توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۳۹۹ فروردین ۲۷, چهارشنبه

نگاهي به آياتي كه درباره منافقان نازل شده است


قبلاً‌ گفتيم كه صحابه گروهي ديگر غير از منافقان هستند بنابراين ستايشي كه در قرآن براي صحابه آمده و اعلام خداوند به اين كه آنان را تزكيه نموده، در هيچ صورتي شامل منافقان نمي‌شود.
قبلاً اين آيه را ذكر كردم كه خداوند متعال مي‌فرمايد: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١٠٠ وَمِمَّنۡ حَوۡلَكُم مِّنَ ٱلۡأَعۡرَابِ مُنَٰفِقُونَۖ وَمِنۡ أَهۡلِ ٱلۡمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى ٱلنِّفَاقِ [التوبة: 100-101].
آيا كساني كه به آنان مژده داده شده كه تا ابد در بهشت مي‌ماند با كساني كه خداوند فرموده دوبار عذاب خواهند شد، برابرند؟!!.
با بيان آياتي كه درباره‌ي منافقان نازل شده، صفاتي كه آنان را از صحابهy متمايز مي‌كند آشكار مي‌شود، و مجالي براي متصف كردن منافقان به صفات صحابهy باقي نمي‌ماند، زيرا هر گروهي از آنان صفات و ويژگيهاي مشخص دارند كه آنان را از يكديگر تفكيك مي‌كند.
خداوند در سوره‌ي توبه چند جا از منافقان سخن گفته و فرق ميان منافقان و صحابهt را بيان فرموده است، مثلاً مي‌فرمايد:
﴿إِنَّمَا ٱلسَّبِيلُ عَلَى ٱلَّذِينَ يَسۡتَ‍ٔۡذِنُونَكَ وَهُمۡ أَغۡنِيَآءُۚ رَضُواْ بِأَن يَكُونُواْ مَعَ ٱلۡخَوَالِفِ وَطَبَعَ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ ٩٣ يَعۡتَذِرُونَ إِلَيۡكُمۡ إِذَا رَجَعۡتُمۡ إِلَيۡهِمۡۚ قُل لَّا تَعۡتَذِرُواْ لَن نُّؤۡمِنَ لَكُمۡ قَدۡ نَبَّأَنَا ٱللَّهُ مِنۡ أَخۡبَارِكُم [التوبة: 93-94].
«سرزنش بر آنان است كه با آن كه توانگرند از تو اجازة «ماندن» ‌مي‌طلبند، خشنود شدند به آن كه با زنان خانه نشين همراه باشند. بر دلهايشان مهر نهاده شد پس آنان نمي‌دانند، چون به سوي آنان باز آييد، نزد شما عذر مي‌خواهند، بگو: عذر نخواهيد هرگز «سخن» شما را باور نمي‌داريم به راستي كه خداوند ما را از «برخي» خبرهايتان آگاه نموده است».
ببين كه چگونه از حضرت پيامبرص و صحابهy هنگامي كه از غزوه تبوك برگشتند، معذرت خواهي كردند تعداد صحابه به تقريباً 30000 نفر بود، بنابراين صحابه و منافقان با هم فرق داشتند.
خداوند دروغ بودن ادعاي منافقان را اينگونه بيان مي‌فرمايد: ﴿وَيَحۡلِفُونَ بِٱللَّهِ إِنَّهُمۡ لَمِنكُمۡ وَمَا هُم مِّنكُمۡ وَلَٰكِنَّهُمۡ قَوۡمٞ يَفۡرَقُونَ ٥٦ [التوبة: 56].
«به خدا سوگند مي‌خورند كه آنان از «زمره» شما هستند، ولي آنان از شما نيستند بلكه آنان گروهي‌اند كه مي‌ترسند».
ببين كه چگونه منافقان براي صحابهy سوگند مي‌خورند كه از آنانند، اما خداوند در پي آن خبر مي‌دهد كه منافقان از صحابهy نيستند، سبحان‌الله چگونه مسلماني مي‌تواند جرأت كند و اصحاب رسول الله ص را به نفاق متهم كند، در صورتي كه خداوند متعال از صحابهy دفاع نموده و منافقاني را كه خود را جزو صحابهy اعلام كردند، رد كرده است!!.
علامت كلي منافقان اين است كه براي جهاد نمي‌روند، به اين خاطر اجازه مي‌خواهند كه در خانه بمانند، همان گونه كه خداوند مي‌فرمايد:
﴿إِنَّمَا يَسۡتَ‍ٔۡذِنُكَ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَٱرۡتَابَتۡ قُلُوبُهُمۡ فَهُمۡ فِي رَيۡبِهِمۡ يَتَرَدَّدُونَ ٤٥ ۞وَلَوۡ أَرَادُواْ ٱلۡخُرُوجَ لَأَعَدُّواْ لَهُۥ عُدَّةٗ وَلَٰكِن كَرِهَ ٱللَّهُ ٱنۢبِعَاثَهُمۡ فَثَبَّطَهُمۡ وَقِيلَ ٱقۡعُدُواْ مَعَ ٱلۡقَٰعِدِينَ ٤٦ [التوبة: 45-46].
«فقط آنان از تو اجازه مي‌خواهند كه به خداوند و روز قيامت ايمان نمي‌آورند و دلهايشان شك آورده است پس آنان در شك خود سرگردان مي‌شوند و اگر «به راستي» آهنگ بيرون آمدن داشتند حتماً براي آن ساز و برگي فراهم مي‌ديدند ولي خداوند رويكرد آنان «براي رهسپار شدن به جهاد» را خوش نداشت پس آنان را از حركت باز داشت و گفته شد: با «خانه» نشينان «در خانه» بنشينيد».
و برخي از منافقان بيم وقوع در فتنه را دستآويز خود قرار مي‌دهند، خداوند مي‌فرمايد:
﴿وَمِنۡهُم مَّن يَقُولُ ٱئۡذَن لِّي وَلَا تَفۡتِنِّيٓۚ أَلَا فِي ٱلۡفِتۡنَةِ سَقَطُواْۗ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةُۢ بِٱلۡكَٰفِرِينَ ٤٩ [التوبة: 49].
«و كسي از آنان هست كه مي‌گويد: به من اجازه ده و مرا به فتنه مينداز. بدانكه در فتنه افتاده‌اند و به راستي كه جهنم فراگير كافران است».
البته امكان دارد كه تعداد انگشت شماري از منافقان به قصد شايعه پراكني و يا مال غنيمت و همراه با صحابهt براي جنگ بيرون بروند، لذا مي‌بينيم كه خداوند اين تعداد اندك منافقان را كه با حضرت پيامبرص بيرون رفتند، و از اصحابy عيبجويي كردند، از ياد نبرده، بلكه آنان را رسوا كرده و آنچه را كه در دل داشتند برملا ساخته است، آنگاه كه صحابهy را مسخره كردند و گفتند: ما هرگز مردماني شكم گنده‌تر، دروغوتر و بزدل‌تر از اينها نديده‌ايم، بلا فاصله خداوند اين آيه‌ها را در باره‌ي آنان نازل فرمود: ﴿يَحۡذَرُ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيۡهِمۡ سُورَةٞ تُنَبِّئُهُم بِمَا فِي قُلُوبِهِمۡۚ قُلِ ٱسۡتَهۡزِءُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ مُخۡرِجٞ مَّا تَحۡذَرُونَ ٦٤ وَلَئِن سَأَلۡتَهُمۡ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلۡعَبُۚ قُلۡ أَبِٱللَّهِ وَءَايَٰتِهِۦ وَرَسُولِهِۦ كُنتُمۡ تَسۡتَهۡزِءُونَ ٦٥ لَا تَعۡتَذِرُواْ قَدۡ كَفَرۡتُم بَعۡدَ إِيمَٰنِكُمۡۚ إِن نَّعۡفُ عَن طَآئِفَةٖ مِّنكُمۡ نُعَذِّبۡ طَآئِفَةَۢ بِأَنَّهُمۡ كَانُواْ مُجۡرِمِينَ ٦٦ [التوبة: 64-66].
«منافقان از آن بيم دارند كه سوره‌اي در«بارة» آنان فرود آورده شود كه آنان را به آنچه در دلهايشان است خبر دهد، بگو: ريشخند كنيد، بي گمان خداوند آشكار كنندة چيزي است كه «از آن» بيم داريد، و اگر از آن بپرسي «چه مي‌گفتند» گويند: شوخي و بازي مي‌كرديم، بگو: آيا به خدا و آيات او ورسولش ريشخند مي‌كرديد؟ عذر نياوريد به راستي كه پس از ايمانتان كفر پيشه كرديد اگر از گروهي از شما در گذريم گروهي ديگر را به «كيفر» آنكه گناهكار بودند، عذاب كنيم».
جالب اين كه خداوند متعال سه نفري را كه براي جهاد نرفتند، اما منافق نبودند، نيز ياد آور شده و حساب آنان را از منافقان جدا ساخته و اعلام نموده كه توبه‌ي آنان را پذيرفته است، خداوند در اين باره مي‌فرمايد: ﴿وَعَلَى ٱلثَّلَٰثَةِ ٱلَّذِينَ خُلِّفُواْ حَتَّىٰٓ إِذَا ضَاقَتۡ عَلَيۡهِمُ ٱلۡأَرۡضُ بِمَا رَحُبَتۡ وَضَاقَتۡ عَلَيۡهِمۡ أَنفُسُهُمۡ وَظَنُّوٓاْ أَن لَّا مَلۡجَأَ مِنَ ٱللَّهِ إِلَّآ إِلَيۡهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيۡهِمۡ لِيَتُوبُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ ١١٨ [التوبة: 118].
«و بر آن سه كس كه باز پس داشته شدند تا آنكه زمين با همة گستردگي‌اش بر آنان تنگ شد و جانهايشان بر آنان تنگ آمد و دريافتند كه از خداوند جز به سوي او پناهگاهي نيست، آنگاه از آنان در گذشت تا توبه كنند، بي گمان خداوند است كه توبه پذير مهربان است». آن سه نفر مراره بن الربيع و هلال بن أميه و كعب بن مالك بودند.
واقعاً ‌جاي تعجب است كه باوجود اين باز هم افرادي پيدا شوند كه مي‌گويند: گروهي از برگزيدگان مهاجرين و انصار و سابقين اولين مرتد و منافق شدند و بلكه مدتي طولاني رهبري و قيادت امت را نيز به عهده گرفتند. شما را به خدا چگونه خداوند راز اين تعداد اندك منافقان را كه در لشكر مسلمانان بودند بر ملا مي‌سازد ولي درباره‌ي اين افرادي كه بايد امت را از آنان بر حذر داشت - آن گونه كه آنان مي‌پندارند- سخني به ميان نياورد؟!!.
﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَيۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحۡمَةًۚ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ ٨
خداوند خبر داده كه پيامبرشص منافقان را نمي‌شناسد، همان‌گونه كه مي‌فرمايد: ﴿وَمِمَّنۡ حَوۡلَكُم مِّنَ ٱلۡأَعۡرَابِ مُنَٰفِقُونَۖ وَمِنۡ أَهۡلِ ٱلۡمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى ٱلنِّفَاقِ لَا تَعۡلَمُهُمۡۖ نَحۡنُ نَعۡلَمُهُمۡۚ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيۡنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَىٰ عَذَابٍ عَظِيمٖ ١٠١ [التوبة: 101].
«برخي از باديه نشيناني كه پيرامون شما هستند و برخي از اهل مدينه منافقند كه بر نفاق خو گرفته‌اند تو آنان را نمي‌شناسي، ما آنان را مي‌شناسيم، دوبار آنها را عذاب خواهيم كرد آن گاه به عذابي بزرگ باز گردانده مي‌شوند».

سپس خداوند متعال عموم اين منافقان را براي پيامبرشص بيان و صفاتشان را برايش ذكر فرمود، همانگونه كه مي‌فرمايد: ﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَأَرَيۡنَٰكَهُمۡ فَلَعَرَفۡتَهُم بِسِيمَٰهُمۡۚ وَلَتَعۡرِفَنَّهُمۡ فِي لَحۡنِ ٱلۡقَوۡلِۚ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ أَعۡمَٰلَكُمۡ ٣٠ [محمد: 30].
«و اگر مي‌خواستيم آنان را به تو مي‌نمايانديم آن گاه آنان را به سيمايشان مي‌شناختي، و آنان را در اسلوب سخن گفتن مي‌شناسي و خداوند اعمالتان را مي‌داند».
صحابهy كساني را كه از اين غزوه‌ي عظيم (تبوك) تخلف كرده بودند، شناختند، زيرا گفته‌اند هيچ كس از اين غزوه تخلف نكرده مگر منافقان و يا كساني كه معذور بوده‌اند، مانند زنان و ناتوانان و امثال آنها.
خداوند حال آنان را كه مسجد ضرار را ساختند هم بيان فرموده است، مي‌فرمايد: ﴿وَٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مَسۡجِدٗا ضِرَارٗا وَكُفۡرٗا وَتَفۡرِيقَۢا بَيۡنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَإِرۡصَادٗا لِّمَنۡ حَارَبَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ مِن قَبۡلُۚ وَلَيَحۡلِفُنَّ إِنۡ أَرَدۡنَآ إِلَّا ٱلۡحُسۡنَىٰۖ وَٱللَّهُ يَشۡهَدُ إِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ ١٠٧ [التوبة: 107].
«و كساني هستند كه براي زيان رساندن و كفر و تفرقه افكندن بين مؤمنان و كمينگاه ساختن براي كسي كه پيش از اين با خداوند و رسولش جنگ كرده است، مسجدي ساخته‌اند و سوگند مي‌خورندكه جز نيكي مرادي نداشته‌ايم و خداوند گواهي مي‌دهد كه آنان دروغگو هستند».
هم مسجد ضرار معروف است و هم آنهايي كه آن مسجدرا ساختند.
هر كس صفات منافقان را بخواند، مي‌داند كه آنها واقعاً از صحابهy متمايزند و امكان ندارد با صحابهy اشتباه گرفته شوند، خداوند مي‌فرمايد:
﴿إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ يُخَٰدِعُونَ ٱللَّهَ وَهُوَ خَٰدِعُهُمۡ وَإِذَا قَامُوٓاْ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ قَامُواْ كُسَالَىٰ يُرَآءُونَ ٱلنَّاسَ وَلَا يَذۡكُرُونَ ٱللَّهَ إِلَّا قَلِيلٗا ١٤٢ مُّذَبۡذَبِينَ بَيۡنَ ذَٰلِكَ لَآ إِلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ وَلَآ إِلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِۚ وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُۥ سَبِيلٗا ١٤٣ [النساء: 142-143].
«بي‌شك منافقان با خداوند نيرنگ مي‌ورزند و او «خداوند هم پاسخ نيرنگشان» تدبير مي‌كند و چون به نماز برمي‌خيزند، سست و بي حال به نماز مي‌ايستند، جلوه فروشي مي‌كنند و خداوند را جز اندكي ياد نمي‌كنند، بين اين و آن «كفر و ايمان» سرگشته‌اند، نه به سوي اينانند و نه به سوي آنان، و هر كس را خداوند بيراه بگذارد براي او هيچ راهي نيابي».
اين وصف و وصفي را كه خداوند براي اصحاب حضرت پيامبرص بيان فرموده با هم مقايسه كن، مي‌فرمايد:
 ﴿أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ [الفتح: 29].
«بر كافران سخت گير و در ميان خود مهربانند آنان را در حال سجود و ركوع مي‌بيني كه از خداوند فضل و خشنودي مي‌جويند، نشانه (رستگاري) آنان از اثر سجده در چهره‌هايشان پيداست، اين وصف آنان در تورات است».
چه خوب است كه وصفي را امام عليt از صحابهy بيان فرمود، دوباره بخواني، آنجا كه فرمود: «من اصحاب محمدص را ديده‌ام، اما هيچ كدام از شما را مانند آنان نمي‌بينم.
سپس در وصفي كه خداوند متعال از منافقان بيان فرموده تأمل كن ﴿وَلَا يَذۡكُرُونَ ٱللَّهَ إِلَّا قَلِيلٗا [النساء: 142].
«خداوند را جز اندكي ياد نمي‌كنند». و فراموش نكن كه قرآن بزرگترين ذكر است و از طريق صحابهy متواتراً براي ما نقل شده، از طريق صحابه‌اي همچون: عمر بن الخطاب، عثمان بن عفان، علي بن ابي طالب، عبدالله ابن مسعود، اُبي بن كعب و زيد ابن ثابت، آنگاه فرق ميان صحابه و منافقان را كاملاً درك مي‌كني، چرا چنين نباشد و حال آنكه قرآن بزرگترين و برترين ذكر است.
اگر در اين ناقلان قرآن طعن كنيم، در قرآن و تواتر آن نيز طعن مي‌شود، بلكه تمام دين زير سؤال مي‌رود، و با فهم اين مطلب پي مي‌بريم كه چرا خداوند ما را به پيروي از مهاجرين و انصار دستور داده‌است، زيرا دين از طريق آنان نقل شده است.
مي‌تواني حال منافقان را كه در رفتن به جهاد عقب گرد و تأخير مي‌كردند و فقط افراد اندكي از آنان به قصد شايعه پراكني و يا جمع كردن مال غنيمت به جهاد مي‌رفتند، با صفت مهاجرين كه خدا و رسولش را ياري مي‌كنند مقايسه كني، خداوند در وصف آنان مي‌فرمايد: ﴿وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَه [الحشر: 8].
نقطه‌اي ديگر نيز كه فرق ميان آنان را آشكار مي‌سازد، اين است كه خداوند هنگام ذكر مهاجرين مي‌فرمايد: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُ [الحشر: 8].
«آن «في» خاص بينوايان هجرت كرده‌اي است كه از خانه‌هايشان و اموالشان رانده شده اند، از خدا فضل و خشنودي مي‌جويند و خدا ورسولش را ياري مي‌دهند».
پس يكي از صفات آنان اين است كه خدا و رسولش را ياري مي‌كنند و اين نصرت در غزوه بدر، احد، خندق، تبوك و فتوحات ديگر دوران صحابهy، آشكارا تحقق يافت.
اما منافقان به ندرت در جهاد، همراه با رسول‌اللهص حاضر مي‌شدند همانگونه كه خداوند مي‌فرمايد: ﴿وَلَوۡ أَرَادُواْ ٱلۡخُرُوجَ لَأَعَدُّواْ لَهُۥ عُدَّةٗ وَلَٰكِن كَرِهَ ٱللَّهُ ٱنۢبِعَاثَهُمۡ فَثَبَّطَهُمۡ وَقِيلَ ٱقۡعُدُواْ مَعَ ٱلۡقَٰعِدِينَ ٤٦ لَوۡ خَرَجُواْ فِيكُم مَّا زَادُوكُمۡ إِلَّا خَبَالٗا وَلَأَوۡضَعُواْ خِلَٰلَكُمۡ يَبۡغُونَكُمُ ٱلۡفِتۡنَةَ وَفِيكُمۡ سَمَّٰعُونَ لَهُمۡۗ وَٱللَّهُ عَلِيمُۢ بِٱلظَّٰلِمِينَ ٤٧ [التوبة: 46-47].
«و اگر آهنگ بيرون آمدن داشتند حتماً براي آن ساز و برگي فراهم مي‌ديدند ولي خداوند روي كرد آنان «براي رهسپار شدن به جهاد» را خوش نداشت، پس آنان را از حركت باز داشت و گفته شد به خانه نشينان در خانه بنشينيد، اگر همراه با شما بيرون مي‌آمدند در «حق» شما جز فساد نمي‌افزودند و فتنه جويان در «حق» شما به ميان «صفوف» تان مي‌تاختند و در ميان شما جاسوساني دارند خداوند به «حال» ستمكاران داناست».
فرق را مشاهده كردي؟!!.
اين آيات در سوره‌ي توبه است و خداوند متعال در آخر سوره همان دو آيه‌اي را كه اندكي قبل ذكر كردم، آورده است، منظورم آيه‌ي: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ... [التوبة: 100]. و آيه‌ي:
﴿وَمِمَّنۡ حَوۡلَكُم مِّنَ ٱلۡأَعۡرَابِ مُنَٰفِقُونَ... [التوبة: 102]. مي‌باشد.
و چند آيه‌ي بعد مي‌فرمايد: ﴿لَّقَد تَّابَ ٱللَّهُ عَلَى ٱلنَّبِيِّ وَٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ ٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ ٱلۡعُسۡرَةِ مِنۢ بَعۡدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٖ مِّنۡهُمۡ ثُمَّ تَابَ عَلَيۡهِمۡۚ إِنَّهُۥ بِهِمۡ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ ١١٧ [التوبة: 117].
«خداوند بر پيامبر و مهاجران و انصاري كه به هنگام تنگ دستي بعد از آن كه نزديك بود دل هاي گروهي از آنان از كف برود، رحمت آورد. سپس از آنان درگذشت، بي گمان او «نسبت» به آنان رؤوفِ‌مهربان است».
آري خداوند مهاجرين را ستوده كه خدا و رسولش رانصرت مي‌كنند. و به اين خاطر خلود و جاودانه ماندن در بهشت را حاصل كردند، سپس خداوند در جايي ديگر پس از ذكر مهاجرين و انصار مي‌فرمايد: ﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ ١٠ [الحشر: 10].
«و آنان كه پس از اينان آمدند مي‌گويند: پروردگارا، ما را و آن برادرانمان را در ايمان آوردن از ما پيشي گرفتند، بيامرز و در دلهاي ما هيچ كينه‌اي در حق كساني كه ايمان آورده‌اند، قرار مده، پروردگارا تويي كه بخشنده‌ي مهرباني».
آري، اين است حقيقتي كه قرآن با آياتي كاملاً واضح و آشكار بيانش كرده و فقط از مسلمان اين را مي‌طلبد كه به ان تدبر كند و بر آن عمل نمايد.
اللهم اهدنا للحق ووفقنا إليه ولا تجعل في قلوبنا غلاً للذين آمنو ربنا إنك رئوف رحيم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...