توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ اردیبهشت ۱۰, جمعه

درس هفتم: در بیان معنای کفرورزیدن به طاغوت

 

درس هفتم:
در بیان معنای کفرورزیدن به طاغوت

الله عزوجل  می‌فرماید: ﴿لَآ إِكۡرَاهَ فِي ٱلدِّينِۖ قَد تَّبَيَّنَ ٱلرُّشۡدُ مِنَ ٱلۡغَيِّۚ فَمَن يَكۡفُرۡ بِٱلطَّٰغُوتِ وَيُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ لَا ٱنفِصَامَ لَهَاۗ وَٱللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ٢٥٦ [البقرة: 256].

«در دین اجباری نیست، به راستی که هدایت از گمراهی جدا شده است. پس هرکس که به طاغوت کفر ورزد، و به الله ایمان بیاورد، به راستی که به دستاویز محکمی چنگ زده است که گسستنی نیست و الله شنوای داناست».

و می‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ [النحل: 36].

«و به یقین ما به میان هرامتی پیامبری را فرستادیم (تا به مردم بگویند): الله را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید».

و می‌فرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ ٱجۡتَنَبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ أَن يَعۡبُدُوهَا وَأَنَابُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰۚ فَبَشِّرۡ عِبَادِ ١٧ [الزمر: 17].

«و کسانی‌که از عبادت طاغوت دوری گزیده و رو به‌سوی الله آورده‌اند، ایشان را بشارت باد. پس آن بندگانم را مژده بده».

بناءً دوری جستن و پرهیز کردن از پرستش طاغوت، و مخصوص گردانیدن آن برای الله یکتا و بی‌همتای که هیچگونه شریکی با خود ندارد، عین توحید بوده و تا زمانی شخص یکتاپرست و موحد گفته نمیشود تا از عبادت طاغوت اعراض کرده و به پرستش الله سبحان روی بیاورد.

طاغوت به کسی اطلاق می‌گردد که به غیر از الله متعال پرستش شود و معبود قرار گیرد، چه این معبود با دعا کردن عبادت شود یا با کمک خواستن وتوکل کردن بر او، و یا اینکه برای او ذبح و نذر صورت گیرد. و طاغوت هر ملتی، همان کسی است که به غیر از الله و رسول او حاکمیت امور خود را به نزد آن می‌برند، یا اینکه به غیر از الله آن را می‌پرستند و در حلال و حرام بی‌آنکه بصیرتی از جانب الله عزوجل  داشته باشند از آن تبعیت می‌کنند و یا در چیزی که نمی‏دانند که اطاعت از الله است یا غیر از الله است از او اطاعت می‌کنند. (جاهلانه از او اطاعت می‌کنند) پس اینان طاغوت‌های عالم هستند که هرگاه در احوال پیروان آنان تأمل کنی در خواهی یافت که بیشتر آنان از عبادت الله رویگردان و مشغول عبادت طاغوتیان هستند. از اطاعت فرستاده الله سر برتافته و به اطاعت طاغوت و تبعیت از آن در آمده‌اند.

ابن جریر رحمه الله  می‌فرماید: «معنای درست طاغوت به نظر من آنست: هر طغیانگری که از اطاعت پروردگار سر باز زند و در کفر و تکبر و عصیان از حد بگذرد، طاغوت نامیده می‌شود. فرقی نیست که او در طغیان خود مردم را با زور و جبر به عبادت خود وادار سازد، یا کسانی که او را معبود خود قرار داده‌اند با میل دل خود از او اطاعت و فرمانبرداری کنند، و چه این معبود انسان باشد یا بت باشد یا شیطان یا هرچیزی دیگری».

پس طاغوت کسی است که در طغیانگری و سرکشی خود از طاعت الله عزوجل ، به حدی بالایی رسیده است که مردمان را از راه الله عزوجل  باز می‌دارد و ایشان را گمراه نموده و به گمراهی دستور می‌دهد.

طواغیتی که به جز الله عزوجل  عبادت می‌شوند:

طواغیتی که به جز الله عزوجل  در روی زمین عبادت می‌شوند بسیار اند، و معروف‌ترین دسته‌های آن‌ها در طغیانگری و حدگذری و باز داشتن از راه الله عزوجل ، سه چیز است:

 اول: شیطان رانده شده از رحمت الله متعال.

دوم: بت‌های که به غیر از الله عزوجل  پرستش می‌شوند.

سوم: کسانی که بر وفق آنچه الله تعالی نازل نموده حکم نمی‌کنند.

دستۀ اول: شیطان رانده شده

شیطان رانده شده نه تنها بنیاد و اساس هر شرک و طغیان است، بلکه هر عبادتی که برای غیر الله عزوجل  انجام می‌شود در واقع عبادت شیطان است؛ زیرا او سبب اصلی شرک و دعوت دهنده بسوی آن است.

الله تعالی می‌فرماید: ﴿۞أَلَمۡ أَعۡهَدۡ إِلَيۡكُمۡ يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ أَن لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّيۡطَٰنَۖ إِنَّهُۥ لَكُمۡ عَدُوّٞ مُّبِينٞ ٦٠ وَأَنِ ٱعۡبُدُونِيۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِيمٞ ٦١ [یس: 60-61].

«ای فرزندان آدم! مگر به شما فرمان ندادم که شیطان را پرستش نکنید؟!  چراکه او دشمنی آشکار برای شما است. و اینکه مرا پرستش کنید، این راه راست است».

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِيدًا ١١٦ إِن يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ إِنَٰثٗا وَإِن يَدۡعُونَ إِلَّا شَيۡطَٰنٗا مَّرِيدٗا ١١٧ لَّعَنَهُ ٱللَّهُۘ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنۡ عِبَادِكَ نَصِيبٗا مَّفۡرُوضٗا ١١٨ وَلَأُضِلَّنَّهُمۡ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمۡ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَيُبَتِّكُنَّ ءَاذَانَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلۡقَ ٱللَّهِۚ وَمَن يَتَّخِذِ ٱلشَّيۡطَٰنَ وَلِيّٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ فَقَدۡ خَسِرَ خُسۡرَانٗا مُّبِينٗا ١١٩ يَعِدُهُمۡ وَيُمَنِّيهِمۡۖ وَمَا يَعِدُهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ إِلَّا غُرُورًا ١٢٠ أُوْلَٰٓئِكَ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُ وَلَا يَجِدُونَ عَنۡهَا مَحِيصٗا ١٢١ [النساء: 116-121].

«بی‌گمان الله (کسی را) نمی‌آمرزد که به او شرک ورزد، و پایین‌تر از آن را بر هرکس که بخواهد می‌آمرزد، و هرکس به الله شرک ورزد، به‌راستی بسی گمراه گشته است. (مشرکان) به جای اوتعالی، جز بت‌های مادینه را (به دعا) نمی‌خوانند، و جز شیطان سرکش را نمی‌خوانند. الله نفرینش کند، و شیطان گفت: من از میان بندگانت حتماً بهره‌ای معین (برای خود) را برمی‌گیرم. و حتماً آنان را گمراه خواهم کرد و به دنبال آرزوها و خیالاتشان روان خواهم ساخت و به آنان دستور می‌دهم که گوش‌های چهارپایان را بشکافند و آنان را دستور می‌دهم آفرینش الله را تغییر دهند، و هرکس شیطان را به جای الله یاور و سرپرست خود قرار دهد به‌راستی که زیان آشکاری کرده است. آنان را وعده می‌دهد و به آرزوها سرگرم می‌کند، و شیطان جز وعده‌های فریبکارانه به ایشان نمی‌دهد. ایشان جایگاهشان جهنم است و راه نجاتی از آن ندارند».

سزا و عقوبت کسانی که از یاد الله دل گشتانده و روی گردان شوند این است که الله متعال بر آنان شیطان‌ها را مسلط می‌گرداند. چنان‌که می‌فرماید:

 ﴿وَمَن يَعۡشُ عَن ذِكۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَيِّضۡ لَهُۥ شَيۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِينٞ ٣٦ وَإِنَّهُمۡ لَيَصُدُّونَهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِيلِ وَيَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ ٣٧ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَنَا قَالَ يَٰلَيۡتَ بَيۡنِي وَبَيۡنَكَ بُعۡدَ ٱلۡمَشۡرِقَيۡنِ فَبِئۡسَ ٱلۡقَرِينُ ٣٨ وَلَن يَنفَعَكُمُ ٱلۡيَوۡمَ إِذ ظَّلَمۡتُمۡ أَنَّكُمۡ فِي ٱلۡعَذَابِ مُشۡتَرِكُونَ ٣٩ [الزخرف: 36-39].

«و هرکس که از یاد الله مهربان غافل و روی‌گردان شود برایش شیطانی برمی‌گماریم، و آن (شیطان) همنشین او می‌گردد. و همانا آنان (شیاطین) اینان (انسان‌ها) را از راه باز می‌دارند و گمان می‌برند که ایشان هدایت یافتگانند. تا آنگاه که (چنین کسی) به پیش ما می‌آید، می‌گوید: ای کاش بین من و تو به اندازۀ شرق و غرب فاصله بود! پس چه همنشین بدی است!. و در این روز شریک بودن شما و همنشینان‌تان در عذاب به حال شما سودی نمی‌بخشد چرا که شما ستم کرده‌اید».

و دوری جستن از این گونه طاغوت با پناه بردن به الله متعال، و برحذر بودن از مکر و فریب و نیرنگ شیطان، و عدم پیروی از گام‌های او می‌باشد. زیرا شیطان دشمن گمراه کننده و آشکار انسان است که همیشه او را به گناه، فحشا و زشتی‌ها فرمان می‌دهد. الله متعال می‌فرماید:

﴿كُتِبَ عَلَيۡهِ أَنَّهُۥ مَن تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُۥ يُضِلُّهُۥ وَيَهۡدِيهِ إِلَىٰ عَذَابِ ٱلسَّعِيرِ ٤ [الحج: 4].

«(در قضای الهی) بر او مقرر شده است که هرکس شیطان را به دوستی بگیرد، گمراهش می‌کند و او را به‌سوی عذاب آتش سوزان هدایت می‌نماید».

و کسی که شیطان را به دوستی می‌گیرد، یقینا از گام‌ها و خواسته‌های او پیروی نموده وعده‌های دروغین او را تصدیق می‌کند و آرزوهای بی‌اساس او را شریف و محترم می‌شمارد، و کارهای زشت و قبیحی را که به او مزین و آراسته نموده، عملی می‌کند و از هدایات دین الهی رویگردان می‌گردد. کسیکه چنین بکند بدون شک شیطان را بدوستی گرفته و پیرو او شده است.

و چنان‌که در صحیح مسلم به روایت جابر رضی الله عنه  از پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله و سلم  ثابت است که شیطان در هر امری از امور بنی آدم حاضر می‌گردد و بهره می‌گیرد.

الله متعال راه‌های زیادی را به مسلمان بیان نموده است تا از شر و نیرنگ شیطان در امان بماند. یکی از مهمترین آن، پناه بردن به الله متعال از شیطان است، و هر قدر که بنده با صدق دل از شیطان به الله سبحان پناه ببرد، به همان اندازه در حفظ و رعایت الله قرار می‌گیرد. همچنان وقتی مسلمان از راه‌های باز دارندۀ که الله تعالی آن را بمنظور دفع شر و شرک شیطان بیان نموده، متوسل گردد و به او التجا نماید، حتما در حفظ و پناه و حمایت الله متعال مصون و محفوظ خواهد ماند.

از جمله اموریکه الله متعال بندگان را به آن رهنمون ساخته تا از شر و مکر شیطان در امان بمانند: تکرار نمودن استعاذه یا پناه جستن از شیطان رجیم به الله قادر و توانا و توکل نمودن به الله متعال و اخلاص نیت در عبادات به الله یکتا و ذکر الله را بسیار گفتن وخواندن تعویذات و دم و دعا‌های شرعی و مشروع است. همانا الله تعالی بندگان را هشدار فرموده که از گام‌ها و خواسته‌های شیطان پیروی نکنند و در هر امری که راه تسلط شیطان بر ایشان است دوری بجویند.

و چنان‌که راه‌های شرعی مبارزه با شیطان قبلا بیان شد، عمل نمودن خلاف آن، بنده را در معرض خطرات شیطان و مسلط شدن او قرار می‌دهد. پس ضعف در ایمان، و ضعف توکل بر الله تعالی و ضعف در اخلاص و غفلت و سهل انگاری در ذکر الله و تفریط و بی‌پروایی در خواندن دعاها و اوراد شرعی و تعویذات، این همه اسبابی است که شیطان به آسانی بر بنده مسلط می‌گردد.

همچنان از مدخل‌های که شیطان بر انسان غلبه می‌نماید، غضب و عصبانی شدن شدید، خوشی و شادمانی بی‌حد، تمایل و مشغول شدن در شهوات، دوری و مخالفت از جماعت مسلمانان و تنهایی خصوصا در سفر، سخن چینی، خلوت مرد با زن نامحرم، بدگمانی بر دیگران، رفت و آمد کردن در اماکنی که انسان را زیر اشتباه قرار می‌دهد.

و بخاطر مبارزه باشیطان، شریعت حکیم مسلمانان را به گفتن بسم الله در هر شأنی دستور فرموده تا از فیض و برکت الهی برخوردار گردند و از حیله و نیرنگ شیطان محفوظ و مصون بمانند. لذا مسلمان باید در شروع هر کاری بسم الله باید بگوید، مثلا قبل از خوردن و نوشیدن و هنگام ورود به منزل و خارج شدن ازآن و در وقت صبح و شام شدن و در وقت سوار شدن بر هر وسیله‌ای و هنگام همبستری با همسر و در وقت داخل شدن به خلا و وقت خارج شدن از آن و قبل از خواب شدن و برخواستن و غیره. در صحیح مسلم به روایت ابوسعید خدری رضی الله عنه  از پیامبر  صلی الله علیه و آله و سلم  وارد است که فرمودند: «إِذَا تَثَاءَبَ أَحَدُكُمْ فَلْيُمْسِكْ بِيَدِهِ، فَإِنَّ الشَّيْطَانَ يَدْخُلُ».

«هرگاه یکی از شما فاجه (خمیازه) کشید باید دست خود را بر دهانش بگیرد زیرا شیطان وارد آن می‌شود». و در روایت امام احمد و عبدالرزاق چنین آمده: «إِذَا تَثَاءَبَ أَحَدُكُمْ، فَلْيَضَعْ يَدَهُ عَلَى فِيهِ، فَإِنَّ الشَّيْطَانَ يَدْخُلُ مَعَ التَّثَاؤُبِ».

«هرگاه یکی از شما فاجه (خمیازه) کشید باید دست خود را بر دهانش بگذارد زیرا شیطان با فاجه (خمیازه) وارد دهن می‌شود».

پس کسیکه از ارشادات و هدایات الهی پیروی کرد، از مکر و نیرنگ شیطان در حفظ و امان می‌ماند و کسیکه در آن تقصیر و کوتاهی کرد و بی‌پروایی نمود، بدون شک در معرض مکر و فریب و شر و اذیت شیطان قرار خواهد گرفت.

دستۀ دوم: بتانی که به جز الله متعال پرستش می‌شوند

و اینگونه طاغوت انواع و اقسام بسیار دارد:

از جمله بت‌ها و مجسمه‌های که به شکل انسان و حیوان و غیره تراشیده می‌شود؛ و برخی از مشرکان ادعا دارند که این بت‌ها و مجسمه‌ها نفع و ضرر می‌رسانند! و یا شفاعت کسانی را می‌کنند که آن‌ها را می‌خوانند! و بخاطر تقرب جستن به آن‌ها نذر و ذبح می‌کنند و حاجات خود را (به گمان باطل خود شان) از آن‌ها خواسته و برآورده می‌سازند.

الله متعال می‌فرماید: ﴿قَالَ أَتَعۡبُدُونَ مَا تَنۡحِتُونَ ٩٥ وَٱللَّهُ خَلَقَكُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ ٩٦ [الصافات: 95-96].

«ابراهیم) فرمود: آیا چیزهایی را می‌پرستید که خودتان می‌تراشید؟. حال آنکه الله شما و آنچه را که انجام می‌دهید آفریده است».

و می‌فرماید: ﴿وَٱتۡلُ عَلَيۡهِمۡ نَبَأَ إِبۡرَٰهِيمَ ٦٩ إِذۡ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوۡمِهِۦ مَا تَعۡبُدُونَ ٧٠ قَالُواْ نَعۡبُدُ أَصۡنَامٗا فَنَظَلُّ لَهَا عَٰكِفِينَ ٧١ قَالَ هَلۡ يَسۡمَعُونَكُمۡ إِذۡ تَدۡعُونَ ٧٢ أَوۡ يَنفَعُونَكُمۡ أَوۡ يَضُرُّونَ ٧٣ قَالُواْ بَلۡ وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا كَذَٰلِكَ يَفۡعَلُونَ ٧٤ قَالَ أَفَرَءَيۡتُم مَّا كُنتُمۡ تَعۡبُدُونَ ٧٥ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُمُ ٱلۡأَقۡدَمُونَ ٧٦ فَإِنَّهُمۡ عَدُوّٞ لِّيٓ إِلَّا رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٧٧ ٱلَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهۡدِينِ ٧٨ وَٱلَّذِي هُوَ يُطۡعِمُنِي وَيَسۡقِينِ ٧٩ وَإِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ يَشۡفِينِ ٨٠ وَٱلَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحۡيِينِ ٨١ وَٱلَّذِيٓ أَطۡمَعُ أَن يَغۡفِرَ لِي خَطِيٓ‍َٔتِي يَوۡمَ ٱلدِّينِ ٨٢ [الشعراء: 69-82].

«وخبر ابراهیم را برای آنان بخوان. هنگامی‌که به پدر و قومش گفت: چه را می‌پرستید؟. گفتند: بت‌هایی را می‌پرستیم، و همیشه بر عبادتشان ماندگار می‌مانیم. گفت: آیا هنگامی‌که آن‌ها را به کمک می‌خوانید صدای شما را می‌شنوند؟. یا به شما سود می‌بخشند، یا زیان می‌رسانند؟. گفتند: نه، اما پدران و نیاکان خود را دیده‌ایم که چنین می‌کردند. گفت: آیا می‌بینید که چه چیزی را می‌پرستید؟!. شما و پدران پیشین شما. بدون شک همۀ آن‌ها دشمن من هستند، به جز پروردگار جهانیان. آن ذاتی که مرا آفریده است و هم او مرا هدایت می‌کند. آن الهی که مرا غذا می‌دهد، و (آشامیدنی) می‌نوشاند. و چون بیمار شوم اوست که مرا شفا می‌دهد. و آن الهی که مرا می‌میراند، سپس زنده‌ام می‌گرداند. و الهی که امیدوارم گناهانم را در روز جزا بیامرزد».

و می‌فرماید: ﴿۞وَلَقَدۡ ءَاتَيۡنَآ إِبۡرَٰهِيمَ رُشۡدَهُۥ مِن قَبۡلُ وَكُنَّا بِهِۦ عَٰلِمِينَ ٥١ إِذۡ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوۡمِهِۦ مَا هَٰذِهِ ٱلتَّمَاثِيلُ ٱلَّتِيٓ أَنتُمۡ لَهَا عَٰكِفُونَ ٥٢ قَالُواْ وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا لَهَا عَٰبِدِينَ ٥٣ قَالَ لَقَدۡ كُنتُمۡ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُمۡ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ ٥٤ قَالُوٓاْ أَجِئۡتَنَا بِٱلۡحَقِّ أَمۡ أَنتَ مِنَ ٱللَّٰعِبِينَ ٥٥ قَالَ بَل رَّبُّكُمۡ رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا۠ عَلَىٰ ذَٰلِكُم مِّنَ ٱلشَّٰهِدِينَ ٥٦ وَتَٱللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصۡنَٰمَكُم بَعۡدَ أَن تُوَلُّواْ مُدۡبِرِينَ ٥٧ [الأنبیاء: 51-57].

«و بی‌گمان پیش از این به ابراهیم هدایت و راهیابی دادیم و به (حال او) دانا بودیم. آنگاه که به پدر و قومش گفت: این مجسمه‌ها چیست که همواره به عبادت آن‌ها مشغول هستید؟. گفتند: ما پدران خویش را دیده‌ایم که این‌ها را پرستش می‌کردند. گفت: به راستی شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بوده‌اید. گفتند: آیا برایمان حق آورده‌ای یا از افراد شوخی کننده و بازیگر هستی؟. گفت: بلکه پروردگارتان، پروردگار آسمان‌ها و زمین است، همان پررودگاری که آن‌ها را آفرید، و من بر این (سخن) گواهم. و سوگند به الله پس از آنکه پشت کردید و رفتید نسبت به بت‌هایتان تدبیری خواهم اندیشید».

و از جمله بتانی که مورد پرستش قرار می‌گیرد، بعضی درختان و سنگ‌های بزرگی است که برخی از مشرکان در مورد آن اعتقاد‌های کفری دارند. ایشان به این عقیده‌اند که این بت‌ها و مجسمه‌ها نفع و ضرر می‌رسانند! و یا شفاعت کسانی را می‌کنند که آن‌ها را می‌خوانند و به آن‌ها تقرب می‌جویند.

در عهد جاهلیت، بت‌ها و درخت‌ها و سنگ‌های بسیاری پرستش می‌شدند، و تنها در اطراف کعبه سیصدو شصت بت نصب شده بود که نبی کریم  صلی الله علیه و آله و سلم  در فتح مکه همه آن‌ها را شکستند و سرنگون ساختند. همچنان در بعض قریه و دهات عرب نشسن، درختان و سنگ‌های بسیاری وجود داشت که مردم آن‌ها را تعظیم و توقیر می‌نمودند و به غیر از الله یکتا آن‌ها عبادت می‌کردند.

و از جمله بتان و بت نماهایی که مورد پرستش قرار می‌گیرند، قبرها، بارگاه‌ها، عتبات و مشاهدی است که به غیر از الله متعال خوانده شده انواع عبادات در کنار‌شان صورت می‌گیرد. دیده می‌شود برخی از مردم بخاطر تقرب جستن به آن بتان بر اطراف‌شان طواف می‌کنند، یا حیوانی را بنام‌شان ذبح می‌کنند، یا به خاطر وفا به نذری که بر گردن گرفته‌اند، اموال بسیار را مصرف می‌کنند، و برخی هم بنام خدمت گذار و مجاور این بتان مال‌های مردم جاهل را به باطل و ناحق می‌خورند، و سد راه الله عزوجل  قرار می‌گیرند، و اعمال شرکی و کفری را به مردم مزین ساخته ایشان را به خواستن مال و اولاد و قضای حاجات و دفع بلا و مصیبت از مردگان تشویق می‌کنند. در حالیکه پیامبر  صلی الله علیه و آله و سلم  که بهترین بشریت است در مورد قبر خویش چنین فرمودند: «اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ قَبْرِي وَثَنًا يُعْبَدُ».[1] «پروردگارا! قبر مرا بتی مگردان که مورد عبادت قرار گیرد».

بلکه پیامبر  صلی الله علیه و آله و سلم  از بنا کردن مساجد بر قبرها و یا نماز گزاردن در قبرستان منع فرموده است تا که این عمل، انسان را به تعظیم و عبادت قبرها نکشاند. از جندب بن عبد الله رضی الله عنه  روایت است که پیامبر  صلی الله علیه و آله و سلم  فرمودند: «إِنَّ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ كَانُوا يَتَّخِذُونَ قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ وَصَالِحِيهِمْ مَسَاجِدَ، أَلاَ فَلاَ تَتَّخِذُوا الْقُبُورَ مَسَاجِدَ، إِنِّي أَنْهَاكُمْ عَنْ ذَلِكَ».[2]

«مردمانی که قبل از شما بودند قبرهای انبیا و صالحین خویش را مساجد قرار می‌دادند. هان، شما قبرها را مسجد قرار ندهید و من شما را از این کار نهی می‌کنم».

و ابو عبیده عامر بن جراح رضی الله عنه  فرمود: «كَانَ آخِرُ مَا تَكَلَّمَ بِهِ نَبِيُّ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: أَنْ أَخْرِجُوا يَهُودَ الْحِجَازِ مِنْ جَزِيرَةِ الْعَرَبِ، وَاعْلَمُوا أَنَّ شِرَارَ النَّاسِ الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْقُبُورَ مَسَاجِدَ».[3]

«آخرین سخنی که پیامبر  صلی الله علیه و آله و سلم  فرمود این بود که، یهود حجاز را از جزیرۀ عرب بیرون کنید و بدانید که بدترین مردم کسانی‌اند که قبرها را مساجد قرار می‌دهند».

مسجد قرار دادن قبرها آن است که بر آن نماز خوانده شود و یا به جهت آن نماز ادا گردد و یا اینکه بر قبرها مساجد بنا گردد. و کسیکه یکی از این سه کار را انجام داد همانا در مخالفت با دستورات اسلام واقع شده است.

 و از جمله بتانی که مورد پرستش قرار می‌گیرد، چیزهایی است که در واقع شعار و یا علامت شرک و مشرکان است، و به تعظیم و عبادت غیر الله دلالت دارد، مانند آویزان نمودن نشان، سمبول و شعار کفری یا شرکی. در سنن ترمذی از پیامبر  صلی الله علیه و آله و سلم  ثابت است وقتی بر گردن عدی بن حاتم صلیبی از طلا را دید فرمودند: «يَا عَدِيُّ اطْرَحْ عَنْكَ هَذَا الوَثَنَ». یعنی: «ای عدی! این بت را از خود دور کن».

مقصد این است هر چیزی که به غیر از الله متعال پرستش شود، طاغوت گفته می‌شود، چه بت باشد چه درخت، چه سنگ باشد چه قبر، و یا هرچیزی دیگری.

از ابو هریره رضی الله عنه  روایت است که پیامبر  صلی الله علیه و آله و سلم  فرمودند: «يَجْمَعُ اللَّهُ النَّاسَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَيَقُولُ: مَنْ كَانَ يَعْبُدُ شَيْئًا فَلْيَتَّبِعْهُ، فَيَتْبَعُ مَنْ كَانَ يَعْبُدُ الشَّمْسَ الشَّمْسَ، وَيَتْبَعُ مَنْ كَانَ يَعْبُدُ الْقَمَرَ الْقَمَرَ، وَيَتْبَعُ مَنْ كَانَ يَعْبُدُ الطَّوَاغِيتَ الطَّوَاغِيتَ».[4]

«الله عزوجل مردم را در روز قیامت جمع می‌کند و می‌فرماید: هر کسی هر چیزی را (در دنیا) پرستش نموده است، در پشت سر آن قرار گیرد و از آن پیروی و تبعیت نماید، بعضی از مردم از خورشید پیروی می‌کند و بعضی از ماه تبعیت می‌نماید و بعضی دیگر، از سایر معبودهای باطل (طاغوت‌ها) پیروی می‌کنند...».

البته پیروی و تبعیت چنین مردمان از معبودان شان، به سوی جهنم خواهد بود (پناه به الله) چنان‌که الله متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّكُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمۡ لَهَا وَٰرِدُونَ ٩٨ لَوۡ كَانَ هَٰٓؤُلَآءِ ءَالِهَةٗ مَّا وَرَدُوهَاۖ وَكُلّٞ فِيهَا خَٰلِدُونَ ٩٩ لَهُمۡ فِيهَا زَفِيرٞ وَهُمۡ فِيهَا لَا يَسۡمَعُونَ ١٠٠ [الأنبیاء: 98-100].

«همانا شما (هیزم جهنم هستید) و چیزهایی که به غیر از الله می‌پرستید افزوزینۀ آتش جهنم است، شما به آن وارد خواهید شد. اگر این‌ها معبودها و خدایانی بودند هرگز وارد دوزخ نمی‌گشتند، و همگی در آن جا جاودانه‌اند. برای آنان در جهنم نالۀ غم‌انگیز است، و در آن جا چیزی را نمی‌شنوند» (حصب) بمعنای هیزم و آتش انگیز است که در جهنم انداخته می‌شود.

 این آیات می‌رساند که در روز قیامت این بتان نه تنها به عبادت کنندگان‌شان سودی رسانده نمی‌توانند، بلکه خود با کسانی که آن‌ها را به جز الله پرستش می‌کردند به شدت در آتش دوزخ افگنده می‌شوند.

اما کسیکه به جز الله عزوجل  مورد پرستش قرار می‌گیرد و خود او به این کار راضی نیست، طاغوت نامیده نمی‌شود، بلکه این مشرکان‌اند که او را برای خود معبود و پروردگار و طاغوت قرار داده‌اند، و با عقیدۀ شرکی‌شان در مورد این مخلوق، در برابر پروردگار طغیان و سرکشی نموده‌اند. در حالیکه خود آن معبود، از کفر و شرک و طغیان ایشان بیزار است، الله متعال می‌فرماید:

﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسِيحَ ٱبۡنَ مَرۡيَمَ وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُوٓاْ إِلَٰهٗا وَٰحِدٗاۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ سُبۡحَٰنَهُۥ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٣١ [التوبة: 31].

« (یهودیان و نصارا) به جای الله، علمای دینی و دیرنشینان خود را اله گرفتند، و مسیح، پسر مریم را نیز اله گرفتند، حال آنکه به آنان امر نشده بود جز این که تنها معبود یکتا را بپرستند که هیچ معبود به حقی جز او وجود ندارد، پاک و منزه است و از آنچه (با وی) شریک می‌گردانند».

و می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ سَبَقَتۡ لَهُم مِّنَّا ٱلۡحُسۡنَىٰٓ أُوْلَٰٓئِكَ عَنۡهَا مُبۡعَدُونَ ١٠١ لَا يَسۡمَعُونَ حَسِيسَهَاۖ وَهُمۡ فِي مَا ٱشۡتَهَتۡ أَنفُسُهُمۡ خَٰلِدُونَ ١٠٢ لَا يَحۡزُنُهُمُ ٱلۡفَزَعُ ٱلۡأَكۡبَرُ وَتَتَلَقَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ هَٰذَا يَوۡمُكُمُ ٱلَّذِي كُنتُمۡ تُوعَدُونَ ١٠٣ [الأنبیاء: 101-103].

«بدون شک آنانی که پیشتر از (سوی) ما نیکویی برایشان مقرر شده است، آنان از (دوزخ) دور نگاه داشته می‌شوند. آنان حتی صدای آتش دوزخ را (هم) نمی‌شنوند، و در میان (نعمت‌های) دلخواهشان جاودانه‌اند. هراس بزرگ ایشان را غمگین نمی‌سازد، و فرشتگان به استقبالشان می‌آیند (و می‌گویند:) این همان روزی است که به شما وعده داده می‌شد».

همچنین اولیای صالحی که مشرکان ایشان را از روی ظلم و دروغ معبود خویش قرارداده و پرستش می‌کردند، از این شرک و اهل آن بیزار اند.

اما کسیکه به این راضی باشد که مردم او را به جز الله بپرستند و یا اینکه خودش دیگران را به عبادت خود دعوت دهد، بدون تردید او از جملۀ طاغوت‌ها است، طوریکه فرعون به قوم خود گفت:

﴿مَا عَلِمۡتُ لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرِي [القصص: 38].

«ای سران و بزرگان قوم! من جز خودم، الهی را برای شما سراغ ندارم!»

دستۀ سوم: این دسته از طاغوتان کسانی‌اند که بر وفق آنچه الله متعال نازل فرموده حکم نمی‌کنند

پس هر کسی که بر مردم یکی از کشورهای جهان تسلط و زعامت دارد، لیکن از تطبیق شریعت الهی روی گردان شده در میان مردم به غیر آنچه الله عزوجل  نازل فرموده حکم می‌کند و یا احکامی را از خود بر آن‌ها وضع می‌کند، تا جایی که حلال را بر آن‌ها حرام، و حرام را بر آن‌ها حلال می‌گرداند؛ چنین زمامدار یا رئیس طاغوت است و می‌خواهد به غیر از الله سبحان عبادت شود. و عبادت نمودن او همانا اطاعت کردن او در حرام ساختن حلال، و حلال نمودن حرام می‌باشد. به دلیل حدیثی که از عدی بن حاتم طایی رضی الله عنه  روایت شده که او از نبی کریم  صلی الله علیه و آله و سلم  شنید که این فرمودۀ الله متعال را تلاوت نمود:

﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ [التوبة: 31].

«علماء و راهبان خود را معبودانی غیر از الله قرار داده‌اند».

عدی رضی الله عنه  فرمود: گفتم: ای رسول الله! ما آنان را عبادت نمی‌کنیم، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  فرمودند: «آیا آنچه را الله عزوجل  حرام کرده حلال، و آنچه را حلال کرده، حرام نمی‌‌کنند و شما هم آن را حرام نمی‌‌دانید؟ گفتم: بلی، پیامبر  صلی الله علیه و آله و سلم  فرمودند: این همان عبادت‌کردن آن‌هاست».[5]

وحذیفه بن الیمان رضی الله عنه  فرموده است: «ایشان (اهل کتاب) برای علما و راهبان نماز نگزارده‌اند، لیکن چنین بودند که هرگاه حرامی را برای‌شان حلال قرار میدادند، آن‌ها نیز آن را حلال می‌دانستند و هرگاه حلال را بر آن‌ها حرام قرار می‌دادند، آن را حرام می‌دانستند».[6]

و از جملۀ طاغوتان، کاهن‌ها یا فالبین‌ها و جادوگران و عرافانی است که ادعای علم غیب دارند و مردمان نادان و بی‌خبر از دین نزد ایشان مراجعه می‌کنند.

 لازم به یادآوری است که ساحران، کاهنان و عرافان، عقاید مردم را به باد مسخره و استهزاء می‌گیرند، گاهی خودشان را پزشک و طبیب معرفی می‌کنند و به مریض می‌‌گویند: گوسفند یا مرغی را با فلان نشانه ذبح کن! یا برای آنان طلسمهای شرکی و نوشته‌های شیطانی به شکلی پیچیده، نامفهوم و گنگ می‌نویسند تا به گردنشان آویزان کنند، یا در صندوق‌ها در خانه‌هایشان نگهداری کنند. برخی از ایشان ادعای علم غیب می‌کنند، و اظهار می‌دارند که می‌توانند اشیاء گم شده را پیدا کنند، افراد جاهل دربارۀ اشیای گمشده‌‌شان از آنان سؤال می‌کنند و آنان محل اشیای گمشده را می‌گویند، و یا به وسیله‌ی اجیرانی از شیاطین که با آنان همکاری می‌کنند، آن چیز گم شده را به آنان نشان می‌دهند و بعضی از آنان خود را به شکل فردی «ولی» که کرامات دارد ظاهر می‌کند، خود را به آتش می‌‌اندازد و ظاهراً هیچ ضرری به او نمی‌‌رسد، شمشیر و سلاح به خود می‌‌زند یا موتر از رویش عبور می‌کند و هیچ ضربه‌ای به او وارد نمی‌شود، یا حقه‌بازیهای دیگری که در حقیقت سحر و از اعمال شیطان هستند و کاهنان و عرافان این اعمال را برای ایجاد فتنه انجام می‌‌دهند. یا اموری خیالی که اصلاً حقیقت ندارد را جلوی مردم انجام می‌دهند، با حیله‌ها و نیرنگ‌هایی که دلیل آن‌ها نامشخص است. مانند کاری که ساحران فرعون با طناب و عصا انجام می‌دادند.

الله متعال می‌فرماید:

﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ يَزۡعُمُونَ أَنَّهُمۡ ءَامَنُواْ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوٓاْ إِلَى ٱلطَّٰغُوتِ وَقَدۡ أُمِرُوٓاْ أَن يَكۡفُرُواْ بِهِۦۖ وَيُرِيدُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَن يُضِلَّهُمۡ ضَلَٰلَۢا بَعِيدٗا ٦٠ [النساء: 60].

«آیا تعجب نمی‌کنی از کسانی که ادعا می‌کنند به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پیش از تو نازل شده ایمان آورده‌اند، و می‌خواهند که داوری را به پیش طاغوت ببرند، درحالیکه به آن‌ها دستور داده شده است تا به طاغوت کفر بورزند، و شیطان می‌خواهد آنان را بسی گمراه کند».

پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله و سلم  امت را از رفتن نزد کاهنان و عرافان و ساحران منع نموده‌اند، چنان‌که از ابو هریره رضی الله عنه  روایت است که پیامبر  صلی الله علیه و آله و سلم  فرمودند: «مَنْ أَتَى كَاهِنًا فَصَدَّقَهُ بِمَا يَقُولُ، فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ  صلی الله علیه و آله و سلم ».[7]

«هر کس پیش کاهنی برود و آنچه را می‌گوید تصدیق کند به آنچه بر محمد  صلی الله علیه و آله و سلم  نازل شده کفر ورزیده است».

پس روی گردانی از حکم و فرمان الله و عدم رضایت از داوری به سوی شریعت اوتعالی و یا رفتن به نزد طاغوتان و طلب داوری از ایشان، از اعمال منافقین است که الله متعال در کتاب بزرگوارش ایشان را سرزنش نموده می‌فرماید:

﴿وَيَقُولُونَ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَبِٱلرَّسُولِ وَأَطَعۡنَا ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٞ مِّنۡهُم مِّنۢ بَعۡدِ ذَٰلِكَۚ وَمَآ أُوْلَٰٓئِكَ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٤٧ وَإِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَهُمۡ إِذَا فَرِيقٞ مِّنۡهُم مُّعۡرِضُونَ ٤٨ وَإِن يَكُن لَّهُمُ ٱلۡحَقُّ يَأۡتُوٓاْ إِلَيۡهِ مُذۡعِنِينَ ٤٩ أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ٱرۡتَابُوٓاْ أَمۡ يَخَافُونَ أَن يَحِيفَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمۡ وَرَسُولُهُۥۚ بَلۡ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٥٠ إِنَّمَا كَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَهُمۡ أَن يَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٥١ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَيَخۡشَ ٱللَّهَ وَيَتَّقۡهِ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ ٥٢ [النور: 47-52].

«و می‌گویند: به الله و به پیامبر ایمان آورده و اطاعت کرده‌ایم، سپس گروهی از ایشان روی می‌گردانند و ایشان مؤمن نیستند. و چون به‌سوی الله و پیامبرش فراخوانده شوند تا در میانشان داوری کند، آنگاه گروهی از آنان رویگردانند. و اگر حق با آنان باشد با نهایت تسلیمی به‌سوی آن می‌آیند. آیا در دل‌هایشان بیماری است یا به شک افتاده‌اند؟ یا می‌ترسند که الله و پیامبرش بر آنان ستم کنند؟ (نه) بلکه ایشان ستمگرند مؤمنان هنگامی که به‌سوی الله و پیامبرش فرا خوانده شوند. تا میان آنان داوری کند سخنشان تنها این است که می‌گویند: ‌شنیدیم و فرمان بردیم و اینانند که رستگارند. و هر کس از الله و پیامبرش پیروی کند، و از الله بترسد و از او پروا بدارد، اینانند که کامیاب اند».

 فصل: کسانی که از طاغوت پیروی می‌کنند، جز این نیست که در گمراهی و زیان و تاریکی‌های دنیوی و اخروی‌شان می‌افزاید و بر اثر تبعیت‌شان از طاغوت، بیش از پیش به ارتکاب معاصی و زشتی‌های که دین‌شان را فاسد می‌گرداند، روی می‌آورند.

اما کسانیکه از نور ایمان و هدایات و برنامۀ الهی پیروی می‌کنند، الله متعال ایشان را از تاریکی‌های شرک و کفر، به روشنی ایمان و اسلام هدایت می‌کند و به راه‌هایی ایشان را رهنمون می‌سازد که از عذاب و عقاب جان به سلامت برده و نجات می‌یابند، و علاوه بر آن، آنان را در جوار رحمت و فضل بی‌کران خویش در می‌آورد. الله عزوجل  می‌فرماید:

﴿ٱللَّهُ وَلِيُّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۖ وَٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَوۡلِيَآؤُهُمُ ٱلطَّٰغُوتُ يُخۡرِجُونَهُم مِّنَ ٱلنُّورِ إِلَى ٱلظُّلُمَٰتِۗ أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ ٢٥٧ [البقرة: 257].

«الله دوست و کارساز مؤمنان است آنان را از تاریکی‌ها به‌سوی نور بیرون می‌برد و کسانی که کفر ورزیده‌اند دوست‌شان طاغوت است که آنان را از روشنایی به‌سوی تاریکی می‌کشانند. ایشان یاران آتش‌اند و در آن جاودانه خواهند بود».

پس چنین است عاقبت پیروی از شیطان و طاغوت، زیرا طاغوتان همیشه پیروان و اولیای خود را در تاریکی‌های شرک، جهل، گمراهی، نگرانی، تردد، شک، زندگی پر از تنگی و دشواری و اضطراب و حالت و عاقبت بد وامی گذارند. از الله سلامتی و عافیت را می‌خواهیم.

اما کسانیکه به الله متعال ایمان آورند، بدون شک الله تعالی یاور و کارساز‌شان خواهد بود و ایشان را از تاریکی‌های جهل و پرستش طاغوت، به سوی نور هدایت بیرون می‌آورد.

 آری! ایشان را از تاریکی شرک به روشنی توحید و از ذلت گناه به عزت اطاعت و از گمراهی‌های بدعت به راه و روش سنت و از نگرانی شک و تردد، به سردی یقین و از دشواری و تنگی، به فراخی و گشادگی و از غم و اندوه و پریشانی وترس، به آرامی و آسایش و امن و امان بیرون می‌آورد.

الله متعال کسانی را که به سوی راه خیر و توحید راهیاب شدند توفیق بیشتر داده بر هدایت آنان می‌افزاید، و هیچ روزی نیست مگر اینکه الله عزوجل  در خیر و هدایت و بصیرت‌شان فزونی آورده و درجه و مقام‌شان را بالا می‌برد و نیکی‌ها و حسنات‌شان را دوچند می‌سازد.

﴿ذَٰلِكَ فَضۡلُ ٱللَّهِ يُؤۡتِيهِ مَن يَشَآءُۚ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِيمِ ٤ [الجمعة: 4].

«این فضل الله است، آن را به هرکس که بخواهد می‌دهد و الله دارای فضل بزرگ است».




[1]- به روایت امام مالک.

[2]- روایت مسلم.

[3]- مسند امام احمد.

[4]- متفق علیه.

[5]- به روایت امام بخاری در تاریخ کبیر و امام ترمذی و طبرانی و لفظ حدیث از طبرانی است.

[6]- به روایت سعید بن منصور.

[7]- به روایت بزار و احمد در مسند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...