بخش هفتم:
مبارزۀ اسلام با مواد مخدر
و این بخش شامل یک تمهید و دو بحث است:
بحث اول: عبارت است از مبارزه با مواد مخدر از روی پیشگیری.
بحث دوم: عبارت است از مبارزه با مواد مخدر به صورت علاج.
آرای کسانی که میخواهند بیماری مواد مخدر را به نحو بهتری علاج کنند با هم مختلف هستند، بعضی معتقداند که جهت معالجه مواد مخدر لازم است، چیزهایی ایجاد نمود که به جای این مواد استعمال شوند.
بعضی دیگر میگویند: فقط باید به علاج روانی پرداخت.
گروهی دیگر اصرار دارند که در جلو مبادی اسلام و احکام، جوی ایجاد کرد تا اثرات آنها در نفوس سرایت کند.
و بعضی دیگر بر این باوراند که معالجۀ اساسی این مشکل این است که باید نسلهایی را پدید آورد و پرورش داد و توجیه کرد تا آنها معتادان را توجیه کنند و سردستشان را گرفت و به خیر و صلاح آنها را سوق داد.
در قبال این آرای متفق و مختلف معالجۀ این مشکل سهل و آسان است که به این دو صورت انجام گیرد:
نخست: پیشگری.
دوم: علاج.
این مطلب را در دو بحث آینده توضیح خواهیم داد.
بحث اول:
مبارزه با مواد مخدر از راه پرهیز و پیشگیری
و این مشتمل بر سه مطلب میباشد:
مطلب اول: توجه به ترتیب افراد، خانواده و جامعه.
مطلب دوم: ایجاد کار، وادارکردن به کسب حلال و مبارزه با بیکاری.
مطلب سوم: نشاندن ارزشهای اسلامی در قلوب و تبلیغ عمومی نسبت به ضررهای مواد مخدر.
مطلب اول: توجه به تربیت فرد، خانواده و جامعه
منتهای تربیت اسلامی این است که انسان در این جهان زندگی سعادتمندی داشته باشد که او را به سعادت ابدی جهان آخرت برساند.
و برای تحقق بخشیدن به این لازم است که مسلمان پرورش و نشأت خوب و درستی داشته باشد و راههای خوبی را از والدین یا قیم و سرپرستی دیگر که بچه به او اقتدا میکند، یاد گرفته باشد.
بنابراین، لازم است که والدین بر حمایت و تمرین حقایق و ارزشها و مبادی اسلام حارص باشند، پس وقتی که پیشوایی خوبی در والدین مسلمان وجود داشته باشد سعی بیشتر بر این خواهد داشت که فرزند بر آداب اسلامی و مبادی آن نشو و نما یابد، و این جد و جهد و کوشش آسان شده نتیجۀ خوبی را به دنبال خواهد داشت؛ زیرا طفل ارزشها و آداب اسلامی را از محیط و فضای مناسب عملاً یاد میگیرد.
لذا لازم است که خانواده برای فرزندان چراغ هدایت باشد نه کلید گمراهی، و باید پیشوای خوبی برای افراد خانواده از روی گفتار و کردار خویش قرار گیرد تا تربیتش مثمر ثمر و نتیجه خیر باشد و افراد خانواده بر مبادی خیر و فضیلت رشد کنند و اهداف تربیت اسلامی که متکفل سعادت دین و دنیای آنهاست تحقق یابد و آنها از لیزگاههای رذایل که بدترین و خطرناکترین آنها استعمال مواد مخدر است، کاملاً دور باشند.
همانگونه که اسلام توجه فوق العادهای نسبت به تربیت فرد نموده است در عین وقت توجه بزرگی نسبت به ساختار خانواده و نشأت دادن آن موافق به اسلام و مبادی آن مبذول داشته است تا شایستۀ بدوش گرفتن بار امانت بزرگی نسبت به تربیت افرادش قرار گیرد.
از بارزترین مظاهر توجه اسلام و اهتام آن نسبت به خانواده و جامعه و حفظکردن آنها از وسایل شر و فساد تشتت و ویرانی امور آینده میباشند:
اول: دستور به انتخاب خوب در ازدواج:
برای ازدواج ایده آل و پایدار ماندن آن، زیر بناهایی وجود دارد که ساختمان ازدواج روی آن استوار گشته و آن نتیجهای که از مشروعیت آن در نظر گرفته شده است بدست میآید. از جملۀ آن اساسها و زیر بناها امور ذیل میباشند:
زیرا امر ازدواج پس از رابطۀ عقیده قویترین و متداومترین رابطه است، لذا لازم است که دین زن و مرد یکی باشد تا امر ازدواج ثمرۀ مورد نظر را بدهد و شائبههای اختلاف عقیده صفای آن را مکدر نسازد، و واقعیتهای زندگی بهترین گواه بر این گفته ما میباشند؛ زیرا هرگاه بین زوجین اختلاف عقیده وجود داشته باشد راه سهل و آسانی برای مواد مخدر جهت سرایت در خانواده پدید میآید و مشکلاتی بر آن مرتب میگردند که حدو حصری نخواهند داشت.
2- زن و شوهر هردو باید متدین باشند:
هدف از تدین زوجین این است که حقیقت دین اسلام را بفهمند و بتوانند احکام، آداب و فضایل آن را عملاً در خود پیاده کنند. و مبادی و منهج اسلام را کاملاً لازمه و زندگی خود قرار دهند و در این باره متوجهساختن رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم [برای کسی که میخواهد ازدواج کند] کافی است، آن حضرت صل الله علیه و آله و سلم فرمود: «تُنْكَحُ الْمَرْأَةُ لِأَرْبَعٍ: لِمَالِهَا وَلِحَسَبِهَا وَلِجَمَالِهَا وَلِدِينِهَا، فَاظْفَرْ بِذَاتِ الدِّينِ تَرِبَتْ يَدَاك»([1]).
«با زن بخاطر چهار ازدواج میکنند: 1- بخاطر مالش. 2- برای حسبش. 3- بخاطر حسن و جمالش. 4- بخاطر دینش، پس با ازدواج به زن دیندار پیروز باش و از غیر آن دستت به خاک بیفتد».
3- هریکی از زن و مرد برای خود چنان همسری را انتخاب کند که خانوادهاش به اصالت، شرف، صلاح و پاکیزگی معروف باشد:
زیرا مردم به منزلۀ معادن هستند، کسانی که در زمان جاهلیت بهتر بودند در زمان اسلام هم بهتریناند، به شرطی که فقه و فهم داشته باشند؛ مردم بین خود تفاوتهایی از نظر شرافت و وضاعت، صلاح و فساد و خیر و شر دارند.
چقدر روابط زناشویی وجود داشته که در بدو امر بنابه انتخاب ناشایست یکی از زوجین دیگری را، ازدواج صورت گرفته و در نهایت سر به طغیان و نابودی زدهاند، و این چیزی است که روزمره محسوس و مشاهده میشود([2]).
دوم: معاشرت خوب زوجین با یکدیگر:
خداوند میفرماید: ﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ فَإِن كَرِهۡتُمُوهُنَّ فَعَسَىٰٓ أَن تَكۡرَهُواْ شَيۡٔٗا وَيَجۡعَلَ ٱللَّهُ فِيهِ خَيۡرٗا كَثِيرٗا ١٩﴾ [النساء: 19].
«و با زنان به معروف معاشرت کنید، پس اگر آنها را ناگوار دانستید، شاید آنچه را شما ناگوار بدانید خداوند در آن خیر زیادی قرار داده باشد».
کلمه «معروف» در این سیاق، کلمۀ جامعی است که شامل تمام آن چیزهایی است که خوبی آنها از نظر شرع و عقل شناخته شده باشد، از قبیل عادات و شمایل نیکو، اخلاق فاضله، ادای حقوق و واجباتی که خداوند آنها را زیر سایه رابطه تنگاتنگ زناشویی لازم قرار داده است، علما وجوه زیادی برای معاشرۀ بالمعروف ذکر کردهاند که برخی از آنها در ذیل نقل میشود:
1- وسعت بکاربردن در نفقه اهل و عیال، چنانکه خداوند متعال میفرماید: ﴿لِيُنفِقۡ ذُو سَعَةٖ مِّن سَعَتِهِۦۖ﴾ [الطلاق: 7]. «ثروتمند بر حسب ثروتش نفقه پرداخت نماید».
2- مشورهگرفتن از همدیگر در تمام شئون منزل نسبت به فرزندان و غیره، در خانهای که محبت و الفت در آن حکمفرما باشند و مادر و پدر در شئون زندگی دست بدست همدیگر بدهند سعادت و نیکبختی در آن رونق میگیرد و فرزندان در آن با بهترین وجه رشد و نشو و نما مییابند.
3- چشمپوشی هریکی از زن و مرد نسبت به نقایص یکدیگر بویژه وقتی محسن و مکارمش بیشتر باشد، چه کسی میتواند از همه عیوب سالم باشد؛ زیرا کمال تنها از آن خداست. آن اسلام که به خانه به عنوان سکن، امن و سلامتی نظر میکند، و چون به علاقه و ارتباط زن و مرد نگاه میکند آن را به مودت، رحمت و انس ستایش مینماید و این پیوند را بر اختیار مطلق قایم نگه میدارد تا بر هماهنگی، ابراز همدردی و دوستی پایدار بماند... خود همین اسلام است که به مردان میگوید: ﴿فَإِن كَرِهۡتُمُوهُنَّ فَعَسَىٰٓ أَن تَكۡرَهُواْ شَيۡٔٗا وَيَجۡعَلَ ٱللَّهُ فِيهِ خَيۡرٗا كَثِيرٗا ١٩﴾ [النساء: 19].
«پس اگر آنان (زنان) را ناگوار دانستید، شاید در آنچه شما ناگوار میدانید، خداوند متعال خیر بسیاری قرار داده است».
او چنین میگوید تا ارتباط زناشویی را محکم ساخته از گسستن آن با اولین اختلاف ممانعت کند، و تا گره ازدواج را محکم کند که با اولین درگیری باز نشود، و تا حقیقت این مؤسسۀ بزرگ را حفظ کند؛ از این که ملعبه و هدف نزاعهای احساساتی و حماقت آن میلی که به این سو و آن سو میپرد، قرار گیرد.
سوم: حل مشکلات خانوادگی در فضای خاص خانوادگی:
خداوند میفرماید: ﴿وَٱلَّٰتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَٱهۡجُرُوهُنَّ فِي ٱلۡمَضَاجِعِ وَٱضۡرِبُوهُنَّۖ فَإِنۡ أَطَعۡنَكُمۡ فَلَا تَبۡغُواْ عَلَيۡهِنَّ سَبِيلًاۗ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلِيّٗا كَبِيرٗا ٣٤ وَإِنۡ خِفۡتُمۡ شِقَاقَ بَيۡنِهِمَا فَٱبۡعَثُواْ حَكَمٗا مِّنۡ أَهۡلِهِۦ وَحَكَمٗا مِّنۡ أَهۡلِهَآ إِن يُرِيدَآ إِصۡلَٰحٗا يُوَفِّقِ ٱللَّهُ بَيۡنَهُمَآۗ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرٗا ٣٥﴾ [النساء: 34-35].
«به آن زنانی که از نافرمانی آنها احساس خطر دارید نصیحت کنید و از آنها در خوابگاه کنارهگیری کنید و آنها را بزنید؛ پس اگر مطیع قرار گرفتند، علیه آنها اقدامی نکنید، یقیناً خداوند غالب و بزرگ است. و اگر احساس خطر نمودید پس مقرر کنید حکمی از طرف مرد و حکمی از طرفی زن که اگر آنان اصلاح طلب باشند خداوند آنها را موفق میگرداند، یقیناً خداوند بسیار دانا و خبردار است».
منهج اسلامی انتظار نمیکشد تا فرمانی بالفعل تحقق یابد و پرچم عصیان به اهتزاز درآید و بیم قوامیت از ین برود، بلکه لازم است که در معالجه مبادی نشوز و نافرمانی قبل از قوی قرار گرفتنش مبادرت ورزید؛ زیرا سرانجامش فساد و ویرانی این مؤسسه مهم است.
لذا برای سرپرست خانواده اجازه رسید تا برخی از انواع تأدیب را به خاطر مصلحت در برخی از اوقات بکار گیرد و این بکارگیری تأدیب از روی انتقام و شکنجه نباشد، فقط به خاطر اصلاح و پیوند شگاف در نخستین بروز نافرمانی باشد.
اسلام یگانه دین جاوید و کاملی است که مقتضیات زندگی را برآورده و مشکلات را معالجه مینماید.
اسلام حاضر نیست که در قبال بروز نافرمانی و ناگواری تسلیم شده به گسستن این عقد اقدام نماید، و مؤسسۀ خانواده را در جلوی افراد بزرگ و کوچک بیگناه که هیچ قدرت و توانی ندارند، از هم بپاشد. مؤسسۀ خانواده در نظر اسلام عزیز است به اندازۀ مهمبودنش در بنای اجتماع و در امدادش به خشتهای جدیدی که لازمۀ نمو و رشد، ارتقا و امتداد آن هستند.
هرگاه فرد صالح و خانوادۀ باهم پیوسته و با امن یافته شود جامعهای چنان قوی پدید میآید که میتواند در برابر سیلابهای بنیانکن که هرچند خطرناک و با اسالیب خاص و وسایل مجهز روی آوردند مبارزه و مقابله نماید، و در عصر حاضر خطرناکترین آنها سلاح مواد مخدر است که آن را به وسیلۀ آتش جنگ در تمام کشورهای اسلامی افروخته شده و در اثر آن جوانان اسلام بنابر غفلت داعیان مخلص، اولیای امور و معلمان نسل جوان، جوانان مسلمان در سرتاسر کشورهای اسلامی از بین رفتهاند.
و حال آن که اسلام پیروان خود را بر طاعت و بندگی تربیت نموده و بر همین آنها را برانگیخته است و برای آنها توضیح داده است که هدف از آفرینش آنها عبادت خداست، چنانکه خود خداوند میفرماید: ﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦﴾ [الذاریات:56].
«یعنی ما جن و انس را بجز برای عبادت خود، برای امر دیگری نیافریدهام».
هرگاه انسان مسلمان با پروردگارش در ارتباط بوده و ایمان در وجودش قوی باشد، و به ادای فرایض و عبادات مقرره بپردازد، وقت فراغتی برایش باقی نمیماند تا آن را با استعمال مواد مخدر ضایع کند؛ زیرا بر انسان لازم است که نخست در این وقت نسبت به خود و این کاینات بزرگ و خالق عظیم خویش بیندیشد.
و در مرحله دوم طمانینیت و آرامش را احساس کند، زیرا او کسانی را در اطراف خود میبیند که با او در انجام عبادت و تذلل و لذتبردن در برقراری رابطه با خداوند جل و علا شریک هستند.
و هراندازه که مسلمان از همنشینان بد کناره بگیرد و به مکاید آنها پی ببرد و به راههای اغوای آنها آگاه باشد و نهایت خسارات و ویرانی مواد مخدر برای او واضح گردد، به همان مقدار ارتباطش با خداوند و تلاشش برای همنشینان نیک و توجه به سوی عبادت به اعتبار مفهوم عامش اضافه میشود؛ چنانکه خداوند میفرماید: ﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٦٢ لَا شَرِيكَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِكَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِينَ ١٦٣﴾ [الأنعام: 162-163].
«بگو که: نماز و حج و زندگانی و مرگ من برای خداست که پروردگار جهانیان است. شریکی ندارد و به این امر شدهام و من نخستین مسلمانم».
مطلب دوم: در برانگیختن بر کسب حلال و مبارزه با بیکاری
در جامعۀ اسلامی هر انسانی موظف است کار بکند، مأموریت دارد تا در گوشه و اطراف زمین بگردد و از رزق خدا بخورد، چنانکه خداوند متعال میفرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ ذَلُولٗا فَٱمۡشُواْ فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُواْ مِن رِّزۡقِهِۦۖ﴾ [الملک: 15].
«اوست که زمین را برای شما هموار ساخت پس در اطراف آن بگردید و از رزق خدا بخورید».
این کار نخستین سلاح مبارزه با فقر و اولین سبب جلب ثروت و نخستین عنصر در عمران و آبادساختن زمین است که به همین خاطر انسان در آن خلیفه قرار گرفت و خداوند به او دستور داد تا آن را آباد کند، چنانکه از زبان صالح علیه السلام خطاب به قومش نقل میفرماید: ﴿يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥۖ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ وَٱسۡتَعۡمَرَكُمۡ فِيهَا﴾ [هود: 61].
«ای قوم من! خدا را بپرستید که جز او معبودی دیگر برای شما نیست، (زیرا) پیدا کرد شما را از زمین و گردانید شما را باشنده در زمین».
اسلام به کسب حلال وادار و از کسب خبیث برحذر میدارد، از خلال مباحث؛ زیرا این مطلب به خوبی روشن میگردد.
1- اسلام درهای عمل را بر روی مسلمانان به خوبی گشوده است، تا از آنجمله آنچه را که شایستگیش را داشته و نسبت به آن آگاهی داشته باشد اختیار نماید و هیچ کار مشخصی را بر او لازم نمیکند مگر این که مصلحت جامعه در آن متعین باشد.
2- اسلام درهای کار را به روی مسلمانان نمیبندد مگر در صورتی که پشت سر آن ضرری برای شخص یا جامعه وجود داشته باشد، اعم از این که ضرر مادی باشد یا معنوی و تمام کارهای حرام در اسلام از این قبیل میباشند.
3- اسلام هیچ چیزی از حقوق خاصۀ کسی که در اثر کسب و کار بدست آورده مصادره نمیکند، بلکه هرچه مسلمان بر کسب نماید مال خودش میباشد، کسی دیگر در آن شراکت نخواهد داشت مگر این که اموال او به حد نصاب زکات برسند؛ پس وقتی مال کسی به حد نصاب زکات برسد بر او واجب میشود تا زکات آن را به برادران فقیر خود بدهد، زیرا آنها در موقعیت و مرحلهای زندگی را بسر میبرند که قبلاً همین ثروتمند بر آن بود.
4- اسلام از کاستن حق مسلمانی قطعاً جلوگیری میکند، بلکه وادار مینماید تا مزد کارگر قبل از خشکشدن عرقش داده شود، و مزد هرکس به اندازۀ کارش باشد نه کم و نه بیش، زیرا دادن مزد کمتر از استحقاق، ظلمی بحساب میآید که در اسلام از سختترین محرمات است.
معالجۀ اسلام برای انگیزههای بیکاری:
اسلام تمام انگیزههای نفسانی و عوایق علمی را که مردم را از کار و تلاش رزق و مسافرت در روی زمین باز داشته است معالجۀ ریشهکن نموده است، به گونهای که انسان در قبال آن به خاطر اجلال و احترام میایستد، آن برنامۀ شگفتانگیزی که بشر بعد از قرنها در پستی و سرگردانی ماندن، آن را لمس میکند و از مظاهر این معالجه است آنچه در ذیل ذکر میشود:
1- بعضی از مردم با این سوء تفاهم که ما بر خدا توکل میکنیم و از او انتظار روزی داریم روی از کار میگردانند.
اسلام این روش را اشتباه معرفی کرده و در برنامۀ درست و حسابشدۀ خویش توضیح داده است که کار با توکل تعارض و منافاتی ندارد، بلکه لازم است که همراه با توکل اسباب را فراهم نمود، در این باره شعار مسلم این است که «بر توکل زانوی اشتر ببند».
حکمت خدای حکیم و علیم تقاضا دارد که این ارزاقی که در بیابان و دریا آنها را برای مردم تضمین نموده است و روزیی که مقدر کرده و وسایل معیشتی که میسر ساخته است بدون جهد و کوشش و کار بدست نیایند، از اینجاست که خداوند سبحانه خوردن رزق را بر رفتن رفیق بر در مناکب (نواحی) زمین قرار داده و فرموده است: ﴿فَٱمۡشُواْ فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُواْ مِن رِّزۡقِهِۦۖ﴾ [الملک: 15]. «بروید در نواحی آن و بخورید از رزق خدا» پسی هرکسی که راه میرود میخورد و کسی که توان راه رفتن را دارد و مینشیند، سزاوار است که نخورد([3]).
2- و بعضی به بهانه این که ما خود را از کار و امور دنیا بریده فقط به بندگی خدا میپردازیم، زیرا خداوند به همین خاطر ما را آفریده است؛ چنانکه میگوید: ﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ ٥٦﴾ [الذاریات: 56]. «نیافریدهام جن و انس را مگر برای آن که بپرستند مرا».
به این گروه بشریت چنین تعلیم داد که در اسلام رهبانیت نیست و هرگاه در کارهای دنیوی نیت درست باشد و کارگر آن را درست انجام داده احکام اسلام را در آن مراعات کند خود همان کار برای خدا قرار میگیرد که مسلمان به وسیلۀ آن به خدا تقرب جوید، بهتر و شایستهتر آن است که انسان برای خود و اهل و عیالش زحمت بکشد، بلکه خداوند پایۀ اینگونه عمل را بالا برده تا آن را نوعی از جهاد قرار دهد. چنانکه میگوید: ﴿وَءَاخَرُونَ يَضۡرِبُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ يَبۡتَغُونَ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ وَءَاخَرُونَ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۖ﴾ [المزمل: 20]. «و دیگران که سفر میکنند در زمین طلب روزی مینمایند از فضل خدا و دیگران که کارزار میکنند در راه خدا».
بعضی از مردم به این خاطر دست از زحمت و کار میکشند که این ذلتی است یا این که در شهر و مسکن خودش کار گیر نمیآید و یا این که او زندگی خود را به وسیلۀ زکات و صدقات بسر میبرد، همه اینها در این نظریۀ خویش در اشتباه قرار گرفتهاند، زیرا کار هرچه باشد زحمتی است شرافتمندانه.
زیرا «هرکسی را بهر کاری ساختند» و مردم در این سر هم برای یکدیگر خدمت میکنند که این از روش آبادساختن این کاینات است، جای شگفتی نیست اگر ببینیم که مشاهیر و بزرگان مسلمان به سوی حرفه و کارشان منسوب میباشند و گوشها و چشمهای جهان پر هستند از نامهای درخشنده: بزاز، قفال، زجاج، خراز، جصاص، خواص، خیاط، صبان، قطان و غیره از کسانی که آثار نمایانی در محکمساختن تمدن جاوید اسلام از خود بجای گذاشتهاند.
مطلب سوم: کاشتن نهال ارزشهای اسلامی و تبلیغ عمومی ضررهای مواد مخدر
یقیناً کاشتن ارزشهای اسلامی و واداشتن بر تمسک به اسلام و لازم گرفتن آن برنامۀ زندگی است، و بیان موقف استعمال مواد مخدر و تفصیل نتایجی که از آن بدست میآید از قبیل ضررها و خطرهایی که امنیت فرد، خانواده و جامعه را تهدید میکند همۀ اینها بالاترین وسایل مشخصی هستند برای نجات از این مشکل خطرناک.
تجربههای بسیار اندکی که بعضی از داعیان با برخی از معتادان داشتهاند ثابت کردهاند که این روشهای ممتاز فایدهای دربر داشته است، زیرا بسا اوقات معتادان در خلال یک یا دو نشستی که با داعیان داشتهاند دست از استعمال این مواد برداشتهاند.
بنابراین، لازم است که مساجد رسانههای گروهی برنامههای درسی باشگاههای ورزشی و مؤسسات اجتماعی نقش مؤثری در متنفر ساختن و برحذر داشتن مردم از این سموم قاتل داشته باشند و اگر امامان مساجد بر این موضوع در سخنرانیهای روز جمعه توجه نمایند و معلمان و استادان آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند و در توضیح آن شاعران و ادیبان با اسلوب سهل و جذب به سرودن اشعار و نوشتن مقاله و سخنرانی بپردازند مقدار زیادی از خطرات این مشکل کاسته خواهد شد، و به طور قطع میدانیم که پیشگیری هستند، و این کار برای هرکس سهل و آسان است ولی با وجود این میبینیم که کوشش در این زمینه بسیار کم است. فإلی الله المشتکی.
بحث دوم:
در مبارزه با مواد مخدر به طریق معالجه
این بحث سه مطلب دربر دارد:
مطلب اول: مداوا با عبادت.
مطلب دوم: عقوبت (کیفر).
مطلب سوم: زحمتکشیدن در مبارزه با مواد مخدر.
قبلاً بیان کردیم که یکی از راههای پرهیز از شرور مواد مخدر کاشت ارزشهای اسلامی است.
و هرگاه این به پایۀ تکمیل برسد پشت سر آن مردم را به سوی عبادت تشویق و ترغیب نمایند و آن را محبوب دلها قرار دهند تا در یک فضای ایمانی زندگی خود را بسر برند و کاملاً از فضای رذیلت و حب منکرات دور باشند، زیرا قلب انسان همیشه احساس نیاز به سوی خدا دارد و این شعور و احساس اصیل و صادقی است که جای آن را هیچ چیزی نمیگیرد بجز این که مردم ارتباط خود را با خدا برقرار نماید. و به این سبب عبادت برقرار میشود بشرطی که به وجه مشروعی ادا گردد. پس نزد دلهای سالم، ارواح پاکیزه و عقلهای فهمیده چیزی برتر، لذیذتر، پاکیزه و خوشحالکنندهتر از محبت خدا، انس به او و شوق ملاقات با او نیست و آن شیرینیای که مؤمن در قلبش در نتیجه آن عبادت حاصل میکند هیچ حلاوتی بالاتر از آن نخواهد بود. این دل بجز با عبادت خدا و توجه به سوی او اصلاح نمیشود و فلاح و پیروزی را نمییابد و به سکون و آرامش نایل نمیگردد.
و هرگاه محبت خدا در قلب جایگزین شود تمام محبتهای ما سوایش را هرچند مستحکم باشند بیرون میراند، از اینجاست که عبادت مفیدترین علاج برای بسیاری از امراض و سمها که یکی از آنها استعمال مواد مخدر است، میباشد و عبادتی که ما به سوی آن اشاره نمودیم، مفهومی است که این لفظ کامل و شامل آن را دربر دارد و کافی است که ما، در اینجا بر تعریفی که شیخ الإسلام ابن تیمیه بیان نموده است اکتفا نماییم، چنانکه میگوید:
(عبادت اسمی جامع است که شامل تمام آن چیزهایی است که خداوند آنها را دوست دارد و میپسندد، از قبیل اقوال و اعمال باطن و ظاهر مانند نماز، زکات، روزه، حج، راستگویی، ادای امانت، نیکی و احسان با مادر و پدر، پیوند خویشاوندی، وفا به عهد و پیمان، امر به معروف نهی از منکر، جهاد با کفار و منافقین، احسان به همسایه، یتیمان، مساکین، مسافران و مملوکان چه از بهایم و چه از انسانها، دعا، ذکر، قرائت قرآن و امثال اینها از عبادات دیگر.
و همچنین محبت خدا و رسولش، ترس خدا و توجه به سوی او، اخلاص در دین، صبر، حکمت، سپاسگزاری نعمتهای خدا، رضا به قضای او، توکل بر او، امیدوارشدن به رحمتش، ترس از عقوبت و عذابش و امثال آنها از عبادات خداوندی)([4]).
پس تمام زندگی مسلمان عبادت خداست که در آن جایی برای انحراف و مجالی برای جلسات فسق و استعمال مواد مخدر وجود ندارد. چنانکه خداوند متعال میفرماید: ﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٦٢ لَا شَرِيكَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِكَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِينَ ١٦٣﴾ [الأنعام: 162-163].
شریعت اسلام شریعتی کامل و جاویدانی است. بنابراین، قوانینی را پیاده نموده است که ضامن مصالح مردم در معاش و معادشان باشند، از جملۀ آنهاست مشروعیت بعضی از مجازاتها برای کسانی که در نظام اجتماعی خلل ایجاد میکنند و یا نسبت به آبروی فردی تعرض مینمایند یا بر حقی از حقوق خصوصی یا عمومی تجاوز میکنند.
و این کیفرها به نص کتاب، سنت اجماع و قیاس ثابت هستند.
ابن قیم رحمه الله میگوید: «از جمله حکمتها و رحمتهای خداوندی این است که کیفرهایی را دربارۀ جنایاتی که بین مردم نسبت به یکدیگر واقع میشوند مشروع ساخت از قبیل جنایت در نفوس، ابدان، اعراض و اموال مانند: کشتن، مجروحساختن، قذف و تهمت و دزدی، پس خداوند وجهات زجرهای مانع از وقوع اینگونه جنایتها را مستحکم قرار داده و بر کاملترین وجهی آنها را مشروع ساخته است تا ضامن مصلحت جلوگیری و زجر همراه با عدم تجاوز از حدی باشد که مستحق آنست»([5]).
عقوبت در لغت عبارت است از آن جزایی که ولی امر یا نایب او بر کسی وارد میکند که مرتکب به مخالفت شرعی شده باشد، چنانکه به حقی خصوصی یا عمومی تعدی کرده باشد.
و این عقوبت مأخوذ است از فعل عاقب يعاقب معاقبة وعقوبة وعقابا. در لسان العرب آمده است: «عقاب و معاقبه عبارت است از این که به کسی در برابر کردارش سزایی داده شود، و اسم این سزا عقوبت است، و عاقبه بذنبه معاقبة وعقاباً أخذ به، وتعقب الرجل إذا أخذته بذنب کان منه...»([6]).
در تهذب اللغة آمده است: «عقاب و معاقبه عبارت است از: سزادادن به کسی مساوی با کردارش که اسم این عقوبت است، ويقال أعقبته بمعني عاقبته»([7]) (أعقبته از باب افعال و عاقبته از باب مفاعله یک معنی دارند).
تعریفات اهل علم راجع به عقوبت، اهداف عقوبت دور میزنند به ویژه آنچه به ریشهکن کردن جرم و اصلاح مجرمان تمام میشود، برخی از آن تعریفها در ذیل نقل میشوند:
علامه ماوردی حدود را چنین تعریف نموده است: «سزاهایی که خداوند بخاطر جلوگیری از ارتکاب محظورات و ترک مأمورات مقرر فرموده است»([8]).
محقق ابن همام فرموده است: «موانع قبل الفعل وزواجر بعده»([9]) یعنی، آنها قبل از انجام کار مانع و بعد از آن سزا به حساب میآیند.
علامه ابن عابدین فرموده است: «تحقیق آن است که بعضی از مشایخ فرمودهاند که آنها قبل از انجام کار موانع و بعد از آن زواجر قرار میگیرند؛ یعنی با دانستن مشروعیتش مردم از ارتکاب کار بد خودداری نموده و پس از سزای انجام کار از تکرار ارتکاب باز میماند...»([10]).
از مباحث فوق میتوان چنین نتیجهگیری کرد که عقوبت عبارت از آن سزایی است که بخاطر مصلحت جامعه بر نافرمانی از امر شارع مقرر میگردد.
هدف از اجرای آن اصلاح حال بشریت و نگهداشتن آنها از مفاسد و نجاتدادنشان از جهالت و رهنمایی آنان از گمراهی به سوی هدایت و بازداشتن آنها از ارتکاب معاصی و وادار کردنشان به طاعت و بندگی است([11]).
عقوبت بر دو قسم است: عقوبت اخروی و عقوبت دنیوی.
باز عقوبت اخروی نیز بر دو قسم است:
عقوبت مؤبد و عقوبت مؤقت.
1- عقوبت مؤبد: آنست که خداوند به کفار و منافقین بر حسب تفاوت درکاتشان به رفتن در جهنم قضاوت میفرماید، چنانکه میفرماید: ﴿يُرِيدُونَ أَن يَخۡرُجُواْ مِنَ ٱلنَّارِ وَمَا هُم بِخَٰرِجِينَ مِنۡهَاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ مُّقِيمٞ ٣٧﴾ [المائدة: 37].
«میخواهند از آتش جهنم بیرون شوند ولی نمیتوانند از آن خارج شوند و برای آنها عذاب همیشگی هست».
و نیز میفرماید: ﴿وَمَا هُم بِخَٰرِجِينَ مِنَ ٱلنَّارِ ١٦٧﴾ [البقرة: 167].
«از جهنم بیرون نمیشوند».
و میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ فِي ٱلدَّرۡكِ ٱلۡأَسۡفَلِ مِنَ ٱلنَّارِ﴾ [النساء: 145].
«همانا منافقین در پایینترین طبقۀ جهنم قرار دارند».
2- عقوبت مؤقت: آنست که خداوند به مسلمان گناهکار که بر ارتکاب گناه بدون توبه از این جهان فوت کردهاند سزا بدهد، چنانکه میفرماید: ﴿وَمَن جَآءَ بِٱلسَّيِّئَةِ فَلَا يُجۡزَىٰٓ إِلَّا مِثۡلَهَا وَهُمۡ لَا يُظۡلَمُونَ ١٦٠﴾ [الأنعام: 160].
«یعنی، هرکس اعمال بد بیاورد، پس کیفر داده نمیشود مگر به اندازۀ آن گناه و بر آنان ظلم کرده نمیشود».
عقوبت دنیوی نیز بر دو قسم است:
1- عقوبت مقدر از جانب شارع که نمیتوان در آن هیچگونه کمی و بیشی نمود.
2- عقوبت غیر مقدر که میتوان در آن کم و زیاد کرد و آن وابسته به صوابدید حاکم و وضعیت جنایتکار است، چنان کیفری که برای باز آمدن مجرم کافی باشد که آثار جنایتش از افراد یا جامعه زدوده شوند»([12]).
کیفر معتاد، توزیعکننده، قاچاقچی و کاشتکنندۀ مواد:
علماء در باره حرمت مخدرات باهم اختلافی ندارند و همچنین در باره شدید قرار دادن عقوبت بر تناول کنندهاش نیز اختلافی نخواهند داشت؛ زیرا استعمالکننده در خلال استعمالش اقدام به هلاکت خود میکند حال آن که خداوند از این، در کتاب خویش برحذر داشته است، چنانکه میفرماید: ﴿وَلَا تُلۡقُواْ بِأَيۡدِيكُمۡ إِلَى ٱلتَّهۡلُكَةِ﴾ [البقرة: 195]. «خود را به سوی هلاکت نیفکنید».
اگرچه استفادهکننده در اثر حماقت و نادانیش بر بزرگترین نعمت خداوند که مدار تکلیف است یعنی نعمت عقل تجاوز تعدی مینماید بازهم اهل علم در باره عقوبتی که او سزاوارش هست اختلاف نظر دارند که آیا عقوبت آن عقوبت خمر است یا عقوبت تعزیری است؛ در این باره دو قول از آنان منقول است و این دو قول مبنی بر اختلاف آنهاست، در این مورد که آیا مواد مخدر نشئهآور است یا خیر.
بعضی از علماء احناف شوافع، مالکیه و حنابله میگویند که: عقوبت مواد مخدر عقوبت خمر نیست، بلکه عقوبت تعزیری است که وابسته به صوابدید حاکم بر حسب حال استعمالکننده و آثاری که از آنها مرتب میگردند. گاهی ضربۀ شلاق، گاهی زندان و گاهی به صورتی دیگر است البته حد سکر بر او اجرا نمیگردد، زیرا مواد مخدر مسکر و نشئهآور نیستند پس اسم خمر شامل آنها نخواهد شد.
لذا مقایسه آن بر خمر از دو وجه مردود است:
یکی این که شرط قیاس در حدود مساوات است و اینها با خمر هیچگونه شباهتی ندارند؛ زیرا با استعمال شراب، عربده کشی و خشم پدید میآید که از مواد مخدر چنین چیزی پدید نمیآید، در شرابنوشی عقل غایب شده در شارب قوۀ و نشاط پدید میآید ولی مواد مخدر با وجود این که عقل را زایل میگردانند در وجود استعمالکننده سستی و خواب آلودگی پیدا میشود.
دوم این که مواد مخدر پاک هستند و خمر نجس است، البته اختلاف در این است که نجاستش حسی است یا معنوی، لذا مناسب است که بخاطر تأکید زجر اجرای حد بر شرابخوار واجب شود([13]).
گروهی از علماء معتقد هستند که سزای استعمالکنندۀ مواد مخدر حد شراب است، از آنجمله: شیخ الإسلام ابن تیمیه، ابن قیم، ذهبی، زرکشی و غیره میباشند؛ ایشان میگویند: دلایلی که در باره حرمت شراب وارد شدهاند شامل تمام مسکرات هستند اعم از این که مایع باشند یا جامد، مأکول باشد یا مشروب و در این عموم مواد مخدر نیز داخلاند.
به نظر من قول دوم راجح است که حکم مسکرات شامل مخدرات است و بر کسی که آنها را استعمال میکند حد شرعی خمر واجب میگردد، بلکه من مایل به این هستم که اگر آن شخص با وجود اقامۀ حد بازهم از ارتکاب مواد باز نیامد حاکم میتواند بر حسب نظریه خویش بر او حکم تعزیر هم اجرا نماید حتی اعدام. والله اعلم.
هیئت کبار علماء در کشور عربستان سعودی به همین نتیجه رسیدند و قطعنامهای به شماره (85) در مؤرخه 11 / 11 / 1401 هـ ق. صادر نمودند، در این قطعنامه آمده است:
«هرکسی که فقط دست به استعمال آن بزند در حق او حکم شرعی مسکر اجرا خواهد شد و اگر استعمال آن را به صورت مستمر ادامه داد و در حق او اقامۀ حدی میسر نگردید حاکم میتواند با اجتهاد خود عقوبت تعزیری بر او اجرا کند تا موجب زجر و خودداری قرار بگیرد، اگرچه به قتل تمام بشود.
ترویج مواد مخدر باعث از بینرفتن اخلاق و ارزشها در جامعۀ اسلامی است و این از باب ترویج منکرات و تعاون علی الإثم و العدوان است که خداوند از آن در کتابش مردم را برحذر داشته است، چنانکه میگوید: ﴿وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ﴾ [المائدة: 2]. «بر گناه و تجاوز همکاری نکنید».
بنابراین، مناسب است عقوبت به گونهای باشد که زاجر و باز دارنده قرار گیرد، اگرچه بخاطر زجر نوبه به اعدام هم برسد. قطعنامۀ صادرۀ هیئت کبار علمای کشور عربستان سعودی به شماره (85) در مؤرخه 11 / 11 / 1401 هـ ق، روی این نص صریحی فرموده است، چنانکه در آن آمده است: «هرکسی آن را رواج دهد چه بطریق ساختن یا واردکردن به صورت خرید و فروش، هدیه، تحفه و امثال از راههای دیگر ترویج، اگر این عمل نخستین بار اوست باید به شدت، تعزیر بر او چه با زندان کردن او، یا شلاق زدن، یا جریمه نقدی، و یا هردو باهم، بنابه رای قاضی اجرا شود.
و اگر این عمل از او به صورت تکرار انجام گیرد به گونهای باید به او تعزیر زده شود که شر آن از جمله کوتاه شود اگرچه به اعدامش تمام بشود، زیرا او با انجام این عمل از مفسدین فی الأرض قرار گرفته و از کسانی بحساب میآید که جرم در قلوب آنها ریشه دوانیده است و محققین اهل علم ثابت کردهاند که اعدام نوعی از تعزیر میباشد.
قاچاق مواد مخدر آثاری بدی بر فرد و جامعه دارد، همانند آثار ترویج آن بلکه بیشتر از آن. بنابراین، کیفر قاچاقچی مثل کیفر ترویجدهنده یا برتر از آن باید باشد، هیئت کبار علماء در کشور عربستان سعودی به همین نتیجه رسیده است، در قطعنامه شماره (138) مؤرخه 20 / 6 / 1407 هـ چنین آمده است: «... نسبت به قاچاقچی مواد مخدر، همانا کیفر آن اعدام است؛ زیرا او با این عمل خویش فساد بزرگی را در کشور داخل میکند که تنها منحصر به خود قاچاقچی نیست، بلکه در مجموع ضررهای جسمی و خطرهای سهمگینی بر ملت وارد میکند.
کسی که مواد ورودی را جلب یا از خارج دریافت میکند و به توزیعکنندگان و مروجین میدهد، نیز ملحق به قاچاقچی است...»([14]).
کسی که به کشت و زرع مواد مخدر یا ساختن آن اقدام میکند او هم در ردیف مروجین داخل است. بنابراین، سزای او هم سزای مروجین میباشد، و آن وابسته به رأی حاکم است اگر او صلاح دید که با آتش کشیدن کشت و زرع و تلف نمودن مواد مخدر و تعزیر زدن کشاورز به شلاق یا زندان یا جریمۀ نقدی شر او کوتاه میشود، میتواند این کارها را با او انجام دهد و اگر بازهم کشاورز کار خود را ادامه داد و از آن دست بردار نشد، حاکم میتواند او را تعزیراً به قتل برساند؛ زیرا کشت مواد مخدر از بدترین انواع فساد فی الأرض و گسترش رذیله و اعلان مسکرات است و آن عقوبتی را که در حق مروج سابقاً ذکر نمودیم کاملاً بر کاشتکار منطبق میشود. والله أعلم.
مطلب سوم: کوششهای انجام شده در مبارزه با مواد مخدر
استعمال مواد مخدر قاچاق آن، تجارت و کشت و زراعتش از آن مشکلات بزرگی است که جهان را ویران میکند و از روزی که جهان به خطرات این مشکل پی برد، دارد زحمتهای پیاپی جهت برنامهریزی نظام شدیدی برای استحکام نظارت بر آن و منحصر کردن استعمالش را فقط بر اغراض طبی و علمی به خرج میدهد. بنابراین، کنفرانسها و جلسات زیادی بر این منعقد گشته است که از حجم این مشکل بکاهند و بسیاری از مراکز دولتی جهت این کار مقرر گردیده است.
کشور عربستان سعودی با وابستگانش از کشورهای دیگر عربی و دولتهای اسلامی زحمتهای ممتازی در این میدان کشیدهاند که زحمتها و کوششهای جهانی و منطقهای در امور زیر خلاصه میگردند:
نخست، برگزاری کنفرانسها و معاهدههای جهانی برای مبارزه با مواد مخدر:
1- از زحمتهایی که در اوایل قرن نوزدهم انجام گرفت برگزاری نخستین کنفرانس جهانی بود که برای مواد مخدر (شانگهای به سال 1909 م) برگزار شد و ایالات متحده آمریکا در آن دعوت نمود تا حاضرین در کنفرانس، تحقیق و بررسی مشکل مواد مخدر و آثار پدید آمده از آن را به عهده بگیرند و بر این دعوت کنفرانس چهارده کشور لبیک گفت. در این کنفرانس قطعنامههایی صادر گردید که باید برای جلوگیری از گسترش این دشمن خطرناک اقدامات ریشهکن انجام گیرد.
2- کنفرانس دوم در «لاهای» به 1912 م برگزار شد و قرار داد اتفاقی در آن بر (معاهدۀ جهانی افیون) به اتمام رسید که دولتهای شرکتکننده بر نظارت تولید افیون خام و تقیید خام و تقیید صدور آن و استعمالش و منحصر کردن مواد مخدر بر اهداف پزشکی متعهد شدند.
3- کنفرانس (ژنو) در سال 1925 م منعقد گردید و جمع حاضر در آن بر ممنوعیت تجارت و معاملۀ افیون و تعزیر کسانی که به معاملۀ آن اقدام مینمایند تأکید نمودند.
4- کنفرانس دوم (ژنو) در سال 1936 م برگزار گردید و از مواد مهم قطعنامۀ آن این هم بود که مجرمان مواد مخدر باید به مأمورین انتظامی تحویل گردند و جهت پیگیری مواد مخدر، همکاری لازم با مأمورین انجام گیرد.
5- سپس یگانه معاهدهای برای مواد مخدر در سال 1916 م انجام گرفت، این معاهده تمام معاهدات قبلی را در خود جمع کرد؛ سپس این معاهده در سال 1972م حک و اصلاح شد تا نظارتهای دولتی را محکمتر سازد.
6- معاهدۀ دوم و آن معاهدۀ داروهای نفیس به سال 1971 م است که نظامی برای نظارت بر مواد دارای تأثیر بر روان و عقل، نظامی وضع کرد.
ثانیاً، انجمنها و مراکز دولتی برای مبارزه با مواد مخدر:
انجمن مواد مخدر در سال 1961 م با عضو، تشکیل شد که انتخاب آنها از کشورهای تولیدکنندۀ مواد مخدر و کشورهای سازنده آن مواد و کشورهای که مشکل استعمال و تجارت مواد مخدر را به دوش دارند، انجام گرفت.
2- هیئت نظارتهای کشوری بر مواد مخدر
این هیئت به موجب عهدنامۀ ویژهای که در سال 1961 م تشکیل شد پدید آمد. از بارزترین اشیای مهم آن ممنوعیت کاشت مواد مخدر و تجارت آن و محدودکردن نیازهای پزشکی از آن و توزیع جهانی آن بود.
3- صندوق بین المللی برای مبارزه با به کار بردن مواد مخدر
این صندوق در سال 1971 م پدید آورده شد و منابع درآمد مالی آن، تبرعاتی است که کشورهای عضو میدهند. از بارزترین کارهای مهم آن محدود کردن خطر مشکل مواد مخدر است، و آن جایگزینکردن کشتی مفید به جای کشت مواد مخدر و محکمساختن وسایل مبارزه در کشورهای عضو و بالابردن سطح امنیت مبارزین در میدانهای مبارزه است.
مهمترین مسئولیت این سازمان جنبۀ بهداشتی مشکل مواد مخدر است که انواع مواد مخدر را تجزیه و تحلیل کرده مورد آزمایش قرار میدهد و ضررهای بهداشتی آن را واضح میسازد؛ همچنین برنامههای عملی را برای جلوگیری از همکاری با موسسهها و هیئتهای عامل در این میدان تقدیم میکند، همچنان که خدمات پزشکی، درمانی را برای نجات معتادان از مرگ حتمی انجام میدهد.
سوم، مراکز عربی برای مبارزه با مخدرات:
1- دفتر بین المللی عربی برای شئون مخدرات که مقرش در اردن است، و آن تابع مجلس وزرای داخلی کشورهای عربی است، این دفتر کوششهای بسیاری در راه مبارزه با مواد مخدر دارد که میتوان به عنوان مثال موارد ذیل را ذکر کرد:
گرفتن جلساتی در این باره گردشها، تهیهکردن بحثهای مفید و زمینهساز دیدارهای وسیع با عاملین در میدان مبارزه.
2- کوششهای صادر شده از مجلس وزرای داخلی کشورهای عربی، از جمله:
الف- قانون متحد عربی برای مبارزه با مواد مخدر که آن را مجلس وزرای داخل کشورهای عربی در دارالبیضاء سال 1986م به تصویب رساند.
ب- استراتیژیک عربی برای مبارزه با استعمال اشیای غیر مجاز که آن را مجلس در سال 1986م به تصویب رساند، نتیجۀ نهایی آن همکاری جدی بین کشورهای عربی بر، بستن مرزهای ترویج مواد مخدر و جایگزینکردن زراعتهای مجاز بجای کاشت گیاهان مخدر است.
3- مرکز عربی برای تحقیقات و بررسیهای امنیتی و تمرینی.
این مرکز کوششهای بزرگی برای در تنگنا قراردادن اعتیاد و ترویج مواد مخدر دارد، شاید از بارزترین کوششهای مملوس آن، ترتیبدادن ملاقاتهای شاخص متخصصین بزرگ، و استادان دانشگاه برای علاج این پدیده است، باز آن بحثهای شاخص و توصیه هدف داری که از این دیدارها برمیآیند، در کاستن حجم این مشکل سهم به سزایی دارند.
چهارم، مرکزها و هیئتهای فعال در کشور عربستان سعودی در میدان مبارزه با مواد مخدر:
کشور عربستان سعودی یکی از آن کشورهایی است که در مبارزه با مواد مخدر همیشه کوششهای شاخصی داشته و دارد، و این کوششهای به خرج داده شده از صمیم قلب هر مسلمان عربستانی در این سرزمین پاک سرچشمه میگیرد، زیرا مبارزه با مواد مخدر وظیفۀ شرعی هر مسلمان است که از جانب اسلام بر دوشش گذاشته شده است، هریکی حسب امکانات و نیروهایی که خداوند به او بخشیده در این میدان زحمت میکشد.
هیئتهایی که وظیفۀ مبارزه در این کشور را انجام میدهند بر دو نوعاند: هیئتهای عمومی و هیئتهای خصوصی.
هیئتهای عمومی آن گروهها و دستگاههای بزرگ و کوچکی هستند که در گوشۀ این کشور مستقراند، زیرا مسئولیت عمومی پیگیری معتادان، قاچاقچیان و مروجین مواد مخدر با تبلیغ جهتهای خصوصیی که متولی شئون آنهاست بر دوش آنان است.
هیئتهای خصوصی بر دو نوعاند: 1- هیئتهای متخصص در مبارزه با مخدرات مثل ادارۀ کل مبارزه با مواد مخدر و هیئتهایی که مخدرات و منکرات دیگر را بر عهده دارند، در اینجا مهمترین هیئتهای خصوصی که در مبارزه با مواد مخدر همکاری دارند، به طور اختصار ذکر میشوند:
1- ادارۀ کل مبارزه با مواد مخدر:
این اداره تابع وزارت کشور است و دارای زحمات موفقیت آمیزی است در پیگیری استعمالکنندگان، ترویجدهندگان و قاچاقچیان مواد مخدر در داخل کشور اعم از اهل خود کشور یا بیگانگانی که داخل کشور اقامه دارند.
این اداره هر نوع وسایلی که در امکان دارد، در تحقیق آنچه از امور مهم، مربوط به آن است بکار میگیرد؛ و همیشه از کل اتباع و اقامتکنندگان در کشور میخواهد که به خاطر حمایت کشور از بلاهای این زهر خطرناک با او همکاری داشته باشند.
این اداره تنها به دستگیری معتادان و رواجدهندگان مواد مخدر بسنده نمیکند، بلکه در ضمن سعی بسیار دارد تا مردم را از ضررها و مفاسد مواد مخدر آگاه سازد، بسا اوقات برای به اثبات رساندن این هدف بزرگ دیدارها و جلساتی منعقد کرده و نمایشگاههایی برگزار کرده است.
این اداره وابسته به وزارت دارایی و اقتصاد کشور است، مرکز اصلی آن در «ریاض» است و شاخههایی در گذرگاههای مختلف زمینی، دریای و هوایی دارد و کارهای مهم بزرگی در پیگیری و بازرسی صادرات و واردات از این گذرگاهها را انجام میدهد، شاید کوششهای بزرگش در گرفتن مقادیر بزرگی از قاچاق مواد مخدر دارای اثر بزرگی در قلب اهل کشور باشد و از آن جایی که این اداره کاملاً وظیفۀ خویش را انجام میدهد، مردم در راحتی و اطمینان بسر میبرند. امیدوارم که مسئولین، این اداره را با استخدام جوانان مخلص و ملتزم به اسلام و احکام اسلامی از نظر رفتار و برنامۀ زندگی تقویت کنند تا رسالت خویش را به خواست خداوند متعال به نحو احسن انجام دهد.
این دستگاه تابع وزارت کشور است و کارهای نمایانی در تعقیب قاچاق و قاچاقچیان مواد مخدر و... دارد. از آمارگیریهای بزرگی که بیانگر کمیت مقادیری است که از سوی نیروهای سلاح حدود اعم از حدود زمینی و دریایی ضبط شدهاند کوششهای آن واضح میگردد.
4- مراکز بحثهای مبارزه با جرم:
این مرکز وابسته به وزارت کشور است، این مرکز به عنوان یکی از مراکز پیشگیری از هرنوع جرم به ویژه جرم استعمال ترویج و قاچاق مواد مخدر به حساب میآید. وظیفه آن از خلال بحثهایی که دربارۀ جرم، اسباب جرم، انگیزههای آن، راههای پیشگیری از آن، علاج و اماکن پخش و توزیع آن دارد، واضح میشود. این مرکز مجموعهای از بحثهای مهم را تقدیم جامعه کرده است که بسیاری از محققان و متخصصانی که در جلوگیری از گسترش مواد مخدر در جهان همکاری دارند، از آنها استفاده کردهاند.
شاید از بارزترین کارهایی که این وزارت در رابطه با مبارزه با مواد مخدر انجام میدهد، جنبۀ علاجی آن باشد که این وزارت علاج معتادان را در بیمارستانهای مخصوص به این هدف به عهده دارد، بیمارستانهای امل (امید) در کشور با کوشش خستگی ناپذیر، سهیم علاج بسیاری از کسانی شدهاند که در دام مخدرات افتادهاند که در نتیجه این افراد از این بیمارستانها به حالتی خارج شدهاند که خود عامل سازندگی و اصلاح در اجماع قرار گرفتهاند در حالی که قبلاً کلنگهای انهدام قرار گرفته بودند، و این نعمت بزرگی است که حمد و منت از آن خداست.
زحمات و کوششهای وزارت ارشاد در مبارزه با مخدرات با پخش و انتشار مجله، رسایل و کتب و برنامههای صدا و سیما در تبلیغاتی که شامل اضرار این مواد و نتایج مهلکی که اجتماع با امن و مطمئن را متزلزل میگرداند، ظاهر میشود؛ این وزارت کوششهایی قابل لمس انجام داده و امیدواریم که این زحمات را ادامه بدهد و خط مشیی را مشخص کند تا فرهنگیان برگزیدۀ کشور از جمله علماء، اساتید دانشگاه و... بر آن عامل شوند([15]).
7- هیئتهای امر به معروف و نهی از منکر:
این هیئتها در پیگیری استعمالکنندگان و ترویجدهندگان مواد مخدر نقش مهمی را بازی نموده و بحمدالله تا حد بزرگی موفقیت حاصل کردهاند که شاید این از اخلاص مسئولین و کارکنان این هیئتهاست که این همه زحمات را به خاطر خدا و امید ثواب متحمل میشوند، این زحمات از بین آن کمیتهایی که هیئتها ضبط کرده و از لوحههای تقدیر و مدالهایی که افراد هیئتها در مناسبتهای عمومی و خصوصی کسب کردهاند، ظاهر میگردد.
اینها مهمترین مراکزی هستند که کوششهای بارزی در مبارزه با مواد مخدر دارند، شاید عامل تشویقی و جایزههایی که این موسسهها از مسئولین دولت دریافت میکنند تأثیر بزرگی در چسبیدن به کار و دریافت جایزه داشته باشد.
منهج بارز اسلامی در مبارزه با مخدرات بر دو عنصر مهم قایم است:
یکی: پیشگیری [با مفهوم عام] زیرا اسلام به سوی هر وسیلۀ مجازی که انسان را از مخدرات حفاظت کند، دعوت میدهد؛ مگر این که سبب انتهاک امری حرام یا سبب تهاون به امر واجبی باشد.
دوم: علاج است، و این با راهها و روشهایی که متکفل ریشهکن کردن این زهرهاست انجام میگیرد، اگرچه این با استیصال بعضی از میکروبهایی باشد که دوست دارند با حساب دیگران در اجتماع زندگی کنند.
هرگاه توجیه درست در خانه، مدرسه، خیابان، و بازار و مسجد حاصل شود و هر مسئولی با بهترین وجه انجام مسئولیت بکند، هرگز مواد مخدر به سوی اجتماع راه پیدا نخواهند کرد، هرچند مجرمین و بازیگران نقشه بکشند.
([2])- در این موضوع به جلد اول کتاب تربیت اولاد در اسلام، تألیف عبدالله ناصح علوان مراجعه شود، کتاب مذکور توسط مولوی عبدالقادر دهقان و عبدالکریم حسینپور به فارسی ترجمه شده، امید است که به زودی انتشار یابد (مترجم).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر