توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ اردیبهشت ۷, سه‌شنبه

گفتار پایانی

 

گفتار پایانی

 

ابوهریرهt از آن طوفانهای ساختگی که پیرامونش می‌وزید و از آن امواج فریبکارانه‌ای که در مقابل او متلاطم شده بود رهایی یافت، و تا ابد جاوید باقی ماند؛ جمهور به ایشان احترام می‌گذارند و جایگاه و منزلتش را می‌شناسند، و آن هجومهای گمراه‌کننده به نیام خود برگشت و در نفوس خاموش و پنهان ماند، و قلم‌ خواری و شکست بر آن کشیده شد.

این چیزی بود که خداوند توفیق تحریر آن را به من عطا کرد و امیدوارم که عملی نافع و سودمند محسوب شود.

والحمد لله الذي هدانا وما کنا لنهتدي لولا أن هدانا الله، والصلاة والسلام على خیرالأنام وعلی آله الطیبین الطاهرین وصحابته الأبرار الکرام.

و در ادامه این قصیده در مناقب ابوهریره t می‌آید:

 

 

«سرورم ابوهریره» از ولید اعظمی

 

پیامبر از ته قلب دوستت داشت

 

و در کنار ایشان خوشبخت زیستی

به اعمال صالح هدایتت نمود

 

و از چشمه گوارای خود سیرابت نمود

محبوب بودی در نزد مصطفی

 

همچون پدری دلسوز دلداریت مینمود

و تو نیز نسبت به هدایت نبی وفادار بودی
1

 

و نه تأویل کردی و نه دروغ بستی

نسبت به حدیث آگاهی داشتی و در عین حال

 

عبارت و مطلب آن را صحیح ادا کردی

سنت مصطفی را برای ما حفظ کردی

 

و با سخنان پاک سخن گفتی

بر هدایت تو حرکت میکنند

 

مؤمنان مشرق تا مغرب زمین

از نور تو اقتباس میکنند

 

راهروان راستترین و درستترین آیین

به سبب تو زنده است ثبات مردان

 

و صدق گفتار به عزم پدرتان

خداوند سینه تو را حفظ کرد

 

نه تکرار کرد و نه شک کرد

پس چه ضرری میتواند به تو برسد از جانب

 

حسود بد دهن و کینهتوزان کودن

در ظاهر خود را با مباحثات میپوشاند

 

و در باطل عقرب سیاهی است

تکرار میکند همان را که اربابانش

 

از اهل (خیبر) در (مأرب) گفتند

خفاشهایی هستند که توان دیدن نور را ندارند

 

و از آن به تاریکی فرار میکنند

قورباغه چون از روشنی برکه نفرت دارد

 

قورقورکنان به داخل خزه میرود

 

 

در وصف یک صحابی: محمود دللی آل جعفر حدیثی:

 

برای نشر هدایت اسلام عزم جزم کرده

 

و از گوارایی آن چشمه هدایت آب برمیگیرد

دارای قلبی بزرگ و حسی نافذ و آگاه است

 

و تلاش او در بزرگداشت وحی ستودنی است

میگذرد و زیبایی این دین او را فرا میگیرد

 

به او اوج و مقام میدهد، زندهاش میسازد و او را فرا میگیرد

 

این (ابوهریره) کسی است که با او شناخته میشود

 

جامه شریعت که در اسرار آن سختی است

دنبالهرو هدایت است از روی شوق و دلواپسی

 

و از سرچشمه معنوی آن سر میکشد

قلب ملازم کسی است که او را دوست دارد و از او پیروی میکند

 

و این سرّی است که ارواح به وسیله آن گردهم میآیند

هر که در مسیر (طه) قدم بگذارد

 

بدون شک تمام تلاشش افتخار است

با صبر و بردباری از رسالت تبعیت کرد

 

و وصفکننده از وصف فضلش به تنگ میآید

در دنیا و زینت آن زاهدانه عمل کرد

 

و طمع و طرب در دنیا او را نفریفت

از جمله ستارههایی است که نورانی کردند

 

کاروان حیات را، و در این قافله جایگزینی ندارد

کردار او برای خردمندان دلیل و مدرک است

 

و تو هرگز نبینی که کینهتوز معترف به فضل باشد

من از قومی در شگفتم که به او دشنام دادند

 

در حالی که میوه علم را از او گرفتند و چیدند

از جانب او غیر از أجر چیزی نرسید و او را دفع میکند

 

باد ریا و در هوا پراکنده میشود

صحابی را همین کافی است که او را متهم میکنند

 

برادران (یهود) و مرتکبان گناه

هنوز هستههای بدی در (یهودا) باقی است

 

و این اخبار و شایعات از سوی او میآید

از قدیم الأیام خود را با فکر پلید میپوشانند

 

و این در ذات آنهاست و به آن شناخته شدهاند

تجهیزاتشان را بر علیه اسلام مهیا میکردند

 

و راز (دعوتشان) برای مردم فاش شده

راه ما نیرنگ خرابکاران را خنثی میسازد

 

و کینهتوز میمیرد و با مکر خود را میپیچد

بدترین سیاست افکاری است که محرّک آن

 

دست اجیر است و سلف هم از آن در امان نبود

واضع بزرگی و کرامت بود در حالی که ما مداوم

 

با کلنگمان او را میکوبیم

 

 

ابوهریره تاریخ و افتخار: استاد عبدالجلیل راشد

 

با یاد تو سحرگاه همچو پرنده نغمه میسرایم

 

و از تاریخ خوشبوی تو هدایت میجویم

صفحات غرورآفرین را یاد میکنم... و همه را

 

در راه بیدارگری و هوشیاری منتشر مینمایم

تصاویری که از زینت و زیبایی آراستهاند

 

پس چه قدر از آن تصاویر زیبا را ترسیم کردهای

با نفسم در مورد آن صحبت کردم در حال که در شگفت بود

 

 

گفتم ای نفس این مکان عبرتها است

 

و از جهاد او که همیشه پرچمهای موکب او بالا بود

 

 

راهها را میپیمود و از قلههای پیروزی بالا میرفت

و از بلای اولی که قربانی شدند و بخل نورزیدند

 

 

و از ورقهای تاریخی که زیباترین سیر را داشتند

 

جانم فدای تاریخ آنان باد

 

که چنان با بزرگواریها معطر شده که بوی غنچه در برابر آن غیرقابل ذکر است

 

و تو ـ ای سرورم ـ پیوسته معتکف بودی

 

در هوشیاری و حذر گوش میدادی و حفظ میکردی

این احادیثی که روایت کردی و جمع کردی

 

چه اثر نیکو و زیبایی از خود به جای گذاشتی

گنج هدایت (حدیث) را از هر غارتی حفظ کردی

 

 

غارتگری که حامی حدیث را با کید باطل هدف قرار میدهد

 

از دلسوزی مادر بر فرزندش حریصتر بودی

 

 

و از تمام قوم، چه شهری و چه بدوی بیشتر حافظ بودی

 

ملازم خانه پیامبر بودی و انتظار او را میکشیدی

 

و در منزل و در سفر او را همراهی میکردی

هر لحظه آگاه بودی از حادثهای که برای ایشان رخ میداد

 

و از هر فعلی که از ایشان سر میزد

نزد خدا برایت دعا کرد که خیری را فراموش نکنی

 

چگونه فراموش میکنی حال آنکه در خبر ثابت قدم هستی

تیرهایی که از جانب کینهتوزان آمد پر بستند

 

و تو مقاوم ایستادهای و تیر را در گلوگاه انداختی

 

همچون کوهی بلند و استوار در برارشان ایستادی

 

و از دفع ضرر از سنت پاک حمایت کردی

تمام کینه و خشم خود را به کار بردند

 

اما تلاششان همیشه به خسران منتهی شد

غضبناکشان میساخت که میدیدند پرچم ما

 

بالا میرود و پرچم آنان محو و ناپدید

ابوهریره یکه مرد مکارم اخلاقی

 

و در خصایل پیوسته پیشانی‌‌اش نورانی

بچه گربههایش در عطوفت گواه است

 

و شفقتش بر گربهها برای خصلت او کفایت میکند

کیست که در میان مردم در عطوفت مشهور باشد

 

و دروغ در روایت از او شنیده نمیشود

و کیست که در میان مردم به زهد مشهور باشد

 

آیا او هرگز آرزوی به دست آوردن مال را داشت

کینهتوزان چقدر چاره اندیشیدند اما خدا ظلمشان را برگرداند

 

آیا جز خواری و خفت ثمری چیدند؟

گروههایی که در طول زمانه کارشان ما را به خود مشغول ساخته

 

که باید از آخرت بترسند و خود را حفظ کنند

ابوهریره کسی است که تاریخ به او میبالد

 

نسیم هدایت است و بر زما‌‌نها فخر میفروشد

بدخواه و کینهتوز او زیانی به وی نمیرسانند

 

و شایعات مخفیانه لطمهای به او نمیزند

تاریکی کفر نور سنت ما را نمیپوشاند

 

ماه بدر در تاریکی محض روشنایی بیشتری دارد

 

نورهای یار مصطفی: از استاد حاج صالح حیاوی

 

اگر خواستی حدیثی را روایت کنی که در آن

 

اخباری از یزدگرد باشد تو مختاری

گناه تو نبود وقتی که با جوینده حقیقت آنها

 

سخن گفتی و آنها برآشفتند

عشق مردم به آنها کفر است اگر مایل باشند

 

و اگر نباشند کینه نسبت به مردم آتش را تنگ میکند

ای ابوهریره برای تاریخ مطالبی وضع کردند

 

و جاعل آنها جز ننگی چیزی عایدش نشد

و در درون عطش برگشت به گذشته است

 

نالههای سرد از سینهها به خاطر آن جاری میشود

ای ابوهریره سخن و اشعارم شایسته نیستند

 

چون شمشیر تو برنده و قاطع است

ای ابوهریره اگر زمان به دوره شما برگردد

 

در میان مردم طعنه زنندهای نداشتی

اینان به قولی که موافق آنان نباشد راضی نیستند

 

و تنها از چیزی پیروی میکنند که آن را گرفتهاند

از امثال (ریّه) افراد متنوعی هستند

 

که مذهبشان فریب، و هَمُّ و غمشان دینار است

امثال او ادعای علم و معرفت میکنند

 

و در حقیقت راه را گم کردهاند و انکار سودی به حالشان ندارد

من گمراهی را در قولی میبینم که آن را زینت داده

 

برای افراد غافل، انگار که علم دروغ و ریاست

کینه آتش را در درون حاملش شعلهور میسازد

 

و مذهب کینه این است که مردم آزار و رها شدهاند

آفرین بر پدرانتان چگونه خونشان را ریختند

 

راست گفتهاند که در رودهها گرما و عطش است

هر چه را کینه میخواهد کارشان را تأویل میکنند

 

و اشرار تأویلشان را در کفر افزوده است

ای یار مصطفی نور و روشنایی تو را فراگرفته

 

و چشمان توان دیدن تو را ندارند

سخن من در مورد شما هرگز نمایان نمیسازد

 

اسرار پنهانی که شما را احاطه کرده است

وتنها برگشتی است آزادانه که آن را بیان مینمایم

 

در کشف باطلی که به اسم گفتگو مطرح میشود

خداوند تلاشی را که در قیامت ذکر خواهد کرد برکت دهد

 

برای بخشندهای از مردم گرامی و نیکو

دروغ را زینت داده شیطانی که نوشتهاش

 

سم را در غذای چرب مردمان میریزد و خائن است

مهم نیست اگر دروغ پیشهاش باشد

 

مادامی که دروغ دارای ارزش و بهایی است

لقمه حرام اقوالی است که به آن منجر میشود

 

و خواستار حرام هر چه را برای حرام بخواهد تجارت میکند

آیا رزق و روزی اینچنین است که منشأ آن

 

توهین و حمله به ناموس و انکار است([1])

 

 

وصلّی الله وسلّم علی نبینا محمد وعلی آله الطیبین وأصحابه البررة أجمعین وآخر دعوانا أن الحمدلله ربّ العالمین.


 



([1])- نگا: دفاع از ابوهریره، عبدالمنعم صالح علی ص 468-469. و نگا: «قصائد الموضحة العزیة» در مناقب ابوهریره و فریبکاریهای ابوریه (ص 470). و نگا: «القصیدة الدوسیة» ص 474.

 

 

فهرست منابع و مآخذ

 

ابوهریره: عبدالحسین شرف‌الدین موسوی، چاپ پنجم 1406هـ‍ 1986م.

ابوهریره: محمود ابوریه، چاپ سوم.

اصول کافی: محمد یعقوب کلینی، چاپ چهارم 1401 بیروت.

إثبات الهداة: محمد بن حسن حر عاملی، انتشارات علمی قم.

اعلام الوری: فضل بن حسن طبرسی، دارالمعرفه بیروت.

امالی الصدوق: ابن بابویه قمی، چاپ پنجم 1980م، موسسه اعلمی بیروت.

امالی طوسی: طوسی، شیخ‌الطائفة، چاپ اول 1965م، بیروت.

امالی مفید: محمد بن محمد بن نعمان، المفید قم.

نیکوترین زندگینامه یاران امام موسی کاظم: عبدالحسین شبستری، قم.

اصل و اصول شیعه: محمد حسین آل کاشف غطاء، چاپ چهارم 1982م، بیروت.

احقاق حق و نابودی باطل: نورالدین مرعشی تستری، دارالکتاب بیروت.

انوار ولایت: ملازین العابدین گلپایگانی، قم.

توحید: ابن بابویه قمی، چاپ بیروت.

وسیله‌ای به سوی تصانیف شیعه: آقا بزرگ تهرانی، مؤسسه اسماعیلیان قم.

الفهرست: محمد بن جعفر طوسی، شیخ‌الطائفة، چاپ سوم 1983م، بیروت.

قطره‌ای از دریای کرامت پیامبر و خاندانش: احمد مستنبط، چاپ دوم، تهران.

گوهرهای درخشان و باشکوه در احادیث قدسی: محمد بن حسن حر عاملی، چاپ اول 1982م.

نور آشکار در داستانهای پیامبران: نعمت الله جزایری، چاپ هشتم 1978م.

وادار کردن ناصبی در اثبات حجت غایب: علی یزدی حایری، چاپ پنجم 1984م.

الخرائج و الجرائح: قطب‌الدین روندی، چاپ قم.

صحیفه علوی مبارک: امیرالمؤمنین علیu، چاپ اول 1986 م، بیروت.

الغدیر: عبدالحسین احمد امینی نجفی، چاپ پنجم 1983م، بیروت.

الواقفیه درسی تحلیلی: ریاض محمد ناصری، چاپ 1409هـ، قم.

جامع راویان و یاران امام رضا: محمدمهدی، نجف ایران.

راه نورانی: محسن کاشانی، چاپ دوم 1983م، اعلمی بیروت.

استبصار: محمد بن جعفر طوسی، چاپ سوم 1406هـ، بیروت، دارالأضواء.

احتجاج: احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی، چاپ دوم 1983م، بیروت.

الإختصاص: محمد بن محمد بن نعمان، چاپ 1982م، بیروت.

الإرشاد: محمد بن محمد بن نعمان مفید، چاپ سوم 1979م، بیروت.

انوار نعمانی: نعمت الله جزایری، چاپ چهارم 1984م، اعلمی بیروت.

زندگی و قصص انبیا: عبدالصاحب حسنی عاملی، چاپ اول 1971م، بیروت.

بحارالأنوار: محمد باقر مجلسی، چاپ سوم 1403هـ، دار احیاء التروث، بیروت.

بصائر الدرجات: محمد بن حسن صفار قمی، قم.

تهذیب الأحکام: محمد بن جعفر طوسی، چاپ سوم 1406هـ‍، دارالأضواء.

تحفه عوام مقبول است: چاپ لاهور.

تفسیر صافی: فیض کاشانی، مؤسسه اعلمی بیروت.

تفسیر عیاشی: محمد بن مسعود عیاشی، مؤسسه اعلمی بیروت.

تفسیر قمی: علی بن ابراهیم قمی، انتشارات نجف.

تفسیر المیزان: محمد حسین طباطبایی، چاپ دوم 1971م، مؤسسه اسماعیلیان قم.

تفسیر نورالثقلین: عبد علی بن جمعه عرسی حویزی، قم.

تفسیر البرهان: هاشم بحرانی، چاپ سوم 1983م، بیروت.

تفسیر قرآن کریم: صدرالدین شیرازی، چاپ اول 1364هـ، قم.

تفسیر کاشف: محمد جواد مغنیة، چاپ اول 1986م، دارالعلم بیروت.

تفسیر بیان السعادة: سلطان محمد جنابذی، چاپ دوم 1988م، اعلمی بیروت.

تفسیر کنزالدقایق: میرزا محمد مشهدی، چاپ اول 1413هـ، قم.

تفسیر تبیان در تفسیر قرآن: شیخ‌الطائفة طوسی، احیاء التراث العبری بیروت.

تفسیر مجمع البیان در تفسیر قرآن: فضل بن حسن طبرسی، تهران.

تفسیر مرآة الأنوار و مشکاة الأسرار: ابوالحسن عاملی اصفهانی، قم.

تفسیر خلاصه منهج الصادقین: ملافتح الله کاشانی، انتشارات اسلامی قم.

حاوی اقوال در شناخت مردان: عبدالنبی جزایری، چاپ اول 1418هـ‍.

حلیة الأبرار (جزء اول): هاشم بحرانی، چاپ اول 1411هـ، قم.

حلیة الأبرار (جزء دوم): هاشم بحرانی اعلمی، بیروت.

حلیة المتقین در آداب و سنن: محمد باقر مجلسی، چاپ اول 1994م، بیروت.

حیات دلها: محمد باقر مجلسی (فارسی)، چاپ 1363، انتشارات علمی تهران.

دلایل امامت: محمد بن جریر بن رستم طبری، مؤسسه أعلمی بیروت.

پایه‌های اسلام: قاضی ابوحنیفه بن محمد تمیمی مغربی، چاپ دوم، قاهره.

«رجال» نجاشی: احمد بن علی نجاشی، دارالأضواء بیروت.

«رجال» علامه حلی: ابن علی بن مطهر حلی، چاپ دوم 1961م، قم.

«رجال» طوسی: محمد بن جعفر طوسی، شیخ‌الطائفة، قم.

«رجال» کشی: محمد بن عمرکشی.

روضات الجنات در احوال علما و سادات، میرزا محمد باقر خوانساری، قم.

گزیده چهل حدیث: خمینی «سامی خضرا آن را خلاصه کرده»، چاپ اول 1995م، دارالمرتضی.

مرا دریابید قبل از اینکه از دستم بدهید: محمدرضا حکیمی، چاپ هفتم 1985م، اعلمی بیروت.

صحیفه سجادی کامل، امام سجاد، چاپ 1984م، دار اهل بیت.

راه نجات در جواب درخواست فتواها: سیدخویی، چاپ اول 1997م.

صحیفة الأبرار: میرزا محمد تقی، چاپ چهارم 1986م، دارالجیل.

چشمه حیات: محمدباقر مجلسی (فارسی) قم.

علم یقین در اصول دین: محسن کاشانی، چاپ اول 1990م، بیروت.

مرواریدهای عزیز گرانقدر در احادیث دینی: محمد بن علی معروف ابن ابی جمهور.

عقاید امامیه: محمدرضا مظفر، چاپ 1973م، بیروت.

علی از گهواره تا گور: محمد کاظم قزوینی، چاپ هفتم.

علل شرایع: ابن بابویه قمی، صدوق چاپ 1966م، نجف.

فضایل پنج تن از صحاح سته: مرتضی حسینی آبادی، چاپ سوم، تهران.

فروع کافی: محمد بن یعقوب کلینی، چاپ 1405هـ‍، دارالأضواء بیروت.

فِرَق شیعه: حسن بن موسی نوبختی، دارالأضواء بیروت.

کمال دین و اتمام نعمت: ابن بابویه قمی صدوق، چاپ اول 1412هـ، بیروت.

کتاب خصلتها: ابن بابویه قمی صدوق، ایران.

کلیاتی در علم رجال: جعفر سبحانی، بیروت و منشورات حوزه علمیه قم.

کشف الغمة: علی بن عیسی اربلی، دارالأضواء بیروت.

کتاب الرجال: تقی الدین حسن بن علی بن داود حلی، چاپ 1972م، نجف.

کنزالفواید: محمد بن علی بن عثمان کراجکی، چاپ 1985م، بیروت.

لئالی الأخبار: توسیر کانی، قم.

من لا یحضره الفقیه: ابن بابویه قمی صدوق، چاپ ششم 1405هـ‍، دارالأضواء.

مرآة العقول در شرح اخبار خاندان نبی: محمد باقر مجلسی، چاپ اول، تهران.

مستدرک الوسایل: نوری طبرسی، چاپ دوم 1408هـ، مؤسسه آل‌بیت بیروت.

منهاج البراعة در شرح نهج البلاغة: حبیب الله خویی، چاپ سوم 1983م، بیروت.

مناقب خاندان ابوطالب: شهر آشوب مازندرانی، چاپ 1956م، نجف.

معانی اخبار: ابن بابویه قمی صدوق، 1379هـ‍، مکتبة الصدوق تهران.

میزان الحکمة: محمدی ری شهری، دارالإسلامی بیروت، چاپ 1985م.

مدینة المعاجز: هاشم بحرانی، چاپ اول 1413هـ، مؤسسه معارف اسلامی ایران.

مصابیح الأنوار در حل مشکلات روایات: عبدالله شبر، چاپ دوم 1978م، بیروت.

ملاذالأخبار: محمد باقر مجلسی، چاپ 1407هـ، قم.

مفتاح الجنان در ادعیه و زیارات و اذکار: جماعتی از بزرگان اقدام به تصحیح آن کرده است.

مفاتیح الجنان: عباس قمی، ترجمه به عربی نوری نجفی، مؤسسه نعمان بیروت.

وسائل الشیعه برای دستیابی به مسائل شریعت: حر عاملی، چاپ پنجم 1403هـ‍، بیروت.


 

 

 

این کتاب

 

ابوهریرهt صحابی گرانقدر، راوی اسلام، حافظ سنت نبوی، و کسی است که در میان اصحاب رسول‌الله ص بیشترین احادیث را حفظ بوده است، به همین خاطر کینه‌توزانی که دنباله‌رو افکار مستشرقین شدند از این امر سوءاستفاده کردند و نسبت به مرویات ابوهریرهt شک ایجاد کردند و از شخصیت ایشان؛ که در طول قرون و تا قیامت در نزد کسانی که جایگاه صحابهt را در قرآن و سنت به خاطر اخلاص و ایمان و جهاد و صدقشان شناخته‌اند، برجسته بوده است؛ بدگویی کردند...

و چون این کینه‌توزان خواستند به سنت شریف نبوی ضربه بزنند، نیش خود را متوجه این صحابی جلیل‌القدر ساختند، چرا که او بیشترین روایت‌کننده از رسول‌ خداست.

بدین ترتیب یکی از آن‌ها به نام «عبدالحسین شرف ‌الدین» کتابی تألیف کرده به نام «ابوهریره»، و دومی به نام «محمود ابوریه» کتاب «شیخ مضیره ابوهریره» را تألیف کرده و کسانی دیگر غیر از این دو همانطور که در این کتاب آمده است.

و بنده به فضل و کمک خداوند در رد این شبهات پیرامون مرویات ایشان، و تکذیب تمام آنچه که به او نسبت داده‌اند و افتراها و دروغ‌هایی که به او بسته‌اند و غیر اینها اقدام کردم همانطور که در این کتاب به طور مفصل آمده است.

و در نهایت، برائت ابوهریره از آنچه که بدعت‌گران و هواپرستان از اتهامات واهی و باطل به او نسبت داده‌اند، برای خواننده مشخص می‌شود.

و من در این کتاب برای رد آنان از روایات خودشان و مصادر اصلی خودشان از طریق اهل بیتی که معتقد به عصمت مطلقه آن‌ها هستند و اینکه آن‌ها هرچه را که می‌بینند حجت است گواه گرفته‌ام، و این چیزی است که این کتاب را از بقیه کتب ردود و بیان شبهات متمایز ساخته است. امیدوارم که خداوند به مسلمانان آگاهی بدهد تا از ترک قرآن کریم و سنت پاک نبوی دست برندارند، و نسبت به خطرهایی که آن‌ها را احاطه کرده آگاه شوند و خود را از آن‌ها بپرهیزند... تا نسل خود را با اسلام حفظ کنند.

خداوند این کار را حفظ کند و او بر این کار تواناست و موفقیت من تنها در دست اوست.

 

 

 

 

 

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...