نجاست در زبان عربی عبارت است از هر چیزی که پلید باشد. و در اصطلاح شرع عبارت است از هرچیزی که خوردن آن به طور مطلق حرام باشد با وجود این که خوردن آن ممکن باشد و بتوان آن را خورد. و این حرمت به خاطر احترام آن چیز و به خاطر پلیدی و ناپاکی آن و به خاطر ضرر جسمی یا عقلی آن در حال اختیار نباشد. گفتیم: به طور مطلق حرام باشد، لذا شامل گیاهان سمی نمیشود چون خوردن مقدار اندک آن مباح است نه مقدار فراوان. گفتیم: خوردن آن ممکن باشد، پس شامل چیزهائی نمیشود که خوردن آنها ممکن نیست، مانند سنگ و چوب و اشیائی که سخت هستند و خوردن آنها ممکن نیست. و گفتیم: این حرمت به خاطر احترام آن چیز نباشد، پس شامل آدمی نمیشود. گفتیم: این حرمت به خاطر ضرر جسمی یا عقلی نباشد، پس شامل خاک نمیشود چون ضرر و زیان جسمی و عقلی دارد. گفتیم: این حرمت برای پلیدی و نفرت طبع نباشد، پس شامل چیزهائی از قبیل مخاط و آب بینی و غیر آن نمیشود که طبع از خوردن آن نفرت دارد. و گفتیم: در حال اختیار، تا حال اضطرار را شامل نشود مانند مردار که خوردن آن در حال ضرورت مباح است.
بعضی نجاست و ناپاکی را بدینگونه تعریف کردهاند: ناپاکی و پلیدی که مانع صحت و درستی نماز باشد، در جائی که رخصتی نباشد. بعضی دیگر نیز هر چیزی که طبع سلیم آن را زشت و پلید بداند و از آن نفرت داشته باشد و مردم از آن دوری کنند و لباس خود را چون بدان آلوده شود بشویند چون ادرار و مدفوع، آن را نجس و پلید و ناپاک مینامند.
حکم آنچه که از پیش و پس بیرون آید
بدان آنچه که از باطن موجود زنده بیرون آید و از آن جدا شود دو نوع است: اول چیزی که معده آن را به تحلیل نبرده و تغییر نداده است، مانند آب دهن و عرق و امثال آنها که حکم آن از نظر پاکی و ناپاکی حکم حیوانی را دارد که از آن جدا شده است، پس اگر حیوان خود پاک باشد آن چیز پاک است و اگر حیوان ناپاک باشد آن چیز ناپاک است.
دوم چیزی که معده آن را به تحلیل برده و تغییر داده است، مانند ادرار و مدفوع و خون و قی. اینها همه وقتی از حیوانی جدا شوند که حلال گوشت نیست به اجماع همه علما نجس و ناپاکند، و از حیوانات حلال گوشت نیز به قیاس بر آنها نجس و ناپاکند، چون اینها تغییر کرده و به تحلیل رفته و مورد نفرت طبعند. و برای نجاست و ناپاکی ادرار به حدیث اعرابی استدلال شده است که در مسجد النبی ادرار کرد و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم دستور داد سطلی آب بر آن بریزند.
و همچنین بر حدیث مربوط به دو قبر که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم از کنار آنها گذشت و گفت: هر دو در عذاب هستند.
«وَأَمّا أَحَدُهُما فَکانَ لا یَستَبرِئُ مِنْ بَولِهِ» (رواه مسلم)
«و اما یکی از آنها خود را از ادرار پاک نمیکرد».
و اما این که در روایت آمده است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم دستور داد به کسی که ادرار شتران را بنوشد این برای مداوا بود، و مداوا به نجس و ناپاک جایز است وقتی که چیزی پاک جای آن را نگیرد.
و اما این که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم گفته است:
«لَم یَجعَلِ اللهُ شِفاءَ أُمَّتِی فِیما حَرُمَ عَلَیها».
«خداوند شفای امت مرا در چیزی قرار نداده است که بر وی حرام باشد».
گویند: تنها به شراب ارتباط دارد. و در روایتی آمده است که (آن خود درد است نه درمان». و اما دلیل نجاست مدفوع علاوه بر اجماع، سخن پیامبر صل الله علیه و آله و سلم است که گفت:
«إِنَّما تَغْسِلُ ثَوْبَکَ مِنَ البَوْلِ وَالغائِطِ وَالمَذِی وَالقَیئِ».
«بیگمان تو باید جامهات را وقتی که با ادرار و مدفوع و مذی (ودی) و قی آلوده شد بشویی». (احمد و دارقطنی و بزار آن را روایت کردهاند). که این بر ناپاکی مذی و قی نیز دلالت میکند. مذی آبی است سفید و رقیق و لزج که به وقت مراودههای عاشقانه و نظر و نگاه کردن بیرون آید بدون شهوت، و اما دلیل نجاست و ناپاکی مدفوع حیوان آنست که چون برای استنجاء پیامبر صل الله علیه و آله و سلم دو سنگ و یک تکه مدفوع خشک حیوان آوردند، مدفوع خشک حیوان را دور انداخت و گفت: ناپاک است. و اما دلیل نجاست و ناپاکی «ودی» سخن عایشه رضی الله عنها است که گفت:
«وَأَمَّا الوَدِیُّ فَأِنَّهُ یَکُوْنُ بَعْدَ البَوْلِ فَیَغْسِلُ ذَکَرَهُ وَأُنثَیَیهِ وَیَتَوضَّأُ وَلا یَغْتَسِلُ». (رواه ابن المنذر).
«و اما ودی که بعد از ادرار کردن میآید شخص باید آلت و خایه هایش را بشوید و وضو بگیرد و لازم نیست که غسل کند».
ودی آب سفید تیره و غلیظی است که بعد از ادرار یا حمل چیزی سنگین از آلت بیرون آید.
و اما دلیل ناپاکی خون، سخن خدا عزوجل است که میگوید:
﴿حُرِّمَتۡ عَلَيۡكُمُ ٱلۡمَيۡتَةُ وَٱلدَّمُ﴾ [المائدة: 3].
«گوشت مردار و خون بر شما حرام شده است».
و چون پیامبر صل الله علیه و آله و سلم خطاب به زنی گفت: «خونت را بشوی و نمازت را بگذار».
و در پاکی یا ناپاکی منی اختلاف است. برخی به ناپاکی آن رای داده و گفتهاند: کلمه غسل در روایت آمده است:
«کانَ رَسُولُ اللهِ صل الله علیه و آله و سلم یَغسِلُ المنِیَّ ثُمَّ یَخرُجُ إِلَی الصَّلاةِ فِی ذلِکَ الثَّوبِ».
«پیامبر صل الله علیه و آله و سلم منی را میشست سپس با همان لباس برای نماز بیرون میرفت». و مذهب امام شافعی و اصحاب حدیث و گروهی فراوان از جمله: علی و سعد بن أبی وقاص و ابن عمر و عایشه رضی الله عنهم بر آنست که آب منی پاک است، (و این صحيحترین دو روایت از احمد نیز میباشد که ابوداود بدان قائل است). و به سخن عایشه رضی الله عنها استدلال کردهاند:
«لَقَدْ رَأَيْتُنِى أَفْرُكُهُ مِنْ ثَوْبِ رَسُولِ اللهِ صل الله علیه و آله و سلم فَرْكًا فَيُصَلِّى فِيهِ».
«من خود لباس و جامه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را دیده ام که منی خشک شده بر آن بوده آن را با دست حک کرده و از بین برده ام بدون این که آن را بشویم و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در آن نماز میخواند».
و در روایت دیگر آمده است که:
«کانَتْ تَحُکَّ المنِیَّ مِنْ ثَوْبِ رَسُول اللهِ صل الله علیه و آله و سلم ثُمَّ یُصَلِّی فِیهِ». (متفق علیه).
«منی خشک شده بر جامه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را میکند، و ایشان در همان لباس نماز میخواند».
این روایت متفق علیه اصحاب صحاح است. اگر منی نجس و ناپاک بود پاک کردن آن با دست کفایت نمیکرد. پس روایتی که در آن غسل جامه از منی آمده است بر مندوب و مستحب بودن و اختیار نظافت حمل میشود، آن وقت بین دلایل تعارضی پیش نمیآید. و بین منی مرد و زن فرقی نیست. و اما منی غیر آدمی تابع حیوان است که اگر حیوان ناپاک باشد منی آن هم ناپاک است واگر حیوان پاک باشد منی آن هم پاک است.
شستن ناپاکی واجب است چون بدان امر شده است، و اما کیفیت و چگونگی آن بدین قرار است: اگر نجاست و ناپاکی محسوس باشد و به چشم دیده شود باید به گونهای شسته شود که اصل جرم نجاست و طعم و رنگ و بوی آن برطرف شود، که اگر طعم آن باقی بماند آن محل آلوده شده پاک نشده است، واگر رنگ نجاست باقی باشد و از بین بردن آن دشوار نباشد باز هم محل آلوده شده پاک نشده است، و اگر رنگ نجاست باقی باشد و از بین بردن آن دشوار باشد مانند خون حیض و امثال آن چون سخت است، محل پاک شده است، و اگر بوی نجاست به سختی از بین برود مانند بوی شراب با شستن محل اصابت پاک میشود و ماندن بوی اشکالی ندارد.
و اما نجاست و ناپاکی که به چشم دیده نمیشود مانند مایعات ناپاکی که رنگ ندارند، واجب است برای از بین بردن ناپاکی آنها از شستن و سائیدن و مالیدن با دست استفاده شود، مگر ادرار بچه و کودک پسر که هنوز طعام و خوراک نخورده و جز شیر چیزی دیگر ننوشیده است که در آن پاشیدن آب به گونهای که جای آلوده شده را بپوشاند و آب بر ادرار غلبه کند کافی است خواه آب جاری گردد یا جاری نگردد.
لیکن ادرار بچه و کودک دختر حتما باید شسته شود، و دلیل فرق بین ادرار و کودکی که پسر است با ادرار کودکی که دختر است حدیث عایشه رضی الله عنها است که گفت:
«أُتِیَ بِصَبِیٍّ یَرْضَعُ فَبالَ فِی حِجْرِهِ فَدَعا بِماءٍ فَصَبَّهُ عَلَیهِ وَلَم یَغْسِلهُ». وفي روایة: «فَنَضَحَهُ عَلَیهِ وَلَم یَغْسِلهُ».
«کودک پسر شیرخوارهای را نزد پیامبر صل الله علیه و آله و سلم آوردند که در آغوش پیامبر صل الله علیه و آله و سلم کودک خود را خیس کرد و شاشید، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم آب خواست و روی آن ریخت و آن را نشست» و در روایتی آمده است که: «بر آن آب پاشید و آن را نشست».
و این روایتها همگی صحيح میباشند. و در روایت ترمذی آمده است که جای ادرار پسر را آب میپاشند و جای ادرار دختر را میشویند. به روایت از علی ابن ابی طالب رضی الله عنه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم گفت:
«بَوْلُ الغُلامِ یُنْضَحُ عَلَیهِ وَبَوْلُ الجارِیَةِ یُغْسَل». (رواه أحمد).
«جای ادرار پسر آب پاشیده و جای ادرار دختر شسته میشود».
اما اگر کودک به عنوان تغذیه خوراک بخورد بدون خلاف ادرار او باید شسته شود. بدین جهت در ادرار کودک پسر تخفیف داده شده نه در دختر، چون مردم بیشتر به پسران تعلق خاطر دارند و آنها را در آغوش میگیرند و بر میدارند، و این تخفیف داده شده تا دشواری پیش نیاید، و در دختران بدین شکل نیست لذا شستن بر حال خود برقرار است.
حکم جانور و حیوانی که در مایع میافتد و میمیرد
هرگاه جانوری در ظرفی افتد که در آن مایعی مانند آب یا روغن یا طعام باشد و حیوان بمیرد، اگر جانور خون جاری داشته باشد مایع داخل ظرف نجس و آلوده میشود چون هنگامی که درباره موشی که در روغن مرده بود از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم سوال شد گفت:
«إِنْ کانَ جامِداً فَأَلْقُوها وَحَوْلَها، وَإِنْ کانَ مائِعاً فَأَریْقُوهُ». (رواه البخاری).
«اگر روغن منجمد باشد موش مرده و پیرامون آن را دور بریزید، و اگر روغن مایع باشد تمام آن را بریزید».
و در روایتی آمده است:
«أَلْقُوهَا وَمَا حَوْلَهَا وَكُلُوا سَمْنَكُمْ». (رواه البخاری).
«آن را دور اندازید و روغنتان را بخورید».
امر به ریختن آن دلیل به آلودگی و ناپاکی آنست. و مذهب جمهور بر اینست، و گروهی از جمله زهری و اوزاعی با این رای جمهور مخالفت کرده و گفتهاند: مایعی که با ملاقات نجاست تغییر کرده ناپاک است، و این مذهب ابن عباس رضی الله عنهما و ابن مسعود رضی الله عنه و بخاری است، (و آن صحيح است).
اما اگر حیوان مرده خون جاری نداشته باشد، مانند مگس و پشه و کژدم و جعل و سوسک و جیرجیرک و مورچه و امثال آنها مایع با مردن این گونه جانوران در آن ناپاک و نجس نمیشود ، چون پیامبر صل الله علیه و آله و سلم گفت:
«إِذَا سَقَطَ الذُّبَابُ فِي شَرَابِ أَحَدِكُمْ فَلْيَغْمِسْهُ كُلَّهُ ثُمَّ لِيَنْزِعْهُ، فَإِنَّ فِي أَحَدِ جَنَاحَيْهِ دَاءً، وَفِي الآخَرِ شِفَاءً». (رواه البخاری وابوداود وابن خزیمه وابن حبان).
«هرگاه مگس در نوشیدنی شما افتاد آن را به تمامی غرق کنید و در نوشیدنی فرو برید و آنگاه آن را بیرون آورید، چون در یکی از بالهای آن درد و در دیگری شفاء و درمان است».
این که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم دستور داد آن را غرق کنند و فرو برند که گاهی به مرگ آن منجر میشود دلیل بر آنست که مایع با مرگ آن نجس نمیشود، وإلا پیامبر صل الله علیه و آله و سلم بدان دستور نمیداد، به علاوه حفظ ظروف از این جانوران دشوار و شاق است لذا نجاست و ناپاکی آنها عفو شده است.
و این وقتی است که مایع با مردن این جانوران در آن تغییر نکرده باشد، و هرگاه مایع با کثرت مرده این جانوران تغییر کرده باشد ناپاک و نجس میشود. و بدان و آگاه باش نجاستی که با چشم دیده نمیشود به علت اندکی آن، مانند قطره کوچک ادرار و چیزی که به پای مگس چسبیده و نجس است بنا به قول راجح حکم مردار بدون خون را دارد و مایع با آن نجس نمیشود. و نووی بر این رأی میباشد چون به حقیقت پرهیز از آن ممکن نیست و حکم خون کک را دارد.
اصل در حیوانات برآنست که همه پاکند چون برای منفعت و استفاده کنندگان خدا آفریده شدهاند و انتفاع و استفاده کامل از آنها وقتی حاصل میشود که پاک باشند، و با حدیثی که درباره گربه روایت شده است بر آن استدلال گردیده که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم گفت: «إِنَّهَا لَيْسَتْ بِنَجَسٍ، آنها مِنَ الطَّوَّافِينَ عَلَيْكُمْ وَالطَّوَّافَاتِ». (رواه الخمسة).
«گربه ناپاک نیست چون گربهها فراوان پیش شما رفت و آمد میکنند».
مگر سگ و خوک که از حیوانات استثناء شده هستند و ذاتاً ناپاکند. اما دلیل ناپاکی سگ حدیثی است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم گفت:
«طُهُورُ إِناءِ أَحَدِکُمْ إِذا وَلَغَ فِیهِ الکَلْبُ أَنْ یَغْسِلَ سَبْعَ مَرّاتٍ أُولاهُنَّ بِالتُّرابِ». (رواه أحمد ومسلم) «هرگاه سگ به ظروف شما دهن زد یا لیسید پاکی آنها با هفت مرتبه شستن است که دفعه اول باید با خاک باشد».
پیامبر صل الله علیه و آله و سلم گفت: «طهور...» یعنی پاک گردانیدن.. بدیهی است پاک کردن و تطهیر نمودن از نجاست و آلودگی و ناپاکی خواهد بود.
و طهارت یا به علت بیوضوئی یا نجاست و یا کرامت و احترام است، و معلوم است که ظروف، بیوضوئی و کرامت ندارند. پس نجس میشوند که امر به طهارت آنها در آن حال میشود. حال که نجاست و ناپاکی دهان سگ که پاکترین اندام آنست ثابت شد بقیه اندامهایش به طریقی اولی ناپاک است.
و اما ناپاکی خوک بدین دلیل است که حال آن از سگ بدتر است. و ماوردی به قول خدا عزوجل استدلال کرده است.
﴿أَوۡ لَحۡمَ خِنزِيرٖ فَإِنَّهُۥ رِجۡسٌ﴾ [الأنعام: 145].
«یا گوشت خوک به حقیقت او رجس است». مقصود از رجس در آیه همان نجاست و ناپاکی است.
حیوانات مردار و لاشه آنها همه ناپاک و نجسند. چون خداوند میگوید:
﴿حُرِّمَتۡ عَلَيۡكُمُ ٱلۡمَيۡتَةُ﴾ [المائدة: 3].
«خوردن مردار بر شما حرام شده است».
حرام کردن چیزی که نه دارای احترام است و نه ضرر و زیانی در خوردن آن هست، دلیل نجاست و ناپاکی آنست. چون حرام بودن اشیاء یا به علت احترام یا به علت ضرر و زیان یا به علت نجاست و ناپاکی است، بدیهی است که مردار و لاشه حیوان مردار دارای احترام نیست و در خوردن آن زیان و ضرری نیست، چون به وقت ضرورت به خوردن آن امر شده است پس دلیل حرمت مردار ناپاک بودن آن است.
مردار در اصطلاح شرع یعنی حیوانی که بدون ذبح شرعی جان داده باشد، و ذبیحه اهل کتاب، و حیوانی که به وسیله آنها سر بریده شده، و مرده حیوانی که حلال گوشت نیست اگر چه ذبح هم شده باشد حکم میته و مردار دارد. مردار ماهی و ملخ و انسان مستثنی است و ناپاک نیست، اما ماهی به دلیل سخن پیامبر صل الله علیه و آله و سلم که گفت:
«هُوَ الطَّهُورُ مائُهُ اَلـحِلُّ مَیتَتُهُ» (رواه الخمسة). «آب دریا و مردار آن پاک است».
و اما ملخ به دلیل گفته پیامبر صل الله علیه و آله و سلم که گفت:
«أُحِلَّت لَنا مَیتَتَانِ: السَّمَکُ وَالجَرادُ» (رواه ابن ماجه بسند ضعیفٍ).
«خوردن دو مردار برای ما حلال شده است ماهی و ملخ».
و اما پاکی نعش و جسد انسان مرده به دلیل سخن خدا عزوجل :
﴿۞وَلَقَدۡ كَرَّمۡنَا بَنِيٓ ءَادَمَ﴾ [الإسراء: 70].
«به حقیقت بنی آدم را مکرم گرداندیم».
چیزی که محترم و مکرم باشد اقتضا دارد که پاک باشد و به ناپاکی آن حکم نشود خواه این انسان مرده مسلمان یا کافر باشد پاک است، و اما این که خداوند گفت:
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِكُونَ نَجَسٞ﴾ [التوبة: 28].
«به حقیقت مشرکان نجس و ناپاکند».
مراد نجاست و ناپاکی عقیده آنها است، یا مراد آنست همان گونه که پرهیز از نجاست لازم است از مشرکان نیز پرهیز لازم است و مقصود نجاست بدنی نیست. چون اگر بدن مشرک نجس میبود واجب میشد که غاسل و مرده شوی آن هر جا را که با بدن او اصابت کند بشوید، و به علاوه اگر جسد مشرک ناپاک بود به غسل جسد مرده آن امر نمیشد مانند دیگر چیزهای نجس و ناپاک که شسته نمیشوند، (زیرا نجس تر میشود). و این اعتراض پذیرفته نیست که اگر طاهر بود به غسل جسد مرده امر نمیشد مانند دیگر چیزهای پاک، زیرا شستن پاک نیز معروف و معمول است، مانند کسی که جنب است که غسل او را واجب است اگر چه طاهر است، ولی هیچ چیزی که ناپاک باشد شستن آن معهود نیست. و همچنین جنین مرده نیز مستثنی است، وقتی که مادرش ذبح میشود آن نیز پاک و حلال میباشد چون ذبح و سر بریدن مادرش به منزله ذبح آن است.
هرگاه سگ و خوک به ظروفی دهن بزنند باید هفت مرتبه با آب شسته شوند که مرتبه اول باید آب گل آلود باشد. اما سگ به دلیل سخن پیامبر صل الله علیه و آله و سلم که گفت:
«إِذَا وَلَغَ الْكَلْبُ فِي إِنَاءِ أَحَدِكُمْ فَلْيُرِقْهُ، ثُمَّ لْيَغْسِلْه سَبْعَ مَرَّاتٍ».
«هرگاه سگ به ظروف یکی از شما دهن زد (یا لیسید) آن را تمییز کند و چیزی که در آن است را بریزد، و سپس هفت مرتبه با آب آن را بشوید». (مسلم آن را روایت کرده است). در روایت دیگری:
«إِذا وَلَغَ الکَلبُ فِی إِناءِ أَحَدِکُمْ فَاغْسِلُوهُ سَبْعَ مَرّاتٍ أُولاَهُنَّ بِالتُّرابِ». (رواه مسلم).
«هرگاه سگ به ظروف یکی از شما دهن زد آن ظرف را هفت بار با آب بشوئید که بار اول با آب گِل آلود باشد».
و در روایت ترمذی «اولین مرتبه یا یکی از آنها آب گِل آلود باشد» هرگاه شستن جای دهن سگ و محل آب دهنش واجب باشد که شریفترین فضلات آنست، شستن چیزی که به ادرار و مدفوع و عرق آن و امثال آنها تماس پیدا کند به طریق اولی واجب است.
و حدیث دلالت دارد بر آنکه هر چیزی را که سگ دهن بزند ناپاک و نجس میشود، چون ریختن محتوای ظرف اضاعه مال است و ما از اضاعه مال نهی شده ایم. اگر چیزی که در داخل ظرف است و سگ بدان دهن زده است پاک میبود پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به ریختن آن دستور نمیداد پس نجس میشود.
واما خوک به قیاس بر سگ نجس و ناپاک است، چون آنهم مانند سگ نجس العین میباشد بلکه ناپاکتر از سگ است، چون نگه داری خوک به دلیل پلیدی و ناپاکی به هیچ وجه جایز نیست، ولی تحت شرایطی نگه داری سگ اشکال ندارد. برخی گفتهاند: چیزی که به وسیله خوک نجس شده باشد مانند دیگر نجاسات یک بار شستن آن کافی است، و درباره سگ بدین جهت سخت گیری شده است چون عربها به مخالطت سگ بسیار عادت داشتند و آن را نگه داری میکردند و این سخت گیری شده است تا از غذا خوردن با سگ پرهیز کنند و از آن نفرت داشته باشند. نووی در شرح مهذب گفته است: قول راجح از نظر دلیل آنست که چیزی را که خوک نجس کرده باشد یک بار شستنش کافی باشد بدون شستن با آب گِل آلود. و اکثر علمایی که به ناپاکی خوک رای دادهاند این را گفتهاند. چون اصل آنست تا شرع به وجوب چیزی وارد نباشد، واجب نباشد بویژه در این مساله که مبنی بر تعبد است. برای گل آلود کردن آب ماسه نرم کافی است به قیاس این که در تیمم به جای خاک غبارآلود کفایت میکند.
شراب چون به سرکه مبدل گردد پاک میشود
تطهیر و پاک کردن اشیای نجس شده و ناپاک گاهی با شستن و گاه با دباغت و گاهی با خاک صورت میگیرد که قبلا گفته شد و گاهی با تغییر صورت دادن و تغییر حالت دادن صورت میپذیرد مانند تغییر حالت شراب به سرکه.
پس هرگاه شراب، خود بخود و بدون دخالت در آن تبدیل به سرکه شد پاک میگردد، چون نجاست و ناپاکی شراب به خاطر آنست که مست میکند و مستی آور است و بدان جهت حرام است، و هرگاه به سرکه تبدیل شود این وصف و حالت را از دست میدهد. نووی در شرح مسلم گفته است: علما اجماع دارند بر آنکه شراب هرگاه خود بخود سرکه تبدیل شد و تغییر حالت داد پاک میشود، و هرگاه با انداختن چیزی در آن از قبیل سیر و خمیر و امثال آنها تبدیل به سرکه شد پاک نمیگردد. واستدلال کرده است به این که از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم سوال شد:
سُئِلَ عَنِ الـْخَمْرِ تُتَّخَذُ خَلاًّ فَقَالَ: «لاَ». (رواه مسلم).
«آیا جایز است شراب را به سرکه تبدیل کرد؟ گفت: نخیر».
پیامبر صل الله علیه و آله و سلم نهی کرد از این که چیزی در شراب اندازند تا به سرکه مبدل گردد. و باز بر حرام بودن تبدیل کردن شراب به سرکه استدلال کرده است به این که چون طلحه اسلام آورد مقداری شراب یتیمان نزد او بود گفت: ای رسول الله آیا میتوانم آن را به سرکه مبدل سازم؟ پیامبر صل الله علیه و آله و سلم گفت: خیر! و او را از تبدیل کردن به سرکه نهی کرد.
فرق شرابی که خود به خود به سرکه مبدل شود با شرابی که با انداختن چیزی در آن به سرکه تبدیل شود این است، که آن چیز را که در شراب میاندازند به وسیله شراب نجس و ناپاک میشود و چون شراب سرکه تبدیل شد، سرکه مبدل از شراب به وسیله آن چیزی که قبلا در شراب انداخته شده بود و نجس العین گردیده نجس و ناپاک میشود و به هیچ وجه پاک نمیگردد.
و این وقتی است که آن جسم انداخته شده تا زمان تبدیل شدن شراب به سرکه در آن بماند، ولی اگر پیش از تبدیل شدن شراب به سرکه آن جسم انداخته شده را بیرون آورده باشند اگر چه لحظه ای پیش از آن باشد، سرکه نجس و ناپاک نمیشود بلکه پاک است.
بعضی از نجاسات و ناپاکیها مورد عفو واقع شده اند
نجاستهایی که مورد عفو واقع شده و مستنثی گردیدهاند و از آنها چشم پوشی شده است:
1- گِل خیابان که یقینا نجس و ناپاک است به علت دشواری پرهیز از آن مورد عفو است و از آن چشم پوشی شده.
2- چیزهای اندکی که چشم سالم آنها را نمیبیند، از قبیل قطرات و ذرات ریز و اندک ادرار و شراب و چیزهای نجس اندکی که پای مگس و مورچه و جیرجیرک بدان آلوده شده است.
3- خون ککها اگر چه فراوان هم باشد و هم چنین فضله پرندگان در مساجد.
4- موی اندک نجس از غیر سگ و خوک و موی فراوان حیوان مرکب.
5- دود و غبار اشیاء نجس که باد میآورد.
6- حیوانی که سوراخ و مجرای بدنش نجس و آلوده باشد چون در آب افتد به علت مشقت از آن عفو شده است.
7- خون باقیمانده بر گوشت و استخوان.
8- هرگاه دهان حیوانی که پاک است نجس و آلوده شود، مانند گربه و امثال آن سپس ناپدید شده و ممکن باشد که به محل دارای آب فراوان رفته باشد سپس از چیز پاکی نوشیده باشد آن را ناپاک و نجس نمیکند.
9- طناب لباس که لباس نجس و ناپاک را بر آن پهن کرده باشند سپس به وسیله آفتاب یا باد خشک شده و لباس پاک را بر آن پهن کنند برأی حنفیه ناپاک نمیشود.
10- اگر چیزی روی کسی ریخته شد و نمیدانست چیست، آیا آب است یا ادرار؟ بر وی واجب نیست که سوال کند چه بود؟ چون روایت شده است که عمر خطاب رضی الله عنه روزی از محلی میگذشت و چیزی از ناودان بر وی ریخته شد و کسی با وی بود که گفت: ای صاحب ناودان این آب که ریختی پاک بود یا ناپاک؟ عمر خطاب رضی الله عنه گفت: به ما نگو که آب شما پاک بود یا خیر و رفت.
11- آب تاولهای بدن و جوشهای مختلف بدن اگر تغییر کرده باشد ناپاک است، وإلا عفو شده است.
12- حیوان نشخوار کننده که آنچه میخورد در معدهاش نگه میدارد و انبار میکند سپس آن را مجددا به دهان بر میگرداند و از معده بیرون میآورد تا به خوبی آن را بجود و خرد کند، اگر چنین حیوانی از ظرفی آب نوشید و در حال نشخوار کردن بود آن ظرف و نیم خوردهاش نجس نمیشود و به نجاست آن حکم نمیشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر