء و شرم است و حیاء و شرم بخشی از ایمان به شمار میروند.
رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم مسلمان را از نگاه به نامحرم برحذر داشته و عواقب خطرناک آن را یادآور شده است، رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم به نقل از خداوند متعال میفرماید:
«نگاه به نامحرم تیری از تیرهای ابلیس است، هرکس آن را به خاطر رضایت من ترک کند، ایمانی را به او ارزانی میدارم که لذتش را در قلب خود احساس مینماید».[75]
لازم به یادآوری است که نگاه ناگهانی و غیرعمدی گناهی ندارد؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم خطاب به حضرت علی رضی الله عنه فرمودند: «ای علی! پس از نگاه (غیرعمدی) دوباره نگاه مکن؛ زیرا نگاه اولی مورد عفو قرار میگیرد و اما نگاه دوم به حساب تو نوشته میشود».[76]
5- آداب ورود به منازل: شریعت اسلام در مورد وارد شدن به منازل برای افراد غریب، بیگانه و فرزندان در داخل خانه دارای آدابی است.
افراد غریب و بیگانه برای وارد شدن به منازل بیگانه اجازه بخواهند و در کنار درب منزل تا کسب اجازه منتظر بمانند؛ زیرا خداوند متعال میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُيُوتًا غَيۡرَ بُيُوتِكُمۡ حَتَّىٰ تَسۡتَأۡنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَهۡلِهَاۚ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ ٢٧﴾ [النور: 27].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! وارد خانههایی نشوید که متعلق به شما نیست مگر پس از اجازه گرفتن و سلام کردن با ساکنین آن. این کار برای شما بهتر است، امید است شما (این دو مورد را هنگام رفتن به منازل دیگران رعایت و آنها را) مدنظر داشته باشید».
زنگ زدن و اجازه خواستن تا سه بار رواست و پس از آن اگر به او اجازه داده نشد یا جوابی را نشنید، لازم است از وارد شدن به منزل منصرف شود؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«هرگاه کسی از شما سه بار اجازه خواست و به او اجازه داده نشد، بازگردد».[77]
کسی که وارد منزل دیگران میشود، باید شرم و حیاء و آداب اسلامی را مراعات نماید و هنگام ورود و خروج این طرف و آن طرف را نگاه نکند، و رو به درب اطاقی که اهل منزل دیده شوند ننشیند و پس از پایان کار خویش با اجازه صاحب خانه از آنجا خارج شود.
فرزندان و خدمتکار منزل هم باید آدابی را در مورد ورود به اطاق پدر و مادر در سه وقت مشخص مراعات نمایند. در این مورد خداوند متعال میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِيَسۡتَٔۡذِنكُمُ ٱلَّذِينَ مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡ وَٱلَّذِينَ لَمۡ يَبۡلُغُواْ ٱلۡحُلُمَ مِنكُمۡ ثَلَٰثَ مَرَّٰتٖۚ مِّن قَبۡلِ صَلَوٰةِ ٱلۡفَجۡرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ ٱلظَّهِيرَةِ وَمِنۢ بَعۡدِ صَلَوٰةِ ٱلۡعِشَآءِۚ ثَلَٰثُ عَوۡرَٰتٖ لَّكُمۡۚ لَيۡسَ عَلَيۡكُمۡ وَلَا عَلَيۡهِمۡ جُنَاحُۢ بَعۡدَهُنَّۚ طَوَّٰفُونَ عَلَيۡكُم بَعۡضُكُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ ٱللَّهُ لَكُمُ ٱلۡأٓيَٰتِۗ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٞ ٥٨﴾ [النور: 58].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! خدمتکاران و کودکان شما که به حد بلوغ نرسیدهاند (به هنگام رسیدن به سن تمییز و قصد ورود به اطاقهای خواب زن و شوهر) باید در سه وقت باید اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، در نیمروز هنگامی که لباسهای (معمولی) خود را در میآورید و بعد از نماز عشا (این اوقات) سه گانه (اوقات خلوت و کشف) عورت شماست. اما به غیر از این سه وقت مانعی ندارد که بدون اجازه وارد (اطاق) شوند؛ زیرا آنها دور و بر شما در رفت و آمدند. اینگونه (صریح و روشن) خداوند آیهها را برای شما تبیین می نماید».
6- مرد و زن نمایی: در فرهنگ و منطق غرب و در سایه مساوات کاذب، میان مرد و زن بسیاری از ارزشها و مفاهیم اخلاقی در هم ریخته میشود. طرفداران این فرهنگ بیهوده میخواهند همه تفاوتهای طبیعی میان مرد و زن را کنار بگذارند و با فطرت و آفرینشی که خداوند براساس آن مردان و زنان را آفریده به مخالفت برمیخیزند و مطلقاً این اندیشه، فرهنگ و روش به هیچوجه در جهت خرید و مصلحت زنان گام برنداشته است بلکه در غالب موارد کرامت، شخصیت، حیثیت و حقوقشان را زیرپا گذاشته شده و بسیاری از زنان مسلمان و حتی زنان غربی دستهدسته متوجه اشتباه خود شده و به خانههای خویش بازمیگردند.
اما منطق و فرهنگ اسلامی منطق فطرت و سازگاری با واقعیتی است که خداوند براساس آن انسانها را آفریده واقعیتی که به هیچوجه روا نیست با آن رویارویی بشود. این منطق و قوانین الهی از ظاهر و باطن آن تفاوتها محافظت مینماید و هریک از آنها را در عرصه حیات دارای مسئولیتی ویژه به شمار میآورد.
7- افشای اسرار همسری: امانتداری ستون فقرات احکام و آداب همسرداری است. امانتداری در شنیدن، دیدن، عفت، پوشش، رفتار و امانتداری در گفتار در پنهان و آشکار و در زندگی خانوادگی و فرزندان و در تلاش برای پاسداری از سیستم خانواده و ادامه آن و امانتداری در مورد روابط خاص زن و شوهر، ارتباط میان خانواده و همسایهها و مردم و جامعه. بدین معنا که مراعات امانتداری در همه امور لازم و ضروری است. و لازمه این امانتداری مراعات مسائل زیر است:
1- عدم افشای اسرار: شریعت اسلام هریک از زن و شوهر را به حفظ اسرار و نهانی های طرف مقابل ترغیب مینماید؛ زیرا افشای اسرار رفتاری ناپسند است و با اخلاق و کرامت سازگاری ندارد و گناه بسیار بزرگی به شمار میآید. از ابوسعید خدری رضی الله عنه روایت شده که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرموده است: «بدترین جایگاه در روز قیامت و در پیشگاه خداوند از آن زن و مردی است که اسرار زناشویی خود را برای دیگران افشا نمایند». و در روایتی دیگر آمده است: «گفتار گفته شده در مجالس امانت هستند: به جز سه سخن (که میتوان به خاطر جلوگیری از ضرر و فساد آن را افشاء کرد) سخنانی برای ریختن خون دیگران. برنامهریزی برای زنا و خلافکاری و توطئهچینی برای دزدی اموال دیگران».[78]
ب- توصیف زیبایی زنان: همچنان که امام نووی در کتاب «ریاض الصالحین» میفرماید: شریعت اسلام از توصیف و بیان زیبایی زنان برای مردان نامحرم نهی نموده است، مگر در مواردی که آن مرد قصد خواستگاری او را داشته باشد؛ زیرا از ابن مسعود روایت شده است که: رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند: «زنان از زیبایی زنان دیگر برای شوهران خود به گونهای که انگار آنها را میبینند، سخن نگویند».[79] همچنین از این حدیث میتوان برداشت نمود که مرد هم نباید در حضور همسر خود از زیبایی و آراستگی مردان دیگر سخن بگوید.
ج- فتنهگویی میان زن و شوهر: برخی از آدمهای فاسق و فاجر تلاش میکنند با عناوین مختلف میان زن و مرد ایجاد اختلاف نمایند و زن را برای طلاق گرفتن از شوهرش تشویق میکنند و به او تلقین مینمایند که شوهرش شایستگی زندگی با او را ندارد و همه تلاش خود را برای جدایی از او به کار بگیرد. این کار جنایت و خیانتی بسیار بزرگ است؛ زیرا بریده رضی الله عنه روایت مینماید که: رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند: «کسی که در مورد امانتها خیانت کند و کسی که زنان شوهردار را فریب بدهد، از ما (مسلمانان) به حساب نمیآید».[80]
د- درخواست طلاق: هرگاه زنی بدون عذر و بهانه موجه و مشروع یا به خاطر فریب خوردن از طرف دیگران برای ازدواج با آنها، از شوهر خود تقاضای طلاق بنماید، کار زشت و بسیار ناپسندی را مرتکب شده است؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم تحریک و تشویق زنان شوهردار برای گرفتن طلاق و وعده ازدواج با آنها را فتنه و فسادبرانگیزی برشمرده و میفرماید:
«هر زنی که بدون دلیل مشروع از شوهر خود تقاضای طلاق بنماید بوی بهشت بر او حرام خواهد بود».[81]
1- مسجد در منزل: هرچند اقامه نماز در هر مکان پاک و غیرغصبی جایز است، اما مستحب است که در داخل منزل جایی را برای اقامه نماز خانواده در نظر بگیرند؛ زیرا خداوند متعال میفرماید:
﴿وَٱجۡعَلُواْ بُيُوتَكُمۡ قِبۡلَةٗ وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ﴾ [یونس: 87].
«خانههایتان را قبلهگاه کنید و نماز را اقامه نمایید».
هیچ انسانی در زندگی از کار بینیاز نیست؛ زیرا کار و مشغلت مایه سربلندی و افتخار میباشد از این راه است که انسان خود را از خواری دست دراز نمودن به سوی دیگران و محرومیت مصون مینماید و بر خود متکی میشود و باری بر دوش دیگران نمیگردد.
در ارتباط با مسائل مربوط به کار و کسب درآمد خانواده، چند موضوع مهم لازم است مورد بحث قرار گیرد. اول: درآمد حلال و مشروع. دوم: کار زنان، سوم: وارد کردن ضرر و زیان.
درآمد حلال: اسلام با کسب ثروت زیاد از طریق درآمد حلال ـ به شرط ادای زکات و مصرف و هزینه صحیح آن ـ مخالفتی ندارد؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم میفرماید:
«مال و دارایی پاک و حلال برای انسان پرهیزکار بسیار زیبنده است».
اما کسب روزی و درآمد در گرو کار و تلاش است و دست روی دست گذاشتن و انتظار باریدن روزی از آسمان معقول و نتیجه بخش نیست و لازم است انسان همه تواناییهای خود را برای کسب و درآمد از طریق کار، تجارت، آموختن صنعت، حرفه و ...، به کار بگیرد تا خود و خانوادهاش را از فقر و مشکلات نجات دهد؛ زیرا خداوند متعال میفرماید:
﴿هُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ ذَلُولٗا فَٱمۡشُواْ فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُواْ مِن رِّزۡقِهِۦۖ وَإِلَيۡهِ ٱلنُّشُورُ ١٥﴾ [الملک: 15].
«او کسی است که زمین را برای شما رام گردانید، پس در فراخنای آن رهسپار شوید و از روزی (خداوند) بخورید و رستاخیز به سوی اوست».
همچنین رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم میفرماید:
«دست بخشنده و انفاق کننده از دست گیرنده و پایینتر و گدا بهتر و برتر است».
این مسئولیت مرد است که همه نیازهای ضروری زندگی اعم از مسکن و خوراک و پوشاک خانواده را فراهم نماید، و وسایل منزل را تهیه کند و مهریه همسرش را بپردازد، اما انسان مسلمان موظف است که از راه مشروع و صحیح کسب درآمد بنماید و از راههای نامشروع برای کسب و کار استفاده ننماید و از موارد مشکوک پرهیز کند؛ زیرا خداوند درآمد حلال و روا را مبارک گردانیده و دارایی حرام و نامشروع را مایه خواری و گرفتاری گردانیده است و جسم و جانی را که از راه حرام تغذیه شود مستحق عذاب و آتش میداند.
همچنین صدقه و احسان از اموال حرام مورد قبول خداوند قرار نمیگیرد؛ زیرا ابوهریره از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم روایت مینماید که: «خداوند پاک است و به جز پاکی چیزی را نمیپذیرد».[82] و خداوند متعال فرمودهاند:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُلُواْ مِن طَيِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰكُمۡ﴾ [البقرة: 172].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، از چیزهای پاک (و حلالی که) نصیب شما نمودهایم بخورید (و استفاده کنید)».
با این حال چنانچه درآمد و روزی از راههای حرام مانند: ربا، سرقت، غارت، غصب، خیانت و امال آنها به دست آمده باشد، از طریق محاکم به صاحبان حقیقی برگردانیده میشود و در صورتی که خود شخص بخواهد آنها را به صاحب آن برگرداند، نزد خداوند توبه نماید، درستتر است، اما ضایع و تباه نمودن اموال حرام جایز نیست و بهتر آن است ـ اگر مالکین و وارثین آن اموال در دسترس نباشند ـ در میان مستمندان تقسیم شود یا در امور خیریه مصرف گردد؛ زیرا تباه نمودن اموال حرام است.
اسلام مردم را به کار و تلاش و صنعت تشویق نموده و آنها را از این طریق به سوی پیشرفت، خودکفایی و سربلندی سوق میدهد و آنها را از وابستگی اقتصادی رهایی میبخشد.
در گذشته و در دنیای معاصر تجارت یکی از مهمترین وسایل کسب درآمد بوده و هست، اما باید تجارتی مشروع باشد و قوانین و احکام شرعی مانند: رضایت طرفین معامله مراعات شود و از امور ناروایی مانند: دروغ، خیانت، ربا، کلاهبرداری و فروش اشیایی که وجود ندارند، یا تحویل دادن آنها به مشتری امکانپذیر نیست، پاک و خالص باشد.
همچنین لازم است از اجبار، فریبکاری و زیان بیش از حد و سوء استفاده از ناآگاهی طرف مقابل در مورد ماهیت جنس مورد معامله و بهای واقعی آن، احتکار و بازی با قیمتها دوری شود و همچنین از معاملاتی که در صورت ظاهر معامله میباشند و در باطن رباخواری به شمار میآیند و معامله بر روی معامله دیگران و خرید و فروش اشیاء مضر و حرام و کمفروشی و گرانفروشی خودداری شود.
یکی از بدیهیات احکام اسلام، حرام بودن رشوه و هدیه دادن به مسئولین حکومتی است؛ زیرا ابوهریره از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم روایت نموده است که: «رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم رشوهدهنده و رشوهگیرنده حکومتی را مورد لعن و نفرین قرار داده است».[83]
با این حال هرگاه کسی برای دستیابی به حق خویش و دفع ستم هیچ راهی به جز رشوهدادن پیش رو نداشته باشد، رشوه دادن او جایز است و گناه آن بر رشوهگیرنده است.
درآمد حرام: انسان مسلمان همه تلاش خود را برای دوری از درآمد حرام به کار میگیرد؛ زیرا آن را برای خرید و سعادت خود و خانواده زیانبار میشمارد و سوء استفاده از اموال عمومی و دارایی مردم را مایه خواری و گرفتاری دنیا و عذاب دردناک آخرت میشمارد و شریعت اسلام، مسلمانان را از حرامخواری و کسب درآمدهای حرام برحذر میدارد. خداوند متعال میفرماید:
﴿وَلَا تَأۡكُلُوٓاْ أَمۡوَٰلَكُم بَيۡنَكُم بِٱلۡبَٰطِلِ وَتُدۡلُواْ بِهَآ إِلَى ٱلۡحُكَّامِ لِتَأۡكُلُواْ فَرِيقٗا مِّنۡ أَمۡوَٰلِ ٱلنَّاسِ بِٱلۡإِثۡمِ وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ١٨٨﴾ [البقرة: 188].
«اموالتان را در بین خود به ناروا مخورید، (و به عنوان رشوه قسمتی از) آن را به قضات مدهید تا بخشی از اموال مردم را به گناه بخورید، در حالی که خودتان (هم خوب) میدانید».
و رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«مسلمان راستین کسی است که دیگر مسلمانان را از دست و زبان او در امان باشند».[84]
و فرمودهاند:
«مال هیچکس برای دیگری جز براساس رضایت او روا نیست».[85]
سوم: وارد کردن ضرر و زیان: وارد نمودن ضرر و زیان مادی و معنوی به مردم و تعرض به جان، مال، آبرو و ناموس آنها حرام است؛ زیرارسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«ضرر وارد کردن به دیگران و مقابله ضرر با ضرر جایز نیست».[86]
همچنین ستم کردن به دیگران حرام است، اما کسی که مورد ستم قرار گرفته باشد، حق دارد از راههای شرعی و قانونی از حق خود دفاع کند و چنانچه از این راه به حق خود نرسید، اگر میتواند برای رسیدن به حق خود تلاش نماید؛ زیرا خداوند متعال فرمودهاند:
﴿وَلَمَنِ ٱنتَصَرَ بَعۡدَ ظُلۡمِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَا عَلَيۡهِم مِّن سَبِيلٍ ٤١﴾ [الشوری: 41].
«هرکس که پس از ستم دیدن خود، یاری جوید (و انتقام گیرد) راه (نکوهشی) برایشان نیست».
و میفرماید:
﴿۞لَّا يُحِبُّ ٱللَّهُ ٱلۡجَهۡرَ بِٱلسُّوٓءِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ﴾ [النساء: 148].
«خداوند بانگ بلند کردن به بدزبانی را دوست نمیدارد، مگر از کسی که بر او ستم رفته باشد و خدا شنوای داناست».
و رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم در خطابه حجه الوداع فرمودهاند:
«(تعرض به) جان، مال و آبروی یکدیگر، بر شما حرام است».[87]
و فرمودهاند:
«به یکدیگر حسد نورزید، در مورد قیمت اجناس سوداگری ننمایید و به همدیگر پشت نکنید و بر روی معامله همدیگر معامله ننمایید. بندگان خداوند و برادر هم باشید. مسلمان برادر مسلمان است و به او ستم نمیکند، و او را خوار نمیگرداند و او را دروغگو نمیپندارد و مورد تحقیر قرار نمیدهد و تعرض به جان، مال و حیثیت مسلمان بر دیگر مسلمانان حرام است».
همچنان که گفته شد: کار باعث سربلندی و افتخار میشود و با پدیده وقتکشی، سستی و فرو رفتن در سخنهای بیهوده رویارویی مینماید. کار و تلاش هم برای زن و هم برای مرد مطلوب و سازنده است. برخی از جامعهشناسان گفتهاند که: «هرگاه میخواهی کسی را نیست و نابود و بدبخت نمایی او را همراه با بیکاری رها کن».
از طرف دیگر خداوند متعال انسان بیکار و بیاراده را دوست نمیدارد؛ زیرا خداوند این را میخواهد که بندگانش از طریق کار و تلاش وجود و شخصیت خود را اثبات نمایند و دستاوردها و منافعی را برای خود و جامعهای که در آن زندگی مینماید، ارائه نماید و سستی، و بیکاری و کار نهادن مسئولیتهای زندگی را برای آنها نمیپسندد.
مقتضای عدالت اسلامی این است که کارها و مسئولیتهای روزمره زندگی براساس فطرت، طبیعت و توانایی خاص هریک میان آنها تقسیم شود. در همین رابطه است که کارهای خارج از منزل را به مردان و کارهای داخل خانه را به زنان سپرده است و این را از عملکرد و سنت رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم در مورد حضرت علی و حضرت فاطمه رضی الله عنهما میتوان فهمید.
عرصه کار و تلاش در محیط خانه و منزل برای زنان عرصه گسترده و متنوعی است و همه امور مربوط به تهیه غذا، نظافت، شستشو، خیاطی، مرتب نمودن خانه و ...، را شامل میشود. همچنین مسائل مربوط به دانش و آموزش قرآن و احادیث رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم و آشنایی با احکام شریعت، فقه، اخلاق و ...، را در بر میگیرد.
با این همه از نظر شریعت اسلام کار کردن زنان در محیط خارج از محیط خانه حق مشروع آنهاست و آنان میتوانند کارهایی مانند کشاورزی، تجارت و کارهای صنعتی و اشتغال در ادارات حکومتی به ویژه در عرصه آموزش و پرورش، بیمارستان و درمانگاههای ویژه خانمها با مراعات شروط و موازین زیر انجام بدهند:
زنانی که به هر دلیل لازم است در خارج از منزل کار کنند، باید حتیالامکان در محیطی باشند که ناچار نشوند با مردان بیگانه و نامحرم در اتاق و محلی خلوت کار کنند و در حضور مردان بیگانه و نامحرم در اتاق و محلی خلوت کار کنند و در حضور مردان بیگانه به جز دست و صورت چیز دیگری از بدن آنها نمایان نباشد؛ زیرا حفظ حجاب از کرامت و حرمت و شخصیت آنان محافظت مینماید و از بازیچه قرار گرفتن آنان توسط آدمهای هوسباز و هرزه جلوگیری مینماید و از کانون خانواده و ادامه زندگی سالم و طبیعی پاسداری میکند.
زمانی دختران و خانمها میتوانند در خارج از منزل به کار مشغول شوند، که اولیاء و سرپرستان آنها مانند پدر، جد یا شوهر این کار را به خیر و مصلحت آنها تشخیص دهند و محیط کار را مایه گرفتاری و پدید آمدن مشکلاتی برای او تشخیص ندهند. خداوند متعال در اینباره میفرماید:
﴿ٱلرِّجَالُ قَوَّٰمُونَ عَلَى ٱلنِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ ٱللَّهُ بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ وَبِمَآ أَنفَقُواْ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ﴾ [النساء: 34].
«مردان بر زنان حق سرپرستی (و در جامعه کوچک خانواده حق مدیریت و مسئولیت مشورت را) دارند. بدان سبب که خداوند برخی را بر برخی دیگر برتری بخشیده و بدین خاطر که (معمولاً مردان کار و درآمد دارند و مخارج خانواده را تأمین مینمایند) و از اموال خود هزینه (منزل را) تهیه میکنند».
اصل و قاعده در شریعت اسلام این است که زنان در مقابل هزینه و مخارج زندگی خود و خانواده (در مقام مادر، همسر، دختر یا خواهر بودن) مسئولیتی بر دوش ندارند، بلکه ولی یا شوهر آنها مسئول تأمین نیازهای زندگیشان میباشند، اما هرگاه به خاطر فوت پدر یا شوهر یا ناکافی بودن نفقهای که به او میدهند، یا به خاطر نداشتن شوهر، فرزند و ...، به سرگرمی و مشغولیتی نیازمند بود، میتواند در خارج از منزل به کاری مشروع و مباح با حفظ موازین اخلاقی و ایمانی بپردازد؛ زیرا «ضرورتها ناپذیرفتنیها را پذیرفتنی مینمایند». و «نیازمندی عمومی یا فردی به منزله ضرورت است» و «هر ضرورتی در حد خود مورد سنجش قرار میگیرد». و همین ضرورت است که سبب عدول از اصل بودن زنان از کانون خانواده و منزل میشود؛ زیرا خداوند متعال میفرماید:
﴿وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ﴾ [الأحزاب: 33].
«در خانههایتان مستقر شوید».
مواردی مانند رفتن به دنبال تحصیل، تجارت، شهادت در دادگاه، مراجعه به پزشک و امثال آن را میتوان جزو ضرورتهای خارج شدن زنان از منزل برشمرد، اما لازمه دین بودن و کار کردن در خارج از منزل این است که نباید مرد و زن بیگانه و نامحرم در یک اتاق به کار اداری مشغول باشند؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«هیچگاه مردی با زنی که با او نامحرم است خلوت ننماید؛ زیرا نفر سوم آنها شیطان است (و برای ایجاد فساد و تباهی تلاش میکند)». [88]
همچنین به مسافرت رفتن بیش از 85 تا 89 کیلومتر خانمها، بدون اجازه پدر یا شوهر جایز نیست؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«برای زنی که به خداوند و دنیای پس از مرگ ایمان دارد، روا نیست که بدون اجازه همراهی محرمی به سفرهای بیش از سه شبانهروز برود».[89]
لازم به یادآوری است که جایز نیست زنان و دختران درخانهای به تنهایی زندگی کنند؛ زیرا احتمال دچار شدن به هرگونه مشکل و ناهنجاری و ترس و اضطراب برای آنها وجود دارد.
همچنان که گفته شد: از نظر شرعی پرداختن زنان به کارهای تجاری، کشاورزی، اداری و آموزشی هیچ مانعی ندارد و در هریک از آن اعمال آنچه بر خانمها واجب است مراعات اصول و موازین شرعی در آن کارها و حفظ اصول و ارزشهای اخلاقی و پاسداری از حرمت و کرامت خود و خانواده است.
لازم است کار خارج از منزل خانمها با سرشت و طبیعت زن بودن آنها متناسب باشد. برای مثال کارهایی مانند بنایی، جوشکاری، آهنگری، کار در معادن، رانندگی ماشینهای سنگین راهسازی و مسافربری، جارو کردن کوچه و خیابان، حمالی، مهندسی صنایع سنگین، مهندسی کشاورزی و ...، برای آنان مناسب نیست؛ زیرا اینگونه کارها به روحیاتی خاص، توانایی جسمی و شرایط ویژه مردان نیازمند است.
پرداختن زنان به کار سیاسی مانند شرکت در انتخابات شوراها و مجالس و حق انتخاب و کاندیدا شدن از نظر شرعی هیچگونه مخالفتی وجود ندارد و میتوانند با توجه به قوانین مملکت و با حفظ اصول و موازین دینی به تشکیل جمعیتها و احزاب سیاسی اقدام نمایند.
انتخاب شدن زنان به عضویت مجالس قانونگذازی مشارکت در تهیه لوایح و قوانینی که با احکام و ارزشهای اسلامی منافات نداشته باشد بلامانع است؛ زیرا زنان نیز همچون مردان از حق و استعداد «فتاء و اجتهاد» برخوردارند، اما لازم به یادآوری است که با توجه به وظایف اصلی خانمها که اداره امور مربوط به منزل است، تنها در شرایطی که ضرورتی وجود داشته باشد و مصلحتی ایجاب نماید، لازم است زنان به کار قانونگذاری و سیاسی بپردازند و این به معنای عدم اهمیت و عدم توانایی آنها نیست، بلکه بدان سبب است که از یک طرف برخی از امور به عزم، قاطعیت و دوراندیشی بیشتری نیازمند است و از طرف دیگر ممکن است خانمها به خاطر مشکلات متعدد کار سیاسی، قانونگذاری و قضایی تحت تأثیر عاطفه و احساس موفقیت و کارآمدشان در حد بسیاری از مردها نباشد.
مسئولیتهای سیاسی و اداری عمومی مانند امامت و رهبری، ریاست جمهوری، مقام قاضی القضاه، وزارت کشور، نیروهای امنیتی، انتظامی و فرماندهی ارتش برای خانمها مناسب نیست و این به معنی بیکفایتی و ناتوانی آنها نیست، بلکه به خاطر سنگین و پرحجم بودن بار مشکلات و مسئولیتهای ناشی از آن مقام و موقعیتهاست؛ زیرا از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم روایت شده که پس از خبردار شدن ایشان از بر تخت سلطنت نشستن دختر کسری پادشاه ایران فرمودند: «ملتی که زمام امور خود را به دست خانمی بسپارد، پیروز نمیشود».[90] عدم تناسب آن مقام و مسئولیتها برای کل و مجموع زنان است؛ زیرا گاهی برخی از زنان ممکن است که از بسیاری از مردان در ادای هرچه بهتر آن مسئولیتها موفقتر بوده باشند و نمونههایی هم در گذشته و در عصر حاضر وجود داشته و دارد، اما معمولاً موارد نادر و کم، مبنای اصل و قاعده قرار نمیگیرند و این رأی مورد تأیید اکثریت ائمه مذاهب و فقهاست.
با این همه در مورد مسئولیتهای قضایی، ابوحنیفه و ابن القاسم مالکی بر این باورند که در زمینه مسائل مربوط به امور مدنی و خانوادگی زنان میتوانند مقام قضاوت را به دست بگیرند، اما در مورد مسائل مربوط به امور جنایی و امنیتی جایز نیست که قضاوت در محاکم و دادگاهها برعهده زنان باشد، اما ابن جریر طبری و ابن حزم ظاهری قضاوت زنان در همه امور و مسائل را جایز میدانند. [91]
حنفیه هم مانند اکثر علماء بر این باورند که زنان حق احراز مقام قضاوت را ندارند، اما علامه کاشانی یکی از علمای حنفیه به دست گرفتن مقام قضاوت توسط زنان را جایز میشمارد.
برای خانمهای مؤمن و پرهیزکاری که میخواهند به اصول، ارزشها و اهداف شریعت اسلامی پایبند باشند، بهتر آن است که در عرصههای پزشکی، بیمارستانهای ویژه زنان، مدارس و دانشگاهها به کار بپردازند.
با این حال از نظر اجتماعی ثابت شده است که کار زنان در محیط خارج از منزل به قیمت بیشتر شدن مشکلات و زحمات مردان تمام میشود و زمینه را برای بیکاری میان مردان جوان که مسئولیت تشکیل خانواده و تأمین هزینههای زندگی را بر دوش دارند فراهم مینماید و گاهی به خاطر نامناسب بودن محیط کار زنان، زمینه روابط ناپسند، فروپاشی خانوادهها و ایجاد دشمنی و ناهنجاری را فراهم مینماید.
از نظر اسلام مال و ثروت وسیلهاند نه هدف و در جهت حفظ کرامت و منزلت فرد، خانواده، جامعه و امت مورد استفاده قرار میگیرند. بر همین اساس است که مالکیت خصوصی و خانوادگی از نظر اسلام ـ چنانچه از راههای مشروع فراهم شده باشد و از راه روا و مشروع خرج شود و حقوق نیازمندان و خویشاوندان از آن تأمین گردد و در جهت منافع و مصالح جامعه و امت اسلامی مورد استفاده قرار گیرد ـ بلامانع است.
در واقع ثروت و دارایی اگر درست مورد استفاده قرار گیرند و در راههای مفید سرمایهگذاری شوند، مسئولیت دینی و اجتماعی جهاد اقتصادی و تحقق عدالت اجتماعی را فراهم مینمایند و لازم به یادآوری است که مال و ثروت از جانب خداوند به صورت امانت در اختیار ما قرار گرفته و انسانها در به دست آوردن، هزینه نمودن و سرمایهگذاری آن موظف هستند که موازین دینی را مراعات نمایند؛ زیرا خداوند متعال میفرماید:
﴿ءَامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَأَنفِقُواْ مِمَّا جَعَلَكُم مُّسۡتَخۡلَفِينَ فِيهِۖ فَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمۡ وَأَنفَقُواْ لَهُمۡ أَجۡرٞ كَبِيرٞ ٧﴾ [الحدید: 7].
«به خداوند و پیامبرش ایمان بیاورید و از چیزهایی که شما را در آن نایب و جانشین خود گردانیده است، انفاق و هزینه کنید؛ زیرا کسانی از شما که ایمان بیاورند و (در راه خدا) بذل و بخشش بنمایند پاداش بزرگی دارند».
مالک حقیقی ثروتها و اموال، خداوند است و مالکیت انسان تنها مالکیتی انتفاعی، بهرهگیری، مجازی و موقتی است؛ زیرا خداوند متعال میفرماید:
﴿وَلِلَّهِ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ ١٨٩﴾ [آل عمران: 189].
«مالکیت آسمانها و زمین (و همه آنچه در آنها قرار دارد) از آن خداوند است و او بر همه چیز تواناست».
اما مالکیت از نظر اسلام دارای ویژگیهای زیر است:
از نظر شریعت اسلام مالکیت انسان بر درآمد و ثروت خود مالکیتی افسارگسیخته و مطلق نیست، بلکه مقید به قوانین و احکامی مانند، زکات، صدقات، نذر، وقف، قربانی، تأمین هزینه جهاد برای حفظ حدود و حرمت امت اسلامی و نشر دعوت و رسالت اسلام در همه ممالک است و از طرف دیگر مالکیت همچنان که گفته شد باید از طریق روا به دست آمده باشد و از طریق صحیح و سازنده هزینه شود و حقوق آن پراخت گردد.
در غالب اوقات ثروت و دارایی زمینه را برای گناه، خلافکاری، سرکشی و ستمکاری فراهم مینماید. در این مورد شواهد زیادی در جامعهها وجود دارد و خداوند متعال به گونهای به آن اشاره فرموده که در مورد آن شکی باقی نمیماند، خداوند متعال میفرماید:
﴿كَلَّآ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَيَطۡغَىٰٓ ٦ أَن رَّءَاهُ ٱسۡتَغۡنَىٰٓ ٧ إِنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ ٱلرُّجۡعَىٰٓ ٨﴾ [العلق:6- 8].
«قطعاً (اغلب) انسانها هرگاه خود را ثروتمند و بینیاز میبینند * راه سرکشی (و ستمکاری) را در پیش میگیرند * مسلماً بازگشت همه به سوی پروردگار توست».
خداوند متعال استفاده معقول و مناسب از اموال را روا گردانیده و فرمودهاند:
﴿هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا﴾ [البقرة: 29].
«او کسی است که همه آنچه که را در زمین قرار دارد برای همه شما آفریده است».
و این بدان معناست که خداوند همه ثروتها، معادن، انرژی، جنگلها و زمینها را برای استفاده انسانها آفریده تا براساس تعاون، تفاهم، عدالت و به دور از دشمنی و کینهدوزی در راستای خیر و مصلحت فردی، اجتماعی، دنیوی و اخروی آنها را مورد استفاده قرار دهند.
بر اهل ایمان واجب است که همه توان خود را برای حلال و مشروع بودن منبع درآمد خویش به کار بگیرد و از دروغ، دزدی، اختلاس، معاملات مشکوک، خیانت، سوء استفاده، فریبکاری، اجبار در معامله، غصب، غارت و دیگر امور نامشروع پرهیز نماید. خداوند متعال در اینباره میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي ٱلۡأَرۡضِ حَلَٰلٗا طَيِّبٗا وَلَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّيۡطَٰنِۚ إِنَّهُۥ لَكُمۡ عَدُوّٞ مُّبِينٌ ١٦٨﴾ [البقرة: 168].
«ای مردم! از حلال و پاکیهای موجود در زمین بخورید (و استفاده کنید) اما از (فریبکاریهای) گام به گام شیطان دنبالهروی نکنید، به راستی او برای شما دشمنی آشکار است».
انسان مسلمان موظف است که ثروت و دارایی خویش را در جهت کسب منافع مشروع برای خود، جامعه و در نیازهای ضرورتی به کار بگیرد؛ زیرا خداوند اندوختن، انبار کردن و به کار نینداختن پول و ثروت را حرام گردانیده و حبسکنندگان دارایی را به سختترین عذاب تهدید فرموده است:
﴿۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلۡأَحۡبَارِ وَٱلرُّهۡبَانِ لَيَأۡكُلُونَ أَمۡوَٰلَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡبَٰطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِۗ وَٱلَّذِينَ يَكۡنِزُونَ ٱلذَّهَبَ وَٱلۡفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٖ ٣٤ يَوۡمَ يُحۡمَىٰ عَلَيۡهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكۡوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمۡ وَجُنُوبُهُمۡ وَظُهُورُهُمۡۖ هَٰذَا مَا كَنَزۡتُمۡ لِأَنفُسِكُمۡ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمۡ تَكۡنِزُونَ ٣٥﴾ [التوبة:34- 35].
«کسانی که طلا و نقره (و پول و ثروت) را پنهان مینمایند، و آن را در راه خداوند به کار نمیگیرند، عذاب بسیار سخت و دردناکی را به آنان مژده بده * روزی (فرا خواهد رسید که) آن سکهها در آتش دوزخ گداخته میشوند و پیشانیها، پهلوها، و پشتهایشان با آنها داغ میگردد و به آنان گفته میشود که: این همان چیزی است که برای خویشتن اندوختهاید، پس اکنون مزه آنچه را که اندوختهاید بچشید».
بر همین اساس است که در قوانین و شریعت اسلامی بر روی ثروتاندوزی بیمارگونه و به کار نینداختن قارون صفتانه آن خط بطلان کشیده شده است، هرچند در عالم واقع بسیاری از انسانها ثروتهای خود را در راههای فساد، اسراف و تبذیر به کار میگیرند؛ زیرا حبس ثروتها، فساد و خلافکاری با هم دارای ارتباط نزدیک میباشند، همچنان که قرآن در ارتباط با قصه قارون اشاره مینماید:
﴿۞إِنَّ قَٰرُونَ كَانَ مِن قَوۡمِ مُوسَىٰ فَبَغَىٰ عَلَيۡهِمۡۖ وَءَاتَيۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡكُنُوزِ مَآ إِنَّ مَفَاتِحَهُۥ لَتَنُوٓأُ بِٱلۡعُصۡبَةِ أُوْلِي ٱلۡقُوَّةِ إِذۡ قَالَ لَهُۥ قَوۡمُهُۥ لَا تَفۡرَحۡۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡفَرِحِينَ ٧٦ وَٱبۡتَغِ فِيمَآ ءَاتَىٰكَ ٱللَّهُ ٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَۖ وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ ٱلدُّنۡيَاۖ وَأَحۡسِن كَمَآ أَحۡسَنَ ٱللَّهُ إِلَيۡكَۖ وَلَا تَبۡغِ ٱلۡفَسَادَ فِي ٱلۡأَرۡضِۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُفۡسِدِينَ ٧٧﴾ [القصص: 76- 77].
«قارون از قوم موسی بود، بر طایفه خود ستم ورزید، ما به آن اندازه به او گنج و ثروت داده بودمی که (حمل صندوقهای) خزائن او بر گروه توانا و قدرتمندی سنگینی میکرد. روزی قومش به او گفتند: (مغرورانه) شادمانی مکن؛ زیرا خداوند سرمستان مغرور را دوست نمیدارد * به وسیله آنچه که خداوند به تو داده، سرای دیگر را بجوی و سهم خود را از دنیا هم فراموش مکن و همانگونه که خداوند به تو بخشش و نیکی نموده تو نیز (با دیگران) نیکی کن و (در میان ساکنین) روی زمین فساد و تباهی راه مینداز؛ زیرا خداوند فسادانگیزان را دوست نمیدارد».
این آیه اصول چهارگانه اقتصاد یا تمدن اسلامی را معین مینماید که عبارتند از:
1- تلاش در راستای جلب رضایت خداوند از خلال کار و نیکوکاری
2- فعالیت و کسب و کار برای برآورده نمودن نیازهای زندگی دنیوی؛ زیرا دنیا کشتزار آخرت به شمار میآید.
3- انجام دادن کار و مسئولیت به بهترین روش ممکن.
4- پرهیز از همه انواع فساد و ایجاد ضرر و زیان برای دیگران از طریق نیروی مال و ثروت یا کششهای ناروای نفسانی.
برخی از راههای به کارگیری درست دارایی و ثروت عبارتند از: تهیه امکانات و تدارکات لازم برای جهاد، رویارویی با دشمنان دین خداوند، بازگردانیدن سرزمینها، حقوق غصب شده، نشر دعوت و حقیقت توحید و عدالت در همه نقاط جهان. اموری که دارای اجر و پاداش بسیار بزرگ و ارزشمندی خواهد بود زیرا خداوند متعال میفرماید:
﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ ٱشۡتَرَىٰ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَنفُسَهُمۡ وَأَمۡوَٰلَهُم بِأَنَّ لَهُمُ ٱلۡجَنَّةَۚ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَيَقۡتُلُونَ وَيُقۡتَلُونَۖ وَعۡدًا عَلَيۡهِ حَقّٗا فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِيلِ وَٱلۡقُرۡءَانِۚ وَمَنۡ أَوۡفَىٰ بِعَهۡدِهِۦ مِنَ ٱللَّهِۚ فَٱسۡتَبۡشِرُواْ بِبَيۡعِكُمُ ٱلَّذِي بَايَعۡتُم بِهِۦۚ وَذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١١١﴾ [التوبة:111].
«بیگمان خداوند (کالای) جان و مال مؤمنان را به (بهای) بهشت خریداری می نماید. (آنان باید) در راه خدا بجنگند، بکشند، و کشته شوند. این وعدهای است که خداوند آن را در (کتابهای آسمانی) تورات، انجیل و قرآن (به عنوان حقی معتبر بیان نموده و) وعده داده است. چه کسی از خدا به عهده خود وفاکنندهتر است؟ پس به معاملهای که کردهاید شاد باشید. این پیروزی و رستگاری بزرگی است».
همچنین لازم است در شرایط صلح و در زمانی که سرزمینهای اسلامی مورد تهاجم نظامی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی قرار ندارد. اموال و داراییهای مسلمانان در طرحهای عام المنفعه و پروژههای اقتصادی، فرهنگی و مؤسسههای خیریه، پزشکی و پرداخت بدهکاری بدهکاران و امور خدماتی به کار گرفته شود و قبل از آنها باید هزینه و مخارج خانواده، سالمندان و بیماران تأمین گردد.
خرج و هزینه باید دارای نظم و برنامه معین باشد و از بخل، تنگچشمی و ریخت و پاش پرهیز شود و به روش مشروع و مناسب برای مخارج خانواده و خویشاوندان و رفع نیاز نیازمندان مورد استفاده قرار گیرد. خداوند متعال در اینباره میفرماید:
﴿وَلَا تَجۡعَلۡ يَدَكَ مَغۡلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبۡسُطۡهَا كُلَّ ٱلۡبَسۡطِ فَتَقۡعُدَ مَلُومٗا مَّحۡسُورًا ٢٩﴾ [الإسراء: 29].
«دست خود را بر گردن خویش بسته مدار (و از کمک به دیگران خودداری مکن و بخلورزی منما) و بیش از اندازه گشادهدستی مکن؛ زیرا سبب میشود از کار بمانی و مورد ملامت (مردم) قرار بگیری و مستمند و اندوهگین شوی».
و در ارتباط با صدقه و احسان و رفع نیاز نیازمندان رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«هرکس مشکلی از مشکلات دنیایی مسلمانی را برطرف نماید، خداوندی یکی از مشکلات آخرتش را برطرف مینماید و هرکس نیاز نیازمندی را برآورده کند، خداوند نیازمندی دنیا و آخرت او را برآورده مینماید و هرکس عیب و گناه مسلمانی را پنهان دارد، خداوند عیب و گناه او را در دنیا و آخرت پنهان مینماید، تا زمانی که بنده خدایی در جهت یاری دیگران گام بردارند، خداوند نیز او را یاری خواهد نمود».[92]
اسلام مسلمانان را توجیه نموده که در مورد تأمین مایحتاج مربوط به خوراک، و مسکن و لباس در میان فرزندان، خدمتکاران و کارگران تبعیض قایل نشوند و هنگام کمک به نیازمندان بر آنان تکبر نورزند و فخر نفروشند؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم میفرماید:
«آنان برادران شما هستند و خداوند آنها را زیردست شما قرار داده. هرکس برادر مسلمانی را تحت رعایت و سرپرستی دارد از همان غذای خود به او بدهد و از همان لباس خود برای او تهیه کند و کار سخت و طاقتفرسا را به او نسپارد و اگر کار سختی را به او محول نمود او را کمک نماید».[93]
این دو خصلت، از مال و ثروت محافظت مینمایند؛ زیرا انسانی که نعمتهای خداوند را سپاسگزاری مینماید و آنها را در جهت خیر و منفعت خود، خانواده و جامعه مورد استفاده قرار میدهد، سبب ماندگاری، ازدیاد و برکت ثروتش میشود؛ زیرا خداوند متعال میفرماید:
﴿لَئِن شَكَرۡتُمۡ لَأَزِيدَنَّكُمۡۖ وَلَئِن كَفَرۡتُمۡ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٞ ٧﴾ [ابراهیم: 7].
«اگر (با به کارگیری نعمتها در مسیر صحیح) سپاسگزاری کنید (نعمتهای خود را) قطعاً برایتان افزایش میدهیم و اگر راه کفر و ناسپاسی را در پیش بگیرید، عذاب من بسیار سخت خواهد بود».
هرکس در مقابل خداوند فروتن و فرمانبردار باشد، خداوند او را سربلند و گرامی میگرداند و هرکس به مردم احترام بگذارد و در برابر آنان متواضع باشد، مردم نیز به او احترام میگذارند و برایش دست به دعا برمیدارند؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند که:
«هیچگاه صدقه و احسان از دارایی انسان نمیکاهد و به دنبال عفو و گذشت، عزت و سربلندی نصیب انسان میشود و هرکس که در برابر خداوند متواضع و فرمانبردار باشد، به راستی خداوند او را سربلند و گرامی خواهد داشت».[94]
ابوذر غفاری رضی الله عنه میفرماید: رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم مرا به خصلتهای ارزشمند سفارش فرمود، به من توصیه فرمود که: «به بالاتر از خود نگاه نکنم و پایینتر از خویش را بنگرم و به من فرمود که مستمندان را دوست بدارم و با آنان معاشرت داشته باشم و با خویشاوندانم ـ اگرچه آنها به من پشت کنند ـ رفت و آمد نمایم».[95]
زن و مرد مسلمان چراغ پرفروغی هستند که در هر شرایطی روشنیبخش راه دیگران هستند و صادقانه مردم را به سوی دین خداوند فرا میخوانند و الگوهای ارزشمندی برای همکیشان خود و پیروان دیگر ادیان میباشند و سرچشمههای خیر و نیکی هستند و از اعماق درون و در عمل به دیگران احترام میگذارند و خیرخواه آنان میباشند و دوستشان میدارند و در پی آن هستند که براساس حق، دادگری، نیکوکاری و خیرخواهی با آنها زندگی کنند.
انسانهای مسلمان با آفریدههای خداوند از سر ستیز برنمیآیند؛ زیرا میدانند که خداوند خیر و شر، زیبا، زشت، ایمان، کفر، نیکی و بدی را در راستای هماهنگی برای تحقق تکامل بشری آفریده است. و وجود تفاوتهای میان مردم را از آنجا که تبلور و خواست حکمت و مشیت خداوند است، به او محل مینماید. خداوند متعال در اینباره میفرماید:
﴿وَلَوۡ شَآءَ رَبُّكَ لَأٓمَنَ مَن فِي ٱلۡأَرۡضِ كُلُّهُمۡ جَمِيعًاۚ أَفَأَنتَ تُكۡرِهُ ٱلنَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُواْ مُؤۡمِنِينَ ٩٩ وَمَا كَانَ لِنَفۡسٍ أَن تُؤۡمِنَ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَيَجۡعَلُ ٱلرِّجۡسَ عَلَى ٱلَّذِينَ لَا يَعۡقِلُونَ ١٠٠﴾ [یونس: 99].
«و اگر پروردگار تو میخواست هرکس در زمین است همه آنها ایمان میآوردند پس آیا تو مردم را ناگزیر مینمایی که ایمان بیاورند؟ هیچکس جز با اجازه خداوند ایمان نمیآورد و خداوند بر کسانی که نمیاندیشند، پلیدی (و بدبختی را) قرار داده است».
این آیه آبی سرد را بر روی آتش تعصب و کینهورزی میپاشد و نهال ایمان به اراده و خواست مطلق خداوند و سپردن همه امور به او را در دل انسان بر زمین مینشاند و ثمر آن نهال ایمان، سماحت، بردباری و پرهیز از اعتراض به اندیشهها و آرمانها، احزاب، مذاهب، معرفتها و برداشتهای گوناگون و ادیان مختلف است.
هرگاه سماحت و تحملپذیری بر قلوب و اندیشهها مسلط شود، حاصل آن همکاری و دوستی متقابل و مهربانی میان همه مردم مسلمان و غیرمسلمان خواهد بود. گاهی ممکن است مسلمانی با غیرمسلمانی همسایه یا همکار باشد، در اینجا این سئوال پیش میآید که: چگونه روابط خود را با او تنظیم نماید؟
قرآن کریم چهارچوب و چگونگی روابط با غیرمسلمانان را مشخص فرموده و به زندگی مسالمتآمیز دینی اکتفاء ننموده، بلکه گامی بلندتر را برداشته و آن را به مرتبه زندگی و روابط همراه با محبت و تفاهم اوج بخشیده است و این نشانه منزلت والای اسلام و اندیشه فرادینی و فراملی آن است. خداوند متعال در مقام بیان تفاوت میان مسلمانان و دشمنان آنها میفرماید:
﴿لَّا يَنۡهَىٰكُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِينَ لَمۡ يُقَٰتِلُوكُمۡ فِي ٱلدِّينِ وَلَمۡ يُخۡرِجُوكُم مِّن دِيَٰرِكُمۡ أَن تَبَرُّوهُمۡ وَتُقۡسِطُوٓاْ إِلَيۡهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ ٨ إِنَّمَا يَنۡهَىٰكُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِينَ قَٰتَلُوكُمۡ فِي ٱلدِّينِ وَأَخۡرَجُوكُم مِّن دِيَٰرِكُمۡ وَظَٰهَرُواْ عَلَىٰٓ إِخۡرَاجِكُمۡ أَن تَوَلَّوۡهُمۡۚ وَمَن يَتَوَلَّهُمۡ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٩﴾ [الممتحنة: 8- 9].
«خداوند شما را از کسانی که در دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکردهاند، باز نمیدارد که با آنها نیکی کنید و با ایشان عدالت ورزید؛ زیرا خداوند دادگران را دوست میدارد * فقط خداوند را از شما دوستی با کسانی باز میدارد که در (کار) دین با شما جنگیدهاند و شما را از خانههایتان بیرون کردهاند و در بیرون راندنتان با یکدیگر همکاری کردهاند. هرکسی آنها را به دوستی بگیرد، آنان همان ستمگران هستند».
غیرمسلمانانی که خواهان زندگی مسالمتآمیز با مسلمانان هستند و در یک سرزمین با هم زندگی مینمایند و دارای وطن واحدی میباشند روابط با آنها باید براساس نیکی، دوستی، تفاهم و دادگری استوار باشد؛ زیرا آنان با مسلمانان دشمنی نورزیدهاند و از در جنگ وارد نشده و از سرزمین خود آنها را بیرون نکردهاند.
با این همه دشمنانی که در خارج ممالک اسلامی قرار دارند و در عمل دشمن خود را از طریق توطئهها، برنامهها و عملکردهای کینهتوزانه خود در عرصههای مختلف سیاسی، اعتقادی، اقتصادی و فرهنگی به اثبات رسانیدهاند، به هیچوجه مورد اطمینان نیستند و باید با آنها بسیار هوشیارانه رفتار کرد و دوستی، محبت و مشورت با آنها عاقبت خوبی را به دنبال نخواهد داشت و این روش و اندیشه را از این آیه قرآن به خوبی میتوان فهمید که میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمۡ أَوۡلِيَآءَ تُلۡقُونَ إِلَيۡهِم بِٱلۡمَوَدَّةِ وَقَدۡ كَفَرُواْ بِمَا جَآءَكُم مِّنَ ٱلۡحَقِّ يُخۡرِجُونَ ٱلرَّسُولَ وَإِيَّاكُمۡ أَن تُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ رَبِّكُمۡ﴾ [الممتحنة: 1].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی نگیرید و با آنها اظهار دوستی نکنید. در حالی که به آن حقیقتی که بر شما نازل شده کافر هستند و پیامبر خدا و شما را از مکه بیرون میکنند که چرا به خداوند و پروردگارتان ایمان آوردهاید؟»
اگر آننه دشمنان تهاجم نظامی، فرهنگی و اقتصادی را علیه ما آغاز کنند، با آنها به رویارویی خواهیم پرداخت و به هیچوجه به آنها اجازه تجاوز و زیرپا نهادن حقوق مسلمانان داده نخواهد شد.
اما غیرمسلمانانی که در میان مسلمانان زندگی میکنند، هموطنانی هستند که در حقوق هموطنی و دیگر حقوق سیاسی و اجتماعی با مسلمانان یکسان هستند و حقوق و مسئولیتهایشان آنان (غیرمسلمانان) در این زمینهها با مسلمانان در یک ردیف قرار دارد؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم میفرماید:
«هرکس با غیرمسلمانی که با مسلمانان پیمان دوستی و زندگی مسالمتآمیز دارد، ستم کند و حقی از حقوق او را ضایع نماید، یا او را به کاری سخت وادارد و یا چیزی را که به آن راضی نیست از او بستاند، در روز قیامت من با او طرف خواهد بود».[96]
و هرگاه راجع به دین، ایمان، نبوت و انبیاء بحث و مجادلهای پیش بیاید، لازم است مسلمانان با آرامش، تأمل و پرهیز از طعن، توهین و ایجاد دشمنی و جلوگیری از شعلهور شدن آتش کینه و حقد، با آنان به بحث و گفتگوی پسندیده و حکیمانه اقدام نمایند؛ زیرا خداوند متعال در اینباره میفرمایند:
﴿ٱدۡعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِٱلۡحِكۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ وَجَٰدِلۡهُم بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِينَ ١٢٥﴾ [النحل: 125].
«با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با انان به شیوهای که نیکوتر است مجادله بنما. در حقیقت پروردگار تو (جان) کسی که از راه منحرف شده داناتر و او به حال راهیافتگان نیز داناتر است».
همچنین میفرماید:
﴿۞وَلَا تُجَٰدِلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ إِلَّا بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ إِلَّا ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنۡهُمۡۖ وَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱلَّذِيٓ أُنزِلَ إِلَيۡنَا وَأُنزِلَ إِلَيۡكُمۡ وَإِلَٰهُنَا وَإِلَٰهُكُمۡ وَٰحِدٞ وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ ٤٦﴾ [العنکبوت:46].
«با اهل کتاب جز به شیوهای که بهتر است مجادله کنید، مگر با کسانی از آنان که ستم کردهاند و بگویید: به آنچه به سوی ما نازل شده و آنچه به سوی شما نازل گردیده ایمان آوردیم و خدای ما و خدای شما یکی است و ما تسلیم او هستیم».
لازم به توضیح است که خوردن غذا و نوشیدنی حلال با اهل کتاب و ازدواج با زنان و دختران آنها بلامانع است، اما ازدواج آنها با زنان و دختران مسلمان جایز نیست. بدین علت که روابط میان زن و مرد نباید دچار تزلزل و صدمه بشود؛ زیرا انسان مسلمان به همه انبیاء و پیامبران پیش از حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم ایمان دارد، اما غیرمسلمان به نبوت حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم باور ندارند و بر همین اساس ممکن است که میان زن و شوهر مسلمان و غیرمسلمان نزاع و اختلاف بروز نماید و زندگی خانوادگی آنها از هم فرو پاشد؛ زیرا خداوند متعال در اینباره می فرماید:
﴿ٱلۡيَوۡمَ أُحِلَّ لَكُمُ ٱلطَّيِّبَٰتُۖ وَطَعَامُ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ حِلّٞ لَّكُمۡ وَطَعَامُكُمۡ حِلّٞ لَّهُمۡۖ وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلِكُمۡ إِذَآ ءَاتَيۡتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحۡصِنِينَ غَيۡرَ مُسَٰفِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِيٓ أَخۡدَانٖ﴾ [المائدة: 5].
«امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال شده است و طعام کسانی که اهل کتاب هستند برای شما حلال و طعام شما برای آنها حلال است و (ازدواج شما) با زنان پاکدامن مسلمان و زنان پاکدامن از کسانی که پیش از شما کتاب (آسمانی) به آنان داده شده به شرط آنکه مهرهایشان را به آنها بدهید، حلال است. در حالی که خود پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانی دوست خود بگیرید...».
هرگاه غیرمسلمانان ساکن در ممالک اسلامی خواهان مشارکت با مسلمانان در جنگ با دشمنان گردیدند، مشارکت آنها مانعی ندارد. همچنین مسلمانان میتوانند در زمینه امور اداری، مدنی، علمی، فنی، کشاورزی، صنعت، تجارت، طبابت و ...، از غیرمسلمانان استفاده کنند، اما همه مذاهب در این مورد اتفاقنظر دارند که باید رهبری و پُستهای کلیدی سیاسی، اداری، فرهنگی، اقتصادی، آموزشی و نظامی در اختیار خود مسلمانان باشد. حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم برای هجرت به مدینه از راهنمایی مشرکی به نام عبدالله بن اریقط و در غزوه حنین از صفوان بن امیه طلب همکاری فرمود. همچنین زهری روایت نموده که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم برای فتح پایگاه اصلی یهود در خیبر از برخی از خود یهودیان هم بهره گرفت.[97]
اسلام پیش از همه اندیشهها و مکاتب دیگر از نظر تئوری و عمل مردم را به مهربانی با حیوانات فراخوانده و دادن طعام، آب و معالجه آنها را واجب گردانیده است و در ایام حکومت اسلامی مرکز بزرگی برای دامپزشکی شهرداری دمشق و نمایشگاه تأسیس شده بود که اکنون به جای آن، ورزشگاه شهرداری دمشق و نمایشگاه بینالمللی ساخته شده است. همچنین اسلام کشتن حیوانات بیمار را برای رهایی از آنها به جز در موارد بسیار ضروری حرام گردانیده است.
در مورد مراعات حال حیوانات و نگهداری از آنها اسلام توصیه و سفارشهای فراوانی را بیان فرموده است که برخی از آنها عبارتند از:
رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«خداوند در هر کاری روش درست و پسندیده را واجب گردانیده، هرگاه (محکوم به اعدامی) را کشتید به روشی درست او را بکشید و هرگاه حیوانی را ذبح کردید خوب آن را ذبح کنید، چاقویتان را خوب تیز کنید و حیوان را راحت سر ببرید».[98]
ابن عمر رضی الله عنهما از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم روایت نموده که: «خانمی به خاطر حبس کردن گربهای و جلوگیری از خوردن و آشامیدن آن، به آتش جهنم انداخته شد».[99]
ابوهریره روایت مینماید که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند: «روزی مردی از راهی میگذشت و سخت دچار تشنگی شد و چاهی را یافت و داخل آن شد و آب نوشید و از آن خارج شد و در کنار چاه سگی را دید که از تشنگی لهله میزند، مرد با خود گفت: این حیوان هم دچار همان تشنگی است که تا چند لحظه پیش برای من پیش آمده بود و دوباره پایین رفت و کفشهایش را پر از آب کرد و آن را برای آن سگ گرفت تا تشنگیاش برطرف شد و آن حیوان برای آن مرد درخواست عفو کرد و خداوند او را مورد عفو قرار داد». خدمت رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم گفته شد: یا رسول الله صل الله علیه و آله و سلم یعنی نگهداری و مراقبت از حیوانات تا این اندازه دارای اجر و پاداش است؟» [100]
همچنین رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم «مسلمانان را از به جان هم انداختن حیوانات نهی فرموده است».[101]
و شریک رضی الله عنه میگوید: از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم شنیدم که میفرمود:
«هرکس بیهوده گنجشکی را بکشد در روز قیامت در پیشگاه خداوند به دادخواهی میپردازد، و میگوید: پروردگارا فلانی بیهوده مرا کشت.....».[102]
این احادیث و احادیث بسیار دیگری بیانگر میزان اهتمام اسلام به مراقبت و مهربانی با حیوانات است و این خصلت یکی از ویژگیهای رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم بوده؛ زیرا ایشان رحمه للعالمین بودهاند و رحمت، مهربانی و مراقبت ایشان همه انسانها، جانداران، جمادات، گیاهان، درختان و همه چیز را در بر میگرفته است و این روش، راهکار و راهنمایی یکی از درخشانترین نشانههای برتری فرهنگ و تمدن اسلامی است و قرنها قبل از تشکیل جمعیتهای دفاع از حیوانات و جلوگیری از انقراض نسل آنها و جمعیتهای محیط زیست، رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم مسلمانان را به این امور فراخوانده است.
[1]- اخرجه عبدالرزاق فی جامعه
[2]- اخرجه القضاعی و الدیلمی
[3]- شرح صحیح امام مسلم، ج 5، ص 267
[4]- متفق علیه
[5]- نیل الاوطار، ج 6، ص 616
[6]- المرجع السابق
[7]- فتح القدیر، ج 2، ص 295 و نهایه المحتاج، ج 8، ص 239
[8]- القواعد الفقهیه ص 211، احیاء علوم الدین، ج 2، ص 47، المحلی : ج 11، ص 38
[9]- اخرجه ابن ماجه
[10]- اخرجه الترمذی
[11]- اخرجه ابوالشیخ ابن حبان
[12]- اخرجه مسلم
[13]- متفق علیه
[14]- اخرجه احمد و ابوداود
[15]- اخرجه مسلم
[16]- اخرجه ابن ماجه
[17]- زاد المعاد ج 1 ص 508
[18]- متفق علیه
[19]- اخرجه مسلم فی صحیحه
[20]- متفق علیه
[21]- اخرجه مسلم
[22]- اخرجه البیهقی و الترمذی و النسایی
[23]- رواه مسلم
[24]- زاد المعاد ج 1 ص 504 مؤسسه الرساله
[25]- اخرجه مسلم و ابوداود و الترمذی
[26]- اخرجه البیهقی
[27]- اخرجه مسلم و ابوداود و الترمذی و النسایی و الامام احمد
[28]- اخرجه البخاری و مسلم و السنایی و الامام احمد
[29]- متفق علیه
[30]- اخرجه مالک و مسلم و النسایی
[31]- اخرجه البخاری و مسلم
[32]- اخرجه البخاری و مسلم و ابوداود
[33]- اخرجه احمد
[34]- اخرجه مسلم و الترمذی
[35]- اخرجه مسلم و ابوداود و الترمذی
[36]- اخرجه ابوداود و الترمذی
[37]- اخرجه مسلم و الترمذی
[38]- اخرجه ابوداود و الترمذی
[39]- اخرجه البخاری و مسلم
[40]- رواه الدارمی و هو مرسل
[41]- اخرجه مسلم عن ابی هریره
[42]- اخرجه احمد و البخاری
[43]- الطب النبوی : 176
[44]- ذکریات علی الطنطاوی
[45]- متفق علیه
[46]- اخرجه احمد و ابوداود و الترمذی
[47]- پیشتر تخریج آن بیان شد
[48]- اخرجه احمد
[49]- اخرجه مسلم و مالک و احمد
[50]- متفق علیه
[51]- اخرجه الترمذی
[52]-رواه ابوداود
[53]- اخرجه ابن ابی الدنیا
[54]- اخرجه الریعمی
[55]- اخرجه مسلم و احمد و الترمذی
[56]- رواه احمد و مسلم و النسایی
[57]- اخرجه مسلم و مالک فی الموطأ
[58]- تکمله فتح القدیر ص 100-102
[59]- اخرجه احمد و اصحاب السنن
[60]- اخرجه الدار قطنی و البیهقی
[61]- اخرجه مسلم و احمد و ابوداود
[62]- اخرجه البخاری
[63]- اخرجه ابوداود
[64]- الوسیط ج 2 ص 780 ـ الروضه معنوی : 190 ص 383
[65]- مغنی المحتاج ج 1 ص 185 ـ الشرح الکبیر ج 1 ص 211
[66]- متفق علیه
[67]- رواه احمد
[68]- اخرجه البیهقی
[69]- اخرجه ابوداود
[70]- اخرجه مسلم فی صحیحه
[71]- اخرجه مسلم
[72]- اخرجه احمد و ابوداود و النسایی
[73]- متفق علیه
[74]- الحلال و الحرام فی الاسلام : دکتر یوسف قرضاوی ص 280
[75]- اخرجه الطبرانی و الحاکم
[76]- اخرجه الامام احمد
[77]- اخرجه مالک و احمد و الشیخان
[78]- اخرجه ابوداود
[79]-
[80]- اخرجه مسلم و ابوداود
[81]- اخرجه ابوداود و الترمذی
[82]- رواه مسلم
[83]- مسند احمد و معجم کبیر طبرانی ج 23 ص 398
[84]- متفق علیه
[85]- اخرجه احمد و البیهقی
[86]- اخرجه الحاکم و البیهقی و الدار قطنی
[87]- متفق علیه
[88]- اخرجه احمد فی مسنده
[89]- اخرجه مسلم و الترمذی و ابوداود
[90]- اخرجه البخاری و مسلم و النسایی
[91]- البدایع : 7-3، الاحکام السلطانیه، ص 61، بدایه المجتهد: ج 2، ص 460
[92]- اخرجه مسلم و ابوداود و الترمذی و النسایی و ابن ماجه و الحاکم
[93]- اخرجه البخاری
[94]- اخرجه مسلم عن ابی هریره
[95]- اخرجه الطبرانی و ابن حبان فی صحیحه
[96]- اخرجه ابوداود
[97]- اخرجه ابوداود فی مراسیله
[98]- اخرجه مسلم
[99]- اخرجه البخاری
[100]- متفق علیه : ریاض الصالحین، 69-70
[101]- اخرجه ابوداود و الترمذی
[102]- اخرجه النسایی و ابن حبان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر