توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ خرداد ۵, چهارشنبه

ایمان هفتاد و چند شعبه دارد

 

ایمان هفتاد و چند شعبه دارد

1- ارتباط سلوک با عقیده

راه و روش انسان و عملکرد او در زندگی بیانگر عقیدۀ اوست. هرگاه عقیده‌اش پاک و خالص باشد، رفتار او مقبول و اگر عقیده‌اش فاسد باشد رفتارش فاسد می‌شود. لذا عقیدۀ توحید (یکتاپرستی) و ایمان برای تکمیل شخصیت او و تحقق انسانیت لازم و ضروری است، زیرا دعوت به یکتاپرستی و ایمان به خدای یگانه اولین کاری بود که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم  به آن قیام کرد. استواری و پا برجایی این عقیده در نفس انسانیت موجب خیر و برکت و پاکی و شرف می‌شود؛ همین که این عقیده بر نفس انسان تسلط یافت، نتیجه‌اش فضایل انسانی بزرگ از قبیل: بزرگواری و شرف و شجاعت و کرم و بخشندگی و ایثار است.

خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید:

﴿أَلَمۡ تَرَ كَيۡفَ ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا كَلِمَةٗ طَيِّبَةٗ كَشَجَرَةٖ طَيِّبَةٍ أَصۡلُهَا ثَابِتٞ وَفَرۡعُهَا فِي ٱلسَّمَآءِ ٢٤ تُؤۡتِيٓ أُكُلَهَا كُلَّ حِينِۢ بِإِذۡنِ رَبِّهَاۗ وَيَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ يَتَذَكَّرُونَ٢٥ [إبراهيم: 24-25].

«آیا ندیدی خدا چگونه مثل زده: سخنی پاک مانند درختی پاک است که ریشه‌اش استوار و شاخه‌اش در آسمان است، میوه‌اش را هر زمان به اذن پروردگار می‌دهد، و خدا مَثَل‌ها را برای مردم می‌زند شاید که آنان پند گیرند».

ایمان مانند درخت ثمرداری است که هیچ وقت ثمرش قطع نمی‌شود و میوه‌اش را هردم می‌دهد، چه در تابستان و چه در زمستان و همچنین در شب و روز. انسان مؤمن هم همینگونه است که هیچ وقت عمل صالح او قطع نمی‌شود و هر لحظه مشغول عمل خیر است. فیلسوف مشهور «ابن سینا» می‌گوید: «شخص عارف شجیع است، و چگونه شجاع نباشد؟! و در حالی که گوشه‌نشینی او به خاطر ترس از مرگ است. و بسیار بخشنده است، چگونه چنان نباشد؟! چرا که گوشه‌گیری او به خاطر دوری از محبت باطل است. و بخشنده و با گذشت است، چگونه چنان نباشد؟! نفس او شایسته‌تر از آن است که به خاطر زحمات و خواری بشری خودش را به زحمت بیاندازد.

چگونه چنان نباشد؟ او فکرش به حق مشغول است».

و به این خاطر در قرآن کریم عمل صالح برابر ایمان قرار داده شده، چون عمل صالح از ثمرات ایمان است و اثری از آثار آن.

2- ایمان شامل تمام فروع دین است

حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم  کلمه ایمان را بر تمام فروعات اطلاق کرده، و می‌فرماید: «ایمان دارای هفتاد و اندی شعبه است و شرم و حیاء یک شعبه از آن است»([1]).

و روایت مسلم: «ایمان دارای هفتاد و اندی شعبه است، والاترین آن کلمه شهادت «لا إله إلا الله» و پایین‌ترین آن دور کردن چیزی موذی مثل خس و خاشاک از سر راه و حیا شاخه‌ای از ایمان است».

قسمتی از فروع متعلق به زبان و قسمتی به قلب و قسمتی هم متعلق به جسم انسان است، قسمتی که متعلق به قلب است معتقدات و نیات انسان است و آن تنظیم‌کننده و ترتیب‌دهندۀ خصلت‌هایی است که در زیر می‌آید:

ایمان به خدا و یکتاپرستی ﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞ [الشوری: 11]. «هیچی به مانند او نیست». اعتقاد به حادث‌بودن هرچیز به جز ذات الله. ایمان به ملائکه و فرشتگان، به کتاب‌های آسمانی، به پیامبران، به تقدیر خیر و شر، روز آخرت، سؤال قبر، زنده‌شدن، حساب، میزان، صراط، بهشت و جهنم، دوستی خداوند، محبت و قهر محض به خاطر خدا، حب و دوستی نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم  اعتقاد و احترام و عظمت به حضرت و صلوات بر نبی و تابع روش و سنن او بودن.

و اخلاص به خاطر خدا، ترک ریا، ترک دورویی و نفاق، توبه از گناه، تمنای خوف و رجا (ترس و امید) شکر و وفا، صبر و شکیبایی، رضا به قضا و قدر الهی، توکل، رحمت، تواضع و مهربانی، احترام بزرگان، مهربانی با کوچک‌ترها، ترک کبر و خودخواهی، ترک حسادت و قهر و کینه‌توزی.

و اما آنچه متعلق به زبان است این خصایل است:

تلفظ به شهادتین و گفتن: «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّه» خواندن قرآن و تعلیم و تعلم آن، دعا، ذکر خدا و دوری از لهو و لعب.

و اما آن خصلت‌هایی که متعلق به بدن انسان است: پاکی ظاهری و حکمی، دوری از نجاسات، پوشش عورت، نماز فرض و مستحب، زکات، بخشش و سخاوت، طعام‌دادن به مستحقین، احترام مهمان، آزادی برده، روزۀ فرض و سنت، حج بیت الله الحرام، عمره، اعتکاف، عبادت شب‌های قدر، فرار و هجرت به خاطر دین، وفای به نذر، حقیقت‌جویی در قسم، ادای کفاره، پاکدامنی در ازدواج، قیام به حق و حقوق خانواده، نیکی به پدر و مادر، دوری از اذیت و آزار آنان، تربیت فرزندان، صله رحم، قیام به فرمانروای عادل، متابعت جماعت، اطاعت اولی الأمر، اصلاح در بین مردم، کشتار خوارج سرکش و نافرمان، معاونت و همکاری بر نیکی، امر به معروف و نهی از منکر، اقامه حدود خدا، نگهبانی مرزها در راه خدا، ادای خمس از غنیمت، وفا به ادای قرض، احترام همسایه، حُسنِ معامله، جمع‌آوری مال از راه حلال، انفاق در مال، ترک اسراف و تبذیر، رد سلام، دعا برای عطسه‌کننده، رفع اذیت و آزار مردم، دوری از لهو و لعب و برداشتن موانع اذیت‌کننده بر سر راه مردم.

ایمانی که دارای این اوصاف باشد، سازندۀ عقاید و عبادات و اخلاق و آداب و معاملات است که این به اتفاق علمای سلف، ایمان واقعی است.

امام بخاری رحمه الله  فرموده: «من بیشتر از یکهزار نفر از علمای شهرها را ملاقات کردم، همگی ایمان به این معنی که قول و عمل زیاد و نقصان دارد تعبیر کرده‌اند».

3- تأثیر ایمان در زندگی

ایمان به معنایی که منظور اسلام است تهذیب‌کنندۀ زندگی و محافظ و نگهدار حیات است و انسان با آن، به تمدن حقیقی و خیر و خوشی و هدف‌های عالی می‌رسد.

ایمان، فرد و اجتماع را به سعادت می‌رساند و تاریکی زندگی را به روشنایی تبدیل می‌کند.

﴿مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡيِيَنَّهُۥ حَيَوٰةٗ طَيِّبَةٗ [النحل: 97].

«هرکس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد قطعاً او را با زندگی پاکیزه‌ای، حیات حقیقی می‌بخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می‌دادند پاداش خواهیم داد».

در سایه این زندگی رضایت بخش، اسباب پیشرفت مادی و معنوی زیاد می‌شود و انسان با عنایت و کرامت و لطف الهی به بالاترین نقطه بزرگی و کمال می‌رسد.

﴿ٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۖ وَٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَوۡلِيَآؤُهُمُ ٱلطَّٰغُوتُ يُخۡرِجُونَهُم مِّنَ ٱلنُّورِ إِلَى ٱلظُّلُمَٰتِ [البقرة: 257].

«خداوند سرور کسانی است که ایمان آورده‌اند، آنان را از تاریکی‌ها به سوی روشنائی می‌برد. ولی کسانی که کفر ورزیدند سروران‌شان همان عصیانگران طاغوتند که آنان را از روشنایی به سوی تاریکی‌ها می‌برند».

﴿وَإِنَّ ٱللَّهَ لَهَادِ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ ٥٤ [الحج: 54].

«و قطعاً خداوند کسانی را که ایمان آورده اند به‌سوی راه راست هدایت می‌کند».

﴿وَٱلَّذِينَ ٱهۡتَدَوۡاْ زَادَهُمۡ هُدٗى وَءَاتَىٰهُمۡ تَقۡوَىٰهُمۡ ١٧ [محمد: 17].

«ولی آنان که به هدایت گراییدند خدا آنان را هرچه بیشتر هدایت بخشید و توفیق پرهیزگاریشان داد».

ایمان و اعتقاد بود که مسلمانان صدر اسلام را از حسد و کینه و کبر و خودخواهی و فسق و فحش و ظلم و جور و ناپاکی، منزه گردانید و از اخلاق رذیله و رفتار و روش پست پاک و خالص نمود. ایمان بود که آنان را دارای همتی عالی و رهبری امت گردانید، از خرافات و استبداد پادشاهان نجات‌شان داد. و قدرت و توانایی پاک نمودن زمین الهی را از کفر و فساد و نفاق به ایشان عطا فرمود.

این ایمان بود که فتح و پیروزی و علم و عمل و تمدن را که تشعشع نورش شرق و غرب را گرفته، در چند سال انگشت شمار نصیب ایشان کرد.

دکتر گوستاولوبون([2]) در کتابش «تکامل ملت‌ها» می‌گوید:

قدرت و توانایی ملت قیام‌کننده کارساز نیست، مگر با طی سه دوره:

دورۀ اول: دوره اطاعت و پیروی.

دورۀ دوم: آمادگی کامل.

دورۀ سوم: استقلال و اختصاص.

و این تنها ملت عرب بود که این دوره‌ها را در دورۀ اول جمع کرده و شروع به قیام در مقابل کفر و ضلال کردند. چه بسیار خوب شاعر نابغۀ جعدی گفته است:

بلغنا السماء مجدنا وسناؤنا

 

وإنا لنرجوا فوق ذلك مظهرا

مجد و بزرگواری ما به آسمان رسید

 

و بهتر از آن ما تمنای مظهر داریم.

 

پیامبر بزرگوار اسلام فرمود یا ابا لیلی مظهر چیست؟ گفت، یا رسول الله: مظهر بهشت است. حضرت  صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: ان شاء الله...!

4- کفر درهم کوبنده شخصیت انسان است

وقتی که ایمان دارای این همه ارزش باشد، کفر ضد آن را دارد؛ پس کفر منبع شرّ و مفاسد و رذایل و درهم شکنندۀ شخصیت و سوزنده سرشت انسان است. قرآن کریم کفار را مرده می‌داند، ایشان را به منزلۀ جسمی متنفر و وحشت‌زده که انسان را به سوی خواری و بی‌ارزشی می‌کشاند تصور نموده است و از نظر آن کافران زندگی حیوانی دارند.

نه دستوراتی مشخص و نه عاقبتی رضایت‌بخش و نه هدف معینی دارند و از این زندگی حیوانی که خورد و خواب و متاع است تجاوز نمی‌کنند.

﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يَتَمَتَّعُونَ وَيَأۡكُلُونَ كَمَا تَأۡكُلُ ٱلۡأَنۡعَٰمُ وَٱلنَّارُ مَثۡوٗى لَّهُمۡ ١٢ [محمد: 12].

«و آن کسانی که کافر شده اند در ظاهر بهره می‌برند، همانگونه که چارپایان می‌خورند، ولی جایگاه آن‌ها آتش است».

حیاتی غرق در لذت‌های شهوانی و لهو و لعب بدون فکر و اندیشه دارند.

﴿أَفَرَءَيۡتَ مَنِ ٱتَّخَذَ إِلَٰهَهُۥ هَوَىٰهُ وَأَضَلَّهُ ٱللَّهُ عَلَىٰ عِلۡمٖ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمۡعِهِۦ وَقَلۡبِهِۦ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِۦ غِشَٰوَةٗ فَمَن يَهۡدِيهِ مِنۢ بَعۡدِ ٱللَّهِۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ٢٣ [الجاثیة: 23].

«آیا ندیدی کسی را که هوس خویش را معبود خود قرار داده، و خدا او را دانسته گمراه گردانیده و بر گوش او و دلش مهر زده و بر دیده‌اش پرده نهاده است؛ آیا پس از خدا چه کسی او را هدایت خواهد کرد؟ آیا پند نمی‌گیرند»؟

﴿وَقَالُواْ مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا ٱلدُّنۡيَا نَمُوتُ وَنَحۡيَا وَمَا يُهۡلِكُنَآ إِلَّا ٱلدَّهۡرُۚ وَمَا لَهُم بِذَٰلِكَ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِنۡ هُمۡ إِلَّا يَظُنُّونَ ٢٤ [الجاثیة: 24].

«و گفتند غیر از زندگانی دنیای ما چیز دیگری نیست، می‌میریم و زنده می‌شویم و ما را جز طبیعت هلاک نمی‌کند، ولی به این مطلب هیچ دانشی ندارند و جز گمان نمی‌برند».

﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُنَا بَيِّنَٰتٖ مَّا كَانَ حُجَّتَهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ ٱئۡتُواْ بِ‍َٔابَآئِنَآ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ٢٥ [الجاثیة: 25].

«چون آیات روشن ما بر آنان خوانده شود، دلیل‌شان همواره جز این نیست که می‌گویند: اگر راست می‌گویید پدران ما را حاضر آورید».

در این جو حیوانی، دریچه عقل و معرفت بسته شده، بینش و شعور و شنوایی تعطیل، و شعاعی که قلب را روشن کند خاموش گشته است.

﴿وَلَقَدۡ ذَرَأۡنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ لَهُمۡ قُلُوبٞ لَّا يَفۡقَهُونَ بِهَا وَلَهُمۡ أَعۡيُنٞ لَّا يُبۡصِرُونَ بِهَا وَلَهُمۡ ءَاذَانٞ لَّا يَسۡمَعُونَ بِهَآۚ أُوْلَٰٓئِكَ كَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡغَٰفِلُونَ ١٧٩ [الأعراف: 179].

«در حقیقت بسیاری از جنیان و آدمیان را برای دوزخ دست نشان کرده‌ایم، چرا که دل‌هایی دارند که با آن حقایق را دریافت نمی‌کنند، و چشمانی دارند که با آن‌ها نمی‌بینند و گوش‌هایی دارند که با آن‌ها نمی‌شنوند، آنان همانند چهارپایان، بلکه بدترند. آری، آن‌ها همان غافل‌کنندگان هستند».

هنگامی که درِ عقل، قفل باشد بین آن و بین نور الهی حائل و مانعی پیش می‌آید و سرگردانی و شک و ضلالت قلب را می‌گیرد.

﴿فَمَن يُرِدِ ٱللَّهُ أَن يَهۡدِيَهُۥ يَشۡرَحۡ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِۖ وَمَن يُرِدۡ أَن يُضِلَّهُۥ يَجۡعَلۡ صَدۡرَهُۥ ضَيِّقًا حَرَجٗا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي ٱلسَّمَآءِ [الأنعام: 125].

«پس کسی را که خدا بخواهد هدایت نماید، دلش را به پذیرش اسلام می‌گشاید، و هرکس را بخواهد گمراه کند، دلش را سخت تنگ می‌گرداند، چنانکه گویی به زحمت در آسمان‌ها بالا می‌رود».

در اینگونه مواقع جدلِ بی‌نتیجه و بی‌اعتبار و بدون دلیلِ توسل به حقیقت و برهان کتاب زیاد است.

﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يُجَٰدِلُ فِي ٱللَّهِ بِغَيۡرِ عِلۡمٖ وَلَا هُدٗى وَلَا كِتَٰبٖ مُّنِيرٖ ٨ ثَانِيَ عِطۡفِهِۦ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِۖ لَهُۥ فِي ٱلدُّنۡيَا خِزۡيٞۖ وَنُذِيقُهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ عَذَابَ ٱلۡحَرِيقِ ٩ [الحج: 8-9].

«و از میان مردم کسی هست که در بارۀ خدا بدون هیچ دانشی و بی‌هیچ رهنمودی و کتاب روشنی به مجادله می‌پردازد آن هم از سر نخوت، تا مردم را از راه خدا گمراه کند، و در این دنیا برای او رسوایی است و در روز رستاخیز او را عذابِ آتشِ سوزان می‌چشانیم».

هنگامی که دلیل و برهان‌شان باطل شد، کینه و دشمنی‌شان را به دین و رهبران دینی آشکار می‌نمایند.

﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُنَا بَيِّنَٰتٖ تَعۡرِفُ فِي وُجُوهِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ ٱلۡمُنكَرَۖ يَكَادُونَ يَسۡطُونَ بِٱلَّذِينَ يَتۡلُونَ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِنَاۗ قُلۡ أَفَأُنَبِّئُكُم بِشَرّٖ مِّن ذَٰلِكُمُۚ ٱلنَّارُ وَعَدَهَا ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِيرُ ٧٢ [الحج: 72].

«و چون آیات روشن ما بر آنان خوانده می‌شود، در چهرۀ کسانی که کفر ورزیده‌اند اثر انکار را تشخیص می‌دهی، چیزی نمانده که بر سر کسانی که آیات ما را برایشان تلاوت می‌کنند حمله‌ور شوند، بگو: آیا شما را به بدتر از این خبر دهم؟ همان آتشی که خداوند آن را به کسانی که کفر ورزیده اند وعده داده و چه بد سرانجامی است».

بعداً به استهزای رسولان الهی و تحقیر دستورات و تعالیم ایشان و بی‌اعتنایی و خنده و مسخره به رسولان و پیروان آن‌ها می‌پردازند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ أَجۡرَمُواْ كَانُواْ مِنَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يَضۡحَكُونَ ٢٩ وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمۡ يَتَغَامَزُونَ ٣٠ وَإِذَا ٱنقَلَبُوٓاْ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمُ ٱنقَلَبُواْ فَكِهِينَ ٣١ وَإِذَا رَأَوۡهُمۡ قَالُوٓاْ إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ لَضَآلُّونَ ٣٢ [المطففین: 29-32].

«آری، در دنیا کسانی که گناه می‌کردند، آنان را که ایمان آورده بودند با اشاره سر و دست و چشم و ابرو به ریشخند می‌گرفتند، و هنگامی که نزد خانواده‌های خود بازمی‌گشتند، به شوخ طبعی می‌پرداختند و چون مؤمنان را می‌دیدند می‌گفتند: این‌ها جماعتی گمراهند».

معلوم است با این همه جدل و گفتگوی زیاد، از دعوت رسولان الهی نفرت دارند، چرا که نه قلب‌شان تمایل و نه گوش‌شان شنوائی دارد.

﴿وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوۡتُهُمۡ لِتَغۡفِرَ لَهُمۡ جَعَلُوٓاْ أَصَٰبِعَهُمۡ فِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَٱسۡتَغۡشَوۡاْ ثِيَابَهُمۡ وَأَصَرُّواْ وَٱسۡتَكۡبَرُواْ ٱسۡتِكۡبَارٗا ٧ [نوح: 7].

«و من هربار که آن‌ها را دعوت کردم تا ایشان را بیامرزی، انگشت‌شان را در گوش‌هایشان کردند و ردای خویشتن بر سر کشیدند و اصرار ورزیدند و هرچه بیشتر بر کبر خود افزودند».

﴿وَإِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُ ٱشۡمَأَزَّتۡ قُلُوبُ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِۖ وَإِذَا ذُكِرَ ٱلَّذِينَ مِن دُونِهِۦٓ إِذَا هُمۡ يَسۡتَبۡشِرُونَ ٤٥ [الزمر: 45].

«و چون خدا به تنهایی یاد شود، دل‌های کسانی که به آخرت ایمان ندارند منزجر می‌گردد و چون کسانی غیر از او یاد شوند، به ناگاه شادمانی می‌کنند».

ای کاش در این حال ماندگار می‌شدند، ولی زبان‌شان را همیشه به دروغ عادت داده و عهد را می‌شکنند و کتمان حقیقت کرده و با ترس و خوف، مردم را به واهمه می‌اندازند.

﴿إِنَّمَا يَفۡتَرِي ٱلۡكَذِبَ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِ‍َٔايَٰتِ ٱللَّهِۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡكَٰذِبُونَ ١٠٥ [النحل: 105].

«تنها کسانی دروغ‌پردازی می‌کنند که به آیات خدا ایمان ندارند و آنان خود دروغگویانند».

﴿إِنَّ شَرَّ ٱلدَّوَآبِّ عِندَ ٱللَّهِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ فَهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ ٥٥ ٱلَّذِينَ عَٰهَدتَّ مِنۡهُمۡ ثُمَّ يَنقُضُونَ عَهۡدَهُمۡ فِي كُلِّ مَرَّةٖ وَهُمۡ لَا يَتَّقُونَ ٥٦ [الأنفال: 55-56].

«بی‌تردید بدترین جنبدگان پیش خدا کسانی‌اند که کفر ورزیدند و ایمان نمی‌آورند، همانان که از ایشان پیمان گرفتی، ولی هربار پیمان خود را می‌شکنند و از خدا پروا نمی‌کنند».

لهو و لعب و بی‌بندوباری آشکار می‌نمایند تا مردم را از هدایت و استقامت و راستی منصرف کنند.

﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَشۡتَرِي لَهۡوَ ٱلۡحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ بِغَيۡرِ عِلۡمٖ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًاۚ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عَذَابٞ مُّهِينٞ ٦ [لقمان: 6].

«از مردم کسانی هستند که سخن بیهوده را خریدارند، تا مردم را بی‌هیچ دانشی از راه خدا گمراه کنند و راه خدا را به ریشخند گیرند، برای آنان عذابی خوارکننده خواهد بود».

هرچه دلیل ظاهر و واضح باشد بازهم آنان به حق توجه و اعتباری ندارند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ حَقَّتۡ عَلَيۡهِمۡ كَلِمَتُ رَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ ٩٦ وَلَوۡ جَآءَتۡهُمۡ كُلُّ ءَايَةٍ حَتَّىٰ يَرَوُاْ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِيمَ ٩٧ [یونس: 6-7].

«در حقیقت کسانی که سخن پروردگارت بر آنان تحقق یافته ایمان نمی‌آورند، هرچند هرگونه آیتی برایشان بیاید، تا وقتی که عذاب دردناک را ببینند».

به خاطر کار باطل‌شان در راه شیطان سرنوشت آنان تا حد جنگ و کشتار می‌رسد.

﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۖ وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱلطَّٰغُوتِ فَقَٰتِلُوٓاْ أَوۡلِيَآءَ ٱلشَّيۡطَٰنِۖ إِنَّ كَيۡدَ ٱلشَّيۡطَٰنِ كَانَ ضَعِيفًا ٧٦ [النساء: 76].

«کسانی که ایمان آورده‌اند، در راه خدا کارزار می‌کنند، و کسانی که کافر شده‌اند در راه طاغوت می‌جنگند، پس با یاران شیطان بجنگید که نیرنگ شیطان در نهایت ضعیف است».

کُفر درخت کثیف و بدبختی است که ثمره‌ای تلخ و شرارت بار دارد، کسی که بر صراط مستقیم و هدایت است می‌خواهد انسانیت را از گناه و کفر و ضلالت نجات دهد.

﴿وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٖ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ ٱجۡتُثَّتۡ مِن فَوۡقِ ٱلۡأَرۡضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٖ ٢٦ يُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَيُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلظَّٰلِمِينَۚ وَيَفۡعَلُ ٱللَّهُ مَا يَشَآءُ ٢٧ [إبراهيم: 26-27].

«و مثل سخن ناپاک، چون درختی ناپاک است که از روی زمین کنده شده و و قراری ندارد. خدا کسانی را که ایمان آورده اند در زندگی دنیا و در آخرت با سخن استوار ثابت می‌گردند و ستمگران را بی‌راهه می‌گذرد و خدا هرچه بخواهد انجام می‌دهد».




[1]- روایت بخاری و مسلم.

[2]- پزشک و جامعه‌شناس و مورخ فرانسوی (1481 1391 م) وی معتقد است که حکمت امروزه، زادۀ علم و دست پروردۀ تجارب طبیعی و ریاضی است. لوبن برای اثبات نظریه خود دایر بر این که روح انسان هم دواست و هم درد، سفرهایی در خاور و هند کرد. مهمترین کتاب‌هایش: انسان و جوامع تمدن تازیان قوانین روانشناسی تکامل ملت‌ها روانشانسی سوسیالیسم و تکامل کنونی جهان [برگرفته از اعلام فرهنگ معین].

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...