توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۳۹۹ فروردین ۳۰, شنبه

اندکی تأمل و تحقیق


این بود زندگی نامه‌ی این شیخ بزرگوار از زبان همنشینان و کسانی که آگاه‌ترین مردم به حال ایشان بودند؛ اما همچنانکه بیان کردیم هر مصلح و اصلاحگری، دشمنان و بد خواهانی دارد، از پیامبران گرفته تا سایر دعوتگران که چون چیزی بر خلاف واقعیت قوم و هم عصرانش آورده‌اند با انواع اذیت و آزار روبرو شده‌اند، و دشمنان و بدخواهانش او را از یک کمان نشانه‌ کردند و آماج تیرهای خود قرار دادند، اما در برابر وی نیزه‌ و تیر شکست خوردند و او پایدار ماند؛ شاعر چه نیکو سروده است:
کناطح صخرة یوما لیوهنها


فلم یضرها وأوهی قرنه الوعل

«همچو شاخ‌زن به صخره که روزی مى‏خواست آن را ضعیف کند، اما بی‌فایده بود و شاخ خودش ضعیف و نابود مى‏شد».
خداوند، بر مقامش افزود و دشمنان و کینه‌توزانش را رسوا ونابود گرداند، تمام جهان «محمد بن عبدالوهاب» را مى‏شناسد، ولی چه کسی ابن جرجیس یا ابن داود زبیری یا قبانی یا لکنهوری یا نبهانى و ...  را می‌شناسد.
علی رغم تمامی این افترائات و کینه‌توزیها، شیخ همانند نشانه‌ی هدایت و مجدد قضایای دینی در این عصر باقی ماند، چه راست گفت خداوند والا مرتبه: ﴿كَذَٰلِكَ يَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡحَقَّ وَٱلۡبَٰطِلَۚ فَأَمَّا ٱلزَّبَدُ فَيَذۡهَبُ جُفَآءٗۖ وَأَمَّا مَا يَنفَعُ ٱلنَّاسَ فَيَمۡكُثُ فِي ٱلۡأَرۡضِۚ كَذَٰلِكَ يَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَالَ [الرعد: 17]. «خداوند، حق و باطل را چنين مثل مى‏زند!- اما كفها به بيرون پرتاب مى‏شوند، ولى ‏آنچه به مردم سود مى‏رساند (آب يا فلز خالص) در زمين مى‏ماند، خداوند اينچنين مثال مى‏زند».
بنابراین خواننده گرامی باید بداند که هر یک از دشمنان گمراه که در مورد این شیخ مطلبی نوشته‌اند، صاحبان منافع شخصی و مناصب دنیوی بوده‌اند و در دروغ و بهتان به او و اشاعه تبلیغات منفی و منزجرکننده بر علیه او هم آهنگ بوده‏اند، و کسانی نیز که بعد از آنان آمده‌اند به‌ تقلید از اجدادشان امام را نکوهیده‌اند، بدون اینکه‌ به نوشته‏ها، کتاب‌ها، اقوال و مقاله‌‌هایش مراجعه‌ کنند و از هرگونه‌ دروغ و افترائی نسبت به این مصلح و اصلاحگر واقف شوند، چون این همان منهج علمی حقیقی است برای کسی که بخواهد اعتقاد و اقوال دیگران را بشناسد.
قبل از شروع به نقل اقوال ایشان در رابطه با اهل بیتy امری را که چه بسا برخی آن را دو پهلو و مشکوک پنداشته‌اند، یادآور مى‏شویم و آن این است که چرا شیخ در رابطه با اهل بیت و جایگاه و منزلتشان نوشته‌ای جداگانه نداشته‌اند؟ به امید توفیق اینگونه پاسخ مى‏دهیم که:
اولاً: در عصر شیخ -به دلیل عدم آگاهی از کتاب خدا و سنت رسولش و عدم فهم صحیح مردم- قضایایی از قبیل خواندن غیر خدا، پناه بردن به اولیا و صالحین و عبادت قبرها رایج بود، و دشمنی و معاندت با اهل بیت در روزگار او چنان شایع نبوده‌ است، بنابر این در مورد چیزهایی که او را آزار مى‏داد از قبیل دوری از حقیقت توحید و عدم شناخت شرک به‌ نوشتن و کتابت پرداخت.
ثانیاً: شیخ / از اهل سنت و همکار جماعتی بود که از حقوق خاندان پیامبر ص اطلاع کافی داشتند و از اقوال امامانشان فضایل آنها را در کتابهایش نقل می‌کردند.
در صحیحین و در سنن و مسانید و همچنین در کتاب‌های فضایل اصحاب، فضایل اهل بیت وجود دارد، و این کتاب‌ها در بیان اعتقاد شیخ در رابطه با آنچه که از رسول الله ص صحیح باشد مورد اعتماد ایشان بود.
ثالثاً: لازم نیست که هر دانشمندی ‏در رابطه‌ با فضایل اهل بیت کتابی را تألیف کند، تا  از اهل سنت و جماعت محسوب شود! زیرا اینک افرادی همچون نووی، ابن حجر و بسیاری دیگر هستند که هیچ یک از آنها در مورد اهل بیت تألیف مستقلی را ندارند، و هیچ‌یک از ائمه‌ی چهارگانه‌ (ابوحنیفه‌، مالک، شافعی و امام احمد -رحمهم الله‌-) در خصوص اهل بیت چیزی را به‌ نگارش در نیاورده‌اند.
اکنون به نقل متونی از اقوال شیخ راجع به‌ بیان محبت او نسبت به اهل بیت رسول الله ص می‌پردازیم، لازم به‌ یادآوری است که‌ این اقوال را در عناوین قرار داده‌ام تا فهم متون و ترتیب افکار برای خواننده آسان گردد و با استعانت از خداوند سخن ر ا آغاز مى‏كنم.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...