خداوند جهت نجات زن, از نگاههای تند و شهوتانگیز مردان و نیز جهت عدم دسترسی مردان به آن، به زن دستور داد که هنگام خروج از خانه بنابر ضرورت و نیاز طبیعی یا شرعی چهره را با جلباب بپوشاند و با استفاده از آن زینتهای خلقی و کسبی را (چهره، لباس رنگی، گوشواره، انگشتری، گردنبند، خلخال، سرمه، خضاب کف، و...) پنهان سازد، چنانکه میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَآءِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ يُدۡنِينَ عَلَيۡهِنَّ مِن جَلَٰبِيبِهِنَّۚ ذَٰلِكَ أَدۡنَىٰٓ أَن يُعۡرَفۡنَ فَلَا يُؤۡذَيۡنَۗ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا ٥٩﴾ [الأحزاب: 59]. «ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمن بگو روپوشهای شان را به خودشان نزدیک کنند، این مناسبتر است که شناخته شوند و آزار داده نشوند و خداوند آمرزگار و رحیم است».
این آیه فقط در بارة پوشش چهره نازل شده و خداوند همسران پیامبر صل الله علیه و آله و سلم و دختران وی و زنهای افراد با ایمان را امر کرده به هنگام بیرونرفتن از خانههایشان روی خود را با جلباب و چادر بپوشانند، جلابیب جمع جلباب و عبارت است از بالاپوشی که زنان بر روی لباس میپوشند، اگر به اخبار و احادیث نبوی مراجعه کنیم به این نتیجه میرسیم, که زنان بعد از نزول این آیه در زمان خود آن حضرت صل الله علیه و آله و سلم از چادر یا نقاب استفاده میکردند و روی برهنه بیرون نمیآمدند، در سنن ابوداود و ترمذی و دیگر کتب حدیث روش بیرونآمدن زنان, بعد از نزول آیه و نیز احادیث نهی از نقاب در حالت احرام وارد شده است، اینگونه احادیث پوشش چهره را برای زنان, با وضاحت بیان میکنند.
بنابراین، نقاب زنان, چیزی نیست که بعد از زمان حضرت رسول الله صل الله علیه و آله و سلم اختراع شده باشد، بلکه قرآن آن را ذکر کرده و پیغمبر صل الله علیه و آله و سلم که قرآن بر وی نازل شده، این حکم قرآنی را در زندگی خود و در میان امت خود پیاده نموده، پس جای بسی رسوائی و فضیحت است برای افراد متجدد و غربزده که هرچه رویشان را از حقیقت بگردانند, این روگردانی باعث بطلان حقیقت نمیگردد و آیة قرآن با این کار آنها محو و نابود نمیشود، کسانی که با این عقیدة نادرستشان میخواهند این لکة ننگ را از خود و جامعة خود بزدایند, نه تنها به هدفشان دست نمییابند، بلکه باعث ظهور و روشنشدن حقیقت میگردند و کسانی که نقاب و پرده را برای خودشان ننگ و عار میشمرند، تنها راه از بینبردن آن اینست که با صراحت تمام بیزاری خود را از اسلام و احکام آن اعلام بدارند، زیرا همین اسلام است که به این چیزهای بد و نامطلوب به عقیده خودشان از قبیل حجاب، چادر و پوشش رو, امر میکند.
آیة: ﴿يُدۡنِينَ عَلَيۡهِنَّ مِن جَلَٰبِيبِهِنَّ﴾ [الأحزاب: 59]. اظهار میدارد که اگر زن بنابر نیاز و ضرورت شرعی مجبور شد از خانه بیرون رود چهره و تمام بدنش را با جلباب بپوشاند و تنها یک چشم را برای دیدن راه بگذارد، اکنون توجه نمائید که اسلاف و مفسرین کرام از این آیه چه فهمیدهاند.
1- «روى الطبري عن ابن عباس أنه قال في هذه الآية أمر الله نساء الـمؤمنين إذا خرجن من بيوتهن في حاجة أن يغطين وجوههن من فوق رءوسهن بالجلابيب ويبدين عينا واحدة»([1]).
«طبری از ابن عباس رضی الله عنهما روایت نموده که فرمودند: خداوند در این آیه به زنان مؤمن امر نموده که هنگام خارجشدن از منزل جهت انجام کاری، چهرههای شان را از بالای سرشان با چادرهای بزرگ بپوشانند و تنها یک چشم را جهت دیدن بگذارند».
2- «أي لا تشتبهين بالإماء في لباسهن إذا خرجن لحاجتهن فكشفن شعورهن ووجوههن ولكن ليدنين عليهن من جلابيبهن لئلا يعرض لهن فاسق»([2]) یعنی: «با کنیزان در لباسشان موقع خروج برای حاجتی, مشابه نشوند، اینطور که موها و چهرههای شان ظاهر باشد، لیکن باید چادرهای شان را بر چهرههای شان پائین بیندازند تا فاسقی به آنان تعرض نکند».
3- «والـمراد بقوله عليهن أي على وجوههن لأن الذي كان يبدو منهن في الجاهلية هو الوجه»([3]). «منظور از قول خداوند که فرمودند: «عَلَیهِنَّ» یعنی بر چهرههایشان، زیرا تنها صورت بود که در زمان جاهلیت از زنان ظاهر بود».
4- «في الآية دلالة أن المرأة الشابة مأمورة بستر وجهها عن الأجانب لئلا يطمع فيها أهل الريب»([4]). «آیه بر این دلالت دارد که زن جوان به پوشش چهره از اجانب, امر شده تا کسانی که اهل شک اند, در آن به طمع نیفتند».
5- «ويدل على عدم إبداء الـمرأة وجهها قوله تعالى: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ...﴾»([5]). «این قول خداوند که میفرماید: «ای پیامبر بگو به همسرانت...». بر عدم جواز ظاهرنمودن چهره برای زن دلالت دارد.
6- «والـمعنى يغطين بها وجوههن وأبدانهن وقت خروجهن من بيوتهن لحاجة ولا يخرجن مكشوفات الوجوه والأبدان كالإماء»([6]). «معنی آیه اینست که هنگام خروجشان از خانههای خویش برای رفع نیاز, چهره و بدنهایشان را با جلباب بپوشانند و مانند کنیزان با چهرههای باز و بدنهای برهنه خارج نشوند».
7- «أي يرخين بعضها على الوجوه إذا خرجن لحاجتهن إلا عينا واحدة»([7]). «زمانی که برای حاجتشان خارج گشتند، قسمتی از جلباب را بر چهرههای شان آویزان نمایند و یک چشم را بگذارند».
8- «أي يرخين أرديتهن وملا حفهن فيتقنعن بها ويغطين رؤوسهن على وجوههن إلا عيناً واحدة»([8]). «چادرها و رواندازهایشان را آویزان نموده و خود را با آن بپیچند و چهرههایشان را از بالای سرشان بپوشانند، البته یک چشم را بگذارند».
9- «لما كانت عادة العربيات التبذل في معنى الحجبة وكن يكشفن وجوههن كما يفعل الإماء وكان ذلك داعية إلى نظر الرجال إليهن وتشعب الفكر فيهن أمر الله تعالى رسوله عليه السلام بأمرهن بإدناء الجلابيب، ليقع سترهن ويبين الفرق بين الحرائر والإماء»([9]). «عادت عربها ترک خودآرائی و پوشیدن لباس کهنه در معنی پوشش بود، اما چهرههای شان را مانند کنیزان ظاهر میساختند، و این داعیهای بود به نگاه مردان به زنان و مشوشبودن فکر در بارة آنان، خداوند رسول گرامیش را امر نمود تا زنان را به ادناء جلابیب دستور بدهد تا پوشششان صورت پذیرد و فرق بین زنان آزاد و کنیز ظاهر گردد».
10- «أي يغطين بها وجوههن وصدورهن»([10]). «چهرهها و سینههایشان را با آن بپوشانند».
11- «ومعنى (يدنين) يرخينها عليهن ويغطين بها وجوههن واعطافهن»([11]). «معنی یدنین اینست که آن را بر خودشان بیندازند و چهره و زیر بغلهایشان را بپوشانند».
12- «أي يغطين بها وجوههن وأبدانهن إذا برزن لداعية من الدواعي»([12]) «چهرهها و بدنهایشان را با آن بپوشاند، زمانی که بنابر نیازی بیرون رفتند».
13- «ومعنى (يدنين عليهن من جلابيبهن) يرخينها عليهن ويغطين بها وجوههن وأعطافهن يقال إذا زال الثوب عن وجه الـمرأة أدني ثوبك على وجهك. وعن السدي: أن تغطي إحدى عينها وجبهتها والشق الأخر إلا العين. وعن الكسائي يتقنعن بملاحفهن منضمة أراد بالانضمام معنى الإدناء»([13]) «معنی آیه اینست که چادر را بر خودشان بیندازند و چهره و آغوشهایشان را بپوشند، زمانی که پارچه از چهرة زن کنار برود گفته میشود لباست را به چهرهات نزدیک کن، سدی : میفرماید: یک چشم و پیشانی و طرف دیگر چهره را بپوشاند و چشم دیگر را بگذارد، نیز از کسائی: روایت است که میفرماید: با رواندازهایشان خود را بپیچند, طوری که چهرهشان نیز پوشیده گردد».
14- «قال محمد بن سيرين سألت عبيدة السلماني عن قول الله عزوجل (يدنين) فغطى وجهه ورأسه وأبرز عينه اليسرى»([14]) «محمد بن سیرین رحمه الله میفرماید: از عبیده سلمانی رحمه الله از آیة (یدنین) پرسیدم، وی سرش را پوشیده و چشم چپش را ظاهر نمود».
15- «لـما كانت عادة العربيات التبذل، وكن يكشفن وجوههن كما يفعل الاماء، وكان ذلك داعية إلى نظر الرجال إليهن، وتشعب الفكرة فيهن، أمر الله رسوله صل الله علیه و آله و سلم أن يأمرهن بإرخاء الجلابيب عليهن إذا أردن الخروج إلى حوائجهن، وكن يتبرزن في الصحراء قبل أن تتخذ الكنف»([15]). «عادت زنان آزادة عرب ترک زینت و خودآرائی بود، و چهرههایشان را مانند کنیزان ظاهر میکردند و این خود یک داعیه برای نگاه مردان به سوی آنان و تشویش افکار بود، خداوند به رسول گرامیش صل الله علیه و آله و سلم دستور داد، به آنها بگوید هنگام خروج از خانه جهت نیازهایشان چادرهایشان را بر چهرههایشان آویزان نمایند، و زنان قبل از این که دستشوئی درست کنند جهت قضای حاجت (بول و براز) به صحراء میرفتند».
16- «أي يرخين على وجوههن الجلباب حتى لا يبدو من الـمرأة إلا عين واحدة تنظر بها الطريق إذا خرجت لحاجة»([16]). «جلباب را بر چهرههایشان آویزان کنند تا هیچیک از اعضای زن ظاهر نگردد، به جز یک چشم که با آن راه را ببیند، زمانی که برای حاجتی بیرون رود».
17- «والـمراد يرخين بعض الثوب على الوجوه إلا شيئا قليلاًَ كعين واحدة»([17]). «منظور اینست که حصهای از لباس را بر چهرهها بیندازند، مگر چیز بسیار کم مانند یک چشم که ظاهر میگردد».
آنچه مذکور شد خلاصهای بود از اقوال برخی از ائمه تفسیر در مورد وجوب پوشش صورت برای زن، البته این نکته نیز قابل ذکر است که ظاهرساختن یک چشم جهت دیدن راه در صورتی است که نگاهش را پائین انداخته و به مردان اجنبی خیره نشود، زیرا به گوشة چشم نگاهکردن زن, تیری است که قلب مرد را هدف قرار میدهد و فلسفه پوشش چهره نیز از بین میرود، پس بهتر اینست که با مقنعه تمام چهره را بپوشاند تا هیچیک از طرفین متحمل ضرر نگردد.
اگر روایات مورد بررسی قرار دهیم، علاوه از روایت ابن عباس رضی الله عنه و محمد بن سیرین: به روایات صحیح دیگری نیز برمیخوریم که صراحتاً وجوب پوشش,به اثبات میرسد.
چنانکه در صحیح بخاری و سنن ابوداود و دیگر کتب حدیث آمده که رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «لاَ تَنْتَقِبُ الْمَرْأَةُ الْمُحْرِمَةُ وَلاَ تَلْبَسُ الْقُفَّازَيْنِ»([18]) یعنی: «زن در حالت احرام نقاب برنگیرد و دستکش نپوشد». نیز حضرت جعفر رضی الله عنه از پدرش روایت میکند: «أن عليا كان ينهى النساء عن النقاب وهن حرم ولكن يسدلن الثوب عن وجوههن سدلا»([19]). حضرت علی رضی الله عنه زنان را در حالت احرام از نقاب نهی میکرد، البته آنها چادر را بر چهرههای خود آویزان میکردند.
حضرت عایشه رضی الله عنها میفرماید: «كَانَ الرُّكْبَانُ يَمُرُّونَ بِنَا وَنَحْنُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صل الله علیه و آله و سلم مُحْرِمَاتٌ فَإِذَا حَاذَوْا بِنَا سَدَلَتْ إِحْدَانَا جِلْبَابَهَا مِنْ رَأْسِهَا إِلَى وَجْهِهَا فَإِذَا جَاوَزُونَا كَشَفْنَاهُ»([20]) «سواران از پیش ما میگذشتند و ما به همراهی رسول الله صل الله علیه و آله و سلم در حال احرام بودیم، وقتی که از پیش ما رد میشدند هریک از ما چادرش را از سرش به رویش پائین میانداخت، و زمانی که از ما میگذشتند نقاب از چهره برمیگرفتیم».
اینگونه روایات به صراحت دلالت دارند, بر این که زنان در عهد نبوت و بعد از آن به پوشیدن نقاب و دستکش عادت کرده بودند، ولی در حال احرام از آن منع شدند و مقصود از این حکم این نیست که مردم چهرههای زنان را در موسم حج ببینند، بلکه هدف اصلی آن است,که چادر که در حالت عادی جزو لباس بود در حالت احرام جزو احرام نگردد، چنانکه در احادیث مذکوره آمده بود که همسران آن حضرت صل الله علیه و آله و سلم و زنان دیگر در حالت احرام هم چهرههایشان را از مردان بیگانه پنهان میساختند.
به هرحال آیة: ﴿يُدۡنِينَ عَلَيۡهِنَّ مِن جَلَٰبِيبِهِنَّ﴾ برای پوشش چهره نازل شد، چنانکه حضرت ام سلمه رضی الله عنها عمل زنان را در زمان پیامبر صل الله علیه و آله و سلم بعد از نزول آیه اینگونه بیان میفرماید: «لَمَّا نَزَلَتْ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ خَرَجَ نِسَاءُ الْأَنْصَارِ كَأَنَّ عَلَى رُءُوسِهِنَّ الْغِرْبَانَ مِنْ الْأَكْسِيَةِ»([21]). «زمانی که آیه: ﴿يُدۡنِينَ عَلَيۡهِنَّ مِن جَلَٰبِيبِهِنَّ﴾ فرود آمد زنان انصار هنگام خروج طوری خودشان را میپوشیدند که به مانند کلاغ سیاه بودند».
***
از حضرت عبدالله بن عباس رضی الله عنهما روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم روز عید, فضل بن عباس رضی الله عنهما را بر عقب سواریش, پشت سر خود سوار نمود و فضل رضی الله عنه مردی زیبا بود، آن حضرت صل الله علیه و آله و سلم جهت پاسخ به پرسشهای مردم توقف نمود، در آن حال زنی زیبا, از قبیلة خثعم جهت استفتاء خدمت آن حضرت صل الله علیه و آله و سلم آمد، حسن و جمال زن, فضل رضی الله عنه را به شگفت انداخت و نگاهش را به او دوخت، آن حضرت صل الله علیه و آله و سلم متوجه شد و فضل رضی الله عنه را گرفته و صورتش را به سمت دیگر گردانید، آنگاه زن گفت: ای رسول خدا! همانا فریضة خداوند بر بندگانش در مورد حج, پدر مرا که پیرمردی کهنسال است, دریافته است و نمیتواند بر سواری قرار بگیرد، آیا اگر من عوض او حج بکنم از ذمة پدرم ساقط میگردد، آن حضرت صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: بله([22]).
اینحدیث بطرق مختلف روایت شده و در برخی از روایات این جمله که «فضل رضی الله عنه به او و او نیز به فضل رضی الله عنه نگاه میکرد» و این جمله که «این واقعه در حجة الوداع بود»([23]) اضافه شده است.
به هرحال، برخی از این حدیث استدلال میکنند که پوشش چهره برای زن در مقابل افراد اجنبی واجب نیست، زیرا اگر واجب میبود حتماً آن حضرت صل الله علیه و آله و سلم به آن زن میگفت که چهره اش را بپوشد، اما پیامبر صل الله علیه و آله و سلم تنها صورت فضل رضی الله عنه را به سمت دیگر گردانید و به زن در این مورد چیزی نفرمود.
اینگونه استدلال از این حدیث درست نیست، زیرا پوشش چهره از بیگانگان از آیه قرآن به اثبات رسید (چنانچه در بحث یدنین علیهن من جلابیبهن گذشت) و ثابت شد که جمهور مفسرین این آیه را برای پوشش چهره دانسته اند، اما این که آن حضرت صل الله علیه و آله و سلم او را به نقاب امر نفرمود، علتش اینست که آن زن در حال احرام بود و زمان پرسش هم صبح روز عید بود، چنانکه از عبارت «یوم النحر» که در حدیث مذکور است به خوبی مفهوم میگردد، و روایت ابن خزیمه: که میفرماید: «غَدَاةَ النَّحْرِ»([24]) صبح روز عید، این مطلب را روشنتر میسازد.
بنابراین، ثابت شد که این واقعه در ایام حج و زن نیز در حالت احرام بود و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم زنان را در حالت احرام از نقاب نهی فرموده اند، پس اینگونه احادیث دلیل بر آنست که احرام زن در صورتش میباشد و برای زن جایز است که در حال احرام صورتش را ظاهر کند.
[1]- تفسیر ابن جریر طبری، ج 10، ص 33.
[2]- ابن جریر طبری، ج 10، ص 33.
[3]- البحر الـمحیط، ج 7، ص 250.
[4]- جصاص، نقل از صفوة التفاسیر، ج 2، ص 542.
[5]- مظهری، ج 8، ص 482.
[6]- روح البیان، ج 7، ص 240.
[7]- جلالین، ج 1، ص 357.
[8]- کشف الأسرار، ج 8، ص 89.
[9]- الـمحرر الوجیز، ج 4، ص 399.
[10]- تیسیر الکریم الرحمان فی تفسیر کلام الـمنان، ج 2، ص 404.
[11]- تفسیر القاسمی، ج 14، ص 308.
[12]- ابوالسعود، ج 7، ص 115.
[13]- کشاف، ج 3، ص 560.
[14]- ابن کثیر، ج 3، ص 442.
[15]- قرطبی، ج 14، ص 243.
[16]- أیسر التفاسیر لکلام العلی الکبیر، ج 4، ص 290.
[17]- التفسیر الوجیز و معجم معانی القرآن العزیز، ص 427.
[18]- صحیح بخاری، ج1، ص 284، ابوداود، ص 260.
[19]- مصنف ابن ابی شیبه، ج 3، ص 337.
[20]- سنن ابوداود، ج 1، ص 261.
[21]- سنن ابوداود، ج 2، ص 212.
[22]- صحیح بخاری، ج 2، ص 920 باب قوله تعالی: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُيُوتَ﴾
[23]- صحیح بخاری، ج 1، ص 250 کتاب الـمناسك.
[24]- صحیح ابن خزیمه، ج 4، ص 342.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر