فصل نهم:
انواع وصیت و تزاحم آنها
شامل سه بخش است:
بخش اول: انواع وصیتهای اختیاری
بخش دوم: وصیت واجب
بخش سوم: تزاحم وصیتها
بخش اول:
انواع وصیتهای اختیاری
وصیت اختیاری وصیتی است که خود موصی در زمان حیات خودش و با اختیار خود و با کیفیت و شروطی که خود تعیین میکند و منافی ارکان وصیت نیست، منعقد میشود، برخلاف وصیت واجب که با نص قانون و بعد از وفات فرد به شروط مخصوص فرض میشود که شخص مرده هیچ دخالتی در آن نداشته است. وصیت اختیاری انواعی دارد، از جمله انچه که قبلاً درمورد آن بحث کردیم مثل وصیت برای جنین وصیت برای وارث و وصیت به بیشتر از با اجازه وارثان یا بدون اجازه بعضی از آنها. در زیر به مهمترین انواع وصیتهای اختیاری اشاره میکنیم:
نخست: وصیت به تقسیم اشیای عینی ترکه:
ترکه ممکن است که مجموعهای از اشیا باشد که مثلا پدر به تقسیم این اشیا به تناسب افراد بپردازد به طوری که به حقوق سایر وارثان خدشهای وارد نکند، و از عدالت به دور نباشد، از جمله اینکه شخص منزلی به قیمت 30000 لیره و کارخانه لباسی به قیمت 70000 لیره و یک قطعه زمین زراعی به قیمت 140000 لیره داشته باشد و یک زن و یک دختر و یک پسر داشته باشد و به منزل برای زن وصیت کرده باشد که ترکه است و به کارخانه لباس برای دختر وصیت کرده باشد که ترکه است و زمین برای پسر وصیت کرده باشد که ترکه است. و وارثان میتوانند هر کدام به طور مستقل از سهم خود استفاده کنند یا به طور شریکی از آن استفاده کند که در فقه اسلامی ملک مشاع است.
این وصیت به تقسیم چیزها و وسایل ترکه برای راحتی مردم ساده است، آنچه که در آن مهم است عدم ظلم و تمایل به یک طرف است و اگر سهم یکی از وارثان بیشتر از استحقاق او باشد جز با موافقت وارثان نمیتواند بیشتر از بردارد پس اگر یک زمین زراعی مساوی 200000 لیره باشد، آنچه که از حق او زیادتر است 60000 لیره از مجموع ترکه 300000 لیرهای است و این زیاده کمتر از است چون ترکه است پس وصیت بدون اجازه وارثان و بر طبق قانون نافذ است و استحقاق 140000 لیره را دارد و باقیمانده وصیت اختیاری است.
اگر کسی مشابه سهم یکی از وارثان وصیت کند، دو حالت وجود دارد:
1- مثل سهم یک وارث معین باشد مثل کسی که پدر و پسری از او بجای بماند و به برادرزاده یتیمش به اندازه سهم پدر وصیت کند و 60 فدان ترکه داشته باشد، مسأله این گونه حل میشود:
وارثان |
پدر |
پسر |
برادرزادهای که به اندازه سهم پدر به او وصیت شده |
سهام |
|
ق. ع |
|
اصل6 |
1 |
4 |
1 |
فدان10= |
10 فدان |
40 فدان |
10 فدان |
جدول 205
در اینجا برادرزاده مثل پدر سهم میگیرد و سهمی مثل پدر برای او در نظر گرفته میشود که اضافه بر ترکه باشد پس ترکه بنابر مجموع سهام تقسیم میشود.
2- اینکه به اندازه سهم یکی از وارثان باشد ولی معین نباشد که در اینجا دو حالت وجود دارد:
الف- اینکه تمامی وارثان سهم مساوی داشته باشند مثل کسی که بمیرد و 5 فرزند داشته باشد و به اندازه سهم یکی از آنها به داییاش نیز وصیت کند، پس به اندازه یکی از آنها به او داده میشود و مسأله از پنج به شش میرسد و یکی از فرزندان یا دایی ترکه را میگیرند و اگر ترکه 12000 لیره باشد به صورت زیر حل میشود:
وارثان |
5 پسر |
دایی(که به اندازه سهم یکی از وارثان به او وصیت شده باشد) |
سهام |
تمام ترکه را به عصبه بودن میگیرند |
1 |
اصل به ارث5 |
5 |
|
اصل به وصیت |
5 |
|
سهم 2000=6÷12000 |
10000=5×2000 هر پسر 2000 ترکه |
2000=1×2000 لیره |
جدول 206
ب- اگر وارثان سهام متفاوت داشته باشند و به اندازه سهم یکی از آنها بدون تعیین وصیت شده باشد، که به اندازه حداقل سهم همگی آنها به او داده میشود. چون این همان یقینی است که انتقال ملکیت بر آن مبتنی است، مثل کسی که وفات کند و یک مادر و 2 برادر و یک خواهر تنی دارد و به انجمن بیماران قلبی به اندازه سهم یکی از وارثان وصیت کرده باشد و 21 فدان ترکه داشته باشد.
وارثان |
مادر
|
برادران مادری
|
خواهر تنی
|
انجمن بیماران قلبی (وصیت به اندازه سهم یکی از وارثان) |
سهام |
|
|
|
حداقل سهم، سهم مادر است که مثل آن به این انجمن داده میشود. |
اصل به وارث6 |
1 |
2 |
3 |
|
اصل به وصیت7 |
1 |
2 |
3 |
1 |
سهم 3= |
3فدان |
6فدان |
9فدان |
3فدان |
جدول 207
در ماده (40) قانون آمده است که: اگر وصیت به اندازه سهم یک وارث معین از وارثان باشد، موصی له به اندازه سهم این وارث میگیرد.
در ماده (41) آمده است که: اگر وصیت به اندازه سهم وارث نامعینی باشد، اگر سهم وارثان مساوی باشد، موصی له به اندازه یکی از آنها میگیرد و اگر سهم وارثان متفاوت باشد به اندازه حداقل سهم آنها میگیرد.
اصل در تمام وصیتها این است که آنها اختیاری هستند و صاحب مال کسی است که اقدام به انشای عقد میکند چون وصیت از عقود تبرعی است و غیرلازم است بلکه مندوب است و وصیت اختیاری جز با قبول موصی له بعد از مرگ موصی نافذ نمیشود ولی قانونگزاران قانون وصیت شماره 71 سال1946 که در 2 شعبان سال 1365 اول ژوئیه 1946 صادر شده است نوع کاملاً جدیدی را تعین کردهاند که در فقه اسلامی به آن اشاره نشده است که آن وصیت واجب است.
وصیت واجب عبارت است از مقداری از اموال که به فرع فرزند شخص مرده (دختر دختر یا پسر پسر یا دختر پسر پسر) تعلق میگیرد، وقتی که پدرش در زمان حیات جدش وفات کرده باشد، پس سهم پدرش همچنان که اگر زنده باشد بیشتر از نیست و این مقدار به حکم قانون به طور الزامی گرفته میشود که رد آن جایز نیست و وارثان حق ندارند که مانع آن بشوند و بر تمام وصیتهای اختیاری مقدم است، بلکه اگر مقدار آن باشد واجب است و وارثان بر غیر آن موافق نیستند.
مثلاً اگر مردی بمیرد و 2 پسر و یک دختر پسر داشته باشد که در زمان حیات جدش وفات کرده است، پس وصیت واجب است که بایستی در حال حیات به پدر او داده شود و به او داده میشود، گویی که جد پسر داشته و هر کدام ترکه میگرفتند، پس دختر پسر اندازه سهم پدرش را و اندازه سهم عموهایش را میگیرد. پس اگر جد به خواهر تنیاش به ترکه وصیت کرده باشد، وصیت واجب بر آن مقدم است و وصیت اختیاری بعد از آن است و اگر بیشتر از باشد مشروط به اجازه وارثان است پس اگر اجازه ندادند خواهر تنی چیزی نمیگیرد و اگر اجازه دادند میگیرد.
در ماده (76) قانون وصیت آمده است که: هرگاه شخص مرده به فرع فرزندش که در زمان حیات خودش مرده یا همراه او مرده، هر چند مرگ حکمی هم باشد، وصیت نکرده باشد، به اندازه آنچه که فرزند از ترکه به ارث میبرد، اگر در زمان مرگ زنده بود، به او میرسد، به اندازه این سهم در حدود برای فرع مرده وصیت واجب میباشد که باید غیر وارث باشد و شخص مرده نیز بدون عوض از طریق دیگر چیزی به او نداده باشد و اگر کمتر از به او داده باشد، وصیتش به اندازه آنچه که مالکیت اوست، برای او واجب میشود.
دوم: کسانی که وصیت واجب برای آنها واجب است:
در ادامه این ماده (76) آمده است که: این وصیت برای طبقه اول از فرزندان دختران پسران از اولاد پشت میرسد و اگر پاینتر باشد بر اساس اصلی است که هر اصلی فرع خود را حجب میکند بدون اینکه فرع دیگری را حجب کند و سهم هر اصلی به فرعش و پاینتر مثل ارث تقسیم میشود همچنانکه اگر اصل او بوده یا اصل کسانی بود که از طریق او با شخص مردهای نسبت پیدا میکردند که بعد از او مردهاند و مرگشان به ترتیب طبقهها بوده باشد.
این ماده بیان میکند که وصیت واجب بر دو نوع فرزندان واجب میباشد که عبارتند از:
1- فقط فرزندان دختر از طبقه اول که عبارتند از: پسر دختر و دختر دختر.
2- فرزندان پسر هر چند که پاینتر باشند مثل: پسر پسر، دختر پسر، پسر پسر پسر، دختر پسر پسر، پسرپسر پسر پسر، دختر پسر پسر پسر و همین طور.... به شرط اینکه بین دو پسر وجود نداشته باشد مثل پسر دختر پسر یا پسر دختر پسر پسر.
شاید کسی بگوید: وقتی وصیت برای دختر دختر یا پسر دختر جایز باشد در حالی که از ذوی الارحام هستند و نه به فرض و نه به تعصیب ارث نمیگیرند پس چرا باید برای دختر پسر که صاحب فرض است یا برای پسر پسر یا پسر پسر پسر که عصبه هستند، واجب باشد؟ اینها سؤالاتی هستند که شروط این وصیت آنها را توضیح میدهد.
1- نباید فرع فرزند مرده وارث باشد، چون وصیت واجب در عوض از دست دادن حق او از ترکه جدش است که پدرش اگر زنده بود استحقاق آن را داشت. پس اگر ارث میبرد هر چند به مقدار کمی، دیگر وصیت واجب به او تعلق نمیگرفت مثل کسی که بمیرد و پدر، مادر، دختر، دختر پسر و پسر پسر داشته باشد پس پدر ، مادر ، و دختر و باقیمانده که است به پسر پسر همراه دختر پسر میرسد چون عصبه بالغیر هستند و هر مذکری دو برابر مونث میگیرد و سهم دختر پسر از باقیمانده آن است که یک سوم یک ششم است یعنی مساوی است.
برای توضیح این امر به دو مثال زیر توجه کنید:
وارثان |
پدر |
2دختر |
دختر پسر و پسر پسر |
سهام |
|
|
ق. ع |
اصل6 |
1 |
4 |
1 |
تصحیح18 |
3 |
12 |
3 1 2 |
جدول 208
وارثان |
پدر |
2دختر |
دختر پسر |
سهام |
+ ق.ع |
|
م |
اصل6 |
1+1 |
4 |
به وسیله2 دختر حجب میشود و طبق قانون وصیت واجب برای او وجود دارد |
جدول 209
در مسأله اول دختر پسر همراه برادرش یا پسر عمویش (پسر پسر) با عصبه بودن ارث میگیرد، هر چند که مقدار ناچیزی باشد و در این صورت مستحق وصیت واجب نیست ولی در مسأله دوم دو دختر، دختر پسر را حجب میکنند و میگیرند و از اینجا وصیت واجب با همان سهم پدرش، اگر در هنگام وفات جد زنده بود، وصیت واجب به او تعلق میگیرد.
2- اگر شخص مرده به فرع فرزندان غیر وارثش به اندازه آنچه که بدون عوض باید به آنها میداد، ندهد، مثل معامله صوری یا هبه یا تبرع یا هدایای کلان (طلا، ماشین) پس اگر کمتر از آنچه که برای او واجب میشود به او داد، باید وصیت واجب برای او بشود.
چهارم: رتبه وصیت واجب و مقدار آن:
وصیت واجب در قانون بر حق وارثان و تمام وصیتهای اختیاری مقدم است. و اگر به رسید وصیت اختیاری جز با اجازه وارثان واجب نمیشود. ولی وصیت واجب منوط به اجازه کسی نیست، و اگر چیزی از وصیت واجب باقی ماند در راه وصیت اختیاری مصرف میشود.
به طور کلی وصیت واجب از بیشتر نمیشود و حتی اگر چه پدر فرعی که وصیت برای او واجب میشود بیشتر از ارث بگیرد، مثلاً کسی که بمیرد و پسر و دختر پسری داشته باشد که پدرش در زمان حیات جدش مرده باشد، طبق ارث پسر تمام ترکه را میگیرد چون عصبه است و چیزی برای دختر پسر باقی نمیماند و طبق قانون وصیت بنابر این اعتبار که پدر دختر در زمان وفات جدش زنده بوده و گویی که دو پسر داشته که هر کدام نصف ترکه را میگیرند ولی وصیت فقط در حد صحیح است، پس وصیت واجب به دختر پسر و باقیمانده که است به پسر داده میشود.
پنجم: قلمرو مشروعیت وصیت واجب:
در یادداشت تفسیری قانون وصیت برای استدلال بر شرعی بودن وصیت واجب امور زیر را ذکر کردهاند:
1- عقیده وجوب وصیت به نزدیکان غیروارث از جمع زیادی از فقهای تابعین و فقهای بعد از آنها از امامان فقه و حدیث روایت شده است، از جمله اینها سعید بن مسیب، حسن بصری، طاوس، امام احمد، داود، طبری، اسحاق بن راهویه و ابن حزم هستند و اصل این نظر از این آیه گرفته شده است که خداوند متعال میفرماید: ﴿كُتِبَ عَلَيۡكُمۡ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ إِن تَرَكَ خَيۡرًا ٱلۡوَصِيَّةُ لِلۡوَٰلِدَيۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِينَ بِٱلۡمَعۡرُوفِۖ حَقًّا عَلَى ٱلۡمُتَّقِينَ ١٨٠﴾ [البقرة: 180].
2- عقیده دادن مقداری از اموال شخص متوفی به نزدیکان غیروارث طبق وصیت واجب، عقیده ابن حزم است که از نظرات فقهای تابعین و یک روایت از امام احمد گرفته شده است.
3- محدود کردن نزدیکان غیروارث به نوهها و تعیین کردن سهمی به اندازه سهم پدرشان در حد ، مبتنی بر مذهب ابن حزم و این قاعده شرعی است که: امام میتواند به امر مباحی امر کند و آن را لازم گرداند وقتی که مردم آن را رها کرده باشند.
4- علاقه و رغبت به جبران حالتی که بسیار از آن شکایت میشد و این حالتی است که نوههایی که پدرشان در زمان حیات جدشان فوت کردهاند یا همراه با هم مردهاند هر چند که حکمی باشد مثل کسانی که با هم غرق شدهاند یا نابود شدهاند یا سوختهاند، این افراد به ندرت بعد از مرگ جدشان یا جدههایشان ارث میبرند چون کسانی هستند که آنها را حجب میکنند در حالی که پدرشان در بنای ثروتی که این شخص بجای گذاشته شریک بوده است. پس بهترین چیز برای شخص مرده این است که برای آنها به مقداری از اموالش وصیت کنند.
بعد از بررسی این دلایل به نظر من:
1- هر چند که قول غالب و قول جمهور فقها این است که وصیت واجب است و امام نووی میگوید: مذهب ما و مذهب جمهور این است که وصیت مندوب است نه واجب.[1] ولی حق ولی امر است که میان این نظرات یک نظر را برگزیند و تنازعی در آن وجود نداشته باشد.
2- در صحت آنچه که قانون به ابن حزم نسبت داده و از آن تبعیت کرده نیز مناقشه نمیکنیم که هر کس در وصیت به نزدیکان اهمال بورزد بعد از مرگش از ترکه او برای آنها وصیت میشود، چون مبتنی بر قول وجوب است و کسی که واجبی برای دیگری مثل دین بر عهده او باشد در حال حیات و مرگ نیز باید ادا شود.
3- اما چیزی که مورد مناقشه ما است و هیچ مجوزی برای آن نمیبینیم محدود کردن نزدیکان غیروارث به نوهها است و معین کردن سهم واجبی مثل سهم پدر یا مادرشان در حدود است که مبنای آن مذهب ابن حزم است چون این نسبت به دلایل زیر صحیح نیست:
الف- محدود کردن نزدیکان غیرواث به نوهها در نظر ابن حزم و اختصاص دادن وصیت به نزدیکان فقط به نوهها نیست بلکه او میگوید: بر هر مسلمانی واجب است که به نزدیکانش که ارث نمیبرند، وصیت کند و نزدیکان کسانی هستند که با شخص مرده در پدر اجتماع دارند و از جهت مادری نیز همین طور یعنی کسانی که با مادر در پدری که نسبتشان به او معروف است، اجتماع دارند.[2] و ميگوید: کسی که به سه نفر از نزدیکان وصیت کند به تمام نزدیکان وصیت کرده است.[3]
نهایت چیزی که ابن حزم بدان معتقد است این است که کسی که به گروهی وصیت کند و خویشاوندان نیازمند خود را رها کند، این وصیت به خویشاوندان بر میگردد و آورده که آنچه که بدان وصیت کرده برای خویشاوندان گرفته میشود و آن به کسانی که متوفی نام برده داده میشود.[4]
در اینجا ما از این نظر امام شافعی در الام کمک میگیریم که میگوید: وقتی مردی وصیت کردو گفت: اموالم برای نزدیکان و ذوی الارحام من وصیت باشد بنابراین تمامی ذوی الارحام در اینجا مساوی هستند و قرابت از طرف پدری و مادری در این وصیت یکسان است و نزدیکی و دوری نیز و مذکر و مونث و ثروتمندی و فقیری و کوچکی و بزرگی نیز یکسان است چون به همگی آنها اسم قرابت تعلق میگیرد و لزوماً با آنهاست.[5]
پس چگونه میتوان بدون مخصص این آیه را تخصیص داد. بنابراین شیخ مصطفی شلبی به حق میگوید: وقتی که ما بر اعتبار محکم بودن این آیه به آن استناد میکنیم تا وصیت را بر نزدیکان غیروارث واجب کنیم، پس معنایی برای محدود کردن آن به گروهی وجود ندارد تا زمانی که در نیاز مساوی هستند.[6]
ب- محدود کردن وصیت واجب به مثل ارث پدر یا مادرشان در حدود ؛ اما در مورد حد در تمامی وصیتها یکسان است، اما اینکه به نوههای نزدیک غیروارث به اندازه سهم پدرانشان باشد ابن حزم آن را در باب وصایا نیاورده است، بلکه با وضوح میگوید: کسی که بمیرد و وصیت نکند واجب است که تا جایی که امکان دارد از اموالش بخشیده شود چون فرض وصیت واجب است و صحیح است که بعد از مرگ او مقداری از اموالش وصیت شود و حد و حدودی برای آن تعیين نشده است مگر اینکه وارثان یا وصی بدون ستم بر وارثان آن را تعیین کنند و این نظر گروهی از پیشینیان است.[7]
4- اما در مورد کثرت شکایتها در حالت مرگ جد و از دست رفتن سهم نوهها به علت مرگ پدرشان در زمان حیات جدشان، در حالی که پدر در این ثروت شریک بوده و فرزندان کوچکی دارد، امری قابل بررسی است و باید با دیدی اعتباری نگریسته شود و به وارثان ظلم نشود همچنانکه ابن حزم گفته است صورتهایی از ظلم و اجحاف در وصیت واجب وجود دارد که در نمونههای زیر مصداق مییابند:
الف- کسی که بمیرد و 2 پسر، یک دختر پسر و خواهر تنی مریض که سرپرستی غیر از او ندارد، از او بجای بماند، در اینجا – طبق وصیت واجب- سهم دختر پسر را که ترکه است جدا میکنیم چون فرض میکنیم که پدرش زنده است و همان سهم پدر را به او میدهیم و گویی که متوفی سه پسر داشته و فوت کرده است و به 2 پسر ترکه داده میشود و چیزی برای خواهر مریض زمین گیر و بدون سرپرست باقی نمیماند و نمیدانیم که آیا برادرزادههایش سرپرستی او را بر عهده میگیرند یا نه و دختر پسر نیز ازدواج میکند، در حالی که اموال زیادی نیز دارد و این تفرقه توجیهی ندارد.
ب- وقتی که مردی بمیرد و 4 دختر و دختر پسری داشته باشد که پدرش در زمان حیات جدش مرده باشد و 24 فدان ترکه داشته باشد، پس به اندازه سهم پدر برای دختر پسر وصیت واجب وجود دارد. به شکل زیر:
وارثان |
4دختر |
پسر (گویی که زنده است) |
سهام |
به عصبه بودن ارث میگیرند |
2 |
اصل6 |
4 |
|
سهم4= |
16 هر دختر4= سهم میگیرند |
8 برای دختر پسر وصیت واجب وجود دارد. |
جدول 210
در اینجا دختر پسر اندازه سهم پدرش را اگر زنده بود، میبرد که دو برابر سهم هر دختر اصلی متوفی است در حالی که از قرابت دورتری برخوردار است و به فرض و عصبه بودن سهمی ندارد که دو برابر دختر که نزدیکتر است میگیرد. و شایسته است که قانونگزاران از این گونه مسائل غافل نباشند و قیدی را بجای قید بیشتر از قرار بدهند که از سهم یکی از وارثان مستقیم متوفی بیشتر نباشد.
ج- شدیدتر از این مسأله گاهی دیده میشود که به فرض یا تعصیب وارث است مثل دختر پسر که گاهی در وصیت واجب کمتر از دختر دختر میگیرد که جزء صاحب فرض یا عصبهها نیست بلکه فقط جزء ذوی الارحام است مثلاً اگر مردی بمیرد دختر، پسر پسر، دختر پسر و دختر دختر داشته باشد و 90 فدان ترکه داشته باشد، دختر دختر بر طبق وصیت واجب به اندازه مادرش سهم میگیرد که جداول زیر آن را توضیح میدهند:
وارثان |
دختر |
دختر پسر پسر پسر |
دختر دختر |
ملاحظات |
سهام |
|
ق. ع |
م |
|
اصل2 |
1 |
مذکر دو برابر مونث3 |
چون جزء ذوی الارحام است |
|
تصحیح6 15=6÷90 |
3 45=3×15 |
1 2 15=1×15 30=2×15 |
جدول 211 حل مسأله بدون توجه به وصیت واجب
وارثان |
2دختر |
دختر پسر پسر پسر |
ملاحظات |
سهام |
|
ق. ع |
در اینجا به اندازه سهم مادر به دختر دختر داده میشود پس وارثان 2 دختر هستند و تنها نیستند و سهم دارند و دختر دختر نصف آنها ار میگیرد که 30 فدان است. |
اصل3 |
2 |
1 |
|
تصحیح9
10=9÷90 |
6 60=10×6 هر دختر 30 فدان |
3
10=10×1 20=10×2 |
جدول 212 حل مسأله با توجه به وصیت واجب
از جداول بالا امور زیر قابل ملاحظه است:
1- وقتی که مسأله را بدون در نظر گرفتن قانون وصیت واجب حل میکنیم سهم دختر45 فدان و دختر پسر 15 فدان و پسر پسر 30 فدان است و چیزی برای دختر باقی نمیماند. ولی وقتی که بر طبق وصیت واجب آن را حل میکینم دختر اصلی دارای سهم فرض یا عصبه بودن است مثل دختر پسر که هر کدام 30 فدا میگیرند در حالی که پسر پسر کمتر از آنها میگیرد که 20 فدان است و دختر پسر آن یعنی 10 فدان میگیرد، آیا این عادلانه است؟
الف- باید مادهای اضافه شود که در هر حال صحیح نیست که سهم کسی که با وصیت واجب سهم میگیرد از سهم کسی که در درجه و نوع او قرار دارد بیشتر باشد.
پس در مسأله قبل به دختر دختر بنابر وصیت سهم میدهیم ولی سهمش نباید از دختر پسر بیشتر باشد و نباید اندازه سهم پسر پسر به او داد چون از نوع او نیست چون او وقتی عصبه باشد دو برابر خواهرش یا دختر عمویش میگیرد پس چگونه سهم او با دختر عمو یکی است یا کمتر از آن است؟
3- باید وصیت واجب برای تمام خویشاوندان مخصوصاً نیازمندان و ناتوانان باشد و ارزیابی امر به قاضی سپرده شود مثل مسأله خواهر تنی در مسأله سابق.
و این امر عملاً با توجه به عام بودن آن نص است که مخصص قابل قبولی برای آن وجود ندارد.
ب- وقتی که قانونگزار قانون ارث در ارث ذوی الارحام به نظر اهل تنزیل – که ساده تر و دارای عدالت بیشتر بود- رضایت ندادند و به نظر اهل قرابت عمل کردند که آنها حقی در آن دارند، پس در وصیت واجب چرا به مشابه عمل اهل تنزیل در ارث ذوی الارحام عمل کردند؟
در استخراج وصیت واجب باید مراحل زیر طی شود:
1- فرض را بر زنده بودن کسی که در حال حیات مورث مرده میگذاریم (از کسانی که فرع هستند و وصیت واجب به آنها تعلق میگیرد) پس اگر وصیت واجب برای دختر دختر محقق شد، حیات دختر را فرض میکنیم و او را در ضمن وارثان قرار میدهیم و اگر مستحق وصیت واجب پسر پسر یا دختر پسر باشد، حیات پسر را فرض میکنیم و اگر مستحق وصیت واجب پسر پسر پسر یا دختر پسر باشد حیات پسر پسر را فرض میکنیم و او را همراه وارثان قرار میدهیم.
2- به سهم کسی که او را زنده فرض کردیم مینگریم و اگر سهم او و کمتر باشد به فرع او و افراد مستحق وصیت واجب میدهیم و اگر بیشتر از باشد آن را به میرسانیم و اگر مستحقان بیشتر از یک نفر باشند وصیت میان آنها تقسیم میشود و هر مذکری دو برابر مونث میگیرد.
3- آنچه را که از طریق وصیت واجب گرفته شده از مجموع ترکه کم میکنیم.
4- باقیمانده ترکه را میان وارثان حقیقی تقسیم کینم گویی که مسأله جدید است و برای اولین بار حل میشود.
مثالهای زیر این مراحل را توضیح میدهد:
1- زنی میمیرد و شوهر، 2 دختر و پسر دختر که مادرش در زمان حیات مادرش مرده است از او بجای میماند و 32 فدان ترکه دارد، طبق مراحل بالا این گونه حل میشود:
الف- حیات دختر را فرض میکنیم و مسأله این گونه میشود: شوهر، 3 دختر.
ب- مسأله را این گونه حل میکنیم که سهم شوهر و 3 دختر + باقیمانده به رد است.
سهم دختر مساوی است با 8= فدان
سهم متوفی =8 فدان که در ترکه است.
و به پسر دختر وصیت واجب داده میشود.
ج- آنچه را که به وصیت واجب گرفته شده از جمع ترکه کم میکنیم 24=8-32 فدان.
د- و باقیمانده را به وارثان حقیقی به شکل زیر تقسیم میکنیم:
وارثان |
شوهر |
2دختر |
سهام |
|
+باقیمانده به رد |
اصل12 |
3 |
8+1 |
سهم 2=12÷24 |
6=3×2 |
18=2×9 هر دختر 9 فدان |
جدول 213
2- مردی میمیرد و پسر، پدر و دختر دختری از او بجای میماند که پدرش در زمان حیات جدش مرده است و پسر پسر پسری که پدرش در زمان حیات مورث مرده است و 72 فدان ترکه دارد:
1- زنده بودن مادر دختر دختر و جد پسر پسر پسر را فرض میکنیم و مسأله را به شکل زیر حل میکنیم:
وارثان |
پدر |
2پسر دختر |
ملاحظات |
سهام |
|
ق. ع 5 |
|
اصل6 |
1 |
4 1 |
|
سهم12=6÷72 |
12=1×12 |
48=12×4 12=12×1 |
جدول 214
2- وقتی که به سهم هر کدام از کسانی که آنها را زنده فرض کردیم، بنگریم میبینیم که هر پسر 24=2÷48 فدان و هر دختر 12 فدان میگیرد که مجموع آن 36 فدان است که نصف ترکه میباشد و وصیت واجب نباید از بیشتر باشد پس باقیمانده را به آنها بر میگرداینم 24=3÷72 و آن را این گونه تقسیم میکنیم که هر مذکر دو برابر مونث میگیرد پس پسر پسر پسر 16 فدان و دختر دختر 8 فدان میگیرد.
3- آنچه را که به وصیت واجب گرفته شده از مجموع ترکه کم میکنیم 48=24-72 فدان
4- باقیمانده را بر وارثان حقیقی به شکل زیر تقسیم میکنیم:
وارثان |
پدر |
پسر |
سهام |
|
ق. ع |
اصل6 |
1 |
5 |
سهم8=6÷48 |
8 فدان |
40=8×5 فدان |
جدول 215
تزاحم وصیتها یعنی کثرت آنها، خواه واجب باشند یا اختیاری و یا مشترک و خواه اگر وارثان اجازه ندادند کمتر از باشد یا اگر اجازه دادند کمتر از کل ترکه باشد که حالتهای تقسیم آن به هنگام تزاحم به شکل زیر است:
وقتی مرد کهنسالی بمیرد و یک پسر و پسر پسری داشته باشد که پدرش در زمان حیات جدش وفات کرده باشد و پسر پسرپسری داشته باشد که پدر و جدش در زمان حیات مورث مرده باشند، در اینجا برای پسر پسر و پسر پسر پسر وصیت واجب وجود دارد و اگر حیات پدرانشان یا اصولشان را فرض کنیم مسأله به این شکل در میآید که شخص متوفی 3 پسر داشته و به هر کدام ترکه میرسد که این بدین معناست که وصیت واجب ترکه را گرفته است پس به كاهش پیدا میکند و پسر میگیرد و برای کسانی که به آنها وصیت شده است، هر کدام میماند یعنی برای پسر پسر و پسر پسر پسر نیز میماند.
اگر بجای پسر پسر، پسر دختر وجود داشت، سهم او از به نصف سهم پسر پسر پسر میرسید که طبق قاعده للذکر مثل حظ الانثيين است.
دوم: تزاحم وصیتهای واجب و اختیاری:
وقتی که وصیتهای اختیاری و واجب از بیشتر شدند، وصيت واجب بر اختياري مقدم است. پس اگر وصیت واجب کامل را در بر گرفت، چیزی برای وصیت اختیاری باقی نمیماند مگر اینکه اجازه بدهند و این مسائل طبق مراحل قبل حل ميشود:
1- فرض ميكنيم كه – از لحاظ ریاضی فقط- وصیت اختیاری وقتی که از تجاوز نکند نافذ است و اگر از تجاوز کرد آن را به میرسانیم.
2- مقدار وصیت اختیاری را از مجموع ترکه کم میکنیم و حاصل آن چیزی است که باید حقوق وصیت واجب و وارثان را از آن پرداخت کنیم.
3- همان مراحل وصیت واجب را مثل قبل دنبال میکنیم یعنی حیات شخص متوفی را فرض میکنیم و مقدار سهمش را مشخص ميكنيم و اگر از بيشتر بود آن را به میرسانیم.
4- مقدار وصیت واجب را از وصیت اختیاری یا کم میکنیم و اگر چیزی باقی ماند، آن را به وصيت اختياری میدهیم و گرنه جز با اجازه وارثان چیزی به وصيت اختياري نميرسد.
5- باقیماندهای که بعد از پرداخت وصیت واجب و اختیاری یا فقط واجب میماند بر وارثان و در یک مسأله جدید تقسیم میشود و گویی برای اولین بار حل میشود.
مثالهای زیر آن را توضیح میدهند:
1- زنی میمیرد و شوهر، پدر، پسر و پسر پسری از او بجای میماند که پدرش در زمان حیات جدش فوت کرده و به هیأت مددکاران اسلامی به ترکهاش وصیت کرده که ترکهاش 36000 لیره است.
مراحل حل:
1- پرداخت وصیت اختیاری را فرض میکنیم: 12000=3÷36000
2- مقدار آن را از کل ترکه کم میکنیم: 24000=12000-36000
3- وصیت واجب را با فرض حیات پسر متوفی به شکل زیر حل میکنیم.
وارثان |
شوهر |
پدر |
2پسر |
ملاحظات |
سهام |
|
|
ق. ع |
وصیت واجب برای پسر پسر 7000 است که کمتر از ترکه است پس نافذ است. |
اصل12 |
3 |
2 |
7 |
|
سهم 2000=12÷24000 |
6000 |
4000 |
14000 هر پسر7000 |
جدول 216
4- مقدار وصیت واجب را از اختیاری کم میکنیم و به وصیت اختیاری 5000=7000-12000 داده میشود پس مقدار وصیت اختیاری 5000 لیره است.
5- بعد از پرداخت سهم در وصیت چیزی که برای وارثان باقی میماند 24000 لیره است که به شکل زیر حل میشود:
وارثان |
شوهر |
پدر |
پسر |
ملاحظات |
سهام |
|
|
ق. ع |
تفاوت این روش با روش قبل در این است که در اینجا پسر به تنهایی 14000 لیره میگیرد در حالی که در روش قبل 7000 لیره میگرفت |
اصل12 |
3 |
2 |
7 |
|
سهم 2000=12÷24000 |
6000 |
4000 |
14000 |
جدول 217
بنابراین سهم وارثان و وصیت شدگان به ترتیب زیر میباشد:
شوهر (6000)، پدر (4000)، پسر (14000)، پسر پسر (7000) و هیأت مددکاران اسلامی (5000) که در مجموع مساوی 36000 لیره است.
2- زنی میمیرد و مادر، شوهر، خواهر پدری، خواهر مادری و پسر دختری که مادرش در زمان حیات مورث مرده از او بجای میماند و دختر پسر دختر دیگری که پدر و جدش در زمان حیات مورث مردهاند از او بجای میماند که 180فدان ترکه دارد و آن را برای خویشاوندان یتیم وصیت کرده که وارثان نیز اجازه دادهاند.
در اینجا واجب برای پسر دختر وجود دارد نه دختر پسر چون جزء پسران طبقه اول دختران نیست همچنانکه وصیت اختیاری به ترکه وجود دارد و وارثان نیز اجازه دادهاند پس به شکل زیر حل میشود:
1- پرداخت وصیت اختیاری را فرض میکنیم که 60=3÷180 فدان است.
2- باقیمانده ترکه 120=60-180 فدان است.
3- حیات دختر را برای پرداخت وصیت واجب به پسر دختر فرض میکنیم و مسأله را حل میکنیم:
وارثان |
شوهر |
مادر |
خواهر تنی |
خواهر مادری |
دختر |
سهام |
|
|
ق. ع |
محجوب به سبب وجود دختر |
|
اصل12 |
3 |
2 |
1 |
6 |
|
سهم 10=12÷120 |
30 |
20 |
10 |
60 |
جدول 218
وصیت واجب مساوی ترکه است و چیزی از برای وصیت اختیاری باقی نمیماند پس به اجازه وارثان بر میگردیم و اگر اجازه دادند، مجموع وصیتهای واجب و اختیاری 120=60+60 فدان میشود که 60=120-180 فدان برای وارثان باقی میماند.
5- ترکه 60 فدانی را دوباره میان وارثان تقسیم میکنیم.
وارثان |
شوهر |
مادر |
خواهر پدری |
خواهر مادری |
ملاحظات |
سهام |
|
|
|
|
خواهرمادری میگیرد چون فرع وارث وجود ندارد و به دلیل وجود دختر به فرض ارث نمیگیرد و همراه خواهر پدری عصبه میشود و اگر دختر وجود نداشته باشد میگیرد. |
اصل6 عول8 |
3 |
1 |
3 |
1 |
|
سهم 7=8÷60 |
22=3× 7 |
7=1 × 7 |
22=3× 7 |
7=1 × 7 |
جدول 219
اما وقتی که وارثان به وصیت اختیاری برای یتیمان اجازه ندهند، فقط وصیت واجب از ترکه کم میشود و باقیمانده ترکه 120=60-180 فدان میشود و اگرآن را میان وارثان تقسیم کنیم 15-8÷120 میشود که سهم شوهر 45=3×15 فدان و سهم مادر 15=1×15 فدان و سهم خواهر پدری 45=3×15 فدان و سهم خواهر مادری 15=1×15 فدان است.
در ماده (81) قانون وصیت آمده است که: وقتی که وصیت به خویشاوندان باشد و آنچه که در وصیت آمده است، اجرا نشود اگر در یک درجه باشند سهم آنها مساوی است و اگر درجات آنها اختلاف داشته باشد، فرض بر واجب و واجب بر نوافل مقدم است.
مبنی بر این ماده و آنچه که گفتیم تقسیم تزاحم وصیتهای اختیاری به شکل زیر میباشد:
وقتی که در ترکه مساوی باشند وصیت بدون نیاز به اجازه وارثان نافذ میشود و اگر بیشتر شود نیاز به اجازه آنها دارد، پس اگر اجازه ندادند بر آنها به صورت مساوی تقسیم میشود اگر روشی برای نحوه تقسیم آن پیشنهاد نشده باشد. و از طریق محاصه (عول) تقسیم میشود وقتی که روش تقسیم ارث در وصیت آمده باشد.
اگر شخصی بمیرد و به محمد و علی و محمود به نصف ترکه وصیت کرده باشد وارثان اجازه نداده باشند ترکه بر آنها به طور مساوی تقسیم میشود.
اما اگر بگوید: به ترکه برای محمد و به ترکه برای علی و ترکه برای محمود وصیت میکنم و وارثان نیز موافق باشند و تركه 14فدان باشد آنها نیز مثل وارث تلقی میشوند به شکل زیر:
محمد |
علی |
محمود |
اصل6 |
|
|
|
مجموع سهام7 |
1 |
2 |
4 |
سهم2=7÷14 |
2=1×2 |
4=2×2 |
8=2×4 |
جدول 220
محاصه به قول استاد دکتر محمد بلتاجی همان نظریه عول است.[8]
وقتی که به بعضی از خویشاوندان وصیت شود و به روش معینی برای تقسیم آن اشاره شده باشد مثل اینکه بگوید: نصف ترکه برای سرپرستی یتیمان به انجمن شرعی داده شود و به انجمن حفظ قرآن کریم ترکه داده شود و وارثان نیز اجازه داده باشند، به طور کامل تقسیم میشود ولی اگر اجازه نداده باشند وصیت اختیاری در حد نافذ است که دو برابر آن به سرپرست یتیمان داده میشود و به انجمن حفظ قرآن نصف آنها داده میشود.
مثلاً اگر ترکه18 فدان باشد آن 6 است و 4 فدان به سرپرستی یتیمان و 2 فدان به انجمن حفظ قرآن کریم داده میشود.
اما اگر روشی برای سهم یکی از خویشاوندان پیشنهاد نشده باشد، فرائض بر واجبات بر نوافل مقدم است پس اگر به نصف ترکهاش برای کسی که به جای او حج بگذارد، یا کسی که به جای او زکات میدهد یا برای مسجد محله وصیت کند وارثان او بر بیشتر از موافق نباشند، به کسی داده میشود که به جای او به حج میرود و باقیمانده آن به کسی داده میشود که بجای او زکات میپردازد و اگر چیزی باقی ماند به مسجد میرسد و اگر چیزی باقی نماند به مسجد چیزی نمیرسد.
3- وصیت به خویشاوندان و اشخاص:
در یادداشت قانون وصیت آمده است که: وقتی که وصیت برای خویشاوندان با وصیت برای اشخاص اجتماع داشته باشد و سهام آنها ذکر نشده باشد، موصی به میان آنها به طور مساوی تقسیم میشود و اگر بگوید که: اموالم براي حج و زكات و فقرا و زید باشد تركه به چهار قسمت تقسيم ميشود و اگر سهام را نام ببرد و محل وصیت (موصی به) گنجایش آن را نداشته باشد، محل وصیت (موصی به) به نسبت سهام میان آنها تقسیم میشود.
پس کسی که 24 فدان ترکه داشته باشد و قبل از مرگش به اموالش برای کسی که بجای او به حج رود و برای کسی که نذر او را ادا کند و برای فقرای آن شهر و برای پسر خواهرش وصیت کند خواه وارثان موافق بیشتر از باشند یا نه، وصیت به طور مساوی میان آنها تقسیم میشود. پس اگر با نصف ترکه موافقت کردند وصيت 12 فدان است و به هر كدام 3 فدان میرسد و اگر موافقت نکردند وصیت 8 فدان است به هر نفر 2 فدان میرسد.
و اگر سهام معین باشد طبق دستور و به طور کلی میان آنها تقسیم میشود نه به صورت مساوی.
سؤال سی و پنجم: تفاوت عبارت زیر را بیان کنید؟
1- وصیت واجب و اختیاری.
2- وصیت برای وارث و غیروارث.
3- وصیت به اندازه سهم وارث معین و غیرمعین.
سؤال سی و ششم: چرا مقدار وصیت اختیاری را از ترکه، قبل از اجرای وصیت واجب فقط به صورت ریاضی در میآوریم؟
سؤال سی و هفتم: انواع وصیتهای اختیاری را نام ببرید؟
سؤال سی و هشتم: مشروعیت وصیت واجب را از لحاظ فقهی بررسی کنید؟
سؤال سی و نهم: مراحل کاربردی حل مسائل تزاحم وصیتهای واجب و اختیاری کدامند؟
1- زنی میمیرد و شوهر، خواهر مادری، مادر و جده پدری از او بجای میماند و به اندازه سهم یکی از وارثان برای مؤسسه کمک به پناهندگان وصیت میکند و ترکهاش 420000 میباشد.
2- مردی میمیرد و پدر، مادر، 2دختر و پسر پسر از او بجای میماند که 252000 لیره ترکه دارد و به انجمن حفظ قرآن شهرش به اندازه سهم پدر وصیت میکند.
3- مردی میمیرد و مادر، 2دختر، پسر دختر و دختر پسر از او بجای میماند و 48000 لیره ترکه دارد.
مراحل کاربردی حل مسائل ارث و وصیت
وقتی که یک مسأله بر ما عرضه شد بهتر است که مراحل زیر را به ترتیب طی کنیم تا به راهحل صحیح برسیم، و مسألهای را بررسی میکنیم و از طریق این مسأله مراحل حل را نشان میدهیم:
مردی میمیرد و 2زن یکی مسلمان و دیگری مسیحی از او بجای میماند و پدر پدر، پدر، دایی تنی، 2دختر، 2دختر پسر و پسر پسر پسر از او بجای میماند و 2000 لیره ترکه داشته که 500 لیره نیز بدهکار بوده و 160 لیره نیز هزینه کفن و دفن او میشود و به ترکهاش برای سرپرستی یتیمان به وسیله انجمن شرعی وصیت کرده است.
1- در ابتدا هزینههای کفن و دفن شخص مرده از ترکه او کم میشود و سپس بدهیهایش پرداخت میشود که جمعاً:
660=500+160 و 1440=660-2000 باقیمانده
2- از باقیمانده ترکه مقدار وصیت که است کم میشود. 480=3÷1440 پس 960=480-1440 باقی میماند.
3- سپس به وارثان مینگریم و ترکه را بر آنها تقسیم میکنیم:
الف- صاحبان فروض و سهام معین که 2دختر و پدر هستند.
ب- عصبهها که در اینجا بالغیر هستند (دختر پسر همراه پسر پسر پسر) را مشخص میکنیم هر چند که در درجه پاینتری از دختر پسر قرار دارد ولی چون محتاج او است، مبارک است.
ج- ذوی الارحام که در اینجا دایی است و به دلیل وجود یکی از صاحبان فروض یا عصبهها ارث نمیگیرد.
د- مستحقین وصیت واجب را معلوم میکنیم که در اینجا اگر چیزی برای دو دختر پسر و پسر پسر پسر باقی نماند مستحق وصیت واجب هستند که به اندازه سهم اصولشان به شرط اینکه مجموع دو وصیت از بیشتر نباشد، میشوند.
4- بعد از این تقسیم کسانی را که از ترکه ارث میبرند، معلوم میکنیم که عبارتند از:
الف- کسانی که یکی از موانع ارث را داشته باشند از جمله اختلاف دین یا قتل یا ... که در اینجا زن مسیحی به علت اختلاف دین از دایره وارثان خارج میشود.
ب- کسی که به علت وجود دیگری به طور کامل محجوب میشود مثل جد که به دلیل وجود پدر حجب میشود.
ج- کسانی که جزو ذوی الارحام باشند، اگر صاحبان فروض یا عصبهها وجود داشته باشند ذوی الارحام ارث نمیبرند که در اینجا دایی این گونه است.
5- باقیمانده را طبق جدول زیر حل میکنیم:
مراحل |
وارثان |
زن |
پدر |
2دختر |
2دخترپسر پسر پسر پسر |
(5) |
سهام |
|
|
|
ق. ع |
(6) |
اصل24 |
3 |
4 |
16 |
1 (مذکر دو برابر مونث ) |
(7) |
سهم40=24÷96 |
120=3×40 |
160=4×40 |
640=16×40 |
20 20 هر دختر 10 سهم میگیرد |
جدول 221
6- اصل مسأله را پیدا میکنیم. 24=2÷6×8 چون 6 و 8 بر 2 بخش پذیر هستند پس اصل را در سهم هر وارث ضرب میکنیم.3= سهم زن، 4= سهم پدر، 16= سهم 2دختر، و باقیمانده سهم دختر پسر و پسر پسر پسر است که مساوی است با 1=24-(3+4+16).
7- سهم هر وارث را با تقسیم ترکه (بعد از هزینه کفن و دفن و پرداخت بدهیها و وصیتها) نسبت به اصل مسأله پیدا میکنیم.
یعنی 40=24÷960 پس حاصل را در سهم زن 120=40×3 لیره و سهم پدر 160=4×40 لیره و در سهم 2 دختر 640=16×40 لیره و در سهم پسر پسر پسر و 2دختر پسر 40=1×40 ضرب میکنیم که در اینجا هر مذکر دو برابر مؤنث سهم دارد پس پسر پسر پسر 20 لیره و 2 دختر پسر نیز 20 سهم دارند که هر دختر 10 لیره میگیرد.
8- برای تأکید از صحت و درستی مسأله تمام آنچه را که وارثان گرفتهاند با هم جمع میکنیم تا ببینیم که آیا با ترکه مساوی است یا نه؟ و اگر مساوی بود مسأله صحیح است 960=40+640+160+120 .
ملاحظات عمومی:
1- عول فقط در مسائلی پیش میآید که اصل آن (6، 12، 24) باشد و در حالت عول لازم است که ترکه بعد از عول بر اصل تقسیم شود پس اگر اصل 24 باشد و به 27 عول پیدا کند و ترکه54 فدان باشد سهم با تقسیم 2=27÷54 است نه تقسیم 54 بر 24.
2- در هنگام تصحیح سهم با تقسیم مجموع ترکه بر اصل بعد از تصحیح بدست میآید. پس اگر اصل 6 باشد و با تصحیح به 18 برسد و ترکه 36 فدان باشد، سهم با تقسیم 36 بر 18 به دست میآید 2=18÷36 نه با تقسیم 36 بر 6.
3- حالتهایی برای حل بعضی از مسائل وجود دارد که باید مسأله دوبار حل شود گویی که دو مسأله جدا از هم هستند، مهمترین آنها عبارتند از:
الف- ارث جنین یک بار بر فرض مذکر بودن و بار دیگر بر فرض مونث بودن وبالاترین سهم برای جنین در نظر گرفته میشود و حداقل سهم به وارثان داده میشود.
ب- ارث مفقود یک بار بر فرض زنده بودنش و بار دیگر بر فرض مرگش که بالاترین سهم برای او در نظر گرفته میشود و مثل جنین کمترین سهم به وارثان داده میشود.
ج- ارث خنثی که یک بار بر فرض مذکر بودن و بار دیگر بر فرض مونث بودن حل میشود. سپس حداقل سهم به خنثی داده میشود و بالاترین سهم به وارثان داده میشود بر عکس ارث جنین و مفقود.
د- وصیتهای واجب بر اساس اینکه اصل مستحق آن زنده است حل میشود، پس سهم اصلش در حدود حل میشود سپس مسأله بر وارثان حقیقی و بعد از کم کردن قیمت وصیت واجب از اصل ترکه حل میشود.
4- در وصیت به اندازه سهم یکی از وارثان، ما موصی له را مثل یکی از آنها تلقي مي كنيم يا اگر وارث معینی نباشد سهمش به اندازه حداقل سهم وارثان است، و سهم او نیز به مجموع سهام وارثان اضافه میشود، پس اگر در مسأله قبل مردی به زن مسیحیاش به اندازه سهم زن مسلمانش وصیت کند او نیز 3 سهم دارد و اصل مسأله با در نظر گرفتن وصیت 27=3+24 میشود و سهم با تقسیم ترکه بر 27 به دست میآید نه 24.
5- غالباً اکثر مسائل باید دوبار حل شوند تا احتمال خطا و اشتباه کم باشد خواه در ارث و خواه در امور ریاضی.
اللهم صل علی سیدنا محمد عبدک و نبیک و رسولک النبی الأمی و علی آله و صحبه و سلم تسلیماً عدد ما احاط به علمک و خط به قلمک و احصاه کتابک و ارض اللهم عن ساداتنا ابی بکر و عمر و عثمان و علی و عن الصحابة اجمعین، و عن التابعین باحسان الی یوم الدین، سبحان ربک رب العزه عما یصفون و سلام علی المرسلین و الحمدلله رب العالمین.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر