شیخ عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب / میگوید: راجع به اهل بیت و حکم ازدواج فاطمیه با
غیر فاطمیه از اهل علم سؤال شد؟ در پاسخ اعلام داشتند: بدون شک در قرآن و سنت
پیامبر ص محبت و مودت اهل بیت همانند یک واجب دینی اعلام شده، بنابراین محبت و
مودت ورزیدن نسبت به آنها واجب و ضروری است، اضافه بر آن لازم است بدانیم که
اسلام با نگاهی مساوی به همهی مردم مینگرد، پس جز به تقوی هیچ احدی بر دیگری
برتری ندارد، اما احترام، تقدیر و اجلال اهل بیت و سایر علما همانند یک حکم شرعی
واجب است و هنگامی که با کسانی همسطح خود از نظر سن و علم گرد میآیند نشاندنشان
در صدر مجلس، جلو انداختن آنها در احترام و راه رفتن و ... لازم و ضروری میباشد([1]).
باز میگوید([2]):
ما معتقد هستیم که علی بن ابیطالب از معاویه چه رسد به بنی امیه و بنی عباس
بیشتر شایستگی مقام خلافت را داشتند، و همچنین معتقد هستیم که حسن و حسین سید و
سرور جوانان بهشت میباشند، زیرا از پیامبر ص روایت شده که فرمودند: «الْحَسَنُ
وَالْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ». «حسن و حسین سید و سرور جوانان بهشت هستند».
و معتقدیم که آنها از یزید، بنی امیه و بنی
عباس بیشتر شایستگی مقام خلافت را داشتند.
و باز در کتاب موسوم به «جواب
أهل السنة النبویة في نقض کلام الشیعة والزیدیة» اهل بیت را در حد گستردهای تمجید و تعریف نموده و بیان داشته که مذهب
اهل سنت و جماعت به طور عام و علماء نجد به طور خاص بر آن است که نسبت به اهل
بیت نهایت محبت و مودت دارند و جایگاه واقعی خود را به آنها بازمیگردانند و
تمامی افترا و تهمتهایی که از جانب اهل بدعت بدانها نسبت داده شده لغو و باطل
مینمایند... و از جمله سخنان ایشان در این خصوص به طور مختصر و کوتاه عبارت
است از:
اهل سنت و جماعت که مطابق قرآن و سنت موضعگیری
مینمایند از همهی مردم بیشتر نسبت به اهل بیت محبت میورزند و پیروی کردن از
آنها را مایهی افتخار و سرافرازی خود قلمداد مینمایند([3]).
و میگوید: همهی
اهل سنت ولایت علی و اهل بیت را میپذیرند و او را بر معاویه و کسانی که از
معاویه نیز بزرگتر هستند تفضیل و برتری میدهند...([4]).
و بیان داشته: سایر اهل سنت و جماعت ولایت
علی و اهل بیت را پذیرفته و آنها را دوست دارند و در برابر بنی امیه - که علی
را ناسزا میگویند- موقف نشان میدهند و آنها را از آنکار بازمیدارند، و
کتابهایشان را با ثناگویی و اعلام محبت و مولات ایشان آراستهاند، و فضیلت علی و
اهل بیت در همهی کتابهای حدیث نیز ذکر شده است([5]).
و باز گفته: اما سخن ایشان (اعتراض گیرنده): و از این رو
شافعی هنگامی که بدعتگذاری را در میان اهل حق مشاهده نمود، فرمودند:
إن کان رفضا حب آل محمد
|
|
فلیشهد الثقلان إني رافضي
|
«اگر دوستی خاندان محمد رافضى بودن
است، پس باید جن و انس گواهی دهند كه من رافضى هستم».
همهی اهل سنت و
بسیاری از بدعتگرایانی همچون معتزله، مرجئه و غیره همین سخن شافعی را بیان داشتهاند.
و همچنین همانند
برخی از علما میگویند:
إن کان نصبا حب صحب محمد
ج |
|
فلیشهد الثقلان أني ناصبي
|
«اگر دوستی اصحاب محمد نشانه ناصبى
بودن است، پس باید جن و انس گواهی دهند به اینکه من ناصبى هستم».
بیت نخست: خوارج و برخی از بنی امیه را مخاطب قرار میدهد که نسبت به علی و اهل
بیت ایشان نفرت و کینه به دل داشتند، و برخی از آنها کفر اهل بیت را اعلام میداشتند.
و اما بیت دوم: رافضه و زیدیه را مخاطب قرار میدهد
که برخی از اصحاب پیامبر ص را مورد نفرت و دشمنی خویش قرار میدادند...([6]).
و ایشان گفتهاند: اما آن دسته و گروهکی از بنی امیه که علی t را مورد لعن و نفرت خویش قرار میدادند از نظر اهل سنت ظالم و
فاسق محسوب میگردند، و اهل سنت از طریق تبلیغات و نقل روایتهای صحیحی راجع به
فضیلت علی t با آنها
به مبارزه پرداختهاند.
آنها میخواستند با
این کار زشت و شنیع خود، از مقام و منزلت علی t بکاهند و محبت و مودت ایشان را از دل مردم بیرون آورند، اما
خداوند خلاف هدف و انگیزهی آنها را برای علی t به ارمغان آورد و به مقام وی افزود. و اهل سنت و جماعت نیز
فضائل ایشان را ظاهر نمودند و آن را در میان مردم منتشر کردند، پس در میان تودهی
مردم چه رسد به افراد ویژه، مشهور گشت و در نتیجه همهی اهل سنت نسبت به او
محبت و مودت میورزند و ولایت او را میپذیرند...([7]).
و باز میگوید:
بسیاری از اهل سنت معتقد هستند که علی t در جنگ با معاویه t و همراهانش بر حق بوده است، و همهی آنها متفق هستند بر اینکه
علی t از
معاویه t و همراهانش به حق نزدیکتر بودهاند([8]).
و بیان میدارد:
ماجرای حسین t و اهل
بیت ایشان مایه رفعت درجه و امتیازات او در برابر خداوند متعال میباشد([9]).
و در پاسخ به
اعتراضی راجع به انحراف اهل سنت و جماعت از اهل بیت چنین بیان داشته:
این یک دروغ واضح و
روشنی علیه اهل سنت و جماعت میباشد، زیرا آنها از اهل بیت منحرف نگشتهاند، بلکه
از اصول دین آنها محبت، موالات و صلوات بر اهل بیت نبوی در نماز و ... میباشد، و
تنها جهت دوری از طولانی شدن بحث، از نقل قول آنها راجع به این قضیه صرفنظر مینماییم([10]).
و میگوید: کسانی
که در حق اهل بیت ظلم و ستم روا میدارند و با آنها و یا اینکه با یکی از آنها
به جنگ و ستیز میپردازد از منظر اهل سنت و جماعت همانند ستمگر و ظالم شناخته میشود
و هرگز بدانها محبت و مودت نمیورزند، بلکه نهایت عداوت و دشمنی را با آنها در میان
میگذارند و آنها را لعنت و نفرت میکنند، و کتابهای اهل سنت را میبینیم که نسبت
به اهل بیت نهایت ادب و ثناگویی را رعایت نموده و برایشان دعای خیر خوانده([11]).
و بعد از نقل
احادیثی راجع به فضیلت اهل بیت میگوید: این احادیث بیانگر این است که اجماع اهل
بیت همانند حجتی تلقی میشود و اینکه آنها بر باطل گردهم نمیآیند، زیرا خداوند
آنها را از باطل محفوظ میدارد همانگونه که امت اسلامی را بر گمراهی گرد نمیآورد([12]).
و گفته: اهل سنت
نسبت به اهل بیت پیامبر ص
محبت و مودت میورزند و به تمامی صفاتی که در قرآن برای خداوند ذکر شده ایمان
دارند تا آنجا که میگوید: زیرا اهل بیت از کتاب خدا جدا نگشته و با آن مخالفت
نمینمایند، همچنانکه در حدیث آمده که پیامبر ص فرمود: «وَلَنْ
يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ». «آنها هرگز از هم نمیشوند تا
کنار حوض کوثر مرا ملاقات كنند»([13]).
و بیان میدارد:
و اما ادعای اینکه اهل سنت نسبت به ناسزاگویی در حق علی t اعلام رضایت نمودهاند یک دروغ و تهمت محض است و هیچ کس در این
خصوص شک و شبههای ندارد، زیرا آنها از قدیم الایام تا به امروز با هر گونه
ناسزاگویی در حق علی t به جنگ
و ستیز پرداختهاند..([14]).
و پیرامون مسأله استسقاء گفته: فقهای اهل سنت
گفتهاند: توسل به افراد صالح جهت استسقاء سنت و مستحب میباشد، و بهتر و افضلتر
این است که افراد صالح و نیکوکار را از میان خویشان پیامبر انتخاب نماییم([15]).
و
باز نقل شده که راجع به آیهی: ﴿وَمَن يُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَيَتَّبِعۡ
غَيۡرَ سَبِيلِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ [النساء: 115]. «كسى
كه بعد از آشكار شدن حق، با پيامبر مخالفت كند، و از راهى جز راه مؤمنان پيروى
نمايد».
از
شیخ عبدالله بن محمد سؤال شد: آنهایی که خداوند دستور داده از راه و منهجشان
پیروی شود چه کسانی هستند؟ اگر در پاسخ بگویید: آنها اصحاب پیامبر ص و رهروان
منهج و روش آنهایند. باز میپرسیم: آیا علی بن ابی طالب، حس و حسین، صادق، باقر،
نفس زکیه، حسن بن حسن و امثال آنها از نسل علی و فاطمه y از همان
مؤمنانی محسوب میباشند که خداوند مخالفت با منهجشان را نکوهیده است؟ یا اینکه
آنها جزو این افراد محسوب نمیگردند؟
در پاسخ فرمودند: علی بن ابی طالب، حسن و حسین، طلحه
و زبیر، اصحاب بدر، معاویه بن ابوسفیان و همراهانش از اهل شام y اصحاب پیامبر ص هستند، لذا قائل به
ولایت همهی آنها هستیم، از اختلافات آنها دوری میگزینیم و از خداوند طلب مغفرت
برای اشتباهاتشان مینماییم، همانگونه که خداوند به ما دستور داده: ﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ
بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا
بِٱلۡإِيمَٰنِ﴾ [الحشر: 10]. «(همچنين)
كساني كه بعد از آنها (مهاجران و انصار) آمدند و ميگويند: پروردگارا! ما و
برادرانمان را كه در ايمان بر ما پيشي گرفتند بيامرز».
و همان سخن برخی از علما را تکرار میکنیم که گفتهاند:
إن کان نصبا حب صحب محمد
|
|
فلیشهد الثقلان أني ناصبي
|
«اگر دوستی اصحاب محمد نشانه ناصبى بودن است، پس باید جن
و انس گواهی دهند به اینکه من ناصبى هستم».
و در برابر کسانی که به دشمنی و نفرت و تبری
از اهل بیت دستور میدهند، همان سخن برخی از علما را تکرار مینماییم که گفتهاند:
إن کان رفضا حب آل محمد
|
|
فلیشهد الثقلان إني رافضي
|
«اگر دوستی خاندان محمد رافضى بودن است، پس باید جن و انس
گواهی دهند كه من رافضى هستم».
و
اما سخن شما که میپندارید: ما منکر علم، دانش، اقوال و مذهب اهل بیت میباشیم و
با مذهب زیدی (زید بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب y) مخالف هستیم، این یک دروغ و بهتان بزرگی علیه ما است، زیرا زید
بن علی از نظر ما جزو علماء این امت میباشد، لذا هرگونه منقولات صحیحی از او که
موافق قرآن و سنت باشد با دل و جان آن را میپذیریم، و هر آنچه مخالف قرآن و سنت
باشد هرگز بدان تن نمی دهیم، همچانکه با اقوال سایر ائمه نیز چنین برخورد مینماییم([16]).
خوانندهی گرامی:
با قلب و بینشی پر از محبت حق و حقیقت.. گوشهایی متنفر از شنیدن دروغ و بهتان و
چشمانی که عاشق برهان و دلیل است به نکات زیر توجه کن:
آیا کسی که محبت و موالات اهل بیت را واجب و
ضروری میداند ممکن است که آنها را مورد نفرت و کینه قرار بدهد؟
آیا معقول است کسی که محبت و موالات اهل بیت
را همانند اصلی از اصول دین قرار داده با آنها به دشمنی و حداوت بپردازد؟
آیا ممکن است کسی که اجماع اهل بیت را حجت
قلمداد نموده و اعلام داشته آنها بر گمراهی گرد نمیآیند با اهل بیت به مخالفت
بپردازد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر