توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ خرداد ۴, سه‌شنبه

فصل نهم: انواع وصیت و تزاحم آن‌ها

 

فصل نهم:
انواع وصیت و تزاحم آن‌ها

شامل سه بخش است:

بخش اول: انواع وصیت‌های اختیاری

بخش دوم: وصیت واجب

بخش سوم: تزاحم وصیت‌ها


بخش اول:
انواع وصیت‌های اختیاری

وصیت اختیاری وصیتی است که خود موصی در زمان حیات خودش و با اختیار خود و با کیفیت و شروطی که خود تعیین می‏کند و منافی ارکان وصیت نیست، منعقد می‏شود، برخلاف وصیت واجب که با نص قانون و بعد از وفات فرد به شروط مخصوص فرض می‏شود که شخص مرده هیچ دخالتی در آن نداشته است. وصیت اختیاری انواعی دارد، از جمله انچه که قبلاً درمورد آن بحث کردیم مثل وصیت برای جنین وصیت برای وارث و وصیت به بیشتر از  با اجازه وارثان یا بدون اجازه بعضی از آن‌ها. در زیر به مهمترین انواع وصیت‌های اختیاری اشاره می‏کنیم:

نخست: وصیت به تقسیم اشیای عینی ترکه:

ترکه ممکن است که مجموعه‏ای از اشیا باشد که مثلا پدر به تقسیم این اشیا به تناسب افراد بپردازد به طوری که به حقوق سایر وارثان خدشه‏ای وارد نکند، و از عدالت به دور نباشد، از جمله اینکه شخص منزلی به قیمت 30000 لیره و کارخانه لباسی به قیمت 70000 لیره و یک قطعه زمین زراعی به قیمت 140000 لیره داشته باشد و یک زن و یک دختر و یک پسر داشته باشد و به منزل برای زن وصیت کرده باشد که  ترکه است و به کارخانه لباس برای دختر وصیت کرده باشد که  ترکه است و زمین برای پسر وصیت کرده باشد که  ترکه است. و وارثان می‏توانند هر کدام به طور مستقل از سهم خود استفاده کنند یا به طور شریکی از آن استفاده کند که در فقه اسلامی ملک مشاع است.

این وصیت به تقسیم چیزها و وسایل ترکه برای راحتی مردم ساده است، آنچه که در آن مهم است عدم ظلم و تمایل به یک طرف است و اگر سهم یکی از وارثان بیشتر از استحقاق او باشد جز با موافقت وارثان نمی‏تواند بیشتر از  بردارد پس اگر یک زمین زراعی مساوی 200000 لیره باشد، آنچه که از حق او زیادتر است 60000 لیره از مجموع ترکه 300000 لیره‏ای است و این زیاده کمتر از  است چون  ترکه است پس وصیت بدون اجازه وارثان و بر طبق قانون نافذ است و استحقاق 140000 لیره را دارد و باقیمانده وصیت اختیاری است.

دوم: وصیت به اندازه سهم وارث:

اگر کسی مشابه سهم یکی از وارثان وصیت کند، دو حالت وجود دارد:

1- مثل سهم یک وارث معین باشد مثل کسی که پدر و پسری از او بجای بماند و به برادرزاده یتیمش به اندازه سهم پدر وصیت کند و 60 فدان ترکه داشته باشد، مسأله این گونه حل می‏شود:

وارثان

پدر

پسر

برادرزاده‏ای که به اندازه سهم پدر به او وصیت شده

سهام


ق. ع


اصل6

1

4

1

فدان10=

10 فدان

40 فدان

10 فدان

جدول 205

در اینجا برادرزاده مثل پدر سهم می‏گیرد و سهمی مثل پدر برای او در نظر گرفته می‏شود که اضافه بر ترکه باشد پس ترکه بنابر مجموع سهام تقسیم می‏شود.

2- اینکه به اندازه سهم یکی از وارثان باشد ولی معین نباشد که در اینجا دو حالت وجود دارد:

الف- اینکه تمامی وارثان سهم مساوی داشته باشند مثل کسی که بمیرد و 5 فرزند داشته باشد و به اندازه سهم یکی از آن‌ها به دایی‏اش نیز وصیت کند، پس به اندازه یکی از آن‌ها به او داده می‏شود و مسأله از پنج به شش می‏رسد و یکی از فرزندان یا دایی ترکه را می‏گیرند و اگر ترکه 12000 لیره باشد به صورت زیر حل می‏شود:

وارثان

5 پسر

دایی(که به اندازه سهم یکی از وارثان به او وصیت شده باشد)

سهام

تمام ترکه را به عصبه بودن می‏گیرند

1

اصل به ارث5

5

اصل به وصیت

5

سهم

2000=6÷12000

10000=5×2000 هر پسر 2000 ترکه

2000=1×2000 لیره

جدول 206

 ب- اگر وارثان سهام متفاوت داشته باشند و به اندازه سهم یکی از آن‌ها بدون تعیین وصیت شده باشد، که به اندازه حداقل سهم همگی آن‌ها به او داده می‏شود. چون این همان یقینی است که انتقال ملکیت بر آن مبتنی است، مثل کسی که وفات کند و یک مادر و 2 برادر و یک خواهر تنی دارد و به انجمن بیماران قلبی به اندازه سهم یکی از وارثان وصیت کرده باشد و 21 فدان ترکه داشته باشد.

وارثان

مادر

برادران مادری

خواهر تنی

انجمن بیماران قلبی (وصیت به اندازه سهم یکی از وارثان)

سهام

 

 

 

حداقل سهم، سهم مادر است که مثل آن به این انجمن داده می‏شود.

اصل به وارث6

1

2

3

اصل به وصیت7

1

2

3

1

سهم

3=

3فدان

6فدان

9فدان

3فدان

جدول 207

در ماده (40) قانون آمده است که: اگر وصیت به اندازه سهم یک وارث معین از وارثان باشد، موصی له به اندازه سهم این وارث می‏گیرد.

در ماده (41) آمده است که: اگر وصیت به اندازه سهم وارث نامعینی باشد، اگر سهم وارثان مساوی باشد، موصی له به اندازه یکی از آن‌ها می‏گیرد و اگر سهم وارثان متفاوت باشد به اندازه حداقل سهم آن‌ها می‏گیرد.

بخش دوم: وصیت واجب

اصل در تمام وصیت‌ها این است که آن‌ها اختیاری هستند و صاحب مال کسی است که اقدام به انشای عقد می‏کند چون وصیت از عقود تبرعی است و غیرلازم است بلکه مندوب است و وصیت اختیاری جز با قبول موصی له بعد از مرگ موصی نافذ نمی‏شود ولی قانونگزاران قانون وصیت شماره 71 سال1946 که در 2 شعبان سال 1365 اول ژوئیه 1946 صادر شده است نوع کاملاً جدیدی را تعین کرده‏اند که در فقه اسلامی به آن اشاره نشده است که آن وصیت واجب است.

نخست: تعریف وصیت واجب:

وصیت واجب عبارت است از مقداری از اموال که به فرع فرزند شخص مرده (دختر دختر یا پسر پسر یا دختر پسر پسر) تعلق می‏گیرد، وقتی که پدرش در زمان حیات جدش وفات کرده باشد، پس سهم پدرش همچنان که اگر زنده باشد بیشتر از  نیست و این مقدار به حکم قانون به طور الزامی گرفته می‏شود که رد آن جایز نیست و وارثان حق ندارند که مانع آن بشوند و بر تمام وصیت‌های اختیاری مقدم است، بلکه اگر مقدار آن باشد واجب است و وارثان بر غیر آن موافق نیستند.

مثلاً اگر مردی بمیرد و 2 پسر و یک دختر پسر داشته باشد که در زمان حیات جدش وفات کرده است، پس وصیت واجب است که بایستی در حال حیات به پدر او داده شود و به او داده می‏شود، گویی که جد پسر داشته و هر کدام ترکه می‏گرفتند، پس دختر پسر اندازه سهم پدرش را و اندازه سهم عموهایش را می‏گیرد. پس اگر جد  به خواهر تنی‏اش به ترکه وصیت کرده باشد، وصیت واجب بر آن مقدم است و وصیت اختیاری بعد از آن است و اگر بیشتر از  باشد مشروط به اجازه وارثان است پس اگر اجازه ندادند خواهر تنی چیزی نمی‏گیرد و اگر اجازه دادند می‏گیرد.

در ماده (76) قانون وصیت آمده است که: هرگاه شخص مرده به فرع فرزندش که در زمان حیات خودش مرده یا همراه او مرده، هر چند مرگ حکمی هم باشد، وصیت نکرده باشد، به اندازه آنچه که فرزند از ترکه به ارث می‏برد، اگر در زمان مرگ زنده بود، به او می‏رسد، به اندازه این سهم در حدود  برای فرع مرده وصیت واجب می‏باشد که باید غیر وارث باشد و شخص مرده نیز بدون عوض از طریق دیگر چیزی به او نداده باشد و اگر کمتر از  به او داده باشد، وصیتش به اندازه آنچه که مالکیت اوست، برای او واجب می‏شود.

دوم: کسانی که وصیت واجب برای آن‌ها واجب است:

در ادامه این ماده (76) آمده است که: این وصیت برای طبقه اول از فرزندان دختران  پسران از اولاد پشت می‏رسد و اگر پاینتر باشد بر اساس اصلی است که هر اصلی فرع خود را حجب می‌کند بدون اینکه فرع دیگری را حجب کند و سهم هر اصلی به فرعش و پاینتر مثل ارث تقسیم می‏شود همچنانکه اگر اصل او بوده یا اصل کسانی بود که از طریق او با شخص مرده‏ای نسبت پیدا می‏کردند که بعد از او مرده‏اند و مرگشان به ترتیب طبقه‏ها بوده باشد.

این ماده بیان می‏کند که وصیت واجب بر دو نوع فرزندان واجب می‏باشد که عبارتند از:

1- فقط فرزندان دختر از طبقه اول که عبارتند از: پسر دختر و دختر دختر.

2- فرزندان پسر هر چند که پاینتر باشند مثل: پسر پسر، دختر پسر، پسر پسر پسر، دختر پسر پسر، پسرپسر پسر پسر، دختر پسر پسر پسر و همین طور.... به شرط اینکه بین دو پسر وجود نداشته باشد مثل پسر دختر پسر یا پسر دختر پسر پسر.

شاید کسی بگوید: وقتی وصیت برای دختر دختر یا پسر دختر جایز باشد در حالی که از ذوی الارحام هستند و نه به فرض و نه به تعصیب ارث نمی‏گیرند پس چرا باید برای دختر پسر که صاحب فرض است یا برای پسر پسر یا پسر پسر پسر که عصبه هستند، واجب باشد؟ این‌ها سؤالاتی هستند که شروط این وصیت آن‌ها را توضیح می‏دهد.

سوم: شروط وجوب این وصیت:

1- نباید فرع فرزند مرده وارث باشد، چون وصیت واجب در عوض از دست دادن حق او از ترکه جدش است که پدرش اگر زنده بود استحقاق آن را داشت. پس اگر ارث می‏برد هر چند به مقدار کمی، دیگر وصیت واجب به او تعلق نمی‏گرفت مثل کسی که بمیرد و پدر، مادر، دختر، دختر پسر و پسر پسر داشته باشد پس پدر  ، مادر ، و دختر  و باقیمانده که  است به پسر پسر همراه دختر پسر می‏رسد چون عصبه بالغیر هستند و هر مذکری دو برابر مونث می‏گیرد و سهم دختر پسر از  باقیمانده آن است که یک سوم یک ششم است یعنی مساوی  است.

برای توضیح این امر به دو مثال زیر توجه کنید:

وارثان

پدر

2دختر

دختر پسر و پسر پسر

سهام



ق. ع

اصل6

1

4

1

تصحیح18

3

12

3

1         2

جدول 208

وارثان

پدر

2دختر

دختر پسر

سهام

+ ق.ع


م

اصل6

1+1

4

به وسیله2 دختر حجب می‏شود و طبق قانون وصیت واجب برای او وجود دارد

جدول 209

در مسأله اول دختر پسر همراه برادرش یا پسر عمویش (پسر پسر) با عصبه بودن ارث می‏گیرد، هر چند که مقدار ناچیزی باشد و در این صورت مستحق وصیت واجب نیست ولی در مسأله دوم دو دختر، دختر پسر را حجب می‏کنند و  می‏گیرند و از اینجا وصیت واجب با همان سهم پدرش، اگر در هنگام وفات جد زنده بود، وصیت واجب به او تعلق می‏گیرد.

2- اگر شخص مرده به فرع فرزندان غیر وارثش به اندازه آنچه که بدون عوض باید به آن‌ها می‏داد، ندهد، مثل معامله صوری یا هبه یا تبرع یا هدایای کلان (طلا، ماشین) پس اگر کمتر از آنچه که برای او واجب می‏شود به او داد، باید وصیت واجب برای او بشود.

چهارم: رتبه وصیت واجب و مقدار آن:

وصیت واجب در قانون بر حق وارثان و تمام وصیت‌های اختیاری مقدم است. و اگر به رسید وصیت اختیاری جز با اجازه وارثان واجب نمی‏شود. ولی وصیت واجب منوط به اجازه کسی نیست، و اگر چیزی از  وصیت واجب  باقی ماند در راه وصیت اختیاری مصرف می‏شود.

به طور کلی وصیت واجب از  بیشتر نمی‏شود و حتی اگر چه پدر فرعی که وصیت برای او واجب می‏شود بیشتر از  ارث بگیرد، مثلاً کسی که بمیرد و پسر و دختر پسری داشته باشد که پدرش در زمان حیات جدش مرده باشد، طبق ارث پسر تمام ترکه را می‏گیرد چون عصبه است و چیزی برای دختر پسر باقی نمی‏ماند و طبق قانون وصیت بنابر این اعتبار که پدر دختر در زمان وفات جدش زنده بوده و گویی که دو پسر داشته  که هر کدام نصف ترکه را می‏گیرند ولی وصیت فقط در حد صحیح است، پس  وصیت واجب به دختر پسر و باقیمانده که  است به پسر داده می‏شود.

پنجم: قلمرو مشروعیت وصیت واجب:

در یادداشت تفسیری قانون وصیت برای استدلال بر شرعی بودن وصیت واجب امور زیر را ذکر کرده‌اند:

1- عقیده وجوب وصیت به نزدیکان غیروارث از جمع زیادی از فقهای تابعین و فقهای بعد از آن‌ها از امامان فقه و حدیث روایت شده است، از جمله این‌ها سعید بن مسیب، حسن بصری، طاوس، امام احمد، داود، طبری، اسحاق بن راهویه و ابن حزم هستند و اصل این نظر از این آیه گرفته شده است که خداوند متعال می‏فرماید: ﴿كُتِبَ عَلَيۡكُمۡ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ إِن تَرَكَ خَيۡرًا ٱلۡوَصِيَّةُ لِلۡوَٰلِدَيۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِينَ بِٱلۡمَعۡرُوفِۖ حَقًّا عَلَى ٱلۡمُتَّقِينَ ١٨٠ [البقرة: 180].

2- عقیده دادن مقداری از اموال شخص متوفی به نزدیکان غیروارث طبق وصیت واجب، عقیده ابن حزم است که از نظرات فقهای تابعین و یک روایت از امام احمد گرفته شده است.

3- محدود کردن نزدیکان غیروارث به نوه‏ها و تعیین کردن سهمی به اندازه سهم پدرشان در حد ، مبتنی بر مذهب ابن حزم و این قاعده شرعی است که: امام می‏تواند به امر مباحی امر کند و آن را لازم گرداند وقتی که مردم آن را رها کرده باشند.

4- علاقه و رغبت به جبران حالتی که بسیار از آن شکایت می‏شد و این حالتی است که نوه‏هایی که پدرشان در زمان حیات جدشان فوت کرده‏اند یا همراه با هم مرده‏اند هر چند که حکمی باشد مثل کسانی که با هم غرق شده‏اند یا نابود شده‏اند یا سوخته‏اند، این افراد به ندرت بعد از مرگ جدشان یا جده‏هایشان ارث می‏برند چون کسانی هستند که آن‌ها را حجب می‏کنند در حالی که پدرشان در بنای ثروتی که این شخص بجای گذاشته شریک بوده است. پس بهترین چیز برای شخص مرده این است که برای آن‌ها به مقداری از اموالش وصیت کنند.

بررسی و ترجیح:

بعد از بررسی این دلایل به نظر من:

1- هر چند که قول غالب و قول جمهور فقها این است که وصیت واجب است و امام نووی می‏گوید: مذهب ما و مذهب جمهور این است که وصیت مندوب است نه واجب.[1] ولی حق ولی امر است که میان این نظرات یک نظر را برگزیند و تنازعی در آن وجود نداشته باشد.

2- در صحت آنچه که قانون به ابن حزم نسبت داده و از آن تبعیت کرده نیز مناقشه نمی‏کنیم که هر کس در وصیت به نزدیکان اهمال بورزد بعد از مرگش از ترکه او برای آن‌ها وصیت می‏شود، چون مبتنی بر قول وجوب است و کسی که واجبی برای دیگری مثل دین بر عهده او باشد در حال حیات و مرگ نیز باید ادا شود.

3- اما چیزی که مورد مناقشه ما  است و هیچ مجوزی برای آن نمی‏بینیم محدود کردن نزدیکان غیروارث به نوه‏ها است و معین کردن سهم واجبی مثل سهم پدر یا مادرشان در حدود  است که مبنای آن مذهب ابن حزم است چون این نسبت به دلایل زیر صحیح نیست:

الف- محدود کردن نزدیکان غیرواث به نوه‏ها در نظر ابن حزم و اختصاص دادن وصیت به نزدیکان فقط به نوه‏ها نیست بلکه او می‏گوید: بر هر مسلمانی واجب است که به نزدیکانش که ارث نمی‏برند، وصیت کند و نزدیکان کسانی هستند که با شخص مرده در پدر اجتماع دارند و از جهت مادری نیز همین طور یعنی کسانی که با مادر در پدری که نسبتشان به او معروف است، اجتماع دارند.[2] و مي‏گوید: کسی که به سه نفر از نزدیکان وصیت کند به تمام نزدیکان وصیت کرده است.[3]

نهایت چیزی که ابن حزم بدان معتقد است این است که کسی که به گروهی وصیت کند و خویشاوندان نیازمند خود را رها کند، این وصیت به خویشاوندان بر می‏گردد و آورده که  آنچه که بدان وصیت کرده برای خویشاوندان گرفته می‏شود و  آن به کسانی که متوفی نام برده داده می‏شود.[4]

در اینجا ما از این نظر امام شافعی در الام کمک می‏گیریم که می‏گوید: وقتی مردی وصیت کردو گفت:  اموالم برای نزدیکان و ذوی الارحام من وصیت باشد بنابراین تمامی ذوی الارحام در اینجا مساوی هستند و قرابت از طرف پدری و مادری در این وصیت یکسان است و نزدیکی و دوری نیز و مذکر و مونث و ثروتمندی و فقیری و کوچکی و بزرگی نیز یکسان است چون به همگی آن‌ها اسم قرابت تعلق می‏گیرد و لزوماً با آن‌هاست.[5]

پس چگونه می‏توان بدون مخصص این آیه را تخصیص داد. بنابراین شیخ مصطفی شلبی به حق می‏گوید: وقتی که ما بر اعتبار محکم بودن این آیه به آن استناد می‏کنیم تا وصیت را بر نزدیکان غیروارث واجب کنیم، پس معنایی برای محدود کردن آن به گروهی وجود ندارد تا زمانی که در نیاز مساوی هستند.[6]

ب- محدود کردن وصیت واجب به مثل ارث پدر یا مادرشان در حدود  ؛ اما در مورد حد  در تمامی وصیت‌ها یکسان است، اما اینکه به نوه‏های نزدیک غیروارث به اندازه سهم پدرانشان باشد ابن حزم آن را در باب وصایا نیاورده است، بلکه با وضوح می‏گوید: کسی که بمیرد و وصیت نکند واجب است که تا جایی که امکان دارد از اموالش بخشیده شود چون فرض وصیت واجب است و صحیح است که بعد از مرگ او مقداری از اموالش وصیت شود و حد و حدودی برای آن تعیين نشده است مگر اینکه وارثان یا وصی بدون ستم بر وارثان آن را تعیین کنند و این نظر گروهی از پیشینیان است.[7]

4- اما در مورد کثرت شکایتها در حالت مرگ جد و از دست رفتن سهم نوه‏ها به علت مرگ پدرشان در زمان حیات جدشان، در حالی که پدر در این ثروت شریک بوده و فرزندان کوچکی دارد، امری قابل بررسی است و باید با دیدی اعتباری نگریسته شود و به وارثان ظلم نشود همچنانکه ابن حزم گفته است صورتهایی از ظلم و اجحاف در وصیت واجب وجود دارد که در نمونه‏های زیر مصداق می‏یابند:

الف- کسی که بمیرد و 2 پسر، یک دختر پسر و خواهر تنی مریض که سرپرستی غیر از او ندارد، از او بجای بماند، در اینجا طبق وصیت واجب- سهم دختر پسر را که  ترکه است جدا می‏کنیم چون فرض می‏کنیم که پدرش زنده است و همان سهم پدر را به او می‏دهیم و گویی که متوفی سه پسر داشته و فوت کرده است و به 2 پسر ترکه داده می‏شود و چیزی برای خواهر مریض زمین گیر و بدون سرپرست باقی نمی‏ماند و نمی‏دانیم که آیا برادرزاده‏هایش سرپرستی او را بر عهده می‏گیرند یا نه و دختر پسر نیز ازدواج می‏کند، در حالی که اموال زیادی نیز دارد و این تفرقه توجیهی ندارد.

ب- وقتی که مردی بمیرد و 4 دختر و دختر پسری داشته باشد که پدرش در زمان حیات جدش مرده باشد و 24 فدان ترکه داشته باشد، پس به اندازه سهم پدر برای دختر پسر وصیت واجب وجود دارد. به شکل زیر:

وارثان

4دختر

پسر (گویی که زنده است)

سهام

به عصبه بودن ارث می‏گیرند

2

اصل6

4

سهم4=

16 هر دختر4= سهم می‏گیرند

8 برای دختر پسر وصیت واجب وجود دارد.

جدول 210

در اینجا دختر پسر اندازه سهم پدرش را اگر زنده بود، می‏برد که دو برابر سهم هر دختر اصلی متوفی است در حالی که از قرابت دورتری برخوردار است و به فرض و عصبه بودن سهمی ندارد که دو برابر دختر که نزدیک‌تر است می‏گیرد. و شایسته است که قانونگزاران از این گونه مسائل غافل نباشند و قیدی را بجای قید بیشتر از  قرار بدهند که از سهم یکی از وارثان مستقیم متوفی بیشتر نباشد.

ج- شدیدتر از این مسأله گاهی دیده می‏شود که به فرض یا تعصیب وارث است مثل دختر پسر که گاهی در وصیت واجب کمتر از دختر دختر می‏گیرد که جزء صاحب فرض یا عصبه‌ها نیست بلکه فقط جزء ذوی الارحام است مثلاً اگر مردی بمیرد دختر، پسر پسر، دختر پسر و دختر دختر داشته باشد و 90 فدان ترکه داشته باشد، دختر دختر بر طبق وصیت واجب به اندازه مادرش سهم می‏گیرد که جداول زیر آن را توضیح می‏دهند:

وارثان

دختر

دختر پسر     پسر پسر

دختر دختر

ملاحظات

سهام


ق. ع

م

 

اصل2

1

مذکر دو برابر مونث3

چون جزء ذوی الارحام است

تصحیح6

15=6÷90

3

45=3×15

1               2

15=1×15   30=2×15

جدول 211                                  حل مسأله بدون توجه به وصیت واجب

وارثان

2دختر

دختر پسر     پسر پسر

ملاحظات

سهام


ق. ع

در اینجا به اندازه سهم مادر به دختر دختر داده می‏شود پس وارثان 2 دختر هستند و تنها نیستند و  سهم دارند و دختر دختر نصف آن‌ها ار می‏گیرد که 30 فدان است.

اصل3

2

1

تصحیح9

 

10=9÷90

6

60=10×6 هر دختر 30 فدان

3

 

10=10×1   20=10×2

جدول 212                           حل مسأله با توجه به وصیت واجب

از جداول بالا امور زیر قابل ملاحظه است:

1- وقتی که مسأله را بدون در نظر گرفتن قانون وصیت واجب حل می‏کنیم سهم دختر45 فدان و دختر پسر 15 فدان و پسر پسر 30 فدان است و چیزی برای دختر باقی نمی‏ماند. ولی وقتی که بر طبق وصیت واجب آن را حل می‏کینم دختر اصلی دارای سهم فرض یا عصبه بودن است مثل دختر پسر که هر کدام 30 فدا می‏گیرند در حالی که پسر پسر کمتر از آن‌ها می‏گیرد که 20 فدان است و دختر پسر آن یعنی 10 فدان می‏گیرد، آیا این عادلانه است؟

الف- باید ماده‏ای اضافه شود که در هر حال صحیح نیست که سهم کسی که با وصیت واجب سهم می‏گیرد از سهم کسی که در درجه و نوع او قرار دارد بیشتر باشد.

پس در مسأله قبل به دختر دختر بنابر وصیت سهم می‏دهیم ولی سهمش نباید از دختر پسر بیشتر باشد و نباید اندازه سهم پسر پسر به او داد چون از نوع او نیست چون او وقتی عصبه باشد دو برابر خواهرش یا دختر عمویش می‏گیرد پس چگونه سهم او با دختر عمو یکی است یا کمتر از آن است؟

3- باید وصیت واجب برای تمام خویشاوندان مخصوصاً نیازمندان و ناتوانان باشد و ارزیابی امر به قاضی سپرده شود مثل مسأله خواهر تنی در مسأله سابق.

و این امر عملاً با توجه به عام بودن آن نص است که مخصص قابل قبولی برای آن وجود ندارد.

ب- وقتی که قانونگزار قانون ارث در ارث ذوی الارحام به نظر اهل تنزیل که ساده تر و دارای عدالت بیشتر بود- رضایت ندادند و به نظر اهل قرابت عمل کردند که آن‌ها حقی در آن دارند، پس در وصیت واجب چرا به مشابه عمل اهل تنزیل در ارث ذوی الارحام عمل کردند؟

ششم: روش استخراج وصیت واجب:

در استخراج وصیت واجب باید مراحل زیر طی شود:

1- فرض را بر زنده بودن کسی که در حال حیات مورث مرده می‏گذاریم (از کسانی که فرع هستند و وصیت واجب به آن‌ها تعلق می‏گیرد) پس اگر وصیت واجب برای دختر دختر  محقق شد، حیات دختر را فرض می‏کنیم و او را در ضمن وارثان قرار می‏دهیم و اگر مستحق وصیت واجب پسر پسر یا دختر پسر باشد، حیات پسر را فرض می‏کنیم و اگر مستحق وصیت واجب پسر پسر پسر یا دختر پسر باشد حیات پسر پسر را فرض می‏کنیم و او را همراه وارثان قرار می‏دهیم.

2- به سهم کسی که او را زنده فرض کردیم می‏نگریم و اگر سهم او   و کمتر باشد به فرع او و افراد مستحق وصیت واجب می‏دهیم و اگر بیشتر از  باشد آن را به  می‏رسانیم و اگر مستحقان بیشتر از یک نفر باشند  وصیت میان آن‌ها تقسیم می‏شود و هر مذکری دو برابر مونث می‏گیرد.

3- آنچه را که از طریق وصیت واجب گرفته شده از مجموع ترکه کم می‏کنیم.

4- باقیمانده ترکه را میان وارثان حقیقی تقسیم ‏کینم گویی که مسأله جدید است و برای اولین بار حل می‏شود.

مثالهای زیر این مراحل را  توضیح می‏دهد:

1- زنی می‏میرد و شوهر، 2 دختر و پسر دختر که مادرش در زمان حیات مادرش مرده است از او بجای می‏ماند و 32 فدان ترکه دارد، طبق مراحل بالا این گونه حل می‏شود:

الف- حیات دختر را فرض می‏کنیم و مسأله این گونه می‏شود: شوهر، 3 دختر.

ب- مسأله را این گونه حل می‏کنیم که سهم شوهر  و 3 دختر + باقیمانده به رد است.

سهم دختر مساوی است با 8=  فدان

سهم متوفی =8 فدان که در ترکه است.

و به پسر دختر وصیت واجب داده می‏شود.

ج- آنچه را که به وصیت واجب گرفته شده از جمع ترکه کم می‏کنیم 24=8-32 فدان.

د- و باقیمانده را به وارثان حقیقی به شکل زیر تقسیم می‏کنیم:

وارثان

شوهر

2دختر

سهام


+باقیمانده به رد

اصل12

3

8+1

سهم 2=12÷24

6=3×2

18=2×9 هر دختر 9 فدان

جدول 213

2- مردی می‏میرد و پسر، پدر و دختر دختری از او بجای می‏ماند که پدرش در زمان حیات جدش مرده است و پسر پسر پسری که پدرش در زمان حیات مورث مرده است و 72 فدان ترکه دارد:

1- زنده بودن مادر دختر دختر و جد پسر پسر پسر را فرض می‏کنیم و مسأله را به شکل زیر حل می‏کنیم:

وارثان

پدر

2پسر         دختر

ملاحظات

سهام


ق. ع

5

 

اصل6

1

4             1

سهم12=6÷72

12=1×12

48=12×4    12=12×1

جدول 214

2- وقتی که به سهم هر کدام از کسانی که آن‌ها را زنده فرض کردیم، بنگریم می‏بینیم که هر پسر 24=2÷48 فدان و هر دختر 12 فدان می‏گیرد که مجموع آن 36 فدان است که نصف ترکه می‏باشد و وصیت واجب نباید از  بیشتر باشد پس باقیمانده را به آن‌ها بر می‏گرداینم 24=3÷72 و آن را این گونه تقسیم می‏کنیم که هر مذکر دو برابر مونث می‏گیرد پس پسر پسر پسر 16 فدان و دختر دختر 8 فدان می‏گیرد.

3- آنچه را که به وصیت واجب گرفته شده از مجموع ترکه کم می‏کنیم 48=24-72 فدان

4- باقیمانده را بر وارثان حقیقی به شکل زیر تقسیم می‏کنیم:

وارثان

پدر

پسر

سهام


ق. ع

اصل6

1

5

سهم8=6÷48

8 فدان

40=8×5 فدان

جدول 215

بخش سوم: تزاحم وصیت‌ها

تزاحم وصیت‌ها یعنی کثرت آن‌ها، خواه واجب باشند یا اختیاری و یا مشترک و خواه اگر وارثان اجازه ندادند کمتر از  باشد یا اگر اجازه دادند کمتر از کل ترکه باشد که حالت‌های تقسیم آن به هنگام تزاحم به شکل زیر است:

نخست: تزاحم وصیت‌های واجب:

وقتی مرد کهنسالی بمیرد و یک پسر و پسر پسری داشته باشد که پدرش در زمان حیات جدش وفات کرده باشد و پسر پسرپسری داشته باشد که پدر و جدش در زمان حیات مورث مرده باشند، در اینجا برای پسر پسر و پسر پسر پسر وصیت واجب وجود دارد و اگر حیات پدرانشان یا اصولشان را فرض کنیم مسأله به این شکل در می‏آید که شخص متوفی 3 پسر داشته و به هر کدام  ترکه می‏رسد که این بدین معناست که وصیت واجب ترکه را گرفته است پس به  كاهش پیدا می‏کند و پسر  می‏گیرد و برای کسانی که به آن‌ها وصیت شده است، هر کدام  می‏ماند یعنی برای پسر پسر  و پسر پسر پسر نیز  می‏ماند.

اگر بجای پسر پسر، پسر دختر وجود داشت، سهم او از  به نصف سهم پسر پسر پسر می‏رسید که طبق قاعده للذکر مثل حظ الانثيين است.

دوم: تزاحم وصیت‌های واجب و اختیاری:

وقتی که وصیت‌های اختیاری و واجب از  بیشتر شدند، وصيت واجب بر اختياري مقدم است. پس اگر وصیت واجب  کامل را در بر گرفت، چیزی برای وصیت اختیاری باقی نمی‏ماند مگر اینکه اجازه بدهند و این مسائل طبق مراحل قبل حل مي‏شود:

1- فرض مي‏كنيم كه از لحاظ ریاضی فقط- وصیت اختیاری وقتی که از  تجاوز نکند نافذ است و اگر از تجاوز کرد آن را به  می‏رسانیم.

2- مقدار وصیت اختیاری را از مجموع ترکه کم می‏کنیم و حاصل آن چیزی است که باید حقوق وصیت واجب و وارثان را از آن پرداخت کنیم.

3- همان مراحل وصیت واجب را مثل قبل دنبال می‏کنیم یعنی حیات شخص متوفی را فرض می‏کنیم و مقدار سهمش را مشخص مي‏كنيم و اگر از   بيشتر بود آن را به  می‏رسانیم.

4- مقدار وصیت واجب را از وصیت اختیاری یا  کم می‏کنیم و اگر چیزی باقی ماند، آن را به وصيت اختياری می‏دهیم و گرنه جز با اجازه وارثان چیزی به وصيت اختياري نمي‏رسد.

5- باقیمانده‏ای که بعد از پرداخت وصیت واجب و اختیاری یا فقط واجب می‌ماند بر وارثان و در یک مسأله جدید تقسیم می‏شود و گویی برای اولین بار حل می‏شود.

مثالهای زیر آن را توضیح می‏دهند:

1- زنی می‏میرد و شوهر، پدر، پسر و پسر پسری از او بجای می‏ماند که پدرش در زمان حیات جدش فوت کرده و به هیأت مددکاران اسلامی به  ترکه‏اش وصیت کرده که ترکه‏اش 36000 لیره است.

مراحل حل:

1- پرداخت وصیت اختیاری را فرض می‏کنیم: 12000=3÷36000

2- مقدار آن را از کل ترکه کم می‏کنیم: 24000=12000-36000

3- وصیت واجب را با فرض حیات پسر متوفی به شکل زیر حل می‏کنیم.

وارثان

شوهر

پدر

2پسر

ملاحظات

سهام



ق. ع

وصیت واجب برای پسر پسر 7000 است که کمتر از  ترکه است پس نافذ است.

اصل12

3

2

7

سهم

2000=12÷24000

6000

4000

14000 هر پسر7000

جدول 216

4- مقدار وصیت واجب را از اختیاری کم می‏کنیم و به وصیت اختیاری 5000=7000-12000 داده می‏شود پس مقدار وصیت اختیاری 5000 لیره است.

5- بعد از پرداخت سهم در وصیت چیزی که برای وارثان باقی می‏ماند 24000 لیره است که به شکل زیر حل می‏شود:

وارثان

شوهر

پدر

پسر

ملاحظات

سهام



ق. ع

تفاوت این روش با روش قبل در این است که در اینجا پسر به تنهایی 14000 لیره می‏گیرد در حالی که در روش قبل 7000 لیره می‏گرفت

اصل12

3

2

7

سهم

2000=12÷24000

6000

4000

14000

جدول 217

بنابراین سهم وارثان و وصیت شدگان به ترتیب زیر می‏باشد:

شوهر (6000)، پدر (4000)، پسر (14000)، پسر پسر (7000) و هیأت مددکاران اسلامی (5000) که در مجموع مساوی 36000 لیره است.

2- زنی می‏میرد و مادر، شوهر، خواهر پدری، خواهر مادری و پسر دختری که مادرش در زمان حیات مورث مرده از او بجای می‏ماند و دختر پسر دختر دیگری که پدر و جدش در زمان حیات مورث مرده‏اند از او بجای می‏ماند که 180فدان ترکه دارد و آن را برای خویشاوندان یتیم وصیت کرده که وارثان نیز اجازه داده‏اند.

در اینجا واجب برای پسر دختر وجود دارد نه دختر پسر چون جزء پسران طبقه اول دختران نیست همچنانکه وصیت اختیاری به ترکه وجود دارد و وارثان نیز اجازه داده‏اند پس به شکل زیر حل می‏شود:

1- پرداخت وصیت اختیاری را فرض می‏کنیم که 60=3÷180 فدان است.

2- باقیمانده ترکه 120=60-180 فدان است.

3- حیات دختر را برای پرداخت وصیت واجب به پسر دختر فرض می‏کنیم و مسأله را حل می‏کنیم:

وارثان

شوهر

مادر

خواهر تنی

خواهر مادری

دختر

سهام



ق. ع

محجوب      به سبب

وجود دختر


اصل12

3

2

1

6

سهم

10=12÷120

30

20

10

60

جدول 218

وصیت واجب مساوی  ترکه است و چیزی از برای وصیت اختیاری باقی نمی‏ماند پس به اجازه وارثان بر می‏گردیم و اگر اجازه دادند، مجموع وصیت‌های واجب و اختیاری 120=60+60 فدان می‏شود که 60=120-180 فدان برای وارثان باقی می‏ماند.

5- ترکه 60 فدانی را دوباره میان وارثان تقسیم می‏کنیم.

وارثان

شوهر

مادر

خواهر پدری

خواهر مادری

ملاحظات

سهام





خواهرمادری می‏گیرد چون فرع وارث وجود ندارد و به دلیل وجود دختر به فرض ارث نمی‏گیرد و همراه خواهر پدری عصبه می‌شود و اگر دختر وجود نداشته باشد می‏گیرد.

اصل6

عول8

3

1

3

1

سهم

7=8÷60

22=3× 7

7=1 × 7

22=3× 7

7=1 × 7

جدول 219

اما وقتی که وارثان به وصیت اختیاری برای یتیمان اجازه ندهند، فقط وصیت واجب از ترکه کم می‏شود و باقیمانده ترکه 120=60-180 فدان می‏شود و اگرآن را میان وارثان تقسیم کنیم 15-8÷120 می‏شود که سهم شوهر 45=3×15 فدان و سهم مادر 15=1×15 فدان و سهم خواهر پدری 45=3×15 فدان و سهم خواهر مادری 15=1×15 فدان است.

سوم: تزاحم وصیت‌های اختیاری:

در ماده (81) قانون وصیت آمده است که: وقتی که وصیت به خویشاوندان باشد و آنچه که در وصیت آمده است، اجرا نشود اگر در یک درجه باشند سهم آن‌ها مساوی است و اگر درجات آن‌ها اختلاف داشته باشد، فرض بر واجب و واجب بر نوافل مقدم است.

مبنی بر این ماده و آنچه که گفتیم تقسیم تزاحم وصیت‌های اختیاری به شکل زیر می‏باشد:

1- وصیت به اشخاص:

وقتی که در ترکه مساوی باشند وصیت بدون نیاز به اجازه وارثان نافذ می‏شود و اگر بیشتر شود نیاز به اجازه آن‌ها دارد، پس اگر اجازه ندادند  بر آن‌ها به صورت مساوی تقسیم می‏شود اگر روشی برای نحوه تقسیم آن پیشنهاد نشده باشد. و از طریق محاصه (عول) تقسیم می‏شود وقتی که روش تقسیم ارث در وصیت آمده باشد.

اگر شخصی بمیرد و به محمد و علی و محمود به نصف ترکه وصیت کرده باشد وارثان اجازه نداده باشند  ترکه بر آن‌ها به طور مساوی تقسیم می‏شود.

اما اگر بگوید: به  ترکه برای محمد و به  ترکه برای علی و  ترکه برای محمود وصیت می‏کنم و وارثان نیز موافق باشند و تركه 14فدان باشد آن‌ها نیز مثل وارث تلقی می‏شوند به شکل زیر:

محمد

علی

محمود

اصل6




مجموع سهام7

1

2

4

سهم2=7÷14

2=1×2

4=2×2

8=2×4

جدول 220

محاصه به قول استاد دکتر محمد بلتاجی همان نظریه عول است.[8]

2- وصیت به خویشاوندان:

وقتی که به بعضی از خویشاوندان وصیت شود و به روش معینی برای تقسیم آن اشاره شده باشد مثل اینکه بگوید: نصف ترکه برای سرپرستی یتیمان به انجمن شرعی داده شود و به انجمن حفظ قرآن کریم  ترکه داده شود و وارثان نیز اجازه داده باشند، به طور کامل تقسیم می‏شود ولی اگر اجازه نداده باشند وصیت اختیاری در حد  نافذ است که دو برابر آن به سرپرست یتیمان داده می‏شود و به انجمن حفظ قرآن نصف آن‌ها داده می‏شود.

مثلاً اگر ترکه18 فدان باشد  آن 6 است و 4 فدان به سرپرستی یتیمان و 2 فدان به انجمن حفظ قرآن کریم داده می‏شود.

اما اگر روشی برای سهم یکی از خویشاوندان پیشنهاد نشده باشد، فرائض بر واجبات بر نوافل مقدم است پس اگر به نصف ترکه‏اش برای کسی که به جای او حج بگذارد، یا کسی که به جای او زکات می‏دهد  یا برای مسجد محله وصیت کند وارثان او بر بیشتر از  موافق نباشند،  به کسی داده می‏شود که به جای او به حج می‏رود و باقیمانده آن به کسی داده می‏شود که بجای او زکات می‏پردازد و اگر چیزی باقی ماند به مسجد می‏رسد و اگر چیزی باقی نماند به مسجد چیزی نمی‏رسد.

3- وصیت به خویشاوندان و اشخاص:

در یادداشت قانون وصیت آمده است که: وقتی که وصیت برای خویشاوندان با وصیت برای اشخاص اجتماع داشته باشد و سهام آن‌ها ذکر نشده باشد، موصی به میان آن‌ها به طور مساوی تقسیم می‏شود و اگر بگوید که:  اموالم براي حج و زكات و فقرا و زید باشد  تركه به چهار قسمت تقسيم مي‏شود و اگر سهام را نام ببرد و محل وصیت (موصی به) گنجایش آن را نداشته باشد، محل وصیت (موصی به) به  نسبت سهام میان آن‌ها تقسیم می‏شود.

پس کسی که 24 فدان ترکه داشته باشد و قبل از مرگش به  اموالش برای کسی که بجای او به حج رود و برای کسی که نذر او را ادا کند و برای فقرای آن شهر و برای پسر خواهرش وصیت کند خواه وارثان موافق بیشتر از  باشند یا نه، وصیت به طور مساوی میان آن‌ها تقسیم می‏شود. پس اگر با نصف ترکه موافقت کردند وصيت 12 فدان است و به هر كدام 3 فدان می‏رسد و اگر موافقت نکردند وصیت 8 فدان است به هر نفر 2 فدان می‏رسد.

و اگر سهام معین باشد طبق دستور و به طور کلی  میان آن‌ها تقسیم می‏شود نه به صورت مساوی.


تمرینات فصل نهم

سؤال سی و پنجم: تفاوت عبارت زیر را بیان کنید؟

1- وصیت واجب و اختیاری.

2- وصیت برای وارث و غیروارث.

3- وصیت به اندازه سهم وارث معین و غیرمعین.

سؤال سی و ششم: چرا مقدار وصیت اختیاری را از ترکه، قبل از اجرای وصیت واجب فقط به صورت ریاضی در می‏آوریم؟

سؤال سی و هفتم: انواع وصیت‌های اختیاری را نام ببرید؟

سؤال سی و هشتم: مشروعیت وصیت واجب را از لحاظ فقهی بررسی کنید؟

سؤال سی و نهم: مراحل کاربردی حل مسائل تزاحم وصیت‌های واجب و اختیاری کدامند؟

سؤال چهلم: مسائل:

1- زنی می‏میرد و شوهر، خواهر مادری، مادر و جده پدری از او بجای می‏ماند و به اندازه سهم یکی از وارثان برای مؤسسه کمک به پناهندگان وصیت می‏کند و ترکه‏اش 420000 می‏باشد.

2- مردی می‏میرد و پدر، مادر، 2دختر و پسر پسر از او بجای  می‏ماند که 252000 لیره ترکه دارد و به انجمن حفظ قرآن شهرش به اندازه سهم پدر وصیت می‏کند.

3- مردی می‏میرد و مادر، 2دختر، پسر دختر و دختر پسر از او بجای می‏ماند و 48000 لیره ترکه دارد.


خاتمه

مراحل کاربردی حل مسائل ارث و وصیت

وقتی که یک مسأله بر ما عرضه شد بهتر است که مراحل زیر را به ترتیب طی کنیم تا به راه‏حل صحیح برسیم، و مسأله‏ای را بررسی می‌کنیم و از طریق این مسأله مراحل حل را نشان می‏دهیم:

مردی می‏میرد و 2زن یکی مسلمان و دیگری مسیحی از او بجای می‏ماند و پدر پدر، پدر، دایی تنی، 2دختر، 2دختر پسر و پسر پسر پسر از او بجای می‏ماند و 2000 لیره ترکه داشته که 500 لیره نیز بدهکار بوده و 160 لیره نیز هزینه کفن و دفن او می‏شود و به  ترکه‏اش برای سرپرستی یتیمان به وسیله انجمن شرعی وصیت کرده است.

مراحل حل:

1- در ابتدا هزینه‏های کفن و دفن شخص مرده از ترکه او کم می‏شود و سپس بدهی‌هایش پرداخت می‏شود که جمعاً:

660=500+160  و 1440=660-2000 باقیمانده

2- از باقیمانده ترکه مقدار وصیت که  است کم می‌شود. 480=3÷1440 پس 960=480-1440 باقی می‏ماند.

3- سپس به وارثان می‏نگریم و ترکه را بر آن‌ها تقسیم می‏کنیم:

الف- صاحبان فروض و سهام معین که 2دختر و پدر هستند.

ب- عصبه‏ها که در اینجا بالغیر هستند (دختر پسر همراه پسر پسر پسر) را مشخص می‏کنیم هر چند که در درجه پاینتری از دختر پسر قرار دارد ولی چون محتاج او است، مبارک است.

ج- ذوی الارحام که در اینجا دایی است و به دلیل وجود یکی از صاحبان فروض یا عصبه‌ها ارث نمی‏گیرد.

د- مستحقین وصیت واجب را معلوم می‏کنیم که در اینجا اگر چیزی برای دو دختر پسر و پسر پسر پسر باقی نماند مستحق وصیت واجب هستند که به اندازه سهم اصولشان به شرط اینکه مجموع دو وصیت از  بیشتر نباشد، می‏شوند.

4- بعد از این تقسیم کسانی را که از ترکه ارث می‏برند، معلوم می‏کنیم که عبارتند از:

الف- کسانی که یکی از موانع ارث را داشته باشند از جمله اختلاف دین یا قتل یا ... که در اینجا زن مسیحی به علت اختلاف دین از دایره وارثان خارج می‏شود.

ب- کسی که به علت وجود دیگری به طور کامل محجوب می‏شود مثل جد که به دلیل وجود پدر حجب می‏شود.

ج- کسانی که جزو ذوی الارحام باشند، اگر صاحبان فروض یا عصبه‌ها وجود داشته باشند ذوی الارحام ارث نمی‏برند که در اینجا دایی این گونه است.

5- باقیمانده را طبق جدول زیر حل می‌کنیم:

مراحل

وارثان

زن

پدر

2دختر

2دخترپسر    پسر پسر پسر

(5)

سهام




ق. ع

(6)

اصل24

3

4

16

1    (مذکر دو برابر مونث )

(7)

سهم40=24÷96

120=3×40

160=4×40

640=16×40

20                  20

هر دختر 10 سهم می‏گیرد

جدول 221

6- اصل مسأله را پیدا می‏کنیم. 24=2÷6×8 چون 6 و 8 بر 2 بخش پذیر هستند پس اصل را در سهم هر وارث ضرب می‏کنیم.3= سهم زن، 4=  سهم پدر، 16=  سهم 2دختر، و باقیمانده سهم دختر پسر و پسر پسر پسر است که مساوی است با 1=24-(3+4+16).

7- سهم هر وارث را با تقسیم ترکه (بعد از هزینه کفن و دفن و پرداخت بدهی‌ها و وصیت‌ها) نسبت به اصل مسأله پیدا می‌کنیم.

یعنی 40=24÷960 پس حاصل را در سهم زن 120=40×3 لیره و سهم پدر 160=4×40 لیره و در سهم 2 دختر 640=16×40 لیره و در سهم پسر پسر پسر و 2دختر پسر 40=1×40 ضرب می‏کنیم که در اینجا هر مذکر دو برابر مؤنث سهم دارد پس پسر پسر پسر 20 لیره و 2 دختر پسر نیز 20 سهم دارند که هر دختر 10 لیره می‌گیرد.

8- برای تأکید از صحت و درستی مسأله تمام آنچه را که وارثان گرفته‏اند با هم جمع می‌کنیم تا ببینیم که آیا با ترکه مساوی است یا نه؟ و اگر مساوی بود مسأله صحیح است 960=40+640+160+120 .

ملاحظات عمومی:

1- عول فقط در مسائلی پیش می‏آید که اصل آن (6، 12، 24) باشد و در حالت عول لازم است که ترکه بعد از عول بر اصل تقسیم شود پس اگر اصل 24 باشد و به 27 عول پیدا کند و ترکه54 فدان باشد سهم با تقسیم 2=27÷54 است نه تقسیم 54 بر 24.

2- در هنگام تصحیح سهم با تقسیم مجموع ترکه بر اصل بعد از تصحیح بدست می‏آید. پس اگر اصل 6 باشد و با تصحیح به 18 برسد و ترکه 36 فدان باشد، سهم با تقسیم 36 بر 18 به دست می‏آید 2=18÷36 نه با تقسیم 36 بر 6.

3- حالت‌هایی برای حل بعضی از مسائل وجود دارد که باید مسأله دوبار حل شود گویی که دو مسأله جدا از هم هستند، مهمترین آن‌ها عبارتند از:

الف- ارث جنین یک بار بر فرض مذکر بودن و بار دیگر بر فرض مونث بودن وبالاترین سهم برای جنین در نظر گرفته می‏شود و حداقل سهم به وارثان داده می‏شود.

ب- ارث مفقود یک بار بر فرض زنده بودنش و بار دیگر بر فرض مرگش که بالاترین سهم برای او در نظر گرفته می‌شود و مثل جنین کمترین سهم به وارثان داده می‌شود.

ج- ارث خنثی که یک بار بر فرض مذکر بودن و بار دیگر بر فرض مونث بودن حل می‏شود. سپس حداقل سهم به خنثی داده می‏شود و بالاترین سهم به وارثان داده می‏شود بر عکس ارث جنین و مفقود.

د- وصیت‌های واجب بر اساس اینکه اصل مستحق آن زنده است حل می‏شود، پس سهم اصلش در حدود  حل می‏شود سپس مسأله بر وارثان حقیقی و بعد از کم کردن قیمت وصیت واجب از اصل ترکه حل می‏شود.

4- در وصیت به اندازه سهم یکی از وارثان، ما موصی له را مثل یکی از آن‌ها تلقي مي كنيم يا اگر وارث معینی نباشد سهمش به اندازه حداقل سهم وارثان است، و سهم او نیز به مجموع سهام وارثان اضافه می‏شود، پس اگر در مسأله قبل مردی به زن مسیحی‏اش به اندازه سهم زن مسلمانش وصیت کند او نیز 3 سهم دارد و اصل  مسأله با در نظر گرفتن وصیت 27=3+24 می‏شود و سهم با تقسیم ترکه بر 27 به دست می‏آید نه 24.

5- غالباً اکثر مسائل باید دوبار حل شوند تا احتمال خطا و اشتباه کم باشد خواه در ارث و خواه در امور ریاضی.

اللهم صل علی سیدنا محمد عبدک و نبیک و رسولک النبی الأمی و علی آله و صحبه و سلم تسلیماً عدد ما احاط به علمک و خط به قلمک و احصاه کتابک و ارض اللهم عن ساداتنا ابی بکر و عمر و عثمان و علی و عن الصحابة اجمعین، و عن التابعین باحسان الی یوم الدین، سبحان ربک رب العزه عما یصفون و سلام علی المرسلین و الحمدلله رب العالمین.




[1]- شرح النووی علی صحیح مسلم، 5/157.

[2]- المحلی، ابن حزم، 9/314، مسأله شماره 1751.

[3]- همان، 9/315.

[4]- همان، 9/315.

[5]- الام، شافعی، 4/111، مبحث الوصیة للقرابة.

[6]- احکام المواریث، ص398.

[7]- المحلی، ابن حزم، 9/313 مسأله شماره 1750.

[8]- فی المیراث و الوصیة 274.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...