توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۲ شهریور ۱۵, چهارشنبه

کتاب‌های مسیحیان

 

کتاب‌های مسیحیان

کتاب‌های مسیحیان به دو دسته تقسیم می‌گردد:

·        عهد قدیم: یعنی تورات که اصل و جوهر دیانت مسیحیت بشمار می‌رود.

·        عهد جدید: عبارت از انجیل‌های معتبر و موثوقی است که کلیسا‌ها در قرن سوم میلادی به آن اعتراف داشتند، قرار ذیل است:

1-    انجیل متی

2-    انجیل مرقص

3-    انجیل لوقا

4-    انجیل یوحنا

اولاً: انجیل متی: متی یکی از شاگردان دوازده نفری مسیح علیه السلام  بود که انجیل را به زبان عبرانی و سریانی تدوین نموده بود، و قدیمی‌ترین نسخهء آن به زبان یونانی دریافت شده است، چنانکه اختلاف زیاد در مورد اینکه چه کسی انجیل را تدوین و ترجمه نموده است وجود دارد.

دوم: انجیل مرقص: نویسنده آن یوحنا نام دارد که از جمله هفتاد نفری است که مسیح علیه السلام  آن‌ها را برای دعوت و نشر دین مسیحیت اختیار نموده بود، او مرد فعال در نشر دین مسیحیت بود خصوصاً در شمال افریقا و روم، و در سال 62 میلادی به قتل رسید.

سوم: انجیل لوقا: او مرد طبیب و رسام و اصلاً یهودی بود، او یکی از همراهان پاولز در سفرها و اقامتش بود، و از شاگردان مسیح علیه السلام  بشمار نمی‌رود.

چهارم: انجیل یوحنا: او یکی از یاران ابن صیاد بود که مسیح علیه السلام  او را خیلی دوست میداشت، ولی بعضی می‌گویند که او شخصی مجهولی است که به تنهائی قایل به عقیدهء تثلیث و اله بودن عیسی علیه السلام  در ابتدای تاریخ مسیحیت بود.

به نظر می‌رسد که انجیل‌های چهار گانه را مسیح علیه السلام  ننوشته و نویسندگان آن سویه و اهلیت آن را نداشتند تا علمای دین باشند، چنانکه شروط و اصول روایت که باید در مورد کتاب آسمانی وجود داشته باشد دیده نمی‌شود([1]).

علاوه بر این کتاب‌ها، بیست و دو نامهء دیگر وجود دارد که منسوب به پاولز و یعقوب و یوحنا و یهودا می‌باشد.

تحریف در کتاب‌های انجیل

مسیح علیه السلام  مانند سایر پیامبران علیهم السلام  با دین حق و عقیدهء ناب توحیدی از جانب خداوند جل جلاله به مردم فرستاده شد، دین آسمانی که یکتاپرستی و توحید در همه عباداتش آشکار بود، مگر امروز این دین بصورت کامل با اصل آن فرق دارد وکاملاً تحریف گردیده است.

اینکه چرا مسیحیت از خط سیر اصلی‌اش تخطی نموده عوامل زیادی دارد که مهمترین آن را خدمت تان یاد آور می‌شویم:

أ- مستضعف و مغلوب بودن پیروان این دین:

هر حرکت و نهضتی ضرورت به آرامش و امنیت دارد تا زیر سایهء آن جان بگیرد و به پیش رود و در مقابل اگر فضای نا آرام بالای این حرکات حاکم باشد، از بین رفته و متلاشی می‌گردد.

مسیحیت از اولین روزگارش مورد هجوم دشمنان قرار گرفت، مسیح علیه السلام  از جانب یهودیان مراقبت و تعقیب می‌گردید، بلکه می‌کوشیدند تا وی را به قتل برسانند ولی خداوند او را نجات داد و به سوی خود فرا خواند.

بعد از بالا رفتن مسیح علیه السلام  شخصیت‌ها و بزرگان این دین از جانب یهودیان به قتل رسیدند، این امر باعث شد تا پیروان مسیح علیه السلام  فرار نمایند و به هر گوشه و کنار پنهان گردند، از جانب دیگر حملات امپراطوران رومانی که در سال‌های 71 میلادی و 135 میلادی بر مناطق شام صورت گرفت، مسیحیان هر چه بیشتر مظلوم و ستمدیده شدند، به این ترتیب دعوتگران و علمای مسیحیت نتوانستند به صورت درست و در فضای آرام عقیده و دعوت شان را به پیش ببرند و نشر نمایند، چنانکه نشر تعلیمات و افکار مخالف با عقیدهء اصیل مسیحیت و پخش کتاب‌ها و رسائل دروغینی که منسوب به دعوتگران اوائل مسیحیت بود، جایگزین عقیدهء توحید و ناب این دین گردید.

ب: تلف شدن انجیل وگسستن سند آن:

انجیل‌هایی که امروز در دسترس مسیحیان قرار دارد نسبت هیچکدامی از آن‌ها به عیسی علیه السلام  درست نبوده و اثری از انجیل عیسی علیه السلام  در آن‌ها دیده نمی‌شود، زیرا مسیحیان در تدوین و نوشتن انجیل بعد از بلند شدن عیسی علیه السلام  اعتنایی نکردند، و از اینجاست که بعد از گذشت مدت زمان طولانی انجیل‌های مختلف نوشته و روی کار شد که نویسنده و مآخذی که به آن اتکاء کرده بود به صورت درست واضح و معلوم نیست.

و آنعده اشخاصیکه انجیل‌های موجوده را نوشته‌اند مردمان معصوم نبودند، لذا خطاهای زیادی که از فطرت انسان‌ها است در آن رخ داد، پس چطور بالای چنین کتاب‌هائیکه پر از خطاء و انحراف باشد می‌توان اعتماد کرد؟!

جـ: پاولز یهودی:

پاولز یکی از سرسخت‌ترین دشمنان مسیح علیه السلام  و مرد متعصب یهودی بود که در محیط پر از شرک و بت‌پرستی مختلف در شهر طرسوس پرورش یافته بود.

پاولز کوشید تا به هر شکلی که شود خود را به مسیحیت و حواری‌ها (شاگردان عیسی علیه السلام ) نزدیک کند، ولی مورد قبول آن‌ها قرار نمی‌گرفت زیرا از تعصب و عداوت شدیدی که علیه عیسی علیه السلام  و پیروانش داشت آگاه بودند، وی به واسطه و آشنائی شخصی از حواری‌ها بنام (برناپا) توانست در ردیف مسیحیان قرار گیرد و بعد از مدتی کمی یکی از پیشتازان دعوت مسیحیت گردد.

او مرد فعالی بود و در مناطق مختلف برای دعوت می‌شتافت ولی نظر به نیرنگ، عداوت و تعصب شدیدی که در مقابل مسیحیت داشت توانست این دین را از خط سیر اصلیش منحرف سازد و عقاید و افکار شرکی و بت‌پرستی را به مردمان عرضه نماید.

نامه‌هائیکه از پاولز بجا مانده است بیانگر آنست که با عقیدهء ناب مسیح علیه السلام  مخالف بوده است که بطور مختصر مهمترین نکات آن را خدمت تان عرض می‌داریم:

1-    ادعا نمودن پاولز بر اینکه مسیح علیه السلام  پسر خدا است: این مفکوره در سخنان و نامهء پاولز که بسوی غلاطیه فرستاد واضح میباشد، سپس این مفکوره میان پیروان دین مسیحیت و انجمن‌های آنان مروج گردید تا اینکه یکی از مهمترین پایه‌های عقیدتی آنان باقی ماند([2]) ولی در انجیل متی و یوحنا روایات مغایر با این مفکوره وجود دارد مبنی بر اینکه مسیح علیه السلام  خویش را بنده و فرستادهء خداوند جل جلاله معرفی نموده است([3]).

2-    پاولز ادعا داشت که هدف از آمدن مسیح علیه السلام  به دار آویختن او است تا گناهان بنی آدم به این وسیله محو گردد، این مفکوره در نامه ای رومیه و نامهء که بسوی کورنثوس فرستاده بود واضح است([4]). ولی در انجیل متی و مرقص خلاف این ادعا وجود دارد، اینکه مسیح علیه السلام  بخاطری فرستاده شده است تا مردم را به توبه و رجوع به خدا امر نماید([5]).

3-    پاولز ادعا داشت که مسیح علیه السلام  از طرف خدا بسوی همهء بنی آدم فرستاده شده است([6]) مگر این ادعا را انجیل متی رد نموده از قول مسیح علیه السلام  روایت می‌کند: «فرستاده نشدم مگر بسوی مردمان خرافاتی و گمراهان بنی اسرائیل»([7]) چنانکه قرآن کریم نیز رسالت عیسی علیه السلام  را مختص به بنی اسرائیل بیان داشته است([8]).

4-    پاولز شریعت موسی علیه السلام  را از میان برد و ادعا نمود که انسان تنها با ایمان نجات می‌یابد و ضرورت به عمل نیست ([9])، هنگامیکه پاولز اعلان کرد که شریعت و دعوت مسیح علیه السلام  برای همهء مردم است، یهودیان مخالفت شان را با این مفکوره اعلان داشتند. پاولز میدانست که وجود شریعت موسی علیه السلام  مانع دعوت وی می‌گردد لذا ابطال و الغای این شریعت را اعلان داشت، سپس دیگر شاگردان نیز با وی متفق شدند و همهء اعمال و اموریکه بر بنی اسرائیل واجب بود از میان بردند، بجز خودداری از زنا، خوردن گوشت حیوان خفه شده (حیوانکه بدون ذبح کشته شده باشد) و آنچه که برای بت‌ها ذبح گردد به حکم اولی‌اش باقی ماند([10]).

ابطال نمودن شریعت موسی علیه السلام  مخالف اوامر و دستورات عیسی علیه السلام  بود، زیرا شریعت موسی علیه السلام  احکام و اوامر خداوند بود که انسان به وسیلهء آن به خداوند نزدیک می‌گردید سپس شریعت مسیح علیه السلام  با احکام و اوامر جدیدی نیامده بود بلکه دعوت مردم به فطرت سالم ، توبه واصلاح نفوس بود، و انجیل متی گواه بر نقض این عمل است([11]).

این بود خدمت بزرگ پاولز به مسیحیت که مانند خانهء بدون ستون آن را بجا گذاشت، پاولز و یا هر شخص دیگری این حق را نداشت تا با اوامر و احکام دین متکامل بازی نماید، بلکه این عمل کفر وخیانت بزرگ و جنایتی بیش نیست([12]).

5-    ابطال و الغای ختنه کردن: مسیح علیه السلام  ختنه گردید([13]) و به آن پابندی داشت زیرا در شریعت موسی علیه السلام  نزد یهود، در بارهء ختنه کردن ابراهیم علیه السلام  هنگامیکه خداوند متعال او را به ختنه امر کرد دلیل آشکاری در «سفر تکوین» وجود دارد([14]).

مگر پاولز مسألهء ختان را به شکل کلی از بین برد چنانکه در رومیه و نامهء او بسوی تیموشاوس ذکر است([15]).

اگر به دقت ملاحظه گردد، دیانت مسیحیت منحصر به سخنان پاولز است و از مسیح علیه السلام  جز نام چیز دیگری وجود ندارد([16]).

د- اثر عقاید وافکار بت‌پرستی وفلسفه‌ی آن بر مسیحیت:

مسیح علیه السلام  بسوی مردمان خرافاتی و گمراه بنی اسرائیل فرستاده شد وی همیشه به پیروانش تأکید می‌کرد تا در قریه‌های مجاوری که غیر از یهودیان زندگی دارند نروند([17])، مگر بعد از گذشت زمان آن‌ها اوامر مسیح علیه السلام  را نادیده گرفتند و به مردمان بت‌پرست روم و یونان و فارس وغیره رو آوردند. از اینجا واضح می‌گردد که باهم آمیختن و خلط شدن مسیحیان با مردمان بت‌پرست و عدم جهانی بودن دیانت مسیحیت، نه تنها نتوانست بر دیگر امت‌ها غالب‌اید بلکه رنگ بت‌پرستی را بخود گرفت و دین تحریف شده ای بیش باقی نماند([18]).

علمای ادیان و تاریخ معتقد‌اند که مسیحیت رنگ و روش دیانت‌های شرکی و بت‌پرست را بخود گرفت، لذا عقیدهء (تثلیث یا سه جوهری که همه خدا‌اند) و عقیدهء (به دار کشیدن خدا بخاطر محو گناهان بنی آدم) وعقیدهء (خدا به شکل جسمی از زن پاکدامنی متولد گردید -والعیاذ بالله-) همهء این اعتقادات در دیانت‌های ماقبل یهود و مسیحیان وجود داشت. این اعتقاد نزد هندوها، بودائی‌ها، مصر قدیم، فارس، یونان، روم، آشوری ها، وینیقی ها، اسکندنوی ها، و تتارها، مردمان مکسیک و کانادا نیز رائج بود([19]).

چنانکه افکار و معتقدهای امپراطور روم (قسطنطین) تأثیر قوی بر دیانت مسیحیت نمود. قسطنطین که مرد بت‌پرست و در عین وقت بی‌خبر از دیانت مسیحیت بود، توانست مسیحیان را از ظلم وجور وستم یهودیان رومانی نجات دهد، ولی اختلافات مسیحیان وی را مجبور ساخت تا انجمنی را در سال 325م تشکیل دهد، وی در این انجمن به نظریات مردمانی که به خدا بودن مسیح علیه السلام  معتقد بودند میلان داشت لذا افکار ومعتقدات شرکی تصویب گردید وهر کسی که مخالف آن بود به وسیلهء زور سلطان با وی معامله صورت می‌گرفت، حالا واضح شد که مسیحیت اعتقاد به سه خدا دارند و با زور سلطان منتشر گردیده است. چنانکه انجمن‌های مسیحیت که در سال‌های ما بعد تشکیل یافت، اساس دین مسیحیت را مطابق هوی و هوس شان گذاشتند وهر کسی با آن‌ها مخالفت می‌نمود مورد تکفیر قرار می‌گرفت ([20]).



[1]- کنت نصرانیاً صـ: 13- 17 و دراسات فی الادیان صـ: 191 ومابعده.

[2]- سفر اعمال الرسل عن بدایة دعوة بولس (9/ 20) و نامهء پولس بسوی غلاطیه (4/ 4).

[3]- انجیل متی 8/ 20 و انجیل یوحنا 8/ 40.

[4]- رومیه 3/ 23 و 5/ 6 و نامهء پاولز بسوی کورنثوس 5/ 21.

[5]- انجیل متی 9/ 13 و انجیل مرقص 1/ 12.

[6]- رومیه 11/ 13 و غلاطیه 1/ 15 و افسس 3/ 8.

[7]- انجیل متی 10/ 5.

[8]- آل عمران: 49.

[9]- رومیه 2/ 16.

[10]- اعمال الرسل 15/ 28.

[11]-  انجیل متی 5/ 17.

[12]- دراسات فی الأدیان صـ: 358.

[13]- انجیل لوقا 2/ 21.

[14]- تکوین 17/ 11.

[15]- رومیه 2/ 28 و نامهء پاولز به سوی تیموشاوس 1/ 15.

[16]- دراسات فی الأدیان صـ: 360.

[17]- انجیل متی 10/ 5.

[18]- دراسات فی الأدیان صـ: 360.

[19]- مرجع سابق.

[20]- دراسات فی الأدیان صـ: 363.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...