آفرینش بشریت از «وحدت انسانی» کاملی در ساختار جسمی، سرشت احساسات، عواطف، رویکردها، رنجها، آرزوها، نیازمندیها و ضروریات برخوردار است و برمبنای همین نگرش برای گرایشهای نژادپرستانه و اختلاف در رنگ پوست، سلسله خانوادگی، تفاوت میان مرد و زن و تمایلات ملی و مسلکی و مذهبی و دیگر تمایزها هیچگونه بهانه و توجیهی وجود ندارد.
لازمه وحدت آفرینش انسان از جانب خداوند پایبندی به اصول و ارزشهای مساوات، آزادی، برادری و عدالت در چهارچوب خانواده و عرصههای دیگر و همکاری و تفاهم سازنده میان مرد و زن برای به حرکت انداختن چرخ زندگی به سوی خیر و سعادت و قوت و کرامت و افتخار و آرامش و الفت و مودّت و آسایش روحی است.
اساس ارتباط میان مرد و زن در اسلام بر مبنای مساوات کامل در آفرینش و وحدت خلقت وجود قرار گرفته است و خداوند متعال این موضوع را در قرآن اینگونه تبیین فرموده است:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالٗا كَثِيرٗا وَنِسَآءٗۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِي تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَيۡكُمۡ رَقِيبٗا ١﴾ [النساء: 1].
«اى مردم از پروردگارتان بپرهیزید که همه شما را از یک انسان آفرید و همسر او را (نیز) از جنس او آفرید، و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمین) منتشر ساخت، و از خدایى بپرهیزید که (همگى به عظمت او معترفید و) هنگامى که چیزى از یکدیگر مىخواهید نام او را مىبرید، (و نیز) از خویشاوندان خود [از قطع ارتباط با آنها] پرهیز کنید، زیرا خداوند مراقب شماست».
پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه و آله و سلم میفرماید:
«زنان همسان و هم ردیف مردانند»[1].
این مساوات میان مرد و زن عامل بقای نسل بشر و ازدیاد فرزندان پسر و دختر و در هم آمیختن مجموعههای بشری در میان جامعهها گردیده است تا جایی که این جمعیت بشری که تعداد آن به حدود پنج میلیارد و سیصد میلیون نفر میرسد، در همه گوشه وکنار کره زمین زندگی میکنند و از ثروتها و خیرات آن برای تحقق «امنیت و سلامت» در همه زمینها استفاده مینمایند.
اخوت و برادری از «کرامت انسانی» که اصلی اساسی به شمار میرود و هیچگونه برتری میان مرد و زن را نمیپذیرد، سرچشمه گرفته است.
﴿۞وَلَقَدۡ كَرَّمۡنَا بَنِيٓ ءَادَمَ﴾ [الإسراء: 70].
«به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتهایم».
همچنین لازمه برادری انسانی تعاون و همکاری برای رویارویی با مشکلات سخت و متنوع و مستمر زندگی است؛ زیرا تعاون یکی از مظاهر بارز رشد و تمدن بوده و مرد و زن هر دو در ارتباط با آن مسئولیت دارند.
تعاون و همکاری براساس وجود پدیده محبت، الفت، دلسوزی و احساس همدردی متقابل قرار گرفته است و عرصههای زندگی تنها با بهرهگیری از این احساس و عاطفه پاک میان مردان و زنان است که راه درست خود را در پیش میگیرند.
و در راستای اظهار حقایق «مساوات، برادری، آزادی و عدالت» در جهان بوده است که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم در حجه الوداع رهنمودها و ارزشهای ماندگاری را فرا راه فعالیتهای بشری قرار داده و فرموده است:
«ای مردم، پروردگار شما یکی است و پدرتان نیز یکی بوده است. بدانید عرب بر غیر عرب، غیر عرب بر عرب، سرخ پوست بر سیاهپوست، سیاهپوست بر سرخپوست ـ جز به وسیله پرهیزکاری ـ هیچگونه فضیلت و برتری ندارند. گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزکارترینتان است. آیا پیامم را رساندیم؟گفتند:آری، یا رسول الله صل الله علیه و آله و سلم . سپس فرمود: کسانی که در اینجا حضور داشتهاند، آن را به آنهایی که غایب بودهاند، برسانند».[2]
تصویر وحدت انسانی با توجه به مفهوم فراگیر و مشترک آن از نظر اسلام، ادامه همان تلاش و نگرش دیگر پیامبران برای تحقق روند تکاملی رسالت همه آنان و تأکیدی دیگر بر جهانی بودن رسالت اسلام در آخرین صورت آن از طریق پیامبر همه انسانها حضرت محمد بن عبدالله صل الله علیه و آله و سلم است.
اعتراف به اصل «وحدت انسانی» و مسائلی مانند مساوات کامل میان مرد و زن و انسان بودن زن که از آن منشعب میشود، موارد زیر را میطلبد:[3]
1- مساوات میان مرد و زن در حقوق و مسئولیتها:
در ارتباط با «اندیشه و اهلیت» و مسئولیتهایی که دین خداوند فرراه انسانها قرار داده. زنان دست کمی از مردان ندارند و در حقوق و مسئولیتها همسان میباشند.
2- مساوات میان آنان در عرصه عقاید و احکام:
همان انتظاری که از مرد برای برخورداری از عقیدهای صحیح و ادای مسئولیتهای شرعی میرود همان انتظار از زن نیز وجود دارد و در استحقاق دستیابی به درجات اخروی و کسب ثواب مرد و زن در یک ردیف قرار دارند و مبنای مساوات با عمل صالحی است که هر دو انجام میدهند.
مساوات میان مرد و زن در ارتباط با حقوق و مسئولیتهای اخروی در تکالیف دینی برگرفته از قرآن و سنت، پدیدهای عمومی است. خداوند متعال میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلۡمُسۡلِمِينَ وَٱلۡمُسۡلِمَٰتِ وَٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ وَٱلۡقَٰنِتِينَ وَٱلۡقَٰنِتَٰتِ وَٱلصَّٰدِقِينَ وَٱلصَّٰدِقَٰتِ وَٱلصَّٰبِرِينَ وَٱلصَّٰبِرَٰتِ وَٱلۡخَٰشِعِينَ وَٱلۡخَٰشِعَٰتِ وَٱلۡمُتَصَدِّقِينَ وَٱلۡمُتَصَدِّقَٰتِ وَٱلصَّٰٓئِمِينَ وَٱلصَّٰٓئِمَٰتِ وَٱلۡحَٰفِظِينَ فُرُوجَهُمۡ وَٱلۡحَٰفِظَٰتِ وَٱلذَّٰكِرِينَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا وَٱلذَّٰكِرَٰتِ أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمٗا ٣٥﴾ [الأحزاب: 35].
«مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان، و مردان و زنان عبادتپیشه، و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقهدهنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خداوند را فراوان یاد میکنند، خداوند برای (همه) آنها آمرزش و پاداش بزرگی را فراهم ساخته است».
همچنین میفرماید:
﴿كُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا كَسَبَتۡ رَهِينَةٌ ٣٨﴾ [المدثر: 38].
«هرکس در گرو عملکرد خویش است».
و میفرماید:
﴿وَمَن يَعۡمَلۡ مِنَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِكَ يَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ وَلَا يُظۡلَمُونَ نَقِيرٗا ١٢٤﴾ [النساء: 124].
«کسانی که کارهای شایسته میکنند - مرد باشند یا زن - درحالی که مؤمن باشند، به بهشت میروند و به اندازه گودی پشت هسته خرمایی مورد ستم قرار نمیگیرند».
همچنین میفرماید:
﴿مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡيِيَنَّهُۥ حَيَوٰةٗ طَيِّبَةٗۖ وَلَنَجۡزِيَنَّهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٩٧﴾ [النحل: 97].
«هرکس ـ مرد یا زن ـ کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزهای حیات (حقیقی) میبخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام میدادند پاداش خواهیم داد».
همچنین در زمینه زندگی مادی و روابط همسری و قیام به مسئولیتهای معیشتی، قرآن با صراحت تمام اصل مساوات در مسائل زندگی خانوادگی را بیان و مقرر نموده است. خداوند متعال در اینباره میفرماید:
﴿وَلَهُنَّ مِثۡلُ ٱلَّذِي عَلَيۡهِنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ وَلِلرِّجَالِ عَلَيۡهِنَّ دَرَجَةٞۗ وَٱللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ٢٢٨﴾ [البقرة: 228].
«و همانند همان (وظایفی) که بر عهده زنان است، به صورتی شایسته به نفع آنان (بر عهده مردان) نیز هست و (در ادای مسئولیتها) مردان بر زنان برتری دارند».
3- مساوات میان مرد و زن در اهلیت:
در اهلیتها و شایستگیهای اجتماعی و اقتصادی، زنان نیز همچون مردانند؛ زیرا مبنای مسئولیت، برخورداری از «عقل» است و زنان نیز همانند مردان عاقل و رشید میباشند و برای مثال در مورد ازدواجشان، رضایتشان شرط صحت آن است؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم میفرماید:
«بدون اطلاع از تصمیم زن بیوه و بدون رضایت دختر، آنان را به نکاح کسی درنیاورید».[4]
زنان دارای مسئولیتهای مالی جدای از مسئولیتهای مالی دیگر اعضای خانواده هستند. هر چیزی را که بخواهد میتواند به مالکیت خود درآورد و هرگونه که خواست در دارایی خود دخل و تصرف بنماید و در این مورد اموالی را که از طریق ارث، بخشش، کار و ... به دست آورده فرقی با هم ندارند. خداوند متعال در اینباره میفرماید:
﴿لِّلرِّجَالِ نَصِيبٞ مِّمَّا تَرَكَ ٱلۡوَٰلِدَانِ وَٱلۡأَقۡرَبُونَ وَلِلنِّسَآءِ نَصِيبٞ مِّمَّا تَرَكَ ٱلۡوَٰلِدَانِ وَٱلۡأَقۡرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنۡهُ أَوۡ كَثُرَۚ نَصِيبٗا مَّفۡرُوضٗا ٧﴾ [النساء: 7].
«برای مردان از آنچه پدر، مادر و خویشاوندان (آنان) برجای گذاشتهاند، سهمی وجود دارد و برای زنان (نیز) از آنچه پدر، مادر و خویشاوندان (آنان) برجای گذاشتهاند سهمی (خواهد بود) خواه آن مال کم باشد یا زیاد و سهم هرکس واجب معین شده است».
لازم به یادآوری است که براساس ماده 217 قانون مدنی فرانسه حقوق مالی زن در حقوق و اختیارات شوهرش ذوب میشود و بدون موافقت شوهر، زن حق هیچگونه دخل و تصرفی را در اموال خویش ندارد.
4- منزلت مرد و زن یکسان است:
زیرا زن نیز همچون مرد انسان به شمار میرود و خداوند همه انسانها را گرامی و محترم شمرده است و میفرماید:
﴿۞وَلَقَدۡ كَرَّمۡنَا بَنِيٓ ءَادَمَ﴾ [الإسراء: 70].
«به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتهایم».
زنان در مقابل مادر، همسر، دختر و خواهر هم چون مردان دارای اکرام و احترام میباشند. خداوند متعال در اینباره میفرماید:
﴿وَوَصَّيۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَيۡهِ إِحۡسَٰنًاۖ حَمَلَتۡهُ أُمُّهُۥ كُرۡهٗا وَوَضَعَتۡهُ كُرۡهٗاۖ وَحَمۡلُهُۥ وَفِصَٰلُهُۥ ثَلَٰثُونَ شَهۡرًاۚ﴾ [الأحقاف: 15].
«به انسان سفارش کردهایم که با پدر و مادرش به نیکی رفتار کند. مادرش همراه با تحمل رنج به او باردار شد و با تحمل سختی او را به دنیا آورد و باردار شدن مادر و از شیر گرفته شدن او سی ماه (طول کشیده) است».
در مورد مسئولیت اکرام و احترام، مادران سه درجه بر پدران برتری دارند؛ زیرا امام بخاری و مسلم از ابوهریره روایت مینمایند که: مردی به حضور رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم رسید و گفت: چه کسی بیشتر بر من حق دارد که با او به خوبی رفتار نمایم؟ رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمود: مادرت. گفت: پس از او؟ رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمود: مادرت، باز گفت پس از او؟ باز گفت: رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم برای بار سوم فرمود: مادرت. آن مرد پرسید: پس از مادرم؟ رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمود: پدرت.
﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦٓ أَنۡ خَلَقَ لَكُم مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ أَزۡوَٰجٗا لِّتَسۡكُنُوٓاْ إِلَيۡهَا وَجَعَلَ بَيۡنَكُم مَّوَدَّةٗ وَرَحۡمَةًۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَتَفَكَّرُونَ ٢١﴾ [الروم: 21].
«و برخی از نشانههای (دانش و حکمت) خداوند، این است که از نوع خودتان همسرانی را برایتان آفرید تا در کنار آنها آرامش پیدا کنید و در میان شما دوستی، مهربانی و دلسوزی را قرار داد. در این راه برای کسانی که میاندیشند، نشانههایی است».
همچنین میفرماید:
﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ﴾ [النساء: 19].
«با آنان به شایستگی رفتار کنید».
«بهترین شما کسانی هستند که با خانواده خویش به بهترین روش رفتار مینمایند و من از همه شما با خانوادهام بهتر معاشرت مینمایم».[5]
همچنین فرموده است:
«بهترین بهره دنیا همسر پاک و پرهیزکاری است که هرگاه او را بنگری شادمانت نماید و چنانچه نباشی (از ثروت و حیثیت تو) محافظت کند».[6]
و فرموده است:
«به یکدیگر توصیه کنید که با زنان به خوبی معاشرت نمایید».[7]
و در ارتباط با مراعات اکرام و احترام زنان در مقام دختر و خواهر رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم میفرماید:
«هرکس سه دختر یا سه خواهر یا دو دختر و دو خواهر داشته باشد و با آنان به نیکی رفتار نماید و در مورد آنان پرهیزکاری کند، خداوند او را به بهشت میبرد».[8]
5- حق و اهلیت زنان در آموختن و آموزش دادن:
اسلام همچنان که مسلمانان را به تعلیم مردان ترغیب نموده در مورد زنان نیز به همان اندازه اهمیت داده است. رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرموده است:
«آموختن بر هر انسان مسلمانی واجب است».[9]
کسی نمیتواند این موضوع را منکر شود که ضرورت و نیاز به وجود زن در خانه و زندگی مشترک با مرد به معنی یادآوری او به مساواتش با مرد است.
خلاصه سخن این است که: خداوند در سه عرصه زنان را مورد اکرام و احترام قرار داده است:
1- در عرصه انسانی: که همچون مرد انسانی گرامی و مورد احترام است.
2- در عرصه اجتماعی: که همچون مرد اهلیت و حق برخورداری از آموزش و آموزش دادن و رسیدن به درجات عالی تحصیلی از همان سنین کودکی تا لحظاتی پیش از مرگ را دارد. و این حق را دارد از شغلی که با فطرت و رسالت و طبیعت و ویژگی زن بودن او سازگاری داشته باشد، برخوردار شود.
3- در عرصه حقوقی: زنان نیز همچون مردان دارای حق مالکیت و تصرف کامل در اموال خود، از همان اوان رسیدن به سن بلوغ تا پایان عمر میباشند و از همان آغاز تولد حقوق مالی آنان حفظ میشود.
اسلام زنان را از پارهای واجبات دینی مانند: قضای نماز، تحمل بار مسئولیتهای مالی نظیر مهریه، نفقه و سرپرستی خانواده، قضاوت، رهبری حکومت، جهاد در راه خداوند، شهادت دادن در زمینه مسائل جنایی و اجرای حدود معاف نموده است. زیرا در رابطه با این مورد اخیر، اغلب زنان از مشاهده توجه به جنایات نفرت دارند و طاقت دیدن خونریزی را ندارند و به همین خاطر شهادتشان در مورد قتل و جنایت چندان مطلوب نیست. اما در مورد مسایل خاص خودشان مانند: حاملگی، تولد فرزند و دیگر مسایل خاص آنها شهادتشان مورد قبول قرار میگیرد.
برخی از تفاوتهای موجود میان زنان و مردان
به خاطر طبیعت و فطرت و امکانات واقعی و قوت عاطفهای که خانمها از آن برخوردارند، اسلام آنان را مورد حمایت قرار داده است و به علت ارتباط سیستم میراث با مسایل مربوط به هزینه و مخارج زندگی، در چهار مورد میان زنان و مردان تفاوتهایی قائل شده است که قائل شدن به این تفاوتها به هیچ وجه به معنی تحقیر عقل، شایستگیها، انسانیت، کرامت و اهلیتهای زنان به شمار نمیرود. [10]
در مسایل مربوط به حقوق مدنی مانند: خرید و فروش و اجاره و معاشرت و امثال آنها، شهادت دو نفر زن را همسان شهادت یک نفر مرد قرار داده است. خداوند متعال در اینباره میفرماید:
﴿وَٱسۡتَشۡهِدُواْ شَهِيدَيۡنِ مِن رِّجَالِكُمۡۖ فَإِن لَّمۡ يَكُونَا رَجُلَيۡنِ فَرَجُلٞ وَٱمۡرَأَتَانِ مِمَّن تَرۡضَوۡنَ مِنَ ٱلشُّهَدَآءِ أَن تَضِلَّ إِحۡدَىٰهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحۡدَىٰهُمَا ٱلۡأُخۡرَىٰۚ﴾ [البقرة: 282].
«دو شاهد مرد را به شهادت بطلبید، اگر دو مرد نبودند، مردی را با دو زن از میان آنهایی که (به عدالتشان) رضایت دارید (گواه بگیرید) تا گر یکی از آن دو زن (به بیراهه رفت و یا) فراموش کرد دیگری وی را یادآوری نماید».
این موضوع در واقع به خاطر کمتجربگی و ناپختگی زنان در مورد مسائل مالی و اجتماعی زندگی در درون خانههاست و به همین خاطر است که خداوند فرموند: «تا اگر یکی از آن دو (به بیراهه رفت و یا) فراموش کرد، دیگری او را یادآوری نماید». و در مورد مسایل قتل وجنایات به دلیل آنکه تحمل دیدن خون، جرح و جنایت را ندارند، آنها را از گواهی دادن معاف گردانیده است.
2- استحقاق میراث با خویشاوندان
هرگاه همراه با زن خویشاوندانی مانند برادر وجود داشته باشند، نصف سهم او را به ارث میبرد. زیرا خداوند متعال فرموده است:
﴿لِلذَّكَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَيَيۡنِۚ﴾ [النساء: 11].
«سهم مرد دو برابر سهم زن است».
سبب دو برابر بودن سهم ارث مردان این است که قضیه میراث با مسئولیتهای مادی و مخارج زندگی ارتباط دارد و این کار مسئولیت مردان است و زنان به هیچوجه برای تأمین زندگی و معیشت کسی، مسئولیتی متوجه شان نیست. و همه دارایی خود را پسانداز مینمایند و مردان مسئول تأمین مخارج خانواده هستند و گاهی همه آن چه را که دارند صرف هزینههای زندگی مینمایند و به نقطه صفر میرسند، اما زنان همچنان از ثروت خویش برخوردارند.
اما در پارهای از موارد سهم زن و مرد یکسان
است. برای مثال زنانی که خواهر مادری و برادر مادری متوفایی وارث باشند، سهم هریک از
آنها است و چنانچه از مرده تنها خواهری مادری بر جای
مانده باشد، باز هم سهم او
است.
همچنین اگر همراه با پدر و مادر شخص متوفی
فرزندانمی هم از او برجای مانده باشد، هریک از پدر و مادر یک ششم دارایی او را به
ارث میبرند و چنانچه از شخص متوفایی که پدر و مادر و تنها یک دختر برجای مانده
باشد. سهم دختر نصف همه دارایی اوست. و چنانچه دو دختر باشند دو سوم و در صورتی که
دو خواهر از میت برجای مانده و او دارای دو دختر نباشد، سهم آن دو خواهر کل دارائی اوست.
3- دیه زنی كه به صورت غیر عمد به قتل رسیده باشد
دیه خانمی که به طور غیرعمد به قتل رسیده با شد، نصف دیه مرد است[11] زیرا زیان و پیامدی که بر اثر کشته شدن مرد به وجود میآید، بسیار بیشتر از کشته شدن زن. اما با این حال برخی از علما دیه مرد و زن را به یک اندازه میدانند!
اسلام خانمها را از بر دوش گرفتن بار سنگین ریاست حکومت و رهبری مردم معاف نموده است، تا از این طریق مصالح حساس و درجه اول امت اسلامی و طبیعت روحی و مسئولیتهای اجتماعی آنان نیز پاسداری نماید. رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند: «ملتی که زمام امورشان را به دست زنی بسپارند، ملتی پیروز نخواهند بود».[12]
اکثریت علما ـ به جز ابن جریر طبری ـ مقام قضاوت را هم به مقام ولایت اضافه نموده و بر این باورند که: به خاطر حساسیت مقام قضاوت و دور نگاه داشتن زنان از تحمل مسئولیتها و مشکلات و دشمنیهائی که ممکن است به خاطر قضاوت، طرف محکوم دست به انتقامجویی بزنند، زنان از پذیرفتن آن معاف شوند. [13]
اسلام منزلت مدیریت و «قوامت» به معنی ریاست و رهبری را به مردان داده تا امور خانواده و منزل به خاطر خبرگی و تجارب مردان و نیاز مدیریت به قوت و صلابت و قاطعیت و غلبه عقلانیت بر احساسات و پذیرفتن عواقب و مسئولیتها، تصمیمگیری به آنان سپرده است.
خداوند متعال میفرماید:
﴿ٱلرِّجَالُ قَوَّٰمُونَ عَلَى ٱلنِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ ٱللَّهُ بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ وَبِمَآ أَنفَقُواْ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡۚ﴾ [النساء: 34].
«مردان مسئولیت سرپرستی زنان را بر دوش دارند، بدین علت که خداوند برخی را بر برخی دیگر برتری داده و نیز به آن سبب که (معمولاً مردان کار میکنند) و از حاصل کار خود (برای خانواده) خرج مینمایند».
و این بدان معناست که قضیه «قوامت» و سرپرستی مردان به دو سبب و علت برمیگردد که در این آیه آمدهاند:
اول: برخورداری مردان از تجارب بیشتر و آشنایی فراوانتر با مسایل زندگی و توانایی و شایستگی در اداره امور در اغلب اوقات. اما چنانچه گاهی برخی از زنان در اداره امور و تدبیر و سیاست دارای تواناییهای بیشتری باشند، به این معنا نیست که همه زنان آنگونه میباشند و معمولاً اکثریت و غالب معیار و ملاک قرار میگیرد. و هریک از ما از نزدیک با خانمها سروکار داریم و عملاً تواناییهایی را که در مردان مشاهده مینماییم در آنها کمتر میبینیم و واقعیت بهترین گواه این مدعاست. [14]
دوم: التزام مرد به مسئولیتهای مالی مانند: پرداخت مهریه، تأمین زندگی زن و فرزندان و گاهی پدر، مادر و ...
خانواده از نظر بیشتر مردم عبارت است از زن و فرزندان و خویشاوندان مرد و در اصطلاح شرعی خانواده گروه و جماعتی است که زیربنای جامعه را تشکیل میدهند. و بنای آن بر روابط همسری میان زن و مرد استوار است و پیامد آن وجود فرزندانی است که به صحنه زندگی گام میگذارند. خانواده در ارتباطی نزدیک با پدربزرگ، مادربزرگ مرد، زن، برادران و خواهران آنها، نوادگان، فرزندان پسر و دختر، عموها، عمهها، داییها، خالهها و فرزندان آنها خواهد بود.
مفهوم لغوی و شرعی خانواده شامل معنی حمایت، نصرت و وجود روابط تفاهم و همکاری مبنی بر اساس نژاد، خون، نسبی، سبب و اوضاع میباشد.
عبارت است از احکام و قوانینی که در آغاز، اثنا و انتهای زندگی خانوادگی امور و شئون آن را سروسامان میبخشد.
خانواده دارای سه نوع است: کوچک، متوسط و بزرگ.
به زن و شوهر و فرزندان محدود میشود. و در این کتاب ما در ارتباط با آن است که سخن به میان میآوریم. چیزی که اسلام در پی آن است که کاخ آن را بر روی محکمترین و استوارترین پایهها قرار بدهد.
شامل اقوام و خویشاوندان مانند: پدر، مادر، پدربزرگ، مادربزرگ، برادر، خواهر، عمو، عمه، دایی، خاله و ... میشود و اینها کسانی هستند که در ارتباط با اصطلاح «صله رحم» موردنظر میباشند و رعایت محبت و ارتباط با آنان زمینهساز برکت در عمر و روزی میشود؛ زیرا در حدیث قدسی آمده است که: «من خداوندم، من مهربانم، خود مهربانی را آفریدهام و از آن اسمی را برای خود برگزیدهام، هرکس آن را مراعات نماید از او حمایت و مراقبت مینمایم و هرکسی آن را قطع کند، با او قطع رابطه خواهم نمود».[15]
عبارت از جامعه اسلامی که شامل: همسایگان دوستان و دیگران میشود و خداوند اساس ارتباطشان را بر «اخوت» قرار داده و همه را با «محبت»، ارتباط متقابل و تفاهم فراخوانده است و میفرماید:
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَة﴾ [الحجرات: 10].
«مؤمنین با هم برادرند».
همچنین همه جامعه بشری و انسانی را در بر میگیرد و خداوند همه انسانا را به تعاون و همبستگی متقابل فراخوانده و فرموده است:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّا خَلَقۡنَٰكُم مِّن ذَكَرٖ وَأُنثَىٰ وَجَعَلۡنَٰكُمۡ شُعُوبٗا وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوٓاْ﴾ [الحجرات: 13].
«ای مردم! ما شما را از مرد و زنی (به نام آدم و حوّا) آفریدهایم و شما را به صورت قبیله و عشیره درآوردیم، تا همدیگر را بشناسید (و با هم در ارتباط باشید)».
خانواده مدرسهای انسانی و ضرورتی اساسی برای پرورش نفس و ادامه زندگی آرام و کمک به انتظام جامعه و تقویت آن به عواملی سازنده، ابقاء و ماندگاری نوع بشری است.
اما پرورش نفس انسانی متکامل که تبلور رشد جسمی و عاطفی انسان اعم از زن و مرد باشد، از طریق ازدواج تحقق مییابد، ازدواجی که به کششهای فطری پاسخ مثبت میدهد و نیازهای غریزی را برآورده مینماید و خواستههای روحی، عاطفی و جسمی را تأمین مینماید و همه اینها در راستای تحقق اعتدال و توازن است که از محرومیت انسان از مسائل غریزی از یک طرف و از طرف دیگر از بیبندوباری و زیرپا نهادن فضیلت و اختلاف و ناهنجاریها پیشگیری مینماید.
اما در پیش گرفتن زندگی سالم و آرام از خلال خانواده است که تحقق پیدا مینماید؛ زیرا خانواده کانونی گرم و تجمعی کوچک است که پایههای معیشت و زندگی آرام و سالم را استوار میگرداند و همکاری سازنده و نیرومندی برای چیره شدن بر مشکلات زندگی به وجود میآورد و فضای پر از عشق، محبت، الفت، آرامش و سلامت را فراهم میگرداند و در مقابل دشمنیهای دشمنانِ پیدا و پنهان میایستد و در برابر همه لغزشها و ضعفها و بیماریها مقاومت مینماید و مهربانانه دست کودکان را میگیرد و آنان را به سوی رشد و تکامل پیش میبرد و سالمندان را از تنهایی، اهمال، بیپناهی و بیسرپناهی نجات میدهد تا در زمان ضعف، ناتوانی و نیازشان به مساعدت و محبت، مورد بیتوجهی قرار نگیرند.
از این نظر خانواده پشتیبان نظام اجتماعی و ادامه نسل بشری است که از خلال پا به صحنه زندگی گذاشتن فرزندانی سالم و پاک از نسل، نسب و وجود بشری پاسداری میکند و جامعه را در مقابل بیماریهای ناشی از روابط نامشروع مصون مینماید.
در زیر چتر خانواده میباشد که در انسان روح فرمانبرداری و احساس مسئولیت برای اثبات ذات و شخصیت و آباد نمودن عرصههای زندگی و آموختن ارزشهایی مانند: ایثار، فداکار، صبر، تحمل، سخاوت، بخشندگی و امانتداری رشد مینماید و نهال اخلاق، فضیلت و معنی زندگی حقیق در جامعهای کوچک رشد و نمو مینماید. جامعه کوچکی که یار و پشتیبان جامعه انسانی بزرگتر و میدانی برای تربیت مستقیم و عملی در جهت تحقق معنی همبستگی اجتماعی مادی و معنوی آنچنانی است که برای هر جامعهای ضرورتی اساسی به شمار میآید؛ زیرا همه جامعه را به صورت پیکر واحدی در میدان زندگی مشترک، محبت متقابل، دلسوزی متبادل و اشاعه روح، دلسوزی، احساس مسئولیت و گسترش همکاری برای پیشرفت در همه عرصههای زندگی اجتماعی است و سدی را در برابر اندیشهها و گروههای مخالف و ناهنجاریها ایجاد مینماید و از همه انواع عقبماندگی، لغزش و شیوع بیماریهای سهگانه خطرناک فقر، نادانی و بیماری جلوگیری مینماید.
پارهای از مشكلات خانوادهها در دنیای معاصر
در اوضاع و احوال کنونی نظام خانواده با پارهای از مشکلات و ناهنجاریها رو به روست که گاهی آن را دچار لرزش و فروپاشی مینماید و گاهی هم این مشکلات به خاطر اوضاع و محیط اجتماعی محلی یا جهانی و گاهی عامل آنها به ساختار شخصیتی مرد یا زن یا دخالتهای ناروای خویشاوندان یا دوستان و همسایگان برمیگردد.
عواملی که به خود مرد یا زن برمیگردند گاهی از نا آگاهی و یا ضعف دانش و معرفت زنان و یا طمعورزیها و فریبخوردنهای مرد در اثر چیزهایی که میبیند یا از آن مطلع میگردد، ناشی میشود.
گاهی فقر اقتصادی خانواده زمینه انحراف زن و گاهی هم ثروت و تمکن مالی موجب به بیراهه رفتن مرد میگردد و نسبت به خانه، زن، فرزندانش بیتوجهی مینماید. گاهی هم شخصیت و طبیعت خاص مرد، توقعات و انتظارات بیش از حد معمول، زمینه ناهنجاری در خانواده را فراهم مینماید و در مواردی هم ازدواج بدون اندیشه و تأمل و شتابزده سبب بروز مشکلات خانوادگی میشود.
در ارتباط با دخالت خویشاوندان باید گفت که گاهی پدر، مادر، پسر یا دختر در امور مربوط به خانواده تازه تأسیس شده عامل اصلی بروز اختلاف میشوند و این دخالتها غالباً به اخلاق و طبیعت دخالتکنندگان برمیگردد و زن و شوهری را که تازه زندگی مشترک را آغاز کردهاند، همچون کسانی که سالها ازدواج آنها سپری شده و از تجربه و پختگی کافی برخوردارند، تصور میکنند و در نتیجه با دخالتهای بیمورد زمینه بروز اختلاف و ناراحتی را میان آنها فراهم میسازند.
عامل محوری و اساسی همه آن مشکلات و ناهنجاریهای دیگر به عدم آشنایی یکی از آنان یا هر دو از آداب، قوانین و احکام اسلامی مربوط به حقوق و مسئولیتهای اعضای خانواده برمیگردد.
خانواده مسلمان خانوادهای است که پایبند مقررات شریعت الهی و خلاق و آداب اسلامی میباشد و برای به دست آوردن خیر و منافع این دنیا و دنیای پس از مرگ تلاش مینماید و برای زندگی در جامعهای سالم با روشی هوشیارانه و اسلوبی آرام برای تحقق سربلندی دنیا و سعادت آخرت از هیچ سعی و تلاش فروگذار نمینماید.
به همین خاطر خانواده مسلمان همیشه میان آرمانگرایی و واقعبینی و دیدگاه فراگیری و جزئینگری و عوامل ثابت و متغیر تعادل لازم را فراهم مینماید.
در عرصه آرمانگرایی و واقعبینی، خانواده مسلمان تلاش میکند که از زندگی خوب و سالم و درآمدی کافی و آیندهای روشن و در حال ترقی برخوردار باشد و خیر و سعادت خویش را در عملی نمودن مسئولیتهای دینی و احکام اسلامی میداند و هیچ یک از رهنمودهای قرآن و سنت را به دست فراموشی و بیمبالاتی نمیسپارند.
آنان از همان روزهای خواستگاری و نگاههای پاک و تفاهم ابتدایی با نشستها و دیدارهای صریح و صادقانه و به دور از شک، شبهه و فریبکاری سنگ بنای سعادت خود را در زمین استوار مینمایند و تواناییها و ویژگیها، تناسب و شایستگی میان دختر و پسر را مورد توجه قرار میدهند و هریک از آنان به مسئولیتهای فطری و اجتماعی خویش عمل میکنند و مرد از طریق کار و تلاش مخارج زندگی را فراهم مینماید و زن به اداره امور منزل و سرپرستی فرزندان میپردازد. در خانواده مسلمان مرد براساس مشورت، بررسی، تعاون و هماهنگی ـ که اساسی سالم برای هرگونه زندگی اجتماعی است ـ قوامت، سرپرستی و نظارت را بر دوش دارد.
اساس روابط زن و مرد بر اطمینان متقابل و در کلام و معاشرت براساس اعتبارات انسانی ارزشمند رفتار مینمایند. در رابطه با هزینههای زندگی از ریخت و پاش پرهیز نموده و راه اعتدال را در پیش میگیرند، و زن شوهرش را به خریداری چیزهایی که با درآمد او سازگاری ندارد مجبور نمیکند و مرد نیز همسرش را به کارهایی که در حد توان و استعداد او نیست مجبور نمینماید و درحالت بیماری و بارداری و عادت ماهیانه او را مورد مراقبت قرار میدهد.
معیار این روابط مشترک براساس: میانروی در جدی بودن، قاطعیت، تسامح، نرمش، عشق، متابعت، احترام متبادل، معرفت، تجمع مخاطر و مشکلات و پرهیز از افراط و تفریط و تلاش برای جلب رضایت خداوند است.
رعایت اعتدال در زمینه «فراگیری و جزئینگری» بدین معناست که خانواده برای سر و سامان دادن به امور خود به صورت گام به گام عمل نماید و کاخ زندگی خود را مرحله به مرحله بسازد و برای رسیدن به آرزوها و امیدهایش نخواهد که راه یک ساله را یک روزه طی کند و به اندک و حداقل هم قناعت ننماید و مبنای روابط خود را با خویشاوندان براساس روشی مطلوب و جدی و در عین حال واقعبینی و آرمانگرایی، پایهریزی کند.
اما در رابطه با مراعات «ثوابت و متغیرات»: خانواده مسلمان به اصول و ارزشها و روشهای قطعی و ضروری اسلام احترام میگذارد، و در عین حال اوضاع، احوال، تحولات زمان و مخاطر آینده را مورد توجه قرار میدهد و عقد ازدواج را در دفاتر رسمی حکومت به ثبت میرساند و خود را به مراعات و ضرورت رضایت طرفین ازدواج و در حضور شهود ملتزم میداند و در مورد مسائل مادی از توقعات بیش از حد پرهیز مینمایند و حدود و موازین شریعت خداوند را زیرپا نمینهند.
ساختار خانواده شامل ساختار مادی و ساختار معنوی است. پایهریزی خانه و منزل مسلمان و سالم از نظر مادی بدین صورت است که خانهای پوشیده و محافظت شده و امن و به دور از داد و فریاد است. منزل آنها به گونهای است که درون آن از بیرون برای نامحرمان قابل رؤیت نیست و پنجرههایش بلند و در شبها مستور است.
از حرمت و حیثیت در آن همچون گوهری گرانبها محافظت میشود و اعضای آن از آمیختن و اختلاط مردان و زنان نامحرم پرهیز مینمایند و کار روا و ناروا را در آن با هم قاطی نمیسازند و با بهرهگیری از اخلاق و آداب دینی آن را از ناهنجاریها مصون میدارند. در آن صدای جیغ و داد، دشنام، ترانههای مبتذل و ساز، دهل، تار و عود نامشروع به گوش نمیرسد.
سرود و آوازشان آوای قرآن و اذان و زمزمه لبانشان گفتن سبحان الله، لا اله الا الله و الحمدالله و الله اکبر است. در روزها، شبها و شادمانی با سر و صدای بلند و ناهنجار همسایگان خود را آزار نمیدهند و به هنگام مصیبت و عزا با داد و فریاد و فغان بر سر قضا و قدر فریاد نمیکشند و به حکم و اراده خداوند گردن مینهند.
اگر دارا باشند دست دردمندان و نیازمندان را میگیرند و در نهان به حد توان به آنان کمک میکنند و چنانچه خود مستمند و نیازمند باشند، راه پاکی و قناعت را در پیش میگیرند و دست نیاز را به سوی کسی دراز نمینمایند و به گونهای رفتار میکنند که بیخبران آنان را ثروتمند میشمارند و در شادمانی و مصائب راه شکیبایی را در پیش میگیرند. با آرامش و متانت به مسئولیتهای خویش عمل میکنند و از ریاکاری پرهیز مینمایند و در بیان حق از کسی هراس به دل راه نمیدهند و از سرزنش سرزنشگران باکی ندارند و مدام خوش اخلاق و خوش برخورد میباشند.
سخن گفتنشان به سکوت بیشتر شباهت دارد تا سر و صدا و چهره خویش را با نور قرآن و نماز در روز و شب هنگام روشنایی میبخشند. به ناموس مردم چشم نمیدوزند و چشمان خود را از دیدن حرام فرو میبندند؛ زیرا نگاه نامحرم را همچون مار زهرآگین به شمار میآورند و هیچگاه بر خود نمیبالند و بر دیگران فخر نمیفروشند و از اسراف و ریخت و پاش در منزل، ماشین و ...، پرهیز میکنند. چه دارا باشند و چه نادار نسبت به کسی حسادت نمیورزند و به مال و ثروت دیگران چشم طمع نمیورزند.
شرم و حیا از سیمایشان مشاهده میشود و درخت ایمان و اخلاص در اعماق دلهایشان ریشه دوانیده و جز به نیکی زبان به سخن نمیگشایند و از پرگویی پرهیز میکنند و تنها برای شکسته شدن حرمت دین خداوند است که خشمگین میشوند.
درب خانههایشان بر روی بدکاران بسته است، به اذیت و آزار دیگران دست نمیزنند و در جهت زیان مردم گام برنمیدارند و تنها در راه رضایت خداوند قدم مینهند و همراه با توضع و فروتنی در مقابل خداوند به سوی نماز و جماعت و کار و خدمت گام برمیدارند و برای خیر و رفاه خود و دیگران و کمک به جمعیتهای خیریه، مستمندان، بنای مسجد، مدرسه و بیمارستان از هیچ تلاشی دریغ نمیورزند تا در آنها عبادت خداوند و خدمت به خلق انجام بگیرد.
منازل مردم مسلمان در حد امکان لازم است فراخ و وسیع باشد و چنانچه خدمتکاری داشته باشند اطاق و مسکن مستقلی را برای او فراهم مینمایند تا بیش از حد ضرورت با اهل منزل رفت و آمد نداشته باشد و تنها در حد ضرورت به اطاق و منزل آنها رفت و آمد نماید.
خانواده مسلمان به تعهدات خود به موقع عمل میکنند و تنها به صداقت زبان به سخن میگشایند و امانتها را به صاحبان امانت باز میگردانند و حق هر صاحب حقی را به آنها میدهند و به وعدهها و پیمانهایشان وفادار میمانند و از زیر بار تعهدات خویش شانه خالی نمینمایند و بدون رضایت طرف مقابل قراردادی را فسخ نمیکنند. گشادهرو، گشادهدست، بزرگوار و بخشندهاند، به هیچوجه اجازه نمیدهند به بیماری بخل و حسد مبتلا شوند و آنهایی هستند که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم در بخش اول یکی از فرمودههایش راجع به آنها میگوید:
«بهترین بندگان خداوند آنهایی هستند که دیدار آنان خداوند را به یاد میآورد و بدترین بندگان خداوند آنهایی هستند که با سخنچینی و فتنهجویی میان دوستان جدایی میاندازند و مدام در پی آن هستند که برای انسانهای بیگناه و محترم، گناهان زشتی را نسبت دهند».[16]
در نتیجه بدترین آدمها دارای سه ویژگی هستند:
1- فساد برانگیزی و آتشافروزی.
2- تلاش برای پاره نمودن رشتههای محبت و ایجاد تفرقه و چنددستگی.
3- تهمت زدن عمد و آگاهانه به انسانهای بیگناه و فحش و ناسزاگویی افسارگیسخته.
یکی از محورهای اساسی بنای کاشانه سالم و پاسداری از هویت و ویژگیهای آن، اهتمام تام و تمام به آموزش و پرورش فرزندان است و لازم به یادآوری است که معنی تربیت و پرورش بسیار گستردهتر از معنی تعلیم و آموزش است.
به معنای بارآوردن و رشد بخشیدن به فرزند تا رسیدن گام به گام به مرحله کمال است و همه جوانب تربیت مادی و جسمی، نفسی و روحی و عقلی و فکری و رفتاری و اجتماعی را شامل میشود.
جزئی از تربیت به شمار میآید و متضمن در اختیار گذاشتن معلومات مورد نیاز کودکان برای اصلاح امور زندگی است که تنها به جنبه عقلی و اندیشه و ارتباط پیدا مینماید. اما تربیت همه جوانب جسمی، عقلی، شخصیتی، معنوی و دیگر جوانب وجودی او را شامل میشود.
برای رشد و بالندگی فرزندان هم تعلیم لازم است و هم تربیت. زیرا آنان امانتهایی هستند که به پدر و مادرانشان سپرده شدهاند. رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم میفرماید: «بهترین هدیه والدین به فرزندان خود، تربیت خوب آنها است».[17]
امام محمد غزالی رحمه الله میفرماید:
«باید دانست که روش تربیت فرزندان یکی از مهمترین و اساسیترین امور زندگی است. فرزندان نزد والدینشان امانتاند. و قلب پاک آنها گوهرهای گرانبها و بیغل و غشی است که از هرگونه نقش و تصویر خالیاند و پذیرای هرگونه نقشی میباشند و به هر سویی که خواسته شود، متمایل میشوند. و چنانچه به کار و گفتار خیر و آموزنده عادتشان دهند، براساس آنها بزرگ میشوند و سعادت دنیا و آخرت را کسب میکنند و پدر و مادر و معلم و مربی نیز با آنان سهیم خواهند بود.
اما چنانچه به شرارت و بدکاری خو کنند و همچون چهارپایان مورد بیمهری و بیتوجهی قرار گیرند، بدبخت و بد سرانجام شده و نابود میگردند. و والدین و معلم و مربی ـ که در مورد تعلیم و تربیتشان کوتاهی کرده باشند ـ در مجازات گناه و خلافکاری آنها شریک خواهند بود. خداوند متعال میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ قُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ وَأَهۡلِيكُمۡ نَارٗا﴾ [التحریم: 6].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، خود و خانوادههایتان را از (عذاب) آتش مصون نمایید».
سلامت عقیده و ایمان انسانها روح رسالت اسلام است که به وسیله کاشتن نهال ارکان ایمان به خداوند و ملائک و کتابهای آسمانی و پیامبران و جهان آخرت و قضا و قدر در قلب و روح آنان تحقق پیدا مینماید.
معلم و مربی پیش از هرچیز لازم است با زبان ساده و دلائل قابل درک بر روی اثبات وجود خداوند و توحید و یکتاپرستی تلاش کنند و سعی نمایند که نهال محبت خداوند و شکر نعمتها و بخششهای او را در دل کودک بنشانند و او را متوجه این حقایق بنمایند که حاکم و فرمانروای مطلق در دنیا با ایجاد جاندار و بیجان و در آخرت با زنده نمودن و حساب و کتاب تنها از آنِ خداوند است.
پس از آن معلم و مربی کودک را با منزلت و عظمت قرآن آشنا نمایند و به او بگویند که قرآن به خاطر آنکه کلام و هدایت خداوند است با دیگر کتابها که از آنِ انسانهاست، بسیار فرق دارد و ابتدا روخوانی و سپس روش حفظ بعضی یا همه قرآن را به او بیاموزند. به ویژه تلاش کنندکه کودکان چهار جزء آخر آن را حفظ کنند. زیرا خداوند متعال میفرماید:
﴿إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ يَهۡدِي لِلَّتِي هِيَ أَقۡوَمُ﴾ [الإسراء: 9].
«این قرآن (مردم را) به راهی رهنمایی مینماید که مستقیمترین راهها (برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت) است».
همچنین رسولخدا صل الله علیه و آله و سلم میفرماید:
«بهترین شما کسانی هستند که قرآن را بیاموزند و آن را به دیگران آموزش بدهند».[18]
یکی از روشهای تربیت قرآنی اهتمام به آموزش سورههای «نور و لقمان و حجرات» به کودکان است.
پس از آن مربی برای ایجاد و تقویت محبت رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم در دل کودک تلاش نماید و به او بفهماند که حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم آخرین و گرامیترین پیامبران است و پیروی از سنت و روش او و حفظ فرمودههایش ـ قبل از همه «اربعین امام نووی» بسیار ضروری است.
و بعد از آن نهال محبت نیک مردان و پیشگامان «ایمان و عمل صالح» به ویژه فضیلت و کرامت اصحاب رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم را در دل او بر زمین بنشاند. زیرا آنان به رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم آگاهانه ایمان آوردند و از او پشتیبانی کردند و از نوری که برای رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم نازل گردیده بود، بهره گرفتند و به راستی پیروز و سعادتمند گردیدند.
همچنین مربی لازم است که عشق به ایمان و جهاد در راه خداوند و رویارویی با دشمنان اسلام و مسلمانان را در دلشان تقویت نماید. به ویژه دشمنانی که کینه مسلمانان را در دل دارند و برعلیه آنها توطئهچینی میکنند و به سرزمین و اموال و آبروی آنان تعرض مینمایند. و به آنها بیاموزند که مدام برای رویایی با آنها لازم است امکانات و تدارکات مادی و معنوی ضروری را فراهم کنند تا در موقع مناسب بتوانند سرزمینهای اشغال شده مسلمانان را آزاد و حقوق از دست رفته آنها را دوباره به دست بیاورند.
ممکن است آموزش صحیح حدیث زیر به آنچه که گفته شد به صورت مطلوب مثمرثمر باشد. ترمذی از ابن عباس رضی الله عنهما روایت مینماید که: روزی همراه رسول خداص بودم. ایشان خطاب به من فرمود:
«ای نوجوان، مسائلی را به تو میآموزم. (به آنها خوب توجه کن). از هدایت خداوند محافظت کن تا خداوند از تو محافظت نماید، خداوند را حاضر و ناظر بدان، تا او را پیشِ روی خود ببینی، هرگاه خواستهای داشتی، آن را تنها از خداوند بخواه! و هرگاه به کمکی نیاز پیدا کردی تنها از خداوند استعانت کن! بدان اگر همه مردم با هم دست به یکی کنند و بخواهند نفعی را به تو برسانند، هیچ نفعی را به جز همانی که خداوند قرار داده است، به تو نخواهند رسانید. و اگر همه با هم جمع شوند تا زیانی را متوجه تو بنمایند، جز همان زیانی را که خداوند مقدر کرده به تو نخواهند رسانید، قلمها از نوشتن بازایستاده و صحیفهها خشک شدهاند».[19]
در روایتهای دیگر ـ به جز روایت ترمذی ـ در ادامه آن حدیث آمده است:
«... در آسایش خداوند را فراموش مکن، تا او هم تو را در سختیها فراموش ننماید. بدان آنچه که برایت پیش نیامده، قرار بر آن بوده که برای تو اتفاق نیفتد. و آنچه را که برایت روی داده، قرار نبوده که برای تو پیش نیاید. بدان که پس از صبر نوبت پیروزی است و به دنبال گرفتاری نوبت گشایش و پس از هر آزردگی نوبت آسودگی است».
هرگاه کودکی معنای این حدیث را به خوبی بفهمد و به آن ایمانی استوار پیدا نماید، از شخصیتی قوی و بااراده برخوردار خواهد شد که با همه سختیها و مشکلات مقابله خواهد نمود.
سلامت شخصیت انسانی و توانایی جسمانی دو پایه اساسی پرورش درست فرزندان است. زیرا عقل سالم در بدن سالم است و لازمه عمل به مسئولیتهای زندگی برخورداری از توانائی جسمی میباشد و ضعف و سستی جسمی مانع از قیام به بسیاری از مسئولیتها میشود.
خداوند متعال بر بندگان خود به خاطر برخوردار نمودن آنها از بهترین خلقت و آفرینش منت نهاده و فرموده است:
﴿لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِيٓ أَحۡسَنِ تَقۡوِيمٖ ٤﴾ [التین: 4].
«ما به راستی انسان را (از نظر جسم و روح) در بهترین شکل و زیباترین سیما آفریدهایم».
و پیامبر بزرگوار اسلام میفرماید:
«مؤمن قوی و توانا نزد خداوند بسیار محبوبتر و بهتر است از مؤمن ضعیف و ناتوان و در هریک (به درجاتی) خیر و منفعت وجود دارد».[20]
و موفقیت در عرصه تربیت بدنی به تمرینهای ورزشی مانند: شنا و دویدن و اسب و دوچرخهسوای و ... بستگی دارد.
عبادت در اسلام ثمره و بازتاب طبیعی ایمان و عقیده و دلیل وجود و درستی آن است. کودکان پیش از بلوغ تکلیفی متوجه آنان نمیشود. زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرموده است: «سه نفر دارای مسئولیت نیستند» دیوانه تا زمانی که بهبود مییابد. خوابیده تا زمانی که از خواب برمیخیزد و کودک تا وقتی که به سن بلوغ میرسد».
اما آمادهسازی کودک برای گام نهادن به مرحله بلوغ و پس از آن از نظر دینی و شرعی به تربیت و پرورش عبادتی او نیازمند است تا عبادت به عنوان بخشی حیاتی و ریشهدار در زندگی و رفتار او مبدل گردد و او را به ضرورت ارتباط با خداوند و استقامت در ادای اوامر و اجتناب از نواهی به صورت مداوم یادآور شود.
عادت دادن کودکان به عبادت از سن هفت سالگی آغاز شود و در سن دهسالگی مورد تأکید قرار گیرد. زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم میفرماید:
«فرزندان خود را در هفت سالگی به ادای نماز فرمان بدهید و در ده سالگی ـ چنانچه آن را ترک کنند و با تشویق و ترغیب حاضر به خواندن آن نبودند ـ آنان را تنبیه بدنی نمایید».[21]
عمر هفت سالگی سرآغاز تعلیم و تمرین و عادت دادن است و عمر ده سالگی زمان تثبیت رفتار و پایبندی است. چنانچه کودکان در مورد عبادت اهمال و تنبلی نمایند، بایستی تنبیه مناسب بشوند.
سرپرست کودک در مورد ادای نماز و دیگر مسئولیتهای کودک باید مراقبت لازم را انجام دهند و در مورد آن به هیچ وجه کوتاهی ننمایند زیرا خداوند میفرماید:
﴿وَأۡمُرۡ أَهۡلَكَ بِٱلصَّلَوٰةِ وَٱصۡطَبِرۡ عَلَيۡهَا﴾ [طه: 132].
«خانواده خویش را به نماز خواندن فرمان بده! و خود نیز بر اقامه آن ثابتقدم باش».
4- آموزش زبان عربی و علوم مفید
زبان عربی کلید فهم قرآن و سنت و بستر علوم و معارف مختلف شریعت اسلامی است و اضافه بر آن کودک از آموزش صحیح زبان عربی با توجه به زیباییهای لفظی و معنوی آن لذت خواهد برد و زبانش شیرینتر و فصیحتر خواهد شد و چنانچه کودک زبان عربی را به خوبی بیاموزد، در جهت فهم دین خداوند و درک مقاصد و اهداف آن تواناتر خواهد گردید.
آموزش علوم دیگری مانند: زبانهای خارجی، علوم انسانی، ریاضی، تاریخ و جغرافیا و دانش بهداشت و مقدمات پزشکی و مهندسی و ستارهشناسی، با توجه به ذوق و علاقه آنها مفید و ضروری است.
آداب پسندیده و اخلاق اسلامی در واقع بستر و عرضه دینداری هستند. در روایتی آمده است که: «اخلاق ظرف دین است».[22] هم چنین اخلاق خوب و صحیح پایه سرشتها و طبیعتها و عادات و زمینه رشد و تکامل شخصیت انسان و نشانه هدایت و پرهیزکاری و التزام صحیح به مسئولیتهای شرعی برگرفته از قرآن است.
برخی از با ارزشترین و مهمترین مسئولیتهای اخلاقی عبارتند از: صداقت و صراحت در گفتار، امانتداری، آرامش و بردباری، عفت زبان، پاکی درون از حقد و کینه و پرهیز از رفتارها و اخلاق مخالف آنهاست. رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرموده است:
«به کودکان خود احترام بگذارید و به خوبی آنها را تربیت کنید».[23]
همچنین میفرماید:
«هیچ هدیهای از طرف والدین برای کودکان خود بهتر از تربیت خوب نیست».
خیر و برکت خوش اخلاقی در طی زندگی، انسان را تنها نخواهد گذاشت و او را برای دستیابی به همه فضایل ترغیب خواهد کرد و برای رسیدن به قلههای دینداری و مروت و شخصیت، او را یاری خواهد نمود. در روایتی ـ هرچند سند آن ضعیف است ـ آمده: «خوش اخلاقی باعث به دست آوردن خیر دنیا و آخرت خواهد شد».[24]
معیار تفاوت میان حُسن اخلاق و سوء اخلاق به روشی که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم در پیش میگرفت، به کوکان آموزش داده شود، او میفرماید:
«خیر و نیکی در حُسن اخلاق است و گناه آن است که دل ناپسندش شمارد و نخواهد مردم از آن مطلع شوند».[25]
برّ و خیر واقعی در عبادت خداوند و خدمت به مردم قرار دارد. آنهایی که اهل اخلاق پسندیدهاند، به این بشارت رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم باید خوشحال باشند که:
«محبوبترین شما آنهایی هستند که از اخلاق بهتری برخوردارند، و صبر و تواضع بیشتری را دارند، با دیگران الفت ورزند، و دیگران نیز دوستشان میدارند و مبغوضترین شما نزد من، آدمهای سخنچیناند که میان دوستان دشمنی ایجاد میکنند و به دنبال عیبتراشی برای اشخاص بیگناهند».[26]
همچنین اصول حُسن اخلاق عبارتند از: رفتار و گفتار درست با پدر و مادر، رعایت ادب و احترام خانواده و برادر و دوستان و همسایگان و با همه مردم در محل کار و کوچه و خیابان و اماکن عمومی و غیره است.
والدین باید به این بخش از تربیت اهتمام بیشتری بورزند، زیرا این نوع از تربیت، زمینهساز رشد احساسات و عواطف، تهذیب، تزکیه و شفافیت آنهاست و موجب رشد شخصیت کودکان میگردد از طرفی دیگر تربیت معنوی و روحانی باعث تعالی نفس، صفای روح و سلامت روانی او از انواع بیماریها و رذایل اخلاقی میگردد و آرامش و آسودگی را برای او به ارمغان میآورد علاوه بر این چنین تربیتی خشیت خداوند و تفکر در عظمت و ادراک اسرار آفرینش و التزام به اوامر او را در آنان تقویت خواهد نمود. خداوند متعال در اینباره میفرماید:
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَإِذَا تُلِيَتۡ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ ٢﴾ [الأنفال: 2].
«مؤمنان واقعی تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود، دلهایشان هراسان میگردد (و در انجام نیکیها و خوبیها بیشتر میکوشند) و هنگامی که آیات او برایشان خوانده شود، بر ایمانشان افزوده میشود و به پروردگار خود توکل مینمایند.».
تربیت اجتماعی به معنی روابط صحیح و سنجیده با همه قشرهای جامعه اعم از بزرگ و کوچک و خویشاوندان، بیگانگان و همسایههاست. کودک باید از جرأت همراه با ادب و احترام لازم برای اثبات شخصیت خود برخوردار گردد و دودلی و خجالت باعث منزوی گردیدن او نشود. در جهت تحقق این منظور لازم است کودکان همراه با پدر و مادر یا مربی در مجالس و محافل حضور پیدا کنند. برای مثال زمانی که ابن عباس در شرایطی که کودکی بیش نبود حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه او را به مجلس بزرگان اصحاب میبرد.
لازم است کارهایی مانند کارهایی که در حد توان کودکان است مانند: امانت دادن، امانت گرفتن و خرید و فروش اندک به آنان سپرده شود و به آنها و آموزش داده شود که آغازگر سلام و احوالپرسی باشند و درست پاسخ سلام دیگران را بدهند.
هرگاه کودکی بیمار شد پدر و مادر از او مراقبت کنند و خویشاوندان، دوستان و همسایگان از او عیادت نمایند و او را در مورد انتخاب دوست و رفیق راهنمایی کنند. دوستی و یاری،دست دادن و کمک به آنها را برای انجام دادن کارهای درسی و درست فراموش نکنند آنها را با بدیها آشنا نموده و زشتی و عواقب زیانآورشان را به آنها یادآوری کنند و همچنین آنان را با امور خیر و نیکی آشنا سازند و فوائد و دستاوردهایش را به آنها بیاموزند و از گناه و معصیت آنها را دور بدارند. در واقع این نوع از تربیت زمینهساز محبت، دوستی و عشق به خیر، نیکی و مهربانی با مردم و همکاری با آنها و پرهیزکاری میشود.
این روایت بیانگر نمونهای از روش زیبای رسول خداست. انس رضی الله عنه روایت نموده که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم بهترین مردم در حُسن اخلاق بود. من برادر کوچکی داشتم که به شوخی او را ابوعمیر ندا میکردیم. هرگاه رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم به منزل ما میآمد، خطاب به برادر کوچک ما میفرمود: «ابوعمیر با گنشجک کوچکت چکار میکنی؟»
فعالیت و کار از فقر و ناتوانی پیشگیری مینماید و آموزش حرفههایی مانند: کشاورزی، صنعت، تجارت، خیاطی، آهنگری، جوشکاری، بنایی، نساجی و همچنین حرفههای جدیدی مانند: آموزش کامپیوتر، اینترنت، الکترونیک، مهندسی، مکانیکی، لولهکشی و ...، همه مفیدند و از نظر شریعت اسلامی واجب کفایی به شمار میآیند[27].
و این موضوع با این آیه قرآن در ارتباط است که:
﴿وَٱبۡتَلُواْ ٱلۡيَتَٰمَىٰ حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغُواْ ٱلنِّكَاحَ فَإِنۡ ءَانَسۡتُم مِّنۡهُمۡ رُشۡدٗا فَٱدۡفَعُوٓاْ إِلَيۡهِمۡ أَمۡوَٰلَهُمۡ﴾ [النساء: 6].
«یتیمان را بیازمایید تا آنگاه که به سن ازدواج میرسند، اگر از آنان صلاحیت و حُسن تصرف را دیدی، اموالشان را به ایشان تحویل بدهید».
علمای همه مذاهب بر این باورند که آموزش فنون و حرفهها به کودکان هریک با توجه به علاقه و استعدادشان واجب است، اما معامله کودکانی که به سن بلوغ نرسیدهاند، باید با اجازه اولیاء آنها باشد.
منظور از تربیت عاطفی تقویت جنبههای انسانی کودکان مانند: احساس لذت و احساس درد، شادمانی، اندوه، ایثار، حب نیکی و تنفر از بدی است.
قرآن به برخی از این عواطف و احساسات مانند: محبت متبادل میان خداوند و بندگانش اشاره نموده و میفرماید:
﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَندَادٗا يُحِبُّونَهُمۡ كَحُبِّ ٱللَّهِۖ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَشَدُّ حُبّٗا لِّلَّهِ﴾ [البقرة: 165].
«برخی از مردم هستند که غیر از خداوند، خداگونههایی را برمیگزینند، و آنها را همچون خدا دوست میدارند، اما کسانی که ایمان آوردهاند، خداوند را بسیار بیشتر دوست دارند».
همچنین میفرماید:
﴿فَسَوۡفَ يَأۡتِي ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُۥٓ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ﴾ [المائدة: 54].
«خداوند مردمی را به جای ایشان خواهد آورد که خداوند دوستشان میدارد و آنان نیز خداوند را دوست میدارند، نسبت به مؤمنان نرم و فروتن بوده و در برابر کافران قاطع و نیرومند هستند».
و در جای دیگر میفرماید:
﴿وَٱلَّذِينَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِيمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ يُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَيۡهِمۡ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْ وَيُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ كَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞۚ﴾ [الحشر: 9].
«آنهایی که پیش از آمدن مهاجران خانه و کاشانه (اسلام) را آماده کردهاند و ایمان را (در دل خود استوار داشتند) کسانی را که به نزد آنها مهاجرت نموده دوست میدارند و از درون به چیزهایی که به مهاجران داده شده احساس رغبت و نیاز نمینمایند و ایشان را بر خود ترجیح میدهند، هرچند که خود سخت نیازمند هستند».
و در سنت نبوی آمده است که «ایمان هیچ یک از شما کامل نیست مگر آنکه مرا از پدر، مادر و همه مردم بیشتر دوست بدارد».[28] «هیچ یک از شما ایمانش کامل نیست مگر آنکه هرچه را که برای خود دوست میدارد، برای برادر (مسلمانش) نیز دوست بدارد».[29] و منظور از محبت رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم محبت و عشق به رسالت و احکام شریعت اوست.
رفتار محبتآمیز، مهربانانه، بازی، شوخی، بوسیدن، نوازش، هدیه دادن و خوشرویی به هنگام آمد و رفت، اهتمام و پرس وجو در مورد کودکان فرق نمیکند یتیم یا غیر یتیم دختر یا پسر باشد، سبب رشد عاطفی و احساسی آنها میشود. همچنین مساوات میان آنها در محبت، هدیه دادن، اعتدال در محبت و خشونت برای جلوگیری از ایجاد عقده در کودکان ضروری است و به شدت با پدیده دخترستیزی که جزو فرهنگ و عادت اعراب عصر جاهلیت بوده لازم است مقابله بشود. قرآن در این رابطه میگوید:
﴿وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِٱلۡأُنثَىٰ ظَلَّ وَجۡهُهُۥ مُسۡوَدّٗا وَهُوَ كَظِيمٞ ٥٨ يَتَوَٰرَىٰ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ مِن سُوٓءِ مَا بُشِّرَ بِهِۦٓۚ أَيُمۡسِكُهُۥ عَلَىٰ هُونٍ أَمۡ يَدُسُّهُۥ فِي ٱلتُّرَابِۗ أَلَا سَآءَ مَا يَحۡكُمُونَ ٥٩﴾ [النحل:58- 59].
«هنگامی که به یکی از آنها مژده تولد دختر داده میشد (از فرط ناراحتی چهرهاش تغییر میکرد و) صورتش سیاه میگردید و از خشم و اندوه مملو میشد و به خاطر این مژده بدی که به او داده شده از قوم و قبیلهاش خود را پنهان میکرد. (و سرگشته و حیران به خود میگفت:) آیا این ننگ را بر خود بپذیرد، (و دختر را نگاه دارد) و یا او را زنده به گور سازد، به راستی بسیار بد قضاوت میکردند و تصمیم میگرفتند».
همچنین خانواده را از بدرفتاری با کودکان یتیم و سوء استفاده از اموال و زیرپا نهادن حقوقشان برحذر میدارد و میفرماید:
﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ مَالَ ٱلۡيَتِيمِ إِلَّا بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ حَتَّىٰ يَبۡلُغَ أَشُدَّهُۥ﴾ [الإسراء: 34].
«به اموال ایتام نزدیک نشوید مگر آنکه به بهترین وجه (و به نفع آنها باشد) تا زمانی که به حد بلوغ و پختگی میرسند».
همچنین میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَأۡكُلُونَ أَمۡوَٰلَ ٱلۡيَتَٰمَىٰ ظُلۡمًا إِنَّمَا يَأۡكُلُونَ فِي بُطُونِهِمۡ نَارٗاۖ وَسَيَصۡلَوۡنَ سَعِيرٗا ١٠﴾ [النساء: 10].
«بیگمان کسانی که اموال ایتام را به ناروا و ستمگرانه میخورند، انگار آتش را در شکمهایشان میریزند، و در روز قیامت به آتش سوزانی خواهند سوخت».
خلاصه سخن این است که تربیت عاطفی و روحی به وسیله احترام گذاشتن به کودکان و محبت کردن و اهتمام ورزیدن به آنها تحقق مییابد و شخصیت آنها برای زندگی سالم تقویت میشود.
همگام با رشد جسمی و تربیت بدنی توجه به رشد فکری و تقویت عقلی کودکان ضروری است و حتی در اولویت قرار دارد؛ زیرا نقطه تفاوت اساسی انسان با حیوان برخورداری انسان از نیروی تعقل و اندیشیدن است. از طرف دیگر عقل ابزار دانش و معرفت و لازمه مکلف بودن میباشد و انسان را به سوی هدایت، سعادت و پرهیز از شر و شقاوت ارشاد مینماید.
تفکر و اندیشیدن از نظر اسلام واجب و فریضهای است و هدف از تربیت فکری رسیدن به استقلال فکری و عقلی در حدود ضوابط و توجیهات دینی و قرآنی است که انسان را به تأمل و تعقل در آفرینش آسمانها و موجودات زمین فرا میخواند تا از این طریق به حقانیت وجود، توحید و یکتاپرستی پی ببرند، و از تقلید و همرنگی کورکورانه فرهنگ و آداب نادرست آباء و اجداد پرهیز نمایند و تحت تأثیر شرایط نامطلوب اجتماعی قرار نگیرند.
همه آنچه بیان گردید برگرفته از صدها آیه قرآن است که انسانها را به تعقل و اندیشیدن در مورد پدیدهها وامور مختلف و ایمان به عدالت و حقانیت قوانین شریعت خداوند فراخوانده است. برای مثال از پایان بسیاری از آیات قرآن این جملات زیبا و پرمحتوی آمدهاند که:
﴿فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ ٢٤﴾ [الروم: 24].
«در این مورد برای آنهایی که اندیشه مینمایند، نشانههایی (در ازای وجود وحدانیت خداوند وجود دارند».
﴿إِنَّ فِي خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓيَٰتٖ لِّأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٩٠﴾ [آل عمران: 190].
«مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین، آمد و رفت، شب و روز، نشانهها و دلائلی برای خردمند است».
یکی از ویژگیهای خانواده مسلمان برخورداری افراد آن از سلامت جسمی و روحی است؛ زیرا رعایت بهداشت و نظافت، یکی از شعارهای اساسی اسلام است، و همه مسلمانان را به مراعات پاکی در جسم، لباس، مسکن، محل کار و معابر عمومی و ...، فرا میخواند و آنان را به رعایت مقررات خاص انسانی مانند: گرفتن ناخن، کندن موی بغل، تراشیدن موی شرمگاه، شستن دستها قبل و بعد از صرف غذا، مسواک زدن، گردانیدن آب در دهان و بینی تشویق نموده است. همچنین در مناسبتهای مختلفی مانند: روزهای حج، روزهای عید و شرکت در اجتماعات و به هنگام مناسک حج که دست کم یک بار در هفته باید استحمام نمود، اسلام مردم را به غسل و نظافت دعوت نموده است.
همچنین فعالیتهای ورزشی و پرهیز از پرخوری و گفتن: «بسم الله الرحمن الرحیم» در آغاز و الحمدالله بعد از صرف غذا، مراجعه به پزشک متخصص و پرهیز از بیماریهای مسری مانند جذام، سل و طاعون برای سلامت و تندرستی جسمی بسیار مفید خواهند بود؛ زیرا رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم میفرماید:
«هر دردی را درمانی است، هرگاه دارویی برای دردی درست تشخیص داده شود، براساس سنت و رضایت خداوند، آن را بهبودی خواهد بخشید».[30]
همچنین رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرموده است:
«حیوانات بیمار و حیوانات سالم را بر سر یک آبشخور جمع نکنید».[31]
برخی از دستورات بهداشتی و پیشگیرانه در اسلام عبارتند از:
- خوابیدن بر روی طرف راست.
- خوابیدن پس از نماز عشاء.
- سحرخیزی برای نماز صبح و آماده شدن برای رفتن به سر کار. بیهقی روایت مینمایدکه در سپیده دمی رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم به خانه حضرت فاطمه رفت و او را در حال خواب مشاهده فرمود و بیدارش نمود و فرمود: «برخیز و روزی پروردگارت را شاهد باش».
و در این زمینه برای آگاهی از آداب طبی و بهداشتی در سنت رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم لازم است به طب نبوی که بهترین مرجع آن کتاب «زادالمعاد» ابن القیم جوزیه است مراجعه شود.
خداوند انسان و نظام هستی را به بهترین و زیباترین صورت آفریده و میفرماید:
﴿ٱلَّذِيٓ أَحۡسَنَ كُلَّ شَيۡءٍ خَلَقَه﴾ [السجدة: 7].
«کسی که هرچه را آفریده به بهترین و زیباترین شیوه آفریده است».
و میفرماید:
﴿لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِيٓ أَحۡسَنِ تَقۡوِيمٖ ٤﴾ [التین: 4].
«به راستی ما انسانها را به بهترین و زیباترین ترکیب آفریدهایم».
محافظت از زیباییهای موجود در محیط زندگی مقتضی آن است که انسان به زیبایی و آراستگی مشروع اهتمام لازم را بدهد؛ زیرا خداوند متعال میفرماید:
﴿۞يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمۡ عِندَ كُلِّ مَسۡجِدٖ وَكُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِينَ ٣١ قُلۡ مَنۡ حَرَّمَ زِينَةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِيٓ أَخۡرَجَ لِعِبَادِهِۦ وَٱلطَّيِّبَٰتِ مِنَ ٱلرِّزۡقِۚ قُلۡ هِيَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا خَالِصَةٗ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۗ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَعۡلَمُونَ ٣٢﴾ [الأعراف:31- 32].
«ای فرزندان آدم! در هر مسجد و عبادتگاهی خود را (با لباس مادی که عورت شما را میپوشاند و با لباس معنوی تقوا) بیارایید و بخورید و بیاشامید ولی اسراف و زیادهروی نکنید؛ زیرا خداوند اسرافکاران را دوست نمیدارد * (ای پیامبر به آنان) بگو: چه کسی زیباییها و مواهب و نعمتهای حلالی را که خداوند برای بندگانش آفریده، حرام نموده؟! بگو: (این نعمتها و زیباییهای حلال) در این جهان برای افراد با ایمان است (و دیگران نیز از آن بهرهمند میشوند اما) در جهان آخرت اینها همه در اختیار مؤمنان قرار میگیرد. اینگونه آیات (خود را) برای کسانی توضیح میدهیم که آگاهند و میفهمند».
منظور از تربیت زیبایی و آراستی این است که کودکان از جنبههای زیبایی و آراستگی جسم و لباس خود محافظت نمایند و از همه مظاهر زشت و ناپاکی و غیربهداشتی در بدن، لباس و محل درس، سکونت، کوچه، خیابان، پارک و مراکز تفریحی و عمومی دوری کنند و به خاطر جلوگیری از ضرر و زیان به محیط زیست و انسان و حیوان از ریختن آشغال و اشیاء اضافی در آن محلها خودداری نمایند و آن را به روشی مطلوب نابود کنند.
پدر و مادر به صورت تدریجی و حکیمانه و با توجه به مراحل عمر نوجوانان تا رسیدن به مرحله ازدواج به صورت کنایه و اشاره و پس از بلوغ به طور صریح برخی از مسائل را برایشان بیان کنند و از طرف دیگر فرزند خود را به آداب اجازهخواستن در منزل و جاهای دیگر و چشم فروبستن از نگاه به نامحرم و پرهیز از دیدن فیلمها و عکسهایی که سبب تحریک نابهنگام غریزه جنسی او بشود، عادت دهند و عمر، استعداد و ذهن او را به درس، مطالعه، ورزش و هنرهای اسلامی و فیلمهای مفید و هدفدار مشغول کنند.
چنانچه توانایی مالی و شرایط کار و تحصیل اجازه بدهد، ازدواج زودهنگام بسیار مناسب است و حتی میتوان میان دختران، پسران محصل، دانشجو و ...، که شرایط درسی و مالی اجازه ازدواج را نمیدهد، پس از توافق و صلاحدید اولیاء و خانوادههای طرفین و علاقه و رضایت خود آنها عقد نکاح جاری بشود و برای حفظ عفت و حیثیت شرافت خود و خانوادههایشان تنها معاشرت و رفت و آمدی عادی با یکدیگر داشته باشند.
[1]- اخرجه احمد و ابوداود والترمذی و غیرهم
[2]- اخرجه البیهقی
[3]- المرأه بین الفقه و القانون
[4]- متفق علیه
[5]- اخرجه الترمذی و ابن ماجه عن عائشه رضی الله عنهم
[6]- اخرجه احمد والترمذی و ابن حبان عن ابی سعید الخدری رضی الله عنهم
[7]- متفق علیه
[8]- اخرجه مسلم و ابن ماجه
[9]- اخرجه البیهقی
[10]- دكتر مصطفی سباعی : مرجع قبلی ص 40-49
[11]- برخی از علمای معاصر از جمله استاد محمود شلتوت در كتاب «الدین و الشریعه» و علامه یوسف القرضاوی در كتاب «ملامح المجتمع المسلم» رأیشان بر این است، كه زن و مرد در دیه بهخاطر یكسان بودن در نفس و انسانیت به یك اندازه است» (مترجم)
[12]- اخرجه البخاری و الترمذی و النسائی و احمد
[13]- عدهای از علما احراز مقام قضاوت ـ به جز در موارد جرم و جنایت ـ از طرف زنان را بلامانع میدانند.
[14]- برخی از علما از جمله استاد رشید رضا در تفسیر آیه ﴿ٱلرِّجَالُ قَوَّٰمُونَ عَلَى ٱلنِّسَآءِ﴾ و علامه یوسف قرضاوی در برخی از كتابهایش به این باورند كه «قوامیت» مرد به معنی ریاست و امر و نهی كردن نیست بلكه به معنی مسئولیتهای فراوان او در ارتباط با تأمین هزینههای زندگی و محافظت از حرمت و كرامت خانواده و كارهای سنگینی است كه زنان از عهده آن برنمیآیند، از طرف دیگر امور خانواده براساس مشورت و تبادل نظر باید صورت بگیرد و در این میان باید تجارب و تواناییهای مردان و پیامدهای تصمیمات نیز مورد توجه قرار بگیرند
[15]- اخرجه ابوداود و الترمذی
[16]- الترغیب و الترهیب : ج 3 ص 499
[17]- اخرجه الترمذی و قال هو مرسل
[18]- اخرجه البخاری و مسلم و ابوداود
[19]- الاربعین النوویه
[20]- اخرجه مسلم عن ابی هریره
[21]- اخرجه ابوداود
[22]- اخرجه ابوداود
[23]- اخرجه ابن ماجه
[24]- اخرجه الطبرانی فی الكبیر
[25]- اخرجه مسلم و الترمذی
[26]- اخرجه الطبرانی فی الصغیر والاوسط
[27]- شرح الزرقانی علی خلیل، ج 3، ص 108، مغنی المحتاج، ج 4، ص 21
[28]- اخرجه البخاری و مسلم و النسایی
[29]- اخرجه البخاری و مسلم والترمذی والنسایی
[30]- اخرجه مسلم و احمد
[31]- اخرجه احمد و ابوداود و النسایی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر