مخدر مأخوذ از خدر است که به معنی ضعف و تنبلی و سستی میآید. زمانی میگویند: «تخدر العضو» که عضو شل گردد و نتواند حرکت کند. (خدر) از باب «سمع» میآید؛ گفته میشود: «خدر الشارب» آن هنگام که نوشندۀ شراب سست و ضعیف شود، و خدر بر تاریکی مکان نیز اطلاق میگردد. میگویند: «مکان أخدر وخدر» وقتی که مکان تاریک باشد؛ و از اینجاست که به تاریکی شدید «حدرة» گفته میشود، و به هرآنچه جلو چشم را گرفته و حایل باشد میگویند: «أخدرة».
و هرآنچه تو را پنهان کند به آن «خدر» گفته میشود و از همین «خدر الجارية» مأخوذ است، یعنی آن اتاقی که «دختر» در آن پنهان میشود. و میگویند: «خدر الأسد واخدر» یعنی، شیرکنام خویش را لازم گرفت. وخدره اکمه واخدره عرينه. یعنی، کنام او آن را پنهان کرد.
و خدر بر سردی نیز اطلاق میگردد؛ چنانکه میگویند: «ليلة خدرة» به شبی که سرد باشد، و «يوم خدر» به روزی که سرد باشد.
خلاصه اینکه «خدر» بر معانی زیرا اطلاق میگردد:
1- تاریکی. 2- سیر و سیاحت. 3- چشمپوشی. 4- سردی. 5- لازم گرفتن چیزی. 6- جایگزین شدن.
که همۀ اینها بزدلی، عقبماندگی، سرگردانی، کودنی و بیغیرتی را به دنبال دارند، و تمام این معانی در معتاد به مواد مخدر متحقق میباشند؛ اعم از این که مواد مایع را استعمال کند یا جامد آن را.
علامه قرافی رحمه الله آن را چنین معرفی کرده است: «هي ما غيب العقل، والحواس دون أن يصحب ذلك نشؤة أو سرور». یعنی، (مخدر آن چیزی است که عقل و حواس را مختل کند، بیآنکه نشئه و شادیی دربر داشته باشد).
ابن حجر هیتمی فرموده است که آن عبارت است از: «تغطية العقل» (پوشاندن عقل) بدون از شدت طرب، زیرا این از ویژگیهای مسکر مایع میباشد.
مصنف «عون المعبود» آن را چنین تعریف کرده است: «ما يغطي العقل دون حدوث طرب أو عربدة أو نشاط». (آن چیزی که عقل را بپوشاند بدون پیش آمدن طرب، عربده یا نشاط).
و در موسوعۀ فقهیه آمده است: «التخدير تغطية العقل من غير شدة مطربة» (تخدیر پوشاندن عقل است، بیآنکه طربی شدید دربر داشته باشد).
خلاصه این که به هر مادۀ خام یا ساخته شدهای که بیدارکننده یا آرامبخش باشد و بدون غرض طبی بکار گرفته شده موجب اعتیاد گردد و به دنبال آن ضرر جسمی، اجتماعی و اخلاقی پدید آید، مخدر نامیده میشود.
و این تعریف شامل تمام انواع مواد مخدر فعلی و آنچه در آینده پدید آید، میباشد.
از لابلای تعریف اخیر روشن میگردد که بین معنی شرعی و معنی لغوی ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد، زیرا معنی لغوی عبارت از: ضعف، کسالت، فتور، تاریکی و پنهانی است، و معنی شرعی نیز شامل همۀ اینهاست. بنابراین، معنی شرعی با معنی لغوی هم آهنگی کامل دارد.
اما بعضی از دانشمندان در قبال یکی بودن مشروبات مسکر و بقیۀ مواد مخدر بر دو گروه تقسیم شدهاند:
گروهی تمام این مواد اعم از حشیش، افیون، بنگ، و امثال اینها و مشروبات نشهآور را در یک حکم قرار دادهاند؛ زیرا که این همه را نشئهآور گفتهاند.
از سرشناسان این گروه، میتوان ابن تیمیه، حافظ ابن حجر و امام ذهبی را نام برد.
گروهی دیگر این مواد را مفتر قرار دادهاند که خاصیت آنها فقط در سست و شلگردانیدن و از حرکت بازداشتن اعضا پدید میآید نه در پنهانکردن عقل، از حامیان این گروه میتوان مؤلف «عون المعبود» را نام برد. او میگوید: خدر عبارت از آن ضعف و سستی در بدن است که برای نوشندۀ شراب پیش از سکر پدید میآید، چنانکه ابن اثیر در «النهايه»([1]) تصریح کرده است([2]).
اما پس از نظر دقیق و عمیق بر وقایع معتادان، چارهای نیست جز این که بر قول گروه اول مراجعه شود که این را شخصاً خودم به هنگام مصاحبه به بعضی از زندانیان معتاد ملاحظه کردم، و آنان برایم توضیح دادند که بسا اوقات تأثیر مواد مخدر بالاتر از تأثیر مسکر میباشد.
به هرحال تأثیر مسکر و مخدر در یک شخص فرق میکند، اما در شخصی دیگر فرقی ندارند. همچنین از نظر کمیت در بعضی فرق میگذارند و در بعضی خیر. ولی آنچه بدون منازعه مسلم است، این است که تأثیر مواد مخدر از تأثیر مسکر اگر بالاتر نباشد کمتر هم نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر