توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ خرداد ۵, چهارشنبه

زنان شقایق مردان هستند

 

زنان شقایق مردان هستند

اسلام مرد و زن را باهم الفت داده تا عنصر فعال در جامعه باشند و زن را به آنچه که مرد مکلف است مکلّف نموده؛ مگر در بعضی امور که فقط مقتضی احوال زن است، در نتیجه شخصیت زن در اجتماع اسلامی آشکار می‌شود و کاری نیست که زن سهمی در آن نداشته باشد.

مرد و زن هردو در نشاط روحی و نشاط اجتماعی و نشاط سیاسی و نظامی مشارکت دارند.

1- مشارکت و همکاری زن با مرد در عرصۀ معنوی

فعالیت‌های معنوی که زن و مرد در آن شریکند: حضور زن در مسجد، در نماز جمعه و جماعات، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم  به کسانی که می‌خواستند زنان را به مسجد رفتن منع کنند، فرمود:

«لاَ تَمْنَعُوا إِمَاءَ اللَّهِ مَسَاجِدَ اللَّهِ». «کنیزان خدا را از مساجد خدا منع نکنید».

البته به خاطر تخفیف حال‌شان نماز جمعه بر زنان واجب نیست و اگر جمعه را خواندند صحیح است و احتیاج به نماز ظهر ندارند.

و مشارکت‌شان در نماز عیدین: و رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم  امر فرمود: به خروج زنان جهت حضور در نماز عیدین، اگرچه دارای حیض و دوران قاعدگی هم باشند چون حضورشان در مجالس خیر و دعوت مسلمین لازم است نه برای نماز؛ چون در حال قاعدگی نماز برایشان ساقط است. و همچنان در مراسم حج و عمره و دعا و ذکر و قرائت قرآن با مردان مشارکت دارند. ﴿وَٱذۡكُرۡنَ مَا يُتۡلَىٰ فِي بُيُوتِكُنَّ مِنۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ وَٱلۡحِكۡمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا ٣٤ [الأحزاب: 24].

«و آنچه که از آیات خدا و سخنان حکمت‌آمیز در خانه‌های شما خوانده می‌شود یاد کنید؛ در حقیقت خدا همواره دقیق و آگاه است».

2- مشارکت زن در فعالیت‌های اجتماعی

زن همانند مرد زکات می‌دهد، صدقه می‌دهد، به عیادت مریض می‌رود، حق همسایگی را رعایت می‌کند، درس می‌خواند و تدریس می‌کند، از دیگران انتقاد می‌نماید و امر به معروف و نهی از منکر انجام می‌دهد.

هنگامی که حضرت عمر رضی الله عنه  از مهریه بسیار کلان نهی می‌کرد و می‌خواست که حد و مقدار معینی برای مهریه معین کند. زنی به او گفت: ای امیر المؤمنین، مگر قول خدا را نشنیدی که فرموده است:

﴿وَءَاتَيۡتُمۡ إِحۡدَىٰهُنَّ قِنطَارٗا فَلَا تَأۡخُذُواْ مِنۡهُ شَيۡ‍ًٔا [النساء: 20].

«و به یکی از آنان مال فراوانی داده باشید، چیزی از او پس مگیرید».

حضرت عمر رضی الله عنه  فرمود: عمر اشتباه کرد و زن راست گفت.

و خداوند تبارک و تعالی این قیام و حرکت و جنبش‌ها را مشخص کرده که از طبیعت اجتماع اسلامی است و مرد و زن در آن مساویند. خداوند می‌فرماید:

﴿وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ يَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَيُطِيعُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ سَيَرۡحَمُهُمُ ٱللَّهُ [التوبة: 71].

«و مردان و زنان باایمان دوستان یکدیگرند که به کارهای پسندیده وامی‌دارند و از کارهای ناپسند بازمی‌دارند و نماز را برپا می‌کنند و زکات می‌دهند و از خدا و پیامبرش فرمان می‌برند، آنانند که خدا به زودی مشمول رحمت‌شان قرار خواهد داد».

هنگامی که زنان احساس کردند که مردان سهم بیشتری در اجتماع دارند، از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم  درخواست کردند، وقت مشخصی برایشان معلوم کند که آنان مانند مردان سهم بیشتری در اجتماع داشته باشند، گفتند: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ، مردان نزد شما بر ما غلبه کردند روزی برای ما معلوم کن؛ حضرت صلی الله علیه و آله و سلم  روزی را برای تعلیم و تربیت و موعظه زنان معلوم کرد. و زنان را با مردان در حفظ و فهم قرآن و روایت حدیث سهیم کرد، بعضی از آنان هوشیار و باذکاوت بودند که ادیب و شاعر و مؤلف و آگاه در تمام علوم و فنون شدند، بخصوص همسران حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم  که از همه آگاه‌تر بودند و زنان را تعلیم و فتوا می‌دادند و آنان را در انجام کارهای شایسته و آنچه که ترکش لازم بود ارشاد و راهنمایی می‌نمودند؛ حتی خلفای راشدین خودشان جهت مشکلات دینی به ایشان مراجعه می‌کردند و علی الخصوص حضرت عایشه رضی الله عنها .

ابوبرده پسر ابوموسی اشعری می‌گفت: هرگاه در مسائل دینی مشکلی داشتیم از حضرت عایشه می‌پرسیدیم و از او آگاهی می‌یافتیم؛ او از بزرگان اصحاب حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم  بود که از مسائل توریث و فرائض وقتی از او سؤال می‌شد فوراً جواب صحیح می‌داد.

عروۀ از پدرش روایت کرده و گفته است: من کسی را ندیدم که در علم فقه و علم طب و شعر از حضرت عایشه آگاه‌تر باشد، در هر موضوعی که می‌خواست خوب شعر می‌سرود.

3- نقش زن در جهاد سیاسی

در مسأله فریضه جنگ و جهاد اسلامی، اسلام زن را آزاد کرده، تا بتواند با لشکر اسلام برای تهیه طعام و آب و پانسمان زخم و جراحات و معالجه جراحات جنگی و ترغیب و تشویق ایشان همکاری نماید.

حضرت فاطمه  رضی الله عنها  با همکاری زنان، کوزۀ آب بر دوش می‌گرفتند تا تشنگان جنگی را سیراب کنند.

سیاست اسلامی، حق تأمین و برقراری پناهندگی از دشمن جنگی را قبول داشته و هنگامی که دشمن درخواست پناهندگی نمود، هیچ احدی حق تجاوز به او را ندارد.

ام‌هانی دختر ابوطالب، عموی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم  گفت: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ، من در روز فتح مکه دو مرد را پناه دادم. حضرت صلی الله علیه و آله و سلم  به او فرمود: ماهم پناه دادیم، آنچه تو پناه دادی ای ام‌هانی.

4- بیعت زنان با پیامبر

در سال هشتم هجری هنگامی که مکه فتح شد و حضرت صلی الله علیه و آله و سلم  در مکه بود درباره بیعت زنان آیه 12 سورۀ ممتحنه بر او نازل شد:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِذَا جَآءَكَ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ يُبَايِعۡنَكَ عَلَىٰٓ أَن لَّا يُشۡرِكۡنَ بِٱللَّهِ شَيۡ‍ٔٗا وَلَا يَسۡرِقۡنَ وَلَا يَزۡنِينَ وَلَا يَقۡتُلۡنَ أَوۡلَٰدَهُنَّ وَلَا يَأۡتِينَ بِبُهۡتَٰنٖ يَفۡتَرِينَهُۥ بَيۡنَ أَيۡدِيهِنَّ وَأَرۡجُلِهِنَّ وَلَا يَعۡصِينَكَ فِي مَعۡرُوفٖ فَبَايِعۡهُنَّ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُنَّ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ١٢ [الـمتحنة: 12].

«ای پیامبر! چون زنان باایمان نزد تو آیند و با این شرط با تو بیعت کنند که چیزی را با خدا شریک نسازند و دزدی نکنند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و بچه‌های حرامزاده پیش دست و پای خود را با بهتان و حیله به شوهر نبندند و در کار نیک از تو نافرمانی نکنند؛ با آنان بیعت کن و از خدا برای آنان آمرزش بخواه، زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است».

حضرت رسول بعد از بیعت مردان، با زنان بیعت کرد و به همراهی حضرت عمر به کوه صفا رفت؛ وقتی که با زنان بیعت نمود، فرمود([1]):

«من با شما بیعت کردم بر این که شریک برای خدا قرار ندهید. هند همسر ابوسفیان گفت: از ما تعهدی گرفتی که از مردان نگرفته اید. وقتی که گفت: به شرط این که دزدی نکنید. هند گفت: ابوسفیان همسرم مردی بخیل و حریص بوده من مقداری از مال او برده‌ام؛ نمی‌دانم حلال باشد یا حرام؟ ابوسفیان حضور داشت و گفت: هرچه از من در گذشته گرفتی برای شما حلال است. حضرت صلی الله علیه و آله و سلم  خندید و او را شناخت و به او گفت: شما هند دختر عتبه هستی؟ گفت: بله، از کردار گذشته ما را ببخش.

- خداوند شما را ببخشاید. وقتی که حضرت صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: زنا نکنید. هند گفت: آیا زن آزاده زنا می‌کند.

حضرت صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: فرزندان خود را نکشید.

هند گفت: در بچگی تربیت می‌دادیم و در بزرگی کشته می‌شدند و شما و ایشان بهتر می‌دانید.

حضرت عمر رضی الله عنه  بسیار خندید و حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم  تبسم نمود.

حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: بچه‌های حرامزاده، پیش دست و پای خود را با بهتان و حیله نبندید (ولدِ زنا را به شوهر نسبت دادن در حالی که از او نیست).

هند گفت: والله بهتان زشت است، به ما غیر از صداقت و راستی و... اخلاص حسنه امر نشده است.

حضرت صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود: در کار نیک از ما نافرمانی نکنند.

هند گفت: قرار نشد در مجلس ما که مخالفت تو بنمائیم.

زنان تماماً به آن قرارداد بیعت کردند.

5- مشارکت زن در کار، با مردان

این مشارکت، در کارهایی است که مخالف قاعده و قانون و منافی حال زنان نباشد، چون اسلام زن را به آن مکلف نکرده است و ضامن زندگی آبرومندانه و عادلانه اوست، زن یا پیش پدر و مادرش است یا در خانه شوهرش.

در حالت اول، پدر کفیل خرج اوست، هنگامی که به خانه شوهر رفت، نفقه و مخارجش به عهده شوهر است.

اگر ولی او فوت نمود و یا شوهرش مُرد و ثروت و مالی هم نداشت، دولت باید وظیفۀ مخارج زن را قبول کند و او را سرپرستی کند و نباید کارهایی که در شأن زن نیست به وسیلۀ او انجام دهد.

اسلام هیچگاه به انجام اعمالی که متعلق به مرد است زن را مجبور نمی‌کند؛ نظر اسلام با حالات و طبیعت زن موافقت دارد و علم الحدیث آن را تأیید کرده است.

استاد بزرگ، محمد فرید وجدی([2]) نظریات کافی و لازم در این رابطه بیان داشته که شایسته است در این مورد جملاتی نقل کنیم:

مشارکت زن در کارهایی که از عهده او خارج است با میزان علم جدید و سرشت اصلی‌اش مغایرت دارد و ایجاد خطر عظیم در جامعه می‌نماید. سرشت اصلی زن به غیر از کارهایی که خداوند متعال زن را به آن کار مهم که تکثیر و تربیت نوع انسان است اختصاص داده، مانع تکلیف بر انجام کاری است که دارای زحمت و مشقت فراوان باشد، پس نباید زنان را به زور و اکراه بر کارهایی که قدرت و توانایی انجام آن را ندارند وادار کرد تا جایی که مجبور به ترک منزل و به جا گذاشتن بچه‌هایش شود.

جلوگیری از این امر به شدت نیازمند حمایت و رعایت حال زن است. و همچنانکه گفته شد: سرشت اصلی زن مخالف آن است، البته در قرون و زمان‌های گذشته دریغ نداشته اند که زنان کار و آگاهی را خارج از محدودۀ خانواده یاد گیرند و فقط او را به زندگی داخلی اختصاص نداده‌اند...

این مگر بی‌ارزشی در زندگی وحشیانه همانند بیشه‌نشینان آفریقا و استرالیا نیست، که مردان می‌نشینند و استراحت می‌کنند و زنان برای کارهای سخت مانند کندن ریشه، درختان و برگ‌های آن خارج می‌شوند. و بعضی از حیوانات کوچک را شکار کنند و با آن تغذیه می‌نمایند. و مانند وحشی درنده، آنان ارزشی در جامعه ندارند و در استدلال و منطق دارای اعتباری نیستند.

فیلسوف بزرگ «اگوست کُنت»([3]) فرانسوی که مؤسس فلسفه اثباتی یا پوزیتویسم است در کتاب «النظام السیاسی علی مقتضی الفلسفة الوضعیة» می‌گوید:

لازم است زن به زندگی خانوادگی خود بپردازد و او را مکلف به انجام کار مردان ننمائید، چون از وظیفه طبیعی خودش بازمی‌ایستد و استعدادهای ظریف فطری را از دست می‌دهد. بر مردان لازم است نفقه مخارج زنان را تأمین کنند و هیچگونه توقعی عملی از زنان نداشته باشند، همچنانکه برای کتاب و شعر و فلسفه خرج می‌کنند. اگر جماعت مردان جهت ثمره و نتایج زحمات‌شان به ساعت‌ها فراغت و استراحت احتیاج دارند، به همان اندازه زنان به آن استراحت و فراغت برای ادای وظیفه اجتماعی از قبیل بارداری و وضع حمل و تربیت اولاد احتیاج دارند، بلکه بیشتر.

و از جهت دیگر، به خاطر ضعف و ناتوانی زنان در کار خارج از منزل باید مسامحه و گذشت بشود و گرنه مورد طعن رقابت مردان قرار می گیرند و چیزی جز گذشت از نابکاری‌هایشان عاید آنان نمی‌شود و به گرفتاری فقر و تنگدستی و نداری دچار می‌شوند و چیزی از درآمد و قوت زندگی به جز ضرری واضح نصیب‌شان نخواهد شد و باعث بلای آشکار به اجتماعشان می‌شود.

این رأی ثابت و علم حق است، ولی آنچه در مورد زنان نوشته شده، ضد اینست و از سوی کسانی است که ظاهرپذیرند و رأی و دستور جمعی است که اهل قصه و داستان بی‌معنی هستند، و عده‌ای آشوبگر که عادت و روشی حیوانی دارند و با نوشته‌های مضرّانه و مخّلانه برای زنان دستور و روشی داده اند که زن به مقتضی فطرت، حق خارج‌شدن از منزل را دارند و با خدعه و نیرنگ؛ روستانشینان را که آگاهی کامل ندارند منحرف ساخته و با این مطلب، قصد ترویج و ترغیب نیّت و نوشته‌های شوم خودشان را دارند که در آن مدعی تجدید حیات زندگی اجتماعی زن در جامعه می‌باشند و اعتباری به حیات و زندگی موروثی و پیروی از آثار گذشتگان نمی‌دهند.

و این مطلب و نوشته‌ها بیشتر در اروپا و شرق که مردمشان تمایل و علاقه به خواندن کتاب‌های سطحی و داستان و قصه‌هایی که موافق غرائز شهوانیت‌شان می‌باشد تأثیر گذاشته است؛ و با این نظریه موافقند و مردم در تحقیق آن دفاع جنونانه کرده اند.

پس زنان به گردش و مهاجرت و به کار خارج روی نهادند و بر اثر این درهم آمیختن و آشکارشدن عاداتی که موافق زندگی صالحانه و آبرومندانه نیست، علاقۀ خائنانه و روابط نامشروع میان دو جنس مرد و زن پیدا شد و بی‌زنی و بی‌شوهری در میان جوامع شیوع پیدا کرد.

و این شر و گرفتاری سد معبری بر ازدواج‌های مشروع ساخته، و موجب آشکارکردن زیبائی‌های زنان در برابر بیگانگان که مخالف ذوق صحیح و طبع سلیم است می‌شود و مردم را در چیزهای باطل و بیهوده قرار می‌دهد.

بعد می‌بینند که زنان به شکل لخت و بدون لباس که آن سرچشمۀ بدبختی‌ها است، درمی‌آید؛ حتی همه روزه روزنامه‌ها تصویر زنان را با شکل‌های زننده و بی‌حجاب و بی‌بند و بار منتشر می‌کنند.

و وقت گرانبهای خود را صرف مطالعه آن می‌نمایند و فرزندان خود را دعوت به آن می‌کنند، بی‌خبر و ناآگاه که چه تأثیر بد و قبیحی در خانواده و در جامعه گذاشته است.

و اگر انسان به چیزی عادت کرد و به آن الفت گرفت، سعی می‌نماید تا تمام ابعاد و اطوار آن را تبلیغ کند و آن را به نهایت برساند، تا سرانجام به نصف عریان و لختی قناعت نمی‌کند و باید کاملاً عریان و برهنه و بدون لباس باشند. ابتکار و شروع به کارهایی که سابقه نداشته، آن هم نه تنها در تماشاخانه‌های عمومی؛ بلکه باید در تمام حالات عادی، برهنه و عریان باشند.

در مراکز شهرها مجالس و محافلی تأسیس کرده اند که مرد و زن هردو برهنه و عریان بدون لباس جمع می‌شوند و ساعت‌های طولانی با رقص و لهو و لعب به اجرای منکرات ادامه می‌دهند و بعد از پایان جلسه، لباس معمولی را می‌پوشند و به خانه‌هایشان برمی‌گردند. بله! دولت سیاست اختناق بر آن مجالس اجرا نموده؛ و افراد آن را متواری ساخته، ولی برای از بین‌بردن کامل آن عاجز و ناتوان است و روز به روز برنامه فساد آن بیشتر منتشر می‌شود.

آیا تصور می‌رود تغییرات انسان در این عمل نامشروع در این حد مورد توقف قرار گیرد، نخیر، چنین نیست؛ مگر وقتی چیزی به وجود آید که در فکر و ظن و گمان کسی نبوده باشد مانند این ضربه مهلک که به نام حیات زن در جامعه منتشر می‌شود، و این عمل سرکوب‌کننده که آن هم به مانند عمل حیوانی محض است و طرفداران آن نامردانه و بی‌شرمانه داخل آن جلسات می‌شوند.

﴿ظَهَرَ ٱلۡفَسَادُ فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ بِمَا كَسَبَتۡ أَيۡدِي ٱلنَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعۡضَ ٱلَّذِي عَمِلُواْ لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ ٤١ [الروم: 41].

«فساد به سبب آنچه دست‌های مردم فراهم آورده، در خشکی و دریا نمودار شده است، تا برای بعضی از آنچه که کرده اند به آنان بچشاند، باشد که بازگردند».

اگر محققین و دانشمندان در وضعیت عالم امروز تحقیق و بررسی کنند و دلیل مجالس نامشروع این عصر و زمان را با تشخیص کامل و دقیق مطالعه نمایند، می‌بینند، اکثر مجالس و اجتماعاتی که انسان شاکی از آن است و علت شکست و ضعف تربیتی و آشوب‌های اجتماعی و آشفتگی مالی هستند، همۀ آن‌ها اصل و منشأش مسامحه و گذشت از برنامه‌های هتک و بی‌حرمتی زنان است که اختیار تام به آنان سپرده شده و تمام امور را به دست گرفته اند.

بله، طبیعت و سرشت زن حفظ و نگهداری است، ولی مردان بی‌بندوبار با خدعه و نیرنگ آن سرشت را از بین می‌برند و آنان را به میدان بی‌بند و باری و گمراهی می‌کشانند و به حد نهایت [پستی] می‌رسانند.

زن در این آراء گمراه‌کننده، زیانبار شده و به چیزی از وعده‌هایی که گمراه‌کنندگان به ایشان داده اند نرسیده و زن از پوشش لباس عزت و افتخار ممنوع شده و آشکارا، مورد هتک و بی‌احترامی و ابتذال قرار گرفته و آن هتک و رسواشدن در حقیقت، بی‌احترامی در حق زن است.

اعراض و دوری‌نمودن از همسرانی نمونه، از نمونه‌های آن رسوائی است، زن به واسطۀ عرضه‌داشتن و خودنمایی بر مردان، بهترین جایگاه ارزش و احترام خود را از دست داده است.

زن یکی از ارکان اصلی خانواده است، تا این که مردان پیش زنان آرام گیرند و احساس راحتی بنمایند، ولی به خاطر کثرت معاشرت و در آمیختن در محیط کاری با زنان، مردان زمانی را می‌طلبند که از زن دور باشند. بنابراین، از همسرداری و ازدواج نگران می‌شوند و خواهان خالی‌شدن خانه‌هایشان از زنان می‌شوند، چون ادامه عیش و زندگی با زنان نه در داخل و نه در خارج برای آنان ارزشی ندارد.

شرکت زنان در رقاص‌خانه‌ها و سینماها، و وظیفه‌های ناجور و ناشایسته به آنان نسبت‌دادن، حیثیت و کرامت زن را نابود کرده و به وسیله این تعالیم فاسد و تربیت باطل، زن از وظیفۀ شریف و گرانبهای خود محروم مانده است.

زن مسئول و محافظ دو امر مهم در دنیا است: یکی تربیت فرزندان، دوم یاد دادن و فهماندن آداب و اخلاق درست به آنان است. آشوبگران و بدخواهان در مقابل کلمات ادب و احترام و شرافت و کرامت زن در جامعه، کلمات دگرگونه و خطرناکی در حیات زن ارائه داده اند که انسانیت باید از شر شان دوری جوید.

کینه‌جویان بر ما حمله کردند و صدایشان را تند نمودند، مغرضین گفتند: شما می‌خواهید زن را زندانی کنید و در ذلت و خواری نگه دارید و از او استقلال و آزادی سلب نمایید و از تمام کارهایی که زن از آن کسب آزادی می‌نماید محروم و مأیوس می‌کنید؛ و با این کلمات توخالی و بی‌معنی در خدمت بیهوده‌گویان و کینه‌توزیان که نظام طبیعت را در آن می‌بینند که زن در حیاتش باید در بی‌بند و باری زندگی کند، بر خطای واضح و آشکار خودشان پوشش گذاشته اند. آیا سخنان بی‌اساس و بی‌معنی بیهوده‌گویان برتر از قول و گفتار فیلسوفان و جامعه‌شناسان است و یا خواسته کسانی است که به چشم خودشان این لغزش‌هایی را که بر اجتماعشان وارد شده می‌بینند و پند و نصیحت خیرخواهان را نشنیده و نمی‌خواهند بشنوند. مردم امروز به راستی این پستی و بداخلاقی و انحطاط معنوی را که تا به حال تاریخ مانند آن را ندیده، پذیرفته است.

گویی حیات بشری تا داخل این رسوایی و پلیدی‌ها نشود قابل اعتبار نیست، پس مرگ بهتر و خوبتر از آن زندگی بی‌آبرویی و بی‌بند و باری است و در چنان جامعه‌ای که تمامی کمالات انسانی و فضایل می‌میرد، غیرت و حفظ آبرو و ناموس نمی‌ماند. ولی زندگی باید دارای عزت و شرف و شجاعت و مردانگی و پاک از نواقص باشد که اگر انسان همانند بهایم و چارپایان خلق می‌شد، زندگی او همانند حیوانات چهارپا بود و مرتکب این گناه زشت و فاحش نمی‌شد.

ولی چون به صورت انسان خلق شده است، پس همچنانکه هوای نفسانی و شهوات جسمانی دارد، درک و شعور و آگاهی به امتیازات معنوی دارد که آن درک و شعور را خداوند به چهارپایان نداده و به انسان داده، تا بر بقیه مخلوقات امتیاز و برتری داشته باشد.

انسان گاهی پستی و خواری می‌پذیرد و زیاده‌روی در او پیدا می‌شود، ولی هیچگاه معنویت خودش را گم نمی‌کند. و هنگامی که می‌بیند، داخل گناه و فحشا و کار زشت شده، می‌داند که معنویت خود را گم کرده، بلافاصله به آن رذایل حمله می‌برد و از خودش دور می‌سازد.

دلیل و برهان ما اینست که انسان بسیاری اوقات در گرداب رذایل می‌افتد به طوری که رهایی از آن تصور نمی‌شود و تمام غرایز و کرامت انسانی از بین برده می‌شوند؛ بعد می‌داند که آن فطرت پاک هنوز در وجودش مانده، پس از آن رذایل خارج می‌شود و به زندگی روی می‌آورد که اگر کار و برنامۀ صحیح، درست پیشرفت نکند و رذایل به انتهای مراتب خود برسد در سراسر کره و زمین فضایل اخلاقی و انسانی از بین می‌رود و اصلاً دیده نمی‌شود.

کسانی که حجاب، حرمت و فضائل اخلاقی را به زشتی و ناپسندی نسبت می‌دهند و اظهار می‌دارند که زن را ذلیل و زندانی و سلب استقلال کرده اند، مقصودشان رعب و ترساندن مردم و نادیده‌گرفتن اصل مطالب است و گرنه چگونه تصور می‌شود، زن صاحب خانۀ خودش باشد و در آن با کمال افتخار و آبرو زندگی کند، و زندانی و در ذلت قرار گرفته باشد و غیر از این منظوری ندارند. اگر انسان به کاری که برای آن خلق شده مشغول باشد، آیا زندانی است؟ اگر چنین باشد همۀ ما که هریک مشغول به کاری هستیم زندانی و در ذلت زندگی می‌کنیم و آیا فقط انسان ولگرد و بی‌بندوبار و سرباز مردم آزادند؟ نخیر، چنین نیست.

استقلال زن و مقصود آن

معنایی ندارد که در اجتماع سهم ناچیزی از روابط اجتماعی بر عهده زن باشد. همانا زن به خاطر زوجیت خلق شده و روابط همسری لازمه هردو جنس می‌باشد؛ با وجود این روابط محکم در میان این دو جنس، دیگر استقلال زن به معنی بی‌بندوباری و بی‌همسری معنی ندارد. ولی قصه‌پردازان، کسانی که بیکار و مفتگو و خیانتکار و بیهوده و کوشش‌کننده برای خیانت و روابط نامشروع و نابودکردن مراتب زوجیت در بین زنان هستند مانع این استقلال می‌باشند. و می‌گویند: [قبلاً هم ذکر شد] شما می‌خواهید زن را از قوه فعالیت و کسب و کار بازدارید ولی ما می‌گوئیم: نخیر، ما می‌خواهیم زن از طریق زوجیت آن قوۀ فعالیت و کار و کوشش خود را بیابد، چون خداوند زن را متناسب با مرد خلق کرده، با تفاوت کمی که آن هم قابل اعتبار نیست.

ولی شما با آراستن زنان برای گمراه‌ساختن و فریب‌دادن مردم و آشکارکردن زینت و زیبائی‌هایشان در برابر بیگانه و در هم آمیختن با مردان از راه نامشروع می‌خواهید و با اشاعۀ برنامه بی‌همسری می‌خواهید، لشکری از زنان را جمع کنید و بدون زاد و توشه‌ای برای زندگی، اجباراً با مردان مشغول به کار نمائید، هنگامی که زنان با مردان باهم مشغول باشند، معلوم است که زیاده‌روی و اغراق در برنامه و بی‌همسری به اوج خود می‌رسد که بر هیچ کس پوشیده نیست.

شما با ارائه این برنامه مبتذل و بی‌بندوبار و فحشا برای جامعه زنان قصد دفاع از آبرو و حیثیت زنان را ندارید، فقط می‌خواهید که زن را از عفت و پاکدامنی و پوشش حجاب بیرون آورید. و اما این که شما بسیار از استقلال و حقوق زن دم می‌زنید، به خاطر پوشش و استتار برنامه‌های مبتذل خودتان است.

در اروپا و آمریکا با آگاهی و زیرکی دریافتند که کار زنان و آزادی افراطی و استقلال آنان موجب خسارت اقتصادی است، پس مصلحت در آن دیدند که حد و حدودی برای کار خارجی زنان مشخص کنند که زنان در منزل و چادر خودشان باشند.

و این تعهد و قرارداد در اکثر کشورهای صنعتی مانند ایالات متحده آمریکا و آلمان و ایتالیا شکل عملی به خود گرفته و حتماً در آیندۀ نه چندان دور به انتهای تبلیغ خود می‌رسد. اکنون جا دارد با صدای بلند اعلام کنم که سرشت انسانیت بهتر و عالیتر از آن است که در دام شیطان بیفتد و این همه ارزش و تمدن که با جهد و کوشش به دست آمده و چندین قرن است ادامه دارد و بی‌اعتبار شود و خواستۀ اروپائیان که بی‌بندوباری و بی‌عفتی و آشکارکردن زینت زنان برای مردان و طغیان نفس را با نام تمدن به مردم ارائه داده اند؛ بر مبنای علت‌های مضر و کشندۀ شناخته شده، چیزی نیست که به آن اهمیت زیاد داد؛ چون خیلی زود از بین می‌رود و آثاری از آن باقی نمی‌ماند و قوانین و حدوداتی که خداوند برای مردم معین و مشخص کرده جایگزین آن می‌شود:

﴿وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ ٱللَّهِ فَقَدۡ ظَلَمَ نَفۡسَهُۥ [الطلاق: 1].

«هرکس از مقررات خدا پای فراتر نهد قطعاً به خودش ستم کرده است».

گواهی استاد جامعه‌شناسی

یک زن جامعه‌شناس در روزنامه الأهرام که در تاریخ روز 28 / 5 / 1961 تحت عنوان: «استاد جامعه‌شناس برای دانشجویانش وصیت به ازدواج می‌کند» مطالب زیبایی می‌نویسد:

خانم استاد جامعه‌شناس در دانشگاه (انجلترا) با حضور صدها دانشجو از شاگردان خود که در جلسۀ خداحافظی راجع به بازنشستگی خود از تدریس صحبت می‌کرد، گفت: اکنون من عمرم به شصت سال رسیده است و در این عمر به بالاترین مراتب علم، موفق و در هرسال از عمرم چیزی تقدیم این جامعه نموده‌ام، تحقیقات عملی در کار، برای اجتماع انجام داده‌ام، هر دقیقه از عمرم دارای ارزش و فایده‌ای بوده و شهرت همراه با مال و ثروت فراوان برایم حاصل شده است. و اکنون فرصت برایم پیش آمده که تمام علماء و دانشمندان را زیارت بنمایم، آیا بعد از این همه تحقیقات و توفیقات اهل سعادتم؟ به راستی در عمق شغل تعلیم و تدریس و سفر و شهرت، کاری که برای من بهتر از تدریس و بااهمیت‌تر بود که فراموش کردم و آن هم ازدواج بود و من ازدواج نکردم تا شاید دارای فرزندان نجیب و بهره‌وری شوم و خودم تکیه‌گاهی داشته باشم.

همانا به فکرم نیامد، تا وقتی که موقع بازنشستگی خودم بود، دریافتم که من در زندگی چیز ندارم و آنچه کوشش و سعی و تلاش در مدت این چندین سال نمودم، ضایع است و آنچنان شایسته و لایق من نیست.

اگر من ازدواج می‌کردم ترتیب خانواده‌ای باهم می‌دادیم و اثری بزرگتر و باارزشتر در زندگی برایم باقی می‌ماند و برایم خوبتر بود؛ چون همانا وظیفۀ اصلی یک زن ازدواج است، و هیچ چیز مانند ازدواج برای او قابل اعتبار نیست. من این نصیحت را برای کسانی که مایل به شنیدن آن هستند، می‌نمایم که در رأس کارهای مهم شان، اول ازدواج را در نظر بگیرند و به آن اهمیت دهند، بعد در فکر کار و شهرت باشند.




[1]- پیامبر در این روز به خاطر اسلام و جهاد از مردان بیعت گرفت.

[2]- فرید بن مصطفی وجدی (1295 1373ﻫ). مؤلف دائرۀ المعارف، متولد اسکندریه و مؤلف کتاب‌های «الـمدینة والإسلام» - «دائرۀ الـمعارف القرآن عشر العشرین» «صفوۀ العرفان» - «الـمرأۀ الـمسلمة» در رد «الـمرأۀ الجدیدۀ از قاسم امین» - و اسلام در عصر علم. برگرفته از الأعلام، خیرالدین زرکلی، ج 6 ص 329.

[3]- فیلسوف و ریاضی‌دان فرانسوی (1798 1857 م) وی مؤسس مکتب فلسفی اثباتی (پوزیتویسم) می‌باشد، در نتیجه انتشار عقاید وی فلسفه و علم از شکل تخیل به تجربه و مشاهده متمایل گردید، وی در اواخر زندگی مکتبی به نام «دیانت انسانی» ایجاد کرد که جمعی به آن گرویدند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...