توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ خرداد ۵, چهارشنبه

اندازه آگاهی مسلمانان به نظام اسلامی

 

اندازه آگاهی مسلمانان به نظام اسلامی

اطلاع و آگاهی مسلمانان از نظام اسلام بعلت روشها و فرهنگهای گوناگون و مختلف، متفاوت است و به سه گروه تقسیم می‌شوند.

گروه اول مردم عوام، گروه دوم دانش آموختگان اروپایی، گروه سوم دانش آموختگان علوم اسلامی  و ما از هر سه گروه سخن می‌گوییم.

1- گروه مردم عوام:

مراد از مردم عوام کسانی هستند که هیچ‌گونه سوادی ندارند یا سطح معلوماتشان کم است و از درک صحیح آنچه بر آنها عرضه می‌شود ناتوان‌اند. و این گروه بجز از معلومات سطحی در عبادات کاملاً ‌از نظام شریعت اسلامی جاهل و ناآگاه هستند و اکثریت آنها عبادات را فقط بخاطر پیروی از نیاکان و رهبران مذهبی خود برگزار می‌کنند و بسیار نادرند کسانیکه عبادات را بر اثر تحقیق و معلومات شخصی خود برگزار می‌کنند و اکثر قاطع مسلمین جهان جزء همین گروه‌اند، که تعداد آنها از 80% از مجموع مسلمانان جهان تجاوز می‌کند و این دسته بیشتر تحت تأثیر دانش آموختگان اروپایی و اسلامی قرار می‌گیرند و آنچه را که بداند جزء اسلام است، از دانش آموختگان اسلامی می‌پذیرد و اما آنچه که از قدرت درک و فهم او خارج است به توجیهات تحصیل کرده‌های اروپایی رجوع می‌کند و علمای ‌اسلام به آسانی می‌توانند بر این گروه تسلط کامل داشته باشند و آنها را بسوی راه راست هدایت کنند و توده مردم مسلمان را بفهمانند که تمام امور زندگی آنها وابسته به اسلام است و ایمان آنها هرگز کامل نمی‌شود مگر آنکه تمام امور دنیوی را طبق نظام شریعت اسلامی انجام دهند، ولی علمای ‌اسلام در اکثر کشورهای اسلامی این روش را رها نموده و این ملت بزرگ اسلامی را در جهالت تام واگذاشته است و ملت اسلامی با وجود اینکه از جاده ‌اسلام منحرف و در ضلالت و گمراهی بسر می‌برد، فکر می‌کند که بر دین حنیف اسلام استوار و پایبند است و از همه گمراه کننده‌تر سکوت و نشستن علمای اسلام از دعوت صحیح اسلام است.

2- گروه دانش آموختگان اروپایی:

اکثر تحصیل کرده‌های متوسط، کشورهای اسلامی و بسیاری از تحصیل کرده‌های عالی رتبه از قبیل قضات وکلای مدافع، پزشکان، مهندسان، ادبا و مسئولان وزارت آموزش و پرورش و ادارات و سیاستمداران جزء همین گروه‌اند.

و این گروه تمام تحصیلات خود را به سبک اروپاییان با تمام رسانیده است بنابراین از تعلیمات اسلامی از یک فرد بیسواد بیشتر نمی‌داند و اکثریت آنان از نظام اسلام بی‌خبر و از عبادات یونانیان، رومیان و نظام اروپا اطلاع بیشتری دارند و فقط عده ‌انگشت شماری وجود دارد که در فروعات اسلامی و مسائل خاصی اطلاع محدودی دارد و اما کسی که اصول اسلامی را درست درک کند در این گروه بسیار کم است و همین دانش آموختگان اروپایی که تا این حد از نظام اسلامی جاهل و ناآگاه‌اند بر سر ملت اسلامی حکومت می‌کنند و بسوی شرق و غرب آنها را سوق می‌دهند و اینها هستند که در مجامع بین المللی نمایندگان اسلام بشمار می‌آیند. و انصافاً باید بگویم: اگر چه اکثر آنان از نظام اسلام بی‌خبراند، ولی متدین‌اند و ایمان عمیقی دارند و عبادات را حسب معلومات خویش انجام می‌دهند و برای کسب آگاهی از نظام اسلام آمادگی خوبی دارند، ولی بعلت عدم اطلاع آنها به کتب و مراجع اسلامی نمی‌توانند از آنها استفاده نمایند زیرا هر کس نمی‌تواند به کتب اسلامی مراجعه کند چون کتب اسلامی به روش قدیمی که نویسندگان گذشته هزار سال پیش بدون تنظیم و ترتیب تألیف کرده‌اند نوشته شده‌اند و برای دریافت کننده مسئله بجز اینکه چندین باب را مطالعه کند دریافت آن ممکن نیست و در بعضی اوقات جوینده از دریافت مسئله مأیوس می‌گردد و بصورت تصادفی در جای دیگری که هیچ انتظاری نداشته مسئله را پیدا می‌کند. و گاهی کتاب‌های اسلامی را می‌خواند و چون از اصطلاحات مذاهب فقهی اطلاع ندارد به هدف خود نمی‌رسد. و من بسیاری را می‌شناسم که برای دریافت نظام اسلام بطورجدی کوشیده‌اند اما از درک آن عاجز مانده‌اند و سعی آنها  در مطالعه متون و شرحها و حاشیه‌ها به هدر رفته است و اما اگر کتابی را که به روش جدید نوشته شده بود دریافت می‌کردند، می‌‌توانستند نظام اسلامی را بررسی کنند و از آن استفاده نمایند. و این گروه دانش آموختگان ‌اروپایی ادعاهای عجیب و غریب بلکه خنده آوری از اسلام دارد گروهی می‌گویند: اسلام هیچ رابطه‌ای با سیاست و حکومت ندارد. و گروهی نظام اسلام را نظامی دینی و دنیوی می‌پندارد ولی می‌گوید: اجرای نظام اسلام در امور دنیوی در عصر حاضر مناسب نیست. و گروهی می‌گوید: قوانین اسلامی در عصر جدید قابل اجرا ‌و مناسب هستند و تمام قوانین آن دائمی و همیشگی نیز می‌باشد ولی امروز بعضی از دستورات آن را نمی‌توان پیاده کرد چون اجرای آن باعث نارضایتی دولتهای بیگانه می‌گردد و گروهی معتقد است که نظام اسلام از قرآن و سنت مأخوذ نگشته بلکه بیشتر مواد آن آرای ‌شخصی فقهای ‌اسلام است.

این مشهورترین ادعاهای آنها بودند که کوچکترین قیمت و ارزشی ندارند چون از کسانی صادر شده‌اند که از نظام اسلام کاملاً ‌جاهل و بی‌اطلاع هستند و کسی که از چیزی بی‌خبر باشد نمی‌تواند درباره‌ی آن حکمی صادر کند، حقیقت این است که این همه ادعاهای آنها به دو علت بر می‌گردد. اولاً: ‌اینکه آنها از نظام اسلام اطلاع نداشته‌اند و ثانیاً: آنها تحت تأثیر فرهنگ اروپایی قرار گرفته سعی کرده‌اند تا نظام اسلام را حسب معلومات خود و طبق قوانین ساختگی توجیه و تطبیق دهند.

و اما برای بطلان این همه ادعاها چه دلیلی از این بهتر که آرای همه آنها متناقض‌اند گروهی چیزی را ثابت و گروه دیگری آن را باطل قلمداد می‌کند و برعکس ما در بحث‌های آینده این همه ادعاها را یکی یکی بررسی و بطلان آنها را به یاری خداوند توضیح می‌دهیم.

 

 

اولاً : اسلام هیچ رابطه‌ای با سیاست و حکومت ندارد

برخی از دانش آموختگان اروپایی مدعی هستند که اسلام یک  دین است و دین عبارت است از رابطهء ‌انسان با پروردگارش و بس و هیچ رابطه‌ای با حکومت و دولت ندارد، و اگر از آنان سوال شود که آیا این نظریه شما را قرآ ن و سنت تأیید می‌کند؟ از جواب دادن عاجز می‌مانند زیرا برای ادعای خود سند و برهانی از قرآن و سنت ندارند تا از آن استدلال کنند بلکه فرهنگ و نظام‌های اروپایی را که معتقد به جدایی دین از دولت است تحصیل کرده‌اند و تحت تأثیر آن قرار گرفته‌اند و گمان می‌کنند که این نظریه (جدایی دین از سیاست) شامل حال تمام کشورها و نظام‌ها می‌گردد و اگر عقل داشتند درک می‌کردند که نظام ساختگی و فرهنگ اروپایی نمی‌تواند در این مورد برای آنها دلیلی باشد چون برای حل یک مسئله ‌اسلامی باید از نظام اسلام استدلال نمود، زیرا اگر اسلام در میان دین و دنیا جدایی قائل شود در آن صورت ادعای آنها صحیح است و اما اگر نظام اسلام مجموعه ‌دین و دنیا است و در میان عبادت و رهبری، مسجد و دولت پیوند می‌دهد در آن صورت ادعای آنها باطل و مردود است.

چندین سال پیش من با گروهی از جوانان مصری که در رشته حقوق تحصیل کرده بودند جلسه‌ای داشتم و درباره ‌اسلام و نظام اسلام و نظام حکومت بحث و گفتگو شد آنها معتقد بودند که اسلام هیچ رابطه‌ای با حکومت و دولت ندارد و من خطا بودن عقیدهء‌آنها را برایشان توضیح دادم و گفتم: شما حقوقدان هستید و علیه اسلام بدون دلیل قضاوت می‌کنید و می‌گویید که، اسلام با حکومت هیچ رابطه‌ای ندارد یکی از آنها سخن مرا قطع کرد وگفت: شما از قرآن دلیلی بیاورید که اسلام در میان دین و دولت وحدت قائل است.

من هدف او را فهمیدم و گفتم: آیا دلیلی از سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم   شما را کفایت نمی‌کند؟ گفت: نه. زیرا قرآن دستور خداوند است و بس. من بسوی دوستان وی نگاه کردم همه را دیدم که به همین عقیده اصرار می‌ورزند من از این جوانانی که شدیداً به قرآن ایمان داشتند و از احکام آن بی‌خبر بودند بسیار تعجب کردم و برای این مسلمانان بسیار تأسف خوردم که جهالت آنان از تعلیمات قرآن باعث شده است تا دو حکم از آشکارترین احکام قرآن را انکار ورزند.

نخست: اینکه اسلام در میان دین و دنیا وحدت قائل است.

دوم: اینکه سنت پاک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  برای هر مرد و زنی حجت است، همچنانکه قرآن برای همه مردان و زنانی حجت می‌باشد.

و اما این جوانان مسلمانی که به قرآن ایمان داشتند نمی‌دانستند که قرآن کریم بر مجازات قاتل، تجاوزگر، دزد، زانی و بهتان زننده، دستور داده است و خداوند در این مورد می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡقِصَاصُ فِي ٱلۡقَتۡلَى [البقرة: 178]. «ای کسانیکه ایمان آورده‌اید حکم قصاص در مورد کشته شدگان بر شما نوشته شده است». و نیز خداوند می‌فرماید: ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤۡمِنٍ أَن يَقۡتُلَ مُؤۡمِنًا إِلَّا خَطَ‍ٔٗاۚ وَمَن قَتَلَ مُؤۡمِنًا خَطَ‍ٔٗا فَتَحۡرِيرُ رَقَبَةٖ مُّؤۡمِنَةٖ وَدِيَةٞ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ [النساء: 92]. «برای هیچ فرد با ایمانی جایز نیست که مؤمنی را به قتل برساند، مگر اینکه این کار او از روی خطا و اشتباه رخ دهد و کسی که مؤمنی را از روی خطا بکشد باید یک برده مؤمن آزاد کند و به کسان او خون بها بپردازد».

و خداوند می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا جَزَٰٓؤُاْ ٱلَّذِينَ يُحَارِبُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَيَسۡعَوۡنَ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُوٓاْ أَوۡ يُصَلَّبُوٓاْ أَوۡ تُقَطَّعَ أَيۡدِيهِمۡ وَأَرۡجُلُهُم مِّنۡ خِلَٰفٍ أَوۡ يُنفَوۡاْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ [المائدة: 33]. «همانا کیفر آنها که با خدا و پیامبر به جنگ بر می‌خیزند و در روی زمین دست به فساد می‌زنند این است که اعدام شوند، یا بدار آویخته گردند یا دست راست و پای چپ آنها بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند».

و خداوند می‌فرماید: ﴿وَٱلسَّارِقُ وَٱلسَّارِقَةُ فَٱقۡطَعُوٓاْ أَيۡدِيَهُمَا [المائدة: 38]. «هر مرد و زنی که دزدی کند دست‌هایشان را قطع کنید». و نیز می‌فرماید: ﴿ٱلزَّانِيَةُ وَٱلزَّانِي فَٱجۡلِدُواْ كُلَّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا مِاْئَةَ جَلۡدَةٖ [النور: 2]. «به هر یک از زن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید». و خداوند می‌فرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ يَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ثُمَّ لَمۡ يَأۡتُواْ بِأَرۡبَعَةِ شُهَدَآءَ فَٱجۡلِدُوهُمۡ ثَمَٰنِينَ جَلۡدَةٗ [النور: 4]. «و کسانى که به زنان پرهیزگار نسبت زنا مى‏دهند، آن گاه چهار گواه نمى‏آورند، به آنان هشتاد تازیانه بزنید». و در اینجا نصوص بسیاری وجود دارد که عده‌ای از جرائم را حرام و قابل مجازات قرار می‌دهد و اما بعضی از جرائم مجازات آن محدود است مانند مجازات مرتد و بعضی غیر محدود مانند تعزیر، سب و شتم  کننده و خیانت در امانت و....

این همه جرائم را قرآن حرام قرار داده و مجازاتی نیز مقرر کرده است، ‌تحریم جرائم و تعیین مجازات از مسائل عبادی نیست بلکه از مسائل سیاسی و حکومتی است و اگر اسلام در میان دین و دولت وحدت و یگانگی قائل نمی‌شد، هیچ وقت تنفیذ این احکام را در قرآن کریم ذکر نمی‌کرد در حالیکه اسلام تمام مسلمین را مؤظف می‌سازد تا حکومت و دولتی تأسیس کنند و وظیفه دولت است تا تمام قوانین اسلام را بمرحله‌ی ‌اجراء درآورد، و نیز حسب فرمان قرآن کریم نحوة تشکیل حکومت اسلامی باید شورایی باشد چنانکه خداوند می‌فرماید: ﴿وَأَمۡرُهُمۡ شُورَىٰ بَيۡنَهُمۡ [الشوری: 38]. «وکارشان را با مشورت یکدیگر انجام می‌دهند». و نیز خداوند به پیامبر اسلام می‌فرماید: تا  با صحابه‌ی کرام در امور کشوری مشورت کند ﴿وَشَاوِرۡهُمۡ فِي ٱلۡأَمۡرِ [آل‌عمران: 159]. «ای پیامبر در کارها با آنها مشورت کن».

وجود نظام شوری اقتضا می‌کند تا دولت و حکومتی اسلامی وجود داشته باشد و اگر اسلام دین و دنیا را جدا از هم می‌دانست هیچگاه نحوة تشکیل حکومت را پیشنهاد نمی‌کرد، قرآن کریم دستور می‌دهد تا در میان مردم به عدالت و طبق دستورات منزل خداوندی حکومت شود، چنانکه خداوند می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُكُمۡ أَن تُؤَدُّواْ ٱلۡأَمَٰنَٰتِ إِلَىٰٓ أَهۡلِهَا وَإِذَا حَكَمۡتُم بَيۡنَ ٱلنَّاسِ أَن تَحۡكُمُواْ بِٱلۡعَدۡلِ [النساء: 58]. «خداوند بشما امر می‌کند که امانت‌ها را به صاحبان آن برسانید، هنگامیکه در میان مردم داوری می‌کنید از روی عدالت داوری کنید». و نیز می‌فرماید: ﴿وَأَنِ ٱحۡكُم بَيۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ [المائدة: 49]. «و باید درمیان آنها طبق آنچه که خداوند نازل کرده است حکم کنی»، و خداوند می‌فرماید: ﴿وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ [المائدة: 44]. «و هر کسی که به احکام نازل کرده خداوند حکم نکند کافر است». و مهم‌ترین کار دولت بر سر مردم حکومت کردن است و قرآن کریم در میان دین و دولت پیوند داده است و دولت را مؤظف ساخته تا بر اساس نظام اسلام حکومت کند و قرآن امر به معروف و نهی از منکر را واجب قرار می‌دهد خداوند می‌فرماید: ﴿وَلۡتَكُن مِّنكُمۡ أُمَّةٞ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَيۡرِ وَيَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ [آل‌عمران: 104]. «باید از میان شما گروهی دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند».

و از نظر شریعت اسلامی تمام چیزهای جائز، معروف و تمام چیزهای ناجائز، منکر هستند. و اسلام بر افراد و جماعات مسلمین وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را واجب قرار داده است پس بنابراین ایجاد دولت و حکومت اسلامی هم واجب و ضروری است، زیرا اگر دولتی اسلامی موجود نباشد، دستورات اسلام به مرحله تعطیل درخواهند آمد.

قرآن کریم در میان دین و دنیا این چنین پیوند و رابطه برقرار کرده است و نیز در نصوص بسیاری در میان دین و دنیا رابطه برقرار می‌کند حتی گاهی جستجو کننده نص واحدی را مشاهده میکند که در میان امور دینی و اخلاقی و امور دنیوی پیوند داده است بطور مثال خداوند می‌فرماید: ﴿قُلۡ تَعَالَوۡاْ أَتۡلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمۡ عَلَيۡكُمۡۖ أَلَّا تُشۡرِكُواْ بِهِۦ شَيۡ‍ٔٗاۖ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنٗاۖ وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَوۡلَٰدَكُم مِّنۡ إِمۡلَٰقٖ نَّحۡنُ نَرۡزُقُكُمۡ وَإِيَّاهُمۡۖ وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَۖ وَلَا تَقۡتُلُواْ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِي حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّۚ ذَٰلِكُمۡ وَصَّىٰكُم بِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تَعۡقِلُونَ ١٥١ [الأنعام: 151]. «بگو: بیایید آنچه را که پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم اینکه چیزی را شریک خدا قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ترس فقر نکشید ما، شما و آنها را روزی میدهیم و به کارهای زشت نزدیک نشوید چه آشکار باشد یا پنهان و نفسی را که خداوند کشتن آن را حرام کرده است بقتل نرسانید مگراز روی استحقاق این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش کرده تا درک کنید».

این نص واحدی است که شرک بالله و نافرمانی والدین و قتل ظاهری و پوشیده را حرام قرار داده است چه دلیل بهتری از این در پیوند دین و دنیا.

 و دولت اسلامی وظیفه داد تا حسب دستورات قرآن امور دینی و دنیوی را انجام دهد خداوند در این مورد می‌فرماید: ﴿ٱلَّذِينَ إِن مَّكَّنَّٰهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ أَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَمَرُواْ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَنَهَوۡاْ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ [الحج: 41]. «مؤمنین آنهایی هستند که اگر در روی زمین به آنان اقتدار و تمکین دهیم نماز بپادارند و زکات می‌دهند امر به معرف و نهی از منکر می‌کنند».

و این نص قاطعانه دلالت می‌کند که دولت اسلامی نمونه مردم خود را به اقامه نماز و ادای زکات و امر به معروف و نهی از منکر امر می‌کند و نیز دولت اسلامی را مؤظف می‌سازد تا تمام امور سیاسی را طبق اصول اسلام حل نماید و در این مورد در قرآن کریم نصوص بسیاری آمده است که بعلت تنگی مقام گنجایش ذکر آنها وجود ندارد، و خصوصاً در مورد جنگهای داخلی و خارجی، جنگ و صلح، معاهدات، معاملات و احوال شخصی در قرآن کریم دستورات لازم ذکر شده است.

و قرآن حق فقراء را در اموال اغنیاء فرض کرده است و نیز برای یتیمان و مساکین و مسافر از بیت المال حقوق تعیین نموده است و برای تمام امور دنیوی و نیز تمام امور عبادات و اعتقادات احکام صادر کرده است و امور دنیوی را طبق اصول دینی و اخلاقی استوار کرده، دین و اخلاق را برای تنظیم امور دولت و توجیه حاکمان و مردم وسیله‌ای اتخاذ نموده است و در میان دین و دولت بصورتی پیوند داده است که از نظر اسلام دولت یعنی دین و دین یعنی خود دولت است.

و اما این جوانان مؤمن و معتقد به قرآن نمی‌دانند که پیروی از تمام اعمال تشریعی و دستورات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم  بدستور خود قرآن بر تمام مسلمین جهان واجب است زیرا که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم  از خواهشات نفسانی خود سخن نمیگوید بلکه هر چه می‌گوید از جانب خداوند است چنانکه خداوند می‌فرماید: ﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ ٤ [النجم: 3-4]. «پیامبر اسلام هرگز به هوای نفس سخن نمی‌گوید بلکه سخن او غیر از وحی خداوند نیست». و در مورد اطاعت و پیروی از اوامر و دستورات پیامبر اسلام خداوند در قرآن دستورات بسیاری داده است چنانکه می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ [النساء: 59]. «ای کسانیکه ایمان آورده اید از خدا و پیامبر اطاعت کنید». و نیز می‌فرماید: ﴿مَّن يُطِعِ ٱلرَّسُولَ فَقَدۡ أَطَاعَ ٱللَّهَ [النساء: 80]. «کسی از پیامبر اطاعت کند از خدا اطاعت کرده است». خداوند می‌فرماید: ﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٣١ [آل‌‌عمران: 31]. «ای پیامبر اسلام به مردم بگو: اگر شما خدا را دوست می‌دارید از من پیروی کنید خداوند شما را دوست می‌دارد». و نیز می‌فرماید: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْ [الحشر: 7]. «آنچه را که پیامبر بشما دستور می‌دهد بگیرید و انجام دهید و آنچه را که نهی می‌کند واگذارید».

و نیز خداوند می‌فرماید: ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا ٦٥ [النساء: 65]. «به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند شد مگر اینکه تو را در اختلافات خویش برای داوری طلب کنند و سپس در دل خود از داوری تو احساس ناراحتی نکنند وکاملاً تسلیم شوند». و خداوند می‌فرماید: ﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن كَانَ يَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَكَرَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا ٢١ [الأحزاب: 21]. «البته اقتدار وپیروی از رسول خدا برای شما الگوی خوبی است و نیز برای کسی که به ثواب خدا در روز قیامت امیدوار باشد و خدا را بسیار یاد کند».

ثانیا: پیاده نمودن قوانین اسلامی در عصر حاضر ممکن نیست

بعضی از دانش آموختگان  اروپایی ادعا می‌کنند که پیاده نمودن نظام اسلام مناسب حال عصر جدید نیست ولی برای ادعای خویش هیچگونه علت و سببی بیان نمی‌کنند و اما اگر می‌گفتند که: این اصل از اصول اسلام بنابراین علت مشخص در عصر حاضر قابل اجرای نمی‌باشد در آن صورت ادعای آنها وزن و ارزش می‌داشت و هم بحث و مناقشه با آنها ممکن بود ولی دعوای بدون دلیل و برهان آنان که کل نظام اسلام صلاحیت اجرا را ندارد برای خردمندان تعجب آور است.

و هنگامیکه ما دانستیم آنهایی که چنین مدعی هستند کاملاً‌ از نظام اسلامی بی‌خبراند ما می‌توانیم بگوییم که: دعوای آنها مبنی بر جهالت است و افترایی بیش نیست، و چون تمام اصول اسلام برای همیشه ثابت ولا یتغیر هستند بنابراین کل نظام اسلام هم برای همیشه صلاحیت اجرا را دارد و هیچ اصلی یافت نمی‌شود که قابل اجراء نباشد و با فهم این اصول عمق نادانی برخی از مسلمانان نسبت به اسلام آشکار می‌شود.

مساوات

شریعت اسلام اصل مساوات را در میان تمام تودهء مردم بدون قید و شرط وضع کرده است چنانکه خداوند می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّا خَلَقۡنَٰكُم مِّن ذَكَرٖ وَأُنثَىٰ وَجَعَلۡنَٰكُمۡ شُعُوبٗا وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوٓاْۚ إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡ [الحجرات: 13]. «ای مردم ما همه شما را از یک مرد و زن آفریدیم و آنگاه شما را شعبه‌ها و قبیله‌های مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید و همانا بزرگوارترین شما نزد خداوند با تقوی‌ترین شما است».

و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم  می‌فرماید: «النَّاسُ سَوَاسِيَةٌ كَأَسْنَانِ الْمِشْطِ الْوَاحِدِ([1]) لاَ فَضْلَ لِعَرَبِىٍّ عَلَى أَعْجَمِىٍّ إِلاَّ بِالتَّقْوَى»، «تمام مردم مانند دندانهای شانه مساوی هستند و هیچ عربی بر عجمی بجز از تقوی برتری ندارد».

و اسلام بیش از سیزده قرن پیش این اصل را وضع کرده است در حالیکه قوانین ساختگی که نادانان ‌به آن افتخار می‌کنند در اواخر قرن هیجدهم به این اصل اعتراف نموده است و امروز هم اکثر کشورهای اروپایی و آمریکایی این اصل را با قید و شرط اجراء می‌کنند.

آزادی

شریعت اسلامی از روز اول اصل آزادی را با بهترین شکل، آزادی فکر، آزادی عقیده و آزادی گفتار اعلام نموده است در این زمینه آیات و روایات بسیاری وارد شده است و ما بعضی از آنها را ذکر می‌کنیم خداوند می‌فرماید: ﴿قُلِ ٱنظُرُواْ مَاذَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ [یونس: 101]. «(ای پیامبر به مردم) بگو: در موجودات آسمانها و زمین بنگرید». و می‌فرماید: ﴿وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّآ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ [آل‌عمران: 7]. «بجز از خردمندان متذکر نمی‌شوند» و خداوند می‌فرماید: ﴿لَآ إِكۡرَاهَ فِي ٱلدِّينِ [البقرة: 256]. «در قبول کردن دین اجباری نیست». و نیز می‌فرماید: ﴿وَلۡتَكُن مِّنكُمۡ أُمَّةٞ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَيۡرِ وَيَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ [آل‌عمران: 104]. «باید از میان شما گروهی دعوت به نیکی کنند امر به معروف و نهی از منکر نمایند». در حالیکه قوانین ساختگی بعد از انقلاب فرانسه آزادی و اقسام سه گانه آن را اعتراف کرده است ولی نادانان همیشه فضائل اسلام را از اسلام انکار و بطرف قوانین ساختگی نسبت می‌دهند.

 

عدالت

از جمله اصولی که شریعت اسلامی بر آن استوار است، اصل عدالت اجتماعی است خداوند در این مورد می‌فرماید: ﴿وَإِذَا حَكَمۡتُم بَيۡنَ ٱلنَّاسِ أَن تَحۡكُمُواْ بِٱلۡعَدۡلِ [النساء: 58]. «و هنگامیکه در میان مردم داوری می‌کنید از روی عدالت داوری کنید». و نیز می‌فرماید: ﴿وَلَا يَجۡرِمَنَّكُمۡ شَنَ‍َٔانُ قَوۡمٍ عَلَىٰٓ أَلَّا تَعۡدِلُوا [المائدة: 58]. «و مبادا که دشمنی با گروهی شما را از عدالت باز دارد». و نیز می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُونُواْ قَوَّٰمِينَ بِٱلۡقِسۡطِ شُهَدَآءَ لِلَّهِ وَلَوۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِكُمۡ أَوِ ٱلۡوَٰلِدَيۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِينَۚ إِن يَكُنۡ غَنِيًّا أَوۡ فَقِيرٗا فَٱللَّهُ أَوۡلَىٰ بِهِمَاۖ فَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلۡهَوَىٰٓ أَن تَعۡدِلُواْۚ وَإِن تَلۡوُۥٓاْ أَوۡ تُعۡرِضُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٗا ١٣٥ [النساء: 135]. «اى کسانى که ایمان آورده‏اید پیوسته به عدالت قیام کنید و براى خدا گواهى دهید هر چند به زیان خودتان یا [به زیان] پدر و مادر و خویشاوندان [شما] باشد اگر [یکى از دو طرف دعوا] توانگر یا نیازمند باشد باز خدا به آن دو [از شما] سزاوارتر است پس از پى هوس نروید که [درنتیجه از حق] عدول کنید و اگر به انحراف گرایید یا اعراض نمایید قطعا خدا به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است».

اسلام از روز اول این اصل را پذیرفته و اعلام کرده است در حالیکه قوانین ساختگی در اواخر قرن هیجدهم به این اصل اعتراف نموده است و این اصول سه گانه را که قوانین ساختگی بر آن استوار است اسلام یازده قرن پیش آنها را مشروع ساخته است پس چطور اجرای قوانین ساختگی برای عصر حاضر مناسبت دارد و اما اجرای نظام اسلام که آن هم به همین اصول استوار شده مناسب نیست.

شوری

اسلام از روز اول اصل شوری را وضع کرده است خداوند در این مورد می‌فرماید: ﴿وَأَمۡرُهُمۡ شُورَىٰ بَيۡنَهُمۡ [الشوری: 38]. «کارشان از راه مشورت اداره می‌شود».

و نیز می‌‌فرماید: ﴿وَشَاوِرۡهُمۡ فِي ٱلۡأَمۡرِ [آل‌عمران: 159]. «در کارها با آنان مشورت کن». شریعت اسلامی یازده قرن پیش از قوانین ساختگی نسبت به اصل شوری سبقت جسته است علاوه از انگلستان که ده قرن بعد از اسلام به این اصل اعتراف نموده است.

هیئت حاکمه

اسلام از روز اول اختیارات هیئت حاکمه را مقید کرده و آن را نماینده ملت و درمقابل اشتباهات مسئول قرار داده‌است و قانون اسلام برای مسئول و رعیت یکسان اجرا می‌گردد، حاکم و مسئول بدون امتیاز در تمام تصرفات خود مقید است، ‌تا مطابق قانون اسلام و اصل مساوات انحام وظیفه نماید و اسلام یازده قرن پیش اصولی را که امروزه دولتهای عصر جدید مدعی آن هستند وضع کرده است پس چطور گفته می‌شود که نظام اسلام در عصر جدید صلاحیت پیاده شدن را ندارد؟

شراب و طلاق

اسلام شراب را حرام و طلاق را جائز قرار داده است خداوند در این مورد می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡخَمۡرُ وَٱلۡمَيۡسِرُ وَٱلۡأَنصَابُ وَٱلۡأَزۡلَٰمُ رِجۡسٞ مِّنۡ عَمَلِ ٱلشَّيۡطَٰنِ فَٱجۡتَنِبُوهُ [المائدة: 90]. «ای کسانیکه ایمان آورده اید همانا شراب و قمار و بتها و ازلام (که در زمان جاهلیت یکنوع بخت آزمایی بوده است) پلید و از عمل شیطانند از آنها دوری کنید». و نیز می‌فرماید: ﴿ٱلطَّلَٰقُ مَرَّتَانِۖ فَإِمۡسَاكُۢ بِمَعۡرُوفٍ أَوۡ تَسۡرِيحُۢ بِإِحۡسَٰنٖ [البقرة: 229]. «طلاق دو مرتبه است یا باید بطور شایسته (همسر خود را) نگهدارد و یا با نیکی او را رها سازد». در حالیکه قوانین ساختگی اخیراً‌ در همین قرن، شراب را حرام و طلاق را جائز کرده است و بعضی از قوانین شراب را مطلقاً ‌حرام بعضی در صورت جزیی حرام می‌داند و نیز بعضی از قوانین طلاق را بدون قید و شرط و بعضی با قید و شرط جائز قرار می‌دهد پس چطور قوانینی که از شریعت اسلام مأخوذ شده است صلاحیت اجراء را دارد و اما خود نظام اسلام قابل پیاده شدن نیست.

تعاون و تکافل اجتماعی

اسلام اولین نظام است که نظریه تعاون و همکاری و تکافل اجتماعی را مدنظر قرار داده است خداوند می‌فرماید: ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِ [المائدة: 2]. «در راه نیکی و پرهیزکاری با هم تعاون کنید و در راه گناه و تجاوز همکاری ننمایید».

 و نیز می‌فرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ فِيٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ مَّعۡلُومٞ ٢٤ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ ٢٥ [المعارج: 24-25]. «مؤمنان واقعی کسانی هستند که در مال و دارایی خویش سهمی مشخص می‌کنند تا برای فقیران سائل و فقیران آبرومند محروم برسانند». و خداوند می‌فرماید: ﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَكِّيهِم بِهَا [التوبة: 103]. «ای پیامبر از اموال مؤمنین صدقات دریافت کن و آنها را بوسیله آن پاکیزه بگردان». و همچنین می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا ٱلصَّدَقَٰتُ لِلۡفُقَرَآءِ وَٱلۡمَسَٰكِينِ وَٱلۡعَٰمِلِينَ عَلَيۡهَا وَٱلۡمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمۡ وَفِي ٱلرِّقَابِ وَٱلۡغَٰرِمِينَ وَفِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِيلِۖ فَرِيضَةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٞ ٦٠ [التوبة: 60]. «صدقات فقط براى فقیران و بینوایان و کارگزاران [گمارده شده‏] بر آن و دلجویى شوندگان و [براى خرج کردن‏] در [راه آزادى‏] بردگان و وامداران و [براى هزینه کردن‏] در راه خدا و در راه ماندگان است که [به عنوان‏] حکم مقرر شده از [سوى‏] خداست. و خداوند داناى فرزانه است».

و نیز می‌فرماید: ﴿مَّآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِيلِ كَيۡ لَا يَكُونَ دُولَةَۢ بَيۡنَ ٱلۡأَغۡنِيَآءِ مِنكُمۡۚ وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ ٧ [الحشر: 7]. «آنچه خدا از [دارایى] ساکنان آن قریه‏ها عاید پیامبرش گردانید از آن خدا و از آن پیامبر [او] و متعلق به خویشاوندان نزدیک [وى] و یتیمان و بینوایان و درراه‏ماندگان است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه را فرستاده [او] به شما داد آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت بازایستید و از خدا پروا بدارید که خدا سخت‏کیفر است».

احتکار

شریعت اسلامی احتکار، بهره‌کشی و رشوه را حرام قرار می‌دهد خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ وَلَا تَأۡكُلُوٓاْ أَمۡوَٰلَكُم بَيۡنَكُم بِٱلۡبَٰطِلِ وَتُدۡلُواْ بِهَآ إِلَى ٱلۡحُكَّامِ لِتَأۡكُلُواْ فَرِيقٗا مِّنۡ أَمۡوَٰلِ ٱلنَّاسِ بِٱلۡإِثۡمِ وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ١٨٨ [البقرة: 188]. «و اموالتان را در بین خود به ناحقّ مخورید و [به رشوه دادن‏] آن را به حاکمان پیش‏کش مکنید تا از روى گناه و آگاهانه بخشى از اموال مردم را بخورید». و قوانین ساختگی جدید، اخیراً به این اصول پی برده است.

زنا

شریعت اسلامی فواحش ظاهر و پوشیده، گناه و بغاوت را حرام می‌داند، خداوند در این مورد می‌فرماید: ﴿قُلۡ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَ وَٱلۡإِثۡمَ وَٱلۡبَغۡيَ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ [الأعراف: 33]. «(ای پیامبراسلام) بگو: پروردگارم تمام کارهای زشت را چه ظاهر و پوشیده گناه و تجاوز بغیر از حق را حرام کرده است».

این اصول نمونه‌ای بودند که اسلام بر آنها قائم و استوارشده است و بشریت بسوی آنها می‌نگرد و انسانیت آنها را در خواب می‌بیند، پس چطور نظامی که اصول آن در عصر جدید نمونه و الگو هستند صلاحیت اجراء را ندارد؟

اگر ما اصول انسانی و اجتماعی و قانونی را که عصرجدید به آن آشنایی دارد و فرزندان آن به آنها افتخار می‌ورزند بررسی کنیم همه را یکی یکی در نظام اسلام به بهترین شکل و برترین صورت مشاهده می‌کنیم و اما اگر ترس از طولانی شدن نبود، برخی دیگر از این اصول و نصوص را هم ذکر می‌کردم.

خلاصه اینچنین آشکار می‌گردد که ادعای آنان به عدم صلاحیت اجرای نظام اسلامی مبنی بر جهالت مدعیان از نظام اسلام است و در واقع هیچ گونه مدارک و سندی ندارند و شاید عذر واحدی که ممکن است از سوی آنها معذرت خواهی شود این است که، آنان خوانده بودند که قوانین قدیم بر اصول کهنه استوارند و عصر جدید آنها را رد می‌کند، این قول را بعنوان یک قانون کلی و عام حفظ کرده و بر شریعت اسلامی تطبیق نموده‌اند چون شریعت اسلامی در صفت قدیم مشترک است بنابراین بدون اینکه فکر کنند و تفاوتهای بیان شده ‌نظام اسلام و قوانین ساختگی را بفهمند اسلام را هم استثنا نکرده‌اند.

ثالثاً: بعضی از دستورات اسلام موقت‌اند

گروهی از دانش آموختگان اروپایی معتقداند که اجرای دستورات اسلام در عصر حاضر صحیح و مناسب است ولی پاره‌ای از آن از قبیل قوانین جزایی و خصوصاً قانون قصاص مانند رجم زانی و قطع دست دزد در اسلام بصورت موقت وضع شده بنابراین امروز قابل اجرا ‌نمی‌باشد، اما این ادعای آنها ظن و گمانی بیش نیست و هیچ دلیل و برهانی ندارد و چون آنها این مجازات را در قوانین بشری نمی‌یابند با اینگونه تأویلات و توجیهات می‌خواهند خود را نجات دهند و اگر سران قوانین ساختگی فردا هم به قوانین جزایی اسلام عمل کنند این گروه نیز از رأی خود برخواهد گشت و مدعی دائمی بودن مجازات اسلامی خواهد شد، و اما اگر این گروه مسلمان قوانین اسلام را درست درک می‌کرد و می‌فهمید که تمام آن دائمی و همیشگی هستند هرگز این چنین ادعایی نمی‌کرد زیرا قانونی که تا هنگام وفات پیامبر اسلام لغو نشده دیگر تا روز قیامت منسوخ نخواهد شد و قرآن کریم قبل از رحلت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم  به تکمیل شدن اسلام بدون کم و زیاد اعلام کرده است و خداوند در این مورد می‌فرماید: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا [المائدة: 3]. «امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را بعنوان دین برای شما پسندیدم».

آیا این مسلمانان نمی‌دانند اگر موقت بودن بعضی از احکام اسلام جائز باشد البته موقت بودن بعضی دیگر نیز جائز خواهد بود و اگر به مردم اجازه داده شود تا به خواهشات نفسانی خویش عمل کنند اسلام از صحنه عمل خواهد رفت.

رابعاً: اجرای بعضی احکام از قدرت دولتهای اسلامی خارج است

گروه دیگری برعکس گروه اول ادعا می‌کند که تمام قوانین اسلام دائمی و همیشگی و واجب الإجرا هستند، لیکن اجرای بعضی از قوانین مجازات اسلامی مانند قطع دست دزد و رجم زانی امروز غیر ممکن است چون دولت‌های اسلامی ضعیف و ناتوانند و برخی افراد خارجی هم در کشورهای اسلامی زندگی می‌کنند هرگز خود و دولت‌هایشان راضی نیستند تا این مجازات بر آنها جاری شوند این گروه فقط از ترس و وحشت کشورهای خارجی به عدم تطبیق قوانین اسلامی معتقد است و اما اسلام به هیچ صورت این نظریه را نمی‌پذیرد و خداوند صریحاً اعلام می‌فرماید:

 ﴿فَلَا تَخۡشَوُاْ ٱلنَّاسَ وَٱخۡشَوۡنِ وَلَا تَشۡتَرُواْ بِ‍َٔايَٰتِي ثَمَنٗا قَلِيلٗاۚ وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ [المائدة: 44].‌ «پس از مردم نهراسید و از من بترسید و آیات مرا به بهای ناچیز نفروشید و هر کس به دستورات نازل کرده خدا عمل نکند کافر است».

و ما به این گروه می‌گوییم: برخی از فقهای اسلامی معتقدند اگر در کشور اسلامی شخصی خارجی و غیر مسلمان مرتکب زنا و دزدی شود بر آن حد جاری نمی‌شود و در چنین صورتی هیچ اشکالی ندارد تا به رأی این فقهاء عمل گردد.

و نیز می‌گویم: مجازات رجم زانی بسیار نادر صورت میگیرد زیرا بسیار مشکل است که زنا بشهادت شهود ثابت شود و بنابراین تمام کسانی که در عهد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم  و خلفاء راشدین رجم شدند خودشان اعتراف و اصرار کرده بودند. و زنا فقط به دو صورت یا اعتراف و یا بشهادت چهار نفر عادل که حالت مخصوص عمل زنا را مشاهده کنند ثابت می‌شود و این بسیار مشکل بنظر می‌رسد و نیز مسلمانان امروز آنچنان ایمانی ندارند که آنها را به اعتراف وادار نماید.

 

خامسا: فقه اسلامی آراء شخصی فقهاء است

و بعضی از دانش آموختگان اروپایی معتقدند که فقه اسلامی در اغلب حالات از ابتکارات فقهای اسلام است بنابراین اگر احیاناً ‌نظریه‌ای فقهی به آنها ارایه شود که فقهای اسلامی در قرن هفتم و هشتم میلادی به آن پی‌برده‌اند و علمای ‌قانون بجز در قرن نوزدهم و بیستم میلادی از آن هیچ آشنایی نداشته‌اند. حیران شده تعجب می‌کنند آری یک مرتبه گروهی از آنان به من گفت که: ائمه مذاهب فقهی انسان‌های مافوق بشری بوده‌اند چون سیزده قرن پیش با تفکرشان از انسان‌های متفکر امروزی سبقت جسته‌اند ولی هیچ شک و تردیدی در اشتباه بودن نظریه آنهایی که می‌گویند: فقه اسلامی از ابتکارات فقهایی است که انسانهای مافوق بشری بوده‌اند وجود ندارد، بلکه حقیقت این است  که فقهای اسلام با معلومات وسیع و تفکرشان انسان بوده‌اند و چیز جدیدی از طرف خود نیاورده‌اند بلکه پیش خود شریعتی غنی و پربار از نظریات و اصولی را دیده‌اند و به تشریح و توضیح آن پرداخته‌اند و اگر احیاناً‌ ابتکاری بچشم می‌خورد آنهم از ابتکارات شریعت اسلامی محسوب می‌شود که از تفکر بشر سبقت جسته و با برتری نظریات و اصولی که مردم را بسوی برتری و کمال رهنمون می‌کند استوار شده است و بنابراین، فقهای اسلام نظریه مساوات و آزادی و عدالت اجتماعی و نظریه شوری حکومت و مسئولیت حاکم و نظریه حرمت شراب و جواز طلاق را ابتکار ننموده‌اند بلکه آنها را از نصوص قرآن و سنت اخذ کرده‌اند که در این زمینه قبلاً تفصیلی بحث شده است و نیازی به ذکر مجدد آن نیست.

و فقهای اسلام به تحریر قرار دادهای اجتماعی و ثبوت دعواهای تجارتی بشهادت شهود را وضع نکرده‌اند بلکه خداوند متعال در این مورد می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيۡنٍ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى فَٱكۡتُبُوهُۚ وَلۡيَكۡتُب بَّيۡنَكُمۡ كَاتِبُۢ بِٱلۡعَدۡلِۚ وَلَا يَأۡبَ كَاتِبٌ أَن يَكۡتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ ٱللَّهُۚ فَلۡيَكۡتُبۡ وَلۡيُمۡلِلِ ٱلَّذِي عَلَيۡهِ ٱلۡحَقُّ وَلۡيَتَّقِ ٱللَّهَ رَبَّهُۥ وَلَا يَبۡخَسۡ مِنۡهُ شَيۡ‍ٔٗاۚ فَإِن كَانَ ٱلَّذِي عَلَيۡهِ ٱلۡحَقُّ سَفِيهًا أَوۡ ضَعِيفًا أَوۡ لَا يَسۡتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلۡيُمۡلِلۡ وَلِيُّهُۥ بِٱلۡعَدۡلِۚ وَٱسۡتَشۡهِدُواْ شَهِيدَيۡنِ مِن رِّجَالِكُمۡۖ فَإِن لَّمۡ يَكُونَا رَجُلَيۡنِ فَرَجُلٞ وَٱمۡرَأَتَانِ مِمَّن تَرۡضَوۡنَ مِنَ ٱلشُّهَدَآءِ أَن تَضِلَّ إِحۡدَىٰهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحۡدَىٰهُمَا ٱلۡأُخۡرَىٰۚ وَلَا يَأۡبَ ٱلشُّهَدَآءُ إِذَا مَا دُعُواْۚ وَلَا تَسۡ‍َٔمُوٓاْ أَن تَكۡتُبُوهُ صَغِيرًا أَوۡ كَبِيرًا إِلَىٰٓ أَجَلِهِۦۚ ذَٰلِكُمۡ أَقۡسَطُ عِندَ ٱللَّهِ وَأَقۡوَمُ لِلشَّهَٰدَةِ وَأَدۡنَىٰٓ أَلَّا تَرۡتَابُوٓاْ إِلَّآ أَن تَكُونَ تِجَٰرَةً حَاضِرَةٗ تُدِيرُونَهَا بَيۡنَكُمۡ فَلَيۡسَ عَلَيۡكُمۡ جُنَاحٌ أَلَّا تَكۡتُبُوهَا [البقرة: 282]. «اى مؤمنان، اگر به وامى تا سررسیدى مقرّر [با همدیگر] معامله کردید، آن را بنویسید و باید نویسنده‏اى [آن را] دادگرانه بین شما بنویسد و هیچ نویسنده‏اى نباید از آنکه چنان بنویسد که خدا به او آموخته است سرباز زند. او باید بنویسد. و کسى که وام بر عهده اوست املا کند و باید از خداوند، پروردگارش پروا بدارد و از آن چیزى نکاهد. اگر کسى که وام بر عهده اوست، کم خرد یا ناتوان باشد یا خود نتواند املا کند، باید سرپرست او عادلانه املا کند. و دو شاهد را از مردانتان گواه گیرید، و اگر دو مرد [حاضر] نباشند، یک مرد و دو زن از کسانى از گواهان که مى‏پسندید [گواه گیرید] تا اگر کسى از آنان فراموش کند یکى از آنان به دیگرى یاد آورى کند و گواهان هر گاه که فراخوانده شوند، نباید سرباز زنند و از آنکه آن را- خواه اندک باشد یا بسیار- تا سررسیدش بنویسید، دل‌گیر مشوید، این به نزد خداوند به قسط نزدیکتر و براى گواهى دادن استوارتر و به آنکه به شک نیفتید [به احتیاط] نزدیکتر است. مگر آنکه تجارتى حضورى باشد که آن را در میانتان دست گردان مى‏کنید، پس در اینکه آن را ننویسید، گناهى بر شما نیست».

و فقهای ‌اسلام بطلان قرار دادهای مضر و واگذاری شرایط املا کردن اسناد خرید و فروش را به بدهکار اختراع نکرده‌اند بلکه خداوند به این همه دستور داده‌است چنانکه می‌فرماید: ﴿وَلۡيُمۡلِلِ ٱلَّذِي عَلَيۡهِ ٱلۡحَقُّ وَلۡيَتَّقِ ٱللَّهَ رَبَّهُۥ وَلَا يَبۡخَسۡ مِنۡهُ شَيۡ‍ٔٗاۚ فَإِن كَانَ ٱلَّذِي عَلَيۡهِ ٱلۡحَقُّ سَفِيهًا أَوۡ ضَعِيفًا أَوۡ لَا يَسۡتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلۡيُمۡلِلۡ وَلِيُّهُۥ بِٱلۡعَدۡلِ [البقرة: 282]. «و آن کسی که بدهکار است باید املا کند و از خدا بپرهیزد و چیزی را رها نسازد و اگر کسی که حق بذمه اوست سفیه یا ضعیف و یا (بخاطر لال بودن) توانایی بر املا کردن را ندارد باید ولی او با رعایت عدالت بجای او املا کند».

و فقها نظریه اضطراری را که باصلاح قانونی ما (قانون ساختگی نظریه تغییر ظروف نامیده می‌شود ابتکار ننموده‌اند بلکه آن را از نصوص قرآن اخذ نموده‌اند. خداوند می‌فرماید: ﴿لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَا [البقرة: 286]. «خداوند هیچ نفسی را بیش از توانایی مکلف نمی‌سازد». و نیز می‌فرماید: ﴿وَمَا جَعَلَ عَلَيۡكُمۡ فِي ٱلدِّينِ مِنۡ حَرَجٖ [الحج: 78]. «خداوند در مورد دین هیچگونه سختی بر سر شما روا نداشته است».

و خداوند می‌فرماید: ﴿وَقَدۡ فَصَّلَ لَكُم مَّا حَرَّمَ عَلَيۡكُمۡ إِلَّا مَا ٱضۡطُرِرۡتُمۡ إِلَيۡهِ [الأنعام: 119]. «خداوند آنچه را که برای شما حرام کرده بیان نموده است مگر آنکه بسوی آن ناچار باشید (در آن صورت خوردن گوشت حیوان حرام هم جائز است)». و فقها ‌نظریه عفو مجبور و مضطر را ابتکار نکرده‌اند بلکه شریعت اسلام آن را وضع نموده است خداوند می‌فرماید: ﴿إِلَّا مَنۡ أُكۡرِهَ وَقَلۡبُهُۥ مُطۡمَئِنُّۢ بِٱلۡإِيمَٰنِ [النحل: 106]. «مگر آنکه از روی اجبار کافر شود و ایمان در قلبش ثابت باشد»

و نیز می‌فرماید: ﴿فَمَنِ ٱضۡطُرَّ غَيۡرَ بَاغٖ وَلَا عَادٖ فَلَآ إِثۡمَ عَلَيۡهِ [البقرة: 173]. «پس هر کسی که (بخوردن گوشت‌های حرام) محتاج شود در صورتی که به (خوردن آن) تمایل نداشته باشد و از اندازه سد رمق نیز تجاوز نکند گناهی بر او نخواهد بود».

و پیامبر اسلام  صلی الله علیه و آله و سلم  می‌فرماید‌: «رُفِعَ عَنْ أُمَّتِي الْخَطَأُ وَالنِّسْيَانُ وَمَا اسْتُكْرِهُوا عَلَيْهِ» «از امت من مسئولیت خطا فراموشی و اجبار سلب شده است (یعنی در مقابل اعمالی که به این صورت از آنان سر زده است مجازات و کیفر نمی شود)».

و فقهای اسلام، نظریه عفو صغیر ، دیوانه و خوابیده را اختراع نکرده‌اند بلکه از فرمایشات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم  این همه را اخذ نموده‌اند که می‌فرماید:‌ «رُفِعَ الْقَلَمُ عَنْ ثَلاَثَةٍ: عَنِ الصَّبِىِّ حَتَّى يَحْتَلِمَ وَعَنِ النَّائِمِ حَتَّى يَسْتَيْقِظَ وَعَنِ الْمَجْنُونِ حَتَّى يُفِيقَ» «مسئولیت تکلیف از سه کس برداشته شده است از بچه تا بزرگ و بالغ شود و از خوابیده تا بیدار گردد و از دیوانه تا به هوش آید».

و نیز فقهای اسلام نظریه عدم مؤاخذه بیگناه را اختراع نکرده‌اند بلکه خداوند دستور داده است و می‌فرماید: ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ [فاطر: 18]. «هیچ کسی بار گناه دیگری را بدوش نمی‌کشد». و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم  در این مورد می‌فرماید: «لَا يُؤْخَذُ الرَّجُلُ بِجَرِيرَةِ أَبِيهِ وَلَا بِجَرِيرَةِ أَخِيهِ»، «هیچ فردی به سبب گناه پدر و برادرش مجازات و کیفر نمی‌شود». نیز به ابو رثمه و پسرش می‌گوید: «إنه لا يجني ولا تجني عليه»، «ای ابو رثمه پسرت مسئول جنایت تو و تو مسئول جنایت او نیستی».

و فقهای اسلام در میان قتل عمد و غیر عمد موجب تفریق نشده‌اند بلکه خداوند در این مورد می‌فرماید: ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤۡمِنٍ أَن يَقۡتُلَ مُؤۡمِنًا إِلَّا خَطَ‍ٔٗاۚ وَمَن قَتَلَ مُؤۡمِنًا خَطَ‍ٔٗا فَتَحۡرِيرُ رَقَبَةٖ مُّؤۡمِنَةٖ وَدِيَةٞ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦٓ [النساء: 92]. «برای هیچ مؤمنی جائز نیست که فرد با ایمانی را بکشد مگر اینکه این کار از روی خطا از او سر زند و اگر کسی مؤمنی را از روی خطاء ‌بقتل برساند باید یک برده مسلمان آزاد کند و خون بهای آن را بکسان وی بپردازد». و نیز می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡقِصَاصُ فِي ٱلۡقَتۡلَى [البقرة: 178]. «ای کسانیکه ایمان آورده اید حکم قصاص در مورد کشته شدگان بر شما نوشته شده است». و نیز می‌‌فرماید:

 ﴿وَلَيۡسَ عَلَيۡكُمۡ جُنَاحٞ فِيمَآ أَخۡطَأۡتُم بِهِۦ وَلَٰكِن مَّا تَعَمَّدَتۡ قُلُوبُكُمۡ [الأحزاب: 5]. «کار ناشایسته‌ای که به خطا انجام داده اید بر شما گناهی نیست ولی کار زشتی که با اراده قلبی انجام می‌دهید (از آن مؤاخذه می‌شوید)». و همچنین هیچ نظریه و اصولی مشاهده نمیشود مگر آنکه درباره آن در قرآن و سنت پیامبر اسلام حکمی وارد شده است و فقهاء اسلام خود را به نصوص شریعت اسلامی مقدس کرده‌اند، اصول و نظریات و شرائط آن را با روح عمومی قانون گذاری شریعت اسلامی شرح و توضیح داده‌اند و فقهای اسلام علیرغم این همه بسیار کوشیده‌اند تا مسائل فرعی و جزیی را با اصول اسلامی تطبیق دهند، زیرا که شریعت اسلامی در حالات مختلف و گوناگون تمام فروعات و جزییات را بصورت تفصیلی بیان نکرده است تا به آنها عمل ممکن باشد و کسانیکه ادعا می‌کنند که فقه اسلامی از ابتکارات فقهاء اسلامی است حقیقتاً‌ در اشتباه‌اند زیرا که فقه اسلامی را با فقه قوانین ساختگی مقایسه کرده‌اند حال آنکه چنین نیست زیرا تمام قوانین ساختگی را قبل از اجرای آن علمای قانون ابتکار می‌نمایند، در حالیکه قوانین اسلامی را فقهاء ‌اسلام ابتکار نمی‌کنند بلکه واضع آن در حقیقت خداوند است.

من دوست دارم که این آقایان کمی مسائل مذهب اهل حدیث را مطالعه کنند زیرا فقهای اهل حدیث فقط از قرآن و سنت پیامبر و اجماع استدلال می‌کنند و حتی اصل قیاس و مذهب صحابی و احادیث مرسله را قبول ندارند اما آنان نیز برای هر حکم و اصل و نظریه‌ای از قرآن و سنت پیامبر نص صحیحی پیدا نموده‌اند.

فکر می‌کنم با ذکر این همه دلائل آقایان باشتباه خود در مورد فقها اسلامی پی‌برده قانع شوند.

گروه دانش آموختگان اسلامی

این گروه تمام تحصیل کرده‌های تحصیلات عالی و کم رتبه اسلامی را در بر می‌گیرد و تعداد آنها بسیار است ولی نسبت به تحصیل کرده‌های اروپایی در اقلیت است و در میان توده مردم مسلمان نفوذ بسزایی دارد، اما در مسئولیت‌های دولتی هیچ‌گونه سهمی ندارد و مسئولیتهای بسیار نادری چون وعظ و ارشاد امامت در مساجد و تدریس در مدارس به آنها داده می‌شود و گاهی هم مسئولیت قضا را نیز دارا می‌باشد ولی اختیارش محدود است و نمی‌تواند به جز در مسائل احوال شخصی قضاوت کند.

قبل از دخول قوانین اروپایی در کشورهای اسلامی این گروه سلطه کامله داشت ولی پس از جای گزینی قوانین اروپایی در کشورهای اسلامی دائره قدرت آن کم کم تضعیف و از صحنه عمل خارج گشت و بعد از گذشت مدتی طولانی اکثریت آنها با این وضع مأنوس شدند و با دلی ناخواسته در مقابل آن سکوت اختیار نمودند.

این گروه مسئول مستقیم دفاع از اسلام قلمداد می‌شود چون از احکام اسلام آگاه‌تر و در دفاع از اسلام می‌تواند از قدرت و نیروی بیشتری برخوردار باشد اگر چه بعضی معتقداند دگرگونیها و تحولاتی که در طول تاریخ باربار رخ داده است عجز و ناتوانی این گروه را ثابت کرده است، که دیگر نمی‌تواند مدافع اسلام باشد چون اکنون نظام اسلامی کاملاً ‌تعطیل گشته و قوانین ساختگی استقرار یافته و جای آن را پر کرده است و گروه جدیدی که از اسلام آگاهی ندارد و ما سوای احکام عبادات و احوال شخصی چیز دیگری نمی‌داند جای گروه قبلی را اشغال نموده است حتی جهالت و نادانی مسلمانان بجایی رسیده است گمان می‌کنند قوانین ساختگی که در کشورهای اسلامی اجراء می‌شوند عین احکام اسلام‌اند یا لا اقل اسلام اجرای آنها را انکار نمی‌کند. و دانش آموختگان اروپایی گمان کردند که اسلام نام مسائل عبادی است و هیچ رابطه‌ای با سیاست و صلاحیت حکومت را ندارد و بالآخره بجز از علمای اسلام همه از نظام اسلام بی‌خبر ماندند برای علما‌ این باعث عیب و سرزنش نمی‌شود که بارها از اسلام دفاع کرده‌اند و شکست خورده‌اند و شکست‌شان طبیعتاً سبب نتایج نامطلوبی شده است، و اما برای آنها این موجب ننگ است اگر وقت و کوشش خود را در راه دفاع از اسلام صرف نکنند حقیقت این است که آنها با توجه به زمان نامساعد تمام وقت و توان خود را برای دفاع از اسلام صرف نموده‌اند و همیشه در کوشش و جهاد مداوم و مستمر می‌باشند و از خداوند امید غلبه و پیروزی را دارند.

آری در کشورهای اسلامی گروهی از دانش آموختگان عالی رتبه وجود دارد که بسیار حریص است تا اسلام دوباره مجد خود را بازیابد و این گروه در راه دعوت اسلامی از سرزنش و ملامت هیچ کسی نمی‌ترسد و هیچ‌گونه عیبی جز این ندارد که بیشتر تحت تأثیر اسلاف خود قرار گرفته و اکثر سعی و کوشش خود را در عبادات و وعظ و ارشاد متمرکز نموده است و اگر آنان بیشتر در مورد تعطیل قوانین اسلامی و جایگزینی قوانین ضد اسلامی در کشورهای اسلامی مسلمین را از وظیفه و مسئولیتشان در مقابل این قوانین ساختگی آگاه می‌کردند و برای جهاد و مبارزه آماده می‌شدند، آنگاه دعوت آنها بهتر بنفع اسلام و مسلمین می‌شد و خصوصاً امروز که بعضی از کشورهای اسلامی دارای حکومت دموکراسی هستند و برای بدست آوردن حکومت اکثریت مردم ملاک‌اند چه عقیده و مرامی که داشته باشند (در انتخابات) موفق می‌شوند.

روش دعوتی که این گروه جدید بسوی اسلام و عمل به قوانین و دستورات آن در پیش گرفته ممکن است برای گروه بیسواد مؤثر باشد و اما این روش نمی‌تواند قشر تحصیل کرده ‌اروپایی را قانع کند در حالی که این‌ها بر تمام زندگی اجتماعی مردم مسلط‌اند و حکومت در کشورهای اسلامی در دست همین گروه است و چه بهتر بود که علمای ‌اسلام با سعی و کوشش خویش این گروه را قانع و از دستورات اسلام آگاه می‌ساخت و اگر آنها اسلام را می‌فهمیدند بهترین سفیران و داعیانی برای نشر ایده ‌اسلامی می‌شدند.

مناسب است تا علمای اسلام به امور زیر توجه کنند:

دوست دارم که علمای اسلام برای دانش آموختگان اروپایی در همه احوال و همه روزه نحوه مخالفت قوانین ساختگی را با قوانین اسلامی و حکم اسلام را درباره‌ی کسانیکه این قوانین باطل را اجراء ‌می‌کنند بیان می‌نمودند، زیرا این گروه تحصیل کرده اروپایی اگر چه از حقائق اسلام آگاهی ندارد ولی مسلمان است و برای فرا گرفتن احکام اسلام استعداد و اشتیاق دارد و من دوست دارم تا علمای اسلام راه را بر تحصیل کرده‌های اروپایی هموار کنند تا آنها بتوانند اسلام را درست بررسی کرده و به تمام اصول و نظریاتی که برتری نظام آن را بر قوانین ساختگی اثبات می‌کند اطلاع  و آگاهی پیدا کنند و علمای اسلام می‌توانند خواسته‌های آنها را باین صورت برآورد نمایند که از تمام مذاهب فقهی هیت‌هایی تشکیل شود و هر هیئتی وظیفه دارد کتابهای مهم هر مذهبی را جمع آوری کند، سپس همه با هم کتاب واحدی به یک زبان ترتیب و تنظیم فهرست بندی و به سبک جدید تألیف نمایند و یا کتابهایی در زبان جدید که قوانین اسلامی را طبق مذاهب مختلف فقه اسلامی بررسی کرده بصورتی جالب و موضوعی تألیف نمایند مانند: کتابی در خرید و فروش و دیگری در مسائل جاری و سومی در مسائل مشارکت و چهارمی در مسائل افلاس و...

و دوست دارم تا علمای اسلام که حکم اسلام را دربارهء قوانین خلاف اسلامی و واضعین قوانین ساختگی و مجریان آن را برای مسئولان کشوری و هیئتهای قانون گذاری بیان کنند زیرا این همه تخلفات از آن جهت است که آنها از احکام اسلام آگاهی ندارند.

دوست دارم علمای اسلام بصورتی در کارهای دولتی دخالت کنند که هیچ قانونی بدون نظارت و مشوره آنها تصویب نگردد تا هیچگونه قانونی خلاف اسلام وضع نشود.

ای علمای اسلام می‌دانید که بزرگ‌ترین عیب در کشورهای اسلامی این است که تمام مسئولان کشوری و حتی توده ‌مردم از دستورات اسلام ناآگاه‌اند و مهم‌ترین وسیله برای اصلاح وضع فعلی گسترش دستورات اسلامی است، پس شما قیام کنید و مردم را از دستورات و قوانین اسلامی آگاه سازید زیرا هرگز مسلمانی پیدا نمی‌شود که از فرا گرفتن دستورات اسلام احساس شرم کند.

و بالآخره و وقتیکه من دانش آموختگان اروپایی را به جهالت از دستورات اسلامی متهم می‌کنم قصدم هرگز کاستن احترام آنها نیست، بلکه حقیقت را برایشان بازگو می‌کنم و من خودم هم یکی از آنها هستم و قبل از اینکه تعلیمات اسلامی را فراگیرم مثل آنها از نظام اسلام جاهل بودم، تا اینکه خداوند متعال بر سرم رحم کرد و سپس متوجه شدم که جهالت و نادانی انسان را بکجا می‌کشاند.

بنابراین، من دوست ندارم که حال برادران و دوستانم مثل حال گذشته من باشد که تا امروز هم از خداوند از حال قبلی ام استغفار می‌جویم.

و هنگامیکه علمای اسلام را مخاطب قرار می‌دهم تا برای دعوت اسلامی روش وسایل معینی را اتخاذ کنند هرگز آنها را مقصر نمی‌دانم بلکه این نصیحتی برادرانه است که اسلام ما همه را مؤظف ساخته است و چون من با قشر دانش آموخته اروپایی زندگی کرده‌ام ایده و مرام آنها را خوب می‌دانم، بنظر من بهترین خدمت برای اسلام این است که آنها را باتعلیمات اسلامی آشنا سازیم.

حالا حضرات علمای اسلام اختیار دارند نظر مرا قبول کنند یا رها سازند و از خداوند خواستارم تا همه ما را به انجام دادن هر کاری که در آن خیر اسلام و مسلمین است توفیق دهد.




[1]- امام شوکانی در (الفوائد الـمجموعة) این قسمت حدیث را موضوع و ساختگی دانسته است. [مُصحح]

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...