توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ خرداد ۴, سه‌شنبه

پاسخ تمرینات فصل‌ها

 


پاسخ تمرینات فصل اول

اول: جواب سؤال اول:

1- خداوند متعال می‏فرماید: ﴿وَلَا تُؤۡتُواْ ٱلسُّفَهَآءَ أَمۡوَٰلَكُمُ ٱلَّتِي جَعَلَ ٱللَّهُ لَكُمۡ قِيَٰمٗا [النساء: 5].

2- خداوند متعال می‏فرماید: ﴿وَلۡيَخۡشَ ٱلَّذِينَ لَوۡ تَرَكُواْ مِنۡ خَلۡفِهِمۡ ذُرِّيَّةٗ ضِعَٰفًا خَافُواْ عَلَيۡهِمۡ فَلۡيَتَّقُواْ ٱللَّهَ وَلۡيَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِيدًا ٩ [النساء: 9].

3- روایتی که حاکم با سندش از عبدالله بن مسعود روایت آورده است که پیامبر (ص) فرمود: «علم فرائض (علم ارث) را یاد بگیرید و آن را به دیگران نیز بیاموزید، چون من نیز بشری هستم که می‏میرم» و علم اوج می‏گیرد و ممکن است که در مورد ارث اختلاف پیدا کنند و کسی را پیدا نکنند که مسأله را برای آن‌ها حل کند.»

4- خداوند متعال می‏فرماید: ﴿لِّلرِّجَالِ نَصِيبٞ مِّمَّا تَرَكَ ٱلۡوَٰلِدَانِ وَٱلۡأَقۡرَبُونَ وَلِلنِّسَآءِ نَصِيبٞ مِّمَّا تَرَكَ ٱلۡوَٰلِدَانِ وَٱلۡأَقۡرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنۡهُ أَوۡ كَثُرَۚ نَصِيبٗا مَّفۡرُوضٗا ٧ [النساء: 7].

5- خداوند متعال می‌فرماید: ﴿تِلۡكَ حُدُودُ ٱللَّهِۚ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ يُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ وَذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١٣ [النساء: 13].

6- روایتی که مالک با سند خود از عمر بن خطاب آورده که پیامبر (ص) فرمود: «قاتل هیچ حقی در ارث ندارد».

7- روایتی که بخاری و مسلم با سند خود از اسامة بن زید آورده‏اند که پیامبر (ص) فرمود: مسلمان از کافر و کافر از مسلمان ارث نمی‏برد.

8- بخاری با سندش روایت کرده که پیامبر (ص) فرمود: «حق الله را ادا کنید چون حقوق خداوند اولیترین حقوقی هستند که باید پرداخت شود» که در پاسخ به زنی از جهینه بود که سؤال کرد بجای مادرش حج برود یا نه؟

دوم:

1- ارث  نومسلمان از خویشاوندان غیرمسلمانش:

در این مسأله دو رأی وجود دارد:

الف- جمهور فقها و ائمه اربعه معتقدند که او به دلیل حدیث «مسلمان از کافر ارث نمی‏برد» ارث نمی‏برد.

ب- عمر، معاذ، معاویه، محمد بن حنفیه، علی بن حسین، سعید بن مسیب، مسروق، شعبی و اسحاق معتقدند که به دلیل حدیث معاذ « سلام افزوده می‏شود و کاسته نمی‏شود»، ارث می‏برد.

ولی قول راجح به نظر من رأی دوم است که نو مسلمان از خویشاوندان  غیر مسلمانش ارث می‏برد، چون:

1- عده‏ای از فقهای حنفی حدیث «مسلمان از کافر ارث نمی‏برد» را فقط حمل بر کافر حربی کرده‏اند که این تفسیر بهتر است و آن را به عدم قتل مسلمان توسط کافری که حربی باشد، قیاس کرده‏اند.

2- حدیث اسلام زیاد می‏شود ولی کاسته نمی‏شود.

3- مصالح مرسله مقتضی آن است تا نومسلمان از دین خود بر نگردند و مرتد نشوند یا مانع دخول غیرمسلمانان به دین اسلام نشود پس مصلحت نومسلمان این است که از ترکه محروم نشود و سهم او از سهم غیرمسلمان که به وسیله ترکه شراب می‏نوشد، در راه حرام هزینه می‌کند، بیشتر باشد.

2- قاتل خطایی ارث می‏برد یا نه؟

قول راجح از نظر من این است که ارث نمی‏برد- برخلاف آنچه که حاکم است و قانون نیز بر آن است- به دلایل زیر:

1- قاتل خطایی نیز داخل در عام بودن حدیث «القاتل لایرث» است.

2- حدیث رفع قلم «خطا و فراموشی و اکراه از امت من برداشته شده است» مربوط به رفع گناه در آخرت است ولی قاتل خطایی باید دیه بپردازد و او معاقبه می‌شود.

3- در این زمان معاصر کسی دیگری را به عمد می‏کشد و می‏تواند آن را به قتل خطائی اثبات کند و بایستی این امکان از آن‌ها گرفته شود تا جان مردم که یکی از ضرورتهای شش گانه اساسی است، حفظ شود.

3- ارث زن مطلقه ای که در زمان مرض الموت شوهرش به علتی که مستحق طلاق باشد، طلاق بائن داده شده باشد.

قول راجح از نظر من این است که ارث نمی‏برد چون:

1- شاید زن در زمان بیماری شوهرش کوتاهی کرده یا به او خیانت کرده یا او را تحقیر کرده باشد که مستحق طلاق شده باشد، پس جایز نیست که نگهداری و پرستاری از مرد بخاطر بیماری‏اش ضعیف شود.

2- وقتی که زن بداند که اگر شوهرش او را در زمان مرض الموت طلاق بدهد، از ارث محروم نمی‏شود، باید مانع و سدی وجود داشته باشد تا به کوتاهی شدید و بی‌مبالاتی به حقوق زناشویی منجر نشود.

3- فقهای ما، همان کسانی که حکم به ارث بردن زنی کرده‏اند که در زمان مرض الموت شوهرش طلاق داده شده باشد این به دلیل حمایت از زن در برابر ظلم مرد است که بدون علت او را طلاق داده است پس بر عکس همین نظر نیز با زن رفتار می‏شود.

4- پراخت حق الله باید از ترکه باشد یا نه؟

به نظر من قول راجح این است که واجب است که حق الله از ترکه ادا شود، چون:

1- حدیث صحیح «حق الله را ادا کنید چون حق الله اولیترین حق است که باید پرداخت شود».

2- این امر به علت کوتاهی شخص مرده در پرداخت زکات یا انجام عمره و حج یا کفاره و نذر بود ه است پس مجبور به انجام آن‌هاست و بهتر است که بعد از وفاتش از مال او پرداخت شود.

3- این حقوق مالی متعلق به فقرا و نیازمندان و بیچارگان است و به علت ضعیف بودن آن‌ها نباید در آن‌ها اهمال کرد.

سوم:

1- تفاوت ازدواج حقیقی با حکمی:

ازدواج حقیقی، ازدواج پایداری است که با یک عقد صحیح بسته شده است هر چند که دخول صورت گرفته باشد یا نه؟ ولی ازدواج حکمی آن است که با وجود طلاق رجعی یا بائن حکم به استمرار آن داده می‏شود در صورتی که هدف از آن محروم کردن زن از ارث باشد که برعکس هدف شوهر عمل می‏شود.

2- فرق ارث مسلمان از غیرمسلمان با ارث غیرمسلمان از مسلمان این است که در مثال اول اختلاف وجود دارد که آیا ارث می‏برد یا نه؟ اما در مثال دوم اتفاق وجود دارد که ارث نمی‏برد.

3- در قاتل قتل عمد بر محروم بودن او از ارث طبق مذهب مالکی توافق وجود دارد و این نظری که قانون در ماده5 از ان تبعیت کرده است  اما قاتل قتل خطایی در قانون ارث می‏برد ولی شافعیه و حنفیه و حنابله و ظاهریه معتقدند که باید او نیز از ارث ممنوع شود و این قول راجح است.

4- اموال غیرمنقول مانند زمین و منقولات مثل طلا و نقره و پول و سهام و سرمایه‏های بانکی و حقوق و دسمتزد و حقوق مثل حق چاپ و نشر، حق شفعه، حق قبول وصیت و منافع مثل مستأجری که حق انتفاع را در مال الاجاره می‏گیرد بدون اینکه تصرفی در آن داشته باشد.

چهارم:

1- (×)چون ترکه همان اموال و منافع و حقوق هستند.

1- (×) چون اصل این است که برای صاحبان مرده غذا حاضر شود نه اینکه برای کسانی که برای عزا آمده‏اند، آماده شود.

3- () چون در استحقاق ارث حکم ازدواج حقیقی را پیدا می‌کند.

4- (×) چون جنینی که سقط می‏شود تقدایراً مرده است نه حکماً.

5- () چون جنین تقدایراً زنده است و این غالب است.

6- (×) چون قرابت 3 نوع است، صاحبان سهام، عصبه‌ها، ذوی الارحام.

7- () چون کافران همگی یک ملت هستند.

پنجم:

1- حقوق و اموال و منافع                          2- از جهت دینی نه قضایی

3- نص سنت نبوی                                   4- عصبه‏های نسبی

5- حکمی                            6- فقه و ریاضی

7- تقدیری


جواب تمرینات فصل دوم

ششم:

1- خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَلِأَبَوَيۡهِ لِكُلِّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا ٱلسُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِن كَانَ لَهُۥ وَلَدٞۚ فَإِن لَّمۡ يَكُن لَّهُۥ وَلَدٞ وَوَرِثَهُۥٓ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ ٱلثُّلُثُۚ فَإِن كَانَ لَهُۥٓ إِخۡوَةٞ فَلِأُمِّهِ ٱلسُّدُسُۚ مِنۢ بَعۡدِ وَصِيَّةٖ يُوصِي بِهَآ أَوۡ دَيۡنٍۗ ءَابَآؤُكُمۡ وَأَبۡنَآؤُكُمۡ لَا تَدۡرُونَ أَيُّهُمۡ أَقۡرَبُ لَكُمۡ نَفۡعٗاۚ فَرِيضَةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمٗا ١١ [النساء: 11].

2- روایتی که احمد، ابوداود و ترمذی آورده‌اند و صحیح دانسته‏اند که مردی نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: پسر پسرم درگذشته است، ارث من از او چقدر است؟ گفت: تو  می‏بری، وقتی که رفت دوباره او را صدا کرد و گفت: دیگر نیز می‏گیری و وقتی پشت کرد دوباره او را صدا زد و گفت: این آخر رد است و به جد بر می‏گردد.

3- ابوداود روایت کرده است که پیامبر (ص) را به جده داده است وقتی که پایین تر از او مادر نباشد.

4- ترمذی با سند صحیح از جابر بن عبدالله نقل کرده که گفت: زن سعد ابن ربیع با دو دخترش نزد رسول الله (ص) آمد و گفت: ای رسول خدا (ص) این دو، دختران سعد بن ربیع هستند و پدرشان همراه شما در جنگ احد شهید شد و عمویشان تمام اموال او را برداشته و چیزی برای آن‌ها باقی نگذاشته است و آن‌ها جز آن اموال چیزی را نداشتند که با آن ازدواج کنند، فرمود: خداوند در این مورد حکم خواهد کرد، سپس آیه نازل شد و پیامبر(ص) دنبال عموی آن دختران فرستاد و گفت:  اموال را به آن دختران بده و را به مادرشان و بقیه آن را برای خودت بردار.

5- خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَإِن كَانُوٓاْ إِخۡوَةٗ رِّجَالٗا وَنِسَآءٗ فَلِلذَّكَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَيَيۡنِ [النساء: 176].

6- حدیثی که بخاری با سند خود از معاذ بن جبل روایت کرده است دلالت بر این امر دارد که پیامبر (ص) به برای دختر و  برای خواهر حکم کرده است.

7- خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَإِن كَانَ رَجُلٞ يُورَثُ كَلَٰلَةً أَوِ ٱمۡرَأَةٞ وَلَهُۥٓ أَخٌ أَوۡ أُخۡتٞ فَلِكُلِّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا ٱلسُّدُسُۚ فَإِن كَانُوٓاْ أَكۡثَرَ مِن ذَٰلِكَ فَهُمۡ شُرَكَآءُ فِي ٱلثُّلُثِۚ مِنۢ بَعۡدِ وَصِيَّةٖ يُوصَىٰ بِهَآ أَوۡ دَيۡنٍ غَيۡرَ مُضَآرّٖۚ وَصِيَّةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٞ ١٢ [النساء: 12].

هفتم:

1- فرزندان شوهران را حجب نقصان می‌کنند چون:

الف- عادلانه است که پسران شخص مرده ارث ببرند و از سهم پدران و مادران و زنان پدر  یا شوهران مادر کم می‌کنند.

ب- این شوهران غالباً- پدران فرزندان هستند و کفالت پدران و مادران بر فرزندان واجب است، پس با وجود فرزندان کفالت پدران بیشتر می‏شود که مثال زیر آن را توضیح می‌دهد.

زنی می‏میرد و ....

شوهر

خواهر



جدول 222     مسؤولیت نفقه و سرپیرستی بر عهده هیچکدام نیست بنابراین هر کدام نصف می‏گیرند.

زنی می‌میرد و ....

شوهر

3 پسر


باقیمانده

جدول 223    در اینجا مسؤولیت مشترکی وجود دارد که نیازمند نفقه دیگری است وقتی که فرزندان از این شوهر باشند (پدرشان) ولی اگر از این پدر نبودند سهمشان اندازه سهم پدر است.

2- چون کفالت مادر توسعه پیدا می‌کند و به جای یک برادر (فرزندش) می‌نشیند  تبدیل به چند برادر می‏شود پس نصف  ( ) به فرزند می‏رسد.  

3- تکملة الثلثین که سهم دختران یا خواهران است وقتی که چند نفر باشند.

4- این اختلاف رابطه محکمی با نفقه بر خواهر یا کفیل او دارد که با فرض وفات زنی که 120000 لیره ترکه دارد در 3 حالت زیر می‏باشد:

(1)

شوهر

پدر

خواهر


باقیمانده

محجوب

1

1

به وسیله پدر

60000

60000

جدول 224                چیزی نمی‌گیرد.

(2)

شوهر

2دختر

خواهر



باقیماند ه عصبه مع الغیر

3

8

1

30000

80000

10000

جدول 225          د0 هزار لیره ارث می‌گیرد.

(3)

شوهر

برادر                    خواهر


باقیمانده

1

1

60000

40000           20000

جدول 226                     20000 لیره می‌گیرد.

(4)

شوهر

خواهر



60000

60000

جدول 227                     60000 لیره می‏گیرد.

(5)

خواهر

عمه

+ باقیمانده به او رد می‏شود

چیزی نمی‏گیرد چون جزء ذوی الارحام است.

جدول 228                      تمام ترکه را به تنهایی می‏گیرد.

از جدول 1 تا5 تفاوت سهام خواهر واضح می‏شود. در جدول(1) چیزی نمی‏گیرد چون پدر نفقه او را می‌دهد و در جدول 5 کسی نیست که ترکه به او عول شود پس تمام ترکه (120000لیره) را می‏گیرد.

ششم:

1- () چون پایان ازدواج یا با طلاق است یا خلع یا فسخ.

2- (×) چون جزو ذوی الارحام است.

3- (×) چون  دختر دختر جزء ذوی الارحام است و همراه کسی عصبه نمی‏شود.

4- () چون  سهم جده یا جدات است مثل زنان وقتی که متعدد باشند.

5- (×) چون پدر و مادر بین آن‌ها هستند یا جد غیروارث یا فاسدی بین آن‌ها وجود دارد.

6- () چون مادر میان دو پدر ارث نمی‌گیرد.

7- () چون جد می گیرد یا وقتی که سهمش از آن کمتر بشود با برادران مقاسمه می‌کند.

8- () چون پدر تنهاست و اوست که  باقیمانده را می‌گیرد و چون هم درجه او است ولی جد دورتر است پس اشکالی ندارد که مادر بیشتر از جد ارث بگیرد.

9- (×) چون جده‏ها هیچگاه  نمی‌گیرند. و زنان گاهی  می‏گیرند وقتی که فرع ارث وجود داشته باشد.

10- (×) چون خواهر تنی گاهی همراه دختر عصبه است و دختر عصبه مع الغیر نمی‌شود بلکه همراه پسر عصبه بالغیر می‏شود.

11- () چون  اگر چیزی را به عصبه بودن بگیرد حقش است و جز زمانی که چیزی برای او باقی نماند با برادران مادری مشارکت نمی‌کند.

نهم:  

1- صاحبان فروض     2- عمریه    3- کمتر از  نباشد.

4- توسط 2برادر        5- سنت نبوی     6- وجود ندارد

7- برای برادران تنی    8- می‏گیرند   9- جده      10- با تمام اینها

دهم:

1- استثناهایی که در ارث برادران مادری آمده است عبارتند از:

الف- مذکر مثل مونث ارث می‏گیرد و در  شریک هستند.

ب- مادر برادران را حجب نمي‏کند ، هر چند که آن‌ها به وسیله مادر ارث می‌گیرند.

ج- مسأله مشترکه طوری است که برادران تنی همراه برادران مادری شریک باشند و آن‌ها نیز وقتی چیزی برایشان باقی نماند، شریک می‏شوند.

2- استثناهایی که در مسأله عمریه (پدر، مادر، شوهر) آمده این است که مادر بعد از سهم شوهر یا زن  باقی را می‏گیرد تا باقیمانده برای پدر بماند که عصبه است و چون هم درجه اوست باید دو برابر او بگیرد. ولی اگر به جای پدر، جد وجود داشت، مادر  می‌گرفت و اشکالی نداشت که دو برابر جد بگیرد چون درجه قرابت مادر از جد نزدیک‌تر است.

3- وقتی که دو دختر و بیشتر وجود داشته باشد دختر پسر ارث نمی‏گیرد، چون دختران  می‏گیرند، ولی استثناء این است که وقتی برای دختر پسر عصبه کننده‏ای وجود داشته باشد که هم درجه او یا پاینتر از او باشد (پسر پسر یا پسر پسر پسر) ممکن است که همراه او ارث ببرد که این برادر برادر مبارک است که مثال‌های زیر آن را توضیح می‏دهند:

شوهر

2 دختر

دختر پسر



چیزی نمی‌گیرد

3

8+1 به رد

جدول 229

شوهر

2 دختر

دختر پسر+پسر پسر پسر



باقيمانده به عصبه بودن و مذکر دو برابر مونث می‏گیرد

3

8

1

جدول 230

4-  معمولاً خواهر پدری  تکملة الثلثین می‏گیرد و قتی که خواهر  بگیرد مگر اینکه همراه خواهر پدری برادر پدری وجود داشته باشد که او را عصبه کند و همراه او عصبه شود و گاهی چیزی از ترکه برای او باقی می‏ماند و گاهی باقی نمی‏ماند که این برادر اخ مشؤوم است مثل:

شوهر

خواهر

خواهر پدری




6

6

1

جدول 231                مسآله عولي است.

شوهر

خواهر

برادر پدری+خواهر پدری



باقیمانده و چیزی برای آن‌ها باقی نمی‏ماند که این برادر اخ مشؤوم است.

1

1

جدول 232

یازدهم:

(1)

زن

پدر

مادر

دختر پسر

برادر تنی

برادر پدری

عمو

عمه

سهام


+ باقیمانده را به عصبه بودن می‌گیرد



محجوب به وسیله پدر

محجوب به وسیله پدر و برادر تنی

محجوب به وسیله پدر و برادر تنی و پدری

ارث نمی‏گیرد چون جزء ذوی الارحام است.

سبب

وجود فرع وارث

وجود فرع وارث مونث

وجود فرع وارث

عدم وجود دختر

جدول 233

(2)

شوهر

پسر+3دختر

دختر دختر

خواهر تنی

سهام


باقی مانده را به عصبه بودن می‏گیرد

ارث نمی‏گیرد چون ذوی الارحام است و وصیت واجب به او می‏شود

محجوب به وسیله پسر

سبب

وجود فرع وارث

مذکر دو برابر مونث می‏گیرد

جدول 234

(3)

مادر

2برادر مادری+خواهر مادری

پسر دختر

خاله

سهام


در  شریکند و مذکر دو برابر مونث می‏گیرد و مسأله ردی است

ارث نمی‏گیرد و چون ذوی الارحام است و صیت واجب به او می‏شود

ارث نمی‏گیرد چون ذوی الارحام است.

سبب

وجود بیشتر از یک برادر

جدول 235

(4)

دختر

2خواهر تنی

خواهر پدری

مادر مادر

دختر عمو

سهام


باقیمانده

محجوب به وسیله دو خواهر تنی


ارث نمی‏برند چون ذوی الارحام است.

سبب

چون تنهاست و عصبه ای برای او نیست

عصبه مع الغیر همراه دختر

وقتی که به همراه دختر عصبه باشند

جده صحیحه

جدول 236

(5)

مادر

جد

5برادر تنی

برادر مادری+خواهر مادری

مادر پدر

سهام



باقیمانده

توسط جد حجب می‏شوند چون با اصل و فرع وارث حجب می‏شوند

محجوب به وسیله مادر

سبب

وجود بیشتر از یک برادر

چون اگر به همراه برادران مقاسمه کند از  کمتر می‏گیرد بنابراین  می‏گیرد

عصبه است

جدول 237

(6)

مادر

مادر مادر

زن

پدر مادر

پدر پدر

مادر پدر مادر

سهام


محجوب به وسیله مادر


ارث نمی‌برد چون ذوی الارحام است

باقیمانده را به عصبه بودن می‏برد  چون پدر وجود ندارد

ارث نمی‏برد چون ذوی الارحام است.

سبب

عدم وجود فرع وارث و نه برادر

 

عدم وجود فرع وارث

جد غیرصحیح

جده غیر صحیحه

جدول 238

(7)

شوهر

2خواهر تنی

خواهر پدری+برادر پدری

پسر برادر پدری

دختر خاله

سهام



باقیمانده را به عصبه بودن می‏گیرد مذکر دو برابر مونث می‏گیرد و چیزی برای آن‌ها باقی نمی‏ماند

محجوب به وسیله برادر پدری

ارث نمی‏برد چون ذوی الارحام است

سبب

عدم وجود فرع وارث

عدم وجود پدر و پسر و دختر

جدول 239

(8)

دختر

دختر پسر

خواهر پدری+برادر پدری

برادر مادری

پسر دختر

سهام



باقیمانده را به عصه بودن می‏گیرد. مذکر دو برابر مونث می‏گیردو برادر پدری همان برادر مبارک است چون اگر او نبود خواهر پدری ارث نمی‏برد.

محجوب به وسیله دختر و دختر پسر

ارث نمی‏برد چون  ذوی الارحام است، و وصیت واجب برای او نیست.

سبب

چون تنهاست و کسی نیست او را عصبه کند

تكملة الثلثین

جدول 240

(9)

پدر

مادر

3خواهرتنی

خواهر پدری

مادر مادر

برادر مادری

سهام

باقیمانده را به عصبه بودن می‌گیرد


محجوب به وسیله پدر

محجوب به وسیله پدر و خواهران تنی

محجوب به وسیله مادر

محجوب به وسیله پدر

سبب

عدم وجود فرع وارث

وجود بیشتر از یک خواهر و برادر

جدول 241

(10)

زن

دختر پسر

خواهر تنی

برادر پدری

مادر پدری

پسر عمه

سهام



باقیمانده عصبه مع الغیر است

توسط برادر تنی حجب می‏شود و عصبه مع الغیر است چون در قوت برادر تنی است

ارث نمی‏برد چون جده غیرصحیحه است

ارث نمی‏برد چون ذوی الارحام است

سبب

وجود فرع وارث

چون تنهاست و کسی او را عصبه نمی‏کند

 

جدول 242


جواب تمرینات فصل سوم

دوازدهم:

1- ج      2-هـ      3- و     4- الف

5- ب      6- د       7- ح    8- ز

سیزدهم:

1- (×) چون عصبه بالغیر است و عصبه بالنفس فقط مرد است یا از جهت پدری یا پسری یا برادری یا عمویی.

2- () چون جهت برادری شامل برادر تنی و پسرش و پاینتر و برادر پدری و پسرش و پاینتر می‏شود.

3- () چون عصبه بالنفس باقیمانده را بعد از صاحبان سهام می‏گیرد و اگر کسی وجود نداشت تمام ترکه را می‏گیرد.

4- (×) چون خواهر تنی وقتی که عصبه مع الغیر باشد (دختر و دختر پسر) در قوت برادر تنی است و او به قرابت، برادر تنی را حجب می‏کند.

5- () چون این‌ها جهات عصبه بالنفس هستند.

6- (×) چون درجه یکی است ولی ترجیح در اینجا به قوت قرابت است پس برادر تنی از جهت پدری و مادری با شخص مرده ارتباط دارد در حالی که برادر پدری از جهت پدری فقط با شخص مرده ارتباط دارد و هر کدام مادر جدایی دارند، پس قرابت او قویتر است.

7- (×) چون عصبه سببی همان عتق است.

8- () چون جهت از درجه قوت قرابت به شخص مرده نزدیک‌تر است، پس برادر قطعاً از عمو نزدیک‌تر است و عمو از پسر عمو و پسر عمو از پسر عموی پدری نزدیک‌تر است.

چهاردهم:

1- چون عمو، عمه را عصبه نمی‏کند، چون شرط عصبه بالغیر این است که مؤنث صاحب سهم باشد وقتی که تنهاست یا اگر بیشتر از دو نفر باشد می‏گیرد و عمه اصلاً سهم معینی ندارد.

2- چون خواهر تنی وقتی که عصبه مع  الغیر (دختر) شد در قوت برادر تنی است که مقدم بر برادر پدری است.

3- چون جهت برادری بر جهت عمویی مقدم است و در اینجا برادر عصبه بالنفس است بر شوهر مقدم است و شوهر فقط با سهم معین ارث می‏برد.

4- چون با درجه قرابت ترجیح دارد ولی در قانون برای او وصیت واجب وجود دارد.

5- چون از طریق جهت ترجیح دارد به طوری که وقتی در درجه قرابت وی باشند که جهت پدری بر برادری مقدم است. و برادران همراه جد ارث می‏گیرند چون از یک درجه با شخص مرده ارتباط برقرار می‏کنند و برادر، پسر پدر است پس با هم ارث می‏برند چون جهت پدری و پسری همیشه ارث می‏برد وقتی که با هم باشند.

پانزدهم:

1

شوهری که پسرعمو است

دختر

مادر

پسر دایی

سهام

+ ب. ع



ارث نمی‏گیرد چون جزءذوی الارحام است.

سبب

به فرض بنابر شوهر بودن ارث می‏گیرد و به عصبه بنابر پسر عمو بودن

چون تنهاست و کسی نیست او را عصبه کند

وجود فرع وارث

جدول 243

2

2دختر

دختر پسر+پسر پسر پسر

3برادر مادری

سهام


ب. ع، عصبه بالغیر چون هر چند که درجه پسران پاینتر است ولی به او نیاز دارند پس این برادر اخ مبارک است چون اگر آن‌ها بودند چیزی نمی‌گرفتند

محجوب به فرع وارث

سبب

چون سهمشان  است وقتی که کسی همراه آن‌ها عصبه نشود

جدول 244

2

شوهر

پدرپدر

برادرزاده تنی

خواهر مادری

سهام


ب. ع

نزدیکترین عصبه و مرد مذکر است (عصبه بالنفس)

م

به جد چون ترجیح با درجه  است

م با جد چون برادران مادری اصل و فرع وارث حجب می‏شوند

سبب

عدم وجود فرع وارث

جدول 245

4

مادر

پدرپدر

پسر

عموی تنی

برادرزاده تنی

برادران پدری

سهام



ب. ع

عصبه بالنفس است و نزدیک‌ترین فرد مذکر است

م به وسیله پسر و جد به سبب جهت. چون جهت پسری و پدری بر برادری مقدم است

م به وسیله پسر و جد به سبب جهت و به وسیله عموی تنی به سبب درجه و قوت قرابت

م به وسیله پسر و جد به سبب جهت چون جهت پسری و پدری بر برادری و عموی مقدم است

سبب

وجود فرع وارث

چون جد فقط توسط پدر حجب می‏شود

جدول 246


جواب تمرینات فصل چهارم

شانزدهم:

محجوب

محروم

کسی که حق ارث بردن دارد اما به دلیل وجود شخص دیگری که مانع ارث بردن او به طور کلی یا جزیی می‏شود از ارث ممنوع ی‏شود

کسی که حق ارث بردن دارد اما وجود یکی از موانع ارث مثل قتل یا اختلاف دین یا بردگی سبب ارث نبردن او می‏شود.

منع، سبب داخلی است مثل شوهری که زنش را به طور عمد بکشد، از ارث ممنوع می‏شود

حجب حرمان

حجب نقصان

اینکه فردی وجود داشته باشد که دیگری را به طور کامل از ارث محروم کند و اگر این فرد نبود او ارث می‌برد. مثل پسری که برادران تنی و پدری و عموها و فرزندان آن‌ها را حجب می‏کند

اینکه وجود فردی سهم دیگری را از زیاد به کم می‏رساند مثل برادران که سهم مادر را از  به  کاهش می‌دهند.

حجب صاحبان فرایض

حجب عصبه‏ها

حجب ممکن است حرمانی باشد یا نقصانی مثل وجود دختر که دختر پسر را از نصف به  حجب می‏کند و برادران، برادران مادری را حجب حرمان می‏کند.

در اینجا فقط حجب حرمان وجود دارد مثل پسری که تمامی برادران و عموها و پسرانشان را حجب می‏کند و خواهر تنی همراه دختر (عصبه مع الغیر) خواهر پدری را حجب می‏کنند چون در قوه برادر تنی است.

جدول 247

هفدهم:

1- پدر، مادر، پسر، دختر، شوهر، زن.

2- فرع وارث مذکر و برادر پدری.

3- وقتی که برادر پدری آن‌ها را عصبه کند.

4- دختر اصلی...  .

5- فرع وارث مذکر.

هجدهم:

(1)

زن

پدر

پسر پسر+دختر پسر

عمو

پسر عمو

برادر پدری

2خواهر مادری

سهام



باقیمانده را به عصبه بودن می‌گیرد. مذکر دو برابر مونث می‏گیرد.

م

به وسیله فرع وارث مذکر و پدر و برادر پدری

م

به وسیله فرع وارث مذکر و پدر و عمو و برادر پدری

م

فرع وارث مذکر و پدر

م

فرع وارث و اصل وارث (پدر)

سبب

توسط فرع وارث از  به حجب نقصان می‏شود.

وجود پسر پسر، پدر را از گرفتن باقی مانده به عصبه حجب می‏کند

جدول 248


 

(2)

مادر

دختر

خواهرتنی

برادرپدری

پسر برادر تنی

برادر مادری

سهام



باقیمانده را به عصبه بودن که مساوی است می‏گیرد زیرا عصبه همراه دختر است پس مابقی را به ارث می‏گیرد  و دختر در آن شریک نیست

م

به وسیله خواهر تنی هنگامی که عصبه مع الغیر است.  وقتی که از لحاظ قوه برادر تنی است

 

م

به وسیله پدر (ترجیح به لحاظ درجه) و بوسیله خواهر تنی هنگامی که عصبه مع الغیر باشد.

م

به وسیله دختر (فرع وارث)

سبب

توسط دختر و برادران از  به  حجب می‏شود.

چون تنهاست  و عصبه ای همراه او نیست

جدول 249

(3)

مادر

2دختر

خواهر پدری+برادر پدری

عموی پدری

پسر عموی پدری

سهام



باقیمانده را به عصبه بودن می‏گیرد در اینجا مذکر دو برابر مونث می‏گیرد،پس در اینجا (خواهر همراه برادر) عصبه بالغیر است، که اولیتر از عصبه مع الغیر (خواهر همراه دختر) است پس بخاطر وجود برادر متقدم است.

م

به وسیله برادر پدری، ترجیح از لحاظ جهت

م

به وسیله پدر ترجیح از لحاظ جهت و به وسیله عموی پدری ترجیح از لحاظ قوه قرابت

سبب

به دلیل وجود فرع وارث و برادران از  به  حجب می‏شود.

جدول 250

(4)

شوهر

پدر

مادر

دختر

دختر پسر+پسر پسر

سهام





باقیمانده را به عصبه بودن می‌گیرند و در اینجا چیزی برای آن‌ها باقی نمی‏ماند و این برادر اخ مشؤوم است چون اگر نبود دختر پسر  تکملةالثلثین را می‏گرفت.

سبب

شوهر از  به  توسط دختر حجب می‏شود

وجود فرع وارث مذکر

وجود فرع وارث

چون تنهاست و عصبه‏ای همراه او نیست

12

3

2

2

6

صفر

جدول 251


جواب تمرینات فصل پنجم

نوزدهم:

1- (2، 3، 4، 8).

2- (6، 12، 24).

3- الغرم بالغنم.

4- 2 عصبه.

5- صاحبان سهام.

6- از عصبه‏ها.

7- بیشتر از یک واحد صحیح.

8- کمتر از یک واحد صحیح.

9- کمترین عدد.

بیستم: در رد ترکه بر زن و شوهر 2 نظر وجود دارد.

نخست: قائلین به عدم جایز بودن رد به زن و شوهر که عقیده  عمر و علی و ابن مسعود و ابن عباس است که به دلایل زیر اشاره می‌کنند:

1- خداوند متعال می‏فرماید: ﴿وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِي كِتَٰبِ ٱللَّهِ [الأنفال: 75].

2- رابطه ازدواج با مرگ با اتمام می‏رسد، پس به آن‌ها رد نمی‏شود.

ولی به نظر من قول راجح این است که به تمام وارثان رد شود به دلیل:

1- عام بودن حدیث «کسی که مالی را بجای بگذارد برای وارثانش است» و زن و شوهر نیز جزء وارث هستند.

2- آیه ﴿وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِي كِتَٰبِ ٱللَّهِ [الأنفال: 75] در مورد منع ارث بردن از طریق سوگند و پیمان نازل شده و دلیلی در مورد رد به زن و شوهر در آن وجود ندارد.

3- رابطه ازدواج با مرگ تمام نمی‏شود چون:

الف- یکی از اسباب ازدواج صحیح حقیقی یا حکمی است و ارث جز بعد از مرگ محقق نمی‏شود و خداوند متعال بعد از مرگ نیز آن‌ها را زن و شوهر نامیده است و سهمی از ترکه را برای آن‌ها معین کرده است.

ب- خداوند متعال از بهشتی بودن یا جهنمی بودن بعضی زن و شوهران با هم و استمرار ازدواج آن‌ها بعد از مرگ صحبت کرده است، از جمله می‏فرماید: ﴿ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ أَنتُمۡ وَأَزۡوَٰجُكُمۡ تُحۡبَرُونَ ٧٠ [الزخرف: 70] و می‏فرماید: ﴿۞ٱحۡشُرُواْ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ وَأَزۡوَٰجَهُمۡ [الصافات: 22].

ج- بر شوهر واجب است رأی راجح- که هزینه دفن زنش را از اموال خودش بدهد هر چند که زن اموال زیادی داشته باشد و این به دلیل بقای رابطه زوجیت است.

بیست و یکم: دو روش برای تصحیح مسایل وجود دارد:

1- تعداد ورثانی که مسأله با آن‌ها کسری می‏شود را در اصل مسأله ضرب می‏کنیم، مثال: اگر زنی بمیرد و شوهر و 5 دختر و یک برادر داشته باشد، شوهر  ، دختران  و باقیمانده برای برادر است و اصل مسأله 12 است که در عدد دختران ضرب می‏کنیم و می‏شود 60=5×12 پس سهم شوهر= 15=60×  و سهم دختران= 40=60×  و هر کدام 8=  سهم می‏گیرند که باقیمانده 5=60-(15+40) سهم برای برادر باقی می‏ماند.

2- تعداد وارثانی که مسأله با آن‌ها کسری می‏شود را در سهام تمام وارثان ضرب می‏کنیم تا کسری وجود نداشته باشد. در مثال قبل سهم شوهر را در 3 ضرب می‏کنیم 15=5×3 و سهم دختران را 40=8×5 و سهم برادر را 5=1×5.

مثال دیگر: زنی می‏میرد و شوهر و 5 برادر دارد که ترکه او 100000 لیره است:

روش اول                                                        روش دوم

 

شوهر

5برادر

 

شوهر

5برادر

اصل مسأله قبل از تصحیح2

بعد تصحیح 20

 5000  =

1

2×5=10

ده سهم برای شوهر

10×5000

=50000

ب. ع

1

2×5=10

ده سهم برای برادران هر کدام 2 سهم

5×10=50000

برای هر کدام ده هزار

اصل مسأله

قبل تصحیح

2

بعد تصحیح

10

 

1

1×5

5 سهم برای شوهر

5×10000=50000

ب. ع=

1

1×5

5 سهم برای هر کدام از برادران

5×10000=50000 برای هر کدام ده هزار

جدول 252

نتیجه در هر دو مسأله یکی است ولی روش آسانتر روش اول است که تعداد برادران در اصل مسأله ضرب می‏شود.

بیست و دوم: حل مسأله ها:


 

1

زن

مادر مادر

خواهر پدری

3 برادر مادری

دختر عمو

سهام





ارث نمی‏برد چون جزء ذوی الارحام است

سبب

عدم وجود فرع وارث

چون جده است و مادر وجود ندارد که او را حجب کند

کسی مثل پدر یا پسر و برادر تنی وجود ندارد که او را حجب کند و تنهاست

چون چند نفر هستند و اصل وارث و فرع وارث نیست.

اصل مسأله12

3

2

6

4

مسأله به15 عول می‏یابد و نیاز به تصحیح دارد که 45=(تعداد برادران)15×3 می‏شود

9

6

18

12

جدول 253

اصل مسأله را در اصل بعد از عول ضرب می‏کنیم تا اصل جدید به دست یابد (45).

2

شوهر

دختر

دختر دختر پسر دختر

4

1

+ باقیمانده را به رد می‏گیرد

3

نه به فرض و نه به عصبه بودن ارث می‏گیرند و وصیت واجب به اندازه سهم مادر برای آن‌ها وجود دارد.

جدول 254

3

پدر پدر

7برادر تنی

خواهر پدری

3خواهر مادری

سهام


باقیمانده را به عصبه بودن می‏گیرد

محجوب به وسیله جد و برادران تنی

محجوب به وسیله جد

اصل مسأله6

1

5

6×7=42

7


با تصحیح

7 سهم

برای هر کدام 5 سهم

جدول 255

اصل مسأله را در تعداد برادران تنی ضرب می‏کنیم تا اصل جدید به دست آید42=7×6.

4

مادر مادر+مادرپدر

پسرپسر+2دختر پسری

 

 به شراکت

باقیمانده را به عصبه بودن می‏گیرد

6

1

5

با تصحیح

4

20

6×4=24

4

10               10 برای هر دختر 5 سهم

جدول 256

پسر پسر را دو سهم و 2دختر را 2 سهم در نظر می‏گیریم که جمعاً 4 سهم می‏شود پس عدد 4 را در اصل مسأله 6 ضرب می‏کنیم که 24 می‏شود و جده‏ها 4 سهم می‏گیرند هر کدام 2 سهم و پسر پسر 10 سهم و 2 دختر ده سهم که هر کدام 5 سهم می‏گیرند و تصحیح برای این مفید است که هر یک از وارثان سهم صحیحی می‏گیرند.


جواب تمرینات فصل ششم

بیست و سوم:

در مورد ارث ذوی الارحام دو نظر وجود دارد:

نخست: گروهی معتقد به منع ارث بردن آن‌ها هستند که زید بن ثابت و مال و شافعی و  ابوداوود و دیگران بر این نظر هستند و گروهی دیگری معتقدند که وقتی صاحب سهام یا عصبه وجود نداشته باشد، ترکه به بیت المال مسلمانان می‏رسد.

دوم: وقتی که یک از صاحبان سهام یا عصبه‌ها وجود نداشته باشد، ذوی الارحام ارث می‏برند که حضرت  عمر و علی و ابن مسعود و معاذ و ابوحنیفه و ابن حنبل ودیگران بر این نظر هستند.

دلایل کسانی که مانع ارث ذوی الارحام هستند:

1- خداوند آن‌ها را در آیات ارث ذکر نکرده است.

2- روایتی که بیهقی با سندش آورده که رسول الله (ص) برای عمه و خاله استخاره کرد که آیه نازل شد که آن‌ها ارث نمی‏گیرند.

دلایل کسانی که معتقد به ارث بردن آن‌ها هستند:

1- آیه ﴿وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ [الأنفال: 75].

2- روایتی که ترمذی با سندش از رسول الله (ص) آورده است که فرمود: «... دایی وارث کسی است که وارثی ندارد».

3- ذوی الارحام از طریق اسلام و قرابت با شخص مرده نسبت دارند اما بیت المال فقط از طریق اسلام با شخص مرده ارتباط دارد.

و به نظر من قول راجح این است که ذوی الارحام ارث می‏برند چون دلایل آن‌ها قوی است و دلایل گروه اول ضعیف است به طوری که حدیث عمه و خاله ارث نمی‏برند ضعیف و مرسل است که حجتی را ثابت نمی‏کند و آنچه که صحیح است این است که دایی ارث می‏برد و با نص قرآن موافق است.

بیست و چهارم:

ارحام

ذوی الارحام

ارحام شامل رحم زنان نیز می‏شود و تمامی قرابتها را به شکل عام در بر می‏گیرد

خویشاوندانی هستند که سهم معینی ندارند و عصبه هم نیستند پس پسر از نزدیک‌ترین خویشاوندان است و به شکل عمومی جزء ارحام هستند ولی در ارث ذوی الارحام نیست چون عصبه است.

مذهب اهل تنزیل

مذهب اهل قرابت

ذوی الارحام را به جای پدرانشان یا مادرانشان قرار می‏دهند پس پسر دختر جانشین دختر (مادرش) می‏شود و پسر خواهر جانشین خواهر (مادرش ) و دختر عمو جانشین عمو (پدرش) است.

منزلت هر یک از ذوی الارحام بر حسب قوت درجه آن‌ها و سپس قوت قرابت است که به ترجیح میان عصبه‏ها قیاس شده است پس فرزندان دختر بر فرزندان دختر پسر مقدم هستند.

آنچه که در ارث ذوی الارحام مورد اتفاق فقها است

آنچه که فقها در ارث ذوی الارحام بر آن اختلاف دارند.

1- اگر شخصی بمیرد و یکی از ذوی الارحام از او بجای بماند، تمام اموال را می‏گیرد مثل کسی که مرده و تنها دایی‏اش از او بجای مانده باشد، تمام ترکه را می‏گیرد.

2- وقتی که تنها یک نفر از ذوی الارحام همراه یکی از زن و شوهر از کسی بجای بماند، باقیمانده را بعد از گرفتن سهم زن یا شوهر می‏گیرد.

اگر ذوی الارحام متعدد باشند ارثشان چگونه است سه نظر وجود دارد:

الف- ارث اهل رحم (همگی به طور مساوی ارث می‏گیرند)

ب- ارث اهل تنزیل

ج- ارث اهل قرابت

جدول 257

بیست و پنجم:

ارث ذوی الارحام:

(1)

دختر پسر

پسر پسر پسر

دختر برادر تنی

ملاحظات

نظرهای سه‏گانه


ب. ع

چیزی نمی‏گیرد چون جزء ذوی الارحام است و صاحبان سهام و عصبه دارند.

تمامی مذاهب در مورد ارث ذوی الارحام معتقدند که با وجود یکی از صاحبان سهام یا عصبه‌ها هیچ کس از ذوی الارحام ارث نمی‏گیرد.

(اهل رحم و تنزیل و قرابت

1

1

جدول 258

(2)

پدر مادر

پدر مادر پدر

مادر پدر مادر

ملاحظات

الف- مذهب اهل رحم




با صرف نظر از جهت یا درجه یا قوت قرابت میان آن‌ها تساوی برقرار می‏کنند.

ب- مذهب اهل تنزیل

 

مادر

+ باقیمانده به رد

مادر پدر

م به وسیله مادر

مادر پدر

ارث نمی‏برد چون او جد غیر صحیح است و چیزی نمی‏برد.

پدر مادر تمام ترکه را می‏گیرد چون به منزله مادرش است و وقتی او وجود داشته باشد، مادر پدر حجب می‏شود و پدر مادر در اینجا ارث نمی‏گیرد چون جزء ذوی الارحام است

ج- مذهب اهل قرابت (قانون مصر)

همه ترکه را به ارث می‌برد چونکه رحم او نزدیک‌تر است

ارث نمی‌برد

ارث نمی‌برد

چونکه پدرِمادر دو درجه از پدرِمادرِپدر و مادرِپدرِمادر به میت نزدیک‌تر است.

جدول 259

(3)

دختر برادرتنی

دختر برادر پدری

پسر دختر عموی پدری

ملاحظات

الف- مذهب اهل رحم

1

1

1

تقسیم ترکه به طور مساوی

ب- مذهب اهل تنزیل

برادرتنی تمام ترکه را به عصبه بودن می‏گیرد.

برادرپدری

محجوب به وسیله برادر تنی

دخترعموی پدری

ارث نمی‏گیرد چون جزء ذوی الارحام است

در اینجا دختر برادر تنی مثل پدرش است و در اینجا دختر برادر پدری حجب می‏شود چون پدرش توسط برادر تنی حجب می‏شود اما پسر دختر عموی پدری چون مادرش جزء ذوی الارحام بوده پس ارث نمی‏گیرد

ج- مذهب اهل تنزیل (قانون مصری)

تمام ترکه

چیزی نمی‏گیرد

چیزی نمی‏گیرد

چون دختر برادر تنی هر چند که در درجه دختر برادر پدری باشد ولی برادر تنی (پدرش) قرابتش از برادر پدری قویتر است و چیزی به پسر دختر عموی پدری نمی‏رسد به دو دلیل: 1- درجه 2- قوت قرابت.

 

جدول 260


جواب تمرینات فصل هفتم

بیست و ششم: تفاوتها

جنین مستقیماً پسر مرده باشد.

جنین مستقیماً پسر مرده نباشد

مثل کسی که بمیرد و زن باردارش از او بجای بماند باید که زنش در مدت کمتر از یک سال شمسی (365 روز) از تاریخ وفات وضع حمل کند.

مثل کسی که بمیرد و زن پدرش یا زن برادرش یا زن پسرش که باردار باشد از او بجای بماند دو حالت دارد:

1- اگر حیات زناشویی قائم باشد باید زن در کمتر از 270 روز از تاریخ وفات شوهر وضع حمل کند.

2- اگر حیات زناشویی غیرقائم باشد زن در زمان عده وفات یا طلاق باشد باید در کمتر از 365 روز از تاریخ وفات مورث وضع حمل کند.

حق مفقود در مال دیگران

حق دیگران در اموال مفقود

زنده تلقی می‏شود و سهمش به طور کامل برای او کنار گذاشته می‌شود بر فرض زنده بودن او، تا اینکه قاضی حکم به وفات او می‏دهد.

مال مورثش به او اضافه می‏شود تا حکم به وفات او داده شود.

زنده تلقی می‏شود و دیگران از او ارث نمی‏برند تا زمانی که قاضی حکم به وفات او نکرده باشد پس کسانی که در تاریخ حکم به وفات، زنده باشند از او ارث می‏گیرند.

اموالش برای او نگه داشته می‏شود، تا زمانی که حکم به وفاتش نشده باشد کسی از او ارث نمی‏برد

ارث جنین

ارث خنثی

یک بار جنین مذکر و یک بار دیگر مونث فرض می‏شود و بالاترین سهم برای جنین کنار گذاشته می‏شود و حداقل سهام برای جنین به وارثان دیگر داده می‏شود

یک بار خنثی مذکر و یک بار مونث فرض می‏شود.

و حداقل سهم برای خنثی و حداکثر سهم به وارثان داده می‏شود.

تخارج به مال یکی ازوارثان

تخارج به اموال همه وارثان

مسأله طوری حل می‏شود که گویی تخارج روی نداده است و وارثی که با او مصالحه کرده سهم خود را از ترکه می‏گیرد

مسأله طوری حل می‏شود که گویی تخارج روی نداده است و سهم فرد خارج شده به طور مساوی بین وارثان تقسیم می‏شود اگر به طور مساوی به او پرداخت کرده باشند و اگر اختلاف به او پرداخت کرده باشند، این اختلاف میان آن‌ها تقسیم می‏شود

غرق شدگانی که با هم مرده‏اند

غرق شدگانی که با اختلاف مرده‏اند

هیچکدام از دیگری ارث نمی‏برند

کسی که دیرتر مرده از کسی که زودتر مرده ارث می‏برد و سهم او از ارث به وارثان دیگرش می‏رسد.

جدول 261

بیست و هفتم:

1- برای ارث بردن جنین از زنی غیر از زن متوفی شرایط زیر وجود دارد:

الف- باید جنین در وقت وفات مورث موجود باشد که در اینجا فقها در دو حالت زیر با هم اختلاف کرده‏اند:

حالت اول: اگر زندگی زناشویی ادامه داشته باشد باید در کمتر از 270 روز از تاریخ وفات مورث وضع حمل کند مثل کسی که مرده و زن باردار پسرش از او بجای مانده و ازدواج پایدار بوده باشد باید در کمتر از 270 روز وضع حمل کند چون ممکن است که جنین بعد از وفات شکل گرفته باشد.

حالت دوم: اگر زندگی زناشویی مداوم نباشد مثل اینکه زن پسر مطلقه یا در عده وفات شوهرش باشد و در اینجا فقها و قانون این مدت را به 365 روز از تاریخ وفات افزایش داده‏اند.

ب- باید جنین زنده به دنیا بیاید، چون وجود جنین به تنهایی کافی نیست و باید هنگام وضع حتی برای یک لحظه زنده باشد.

2- برای ارث مفقود از تاریخی قبل از حکم بیان شده باشد شرایط زیر وجود دارد:

الف- باید قاضی مبنی بر قراین و نشانه‏ها به تاریخی قبل حکم داده باشد.

ب- باید وارث در این تاریخ زنده باشد، حتی اگر قبل از بیان حکم مرده باشد.

3- برای عدم ارث بردن بچه حاصل از لعان از شوهر ملاعنش شرایط زیر وجود دارد:

الف- باید شوهر زنش را لعنت کرده باشد که او از مردی غیر از او باردار شده است.

ب- باید قاضی به نفی نسبت او با پدرش و بعد از ملاعنه میان زن و شوهر حکم کرده باشد.

4- برای ارث بردن بعضی از غرق شدگان از همدیگر شروط زیر وجود دارد:

الف- یکی از آن‌ها بعد از دیگری بمیرد.

ب- باید معلوم باشد که چه کسی اول مرده و چه کسی بعداً مرده است.

بیست و هشتم:

1- دلیل صحت تخارج:

- نوعی صلح است و تا زمانی که حرامی را حلال یا حلالی را حرام نکند، جایز است.

- نوعی معامله بر اساس رضایت است که چیزی را از یکی یا بعضی یا همه آن‌ها می‏گیرد و سهمش را برای آن‌ها می‏‏گذارد.

- زن عبدالرحمن بن عوف (تماضر دختر اصبغ) با سایر زنان او بعد از مرگ عبدالرحمن صلح کرد و در قبال مالی که به او دادند سهمش را برای آن‌ها رها کرد.

2- دلیل اینکه بچه حاصل از زنا از پدرش ارث نمی‏برد

روایتی است که ترمذی با سندش از رسول الله (ص) آورده است که فرمود: هر مردی که با زن آزاده یا کنیزی زنا کند، بچه حاصل از آن ولد زنا است وارث نمی‏برد و از او ارث برده نمی‏شود. و روایتی که ابوداود آورده که پیامبر (ص) ارث بچه حاصل از ملاعنه را برای مادر یا وارثانش قرار داده است.

3- دلیل زنده تلقی کردن مفقود تا زمانی که قاضی حکم به وفات او می‏دهد

همان استصحاب است چون زنده بودن او اصل و یقینی است و حکم آن با حکم دیگر تغییر نمی‏کند.

4- دلیل ارث بچه بعد از گریه و زاری کردن

روایت امام احمد و ابن ماجه با سندشان است که از پیامبر (ص) آورده‏اند که فرمود: بچه تا زمانی که شروع به گریه نکند، ارث نمی‏برد.

بیست و نهم:

1- الف

زن باردار

جنین پسر

برادر پدری

خواهر پدری

برادر مادری مفقود

ملاحظات

سهام

وجود فرع وارث (جنین) مذکر یا مونث

ب. ع

چون نزدیک‌ترین فرد مذکر است

م

به وسیله پسر

م

به وسیله پسر

م

به وسیله فرع وارث و در تمام حالات هیچ اعتباری ندارد

این مسأله بر فرض اینکه جنین پسر است یک بار حل می‏شود و بار دیگر بر فرض مونث بودن حل می‏شود که در اینجا فرض مذکر بودن مانع اعطای سهم برادر و خواهر پدری می‏شود چون باقیمانده را به عصبه بودن می‏گیرد پس اگر مونث به دنیا بیاید طبق مسأله بعدی حل می‏شود و زن در هر حال  می‏گیرد چون بر فرض مذکر یا مونث بودن جنین  می‏گیرد.

سبب

جدول 262

1- ب

زن باردار

جنین مؤنث

خواهر پدری+برادرپدری

برادر مادری مفقود

ملاحظات

سهام



ب. ع

مذکر دو برابر مونث می‏گیرد

م

به فرع وارث

برادر مادری مفقود در هر حال چیزی نمی‏گیرد چون توسط فرع وارث حجب می‏شود.

جدول 263

2- الف

زن

پدر

مادر

دختر

زن باردار پسر

جنین مذکر (پسرپسرپسر)

خواهر تنی

ملاحظات

سهام





ب. ع

م

1- زن پسر ارث نمی‏گیرد چون جزو ذوی الارحام است و این هنگامی است که صاحبان سهام و عصبه‌ها وجود داشته باشند.

سبب

وجود فرع وارث

وجود فرع وارث

وجود فرع وارث

چون تنهاست

چون نزدیک‌ترین فرد مذکر است

توسط پدر و پسر پسر

سهم






جدول 264

 

2-ب

زن

پدر

مادر

دختر

جنین دختر پسر

خواهر تنی

ملاحظات

سهام


+ب. ع



تکملة الثلثین

م

توسط فقط پدر

2- مسأله دو بار حل شد یک بار بر فرض مذکر بودن و یک بار بر فرض مونث بودن جنین

3- از این دو مسأله پیداست که به فرض مونث بودن جنین بهتر است پس  برای او کنار گذاشته می‏شود نه  و به وارثان حداقل سهم آن‌ها داده می‏شود

4- در مسأله دوم عول وجود دارد و به 27 عول می‏شود و تمام وارثان باید این عول را متحمل شوند

 






جدول 265

 

3- الف

خواهر تنی

خواهر پدری خنثی بر فرض مونث بودن

پسر عمو

دختر عمو

ملاحظات

سهام



ب. ع

چون نزدیک‌ترین فرد مذکر است

ارث نمی‏برد چون جزءذوی الارحام است

1- خنثی نیز مانند جنین دو بار حل می‏شود بر فرض مذکر یا مونث بودن.

2- حداقل سهم برای خنثی و حداکثر سهم برای وارثان در نظر گرفته می‏شود بر عکس جنین.

3- در این مسأله بر فرض مذکر بودن خنثی نصف ترکه را می‏گیرد و بر فرض مونث بودن ترکه، پس در فرض اول یعنی فرض مونث بودن مسأله حل می‏شود سهم کمتری به خنثی داده می‏شود و به وارثان سهم بیشتر می‏دهند.

سبب

تنهاست و عاصبی ندارد

تكملة الثلثين

 

3

1

2

3-ب

خواهر تنی

برادر پدری خنثی با فرض مذکر بودن

پسر عمو

دختر عمو

سهام


ب. ع چون نزدیک‌ترین فرد مذکر است

م توسط برادر پدری

ارث نمی‏گیرد

1

1

صفر

جدول 266

4

پدرپدر

مادر

زن

پسر+3دختر

برادرمفقود

ملاحظات

سهام

ارث نمی‏گیرد چون جد بچه حاصل از زناست یعنی نسبتش با او قطع شده است

وجود فرع وارث

وجود فرع وارث

ب. ع

مذکر دو برابر مونث می‏گیرد

ممنوع از ارث چون پسر پدر است و نسبت ولد زنا با پدرش منتفی است و مانع ارث بردن یا ارث دادن او به برادرش می‏شود.

1- برادر مفقود در هر حال ارث نمی‏برد چون او پسر پدر است و نسبت او با بچه زنازاده منتفی است.

2- ولد زنا از پدرش و جدش ارث نمی‏برد و آن‌ها نیز از او ارث نمی‏برند ولی از طرف فامیلهای مادری هم ارث می‏برد و هم ارث می‏گیرد

جدول 267


جواب تمرینات فصل هشتم

سی‏ام: دلیل هر کدام از احکام:

1- دلیل مشروعیت وصیت روایتی است که دارقطنی با سندش از ابوالدرداء آورده که پیامبر (ص) فرمود: «خداوند با بخشش  از اموالتان در هنگام وفات به شما صدقه کرده است، تا بتوانید کارهای نیک خود را زیاد کنید».

2- دلیل وجوب وصیت لفظ کتب در آیه است که می‏فرماید: ﴿كُتِبَ عَلَيۡكُمۡ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ إِن تَرَكَ خَيۡرًا ٱلۡوَصِيَّةُ لِلۡوَٰلِدَيۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِينَ بِٱلۡمَعۡرُوفِۖ حَقًّا عَلَى ٱلۡمُتَّقِينَ ١٨٠ [البقرة: 180].

3- دلیل کراهت وصیت به بیشتر  از دیدگاه بعضی از فقها روایتی است که بخاری با سندش از ابن عباس آورده که شاید مردم را به  تشویق کرده باشد چون پیامبر(ص) فرموده:  و  نیز زیاد است.

4- دلیل جایز بودن قبول وصیت از بچه ممیز این کلام خداوند متعال است که می‏فرماید: ﴿وَٱبۡتَلُواْ ٱلۡيَتَٰمَىٰ حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغُواْ ٱلنِّكَاحَ فَإِنۡ ءَانَسۡتُم مِّنۡهُمۡ رُشۡدٗا فَٱدۡفَعُوٓاْ إِلَيۡهِمۡ أَمۡوَٰلَهُم [النساء: 6].

5- دلیل جایز بودن وصیت مسلمان برای غیرمسلمان، عام بودم وصیت به والدین و خویشاوندان آیه است ﴿عَلَيۡكُمۡ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ إِن تَرَكَ خَيۡرًا ٱلۡوَصِيَّةُ لِلۡوَٰلِدَيۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِينَ بِٱلۡمَعۡرُوفِۖ حَقًّا عَلَى ٱلۡمُتَّقِينَ ١٨٠ [البقرة: 180] پس پایه شرط اسلام والدین یا خویشاوندان را معین نكرده است.

6- دلیل وجوب محروم بودن قاتل از وصیت، قیاس به وجوب محروم بودن او از ارث است که در کلام پیامبر(ص) آمده است «کسی که دیگری را بکشد، از او ارث نمی‏برد» که بیهقی روایت کرده است و قیاس اولی است وگفته‏اند به دلیل عام بودن این کلام پیامبر (ص) که می‏فرماید: قاتل چیزی به ارث نمی‏برد، که مالک آن را روایت کرده است.

سی و یکم:

مبطلات وصیت عبارتند از:

1- رجوع موصی از وصیت.

2- مجنون شدن موصی به جنونی که او را به مرگ برساند.

3- مردن موصی له قبل از موصی یا مشکل بودن وجود او.

4- برگرداندن وصیت توسط موصی له.

5- کشتن موصی توسط موصی له.

6- از بین رفتن مالی که به آن وصیت شده است.

7-موصی به چیز حرامی باشد.

8- مشروط کردن وصیت به شرط محال.

9- تنها شاهد وصیت موصی له باشد.

10- وقتی که هدف از وصیت ضرر زدن به وارثان باشد.

سی و دوم:

1- () چون کسی که در وصیت تصرف می‏کند باید از اموال خودش باشد نه اموال دیگران.

2- () وقتی که تمام بدهی‌های فرد پرداخت شد، اموالش مال خودش است و وصیت به آن جایز است.

3- (×) چون آیه عام است ﴿كُتِبَ عَلَيۡكُمۡ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ إِن تَرَكَ خَيۡرًا ٱلۡوَصِيَّةُ لِلۡوَٰلِدَيۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِينَ بِٱلۡمَعۡرُوفِۖ حَقًّا عَلَى ٱلۡمُتَّقِينَ ١٨٠ [البقرة: 180] و آیه مسلمان بودن یا غیر مسلمان بودن والدین یا خویشاوندان را شرط وصیت قرار نداده است.

4- (×) اجازه وارثان در وصیت وقتی لازم است که از  بیشتر باشد.

5- (×) چون وصیت وقتی از  بیشتر باشد مشروط به اجازه وارثان است.

6- (×) شرط نیست، به طوری که برای جنینی که در راه است یا مؤسسه‏ای که ایجاد خواهد شد، وصیت شود پس اگر آن شخص یا مؤسسه ایجاد شدند، استحقاق وصیت را پیدا می‏کنند.

سی و سوم:

وصیت

هبه

تملیک بدون عوض است که بعد از مرگ تحقق پیدا می‏کند که نباید بیشتر از  باشد مگر اینکه وارثان اجازه بدهند.

تملیک بدون عوض است که در زمان حیات تحقق پیدا می‏کند و مشروط به  نیست چون در ملک خودش تصرف کرده است

جدول 268

 

وصیت به

وصیت به بیشتر از

نیازی به اجازه وارثان ندارد و یک بار و به طور دائمی مسأله حل می‏شود.

نیاز به اجازه وارثان دارد وقتی که بیشتر از  باشد و اگر با ان موافق باشند طبق وصيت موصي عمل مي‏شود و اگر بعضی از آن‌ها موافق نباشند مسأله دو بار حل می‏شود، یک بار بر فرض اجازه و بار دیگر بر فرض عدم اجازه آن‌ها که سهم هر وارث بر حسب اجازه به او داده می‏شود

جدول 269

ارث جنین وقتی که مادرش مطلقه رجعی باشد.

وصیت به جنین وقتی که مادرش مطلقه رجعی باشد

شرط است که در مدت کمتر از 365 روز وضع حمل کند

به شرط اینکه در کمتر از 270 روز وضع حمل کند و این تفرقه توجیه شرعی ندارد.

جدول 270

سی و چهارم:

1- مسأله دوبار حل می‏شود و یک بار بر فرض اجازه تمام وارثان به وصیت و بار دیگر بر فرض عدم اجازه آن‌ها.

1- الف- بر فرض اجازه

 

شوهر

پسر

ملاحظات

سهام


ب. ع

وصیت به نصف

 

1

3

 

12000=

12000=1×12000

36000=3×12000

48000=

جدول 271   

1- ب- بر فرض عدم اجازه

 

شوهر

پسر

ملاحظات

سهام


ب. ع

وصیت به

 

1

3

36000=

15000=

15000

45000

باقیمانده ترکه6000

جدول 272

شوهر اجازه بیشتر از  را نمی‏دهد پس15000 می‏گیرد و پسر با فرض اجازه 36000 می‏گیرد و مقدار وصیت با فرض اجازه مساوی است با 9000=36000-45000 که سهام به شکل زیر می‏باشد:

1- وصیت 45000=9000+36000

2- شوهر 15000

3- پسر 36000

جمع          96000

2- وصيتي كه تمام وارثان اجازه بدهند كه وصيت به نصف باشد 200000 و باقیمانده 100000 است که میان وارثان تقسیم می‏شود.

 

دختر

خواهر

دختر پسر دختر

خواهر پدری

ملاحظات

سهام


ب. ع

مع الغیر

ارث نمی‏گیرد چون جزء ذوی الارحام است و در قانون به او وصیت می‏شود.

م

به وسیله خواهر تنی وقتی که عصبه مع الغیر است

 

اصل2

1

1

=

100000=

=1×100000

100000

=1×100000

100000

جدول 273


جواب تمرینات فصل نهم

سی و پنجم:

وصیت اختیاری

وصیت واجب

الف- متوفی قبل از مرگش به آن وصیت می‏کند.

ب- ممکن است که برای خویشاوندان یا جهات خیر باشد.

ج- وقتی که وارثان اجازه بدهند ممکن است که از  بیشتر باشد.

د- موصی له می‏تواند وصیت را قبول نکند.

هـ- به بعد از وصیت واجب انداخته می‏شود.

الف- توسط قانون فرض می‏شود نه با اراده متوفی

ب- فقط برای فرع فرزندان مرده است وقتی که پدرشان در حال حیات جدش مرده باشد. (دختر دختر).

ج- در هر حال از یک سوم بیشتر نمی‏شود.

د- موصی له وقتی که به او وصیت واجب می‏شود حق رد کردن آن را ندارد.

هـ- بر تمام وصیت‌ها مقدم است.

جدول 274

وصیت برای وارث

وصیت برای غیروارث

الف- ائمه در آن اختلاف دارند به طوری که جمهور آن را قبول ندارند ولی شیعیان امامیه و زیدیه آن را قبول دارند.

ب- ممکن است که بعضی از وارثان را دوست داشته باشد و به آن‌ها وصیت کند و باعث کینه بشود.

ج- ممکن است که خیر باشد وقتی که وارث باید درس بخواند یا معوق بماند که باید موافقت وارثان گرفته شود.

الف- تمام مذاهب با آن موافقند.

ب- باعث برانگیختن کینه و دشمنی نمی‏شود.

ج- همیشه خیر است وقتی که قصد موصی تقرب به خداوند باشد و برای اشخاص یا جهات خیر آن را وضع کند.

جدول 275


 

وصیت به اندازه سهم یک وارث معین

وصیت به اندازه سهم یک وارث نامعین

یک سهم جدید را به همان مقدار معین به وارثان اضافه می‏کنیم و ممکن است که از سهم معین بیشتر باشد، مثل کسی که به یتیمی به اندازه سهم پدر وصیت کرده در مسأله‏ای که پدر، مادر و پسر وجود دارد به شکل زیر:

پدر+ مادر+ پسر+ وصیت یتیم

         ب.ع        

اگر سهام متفاوت باشند سهمی به اندازه حداقل سهام به وارثان اضافه می‏کنیم و اگر سهام مساوی باشند، سهمی به اندازه یکی از آن‌ها اضافه می‏کنیم مثلاً اگر به اندازه سهم یکی از وارثان به یتیمی وصیت شده باشد در مسأله شوهر + مادر+ دختر به شکل زیر می‏باشد:

شوهر+  مادر+ دختر+وصیت به یتیم

                         

به اندازه سهم مادر که حداقل سهم است می‏گیرد.

جدول 276

سی و ششم:

مقدار وصیت اختیاری را از ترکه و فقط به صورت ریاضی استخراج می‏کنیم، قبل از اینکه واجب ار اجرا کنیم چون:

1- اصل این است که وصیت واجب استحقاق پدر از ارث بوده و در اصل وصیت قبل از ارث می‏باشد.

2- وقتی که این کار را انجام ندهیم وصیت واجب بزرگتر از مستحق آن می‏شود چون وارثان با شرع و قانون از ترکه‏ای ارث می‏برند که وصیت از آن استخراج نشده است.

3- مانعی ندارد که ما وصیت اختیاری را به طور فرضی استخراج کنیم همچنانکه حیات فرزند متوفی را در وصیت واجب فرض می‏کنیم.

سؤال سی و هفتم:

1- وصیت به تقسیم اشیای ترکه ، وصیتی است که صاحب ترکه قبل از مرگش مالش را میان وارثانش تقسیم می‏کند و مانند حق هر وارث در بعد از مرگ آن را تقسیم می‏کند، مثل کسی که مال التجاره‏ای و منزلی و مزرعه‏ای و اموالی را بجای گذاشته و وصیت می‏کند که به یکی از فرزندانش مال التجاره‏ و به دومی منزل و ... بدهند به شرط اینکه ظلمی به یکی از فرزندان صورت  نگرفته باشد. بدین معنی که قیمت و ارزش هرکدام از اشیاء مساوی یا نزدیک به هم باشد و اگر وارثان تسامح به خرج دادند، مشکلی نیست.

2- وصیت به اندازه سهم وارث که دو حالت دارد:

الف- وصیت به اندازه سهم یک وارث معین که مسأله طوری می‏شود که گویی یک سهم اضافه بر سهام موجود وجود داشته است.

ب- وصیت به اندازه سهم یک وارث نامعین که اگر سهام مساوی باشد یک سهم به آن‌ها نیز اضافه می‏شود و اگر سهام مختلف باشد سهمی برابر حداقل سهام ترکه به آن افزوده می‏شود.

سی و هشتم:

بررسی فقهی قانون وصیت واجب:

نخست: دلایل کسانی که این قانون را مجاز می‏دانند:

الف- گروهی از فقها هستند که مبنی بر کلمه «کتب» و «حقا» در آیه قائل به وجوب هستند. ﴿كُتِبَ عَلَيۡكُمۡ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ إِن تَرَكَ خَيۡرًا ٱلۡوَصِيَّةُ لِلۡوَٰلِدَيۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِينَ بِٱلۡمَعۡرُوفِۖ حَقًّا عَلَى ٱلۡمُتَّقِينَ ١٨٠ [البقرة: 180].

ب- نظر ابن حزم که وصیت را برای خویشاوندان غیروارث واجب می‏داند.

ج- امام حق دارد که به امور مباح امر کند وقتی که وصیت به نوه‏ها و دیگران جایز باشد، پس امام حق دارد که بعضی از آن‌ها را تخصیص بدهد.

د- تعامل با شکایت‌های نوه‏هایی که پدرانشان در زمان حیات جدشان مرده است.

دوم: نقد این قانون:

الف- قانونگزاران حق دارند که از میان آرای ائمه یکی را انتخاب کنند ولی ابن حزم نگفته که وصیت به بعضی از خویشان واجب است نه بعضی دیگر. بلکه برای تعدادی خویشاوندان که کمتر از 3 نفر نباشند، واجب دانسته است تا رعایت صیغه جمع در کلمه «الاقربین» شده باشد.

ب- ابن حزم مقدار وصیت را به مقدار یعنی مثل اندازه سهم پدرانشان اگر زنده بودند، محدود نکرده است.

ج- قانون اهمال کرده چرا که از میان خویشاوندان گاهی افرادی هستند که نوه نیستند ولی عقب افتاده هستند و نیازهای خاص و شدید دارند مثل کسی که مرده و یک دختر خواهر عقب افتاده دارد.

د- اجرای قانون مرزهایی دارد که نباید از بین بروند به طوری که گاهی به فرع فرزند مرده درجه دورتر از مرده قرار دارد- بیشتر از فرع نزدیک‌تر مرده می‏دهد که این برخلاف نظام ارث است که باید جهت قرابت و درجه و قوه آن مدنظر باشد. مثلاً کسی می‏میرد و 4دختر و دختر پسری دارد که پدرش در زمان حیات جدش مرده است که بر طبق قانون این گونه حل می‏شود:


 

4دختر             دختر پسر

                       

  4                   2 چون اگر پدرش زنده بود همین سهم را می‌گرفت

پس هر دختر اصلی نصف سهم دختر پسر که با وصیت واجب سهم گرفته است می‌گیرد، و این امر در هر حال از لحاظ فقهی قابل قبول نمی‏باشد و باید تعدیلهای اساسی بر قانون وارد شود.

سی و نهم:

مراحل کاربردری حل مسایلی که وصیت‌های اختیاری و واجب با هم تزاحم دارند به شکل زیر است:

1- از لحاظ ریاضی وصیت اختیاری را در حدود  نافذ می‏دانیم و آن را از ترکه کم می‏کنیم و باقیمانده برای وارثان و وصیت واجب است.

2- زنده بودن متوفی را فرض می‏کنیم و مسأله را با این فرض حل می‏کنیم و اگر سهمش بیش از  بود آن را به  بر می‏گردانیم.

3- مقدار وصیت واجب  را استخراج می‏کنیم و آن را از وصیت اختیاری کم می‏کنیم، و اگر تمام وصیت اختیاری را در بر گرفت، وصیت اختیاری را در نظر نمی‏گیریم و به وصيت واجب اکتفا می‏کنیم و اگر بعد از وصیت واجب چیزی باقی ماند آن را برای وصیت اختیاری در نظر می‏گیریم.

چهلم:

اسهم             ورثه

شوهر

مادر

خواهر مادری

جده پدری

وصیت برای کمک به پناهندگان

سهام




م


سبب

عدم وجود فرع وارث

وجود تنها يك خواهر

چون تنهاست

به وسیله مادر چون مادر تمام جده‏ها را حجب می‏‏کند

چون وصیت نامعین است و به اندازه حداقل سهام برای او در نظر گرفته می‏شود که سهم خواهر مادری است.

اصل مسأله6

3

2

1

 

1

سهام با وصیت

عول می‏یابد و ترکه بر7 تقسیم می‏‏شود نه بر 6

6000=

180000

120000

60000

 

60000

جدول 277

2- در این مسأله وصیت واجب و اختیاری در اندازه سهم پدر با هم تزاحم دارند، پس به شکل زیر حل می‏شود:

1- مقدار وصیت اختیاری را از ترکه کم می‏کنیم، و به اندازه سهم پدر که در اینجا  است برای اودر نظر می‏گیریم پس مقدار وصیت اختیاری 42000= می باشد.

2- وصیت اختیاری را به صورت فرض- از ترکه کم  می‏کنیم

210000=42000-252000

3- مسأله با فرض زنده بودن پدر پسر پسر به شکل زیر حل می‏شود:

 

پدر

مادر

2دختر+پسر

ملاحظات

سهام



ب. ع

پسر پسر در اینجا با وصیت واجب به اندازه سهم پدرش اگر زنده بود، می‏گیرد و در اینجا 70000 می‏باشد که کمتر از ترکه است 84000=  بنابراین باقیمانده به وصیت اختیاری می‏رسد که بعد از وصیت واجب به او می‏رسد.

14000=70000-84000

سبب

وجود فرع وارث مذکر

وجود فرع وارث

مذکر دو برابر مونث چون عصبه بالغیر است

اصل مسأله6

1

1

4

=

35000=

35000

35000

2دختر 2سهم دارند و هر دختر یک سهم و پسر پسر نیز 2سهم دارند. 70000 برای 2دختر.

70000برای پسر پسر

جدول 278

وصیت واجب برای پسر پسر =70000

وصیت اختیاری= 14000

مجموع وصیت‌ها= 84000  که همان  می‌باشد.

باقیمانده ترکه 168000=84000-252000

این ترکه ای است که باید میان وارثان تقسیم شود به شکل زیر:

 

پدر

مادر

2دختر

سهام

+ب. ع



سبب

وجود فرع وارث مونث

وجود فرع وارث

چون دو نفر هستند

اصل6

1+0

1

4

=

28000=

28000

28000

112000 هر دختر56000 سهم

جدول 279

حل نهایی

1- وصیت واجب برای پسر پسر= 70000

2- وصیت اختیاری برای انجمن قرآن= 14000

3- پدر                        =  28000

4- مادر                      = 28000

5- 2 دختر              =112000 هر دختر 56000

در اینجا ملاحظه می‏کنیم که اشتباه قانونی در وصیت واجب وجود دارد چون به درجه دورتر (پسرپسر) بیشتر از درجه نزدیک‌تر که دختر است، داده است و این امر بایستی با اضافه کردن این امر، اصلاح شود که: به فرزند مرده اندازه سهم پدرش داده شود به شرط اینکه بیشتر از  نباشد یا بیشتر از سهم افراد نزدیک‌تر به مرده نباشد.

3- این مسأله بر طبق مراحل زیر حل می‏شود:

1- مادر به دلیل وجود فرع وارث  می‏گیرد، 2 دختر  می‏گیرند چون دو نفر هستند و در اصل چیزی برای پسر دختر باقی نمی‏ماند چون جزو ذوی الارحام است و برای دختر پسر نیز باقی نمی‏ماند چون دختران می‏گیرند و کسی در درجه آن‌ها یا پاینتر وجود ندارد که آن‌ها را عصبه کند.

2- بنابر آنچه که گذشت باید قانونی به پسر دختر و دختر پسر وصیت کرد با فرض اینکه پدرشان زنده است پس آن‌ها سهم پدر را می‏گیرند و نباید بیشتر از  باشد به شکل زیر:

 

مادر

3دختر+پسر

ملاحظات

سهام


ب. ع

بر فرض زنده بودن مادر پسر دختر، دختران به 3 نفر می‏رسند. بنابراین وصیت واجب این گونه می‏باشد.

8000 پسر دختر

16000 دختر پسر

مجموع24000 به  رد می‏شود که16000= است و میان پسر دختر و 3 دختر پسر تقسیم می‏شود به پسر دختر  و به دختر پسر  می‏رسد

اصل6

1

5

8000=

8000

40000 بر 5نفر تقسیم می‏شود که هر دختر 8000 سهم و برای پسر 16000 سهم می‏ماند.

جدول 280

بعد از کم کردن وصیت واجب به حل مسأله میان وارثان بر می‏گردیم که عبارت است از:

مادر+ 2دختر

              ترکه بعد از وصیت واجب 32000=16000-48000

1           4            سهم 6400=

مسأله نسبت به ارث آن‌ها ردی است پس برای مادر = 6400 سهم

اصل5           برای دو دختر=25600 و هر دختر 12800 سهم

و مجموع سهام به شکل زیر است:

1- مادر= 6400

2- دو دختر= 25600 هر دختر 12800

3- پسر دختر وصیت واجب= 5444 تقریباً

4- دختر پسر وصیت واجب= 10666 تقریباً

جمع                            =48000 ليره

 

 

تم بحمدالله

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...