امام بخاری رحمه الله
نام ایشان ابوعبدالله محمد بن اسماعیل بن ابراهیم ابن مغیره بن بردزبه الجعفی البخاری بوده است([1]). اجداد امام بخاری پیش از بردزبه به بعد مجوسی و ایرانی الاصل هستند، اما قبل از ابراهیم مشرف به اسلام شده اند.
پدر امام رحمه الله از محدثین زمان خود به شمار میآمد و دارای تصانیفی است. علامه ابن حبان در کتاب «الثقات» ایشان را شاگرد حماد بن زید و امام مالک رحمه الله قرار داده و او را از ثقات شمرده اند و نیز با عبدالله بن مبارک رحمه الله ملاقات کرده اند. پدر امام رحمه الله در هنگام وفات وصیت کرد که تمام اموال متروکه حلال و در آنها شائبه و شبهه هیچ نوع حرامی نیست. تمام آنها به طور میراث به امام بخاری رسید و امام از همان اموال پاک تربیت شد.
امام بخاری در 13 شوال سال 194 - هـ. ق، بعد از نماز جمعه در شهر بخارا چشم به جهان گشود و در سن 62 سالگی در سال 256 هـ. ق 30 رمضان مبارک در شب عید فطر در هنگام عشاء برای همیشه به ملاقات معبود حقیقی شتافت و بعد از نماز ظهر روز عید فطر در قریه خرتنگ حدود 6 مایلی سمرقند ایشان را به خاک سپردند. بعد از وفات امام بخاری تا مدت مدیدی از قبر امام بخاری بوی عطر استشمام میشد.
در شب وفات امام بخاری رحمه الله شیخ عبدالواحد طراولسی، پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را در خواب دید که همراه جمعی از صحابه ایستاده اند و گویا منتظر شخصیتی هستند. این محدث میگوید: من سلام گفته عرض کردم: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم منتظر چه کسی هستید؟ فرمودند: انتظرُ محمد بن اسماعیل البخاری. بعد مشخص شد که امام بخاری در همان شب وفات کرده اند.
امام بخاری رحمه الله قامت متوسط و جسم لاغری داشتند.
حافظ ابن حجر رحمه الله در کتاب «هدی الساری» مقدمه فتح الباری نوشته اند: امام بخاری در کودکی بر اثر بیماری بینایی خویش را از دست دادند. مادرشان برای بینایی ایشان به بارگاه خداوند متعال بسیار زاری و تضرع نمود. مادر امام رحمه الله بانوی عابده و زاهدهای بود، شبی ابراهیم خلیل الله علیه السلام را در خواب دید. ایشان فرمود: خدا دعاهای تو را در حق فرزندت پذیرفته و بینایی او را مجدداً به وی بخشیده است. وقتی از خواب بیدار شد، چشمان امام بینا شده بود و بینایی امام آن قدر قوی بود که بسیاری از تصانیف خود را هنگام شب در پرتو نور ماه مینوشتند.
زمان تعلیم و قوت حافظه امام رحمه الله :
محمد بن حاتم ابوجعفر وراق یکی از شاگردان امام بخاری روزی از امام پرسید.
اوائل کار شما چگونه بود و چگونه به فراگیری علوم حدیث پرداختید؟
امام فرمود: در آغاز به من الهام شد که احادیث آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم را حفظ کنم و من در مکتب بودم.
ابوجعفر در ادامه پرسید: در آن هنگام چقدر سن داشتید؟
امام در جواب گفتند: ده سال یا کمتر از ده سال داشتم که حفظ حدیث را آغاز کردم([2]).
حافظ ابن حجر در هدی الساری نوشته: در سفری که امام رحمه الله به بغداد داشتند، محدثین آن دیار با هم مشورت کردند که امام را بیازمایند؛ زیرا امام در حفظ حدیث در تمام سرزمینهای اسلامی مشهور شده بود، به خصوص در بغداد که مرکز علوم حدیث در آن روز به شمار میرفت.
بالآخره ده نفر از علماء را تعیین کردند که هر نفر ده حدیث را با تغییر متن احادیث و تغییر سند بیان کنند که مجموعاً (100) حدیث میشوند تا ببینند امام چه واکنشی نشان میدهند. بعد از این که امام رحمه الله وارد بغداد شدند و علماء به ملاقات ایشان رفتند، در آن هنگام به امام گفتند: ما احادیثی را قرائت میکنیم شما توجه بفرمایید که صحیح هستند یا خیر؟ اولین فرد (10) حدیث را قرائت نمود. هر حدیثی که قرائت میشد، امام رحمه الله میگفتند: (لا أعرفه لا أعرفه) بالآخره هر نفر (10) حدیث را بیان کرد و امام بعد از قرائت هر حدیث لفظ «لا أعرفه» را تکرار میکردند که یعنی من این حدیث را نمیشناسم. بعد از این که قرائت احادیث تمام شد، امام خواندن و تصحیح احادیث را شروع نمودند و متن و سند را اصلاح کردند و حدیث را به همان ترتیب که علماء خوانده بودند، قرائت نموده و اصلاح کردند. محدثین بغداد در مقابل امام رحمه الله تسلیم شدند و اذعان کردند که واقعاً آنچه که در رابطه با امام بخاری رحمه الله گفته شده، ناچیز است و امام بخاری بسی بالاتر از آن است.
حافظ ابن حجر رحمه الله میفرماید: تعجب در این نیست که امام متن و سند 100 حدیث را اصلاح فرمود، بلکه تعجب در این است که این احادیث را به همان ترتیب که آن ده نفر خوانده بودند، از اول تا آخر خوانده و اصلاح کردند و این شگفتانگیز و حیرتآور است.
زهد، تقوا و سیرت امام بخاری رحمه الله :
امام بخاری در ماه مبارک رمضان همه روزه یک مرتبه قرآن را ختم میفرمود و هرشب در نماز 10 جزء از قرآن مجید را تلاوت مینمود. غیبت هیچ کسی را نمیکردند و میفرمود: امیدوارم که در بارۀ غیبت، خداوند مرا محاسبه نکند. غذای خیلی ساده میل میفرمود، حتی گاهی در طول روز فقط با 2 یا 3 مغز بادام قناعت میکرد و به قول بعضی تا 40 سال از شوربا استعمال نکردند، و بعضی میگویند: تا 30 سال صائم الدهر بودند، یک بار بیمار شدند و ایشان را پیش طبیب بردند. طبیب گفت: معلوم میشود که نان خشک خورده اند. امام فرمود: بله، حدود چهل سال شوربا نخوردهام، هر ماه پانصد درهم درآمد داشت که آن را صرف فقراء و طلاب حدیث میکرد([3]).
اساتید و شیوخ امام بخاری رحمه الله :
امام بخاری از مراکز بزرگی همانند: حجاز، شام، مصر و بغداد و از محضر شیوخ و فقهای بلندپایهای علم آموختند و تعداد اساتید امام بخاری را 1080 نفر بیان کرده اند که از آن جمله میتوان افراد زیر را نام برد:
1- اسحاق بن راهویه.
2- علی بن مدینی.
3- احمد بن حنبل.
4- یحیی بن معین.
5- عبدالله بن زبیر حمیدی.
6- ابوعاصم.
7- ابوعاصم شیبانی.
8- عبدالله بن عیسی.
امام بخاری بعد از فراغت از علم به بخارا باز گشت. مردم بخارا حدود 15 کیلومتر برای استقبال ایشان از شهر خارج شدند و اظهار سرور و خوشحالی میکردند و پول و سکه بر سر ایشان میریختند.
شاگردان امام بخاری رحمه الله :
تعداد کثیری از بخاری رحمه الله علم آموختند. در طول زندگی امام بخاری، بیش از نود هزار نفر از بخاری رحمه الله بلاواسطه صحیح بخاری را شنیدند و آخرین راوی فربری است و از شاگردان مشهور ایشان میتوان افراد زیر را نام برد:
1- مسلم بن حجاج قشیری.
2- ترمذی.
3- ابن خزیمه.
4- ابوزرعه.
5- احمد بن سلمه.
6- احمد بن سلمه نیشابوری.
مجموعاً صد هزار نفر از امام بخاری روایت کرده اند([4]).
مناقب امام بخاری رحمه الله :
امام بخاری در حفظ و فهم معانی، تیزفهمی، کثرت فقاهت، دقت معانی، زهد و تقوی، علت و طرق احادیث، قوت حافظه، ملکه اجتهاد، استنباط مسایل و به طور کلی در تمام جوانب مربوط به حدیث بینظیر بودند و میتوان ایشان را به (به جرأت) امام محدثین نامید.
بعد از ایشان افرادی که کتاب تألیف نموده اند از امام متابعت کرده اند و به قول علامه قسطلانی در صغر سنی، هفتاد هزار حدیث بر سر زبان او بود و خودشان فرموده اند: من یکصد هزار حدیث صحیح و دوصد هزار حدیث غیر صحیح از حفظ داشتم و میفرمود: من کتاب صحیح بخاری را از میان ششصد هزار حدیث انتخاب کردهام.
سفرهای امام بخاری برای فراگیری علم حدیث:
امام بخاری رحمه الله برای فراگرفتن علم حدیث، سفرهای متعددی را انجام دادند. اولین سفر امام رحمه الله به سوی مکه مکرمه بود، که همراه مادر و برادر خودشان «احمد بن اسماعیل» در سن شانزده سالگی به مکه مکرمه سفر کردند تا در مراسم حج شرکت کنند و پس از ادای مراسم حج، مادر و برادر امام رحمه الله به شهر و دیار خود برگشتند و خود امام رحمه الله در مکه مکرمه اقامت کردند. در این زمان محدثین مشهوری که در مکه مکرمه، خدمت علم حدیث بودند عبارت بودند از:
1- ابوعبدالله عبدالله بن زبیر.
2- عبدالله بن یزید.
3- ابوالولید احمد بن محمد ارزقی.
4- حسان بن حسان بصری.
5- خالد بن یحیی.
6- ابوعبدالرحمن مقری.
امام رحمه الله از این محدثین حدیث را فرا گرفتند. بعد از مکه مکرمه به سوی مدینه حرکت کردند و از اساتید و محدثین شهر مدینه کسب فیض نمودند و در همین وقت اقدام به تألیف کتاب «فضائل الصحابة والتابعین» و «تاریخ کبیر» نمودند و برای تحریر این کتاب از پرتو و روشنایی نور ماه استفاده میکردند.
امام رحمه الله بعد از مدینه، راه بصره را در پیش گرفتند. خبر استعداد و صلاحیت و قوّت حافظه و حفظ حدیث امام رحمه الله در دنیا مشهور شده بود. به هرحال، امام رحمه الله به بصره آمدند؛ همه بزرگان و محدثین جمع شدند تا ایشان را ملاقات کنند و از محضر مبارکشان مستفید گردند. امام با وجود این که خیلی جوان بودند، همه تعجب میکردند که با این جوانی چقدر خدا به ایشان توانایی و حافظه داده است.
ناگفته نماند که بصره شهری بود که بقایای علم صحابه و تابعین در آنجا قرار داشت و یکی از مراکز بزرگ علمی به شمار میرفت. امام رحمه الله چهار مرتبه به بصره سفر کرده اند.
امام رحمه الله بعد از بصره راه کوفه را در پیش گرفتند و وارد کوفه شدند و بارها به بصره و کوفه و بغداد سفر کردند تا از محضر اساتید کسب فیض کنند. مشهور است که امام میفرمودند:«لا أحص كم دخلت إلى الكوفه وبغداد مع المحدثين»([5]).
امام رحمه الله از کوفه به دارالسلطنه بغداد وارد شدند. بغداد مرکز حکومت خلفای عباسی و مهد علم بود، در این زمان شهر بغداد به شخصیتهایی همانند: امام احمد بن حنبل، شریح بن نعمان، محمد بن عیسی و محمد بن سابق به خودش میبالید؛ امام از این بزرگواران کسب فیض فرمودند.
صاحب «التقیید» مینویسد: وقتی که امام میخواستند از بغداد بروند، برای خداحافظی خدمت استاد خودشان امام احمد بن حنبل رفتند، امام احمد بن حنبل رحمه الله خیلی ناراحت شدند و اظهار تأسف کردند که بخاری از ما جدا میشود و ما را ترک میکند.
امام بعد از سفر به سرزمین عراق به سرزمین شام که یکی دیگر از مراکز علم حدیث بود رهسپار شدند و بعد از شام، روانه دیار مصر و بعد از مصر عازم الجزائر شدند.
ایشان همچنین به «مرو» ترکمنستان سفر کردند و از آنجا به بلخ رفتند. امام به هرات نیز سفر کردند و از احمد بن ابی الولید که حنفی المسلک بود، حدیث فرا گرفتند و بعد عازم نیشابور شده و از مشایخ آنجا کسب فیض کردند.
ابتلای امام رحمه الله :
امام بخاری وقتی به بخارا آمدند، مردم و حاکم بخارا (که در آن وقت خالد بن محمد ذهلی بود) استقبال امام آمده بودند. امام بعد از این که به شهر بخارا وارد شدند، در یک مسجد تدریس را شروع کردند و تا مدت زیادی در شهر بخارا مشغول درس حدیث بودند، چند نفر از حاسدین بدسرشت؛ از حاکم بخارا خالد بن احمد ذهلی که نائب الخلیفه عباسی بود، خواستند که از امام بخاری بخواهد که در کاخ بیاید و به فرزندان ایشان صحیح بخاری و تاریخ کبیر را درس بدهند. لذا حاکم بخارا از ایشان تقاضا کرد که چنین کند.
امام بخاری فرمودند: شایسته نیست که من احادیث را در خانه شما تدریس کنم. شما فرزندان خود را به مسجد بفرستید و چنین استدلال کردند که اگر به نظر امیر این امر ضرورت دارد ایشان نزد من بیاید. چون که علم نزد کسی نمیرود و باید به دنبال علم رفت.
حاکم این را پذیرفت، اما مشروط به این که امام به فرزندان او در تنهایی و در وقت خصوصی درس بدهند. امام رحمه الله این را نپذیرفت و حاکم از ایشان ناراضی شد و به آخوندهای درباری دستور داد تا علیه امام تبلیغ سوء و توطئه کنند([6]).
چنانچه برعلیه امام رحمه الله شروع به شایعه پراکنی نمودند و اتهاماتی به امام وارد کردند که یکی از آنها این بود که مثلاً امام رحمه الله فتوا داده است از نوشیدن شیر حیوانات، حرمت رضاعت ثابت میشود. سپس امیر بخارا با مشورت درباریانش دستور داد که امام رحمه الله بخاری باید از شهر بخارا بیرون شود. بالأخره زمین بخارا بر امام بخاری رحمه الله تنگ شد. مردم سمرقند از امام رحمه الله دعوت کردند که به سمرقند هجرت کنند.
هنگامی که امام رحمه الله از بخارا خارج شدند این گونه دعا کرد که:
«اللهم ما قصدوني به فى أنفسِهم وأولادهم وأهاليهم».
«خدایا آنچه که اینها به من قصد کرده اند در نفسهای خودشان و فرزندان و اهلشان نشان بده» (یعنی مرا بیرون کردند تو اینها را بیرون کن).
چنانچه دیری نگذشت که مردم بخارا علیه حاکم شورش کردند و از طرف دولت ظاهریه او را از مسند قدرت عزل کردند و بر الاغ سوار کردند، در تمام بخارا او را گردانیدند و عزت و آبرو و حیثیتی برای او نگذاشتند([7]). و آن دسته از مشاورینی نیز که با وی موافقت کرده بودند هریک به بلائی گرفتار شدند که مایۀ عبرت خلائق گشتند([8]).
زمانی که امام رحمه الله از بخارا خارج شدند، ماه مبارک رمضان بود. ایشان وقتی به روستای خرتنگ رسیدند در آنجا باخبر شدند که در سمرقند اختلاف واقع شده است. بعضی گفته اند که امام رحمه الله اینجا نیاید و مخالفت کرده اند. امام در همین قریه توقف کردند تا مردم اتفاق رأی کنند و در میان مسلمانان اختلاف نشود تا مدتی منتظر ماندند، در یکی از شبها ناراحت شدند و از قادر مطلق خواستند که:
«اللهم إنه قد ضاقت علىّ الأرض بما رحبت فاقبضني إليك غير مفتون».[9]
«بار الها! زمین بر من تنگ شده است و جایی در زمین برای من نمانده است، مرا پیش خود فرا بخوان»([10]).
همین که امام رحمه الله از دعا فارغ شدند قاصد سمرقند رسید و گفت: تمام اهل شهر اتفاق کرده اند که شما تشریف بیاورید. امام قصد سفر به سمرقند کردند یک پا را بر رکاب گذاشته بودند و پای دوم را میخواستند بگذارند که حالت غشی به وی دست داد، ایشان را بر زمین گذاشتند. دیدند که پیشانیشان عرق کرده و تمام بدنشان تر شده است و پس از چند لحظه متوجه شدند که این آفتاب علم، برای همیشه از آسمان دانش غروب کرد، إنا لله وإنا إلیه راجعون.
مردم برای ادای نماز عید رفته بودند، وقتی برگشتند هنگام ظهر نماز جنازه امام را خواندند و ایشان را در قریۀ خرتنگ به خاک سپردند([11])
مذهب امام بخاری رحمه الله :
علامه تاج الدین سبکی و ابوعاصم عبادی معتقدند که امام بخاری رحمه الله شافعیمذهب بوده اند. چنانچه علامه سبکی ایشان را در ردیف فقهای شافعیه ذکر کرده اند، اما علامه ابوالحسن ندوی فرموده اند که ایشان حنبلیمذهب بودند و بعضی از علمای حنفیه نیز ادعا کرده ا ند که امام بخاری رحمه الله حنفیمذهب بوده اند (دلائل این که از چه مذهبی زیاد مستفید گشته اند از اساتید برجسته امام بخاری میتوان علامه کرابیسی، ابوثور، زعفرانی و علامه حمیدی را در فقه و حدیث نام برد). لذا آنانی که این اساتید را دیده اند، گفته اند: امام بخاری رحمه الله شافعیمذهب هستند و دلیل این که بسیاری دیگر معتقدند که ایشان حنبلیمذهبند، ایشان همیشه خدمت احمد بن حنبل حاضر میشدند و از ایشان کسب فیض میکردند.
علامه ابن قیم در اعلام الموقعین نوشته اند که امام بخاری، مسلم، ابوداود و دیگر بزرگان از اصحاب احمد بن حنبل بیشتر او را اتباع کردهاند. لذا ایشان میفرمایند که این بزرگان حنبلی هستند، همچنین دلیل بعضی دیگر که میفرمایند: امام بخاری رحمه الله حنفی میباشند این است که «الجامع الصحیح» را با مشورت اسحق بن راهویه تألیف کردهاند و اسحق بن راهویه حنفی المسلک اند.
بعضی ایشان را مجتهد منتسب الی الشافعی قرار دادهاند([12]). بعضی میگویند: ایشان نه مجتهد بودند نه مقلد، بلکه اهل حدیث میباشند. اما حق آن است که امام بخاری مجتهد مطلق اند و بزرگترین شاهد این ادعا (کتاب بخاری) است. علامه ابن تیمه ایشان را جزء مجتهدین مطلق قرار دادهاند([13]). علامه نفیس الدین سلیمان ابراهیم نیز ایشان را مجتهد مطلق قرارا دادهاند.
1- میگویند: امیر المؤمنین فی الحدیث اسحاق بن راهویه؛ استاد بزرگ امام بخاری رحمه الله آرزو داشتند که ای کاش شخصی مجموعهای از احادیث رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را مختصراً آماده میکرد. امام بخاری رحمه الله نیز در همان مجلس حضور داشتند، لذا خداوند این توفیق را به امام رحمه الله عطا کرد.
2- امام بخاری در خواب دیدند که در مقابل پیغبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم ایستاده و برای ایشان باد میزنند و مگسها را میرانند. خوابگذاران تعبیر کردند که امام رحمه الله از کلام رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دروغ و افتراء را دور میکنند.
صحیح بخاری طبق اصول عام تألیف نشده، بلکه یک مرتبه در مسجد الحرام تراجم او را آماده ساخت و در نوبت دوم در کنار روضۀ اطهر، آنها را از همدیگر جدا ساختند و با استخاره و غسل و وضوء و ادای دو رکعت نماز وقتاً فوقتاً در مدت 16 سال روایات و آثار را نوشتند.
محمد بن احمد مروزی میفرمایند که من در میان حجرالاسود و مقام ابراهیم خوابیده بودم که در خواب دیدم پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: «يا أبا زيد، إلى متى تدرس كتاب الشافعي ولا تدرس كتابي» من عرض کردم یا رسول الله r! کتاب شما چیست؟ فرمودند: «جامع محمد بن اسماعیل بخاری».
علامه ابن کثیر میفرماید که: قرائت بخاری برای طلب باران خوب است و در هر منزلی تلاوت شود آن خانه از طاعون محفوظ میباشد.
نظر اهل علم در مورد امام بخاری رحمه الله :
1- اسماعیل بن اویس بعد از بررسی احوال امام فرمودند: «هذا الحديث انتخبها محمد بن إسماعيل من الأحاديث».
حدیثی را که امام تأیید میکردند در باره آنها میگفت، یعنی اینها را محمد بن اسماعیل از بین احادیث انتخاب کرده اند.
2- حافظ رجاء بن رجاء میفرماید: «فضل محمد بن إسماعيل على العلماء كفضل الرجال على النساء» ترجمه: «برتری امام بخاری بر علماء مانند برتری مردان بر زنان است». در جای دیگر میفرمایند:
«هو آية من آيات الله تمشی على ظهر الأرض»([14]).
«او آیتی از آیات الهی است که بر زمین راه میرود».
محمد ابن بشار از اساتید امام بخاری میفرماید:
«هذا أفقه خلق الله في زماننا»([15]).
«ایشان فقیهترین خلق خداوند در زمان ماست».
امام زهری به شخصی فرمودند: «لو أدركت مالكاً ونظرت إلى وجهه ووجه محمد بن إسماعيل، لقلت كلاهما واحد فى الحديث والفقه».
«یعنی اگر تو چهرۀ عالمانه امام مالک رحمه الله و امام بخاری رحمه الله را میدیدی درمییافتید که در فقه و حدیث باهم برابر هستند([16]).
حافظ ابن حجر رحمه الله ثنا و تجلیل علما را در رابطه با امام بخاری نقل میکند و در پایان میفرماید: «لو فتحت باب ثناء الأئمة عليه ممن تأخر عن عصره لفنى القرطاس ونفدت الأنفاس فذاك بحر لا ساحل له».
«اگر تو بخواهی تعریف علمای بعد از امام [در بارۀ او] را جمع کنی، کاغذها تمام میشوند و نفوس خسته میشوند، چرا که این امام مانند دریایی است که ساحلی ندارد» یعنی تعریف امام نهایتی ندارد([17]).
آری، بدین سبب کتاب بخاری «أصح الكتب بعد كتاب الله» قرار گرفت و خود امام مفتخر به لقب امیرالمؤمنین فی الحدیث شدند.
امام احمد بن حنبل که میفرمایند: «ما أخرجت خراسان مثل محمد بن إسماعيل» «دیار خراسان همانند امام بخاری شخصیت دیگری پیدا نکرده است».
یکی از همدرسیهای امام بخاری رحمه الله میگوید: امام بخاری به همراه ما به نزد شیوخ بصره تشریف بردند. ما حدیث مینوشتیم، ولی امام بخاری رحمه الله نمینوشت، ما اعتراض کردیم بعد از 15 روز امام بخاری گفت: شما مرا خیلی مورد ایذاء قرار دادید. لذا امروز از محفوظات من یادداشتهای خود را تصحیح کنید.
رفیقش میگوید: ما تا آن وقت یک هزار و پانصد حدیث نوشته بودیم و امام بخاری رحمه الله همه را از حفظ خواندند. ما در حیرت فرو رفتیم و از روی حافظۀ او نوشتههای خود را تصحیح میکردیم.
تألیفات و تصنیفات امام بخاری رحمه الله :
امام بخاری رحمه الله کتابهای متعددی را به رشتۀ تحریر درآورده اند که از میان آنها میتوان آثار ذیل را نام برد:
1- جامع صحیح بخاری:
بزرگترین تألیف امام، کتاب بخاری است که بقیۀ کتب امام را از اذهان برده است، و مردم خیال میکنند که امام فقط کتاب صحیح بخاری را تألیف کرده اند. و اسم کامل آن الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و سننه و ایامه.
2- المسند که بعضی آن را الجامع الصحیح المسند عنوان کردهاند.
3- فضائل الصحابۀ و التابعین: این اولین تصنیف امام است که امام در سن 18 سالگی آن را تصنیف کردهاند.
4- تاریخ کبیر که امام آن را در مدینه تنصیف کردهاند.
5- ادب المفرد.
6- تاریخ صغیر.
7- تفسیر کبیر.
8- مسند کبیر.
9- اسامی صحابه.
10- المبسوط.
11- جزء القراءۀ خلف الإمام.
12- کتاب الضعفاء الصغیر.
13- کتاب العلل.
و ...
تعداد مرویات کتاب الجامع الصحیح:
علامه ابن صلاح در مقدمه خود میفرماید: تعداد احادیث این کتاب با مکررات، هفت هزار و دویست و هفتاد و پنج حدیث و بدون مکررات چهار هزار حدیث هستند. علامه نووی رحمه الله نظر استاد خودشان علامه ابن صلاح رحمه الله را تأیید میکنند و حافظ ابن کثیر در کتاب «اختصار علوم الحدیث» نظر علامه نووی رحمه الله و علامه ابن صلاح رحمه الله را اختیار کرده است.
البته برداشت علامه ابن حجر رحمه الله و دیگر بزرگان این است که کل مرویات از این تعداد بیشترند و تعداد آنها را نه هزار و هشتاد و دو نوشته اند. بعضی میگویند: علامه ابن صلاح تعداد احادیث مسند را ذکر کرده اند و علامه ابن حجر رحمه الله احادیثی را که سندشان ذکر شده و آنهایی که ذکر نشده را نیز حساب کرده اند و با حذف و بدون در نظر گرفتن معلقات و متابعات و با رعایت مکررات هفت هزار و سه صد و نود هفت حدیث میشوند.
تعداد معلقات که متونشان را نیز در کتاب بخاری ذکر کرده اند، هزار و سیصد و چهل و یک حدیث هستند و متابعات سیصد و چهل و چهار است که مجموع آنها با آنچه که ابن صلاح گفته است نه هزار و هشتاد و دو میشود.
حافظ ابن حجر رحمه الله میفرماید: روایت مرفوعه بدون تکرار دو هزار و پانصد و سیزده هستند. با این حال علامه قسطلانی شاگرد ابن حجر رحمه الله تعداد احادیث را بعد از حذف مکررات و تعلیقات دو هزار و ششصد و دو حدیث گفته اند. شاه انور شاه کشمیری رحمه الله شمارش علامه قسطلانی را تأیید کرده اند.
با این حال علامه شبیر احمد عثمانی نظرشان این است که چون حافظ گفته من خودم شمردهام که دو هزار و پانصد و سیزده حدیث بعد از حذف مکررات معلقات و متابعات باقی میماند. لذا این نظر صحیح است، علامه عثمانی رحمه الله نیز این نظر را تأیید میکند.
تمت بالخیر (خادم الطلاب).
(ابوعبدالفتاح عبدالله ریگی).
(زاهدان 1380).
دَرْسِ خَتمِ بُخاري شريف:
قال رَسولُ الله صَلى اللهُ عليه وسَلَّم:
كَلِمَتَانِ حَبِيبَتَانِ إِلَى الرَّحْمَن
خَفِيفَتَانِ عَلَى اللِّسَان
ثَقِيلَتَانِ فِي الْمِيزَان
سُبْحَان الله وَبِحَمْدِهِ سُبْحَان الله الْعَظِيم
([9])- در این ماجرا امام بخاری دعای موت خواستند در حالی که در حدیث برای تقاضای موت نهی آمده، قال رسول الله: «لا يتمنين أحدكم الموت» پس چرا امام بخاری تمنای موت کردند؟
جواب: این است که ابن حجر میفرماید: به خاطر مصائب و مشکلات دنیوی، دعاوی موت درست نیست، اما به سبب مصائب اخروی مانند منع از روایت حدیث و... درست است و در اینجا همین مورد بود و چون امکان ضعف ایمان بود، لذا به همین خاطر فرمودند: غیر مفتون.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر