علامه حجة الإسلام أبو جعفر الوراق طحاوی رحمة الله عليه (در مصر) فرمودند:
این بیان عقیدۀ أهل سنت و جماعت مطابق با مذهب فقهای ملت امام أبوحنیفه نعمان بن ثابت کوفی و امام أبویوسف یعقوب ابن ابراهیم انصاری و امام ابو عبدالله محمد بن حسن شیبانی رضوان الله علیهم أجمعین است، و آنچه که از اصول دین بدان معتقدند، و براساس آن پروردگارشان را میپرستند.
دربارۀ توحید خداوند متعال که با توفیق ذات بینیاز او تعالی به آن عقیده داریم میگوییم:
1- خداوند یکتاست که هیچ شریکی ندارد.
2- و هیچ چیزی مانند او نیست.
3- و هیچ چیزی او را عاجز نمیکند.
4- و هیچ معبودی جز او نیست.
5- ذات او قدیم است که آغازی ندارد و دائم است که پایانی ندارد.
6- نه فنا میشود و نه از بین میرود.
7- و هیچ چیزی جز آنچه او بخواهد انجام نمیگیرد.
8- به (کنه وجود) او وهم و گمان نمیرسد و (حقیقت) او را فهم بشر درک نمیکند.
9- و هیچ چیزی از مخلوقات به او شباهت ندارد.
10- زندهای است که هرگز نمیمیرد. نگهبانی است که هرگز نمیخوابد.
11- بدون اینکه نیازی به آفریدن داشته باشد آفریننده است، بدون اینکه خستگی و ملالی به او دست دهد روزی دهنده است.
12- میرانندهای است که بدون ترس میمیراند و بدون مشقت برمیانگیزد.
13- قبل از اینکه چیزی بیافریند، صفاتش از قدیم با او بوده است، پس از بوجود آوردن مخلوقاتش هیچ صفتی که قبل از وجود آنان نداشته باشد به صفات او افزوده نشده است، همچنانکه با صفات خودش ازلی بوده است، همچنان با صفاتش ابدی خواهد بود.
14- اسم «خالق» را بعد از آفریدن مخلوق بدست نیاورده و اسم «بارئ» را بعد از بوجود آوردن موجودات حاصل نکرده است.
15- صفت ربوبیت از آن اوست اما خودش زیر پرورش کس دیگری نیست، و صفت خلقت و آفرینش از آن اوست ولی خودش مخلوق نیست.
16- همچنانکه او بعد از زنده کردن، «محی» یعنی زندهکنندۀ مردگان است قبل از زندهکردن آنان نیز مستحق این اسم بوده است. کما اینکه قبل از بوجود آوردن مخلوق مستحق اسم خالق بوده است.
17- زیرا که او بر هر چیزی قادر و تواناست و هر چیزی به او محتاج است. و هر امری بر او آسان است. به هیچ چیزی محتاج نیست ﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ ١١﴾ [الشوری: 11]. «هیچ چیزی مانند او نیست و او شنوای داناست».
18- مخلوق را با علم خود آفریده.
19- و سرنوشت آنان را برایشان مقدر کرده.
20- و اجلشان را معین کرده است.
21- قبل از اینکه آنان را بیافریند، چیزی بر او پوشیده نبوده است. و قبل از آفریدن شان میدانسته که چه اعمالی انجام خواهند داد.
22- آنان را به اطاعت از خود امر فرموده و از معصیت و نافرمانی خود نهی کرده است.
23- هرچیز مطابق با تقدیر (و برنامهریزی) و ارادۀ او انجام میگیرد. ارادۀ او نافذ است و نه ارادۀ بندگان مگر آنچه که او برایشان بخواهد. پس آنچه که او برایشان بخواهد همان خواهد شد و آنچه او نخواهد انجام نخواهد شد.
24- هرکس را بخواهد هدایت میکند، از روی فضل و احسان خود حفاظت میکند و تندرستی میدهد، و به اقتضای عدل خود هرکس را بخواهد گمراه میکند و خوار میگرداند و به ابتلا و آزمایش گرفتار میکند.
25- و تمام مخلوقات در گردونۀ ارادۀ او، و بین اقتضای فضل و مقتضای عدل او در حرکتند.
26- او برتر از هر مخالف و شریکی است.
27- کسی نیست که قضاء و قدر او را بتواند رد کند و حکم و فیصله او را به عقب برگرداند، و بر امر او غالب شود.
28- به همۀ این امور ایمان آوردیم و یقین و باور داریم که همه چیز از جانب ذات یگانۀ اوست.
ایمان به پیامبری محمدرسول الله صل الله علیه و آله و سلم
1- و اینکه محمد صل الله علیه و آله و سلم بندۀ برگزیده و پیامبر انتخابشدۀ و رسول مورد رضایت اوست.
2- و اینکه ایشان خاتم انبیاء و امام اتقیاء و سید مرسلین و حبیب و خلیل رب العالمین است.
3- هر ادعای نبوتی بعد از ایشان گمراهی و هواپرستی است.
4- و ایشان به سوی تمام جن و انس فرستاده شده تا حق و هدایت و نور و روشنی را به آنان عرضه کند.
5- و اینکه قرآن کریم کلام خداوند ذوالجلال است، بدون کیفیت و چگونگی از او پدید آمده است، و آن را بر فرستادهاش با وحی فرود آورده است، و مؤمنان پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را دربارۀ این وحی تصدیق و باور نمودند و یقین کردند که قرآن حقیقتا کلام خداوند متعال است و مانند سایر کلام موجودات مخلوق و آفریده شده نیست.
پس هرکس آن را بشنود و او را کلام بشر بپندارد قطعا کافر میشود. و خداوند متعال بدون تردید او را نکوهش کرده و از او عیب گرفته و به آتش دوزخ تهدید نموده است.
جاییکه ذات متعالش میفرماید: ﴿سَأُصۡلِيهِ سَقَرَ ٢٦﴾ [المدثر: 26]. «بزودی او را به دوزخ درخواهم آورد». پس وقتی که خداوند ذوالجلال کسی را که بگوید: ﴿إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا قَوۡلُ ٱلۡبَشَرِ ٢٥﴾ [المدثر: 25]. «نیست این قرآن مگر گفته بشر» به آتش دوزخ تهدید کرد دانستیم و یقین و باور کردیم که این قرآن کلام خالق بشر است و هیچ شباهتی به گفتار بشر ندارد.
6- و کسی که خداوند ذوالجلال را به هر شکل و مفهومی از مفاهیم انسانی توصیف کند قطعا کافر میشود. پس کسی که این امر را به دقت ببیند پند میگیرد و از امثال سخنان کفار متنفر میشود و به یقین میداند که خداوند بینیاز ذاتی نیست که در صفاتش به بشر شباهت داشته باشد.
7- دیدار خداوند مهربان برای اهل بهشت بدون احاطه و کیفیت حق است. چنانکه کتاب پروردگار ما دربارۀ آن سخن گفته است: ﴿وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ ٢٢ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ ٢٣﴾ [القیامة: 22 - 23].
تفسیر این دیدار همان است که خداوند متعال خواسته و دانسته است.
و تمام احادیث صحیحی که از رسول گرامی صل الله علیه و آله و سلم دراین باره آمده چنان است که ایشان فرمودهاند. و معنا و مراد آن همانی است که خداوند خواسته و اراده فرموده است.
ما به تأویل و آراء و دیدگاههای خود در این مجال وارد نمیشویم و از روی هوس و خیال به توهم و گمانه زنی نمیپردازیم. زیرا هیچ کس در دین خود سالم نمیماند مگر کسی که خود را کاملا تسلیم امر خدا و رسولش صل الله علیه و آله و سلم نماید و علم آنچه که بر او مشتبه میگردد را به عالم آن وا گذار نماید.
8- پای اسلام جز بر پشت تسلیم کردن و تسلیم شدن محکم نمیشود. پس کسی که به دنبال علمی باشد که دانستن آن برای او ممنوع شده است و فهم و درک او به تسلیم قانع نشود، این هدف و اراده او را از توحید خالص و شناخت درست و ایمان صحیح باز خواهد داشت که سر انجام در بین کفر و ایمان و تصدیق و تکذیب، و اقرار و انکار، با شک و وسوسه سرگردان خواهد ماند که نه مؤمنی است که تصدیق و باور داشته باشد و نه منکری که تکذیب کند.
9- ایمان به رؤيت و دیدار الله ذوالجلال برای اهل بهشت با توهم و تأویل درست نیست. معنی حقیقی رؤيت و دیدار الله ذوالجلال با ترک تأویل و لزوم تسلیم در برابر نص محقق میشود که این دین همۀ مسلمین است. کسی که از نفی صفات کمال و تشبیه الله متعال به مخلوقاتش پرهیز نکند پایش لغزیده و هرگز خداوند متعال را به درستی پاک ندانسته است.زیرا پروردگار ما جل جلاله متصف به تمام صفات (کمال و) وحدانیت است و هیچ احدی از مخلوقاتش مشابه او تعالی نیست.
10- خداوند متعال از حدود و غایات و ارکان و اعضاء و ادوات برتر است که جهات ششگانه طوری که سایر پدیدهها را احاطه میکنند نمیتوانند او تعالی را احاطه کنند.
11- اسراء و معراج حق است، پیامبر گرامی صل الله علیه و آله و سلم در یک شب (از مکه به بیت المقدس) و از آنجا در عالم بیداری به آسمان بالا برده شدند سپس تا جایی که خداوند میخواست بالا برده شد و خداوند متعال ایشان را به هر آنچه میخواست (از نعمتهای مخصوصش) اکرام و اعزاز بخشید و به ایشان وحی فرمود: ﴿مَا كَذَبَ ٱلۡفُؤَادُ مَا رَأَىٰٓ ١١﴾ [النجم: 11]. پس خداوند منان در دنیا و آخرت برایشان درود فرستاد.
12- و حوضی که خداوند متعال پیامبر گرامیاش صل الله علیه و آله و سلم را برای کمک به امت با آن اکرام و اعزاز بخشید حق است.
13- و شفاعتی که خداوند متعال برای پیامبر گرامیاش علیه الصلاة والسلام ذخیره کرده چنانکه در روایات آمده حق است.
14- و عهد و پیمانی که خداوند متعال از آدم علیه السلام و ذریة ایشان گرفته حق است.
15- خداوند، دانا از ازل کاملا میدانست که تعداد همۀ کسانی که وارد بهشت و همۀ کسانی که وارد دوزخ خواهند شد چقدر است، نه چیزی بر آن عدد افزوده میشود و نه کم.
16- و همچنین در ضمن سایر جزئیات این را نیز میدانست که آنان چه اعمالی انجام خواهند داد. و هرکس برای هرکاری که ساخته شده آن کار برایش آسان میشود.
دار و مدار اعمال بستگی به خاتمه دارد
دار و مدار اعمال بر خاتمۀ آن است، و خوشبخت کسی است که از قضاء و قدر خداوند احساس خوشبختی کند و بدبخت کسی است که از قضاء و قدر خداوند متعال احساس بدبختی نماید.
17- اصل تقدیر سر خداوند متعال در میان مخلوقاتش است هیچ فرشتۀ مقرب و پیامبر مرسلی از آن اطلاع ندارد، تعمق و دقت و کنجکاوی در تقدیر وسیلۀ ذلت و پلکان محرومی، و نردبان سرکشی است. پس خبردار مبادا کسی دربارۀ تقدیر بیندیشد یا فکر کند یا وسوسه شود زیرا خداوند متعال علم قضاء و قدر را از مخلوقاتش پنهان داشته و آنان را از توجه به آن نهی فرموده است.
چنانکه در کتاب عزیزش میفرماید: ﴿لَا يُسَۡٔلُ عَمَّا يَفۡعَلُ وَهُمۡ يُسَۡٔلُونَ ٢٣﴾ [الأنبیاء: 23]. پس هرکس بپرسد چرا خداوند چنین کرده؟ قطعا حکم تقدیر را رد کرده است و کسی که حکم تقدیر را رد کند در زمرۀ کافران بشمار میرود.
18- این خلاصه آن چیزی است که هرکس از اولیاء و دوستان خداوند متعال قلبش به نور ایمان منور شده به آن محتاج است و این درجۀ راسخین در علم است. زیرا علم دو نوع است، یکی علمی که در بین مردم موجود است و دیگر علمی که از مخلوق پوشیده است انکار علم موجود کفر است و ادعای علم مفقود (یا علم غیب) نیز کفر است و ایمان محکم نمیشود مگر با یقین به علم موجود و ترک طلب علم مفقود.
19- و ما به لوح محفوظ و به همۀ آنچه که در آن نوشته شده است و به قلم ایمان داریم، اگر همۀ مخلوقات جمع شوند و بخواهند چیزی که در لوح محفوظ نوشته شده و وجود دارد آن را معدوم کنند و از بین ببرند هرگز نخواهند توانست، قلم برداشته شد و هر آنچه که تا قیامت لازم بود نوشته شد. هرچه (از خیر و شر) در تقدرت باشد به تو میرسد و هر آنچه در تقدیرت نباشد ممکن نیست به تو برسد.
20- بنده باید بداند که علم خداوند متعال بر هر موجودی از مخلوقاتش پیشی گرفته است و لذا تقدیر و سرنوشت هر چیزی را محکم و مرتب برنامهریزی کرده است، به گونهای که هیچ شکننده و دنبالکننده و از بینبرنده و تغییردهنده و کمکننده و زیادکنندهای در میان تمام مخلوقاتش در آسمانها و زمین وجود ندارد (که بتواند در تقدیر و برنامۀ قضاء و قدر او ذرهای تصرف کند) این امر از گرههای محکم ایمان و اصول و پایههای شناخت و اعتراف به توحید و یگانگی و ربوبیت ذات یکتا و یگانه او تعالی است.
چنانکه خداوند متعال در کتاب عزیزش میفرماید: ﴿وَخَلَقَ كُلَّ شَيۡءٖ فَقَدَّرَهُۥ تَقۡدِيرٗا ٢﴾ [الفرقان: 2]. «و هر چیزی را آفرید سپس اندازه کرد آن را اندازهای معین».
و نیز ذات متعالش میفرماید:
﴿وَكَانَ أَمۡرُ ٱللَّهِ قَدَرٗا مَّقۡدُورًا ٣٨﴾ [الأحزاب: 38].
«و هست أمر خدا اندازهای معین شده».
وای به حال کسی که در امر قضاء و قدر با خداوند به خصومت بپردازد، و با قلب بیمارش در امر قضاء و قدر به دقت و کنجکاوی شروع کند، یقینا او به گمان خودش خواسته است در باره سرّ پنهان علم غیب دقت و جستجو کند پس بداند که سرانجام جز با کوله باری از دروغ و تهمت و گناه باز نخواهد گشت.
21- و عرش و کرسی خداوند متعال حق است.
22- در حالیکه ذات مقدس او از عرش و غیر عرش بینیاز است.
23- به هر چیز احاطۀ کامل دارد و فراتر از آن او تعالی مخلوقش را از اینکه بتوانند او را احاطه کنند به یقین عاجز و ناتوان کرده است.
ایمان به ملائکه، پیامبران و کتابهای آسمانی
24- ما از روی ایمان و تصدیق و تسلیم کامل عقیده و یقین و باور داریم که خداوند متعال ابراهیم علیه السلام را دوست خاص و خلیل خود گرفته و با موسی علیه السلام سخن گفته است.
25- و به فرشتگان و پیامبران و کتب نازل شده بر رسولان ایمان و یقین داریم و گواهی میدهیم که آنان برحق آشکار بودند.
26- و اهل قبله خود را تا زمانی که به آنچه پیامبر گرامیمان صل الله علیه و آله و سلم آورده اعتراف داشته باشند و ایشان و هرآنچه که ایشان فرمودهاند را تصدیق کنند، مسلمان و مؤمن میدانیم.
کنکاش در ذات الله متعال و جدال در دین و قرآنش حرام است
27- دربارۀ ذات الله متعال کنجکاو نمیشویم و دربارۀ دین خداوند ذوالجلال به جدال نمیپردازیم.
28- دربارۀ قرآن کریم مجادله نمیکنیم، و گواهی میدهیم که قرآن کریم کلام رب العالمین است که جبرئیل امین علیه السلام آن را فرود آورده و به سید مرسلین حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم آموخته است. قرآن کریم کلام خداوند متعال است که هیچ چیزی از مخلوقاتش برابر و همسنگ او نمیشود و ما عقیده نداریم که کلام خدا مخلوق است، و با جماعت مسلمین مخالفت نمیکنیم.
29- و هیچکس از اهل قبله را به سبب ارتکاب گناهی تا هنگامی که آن را حلال نداند تکفیر نمیکنیم.
30- و عقیده نداریم که کسی گناه کند گناه با ایمان ضرر ندارد.
31- امیدواریم که خداوند متعال مؤمنان نیکوکار را ببخشد و با رحمت خود آنان را وارد بهشت کند، نه آنان را در امان میدانیم و نه برایشان گواهی بهشت میدهیم، بر بدکارانشان میترسیم و برای آنان طلب آمرزش میکنیم و آنان را نا امید نمیکنیم.
32- احساس امنیت و نا امیدی انسان را از دین اسلام بیرون میرانند، راه حق برای اهل قبله راه میانه بین این دو است.
33- بنده را جز انکار آنچه که او را وارد ایمان کرده است چیزی از ایمان خارج نمیکند.
34- ایمان اقرار به زبان و تصدیق با قلب است.
35- تمام آنچه از رسول گرامی صل الله علیه و آله و سلم از شریعت و بیان ثابت شده همه حق است.
36- ایمان یکی است و اهل آن در اصل برابرند، و فضیلت و برتری آنان بر یکدیگر به اعتبار ترس و تقوا و مخالفت با هوا و هوس و عمل کردن به هر آن چیزی است که اولی و بهتر است.
37- همۀ مؤمنان اولیاء و دوستان خداوند متعال هستند، وگرامیترین آنان نزد خداوند کسانی هستند که اطاعت و پیروی بیشتری از قرآن داشته باشند.
38- ایمان عبارت است از ایمان به خدا و فرشتگان و کتابها و رسولان او و به روز آخرت و تقدیر که خیر و شر و تلخ و شرین آن همه از طرف خداوند متعال است.
39- ما به همۀ اینها ایمان داریم و هیچ فرقی بین پیامبران و رسولان نمیگذاریم و همۀ آنها را و آنچه را که آوردهاند تصدیق میکنیم.
مؤمنان مرتکب گناه کبیره در دوزخ جاودان نخواهند بود
40- اهل کبائر یعنی کسانی که از امت محمد صل الله علیه و آله و سلم مرتکب گناه کبیره میشوند وارد آتش خواهند شد اما به شرطی که موحد و یکتاپرست بمیرند حتی اگر توبه نکنند همیشه در دوزخ نمیمانند.
اینها بعد از اینکه با شناخت و ایمان با خدا ملاقات کنند، در گرو مشیت و اراده و حکم خداوند متعال هستند اگر بخواهد با فضل و احسان خود آنان را مغفرت میکند و میبخشد چنانکه ذات ذوالجلالش در کتاب عزیزش میفرماید: ﴿وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ﴾ [النساء: 116]. «و جز شرک را برای هرکس که بخواهد میبخشد».
و اگر بخواهد با عدل خود عذابشان میکند، سپس با رحمت خود و با شفاعت شفاعت کنندگان از اهل طاعتش از آتش بیرون آورده و به بهشت خود میفرستد، زیرا خداوند متعال اهل معرفتش را دوست میدارد.
پس در هردو جهان آنان را مانند کسانی قرار نمیدهد که او را نشناخته و از هدایتش سود نبرده و از دوستیاش استفادهای حاصل نکردند. پروردگارا! ای دوست اسلام و اهل اسلام! تا وقتی ما را بر دین اسلام ثابت و استوار بدار که با آن به ملاقات تو مشرف شویم.
41- ما نماز پشت سر هر نیکو کار و بدکار از اهل قبله را درست میدانیم، و نیز جنازه بر آنان را.
42- ما هیچکدام از آنان را (به طور مشخص) بهشتی و دوزخی نمیدانیم و تا زمانیکه چیزی از آنها ظاهر نشود به کفر و شرک و نفاق هیچکس از آنان گواهی نمیدهیم و امور پنهان آنان را به خداوند متعال واگذار میکنیم.
43- جز کسی که شمشیر بر او واجب شده بر هیچ فردی از امت محمد صل الله علیه و آله و سلم شمشیر کشیدن را درست نمیدانیم.
اطاعت حکمرانان و ولاة امر واجب است
44- خروج بر ائمه و ولاة امر(= حاکمان مسلمان) خود را جایز نمیدانیم حتی اگر جور و ظلم کنند، و برایشان دعای بد نمیکنیم، و دست طاعت و فرمانبرداری را از دستشان بیرون نمیکشیم و عقیده داریم تا زمانیکه به گناه و معصیتی فرمان ندهند طاعت و فرمانبرداری از آنان همانند اطاعت و فرمانبرداری خداوند عزوجل فرض است، و برای خیر و صلاح و سلامتی آنان دعا میکنیم.
45- ما از اهل سنت و جماعت تبعیت میکنیم و از امور شاذ و تک روی و اختلاف و تفرقه دوری میکنیم.
46- اهل عدالت و امانت را دوست میداریم و با اهل جور و ظلم و خیانت بغض میورزیم.
47- در اموریکه علم آن بر ما مشتبه شود میگوییم الله أعلم خداوند بهتر میداند.
48- چنانکه در احادیث صحیح آمده مسح بر موزه را در سفر و غیر سفر سنت میدانیم.
حج و جهاد تا روز قیامت واجب است (ادامه دارد)
49- حج و جهاد را با اولی الأمر مسلمین أعم از نیکوکار و بدکار تا قیامت ادامه میدهیم هیچ چیزی این دو یعنی حج و جهاد را باطل نمیکند و نقض نمینماید.
50- به کرام الکاتبین ایمان داریم که خداوند متعال آنها را بر ما نگهبان قرار داده است.
51- به ملک الموت که ارواح جهانیان را قبض میکند ایمان داریم.
52- به عذاب قبر برای کسی که مستحق آن باشد ایمان داریم. و همانگونه که روایات صحیح از رسول گرامی صل الله علیه و آله و سلم و صحابه گرامی ایشان رضوان الله علیهم نقل شده است به سؤال منکر و نکیر در قبر که از هر شخصی دربارۀ رب و دین و نبی او میپرسند ایمان داریم.
53- قبر باغی از باغهای بهشت یا چاهی از چاههای دوزخ است.
ایمان به روز قیامت و صحنههای آن
54- به زنده شدن بعد از مرگ و پاداش اعمال در روز قیامت و حاضر شدن به پیشگاه خداوند متعال و حساب اعمال، و خواندن نامۀ اعمال، و ثواب و عقاب و صراط و میزان ایمان داریم.
55- بهشت و دوزخ دو مخلوق از مخلوقات خداوند متعال هستند که هرگز فنا نخواهند شد و نه کسی خواهد توانست آنها را از بین ببرد. وخداوند متعال بهشت و دوزخ را قبل از آفریدن سایر مخلوقات خلق کرده و برای آنان ساکنانی آفریده است.
پس هرکس از بندگانش که وارد بهشت شود از روی فضل و احسان او تعالی میشود و هرکس که وارد دوزخ گردد از روی عدل او تعالی وارد میگردد و هرکس برای آن کاری که وقت گذاشته و برایش آسان گردیده عمل میکند و به سوی سر نوشتی که برای آن آفریده شده در حرکت است.
در افعال عباد، خلقت از جانب الله و کسب از بندگان است
56- خیر و شر برای بندگان مقدر شده است.
57- استطاعتی که عمل با آن واجب میشود مانند توفیقی است که جایز نیست مخلوق به آن توصیف شود، این استطاعت با فعل است، و اما استطاعتی که از جهت درستی و توانایی و قدرت و سلامتی اسباب است قبل از انجام فعل است، و خطاب به همین تعلق میگیرد چنانکه خداوند متعال میفرماید: ﴿لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ﴾ [البقره: 286]. «خداوند متعال هیچ نفسی را مکلف نمیکند مگر به اندازه توانایی آن».
58- افعال بندگان مخلوق خداوند و کسب خود بندگان است.
تکلیف به آنچه در توان انسان است
59- خداوند آنها را مکلف نکرده مگر آنچه که تواناییاش را دارند، و توانایی ندارند مگر آنچه که آنان را بدان مکلف کرده است[1] و تفسیر (لا حول و لا قوة إلا بالله) همین است.
لذا عقیده داریم که جز به حکم خداوند هیچکس توان انجام کاری را ندارد و هیچکس توان حرکت کردن را ندارد و هیچکس توانایی دور شدن از گناه را ندارد. و جز به توفیق خداوند متعال هیچکس قدرت انجام و ثبات بر طاعت و بندگی خداوند را ندارد.
60- هر چیزی به ارادۀ و علم و قضاء و قدر خداوند متعال انجام میگیرد ارادۀ او تعالی بر تمام ارادهها غالب است و قضاء و فیصلۀ او بر همۀ حیلهها غالب است، بدون اینکه ظالم باشد هرچه بخواهد انجام میدهد، از هر بدی پاک است و از هر عیب و نقصی منزه است: ﴿لَا يُسَۡٔلُ عَمَّا يَفۡعَلُ وَهُمۡ يُسَۡٔلُونَ ٢٣﴾ [الأنبیاء: 23]. «از آنچه انجام دهد پرسیده نمیشود و آنان پرسیده میشوند».
61- دعا و صدقات زندگان به مردگان سود میرساند.
62- خداوند متعال دعاها را اجابت میکند، و حاجتها را برآورده میفرماید.
الله متعال بینیاز و ما به او نیازمند هستیم
63- او هر چیز و هر کسی را مالک است اما هیچ کسی او را مالک نیست، به اندازه بهم خوردن دو پلک کسی از خداوند بینیاز نیست و هرکس به اندازه بهم خوردن دو پلک از خداوند متعال احساس بینیازی کند بدون شک کافر میشود و از اهل هلاکت قرار میگیرد.
64- خداوند غضب میفرماید و راضی و خوشنود میشود اما نه مانند هیچکس از مخلوقات.
محبت با صحابهی فداکار پیامبر گرامی اسلام رضی الله عنهم
65- صحابه رسول الله صل الله علیه و آله و سلم را دوست میداریم اما در محبت هیچکدام از آنان افراط نمیکنیم، و نه از هیچکدام آنان بیزاری میجوییم. کسی که با آنان بغض بورزد و از آنان جز به خیر و نیکی یاد کند با او بغض میورزیم. ما صحابه را جز به خیر و نیکی یاد نمیکنیم محبت صحابه دین و ایمان و احسان و بغض صحابه کفر و نفاق و طغیان است.
66- ما خلافت را بعد از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم اولا برای ابوبکر صدیق رضی الله عنه اثبات میکنیم و ایشان را از همۀ امت افضل و برتر و مقدم میدانیم. سپس عمر فاروق رضی الله عنه سپس عثمان ذی النورین رضی الله عنه و سپس علی ابن ابی طالب رضی الله عنه همۀ اینها خلفای راشدین یعنی رستگاران و امامان راهیافتهاند.
67- عشره مبشره یعنی ده نفری که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم از آنان نام برده و به آنان مژده بهشت داده ما گواهی میدهیم که همچنانکه رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم مژده دادهاند آنان اهل بهشت هستند، و قول و فرموده ایشان کاملا حق است و آنان عبارتاند از:
ابوبکر صدیق و عمر فاروق و عثمان ذی النورین و علی مرتضی و طلحه بن عبدالله و زبیر بن العوام و سعد ابن ابی وقاص و سعید بن زید و عبد الرحمن بن عوف و (أمین امت) أبوعبیده بن جراح است. رضی الله تعالی عنهم أجمعین.
68- هرکس دربارۀ صحابه رسول الله صل الله علیه و آله و سلم و ازواج طاهرات از هر ناپاکی و ذریة مقدس ایشان از هر پلیدی سخن نیک بگوید از نفاق پاک شده است.
69- علمای سلف از سابقین و تابعین بعد از آنان اهل خیر و أثر و اهل فقه و نظر هستند جز به نیکی نباید یاد شوند، و هرکس از آنان به بدی یاد کند او بر غیر از راه مؤمنان است.
70- ما هیچکدام از اولیاء و دوستان خدا را به هیچیک از انبیاء علیهم السلام برتری نمیدهیم و عقیده داریم که یک پیامبر از تمام أولیاء أفضل و برتر است.
71- به کرامات اولیاء و روایات صحیح آنان که از طریق راویان موثوق و قابل اعتماد ثابت شده ایمان داریم.
72- ما به علامات قیامت ایمان داریم مانند خروج دجال و نزول عیسی بن مریم علیه السلام از آسمان، و طلوع خورشید از مغرب، و خروج دابة الأرض از جایگاهش.
تصدیق جادوگران و فالبینان روا نیست
73- حرف هیچ فالبین و کف بین و حرف هر کسی که چیزی مخالف قرآن و سنت و اجماع امت ادعا کند را تصدیق نمیکنیم.
74- جماعت و اتحاد را حق و صواب و تفرقه و اختلاف را گمراهی و عذاب میدانیم.
اسلام تنها دین (برحق) نزد الله است
75- دین کامل و مقبول و پایدار الله در زمین و آسمان فقط یکی است که همین دین اسلام است.
خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلدِّينَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُۗ﴾ [آل عمران: 19]. «و یقینا دین مقبول در نزد خداوند اسلام است».
و نیز میفرماید: ﴿وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ﴾ «و به اسلام به عنوان دین برای شما راضی شدم».
76- دین اسلام بین افراط و تفریط یا زیاده روی و کوتاهی و بین تشبیه و تعطیل و بین جبر و قدر و بین خوشباوری و نا امیدی است.
77- پس ظاهر و باطن دین و عقیدۀ ما همین است و ما از هر کسی که با آنچه ذکر کردیم و بیان نمودیم مخالفت کند از او به پیشگاه خداوند بیزاری میجوییم.
و از خداوند متعال میخواهیم که ما را بر ایمان ثابت بدارد و خاتمۀ ما را با ایمان بفرماید.
و ما را از هوا و هوسهای مختلف و آراء و نظریات متفرق و مذاهب منحرف مانند مشبهه و معتزله و جهمیه و جبریه و قدریه و دیگران که با اهل سنت و جماعت مخالفت کرده و با اهل ضلالت و گمراهی هم پیمان شدهاند محفوظ بدارد، ما از همۀ اینها بیزاریم و آنان در نزد ما گمراه و منحرف هستند.
حفاظت و توفیق از جانب خداوند است.
پایان ترجمه متن عقیده طحاویه
مترجم: عبدالله حیدری غفرالله له
مهرماه 1388 ش. شوال 1430 هـ ق مدینه منوره
[1]- تقریبا تمام علمای اهل سنت بر این عقیده هستند که انسان بیشتر از آنچه بدان مکلف شده استطاعت دارد احتمالا این لغزشی از امام طحاوی رحمت الله علیه است والله اعلم. مترجم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر