تمام حقوق مسلمان بر مسلمان دیگر حرام است
خداوند متعال انسان را مکرّم ساخته و به دست قدرتش آن را خلق و نفخ روح کرده و ملائکه بر او سجده برده و آنچه در آسمان و زمین است برای او مسخر نموده و او را خلیفه قرار داده و او را به توانائی و قدرت مجهز کرده است؛ تا از منابع و منافع زمین خدا استفاده نماید و با تمام توان و کوشش به بالاترین کمالات روحی و مادی خود برسد.
به تحقیق ثابت شده است که رسیدن به تمام اهداف انسانی ممکن نیست و به انسان نهایت هدف و مقصود خود نمیرسد، مگر این که به تمام حقوق و اصول انسانیت نائل شود.
و در طلیعه این حقوق: حق حیات و حق تملک و حق پاسداری از شرف و آبرو و شخصیت است که اسلام آن را تضمین کرده است.
و این حقوق واجب انسانیت است، صرفنظر از رنگ و دین و جنس و نژاد.
خداوند متعال میفرماید:
﴿وَلَقَدۡ كَرَّمۡنَا بَنِيٓ ءَادَمَ وَحَمَلۡنَٰهُمۡ فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ وَرَزَقۡنَٰهُم مِّنَ ٱلطَّيِّبَٰتِ وَفَضَّلۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ كَثِيرٖ مِّمَّنۡ خَلَقۡنَا تَفۡضِيلٗا ٧٠﴾ [الاسراء: 70].
«و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا [بر مرکبها] برنشاندیم و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم و آنها را بر بسیار از آفریدههای خود برتری آشکار دادیم».
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در حجة الوداع خطبهای بیان داشت و فرمود: «ای مردم! خون شما و مال و ناموس شما بر شما حرام است همانند امروزتان، در این ماهتان و در این شهرتان... آگاه باشید من ابلاغ کردم. پروردگارا! تو شاهد باش خون و مال و آبرو و ناموس هر مسلمان بر مسلمان دیگر حرام است».
از جمله مسائلی که اسلام برای حفظ حقوق انسانیت منظور داشته این موارد است:
حق حیات و آن اولین حق از حقوقی است که اسلام حمایت از آن را واجب کرده است، حق مقدس و مسلّمی است که هتک و بیحرمتی آن جایز نیست.
خداوند سبحان میفرماید:
﴿وَلَا تَقۡتُلُواْ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِي حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ﴾ [الاسراء: 33].
«نفسی را که خداوند حرام کرده است، جز به حق نکشید».
حقی که موجب نابودشدن نفس انسان است، آن است که پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به روایت ابن مسعود بیان داشته است: «ریختن خون هیچ مسلمانی که اقرار کند خدایی جز او نیست و من رسول خدا هستم حلال نیست، مگر به سه دلیل. اول: زناکاری که ازدواج کرده باشد. دوم: قاتل نفس به ناحق. سوم: کسی که مرتد باشد و دینش را ترک کرده و از جمع اسلام جدا شده است»([1]).
و خداوند متعال میفرماید:
﴿وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَوۡلَٰدَكُمۡ خَشۡيَةَ إِمۡلَٰقٖۖ نَّحۡنُ نَرۡزُقُهُمۡ وَإِيَّاكُمۡۚ إِنَّ قَتۡلَهُمۡ كَانَ خِطۡٔٗا كَبِيرٗا٣١﴾ [الاسراء: 31].
«از بیم تنگدستی فرزندان خود را نکشید، ماییم که به شما و آنها روزی میبخشیم. آری، کشتن آنان همواره خطای بزرگ است». همچنانکه میفرماید:
﴿وَإِذَا ٱلۡمَوۡءُۥدَةُ سُئِلَتۡ ٨ بِأَيِّ ذَنۢبٖ قُتِلَتۡ ٩﴾ [التکویر: 8-9].
«آنگاه که از آن دخترک میپرسند، به کدامین گناه کُشته شده است».
و خداوند سبحان کسی که قتل را اساس کار خود کرده عذابی میدهد که هیچ احدی به آن عذاب گرفتار نشده باشد:
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: «هر انسانی که به مظلومی کشته شود ابن آدم [قابیل] از او سهمی دارد، چون اول کسی که قتل را پایهریزی کرد او بود»([2]).
یکی از وظایف مهم اسلام آن است که از جان و خون انسانها حمایت کند و هرکس آن را جایز بداند، به سختترین عذاب گرفتارش نماید. همچنانکه خداوند میفرماید:
﴿وَمَن يَقۡتُلۡ مُؤۡمِنٗا مُّتَعَمِّدٗا فَجَزَآؤُهُۥ جَهَنَّمُ خَٰلِدٗا فِيهَا وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ وَلَعَنَهُۥ وَأَعَدَّ لَهُۥ عَذَابًا عَظِيمٗا ٩٣﴾ [النساء: 93].
«هرکس عمداً مؤمنی را بکشد کیفرش دوزخ است که در آن ماندگار خواهد بود و خدا بر او خشم میگیرد و نفرینش میکند و عذابی بزرگتر برایش آماده ساخته است».
این آیه دلالت بر این دارد که سزای گناه قاتل در آخرت، دائم و ابدی در جهنم است، و غَضَب و لعنت خدا بر اوست. و به این خاطر ابن عباس رضی الله عنهما گفته است: کسی که مؤمنی را عمداً به قتل برساند توبه ندارد. و این آخرین دستوری است که چیزی آن را نسخ نکرده، اگرچه جمهور علماء برخلاف آنست.
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «نابودشدن دنیا نزد خداوند از کشتن مؤمنی به ناحق آسانتر است»([3]).
به روایت ترمذی به سند حسن، از ابوسعید خدری رضی الله عنه که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «اگر مردم آسمان و زمین در قتل مؤمنی شرکت کنند خداوند همه را در آتش سرنگون میکند».
به روایت بیهقی از ابن عمر رضی الله عنهما که پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هرکس با یک کلمه در قتل مسلمانی شرکت کند و به کشتن آن کمک کند در روز قیامت بر پیشانی او نوشته میشود: از رحمت خدا مأیوس است».
و شرکت در قتل مسلمان و ذمی و خودکشی، از جهت گناه مساوی است. در بارۀ قاتل ذمی که جهنمی است، حدیث صحیح به آن تصریح کرده است:
روایت بخاری از عبدالله بن عمرو بن عاص رضی الله عنهما که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «کسی که یک کافر ذمی را که تحت حکومت اسلامی زندگی میکند بکشد؛ بوی بهشت به مشامش نمیرسد در حالی که بوی بهشت از مسافتی به طول چهل سال احساس میشود».
و قاتل نفس [خودکشی] خداوند از آن بیزار است و خداوند متعال فرمود:
﴿وَلَا تُلۡقُواْ بِأَيۡدِيكُمۡ إِلَى ٱلتَّهۡلُكَةِ﴾ [البقرة: 195].
«و خود را با دست خود به هلاکت نیفکنید».
﴿وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَكُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِكُمۡ رَحِيمٗا ٢٩﴾ [النساء: 29].
«و خودتان را مکشید، زیرا خدا همواره با شما مهربان است».
و روایت بخاری و مسلم از ابوهریره رضی الله عنه که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هرکس که از کوهی خود را پرت کند و خود را بکشد، از بالا به پایین در آتش جهنم پرت میشود و به صورت دائمی و ابدی در آن باقی میماند، و کسی که با سَم خودکشی کند آن سم در دستش قرار میگیرد و آن را پی در پی مینوشد و در آتش جهنم جاویدان خواهد شد؛ و کسی که به وسیله چیز بُرنده و آهنی خودکشی کند آن وسیله در دستش قرار میگیرد و آن وسیله را پی در پی در بدن خود فرو میبرد و در آن حال در جهنم باقی خواهد ماند».
باز به روایت بخاری از ابوهریره رضی الله عنه که حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «کسی که خود را خفه کند تا بمیرد، به وسیله آتش در قیامت خفه میشود و کسی که با تیغ به خود بزند تا بمیرد، نفس خودش را به آتش انداخته و آن کس که خود را در آتش پرت کند تا بمیرد، در قیامت در آتش پرت میشود».
همچنین جندب بن عبدالله گفت: که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «قبل از شما مردی بود، زخمی در دست داشت و از زخمش رنج میبرد، کاردی را به شاهرگ دستش فرو برد و آن را پاره کرد، خونش قطع نشد تا فوت کرد. خداوند فرمود: بندهام نسبت به نفس خود از من پیشی گرفت، من هم بهشت را بر او حرام کردم»([4]).
و در حدیث ثابت شده است: «هرکس به هرچیز خود را بکشد، با آن چیز در روز قیامت عذاب داده میشود».
اسلام نوع انسان را تماماً یک خانواده میداند و کشتن یک فرد از جامعه را تجاوز و تعدی به تمام افراد جامعه میداند و قتل و کشتار به ناحق، نهایت کار زشت و ناپسند است. خداوند متعال فرموده است:
﴿أَنَّهُۥ مَن قَتَلَ نَفۡسَۢا بِغَيۡرِ نَفۡسٍ أَوۡ فَسَادٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ ٱلنَّاسَ جَمِيعٗا وَمَنۡ أَحۡيَاهَا فَكَأَنَّمَآ أَحۡيَا ٱلنَّاسَ جَمِيعٗا﴾ [المائدة: 32].
«هرکس، کسی را جز قصاص و یا به کیفر در زمین بکشد، چنان است که گویی همه مردم را کشته است و هرکس، کسی را احیا کند، گویا جامعه را زنده کرده است».
خداوند متعال قصاص و اعدام قاتل را مشروع کرده و انتقام قتل عمد را برای انتقام از قاتل و زجر و تهدید دیگران و پاکی جامعه از جرائمی که نظام عموم را مختل کند، معین کرده و فرموده است:
﴿وَلَكُمۡ فِي ٱلۡقِصَاصِ حَيَوٰةٞ يَٰٓأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ ١٧٩﴾ [البقرة: 179].
«ای خردمندان، شما را در قصاص زندگانی است، باشد که به تقوا گرائید».
این کیفر و مجازات، برای شریعتهای گذشته الهی نیز ثابت بوده است. همچنانکه خداوند میفرماید:
﴿وَكَتَبۡنَا عَلَيۡهِمۡ فِيهَآ أَنَّ ٱلنَّفۡسَ بِٱلنَّفۡسِ وَٱلۡعَيۡنَ بِٱلۡعَيۡنِ وَٱلۡأَنفَ بِٱلۡأَنفِ وَٱلۡأُذُنَ بِٱلۡأُذُنِ وَٱلسِّنَّ بِٱلسِّنِّ وَٱلۡجُرُوحَ قِصَاصٞ﴾ [المائدة: 45].
«در تورات بر آنان مقرر کردیم که جان در مقابل جان و چشم در مقابل چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان میباشد و زخمها نیز به همان ترتیب قصاص دارند».
شریعت اسلام فرقی میان فرد کوچک و بزرگ نیانداخته و قصاص حق است، یعنی مقتول بچه باشد یا بزرگسال، مرد باشد یا زن، قصاص و دیه ثابت است و برای همه حق حیات هست. اخلال و فساد در حیات به هیچ وجه جایز نیست، حتی در حقِ قتل بدون عمد، خداوند قاتل را آزاد نکرده و از مسؤولیت دیه مصون نیست. همچنانکه خداوند سبحان میفرماید:
﴿وَمَا كَانَ لِمُؤۡمِنٍ أَن يَقۡتُلَ مُؤۡمِنًا إِلَّا خَطَٔٗاۚ وَمَن قَتَلَ مُؤۡمِنًا خَطَٔٗا فَتَحۡرِيرُ رَقَبَةٖ مُّؤۡمِنَةٖ وَدِيَةٞ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦٓ إِلَّآ أَن يَصَّدَّقُواْ﴾ [النساء: 92].
«و هیچ مؤمنی نسزد که مؤمنی را جز به اشتباه بکشد و هرکس مؤمنی را به اشتباه کُشت، باید بندۀ مؤمنی را آزاد و به خانوادۀ او خونبها پرداخت کند، مگر این که آنان گذشت کنند».
اسلام این کیفر مالی را به خاطر احترام نفس انسان در قتل معین کرده، تا این که آن را بیاهمیت نگیرند، پس باید انسان احتیاط کند و از آنچه ضرر مالی دارد دوری جوید و کسی را نکشد و مبادا چنان بداند که قتل غیر عمد گناه ندارد.
اسلام به شدت از جان و مال مردم حمایت میکند حتی سقط جنین را بعد از واردشدن روح در او حرام میداند، مگر هنگامی که جان مادر در خطر باشد که در این صورت 1 بر 4 دیۀ فرد کامل باید پرداخت شود.
اسلام همچنانکه حق حیات را محترم میدارد، حق مالکیت را هم مشروع میدارد و عمل به توصیههای اخلاقی آن، مانند دوری از غصب و غارت و سرقت را لازم میداند و اجازه نمیدهد بدون حق به مال دیگری تجاوز شود و به این خاطر، غَصب و ربا و خدعه در بیع و معاملات و در وزن و پیمانه و رشوه و هرچه بدون سببِ مشروع گرفته شود و همچنین خوردن مال به باطل حرام است.
برای کسی که توانایی دارد و دزدی میکند اسلام حکم قطع دست را معین کرده، چون حکمت بیّنه و آشکاری است دست خیانت به منزلۀ عضو مریضی است که به تشخیص دکتر معالج، جهت سلامتی جسم قطع آن لازم است، پس قطع دست دزد لازم است، به خاطر این که کسانی که قصد تجاوز و دستدرازی به مال مردم دارند، عبرت بگیرند و دیگر جرأت انجام عمل دزدی را نداشته باشند که با این قانون اموال مردم از دست تعدی و تعرض محفوظ میماند. خداوند متعال میفرماید:
﴿وَٱلسَّارِقُ وَٱلسَّارِقَةُ فَٱقۡطَعُوٓاْ أَيۡدِيَهُمَا جَزَآءَۢ بِمَا كَسَبَا نَكَٰلٗا مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٞ٣٨﴾ [المائدة: 38].
«مرد و زن دزد را به سزای آنچه کرده اند، دستشان را به عنوان کیفری از جانب خدا ببرید و خداوند توانا و حکیم است».
هنگامی که دزدان مجهز به سلاح شده و در سرزمین ایجاد فساد نمودند و امنیت را مختل کردند، باید از شهر بیرونشان کنند و با شدیدترین مجازات با ایشان برخورد شود. خداوند متعال میفرماید:
﴿إِنَّمَا جَزَٰٓؤُاْ ٱلَّذِينَ يُحَارِبُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَيَسۡعَوۡنَ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُوٓاْ أَوۡ يُصَلَّبُوٓاْ أَوۡ تُقَطَّعَ أَيۡدِيهِمۡ وَأَرۡجُلُهُم مِّنۡ خِلَٰفٍ أَوۡ يُنفَوۡاْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِۚ ذَٰلِكَ لَهُمۡ خِزۡيٞ فِي ٱلدُّنۡيَاۖ وَلَهُمۡ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ٣٣ إِلَّا ٱلَّذِينَ تَابُواْ مِن قَبۡلِ أَن تَقۡدِرُواْ عَلَيۡهِمۡۖ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٣٤﴾ [المائدة: 33-34].
«سزای کسانی که با دوستداران خدا و پیامبر او میجنگند و در زمین به فساد میکوشند، جز این نیست که کشته شوند، یا بر دار آویخته گردند، یا دست و پایشان در خلاف یکدیگر بریده شود، یا از آن سرزمین تبعید شوند، این رسوایی در دنیاست و در آخرت عذاب بزرگ خواهند داشت، مگر کسانی که پیش از آن که بر ایشان دست یابند، توبه کرده باشند، پس بدانید که خدا آمرزنده و مهربان است».
رشوهدهنده و رشوهخوار از رحمت خداوند محرومند، چون موجب فساد میشوند و احکام الهی را به مسخره میگیرند و از حق منحرف و گمراه میشوند، چرا که رشوه باعث میشود حاکمان از هوای نفس پیروی و حکم به باطل کنند، هرگاه حاکمانِ امر، به حالت انحطاط رسیدند و کسی نبود که آن را از آن انحراف و کجروی بازدارد، پس در این هنگام بر امت لازم است که از کارهای زشت و ناپسند دوری جویند.
﴿يَٰدَاوُۥدُ إِنَّا جَعَلۡنَٰكَ خَلِيفَةٗ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَٱحۡكُم بَيۡنَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ ٱلۡهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِيدُۢ بِمَا نَسُواْ يَوۡمَ ٱلۡحِسَابِ ٢٦﴾ [ص: 26].
«ای داود! ما تو را در زمین، خلیفه و جانشین گردانیدیم، پس میان مردم به حق داوری کن و زنهار از هوس پیروی مکن که تو را از راه خدا به در میکند و در حقیقت کسانی که از راه خدا به در میروند، به سزای آن که روز حساب را فراموش کرده اند، عذابی سخت خواهند داشت».
و خدای متعال از خوردن مال مردم به ناحق نهی کرده و همچنین از آن اموال به حاکم دادن، چرا که این کار سبب میشود که گروهی از مردم مال مردم را به ناحق بخورند و بگیرند. همچنانکه خداوند متعال میفرماید:
﴿وَلَا تَأۡكُلُوٓاْ أَمۡوَٰلَكُم بَيۡنَكُم بِٱلۡبَٰطِلِ وَتُدۡلُواْ بِهَآ إِلَى ٱلۡحُكَّامِ لِتَأۡكُلُواْ فَرِيقٗا مِّنۡ أَمۡوَٰلِ ٱلنَّاسِ بِٱلۡإِثۡمِ وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ١٨٨﴾ [البقرة: 188].
«و اموالتان را میان خودتان به ناروا مخورید و [و از این کار بپرهیزید که به عنوان رشوه] قسمتی از آن را به قضات میدهید، تا بخشی از اموال مردم را به گناه بخورید، در حالی که خودتان هم خوب میدانید».
از ابوهریره رضی الله عنه نقل است که: «حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم رشوهدهنده و رشوهخوار را لعنت کرده که برای صدور حکم رشوه میگیرند».
غصب و گرفتن اموال به ناحق، موجب عذاب سخت است.
به روایت بخاری و مسلم از عایشه رضی الله عنها که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «کسی که یک وجب زمین را از کسی به ظلم بگیرد، زمین مذکور به صورت حلقه [طوق] به گردنش میافتد».
و روایت مسلم از ابی امامه که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «کسی که حق مسلمانی را به وسیلۀ سوگند خوردن برای خویش بگیرد، خداوند دوزخ را برای او آماده کرده و بهشت را بر او حرام کرده است. مردی گفت: یا رسول الله، اگر غصب شده کم باشد چگونه است؟ فرمود: اگرچه غصب شده به اندازه شاخهای از چوب اراک باشد»([5]).
غش و فریب در معامله و خرید و فروش و غیر آن، شرف اسلامیبودن را از مرد میگیرد:
از ابوهریره رضی الله عنه نقل است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «کسی که برعلیه ما سلاح بردارد از ما نیست و کسی که ما را فریب دهد از ما نیست».
و در روایت دیگر مسلم آمده است که: حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «از کنار دکان بقالی گذر کرد، متوجه یک نوع از حبوبات شد، دستش را به داخل آن فرو برد، دید که نم دارد، پس فرمود: ای صاحب مغازه! چرا این طعام خیس است؟ بقال گفت: باران آن را خیس کرده. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: چرا آن را در قسمت بالا قرار نداده اید تا مردم آن را ببینند، کسی که ما را فریب دهد از ما نیست».
اسلام برای حفظ اموال مردم دستور اکید داده و آن را محترم شمرده و کسانی که وزن و پیمانه را مسخره میگیرند، به عذاب سخت الهی و هلاکشدن تهدید کرده است. همچنانکه خداوند متعال میفرماید:
﴿وَيۡلٞ لِّلۡمُطَفِّفِينَ ١ ٱلَّذِينَ إِذَا ٱكۡتَالُواْ عَلَى ٱلنَّاسِ يَسۡتَوۡفُونَ ٢ وَإِذَا كَالُوهُمۡ أَو وَّزَنُوهُمۡ يُخۡسِرُونَ ٣ أَلَا يَظُنُّ أُوْلَٰٓئِكَ أَنَّهُم مَّبۡعُوثُونَ ٤ لِيَوۡمٍ عَظِيمٖ ٥ يَوۡمَ يَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٦﴾ [المطففین: 1-6].
«وای بر کمفروشان که چون از مردم پیمانه ستانند و چون برای آنان وزن کنند به ایشان کم دهند؛ مگر آنان گمان نمیبرند که برانگیخته خواهند شد در روزی بزرگ، روزی که مردم در برابر پروردگار جهانیان به پای ایستند».
ربا به دستآوردن مال اندوخته شده غیر است و مخالف روح تعاون و همکاری، و اعلان جنگ با خدا و رسول خدا است. خداوند متعال میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ ٱلرِّبَوٰٓاْ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ ٢٧٨ فَإِن لَّمۡ تَفۡعَلُواْ فَأۡذَنُواْ بِحَرۡبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦۖ وَإِن تُبۡتُمۡ فَلَكُمۡ رُءُوسُ أَمۡوَٰلِكُمۡ لَا تَظۡلِمُونَ وَلَا تُظۡلَمُونَ ٢٧٩﴾ [البقرة: 278-279].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! از خدا پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا باقی مانده واگذارید و اگر چنین نکردید بدانید که به جنگ با خدا و فرستادۀ وی برخاسته اید و اگر توبه کنید سرمایههای شما از آنِ خودتان است؛ نه ستم میکنید و نه ستم میبینید».
رباخواری مال هرکس باشد مسلمان یا غیر مسلمان حرام است.
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: «هرکس به یک ذمی ظلم کند، و یا حقی را از وی ضایع نماید، یا زیادتر از توانایی او بر او تحمیل کند و یا بدون رضایت قلبی چیزی را از او بگیرد، در روز قیامت من با آن کس دشمنم»([6]).
کار خوب و باارزش اگرچه جنگ و جهاد در راه خدا باشد، موجب تکفیر گناهانی نمیشود که بردن و گرفتن مال مردم به ناحق است. [و آن گناه بخشودنی نیست].
عمر بن خطاب رضی الله عنه گفت: در جنگ خیبر جمعی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نزد ما آمدند و در میدان جنگ جنازه شهدا را دیدند و گفتند: این فلان کس است که شهید شده و این هم فلانی است؛ تا اینکه به جنازه مردی رسیدند گفتند: این هم فلان کس است که شهید شده است. پس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «چنان نیست من او را در جهنم دیدم؛ به خاطر جامه یا عبائی که به خیانت از غنایم برده بود».
انسان حق دارد از مالش دفاع کند که اگر در حال دفاع کشته شود، شهید است و همچنین اگر بر سر دفاع از دین و خانواده کشته شود شهید است.
از سعید بن زید روایت شده که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هرکس در حال دفاع از مال و دین و اهل و ناموس، کشته شود شهید است»([7]).
به روایت ابوهریره رضی الله عنه : «مردی به حضور حضرت صلی الله علیه و آله و سلم آمد و گفت: یا رسول الله، اگر مردی آمد و قصد مالم کرد! فرمود: به او نده، گفت: اگر با من جنگید؟ فرمود: شما هم بجنگید، اگر مرا کشت چه؟ فرمود: شهید هستی، گفت: اگر من او را بکشم چه؟ فرمود: او در آتش است»([8]).
حق نگهداری و حمایت از ناموس و آبرو
اسلام در حمایت از ناموس و آبرو و شخصیت و کرامت انسان دستور اکید داده و این امر از وظایفی است که اسلام آن را واجب میداند، همانند نماز و روزه و ذکر و دعا که راه درست و عملی در زندگی میباشد.
و اسلام با برنامههای وسیع و دقیق برای تحقیق و اثبات این امر مهم به این دو آیه اشاره فرموده است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا يَسۡخَرۡ قَوۡمٞ مِّن قَوۡمٍ عَسَىٰٓ أَن يَكُونُواْ خَيۡرٗا مِّنۡهُمۡ وَلَا نِسَآءٞ مِّن نِّسَآءٍ عَسَىٰٓ أَن يَكُنَّ خَيۡرٗا مِّنۡهُنَّۖ وَلَا تَلۡمِزُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ وَلَا تَنَابَزُواْ بِٱلۡأَلۡقَٰبِۖ بِئۡسَ ٱلِٱسۡمُ ٱلۡفُسُوقُ بَعۡدَ ٱلۡإِيمَٰنِۚ وَمَن لَّمۡ يَتُبۡ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ١١ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱجۡتَنِبُواْ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلظَّنِّ إِنَّ بَعۡضَ ٱلظَّنِّ إِثۡمٞۖ وَ لَا تَجَسَّسُواْ وَلَا يَغۡتَب بَّعۡضُكُم بَعۡضًاۚ أَيُحِبُّ أَحَدُكُمۡ أَن يَأۡكُلَ لَحۡمَ أَخِيهِ مَيۡتٗا فَكَرِهۡتُمُوهُۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ تَوَّابٞ رَّحِيمٞ١٢﴾ [الحجرات: 11-12].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! نباید قومی، قوم دیگر را ریشخند کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نباید زنانی زنان دیگر را ریشخند کنند؛ شاید آنها از اینها بهتر باشند، و از یکدیگر عیب مگیرید و به همدیگر لقبهای زشت ندهید، چه ناپسندیده است نام زشت. ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری گمانها بپرهیزید که پارهای از گمانها گناه است و جاسوسی مکنید و بعضی از شما غیبت بعضی را نکنید، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد، از آن کراهت دارید، پس از خدا بترسید که خدا توبهپذیر و مهربان است». این آیات چندین معنی در پی دارند:
1- منع استهزا و ریشخند، هر بدگویی و عیبجویی و غیر آن هرطور که باشد حرام است. خداوند متعال استهزا و مسخره را منع کرده، چون اهانت به شخصیت و شرف و منزلت انسان است و قلب مسخرهشده را جریحهدار میکند، اگر شخص مسخرهشده ابله و سفیه باشد اهانت به او تأثیری ندارد، بلکه تحقیر است.
شوخی و مزاح حلال است نه به اندازهای که از حد شرعی تجاوز کند و به استهزا و مسخره مبّدل شود.
إذا أنت لم
تعرف لنفسك حقها |
|
هواناً بها كانت على الناس أهوناً |
آنگاه که تو وظیفه و حق نفس خود را نمیشناسی؛ خودت را مسخره میکنی و در نزد مردم خوارتر میشوی.
دلیل نهی قرآنی از استهزا آن است که شاید، به راستی استهزاشدگان از حیث پاکی نفس و نیکی از شخص استهزاکننده به خدا نزدیکتر باشند.
روایت مسلم و احمد از ابوهریره رضی الله عنه که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «چه بسا انسانی ژولیده و گردآلود که از درها رانده میشود؛ ولی اگر چیزی از خدا بخواهد، مستجاب شود».
و روایت مسلم از جندب بن عبدالله: که رسول الله فرمود: «مردی گفت: به خدا قسم، خداوند فلانی را نمیبخشد. خداوند تبارک و تعالی فرمود: چه کسی ولی من است [چه کسی به من قسم میخورد که فلانی را نبخشم] من او را عفو کردم و عمل کردم و عمل تو باطل است».
استهزاء و مسخره به مردان و زنان، از گناهان کبیره است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: «بس است برای شرّ و بدبختی شخص، این که برادر مسلمانش را تحقیر کند».
2- دومین چیزی که خداوند آن را حرام کرده، طعنهزدن و عیبجویی از دیگران است، با این کار درون برادر مسلمان جریحهدار میشود و باعث ایجاد کینه و دلرنجی و دشمنی میگردد که در حدیث است: «خوشا به حال کسی که با پرداختن به عیب خودش، از عیب دیگران دوری میجوید».
3- سومین چیزی که خداوند از آن نهی کرده، دادن لقب بد و ناپسند به دیگران است. باید برادر دینی خود را به لقب بد صدا نکنی، چون موجب ناراحتی و تحقیر و تمسخر او میشود، پس به راستی گفتن لفظ زشت و ناپسند به انسان مسلمان کار خوب و شایستهای نیست، و چه ناپسند است نام زشت پس از ایمان!!.
4- مخالفت با این تعالیم و تربیت اسلامی و رعایت نکردن آن، ظلمی است که خداوند از آن ناراضی است و موجب غضب اوست و کسی که مرتکب این عمل و روش بد شود، باعث تفرقه و جدایی بین مردم و جامعه است، در حالی که خداوند میخواهد مسلمانان باهم تعاون و همکاری نمایند و به مصلحت اجتماع در سایه محبت و مودت زندگی کنند.
5- نهی از سوء ظن؛ سوء ظن، نسبت دادن کار زشت به دیگران است، تهمت زدن و خیانت به فامیل و نزدیکان و مردم، بدون دلیل صحیح و معتبر، گناهی از گناهان و نادرستترین سخنان است.
به روایت ابوهریره رضی الله عنه که حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «از بدگمانی بپرهیزید، بدگمانی نادرستترین سخنان است»([9]).
تهمت به این خاطر نادرست است، چون هتک حرمت میباشد، اگر کسی سبب تهمت را آشکار و به آن اقرار نمود، سوء ظن در آن حالت حرام نیست، چون از دایره ظن خارج و به مرحله یقین رسیده است، و هرکس خودش را در مدخل اتهام قرار دهد نباید بدگمان را سرزنش کند و خیلی کم اتفاق میافتد که قلب از بدگمانی به دیگران خالی باشد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: سه چیز هست که امت من از آن محفوظ نخواهند ماند: «1- عقیده به بد یمنی. 2- حسادت. 3- ظن و بدگمانی. مردی گفت: کسی که دارای این خصلتها باشد چگونه آن را برطرف سازد و علاجش چیست؟ فرمود: اگر حسادت نمودی چشمپوشی کن و استغفار کن. هرگاه بدگمان شدی جستجو مکن و اگر تصمیم گرفتی، به خاطر بد یمنی منصرف نشو».
و حضرت عمر رضی الله عنه فرمود: «هیچگاه به سخن برادرت گمان بد مبر».
6- نهی از جاسوسی و تفتیش عقاید و دنبال عیب مردم بودن.
جاسوسی و تفتیش عقاید و دنبال عیب مردمبودن، جزو صفات کسانی میباشد که منافق هستند، به زبان میگویند و به قلب ایمان ندارند که به جز ضایعکردن عُمْر و ایجاد کینه و غرض، مصلحتی در آن نیست.
به روایت ترمذی از ابی بزره اسلمی که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم به بالای منبر رفت و با صدای بلند فرمود: «ای جماعتی که تنها به زبان ایمان دارید و ایمان به قلبتان نرسیده است؛ مسلمانان را اذیت نکنید، عیب دیگران را دنبال نکنید، به راستی کسی که به دنبال عیب برادر مسلمانش باشد خداوند به دنبال عیب او خواهد بود، مسلماً کسی که خداوند عیبش را دنبال کند، حتماً رسوا و مفتضحش خواهد کرد، هرچند خودش را در وسط منزلش پنهان کند».
عبدالله بن عمر رضی الله عنهما به سوی کعبه نگاه کرد و گفت: «چه بویی از بوی تو خوشتر است و چه پاک هستی و چه باعظمت هستی و چه احترام و حرمتی از حرمت و احترام تو برتر، اما [با این اوصاف] انسان مؤمن نزد خداوند از تو برتر و محترمتر است».
به روایت ابوداود، از معاویه رضی الله عنه از نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که فرمود: «شما اگر به دنبال کشف عیبهای مردم باشید، آنان را به فساد میکشانید و یا نزدیک است که آنان را به فساد بکشانید».
و از ابن مسعود رضی الله عنه روایت شده: «مردی به پیش او آورده شد، به او گفته شد: این فلان است که شراب از ریشش میچکد. گفت: ما از جاسوسی نهی کردیم، ولی اگر چیزی از آن ظاهر شد به آن گرفتارش میکنیم»([10]).
7- نهی از غیبت؛ حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم غیبت را به این صورت تعریف نموده و فرموده است: «آیا میدانید غیبت چیست؟ گفتند: خدا و رسول خدا عالمتر و آگاهترند. فرمود: غیبت آنست که در حق برادر دینی خودت چیزی بگویی که به آن ناراحت و نگران شود، شخصی پرسید: آیا اگر آنچه نسبت به او میگوییم، دارای آن صفت باشد باز غیبت است؟ حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اگر آنچه در بارهاش میگویی، در او باشد، غیبت است و اگر در او نباشد بهتان است»([11]).
در این حدیث، حقیقت غیبت واضح شده و مسلماً هرچه که انسان به آن نگران باشد غیبت محسوب است؛ خواه مربوط به قیافه و یا به جسم و اخلاق و طایفه و نسب باشد، و نه تنها با زبان، بلکه هرچه موجب تحقیر شود، مانند اشاره و یا سَبُکنگری و عیبجویی، همه اینها غیبت است. خداوند تبارک و تعالی فرموده است: ﴿وَيۡلٞ لِّكُلِّ هُمَزَةٖ لُّمَزَةٍ ١﴾ [الهمزة: 1]. «وای بر هر بدگوی و عیبجویی».
به سند صحیح به روایت ترمذی، حضرت عایشه رضی الله عنها به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد: «صفیه با این قیافهای که دارد برای شما خوب است؟! (در آن منظور قد کوتاهی بود) پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: با این سخنی که گفتی، اگر آن را با آب دریا مخلوط میکردی، آن را آلوده و متغیر میساخت».
و همچنین از حضرت عایشه روایت شده که: «صفیه دختر حیّی، شترش مریض بود، و زینب هم شتری اضافه داشت. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به زینب فرمود: شتری را به صفیه بده، گفت: به آن یهودی بدهم؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ناراحت شد و از او در ماههای ذیحجه و محرم و قمستی از صفر دوری کرد».
پرهیز از غیبت: جریحهدار کردن و خدشهدار نمودن کرامت و شخصیت انسان از آثار غیبت است. چه بسا فتنهها ایجاد مینماید، موجب قطع روابط بین اقوام و فامیل میشود و شخص عیبهای خود را فراموش میکند. قرآن غیبت را به خوردن گوشت برادر مرده تشبیه کرده تا از آن نفرت شود. خداوند متعال میفرماید:
﴿وَلَا يَغۡتَب بَّعۡضُكُم بَعۡضًاۚ أَيُحِبُّ أَحَدُكُمۡ أَن يَأۡكُلَ لَحۡمَ أَخِيهِ مَيۡتٗا فَكَرِهۡتُمُوهُۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ﴾ [الحجرات: 12].
«بعضی از شما غیبت بعضی را نکنند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مُردهاش را بخورد، از آن کراهت دارد، پس از خدا بترسید».
هنگامی که بر «ماعز اسلمی» حد جاری گردید، مردی از انصار به رفیقش گفت: این را ببین که نتوانسته نفس خود را از گناه نگاه دارد؛ به مانند سگ رجم شده! حضرت صلی الله علیه و آله و سلم آن را شنید و سکوت کرد، یک ساعتی رفتند تا به لاشۀ الاغ مردهای رسیدند. حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کجا هستند فلان و فلان؟ گفتند: [مرد انصاری و رفیقش]: مائیم و حاضریم یا رسول الله! حضرت صلی الله علیه و آله و سلم به ایشان فرمود: دو نفری از این لاشۀ مردار بخورید، گفتند: یا رسول الله، خدا شما را بیامرزد، چه کسی از این لاشۀ مردار میخورد. فرمود: «چیزی که شما در بارۀ آن مرد گفتید از این مردار کثیفتر بود. قسم به کسی که نفس من در دست اوست، او اکنون در نهرهای بهشت است»([12]).
کسانی که از شرفِ و ناموس و عیبجویی مردم پرهیز ندارند و همیشه مشغول غیبت دیگرانند، در قیامت از رباخواران بدترند.
از حضرت عایشه رضی الله عنها روایت شده که پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و آله و سلم به اصحابش فرمود: «آیا بدترین رباها نزد خدا را میشناسید؟ گفتند: خدا و رسول خدا آگاهترند، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بدترین رباها نزد خدا حلال دانستن هتک و ناموس انسان مسلمان است، بعد این آیه قرائت فرمود:
﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡذُونَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ بِغَيۡرِ مَا ٱكۡتَسَبُواْ فَقَدِ ٱحۡتَمَلُواْ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِينٗا٥٨﴾ [الأحزاب: 58].
«کسانی که مردان و زنان مؤمن را بیآنکه مرتکب عمل زشت شده باشند، آزار میرسانند، قطعاً تهمت و گناه آشکار به گردن گرفته اند».
به روایت ابوداود از ابوهریره رضی الله عنه که حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «بزرگترین گناهان، گناهی است که به ناحق دنبال عیب و آبروریزی مرد مسلمان باشی و دو دشنام به تلافی یک دشنام از گناهان کبیره است».
عمر بن عبدالعزیر رحمه الله گفت: سَلَف صالح عبادت را تنها در نماز و روزه نمیدانستند و منظور از عبادت دوری از منکرات و زشتیها است.
شرف و شخصیت انسان محترم و مقدس است، باید از لهو و عبث که شایستۀ شأن او نیست پرهیز کند، اما به خاطر مصالح شرعی مطلبهایی را استثناء نموده اند که غیبت در این حالتهای استثنایی رخصت دارد، ولی باید در وقت ضرورت انجام شود.
اول: یکی از حالتهای استثنایی آن است که گاهی بر انسان ظلمی واقع میشود و خود را در آن باره مظلوم میداند و مظلومیت خودش را پیش کسی که دارای انصاف باشد اظهار میدارد، تا شاید حقش را بگیرد، در این صورت غیبت ظالم رخصت دارد، همچنان که خداوند میفرماید:
﴿لَّا يُحِبُّ ٱللَّهُ ٱلۡجَهۡرَ بِٱلسُّوٓءِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ﴾ [النساء: 148].
«خداوند بانگ برداشتن به بدزبانی را دوست ندارد، مگر از کسی که بر او ستم رفته باشد».
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «برای صاحب حق سخنگفتن است».
و بازهم فرمود: «تعلل ورزیدن کسی که قادر به پرداخت دَین خودش است، موجب ناسزاگفتن و حلالشدن مال اوست».
و بازهم فرموده است: «سهلانگاری توانگر در ادای قرض، ظلم است»([13]).
هنگامی که مظلوم از حق خودش صرفنظر نمود و ساکت شد، سکوتش گناه است و زندگی بیارزش خواهد بود.
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هنگامی که امتم ترسید و نتوانست به ظالمی بگوید: ای ظالم! باید از آن خداحافظی و وداع کرد». یعنی شایسته آنند که با ایشان خداحافظی شود.
دوم: مردمانی هستند که از اعلان و آشکار نمودن فسق و فجور و گناه باکی ندارند، چون دارای شرافت و حیثیت نیستند؛ بعد از این که پردۀ حیا و حرمتشان برداشته شد دیگر حرمتی ندارند.
مردی به حضور حضرت صلی الله علیه و آله و سلم آمد و نمازش را به جماعت حضرت خواند؛ هنگامی که قصد رفتن کرد و بر شترش سوار شد، گفت: پروردگارا، به من و محمد رحم فرما، و هیچکس را در آن رحمت، شریک ما مگردان. حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «به راستی سنگدلی خودت را آشکار کردی، بعداً فرمود: آیا شما میگوئید او خودش گمراه است یا شترش؟ مگر نشنیدید چه گفت»؟
و از حضرت عایشه رضی الله عنها روایت شده: مردی به حضور حضرت صلی الله علیه و آله و سلم آمد و اجازه ورود خواست. حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «به او اجازه ورود بدهید، بدترین برادر طایفه است» همین که وارد شد، حضرت صلی الله علیه و آله و سلم با لفظ شیرین و خوشرویی جوابش داد. حضرت عایشه گفت: آنچه که قبلاً فرمودی، حالا با نرمی و مهربانی جوابش دادی، فرمود: «ای عایشه! بدترین مردم کسی است، به خاطر دوری از شرش او را ترک کنند».
و از ابوداود روایت است که: «بدترین مردم کسانی هستند که احترامشان به خاطر حفظ انسان از شرّ زبانشان است».
و از حضرت عایشه، که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «من گمان نمیبرم که فلان و فلان از دین ما چیزی بدانند»([14]).
در این احادیث چنان معلوم است که غیبت فاسق و اهل اشرار درست است تا مردم از شرّشان در امان باشند و شاید بشنوند و از کردار زشتشان پشیمان شوند.
سوم: از غیبتهایی که درست است، کسی که در کاری مورد مشورت قرار میگیرد، حالتی را که پوشیده و پنهان است از روی نصیحت آشکار کند، تا مشورتکننده در ورطه مشکلات قرار نگیرد.
به روایت بخاری و مسلم از فاطمه بنت قیس که گفت: به حضور پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و آله و سلم رفتم و گفتم که: ابا جَهم و معاویه به خواستگاری من آمده اند! حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
«اما معاویه گدا و مال و ثروت ندارد و اما اباجهم هیچگاه عصایش را از روی دوشش برنمیدارد»([15]).
چهارم: مثلاً کسی میخواهد فتوایی را در مورد کاری طلب کند، مفتی بعضی از عیبهای آن کار را بیان میدارد و غیر از این راهی ندارد تا طرف بر آن شناخت پیدا کند و نجات یابد.
از حضرت عایشه رضی الله عنها روایت است که گفت: هند زن ابوسفیان به پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله و سلم گفت: ابوسفیان مردی بخیل است، به مقدار کافی خرج به من و فرزندم نمیدهد، مگر چیزی از مال او ببرم و او نداند. حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «با انصاف خرج خودت و فرزندت را ببر».
پنجم: آگاهی و اخطار و دوری از شر و باطلکردن راویان دروغ و هشدار از بدعتهای بدعتکنندگان و بدعتگزاران.
ششم: این است کسی که معروف و مشهور به لقبی از القاب مانند کچل و کور و کرّ و شَل باشد و برای شناخت او گفته شود، نه برای تحقیر و نقص و عیب و غیبت که در این موارد جایز است.
توبه از غیبت: از نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت است که فرمود: «کفاره غیبت طلب بخشش از گناه برای غیبت شده میباشد، با این کلمات که پروردگارا، ما را و او را بیامرز و مشمول رحمت خود بگردان».
[1]- روایت بخاری و مسلم.
[2]- روایت بخاری و مسلم.
[3]- روایت ابن ماجه به سند حسن از براء.
[4]- روایت بخاری.
[5]- اراک درختی است که با چوب آن مسواک کنند. م.
[6]- روایت ابوداود.
[7]- روایت ابوداود و نسائی و ترمذی و گفت: حسن صحیح.
[8]- روایت مسلم.
[9]- روایت بخاری و دیگران.
[10]- روایت ابوداود به اسناد صحیح.
[11]- به روایت مسلم، ابوداود و ترمذی از ابوهریره.
[12]- روایت ابن حبان.
[13]- روایت بخاری و مسلم از ابوهریره.
[14]- لیث گفت: این دو (فلان و فلان) منافق بودند.
[15]- یا بسیار زن خود را میزند یا بسیار سفر میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر