خداوند در مورد غض بصر به هریک از مردان و زنان مؤمن, جداگانه خطاب میکند، در سورة نور خطاب به مردان میفرماید: ﴿قُل لِّلۡمُؤۡمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ وَيَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡۚ ذَٰلِكَ أَزۡكَىٰ لَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِيرُۢ بِمَا يَصۡنَعُونَ ٣٠﴾ [النور 30]. «ای پیامبر! به مردان مؤمن بگو: برخی از نگاههایشان را پائین بیندازند و شرمگاههایشان را حفاظت کنند، این بهتر است برای آنها و خداوند به آنچه انجام میدهند باخبر است».
یغضوا از غض مشتق است به معنی کمکردن و پائینکردن، منظور اینست که نظرش را از چیزهائی که نگاهکردن به آنها شرعاً ممنوع و ناجایز است بگرداند و منظور از حفاظت شرمگاه اینست,که از تمام صورتهای ناجایز که جهت اشباع خواهشات نفسانی از آن استفاده میگردد شرمگاهش را محفوظ نگه دارد. (زنا، لواطت، سحاق، استمنا بالید، همه اینها امور ممنوعه و محرمه به شمار میآیند) آیه فوق شهوترانی را با تمام مقدماتش ممنوع قرار داده و نخستین و مهمترین سبب فتنه، یعنی نگاه و آخرین نتیجة آن را که زنا باشد صراحتاً ذکر نموده و حرام قرار داده است و مقدمات دیگر، مانند: گوشنمودن به سخنان یکدیگر، لمسکردن و غیره ضمناً حرام میباشند([1]).
از حضرت علی رضی الله عنه روایت است که در زمان پیامبر گرامی صل الله علیه و آله و سلم در یکی از راههای مدینه مردی با زنی برخورد نموده نگاهها را به همدیگر دوختند، شیطان از فرصت استفاده کرده در قلبشان وسوسه انداخت، نگاهها تندتر و شهوتانگیزتر شد، مرد کنار دیواری به راهش ادامه میداد، اما نگاهش به زن بود، ناگهان به دیوار خورد و بینی اش شکافته شد. مرد قسم یاد کرد که با همین خون خدمت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم حاضر شده داستان را برایش بیان میکنم، با همین حالت خدمت آن حضرت صل الله علیه و آله و سلم حاضر شد داستان را باز گفت: پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در جواب فرمودند: این سزای گناهی است که مرتکب شدهای آنگاه خداوند این آیه را نازل فرمود: ﴿ قُل لِّلۡمُؤۡمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ وَيَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡ....﴾([2]).
ممکن است این واقعه قبل از نزول آیة امر به ادناء جلابیب و آیة و قرن فی بیوتکن, باشد، لیکن بازهم ایمان وی او را مجبور میکند تا پیش مرشد و راهنمای خویش حاضر شود و او را مطلع سازد تا در آینده راه نجات را برایش تجویز کند.
خداوند با نزول این آیه به بندگان مؤمن دستور داد, تا نگاههای شان را از محرمات باز دارند و جز به مباحات نگاه نکنند، اگر احیاناً نگاه شخصی بدون قصد و اراده به جای حرامی افتاد، فوراً آن را بگرداند. چنانکه امام مسلم: در صحیحش از جریر بن عبدالله البجلی رضی الله عنه روایت میکند که فرمود: «سَأَلْتُ النَّبِيَّ صل الله علیه و آله و سلم عَنْ نَظَرِ الْفَجْأَةِ فَأَمَرَنِي أَنْ أَصْرِفَ بَصَرِي»([3]). «من از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در مورد نگاه ناگهانی پرسیدم، به من دستور داد که نگاهم را بگردانم».
آنچه در حدیث حضرت علی رضی الله عنه آمده که نخستین نگاه معاف و دومی گناه است، منظور همان نگاهی است که بدون قصد و اراده و به طور ناگهانی باشد و آن هم به علت غیر اختیاریبودنش معاف است و اگر قصداً باشد نخستین نگاه هم معاف نیست([4]).
از حضرت ابوسعید خدری رضی الله عنه روایت است که رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «إِيَّاكُمْ وَالْجُلُوسَ عَلَى الطُّرُقَاتِ». «از نشستن سر راهها بپرهیزید». صحابه کرام عرض کردند یا رسول خدا! ما جز نشستن چارهای نداریم، آنجا با همدیگر صحبت میکنیم»، آنحضرت صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «إِنْ أَبَيْتُمْ فَأَعْطُوا الطَّرِيقَ حَقَّهُ» «اگر انکار میورزید پس حق راه را ادا کنید». گفتند: یا رسول الله! حق راه چیست؟ گفت: «غَضُّ الْبَصَرِ وَكَفُّ الأَذَى وَرَدُّ السَّلاَمِ وَالأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْىُ عَنِ الْمُنْكَرِ» «پائینانداختن نگاه، اذیت نکردن دیگران، جواب سلام، امر به معروف و نهی از منکر» ([5]).
کسانی که محل کارشان بازار است و چارهای جز رفتن ندارند، باید این حقوق را در نظر داشته باشند و آنهائی که رفتن برایشان عادت قرار گرفته سعی کنند که این عادت و خوی زشت را ترک نمایند، شیخ عطار رحمه الله چه جالب سروده است:
دیر رو بازار و بیرون آئی زود |
|
زانکه رفتن را نیابی هیچ سود |
«ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ» «آن پاکیزهتر است برایشان». یعنی حفاظت نظر موجب پاکی و صفای قلب میگردد، چنانکه گفته شده: «مَنْ حَفِظَ بَصَرَهُ أَوْرَثَهُ اللّهُ نُوْراً فِي بَصِيْرَتِهِ» «هرکه نگاهش را حفاظت نماید، خداوند در بصیرت و یا قلبش نوری عطا میفرماید».
طبرانی از عبدالله بن مسعود رضی الله عنه روایت میکند که آن حضرت صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «إِنَّ النَّظَرَ سَهْمٌ مِنْ سِهَام إِبْلِيْسَ مَسْمُوْمٌ، مَنْ تَرَكَهَا مَخَافِتِي أَبْدَلْتُهُ إِيْمَاناً يَجِدْ حَلاَوَتَهَا فِي قَلْبِهِ»([6]) «همانا نگاه, تیری از تیرهای زهرآلود ابلیس است، هرکه از ترس من آن را ترک نمود, در عوض چنان ایمانی به او عطا میکنم که شیرینی و حلاوت آن را در قلبش محسوس خواهد کرد».
ابن ابی الدنیا از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت میکند که آن حضرت صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «كل عين باكية يوم القيامة إلا عينا غضت عن محارم الله وعينا سهرت في سبيل الله وعينا يخرج منها مثل رأس الذباب من خشية الله عزوجل »([7]). «هر چشمی روز قیامت گریان است، مگر آن که به محرمات نگاه نکرد و آن که در راه خدا بیدار مانده و آن که به اندازه سر مگس از ترس خدا اشک ریخته».
ابن قیم میفرماید: حفظ نگاه فوائد بیشماری دارد از جمله:
1- امتثال دستور خداوند که انتهای سعادت است.
2- مانع از رسیدن اثر تیرهای مسموم ابلیس میباشد.
3- قلب را تقویت نموده خوشحال میسازد.
4- قلب انسان را با خدا مأنوس میسازد.
5- در قلب, نور الهی پدید میآید.
6- فراست صادقانه, برای انسان حاصل میگردد.
7- راه مداخله شیطان را مسدود میسازد.
8- میان قلب و چشم منفذی است که انفعال یکی بر دیگری اثر میگذارد([8]).
﴿وَقُل لِّلۡمُؤۡمِنَٰتِ يَغۡضُضۡنَ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِنَّ...﴾ [النور: 31]. «بگو برای زنان مؤمن پائین بیندازند برخی از نگاههایشان را...».
در ابتدای این آیه همان حکمی بیان شده که در آیه گذشته نیز آمده بود، گرچه آیة قبل, مرد و زن را شامل بود، البته جهت تأکید به زنان جداگانه خطاب شد. از این آیه معلوم میگردد که برای زن نیز حرام است که غیر از محارمش به کسی دیگر نگاه کند و بسیاری از علماء بر همین اعتقادند که نگاهکردن زن به مرد اجنبی مطلقاً حرام میباشد, چه از روی شهوت و گمان فاسد باشد، یا بدون شهوت. به دلیل حدیث ام سلمه رضی الله عنها که میفرماید: روزی من و حضرت میمونه رضی الله عنها با رسول الله صل الله علیه و آله و سلم نشسته بودیم، ناگهان عبدالله بن اُم مکتوم رضی الله عنه که یک صحابی نابینا بود وارد شد، آنحضرت صل الله علیه و آله و سلم به ما دستور حجاب داد، ام سلمه رضی الله عنها میفرماید: گفتم: یا رسول الله! این شخص نابینا است نه ما را میبیند و نه میشناسد، آن حضرت صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: آیا شما هم نابینا هستید، آیا شما او را نمیبینید([9]).
این حدیث با کمال وضاحت بیان میکند که نگاه مرد و زن اجنبی به یکدیگر مطلقاً حرام است، زیرا رسول الله صل الله علیه و آله و سلم به ازواج مطهرات رضی الله عنهن دستور داد که از یک شخص نابینا در حجاب باشند, در صورتی که کمترین خوف فتنه هم وجود ندارد، و خداوند در کلام پاکش به طهارت و پاکدامنی آنان گواهی داده است.
غض بصر به نص قرآن فرض است، و اگر چنانچه نگاه شخصی اتفاقاً به نامحرمی افتاد، باید فوراً آن را پائین بیندازد، چنانکه حضرت بریده رضی الله عنه روایت میکند که رسول الله صل الله علیه و آله و سلم به حضرت علی رضی الله عنه فرمودند: «يَا عَلِىُّ لاَ تُتْبِعِ النَّظْرَةَ النَّظْرَةَ فَإِنَّ لَكَ الأُولَى وَلَيْسَتْ لَكَ الآخِرَةُ»([10]). «ای علی! بعد از نگاه ناگهانی که در نخستین مرحله صورت میگیرد، بار دوم نگاه نکن، زیرا نخستین نگاه معاف است و دومی به نفع تو نیست».
نگاه بد, یکی از امراض مهلک و بسیار خطرناک است و پائینکردن نگاه، بهترین نسخة شفا برای تمام امراض روحانی میباشد و با عمل نبودن برآن باب فتنه و فساد مسدود میگردد و بستن راههای فتنه و فساد در اسلام دارای اهمیت زیادی میباشد، شاعر میفرماید:
این همه آفت که به تن میرسد |
|
از نظر توبه شکن میرسد |
دیده فرو پوش چو دُرّدر صدف |
|
تا نباشی تیر بالا را هدف |
و همانطور که دیدن غذا و بوی آن, اشتها را باز میکند، نگاه هم مُحَرِّک شهوت و پیامآور زنا است، چنانکه شاعری دیگر نیز گفته است:
نَظْرَةٌ فابتسامة
فَسَلاَمٌ |
|
فكَلَامٌ فَمَوْعِدٌ
فَلِقَاءٌ |
نخست نگاه، بعد لبخند و سپس سلامی، آغاز کلام و سخنی و پس از آن وعدهای و دیدار و ملاقاتی. شاعر دیگری نیز چنین گفته است:
كُلُّ الْحَوادثِ
مَبْدأُها مِنْ النَّظَر |
|
وَمُعْظَمُ النَّارِ
مِنْ مُسْتَصْغَرِ الشّرَر |
والـمَرْءُ مَادَامَ
ذاعَيْنٍ يُقَلِّبُهَا |
|
فِي أَعْيُنِ
الْعَيْنِ مَوْقُوْفٌ عَلَى الْخَطْر |
كَمْ نَظْرَةٍ
فَتَكَتْ فِي قَلْبِ صَاحِبِهَا |
|
فَتْكَ السِّهَامِ
بِلاَ قَوْسٍ وَلاَ وَتَر |
يَسُرُّ مُقْلَتَهُ
مَا ضُرَّ مَهْجَتَهُ |
|
لاَ مَرْحَباً
بِسُرُوْرٍ جَاءَ بِالضَّرَر |
تمام اتفاقات با نظر و دیدن آغاز میشود و منشأ آتشهای بزرگ از جرقههای کوچک است، مادامی که شخص با چشمش زنان زیبا را نگاه میکند, باید بداند که در موضوع خطر و زیان است، چه نگاههای که قلب صاحبانشان را هدف قرار میدهند و بدون این که کمان و زهی در کار باشد, آنها را چون تیر سوراخ میکند، چیزی که چشمش را شاد و مسرور میسازد، یقیناً به قلب او ضرر و زیان خواهد رسانید، پس شادی و سروری که زیان به دنبال داشته باشد, نبودنش بهتر است.
اگر انسان به این حکم الهی عمل ننماید, زیانهای جبران ناپذیری را متحمل میگردد و عاقبت و انجام بدی در انتظار وی خواهد بود.
تأویل حدیث حضرت عائشه رضی الله عنها
باید دانست که نگاه زن به چهرة مرد بیگانه, اگر از روی شهوت باشد باتفاق حرام است، و اگر بدون شهوت باشد علماء به دو گروه تقسیم شده اند، گروهی قائل به تحریم و گروهی به جواز قائل اند، لیکن قول اول صحیحتر میباشد و آیات و روایات مؤید آن نیز میباشند.
خداوند میفرماید: ﴿وَقُل لِّلۡمُؤۡمِنَٰتِ يَغۡضُضۡنَ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِنَّ...﴾ «به زنان مؤمن بگو که برخی از نگاههای شان را پائین بیندازند...». همانطور که به مردان دستور غض بصر داده شده زنان نیز به آن امر شده اند، وبه هیچیک از این دو جنس مجاز نیست که به جنس مخالفش نگاه کند.
و آن حضرت صل الله علیه و آله و سلم به ام سلمه و میمونه رضی الله عنهما از شخص نابینا, دستور حجاب داد و به آنها فهمانید,که زن نباید به مرد اجنبی نگاه کند، گرچه او آنها را نبیند، البته برخی از علماء از حدیث ذیل بر جواز نگاه زن به مرد اجنبی استدلال گرفتهاند:
«عَنْ عَائِشَةَ رضی الله عنها قَالَتْ رَأَيْتُ النَّبِىَّ صل الله علیه و آله و سلم يَسْتُرُنِى بِرِدَائِهِ، وَأَنَا أَنْظُرُ إِلَى الْحَبَشَةِ يَلْعَبُونَ فِى الْمَسْجِدِ، حَتَّى أَكُونَ أَنَا الَّذِى أَسْأَمُ، فَاقْدُرُوا قَدْرَ الْجَارِيَةِ الْحَدِيثَةِ السِّنِّ الْحَرِيصَةِ عَلَى اللَّهْوِ»([11]). «از حضرت عایشه رضی الله عنها روایت است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم مرا با چادرش پنهان نگه میداشت، و من به افراد حبشی که در مسجد مشغول بازی و تمرین بودند نگاه میکردم تا این که خسته میشدم، پس شما اندازه کنید حال دختر بچة کمسنی را که بر بازی حریص است».
در اینجا لازم است بدانیم که داستان حضرت عایشه رضی الله عنها که آن حضرت صل الله علیه و آله و سلم به وی اجازه تماشا به تمرینات حبشیها را داد, با قول پیامبر صل الله علیه و آله و سلم که زمان دخول شخص نابینا به خانه ام سلمه آنان را به حجاب دستور داد چه تفاوتی دارد؟ فرق میان این دو روشن است، زیرا همه میدانند اگر زن در خانه باشد و بیرون را نگاه کند, با این که زن و مرد اجنبی در یک اطاق باشند تفاوت دارد، در داستان حضرت عایشه رضی الله عنها او در خانه بود و افراد حبشی بیرون و در مسجد مشغول بازی و تمرین بودند و در داستان ام سلمه رضی الله عنها عبدالله بن أم مکتوم رضی الله عنه (نابینا) داخل خانه آمد، لذا مناسب بود که آن حضرت صل الله علیه و آله و سلم به آنان دستور حجاب بدهد، زمانی که آنها عذر بیان نمودند، آن حضرت صل الله علیه و آله و سلم با الفاظ تندتر, آنان را متوجه ساخت که نگاه زن به مرد, یا مرد به زن, حکمش یکی است و برای هیچکدام جایز نیست که به دیگری نگاه کند، پس معلوم میگردد که آنان قبل از این متوجه این امر نبودند و تصور مینمودند که حجاب زمانی واجب است,که برای مرد امکان دیدن زن موجود باشد.
پس حدیث مذکور نشان نمیدهد, که حضرت عایشه رضی الله عنها چهره آنان را نگاه کرد، بلکه بازی و آلات جنگی شان را تماشا میکرد، و این مستلزم نگاه به اشخاص نیست و آن حضرت صل الله علیه و آله و سلم از جهت حسن معاشرت و نیز صغیرُ السِّنّبودن حضرت عایشه رضی الله عنها این اجازه را به او داد و این نگاه با نگاهی که با بیباکی و در سن جوانی, به شخص اجنبی و نامحرم صورت بگیرد تفاوت دارد. خلاصه این که این دو واقعه از چندین جهت باهم متفاوتند و احتمال فتنه هم در هردو واقعه به کلی مرتفع میباشد و کمترین احتمالی هم وجود ندارد.
امام طحاوی رحمه الله میفرماید: داستان حضرت ام سلمه رضی الله عنها , بعد از نزول حجاب بوده، چنانکه از الفاظ حدیث صراحتاً مفهوم میگردد، به خلاف حدیث حضرت عایشه رضی الله عنها که چنین مطلبی در آن موجود نیست، گرچه ممکن است بعد از نزول نوعی از حجاب باشد، زیرا حجاب به تدریج نازل گشته و به احتمال بیشتر حضرت عایشه رضی الله عنها کاملاً به سن بلوغ نرسیده بود، چنانکه از الفاظ «الْجَارِيَةِ الْحَدِيثَةِ السِّنِّ الْحَرِيصَةِ عَلَى اللَّهْوِ» این مطلب به خوبی مفهوم میگردد([12]).
نیز در مؤطا امام مالک رحمه الله از حضرت عایشه رضی الله عنها روایتی ذکر شده که وی از شخص نابینا حجاب شد, وقتی که به او گفته شد او ترا نمیبیند، فرمود: لیکن من او را میبینم([13]). این حدیث نیز دال بر این است, که نگاه حضرت عایشه رضی الله عنها به حبشیها قبل از واقعه ام سلمه رضی الله عنها و قبل از نزول حکم به غض بصر بوده، به همین علت است که حضرت عایشه رضی الله عنها بعد از آن از فرد نابینا هم حجاب شد و همان جوابی را داد که آن حضرت صل الله علیه و آله و سلم به حضرت ام سلمه و میمونه رضی الله عنها فرموده بود.
برخی معتقد اند که صورت مرد در حق زن عورت نیست، و نگاهکردن آن بدون خوف فتنه, برای زن خالی از اشکال است، به همین علت است که مردان به نقاب امر نشده اند و زنان مأمور به نقاب هستند تا صورت آنان از دیدن مردان محفوظ بماند، اگر حکمشان یکی می بود، مردان نیز به نقاب امر میشدند.
در جواب میگوییم: زمانی که خداوند صراحتاً به مردان و زنان دستور پائین کردن نگاه را میدهد، جای هیچگونه بحث و گفتگو باقی نمانده است، و هیچ ربطی به اندیشه فتنه یا عدم آن ندارد و تنها مواردی مانند نگاه به نامزد یا شهادت و غیره مستثنی میباشند، چنانکه در احادیث مذکور اند. و علت این که مرد هنگام خروج از خانه نقاب نمیزند، نیز ظاهر است چون حجاب مخصوص زنان است نه مردان، مرد عموماً محل کارش خارج از منزل است و مرد از مرد نقاب نمیزند، همانطور که زن از زن در حجاب نیست، اما زن محل کارش داخل منزل میباشد و خروجش بنابر نیاز و مجبوری رُخ میدهد و چون هنگام خروج با مردان برخورد میکند، باید چهره اش را بپوشاند تا از نگاه مردان محفوظ بماند و خودش هم موظف است که نگاهش را پائین بیندازد، خلاصه این که عدم نقاب برای مرد, مستلزم جواز نگاه زن به صورت او نیست.
[1]- معارف القرآن، ج 6، ص 398.
[2]- ابن مردویه هامش مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 465، روح الـمعانی، ج 9، ص 138.
[3]- ابن کثیر، ج 3، ص 292.
[4]- معارف القرآن، ج 6، ص 399.
[5]- بخاری، ج 2، ص 920.
[6]- ابن کثیر، ج 3، ص 293.
[7]- ابن کثیر، ج 3، ص 293.
[8]- روائع البیان، ج 2، ص 151.
[9]- سنن أبو داود، ج 2، ص 214. سنن ترمذی، ج 2، ص 101. و ترمذی گفته: این حدیث حسن و صحیح است.
[10]- سنن ابیداود، ج 1، ص 299.
[11]- صحیح بخاری، ج 2، ص 788، باب نظر الـمرأة إلی الحبش.
[12]- نیل الأوطار، ج 6، ص 133 باب فی نظر الـمرأة إلی الرجل.
[13]- نیل الأوطار، ج 6، ص 133 باب فی نظر الـمرأة إلی الرجل.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر