از میان بندگان تنها عالمان هستند که به حقیقت، خشیت خدا را در دل دارند
1- دعوت اسلام به خوف از خداوند
در دعوت اسلام به سوی ترس از خدا و تعریف از کسانی که از خدا میترسند، خداوند میفرماید:
﴿فَٱللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخۡشَوۡهُ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ ١٣﴾ [التوبة: 13].
«خدا سزاوارترست، اگر مؤمنید از او بترسید».
﴿وَإِيَّٰيَ فَٱرۡهَبُونِ ٤٠﴾ [البقرة: 40].
«و تنها از من بترسید».
﴿وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ ١٧٥﴾ [آل عمران: 175].
«پس اگر مؤمنید، از آنان مترسید از من بترسید».
﴿وَيُحَذِّرُكُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥ﴾ [آل عمران: 30].
«و خدا شما را از کیفر خود میترساند».
﴿وَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ يَتَسَآءَلُونَ ٢٥ قَالُوٓاْ إِنَّا كُنَّا قَبۡلُ فِيٓ أَهۡلِنَا مُشۡفِقِينَ ٢٦ فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡنَا وَوَقَىٰنَا عَذَابَ ٱلسَّمُومِ ٢٧ إِنَّا كُنَّا مِن قَبۡلُ نَدۡعُوهُۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡبَرُّ ٱلرَّحِيمُ ٢٨﴾ [الطور: 25-28].
«و برخیشان رو به برخی کنند و از هم میپرسند، میگویند: ما بیشتر در میان خانوادۀ خود بیمناک بودیم، پس بر ما منت نهاد و ما را از عذاب گرم مرگبار حفظ کرد، ما از دیرباز او را میخواندیم که او همان نیکوکارِ مهربان است».
در روایت امام احمد و ترمذی از حضرت عایشه رضی الله عنها آمده است که حضرت عایشه فرمود: به حضرت رسول الله گفتم: قول خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ هُم مِّنۡ خَشۡيَةِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ ٥٧ وَٱلَّذِينَ هُم بَِٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ يُؤۡمِنُونَ ٥٨ وَٱلَّذِينَ هُم بِرَبِّهِمۡ لَا يُشۡرِكُونَ ٥٩ وَٱلَّذِينَ يُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ ٦٠﴾ [المؤمنون: 57-60].
«در حقیقت کسانی که از بیم پروردگارشان هراسانند و کسانی که به نشانههای پروردگارشان ایمان میآورند و آنان که به پروردگارشان شرک نمیورزند و کسانی که آنچه را دارند در راه خدا میدهند، در حالی که دلهایشان ترسان است و میدانند که به سوی پروردگارشان باز خواهند گشت».
آیا شامل زناکاران و شرابخواران و دزدان میشود. حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خیر، ای دختر صدیق! شامل کسانی میباشد که روزه میگیرند و نماز میخوانند و صدقه میدهند و از آن میترسند که خداوند قبول نکند.
از ابوذر رضی الله عنه روایت شده که حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «من چیزی را میبینم که شما نمیبینید، سنگین شد آسمان و حق دارد که سنگین شود، چون در آن جای چهار انگشت نیست، مگر که ملائکه در حال سجده اند و پیشانیشان بر زمین است؛ به خدا سوگند، آنچه من میدانم اگر شما میدانستید کمتر میخندیدید و بسیار میگریستید و از زنانتان لذت نمیبردید و کوه و بیابان را دربر میگرفتید و در بارگاه عظمت الهی دست به دعا برمیداشتید»([1]).
از ابوهریره رضی الله عنه روایت شده از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که فرمود: «کسی که از خدا بترسد و در طاعت خداوند کوشش کند به سر منزل مقصود میرسد، بیدار باشید که کالای الهی گرانبهاست، آگاه باشید که کالای الهی همان بهشت است»([2]).
و روایت ترمذی به سند حسن از ابی امامه باهلی نقل است که حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هیچی نزد خداوند به اندازه دو قطره و دو اثر محبوبتر نیست. اشکی که از ترس خدا بریزد و قطره خونی که در راه خدا ریخته شود و قدمی که در راه خیر و قدمی که برای ادای فریضه الهی برداشته شود».
خشیت یا بیم و ترس در شناخت و جلال الهی و یا بیم از عظمت و کبریایی او مخصوص عارفان و خداشناسان است؛ همین که درک و شناخت الهی ثابت شد انسان به شدت از خدا میترسد و بزرگترین ترس و خشیت در دل او قرار میگیرد.
﴿إِنَّمَا يَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْ﴾ [فاطر: 28].
«از بندگان خدا تنها دانایانند که از او میترسند».
حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «من عالمترین شما هستم و بیشتر از همۀ شما از خدا میترسم».
و در روایت دیگری از ترمذی و ابوداود به سند صحیح که:
حضرت صلی الله علیه و آله و سلم وقتی نماز میخواند، از خوف خدا قلبش دارای صدای خفیفی میشد، مانند صدای گریۀ خفیفی.
و یا این که سبب ترس این است که کسی که مرتکب گناهی شود، بیم آن داشته باشد که مورد مؤاخذه خداوند نسبت به آن کار قرار گیرد.
اسلام به این خاطر انسان را ترغیب و تشویق به خوف الهی مینماید، چون بیم از خدا، برای فرد و جامعه دارای ارزش است، چرا که بیم از خدا شجاعت و مردانگی و شهامت و روح حقگوییِ بدون صرفنظر و چشمپوشی را در انسان زنده میکند و این از بهترین و بزرگترین فضیلتهای بشری و نهایت آمال و آرزوی اوست. اگر انسانها حقگو باشند و مدافع عدالت و راستی، و عامل نشر و ابلاغ آن، باطل، متواری و از بین رفتنی است، همانند از بین رفتن تاریکی شب با نور و روشنائی روز. و این یکی از علامتها و نشانههای نصرت خداوند است که این آیه کریمه به آن اشاره دارد:
﴿ٱلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَٰلَٰتِ ٱللَّهِ وَيَخۡشَوۡنَهُۥ وَلَا يَخۡشَوۡنَ أَحَدًا إِلَّا ٱللَّهَۗ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ حَسِيبٗا٣٩﴾ [الأحزاب: 29].
«همان کسانی که پیامهای خدا را ابلاغ میکنند و از او میترسند و از هیچ چیز جز خدا بیم ندارند و خدا برای حسابرسی کفایت میکند».
کسانی از خدا میترسند که به همۀ سخنان گوش فرا میدهند و از نیکوترین و زیباترین آنها پیروی میکنند.
﴿فَذَكِّرۡ إِن نَّفَعَتِ ٱلذِّكۡرَىٰ ٩ سَيَذَّكَّرُ مَن يَخۡشَىٰ ١٠﴾ [الاعلی: 9-10].
«پس پند بده، اگر پند سودمند باشد، کسی که میترسد، به زودی پند گیرد».
﴿إِنَّمَا تُنذِرُ ٱلَّذِينَ يَخۡشَوۡنَ رَبَّهُم بِٱلۡغَيۡبِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ﴾ [فاطر: 18].
«تو تنها کسانی را که از پروردگارشان در نهان میترسند و نماز برپا میدارند، هشدار میدهی».
﴿إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ ٱتَّبَعَ ٱلذِّكۡرَ وَخَشِيَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَيۡبِۖ فَبَشِّرۡهُ بِمَغۡفِرَةٖ وَأَجۡرٖ كَرِيمٍ ١١﴾ [یس: 11].
«بیم دادن تو، تنها کسی را سودمند است که کتاب حق را پیروی کند و از خدای رحمان در نهان بترسد، چنین کسی را به آمرزش و پاداش پرارزش مژده ده».
از دیگر آثار بیم از خدا آنست که انسان از ارتکاب و نزدیکی به گناه و عصیان محفوظ میماند و او از فسق و فجور و محرمات ایمن میشود، چرا که انسان هرگاه از خدا بترسد زبانش را از دروغ و غیبت و فتنهگری و مسخره و استهزاء محفوظ میدارد. و چشمش را از خیانت و قلبش را از بغض و قهر و فسق و کبر و نفاق و باقی صفات مذموم که خداوند متعال و اسلام، آن را نمیپسندد، بازمیدارد که اگر خوف خدا نمیبود انسان همیشه دامنگیر شرّ، و از لذائذ واقعی دنیا و آخرت محروم بود. از طرفی هم مصلحت را رعایت نمیکرد و ارزش و اعتباری برای خودش باقی نمیگذاشت.
4- عدم کفایت قوانین و کافینبودن آن
گاهی گفته میشود که، قانون برابر با ترس از خداست و میتواند جایگزین آن شود، ولی همین که سختگیر باشد، ارزش و اعتبار ترس خدا را ندارد، چون ترس از خدا دل را زنده نگه میدارد و در آشکار و پنهان و در همه حال با انسان است و لیکن قانون هنگامی رعایت میشود که انسان از گرفتاری و مشکلات آن بترسد، پس هر وقت که فرصتی پیش آید و شخص از جریمه نترسد به قانون گوش نمیدهد و آن را نادیده میگیرد.
این مشکلات بشریت که موجب از بین رفتن فضایل شخصیت و فساد قلبها و انتشار جرم و جرائم و بیاعتباری به ارزشهاست، دلیلش غفلت از خوف الهی و نبودن عظمت او در قلب انسان است.
و به این خاطر دعوت قرآنی به خوف از خدا زیاد است، تا موجب بیداری قلبها باشد که در بیداری دل، نجات انسان و سعادت دنیا و آخرت است. نتیجتاً خوف خدا و خشیت الهی، انسان را به راه و روش خیر دعوت مینماید. و به این خاطر خداوند در دفتر ثبت اعمال مغفرت را برای خائفین ثبت کرده و اجر و پاداش زیادی را برایشان گذاشته است. خداوند میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَخۡشَوۡنَ رَبَّهُم بِٱلۡغَيۡبِ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَأَجۡرٞ كَبِيرٞ ١٢﴾ [الملک: 12].
«کسانی که در نهان از پروردگارشان میترسند، آنان را آمرزش و پاداشی بزرگ خواهد بود».
﴿وَأَمَّا مَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ وَنَهَى ٱلنَّفۡسَ عَنِ ٱلۡهَوَىٰ ٤٠ فَإِنَّ ٱلۡجَنَّةَ هِيَ ٱلۡمَأۡوَىٰ ٤١﴾ [النازعات40-41].
«و اما کسی که از ایستادن در برابر پروردگارش هراسید و نفس خود را از هوس بازداشت، پس جایگاه او همان بهشت است».
﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَيَخۡشَ ٱللَّهَ وَيَتَّقۡهِ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ ٥٢﴾ [النور: 52].
«و کسی که خدا و فرستاده او را فرمان بَرَد. و از خدا بترسد و از او پروا کند، آنانند که خود کامیابند».
﴿وَلِمَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ جَنَّتَانِ ٤٦﴾ [الرحمن: 46].
«و هرکس که از مقام پروردگارش بترسد صاحب دو باغ خواهد شد».
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أُوْلَٰٓئِكَ هُمۡ خَيۡرُ ٱلۡبَرِيَّةِ ٧ جَزَآؤُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ جَنَّٰتُ عَدۡنٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ ذَٰلِكَ لِمَنۡ خَشِيَ رَبَّهُۥ ٨﴾ [البینة: 7-8].
«در حقیقت کسانی که مؤمنند و کارهایی شایسته کرده اند، بهترین آفریدگانند، پاداش آنان نزد پروردگارشان باغهای همیشگی است که از زیر درختان آن نهرها روان است، جاودانه در آن میمانند، خدا از آنان خشنود است و آنان نیز از او خشنود، این پاداش برای کسی است که از پروردگارش بترسد».
همین که گفتیم خوف خدا ممدوح و ستایش شده میباشد، پس ترس از مردم مذموم و مقبوح است، چون ترس از مردم انسان را از حق گفتن و اظهار حق بازمیدارد و انسانی متملق و ریاکار به وجود میآورد که امید به خیر او نیست و از شرّش ایمن نمیتوان شد.
اگر شجاعت داعیان خیر و دلیری مصلحین در برابر اذیت و آزار دشمن نمیبود، دیگر هیچگونه دستور و قوانینی صحیح بر جای نمانده بود.
اسلام راه و دستور از بینبردن ترس را معلوم کرده و برای رفع ترس در نفسِ انسان و نجات از ضعف و ناامیدی، شکلگیری یک شخصیت قوی و بااراده و بدون کتمان که در برابر مردم ضعفی نداشته و در مقابل سختیها پایدار و مقاوم باشد باید برایش معلوم شود که مردم هم مثل او انسان هستند و حیات یک هدیه الهی است که در دست خودشان نیست و هرگاه بخواهد طبق آن مدت مشخص و محدود آن را میگیرد. خداوند میفرماید:
﴿وَمَا كَانَ لِنَفۡسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ كِتَٰبٗا مُّؤَجَّلٗا﴾ [آلعمران: 145].
«هیچ نفسی بدون خواست و اراده الهی نمیمیرد».
انسان نمیمیرد مگر مشیت الهی، و پیش رفتن و باز ایستادن، عمر را کم و زیاد نمیکند.
شاعری زیرک و دانا در این مورد گفته است:
أي يومي من
الموت أفر |
|
يوم لا قدر
أو يوم قدر |
يوم لا قدر
لا أرهبه |
|
ومن الـمقدور
لا ينجو الحذر |
از کدام دو روزم از مرگ فرار کنم |
|
روزی که مقدر نشده و روزی که مقدر شده |
روزی که مقدر نشده ترسی از مرگ ندارم |
|
و از روز مقدر شده امید نجات نیست |
شاعر دیگری گفته:
تقدمت أستقبي
الحياة فلم أجد |
|
لنفسي حياة
غير أن تقدما |
برای دوام حیاتم جویا شدم |
|
غیر از عمر مشخص شده نیافتم |
همچنانکه زندهماندن به دست خداست، رزق و روزی نیز به دست اوست.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِينُ ٥٨﴾ [الذریات: 58].
«خداست که خود روزی بخش نیرومند است».
﴿وَمَا مِن دَآبَّةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِ رِزۡقُهَا﴾ [هود: 6].
«و هیچ جنبندهای در زمین نیست، مگر این که روزیش بر عهدۀ خداست».
خداوند جل جلاله برای هر جنبنده محافظی نگه داشته، تا وقت اجل معین و مشخص او، پس چرا انسان از انسان میترسد؟ آن هم انسانی است مثل او، نه مالک ضرر است و نه صاحب منفعت، و نه مرگ و نه حیات به دست اوست. به این خاطر خداوند متعال فرموده:
﴿وَتَخۡشَى ٱلنَّاسَ وَٱللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخۡشَىٰهُ﴾ [الأحزاب: 37].
«و از مردم میترسی، با آن که خدا سزاوارتر است که از او بترسی».
خداوند سبحان جل جلاله انسان دلیر و نیرومند و نترس را که به تهدید مردم گوش نمیدهد، تحسین کرده و نیک شمرده است.
﴿ٱلَّذِينَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَكُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِيمَٰنٗا وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ ١٧٣﴾ [آلعمران: 173].
«همان کسانی که برخی از مردم به ایشان گفتند؛ مردمان برای جنگ با شما گرد آمده اند، پس از آنها بترسید ولی این سخن بر ایمانشان افزود و گفتند: خدا ما را بس است و نیکو حمایتگری است».
سبب نزول این آیه کریمه راجع به اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است، جمعی از مردم به اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم گفتند: مشرکین برای جنگ گرد آمده اند تا شما را نابود کنند، این تهدید برای مسلمانان به جز ایمان و ثبات و شجاعت هیچ تأثیر دیگری نداشت و گفتند: «حسبنا الله وهو كافينا، ونعم الوكيل في الدفاع عنا».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر