﴿وَلَا يُبۡدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَا﴾ [النور: 31]. «زنان آرایش خویش را ظاهر نسازند، مگر آن که ظاهر است از آن». زینت در لغت به چیزی گفته میشود که انسان خودش را به وسیله آن زیبا و خوب ، نمودار سازد از انواع زیور آلات و لوازم آرایش دیگر، اظهار هر نوع زینت و آرایش ممنوع و حرام میباشد، برابر است که زینت خلقی باشد، مانند اعضاء بدن بویژه چهره, یا کسبی، مانند سرمه، خضاب (حنا)، انگشتری، النگو، گوشواره و انواع طلا و جواهرات. خداوند از این نهی دو استثنا بیان میکند: 1- به اعتبار منظور (جائی که به او نگاه میشود). 2- به اعتبار ناظر (بیننده).
﴿إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَا﴾ «مگر آنچه ظاهر است از آن». یعنی برای زن جایز نیست که زینت خویش را نمایان بسازد، مگر آن اندازه که عادتاً هنگام کار و فعالیت در منزل ظاهر میگردد و پوشیدن آن مشکل به نظر میرسد، مانند قرص صورت و دو کف دست و زینتی که برآن دو باشد.
ابن جریر رحمه الله از ابن عباس رضی الله عنه روایت میکند: «منظور از قول خداوند که میفرماید: زنان زینت خویش را ظاهر نکنند، مگر آنچه عادتاً ظاهر است، صورت، سرمه چشم، خضاب کف و انگشتری میباشد، اینها در خانه ظاهر میشوند، برای افرادی که آنجا رفت و آمد دارند»([1]).
از این حدیث دو مطلب به دست میآید:
1- زینت عام است، یعنی هر زینتی که زنان استعمال نمایند و چهره لزوماً در این استثنا داخل است.
2- از قید (في بیتها) معلوم میگردد که منظور(ابداء في نفسه) است، نه در جول اجانب، یعنی زن در منزل لباسی را بپوشد که چهره و دو کف دست و زینتی که متعلق به آن دو باشد ظاهر گردد، در این صورت آنهائی که به علت محرم بودن اجازه دخول در منزل را دارند, ظاهرنمودن اینگونه زینت, در جلو آنان ممنوع نیست([2]).
امروزه بر اثر تهاجم فرهنگ غرب, زنان ستر عورت را در منازل مراعات نمیکنند، لباس تنگ و نازک پوشیده و سرلخت میباشند، ناگفته نماند که اینها عادات و روشهای غیر اسلامی هستند و از اسلام خیلی بیگانه به نظر میرسند، زن تمام بدنش عورت است و عورت در هرحال باید پوشیده نگه داشته شود، مگر وجه و کفین که از آن مستثنی میباشند، البته اگر بنابر نیاز شدید زن مجبور به خروج از خانه شد، آن وقت مسئله حجاب پیش میآید و حجاب شامل وجه و کفین و قدمین نیز میباشد و آنجاست که به تفسیر عبدالله بن مسعود رضی الله عنه در مورد این استثناء عمل میشود.
اجماع بر این است که زن میتواند, چهره و دو کف دست را در نماز ظاهر کند، از مبحث قبل معلوم شد, که پوشیدن وجه و کفین فی نفسه لازم نیست و معنی عورت نبودن آن نیز همین است، نه این که در مقابل افراد اجنبی و بیگانه اظهار آن روا باشد. بنابراین، قاعدة «ما لم يكن عورة فغير حرام إظهاره» آنچه عورت نیست، اظهار آن حرام نیست. بدین معنی است که اظهار آن فی نفسه درست است، نه در مقابل مردان اجنبی([3]).
در اینجا میتوان روایت ابن مسعود رضی الله عنه را که (ثیاب) یعنی لباس و روایت ابن عباس رضی الله عنه را که (وجه و کفین) را مستثنی دانسته اند، چنین تطبیق داد که ابن مسعود رضی الله عنه لباس را جزو زینت قرار داده است، به دلیل قول خداوند که میفرماید: ﴿خُذُواْ زِينَتَكُمۡ عِندَ كُلِّ مَسۡجِدٖ﴾ «هنگام هر نماز زینت خویش را برگیرید» در اینجا منظور از زینت لباس است که هر شخصی عورت خویش را با آن میپوشاند، و زن هنگام خروج از خانه, بنابر نیاز و مجبوری نمیتواند, چادرش را پنهان نگه دارد، لذا آنچه استثنا شده همان چادر و جلباب است و آن هم به سبب تماسی که با بدن زن دارد یک نوع زینت محسوب میگردد، گویا مسألة حجاب بیشتر مد نظر عبدالله بن مسعود رضی الله عنه بوده است.
اما ابن عباس رضی الله عنهما (چون آیات سورة نور مربوط به ستر عورت هستند) وجه و کفین را از مسألة ستر استثنا نموده و ظاهرنمودن آن را برای زن در خانه و جلوی محارم جایز دانسته است، چنانکه در روایت قبلی بیان گردید.
بنابراین، هردو قول کاملاً مطابق با قرآن و حدیث اند و عمل بر هردو واجب میباشد و هیچیک ظاهرنمودن وجه و کفین را در مقابل مردان اجنبی جایز ندانسته است.
﴿وَلۡيَضۡرِبۡنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ﴾ [النور: 31]. «باید بزنند چادرهای شان را بر گریبانهایشان».
خُمُر جمع خمار است، یعنی چادری که زن بر سر میاندازد و از زیر چانه بر کتفش دور میزند تا سینه اش پوشیده گردد. جُیُوب هم جمع جَیْب به معنی گریبان است، چون از زمان قدیم رسم بر اینست که یقه بر سینه قرار میگیرد، لذا خداوند کلمة جیوب را ذکر فرمود و منظور از پوشیدن جیوب, همان سینه میباشد.
در ابتداء آیه از اظهار زینت ممانعت به عمل آمده، در این جمله بر اخفاء زینت, تاکید شده و یک صورت آن نیز بیان گردید. این آیه در واقع یک رسم جاهلیت را تردید مینماید، در زمانة جاهلیت زنان چادر را بر سر میانداختند، و دو طرفش را پشت سر رها میکردند، در نتیجه گریبان، گلو، سینه و گوششان نمایان بود، خداوند به زنهای مومن دستور داد که این کار را نکنند، بلکه یک طرف چادر را بر طرف دیگر بپیچند تا این اعضا کاملاً پوشیده گردند.
***
﴿وَلَا يُبۡدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوۡ ءَابَآئِهِنَّ أَوۡ ءَابَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوۡ أَبۡنَآئِهِنَّ أَوۡ أَبۡنَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوۡ إِخۡوَٰنِهِنَّ أَوۡ بَنِيٓ إِخۡوَٰنِهِنَّ أَوۡ بَنِيٓ أَخَوَٰتِهِنَّ أَوۡ نِسَآئِهِنَّ أَوۡ مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُنَّ أَوِ ٱلتَّٰبِعِينَ غَيۡرِ أُوْلِي ٱلۡإِرۡبَةِ مِنَ ٱلرِّجَالِ أَوِ ٱلطِّفۡلِ ٱلَّذِينَ لَمۡ يَظۡهَرُواْ عَلَىٰ عَوۡرَٰتِ ٱلنِّسَآءِ﴾ [النور: 31]. «زینت و جمال خود را آشکار نسازند، جز برای شوهران خود و پدران خود و پدران شوهر و پسران خود و پسران شوهر و برادران خود و پسران برادر و پسران خواهران خود و زنان خود (یعنی زنان مسلمه) و کنیزان ملکی خویش و اتباع (آنهائی که رغبت به زنان ندارند) از زن و مرد یا طفلی که هنوز بر عورت و محارم زنان آگاه نیستند».
از آیه فوق بیان استثناء دوم است و شامل مردانی میشود که شرعاً حجاب و پرده از آنها واجب نیست، به دو علت: 1- مردانی که مستثنی هستند, اندیشة فتنه از آنها وجود ندارد، زیرا خداوند متعال خلقتاً طبایع آنان را چنین آفریده که محافظ عصمت و پاکدامنی آنان میباشند. 2- سهولت و آسانی برای رفت و آمد در یک مکان متقاضی آنست.
البته از این نکته نباید غافل ماند, که غیر از شوهر محارم دیگر تنها از احکام حجاب مستثنی هستند نه از ستر عورت. آن اعضایی که در ستر داخلند، ظاهرنمودن آن در نماز و دیدن آن برای محارم جایز نیست.
در این آیه هشت گروه از محارم مرد و چهار گروه از افراد دیگر، از حکم حجاب مستثنی میباشند، در سوره احزاب که به اعتبار نزول مقدم است هفت گروه ذکر شده و در سورة نور که بعد از آن نازل گشته، پنچ گروه دیگر اضافه شده است([4]).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر