شامل بخشهای زیر است:
بخش اول: ارث جنین
ارث دوم: ارث مفقود
بخش سوم: ارث خنثی
بخش چهارم: مولود حاصل از زنا و لعان
بخش چهارم: ارث نابود شدگان و غرق شدگان
ارث ششم: ارث تخارج
سؤالات فصل هفتم
ابوداود با سندش از ابوهریره (رضی الله عنه) روایت کرده که رسول الله (ص) فرمود: وقتی که جنین شروع به جنب و جوش و تکان خوردن کرد ارث میبرد.[1]
امام احمد و ابن ماجه با اسناد خود از جابر بن عبدالله و مسور بن مخزمه روایت کردهاند که: پیامبر (ص) فرمود: «بچه تا زمانی که شروع به جنب و جوش و تکان خوردن نکند، ارث نمیبرد» و فرمود: استهلال یعنی گریه کردن یا عطسه کردن.[2]
شوکانی میگوید: این دو حدیث دلالت بر این امر دارد که اگر استهلال و نشانهها حیات در جنین پیدا بود و سپس مرد، وارثان او از او ارث میبرند و او نیز از آنها ارث میبرد و این امری است که اختلافی در آن نیست.[3]
فقها از این احادیث استدلال میکنند که جنین حق ارث دارد وقتی که یکی از اسباب ارث را داشته باشد و این به دو شرط است:
1- جنین هنگام فوت مورث موجود باشد، چون عدم حکمی ندارد و باید از وجود جنین در رحم مادر آگاهی وجود داشته باشد و این امر نشانههایی دارد که بعداً به آن میپردازیم.
2- زنده به دنیا بیاید و این امر با گریه کردن و حرکت و تنفس و عطسه کردن معروف است.[4]
اما قانونگذار در مورد شرط اول اینکه جنین باید در زمان فوت مورث موجود باشد، میان اینکه جنین به طور مستقیم فرزند مورث باشد با اینکه غیر مستقیم باشد، فرق گذاشته است. مثل کسی که بمیرد و زن حامله پدرش یا زن حامله پسرش از او بجای مانده باشد؛ به شکل زیر:
1- اگر جنین پسر مورث باشد به شکلی که بمیرد و زنش حامله باشد پس وجود جنین از این طریق ثابت میشود که قبل از یک سال شمسی (365 روز) از تاریخ وفات یا جدایی، بچه به دنیا بیاید.
قانونگزار در این نظر از رأی محمد بن حکم مالکی تبعیت کرده است که معتقد به گذشت یک سال قمری از تاریخ وفات بوده است ولی قانونگزار آن تاریخ را شمسی حساب کرده است و نیز به نظر پزشکان اسلامی عمل کرده است که میگویند جنین در هر حال بیشتر از یک سال شمسی در رحم مادر نمیماند پس از روی احتیاط به این نظر تمسک جستهاند.
2- اگر جنین از زنی غیر از زن شخص متوفی باشد مثل اینکه از زن پدرش باشد که این جنین برادر یا خواهر پدری او محسوب میشود. یا زن پسرش باشد که جنین پسر پسر او یا دختر پسر او میشود و در اینجا دو حالت دارد:
الف- اگر زندگی زناشویی در هنگام مرگ مورث استمرار داشته باشد، شرط است که جنین در فاصله زمانی کمتر از 270 روز از مرگ مورث به دنیا بیاید. چون در استمرار زندگی زناشویی احتمال دارد که جنین بعد از وفات مورث شکل گرفته باشد، پس اگر بعد از ده ماه به دنیا آمد، معلوم است که جنین یک ماه بعد از مرگ مورث شکل گرفته است.
ب- اگر زندگی زناشویی در هنگام مرگ مورث استمرار نداشته باشد، مثل کسی که در زمان عده طلاق یا عده شوهر مردهاش باشد پس در اینجا ارتباطی میان زن و شوهرش نیست و شرط ارث بردن جنین این است که در کمتر از یک سال شمسی (365 روز) به دنیا بیاید و این بالاترین زمان ممکن برای به دنیا آمدن جنین است که در قانون ذکر شده است.
بنابراین جنین به طور عام در حکم موجود است، برای هر زنی که شوهرش مرده باشد یا در زمان عده طلاق باشد اگر در کمتر از 365 روز به دنیا بیاید، در حکم وارث است.
اما برای کسی که زندگی زناشویی او استمرار داشته باشد، زمانی جنین موجود تلقی میشود که در کمتر از 270 روز به دنیا بیاید که 9 ماه است و این مدت معمولی برای هر جنینی است تا این احتمال برطرف شود که جنین به بعد از مرگ مورث تعلق داشته است.
در اینجا دو قاعده بر عملیات ارث جنین حکم میکند:
1- بالاترین میزان سهم از ترکه را به اعتبار مذکر یا مونث بودن برای او کنار میگذارند.
2- با وارثان موجود به بدترین حال به اعتبار مذکر یا مونث بودن جنین رفتار کنند.
در هر حال، ارث جنین از یکی از 5 حالت زیر خارج نیست:
1- در هیچ یک از حالات جنین وارث نباشد:
وقتی مردی بمیرد و زن، پدر و یک مادر باردار از او بجای بماند پس جنین برادر یا خواهر تنی او محسوب میشود و مسأله به این شکل است:
زن |
پدر |
مادر |
برادر تنی یا خواهر تنی |
|
ق. ع |
|
باقیمانده محجوب توسط پدر |
جدول 178
جنین در اینجا در هر حال محجوب است تا وقتی که پدر وجود داشته باشد، جنین ارث نمیگیرد و در اینجا ترکه تقسیم میشود بدون اینکه چیزی برای جنین کنار بگذارند خواه مذکر باشد یا مونث.
2- وقتی که یک وارث اصل همراه او باشد یا وارثی به وسیله او حجب شود.
وقتی مردی بمیرد و افراد زیر از او بجای بمانند: زن باردار پسر، این زن ارث نمیبرد اما ممکن است که جنین او پسر پسر یا دختر پسر باشد، در این حالت تمام ترکه برای جنین متوقف میشود، پس اگر مذکر بود همه ترکه را به عصبه بودن میگیرد و اگر مونث باشد نیز نصف اموال را به سهم خود میگیرد و نصف دیگر به او رد میشود.
اما اگر همراه زن باردار پسر، برادر مادری وجود داشته باشد، پس اگر جنین مذکر باشد یا مونث فرع وارث میشود و برادر را حجب میکند، چون برادر توسط اصل و فرع وارث حجب میشود و مسأله به شکل زیر میباشد.
پسر |
برادر مادری |
تمام ترکه را به عصبه بودن میگیرد |
محجوب به فرع وارث |
دختر |
برادر مادری |
به فرض و باقیمانده به او رد میشود |
محجوب به فرع وارث |
جدول 179
در تمام این حالت کل ترکه برای جنین متوقف میشود.
3- اگر جنین وارث باشد، چه مذکر و چه مونث. اما با اختلاف مذکر یا مونث بودنش بر سایر وارثان تاثیر بگذارد.
اگر شخصی بمیرد و افراد زیر از او بجای بمانند: زن باردار، پدر و مادر، و جنین ممکن است که مذکر یا مونث باشد و در هر حالت سهم پدر با حالت دیگر فرق دارد به شکل زیر:
وارثان |
زن |
جنین پسر |
پدر |
مادر |
سهام |
|
ق. ع |
|
|
اصل24 |
3 |
13 |
4 |
4 |
جدول 180 (جنین مذکر)
وارثان |
زن |
جنین دختر |
پدر |
مادر |
سهام |
|
|
+ق. ع |
|
اصل24 |
3 |
12 |
4+1 |
4 |
جدول 181 (جنین مؤنث)
اگر دو قاعده سابق را اعمال کنیم به طوری که بهترین حالت را برای جنین در نظر بگیریم، و با وارثان با بدترین حال آنها رفتار کنیم، فرض میکنیم که جنین مذکر است و 13 سهم از ترکه را برای او کنار میگذارند، و به پدر4 سهم میدهیم، پس اگر جنین دختر بود 12 سهم به او میدهیم و یک سهم باقیمانده را به پدر میدهیم.
مهم این است که بدانیم شرط این نیست که در تمام مسائل جنین را مذکر فرض کنیم تا سهم او زیاد باشد. چون گاهی فرض مونث بودن جنین بیشتر به نفع او است؛ مثل:
وارثان |
شوهر |
خواهر تنی |
زن باردار پدر (برادر پدری) |
سهام |
|
|
ق. ع |
اصل2 |
1 |
1 |
صفر |
جدول 182 جنین مذکر (برادر پدری)
وارثان |
شوهر |
خواهر تنی |
زن باردار پدر (خواهر پدری) |
سهام |
|
|
|
اصل6 عول7 |
3 |
3 |
1 |
|
|
|
|
تصحیح21 |
9 |
9 |
3 |
جدول 183 جنین مؤنث (خواهر پدری)
در اینجا بر فرض مذکر بودن جنین چیزی از ترکه باقی نمیماند اما بر فرض مونث بودن 3 سهم از21 سهم برای او باقی میماند و فرض مونث بودن جنین بیشتر به نفع او است. پس اگر جنین مونث به دنیا آمد سهم خود را میگیرد و اگر مذکر بود 3 سهم او بر شوهر و خواهر به طور مساوی تقسیم میشود.
4- اینکه جنین تنها بر یک فرض مذکر یا مونث بودن ارث بگیرد و بر فرض دیگر ارث نمیگیرد:
وقتی شخصی بمیرد و وارثان او افراد زیر باشند: زن، عمو و زن باردار برادر تنی. پس جنین اگر مذکر باشد پسر برادر تنی او میشود و اگر مونث باشد دختر برادر تنی او میشود وارثشان به شکل زیر میباشد:
وارثان |
زن |
عمو |
جنین (برادرزاده تنی) |
سهام |
|
م |
ق. ع |
اصل4 |
1 |
|
3 |
جدول 184 جنین مذکر (پسر برادر تنی)
وارثان |
زن |
عمو |
جنین (دختر برادر تنی) |
سهام |
|
ق. ع |
چیزی به ارث نمیبرد چون جزء ذوی الارحام است |
اصل4 |
1 |
3 |
جدول 185 جنین مؤنث (دختر برادر تنی)
ملاحظه میکنیم که فرض مذکر بودن در اینجا عمو را حجب میکند، چون پسر برادر تنی جزء عصبهها است و او از جهت برادری بر جهت عمویی مقدم است. اما اگر جنین مؤنث باشد، ارث نمیبرد و جزء ذوی الارحام است، و عمو نزدیکترین عصبه میشود و باقیمانده ترکه را بعد از زن میگیرد.
در اینجا میبینیم که مذکر یا مونث بودن جنین تاثیری در سهم زن ندارد که در هر حال میگیرد. پس بهترین حالت را برای جنین در نظر میگیریم و ترکه را برای او باقی میگذاریم. پس اگر مذکر بود، سهم خود را به طور کامل میگیرد و اگر مونث بود این سهم به عمو داده میشود.
5- ارث جنین در هر حال فرق نکند:
اگر شخص بمیرد و وارثان او افراد زیر باشند: خواهر تنی، خواهر پدری، مادر باردار از شوهر دیگر غیر از پدر متوفی پس جنین یا برادر مادری او است و یا خواهر مادری وارث این دو در هر حال با هم فرقی نمیکند، همچنانکه در مثال زیر پیداست:
وارثان |
خواهر تنی |
خواهر پدری |
مادر |
جنین (برادر مادری) |
سهام |
|
|
|
|
اصل6 |
3 |
1 |
1 |
1 |
جدول 186 جنین مذکر (برادر مادری)
وارثان |
خواهر تنی |
خواهر پدری |
مادر |
جنین (خواهر مادری) |
سهام |
|
|
|
|
اصل6 |
3 |
1 |
1 |
1 |
جدول 187 جنین مؤنث (خواهر مادری)
در اینجا میبینیم که برادر مادری یا خواهر مادری میگیرند و ارث صاحبان سهام دیگر با مذکر یا مونث بودن جنین فرق نمیکند، پس در اینجا سهم خواهر تنی و خواهر پدری و مادر را میدهیم و دیگر را برای جنین باقی میگذارد چه مذکر باشد یا مونث فرقی نمیکند.
هر چند که احتمال دارد که یک زن به چند جنین باردار باشد، ولی قانون بر امر عمومی و غالب مبتنی است در ماده 44 قانون ارث اشاره شده که اگر سهم کنار گذاشته شده برای جنین کم باشد به دیگر وارثان رجوع میشود و سهم آنها را از آنها میگیرند.
ولی با وجود این برای رعایت احتیاط لازم است که از وارثانی که از متعدد شدن جنینها تاثیر میپذیرند اقرار گرفته شود و مثال زیر این امر را روشنتر میکند:
وارثان |
زن |
دختر |
جنین (پسر) |
سهام |
|
باقیمانده را به عصبه بودن میگیرند. |
|
اصل8 |
1 |
7 |
|
تصحیح24 |
3 |
7 14 |
جدول 188
وارثان |
زن |
دختر |
جنین (دو پسر) |
سهام |
|
باقیمانده را به عصبه بودن میگیرند. |
|
اصل8 |
1 |
7 |
|
تصحیح40 |
5 |
7 28 هر پسر 14 سهم |
جدول 189
در اینجا دختر از ترکه را میگیرد و از او اقرار گرفته میشود که اگر جنینها متعدد باشند و زنده به دنیا آمدند سهمشان را بپردازد. پس به میرسد و مابقی آن به پسران (جنین) داده میشود و اگر زیادتر شدند، به نسبت سهمشان زیادتر میشود.
2- اگر جنین بدون جنایت بر مادر به صورت مرده به دنیا بیاید، ارث نمیگیرد و از او نیز ارث برده نمیشود و این امری توافقی میان علما است اما اگر به وسیله جنایتی که بر مادر شکل گرفته، مرده به دنیا بیاید و باعث سقط شود، از دیدگاه حنفیها ارث میبرد و از او هم ارث برده میشود. ولی جمهور با آن مخالفت کردهاند و گفتهاند: ارث نمیبرد، چون حیات او مشکوک است و قانون نیز از این رأی تبعیت کرده است.
مفقود کسی است که به مدت طولانی غایب بوده و خبری از او در دست نبوده است و مکانش معلوم نیست و زنده بودن یا مرده بودن او یقینی نیست. در اسباب و شروط ارث اقوال علما را در مورد مدت زمانی که باید به انتظار این گونه افراد نشست و سپس حکم به مرگش داد، بیان کردیم و قانونگزار آن را از اختیارات قاضی دانسته است، به طوری که در ماده شماره (1) قانون ارث آمده است که: ارث با مرگ مورث یا اعتبار مرده بودن او با حکم قاضی ثابت میشود.
در مورد مفقود دو نکته در اینجا قابل ملاحظه است: مرحله میانی گم شدن تا زمانی که قاضی حکم به مگر او میدهد و مرحله بعد از حکم قاضی.
مرحله اول: مرحله میان گم شدن و حکم وفات او از طرف قاضی:
در این مرحله مفقود زنده تلقی میشود و به اعتبار عمل به یکی از قواعد استصحاب که قاعده «الیقین لایزول بالشک» «یقین با شک از بین نمیرود» است. پس زنده بودن او یقینی و مرگ او مشکوک است و این یقین با آن شک از بین نمیرود.
مفقود در اینجا از دو جهت زنده تلقی میشود:
1- نسبت به حق دیگران در اموال او؛ پس اموالش تقسیم نمیشود و کسی از او ارث نمیبرد، چون او همچنان زنده تلقی شده است و شرط ارث، تحقق مرگ مورث است.
2- نسبت به ارث بردن مفقود از دیگران، پس اگر کسی که مفقود از او ارث میبرد، سهم مفقود را به بهترین حالت آن برای او بدترین حالت برای سایر وارثان در نظر میگیرند.
مفقود همراه وارثان در اینجا دو حالت دارد:
نخست: اینکه مفقود سایر وارثان را به طور کامل حجب کند، در این صورت تمام ترکه را برای او در نظر میگیرند و هیچ یک از وارثان ارث نمیگیرند، تا حکم مرگ وی صادر شود. مثل کسی که بمیرد و برادر تنی، خواهر تنی و پسر مفقودی داشته باشد در اینجا تمام ترکه را برای پسر مفقود کنار میگذارند، چون او همچنان در حکم زنده است و اگر وجود داشته باشد برادر و خواهر را حجب میکند پس آنها چیزی به ارث نمیبرند و هنگامی که حکم به مرگ او شد برادر تنی همراه خواهر تنی تمام ترکه را به ارث میبرند و مذکر دو برابر مونث میگیرد.
دوم: اگر مفقود با سایر وارثان در ارث شرکت داشته باشد، پس حداقل سهم را به وارثان میدهند و مثل جنین باقیمانده را برای مفقود در نظر میگیرند و کسانی که زنده یا مرده بودن مفقود تأثیری در سهم آنها نداشته باشد، سهم خود را میگیرند.
در اینجا لازم است که مسأله را دو بار حل کنیم، یک بار بر فرض اینکه او زنده بود و بار دیگر بر فرض مرده بودن او. و کنار گذاشتن بیشترین سهم برای او و دادن حداقل سهام سایر وارثان. از جمله مثالهای این امر:
وارثان |
زن |
مادر |
برادر پدری |
برادر تنی (مفقود) |
سهام |
|
|
م |
ق. ع |
اصل12 |
3 |
2 |
|
7 |
جدول 190 به اعتبار زنده بودن مفقود
وارثان |
زن |
مادر |
برادر پدری |
برادر تنی (مفقود) به اعتبار مرده بودن |
سهام |
|
|
ق. ع |
-
|
اصل12 |
3 |
4 |
5 |
جدول 191 به اعتبار مرده بودن مفقود
در این وارثان امور زیر قابل ملاحظه است:
1- زن در هر دو حالت میگیرد چون فرع وارث وجود ندارد و سهم خود را به طور کامل میگیرد و زنده یا مرده بودن مفقود تاثیری در سهم او ندارد. و هنگام حکم به زنده بودن مفقود چیزی از او گرفته نمیشود و هنگام حکم به مرگش نیز چیزی به او داده نمیشود.
2- مادر با وجود فرض زنده بودن مفقود میگیرد (وجود دو برادر پدری و تنی) و با فرض مرده بودن او میگیرد (وجود یک برادر) پس حداقل سهم را میگیرد که است و اگر حکم به مرده بودن او داده شد دیگر به سهمش افزوده میشود، تا سهم خود را که است بگیرد.
3- برادر پدری بر فرض زنده بودن مفقود چیزی نمیگیرد چون برادر تنی او را حجب میکند و بر فرض مرده بودن مفقود باقیمانده را به عصبه بودن میگیرد. در اینجا ما به برادر پدری چیزی نمیدهیم تا وقتی که حکم به وفات او بشود، بعد از آن باقیمانده ارث بعد از دادن سهم مادر به او میرسد.
4- برادر تنی به بهترین وجه برای او سهم جدا میشود که ترکه است پس اگر معلوم شد که زنده است سهمش را میگیرد و اگر حکم به مرگ او داده شد که بقیه سهم مادر است به او داده میشود و باقیمانده برای برادر پدری باقی میماند.
تمام مسائل مفقود به این شکل حل میشود تا زمانی که حکم به مرگ او نشده باشد.
هنگامی که قاضی حکم به مرگ و وفات مفقود صادر میکند،دو حالت برای این حکم وجود دارد:
1- اینکه از تاریخ بیان حکم، حکم به وفات او شده باشد و از این تاریخ به بعد زنده تلقی نمیشود و او به مرگ حکمی مرده است. و شایسته استحقاق چیزی را ندارد و سهم او به وارثانی بر میگردد که در هنگام وفات مورثشان موجود بودند. مثل مسأله قبل و از زمان گم شدنش مرده تلقی میشود.
اما ترکه ای که قبل از مفقود شدن داده بوده، میان کسانی که در روز وفاتش موجود بودهاند، تقسیم میشود نه از تاریخ مفقود شدنش و کسانی که قبل از حکم به وفات وی مردهاند، ملاک نیستند چون شرط اساسی ارث را که تحقق مرگ مورث است نداشتهاند. پس هنگام بیان حکم مفقود مرده تلقی میشود و جز افراد زنده در این هنگام کسی از او ارث نمیبرد.
2- قاضی به تاریخی قبل از تاریخ بیان حکم و بنابر قراین و شواهد محیطی مفقود و بعد از تحقیق و جستجو حکم به مرده بودن او بکند. مثل کسی که در اول رمضان 1425 مفقود شده و بعد از یک سال قاضی از تاریخ یک شوال 1425 یا بعد از یک ماه از آن حکم به مرگ او میکند که این حکم مبتنی بر قراینی است که نزد او وجود دارد. پس در این حالت هر کس که از این تاریخ به بعد زنده باشد، وارث او تلقی میشود مثلاً اگر پسری داشته باشد که در نیمه شوال 1412 مرده باشد، از او ارث میبرد و حق پسر به وارثان او داده میشود ولی اگر پسر در نیمه رمضان مرده باشد و یک پدر مفقود داشته باشد که حکم به مرگ او نشده باشد، سهم پدر کنار گذاشته میشود و این ترکه به ترکهای که بعد از حکم وفات میماند، اضافه میشود.
در ماده 54 قانون ارث آمده است که:
سهم مفقود را از ترکه کنار میگذاریم اگر زنده بودن او معلوم شد که آن را میگیرد و اگر حکم به مرگ او شد، سهم او به سایر وارثان در هنگام مرگش بر میگردد و اگر بعد از حکم به مرگش معلوم شد که او زنده است باقیمانده سهمش را از وارثان میگیرد.
خنثی در لغت از خنث به معنای نرمی و شکستگی و دوگانگی است و در اصطلاح کسی است که دو جنسه است یعنی هم آلت مردان را دارد و هم آلت زنان، یا هیچ یک از آنها را ندارد.
اگر طبق نظر فقهاء امکان ترجیح مذکر بودن خواه با مشاهده یا روییدن ریش یا نحوه ادرار کردن او و یا از طریق هر وسیله پزشکی توسط پزشکان عادل وجود داشته باشد، یا مؤنث بودن او ترجیح داشته باشد، طبق این ترجیح ارث میبرد و در اینجا مشکلی پیش نمیآید.
اما اگر اختلاف وجود داشته باشد – مخصوصاً وقتی که مورث قبل از بلوغ خنثی بمیرد– خنثی مشکل نامیده میشود و نظرات زیادی در مورد ارث بردن او وجود دارد: حنفیها معتقدند که این خنثی حداقل سهم را بنابر فرض مذکر یا مونث بودن میگیرد و این نظر غالب صحابه و یکی از قولهای شافعی است. و مالکیه معتقدند که میانگین سهم او به او داده میشود پس یک بار بر فرض مذکر بودن و یک بار بر فرض مونث بودن ارث میگیرد، و این دو سهم جمع میشود و تقسیم بر 2 میشود تا میانگین آن به دست بیاید و شافعیه معتقدند که خنثی و وارثان حداقل سهم را میگیرند و باقیمانده آن کنار گذاشته میشود تا وضعیت خنثی روشن شود و حنابله معتقدند که نصف ارث مردان و نصف ارث زنان به او داده میشود و این چیزی شبیه نظر مالکیه است.
قانون در ماده46 از مذهب حنفی تبعیت کرده است، به طوری که در آن آمده است: خنثی مشکل- کسی که مذکر یا مونث بودن او معروف نباشد- حداقل سهم را میگیرد و آنچه که از ترکه باقی میماند به سایر وارثان داده میشود.
علت این امر دین است که تملیک مال باید بر اساس یک امر قطعی باشد، و حداکثر سهم یک امر ظنی و غیر یقینی است، پس حداقل سهم به او داده میشود تا به قطع و یقین مستند باشد نه به شک و گمان.
بنابراین مسایل خنثی دوبار حل میشود و حداقل سهم به او داده میشود که برخلاف چیزی است که درمورد جنین به آن عمل کردیم با این تفاوت که اگر ظهور مذکر یا مونث بودن او امیدوار کننده باشد از وارثان دیگر تعهد یا کفایت گرفته میشود که در صورت مشخص شدن وضعیت خنثی سهم او را به او باز گردانند.
مثالهایی در این مورد:
(1)
وارثان |
پدر |
مادر |
فرزند خنثی |
سهام |
|
|
ق. ع |
اصل6 |
1 |
1 |
4 |
جدول 192 بر فرض مذکربودن
وارثان |
پدر |
مادر |
فرزند خنثی |
سهام |
+ق. ع |
|
|
اصل6 |
1+1 |
1 |
3 |
جدول 193 بر فرض مؤنث بودن
وارثان |
شوهر |
مادر |
خنثی |
سهام |
|
|
ق. ع |
اصل6 |
3 |
2 |
1 |
جدول 194 بر فرض مذکر بودن
وارثان |
شوهر |
مادر |
خنثی |
سهام |
|
|
|
اصل6 عول8 |
3 |
2 |
3 |
جدول 195 بر فرض مؤنث بودن
در مسأله اول: خنثی بر فرض مونث بودن ارث میبرد یعنی از ترکه و پدر از آن را میگیرد، چون این حداقل سهم خنثی است و حداکثر سهم برای وارثان است و از پدر تعهد گرفته میشود که اگر مذکر بودن او معلوم شود، میگیرد.
در مسأله دوم: به همان علت بر فرض مذکر بودن ارث میگیرد پس به خنثی داده میشود زیرا بر فرض مونث بودن میگیرد که بیشتر است و از شوهر و مادر تعهد گرفته میشود که اگر مونث بودن خنثی معلوم شد، بقیه سهمش را به او بپردازند.
بخش چهارم: ارث فرزند حاصل از زنا و ملاعنه
فرزند حاصل از زنا (ولد زنا) هر بچهای است که مادرش بدون عقد و ازدواج صحیح و از طریق فاحشه گری به دنیا آورده باشد و در کشورهای غربی این امر زیاد مشاهده میشود چون هر چیزی نزد آنها جایز و مباح است و در سرزمینهای شرقی کمتر دیده میشود خداوند ما را از آن حفظ کند.
و بچه حاصل از لعان کسی است که در زندگی زناشویی زن و شوهری به دنیا میآید که قاضی نسب او را بعد از ملاعنه (لعن کردن زن و شوهر همدیگر را) از پدرش نفی میکند.
در هر دو حالت بچه به مادرش انتساب دارد نه به زناکار یا شوهر ملاعن (لعن کننده)، در این حالت بچه از زناکار و ملاعن ارث نمیبرد. به دلیل روایتی که ترمذی با سند خود از عمرو بن شعیب از پدرش از جدش روایت کرده که رسول الله (ص) فرمود: هرگاه مردی با زن آزاد یا کنیزی زنا انجام دهد، فرزند حاصل از آن ولد زنا است و نه ارث میبرد و نه از او ارث برده میشود. و ترمذی میگوید: نزد عموم علما به این امر عمل شده که بچه حاصل از زنا از پدرش ارث نمیبرد.[5] ولی فرزند حاصل از زنا یا ملاعنه از مادرش ارث میبرد و مادر نیز از او ارث میبرد، در نیل الأوطار در مورد حدیث متلاعنین که سهل بن سعد روایت کرده آمده است که: زن باردار بود و پسرش به مادرش انتساب داشت و سنت این گونه بوده که او از مادرش ارث میبرد و مادر نیز از او ارث میبرد.[6]
ابوداود با سند خود از عمرو بن شعیب از پدرش از جدش روایت کرده که پیامبر (ص) ارث فرزند حاصل از ملاعنه را برای مادرش و وارثانی که بعد از او میآیند قرار داده است.[7]
علت این امر این است که نفی نسب، مهمترین سبب ارث را که همان قرابت است نقض میکند، پس فرزند حاصل از زنا یا ملاعنه از هیچ یک از جهات پدری، برادری یا عمویی ارث نمیبرد، چون یا مادر دارد که صاحب سهم است یا برادر که برادر مادری اوست و او نیز صاحب سهم است یا دختر است که عصبه بالنفس است. پس در ماده47 قانون ارث آمده است که: فرزند حاصل از زنا و لعان از مادرش و فامیلان او ارث میبرد و مادر و فامیلان او نیز از او ارث میبرند.
منظور این نیست که فرزند حاصل از زنا یا لعان به یک پدر غیر شرعی نسبت داده شود که از او ارث میبرد مثلاً کسی که بمیرد و مادر و یک پسر غیر شرعی از او بجای بماند تمام ترکه او به مادر میرسد، به فرض و باقیمانده نیز به او رد میشود و چیزی به پسر غیر شرعی نمیرسد.
اما اگر زنی بمیرد و یک دختر و یک پسر حاصل از زنا داشته باشد، ترکه میان دختر و فرزند حاصل از زنا تقسیم میشود و مذکر دو برابر مونث میگیرد چون عصبه دختر است و برادر مادری اوست و مانعی برای ارث بردن آنها وجود ندارد علیرغم اینکه دختر شرعی و پسر غیرشرعی است.
بخش پنجم: ارث نابودشدگان و غرقشدگان
روز9 ربیع الثانی 1413 زلزلهای قوی و شدید در مصر واقع شد و خانهها و ساختمانها و مدارس زیادی نابود شدند و از خداوند متعال میخواهیم که بر مصر و اهالی آن لطف و مرحمت عنایت بفرماید. در اینجا سؤالی که پیش میآید این است که حکم کسانی که در زیر این آوارها ماندهاند و همگی از یک خانواده بودهاند، چیست؟ مثل حادثهای که رد یکی از ساختمانهای جدید مصر اتفاق افتاد و تعداد زیادی از مردم که همگی یک خانواده کامل بودند، در زیر آن ماندند و به طور مثال تنها یک نفر از آن خانواده کامل نجات پیدا کرده است و این اتفاق واقعیت پیدا کرده است، مثلاً کسانی که رد یک حادثه رانندگی میمیرند یا غرق میشوند یا در یک آتش سوزی میسوزند، حکم اینها طبق ضوابط زیر است:
1- هر کسی که زنده مانده باشد از تمام کسانی که مردهاند ارث میبرد، مثلاً کسی که در یک زلزله پدر، مادر، خواهر و جدش را از دست میدهد و هر کدام از اینها نیز اموال خاص را داشتهاند، اگر فرد دیگری وجود نداشته باشد یا عصبههای دیگری وجود نداشته باشند از همه آنها ارث میبرد.
2- اگر یکی از این افراد بعد از دیگری بمیرد حتی اگر برای چند دقیقه یا یک ساعت باشد، کسی که دیرتر مرده است از فردی که زودتر مرده است ارث میبرد، مثلاً اگر زنی بمیرد و بعد از چند دقیقه دخترش نیز بمیرد و شوهر باقی بماند که از یک طرف شوهر است و از طرف دیگر پدر دختر ، از هر دو طرف ارث میبرد.
الف-
شوهر |
دختر |
|
+ باقیمانده به رد |
جدول 196
ب- پدر تمام آنچه را که دختر از مادرش به ارث میبرد میگیرد، چون عصبه است و سهمش است که باقیمانده را بنابر عصبه بودن میگیرد.
3- وقتی که معلوم نباشد چه کسی ابتدا مرده است، هیچ یک از دیگری ارث نمیبرد و سایر وارثان سهم خود را از هر یک از مورثان خود میگیرند، مثلاً وقتی دو برادر تنی بمیرند و اولی:
زن+ دخترپسر + عموی تنی |
ق. ع |
جدول 197
و دیگری این افراد را از خود به جای بگذارند
2دختر+پسرعموی تنی که همان وارث قبلی است |
ق. ع |
جدول 198
در اینجا میبینیم که پسر عمو از هر دوی آنها ارث میبرد مثل کسی که از دو جهت ارث میبرد.
و این نظر به نظر ابوبکر صدیق و زید بن ثابت (رضی الله عنهما) در مورد کشته شدگان یمامه و نظر عمر در مورد کشته شدگان طاعون عمواس[8]و نظر علی در مورد کشته شدگان جمل و صفین بر میگردد. و نظر عمر بن عبدالعزیز و جمهور فقهاء و حنفیها نیز همین است که قانون نیز از آن تبعیت کرده است ،در ماده 3 آمده است که: اگر 2 نفر بمیرند و معلوم نباشد که کدام یک اول مردهاند، هیچ یک از آنها سهمی در ترکه دیگری ندارد، خواه مرگشان در یک حادثه واحد باشد یا نه.
تخارج عبارت است از اینکه وارثان توافق کنند که بعضی از آنها چیز مشخصی از ترکه یا غیره را بردارند و دیگر سهمی از ارث نداشته باشند.[9]
1- تخارج نوعی مصالحه و تصالح است که صلح در میان مسلمانان جایز است مگر اینکه حرامی را حلال کند یا حلالی را حرام کند.
2- تخارج نوعی معامله است و معامله نیز به اتفاق جایز است، به طوری که یکی از وارثان سهم خود را در مقابل یک چیز معلوم میفروشد.
3- روایت شده که صحابه این کار را انجام دادهاند و کسی منکر آنها نشده است. به طوری که روایت شده است که عبدالرحمن زنش را طلاق داد که تماضر دختر اصبغ کلبی بود و در زمان مرض الموت خود او را طلاق داد وقتی که مرد او در زمان عده بود پس عثمان (رضی الله عنه) همرا سه زن دیگرش به او ارث داد. پس به قیمت آن با آنها مصالحه کرد که 83 هزار بود.
درماده48 قانون آمده است که: تخارج عبارت است از مصالحه کردن وارثان بر اینکه بعضی از آنها چیزهای مشخصی را بردارند و از گروه وارثان خارج شوند. پس اگر یکی از وارثان با دیگری مصالحه کند، سهم او به او میشد وجانشین او میشود و اگر یکی از وارثان با سایرین تخارج کرد، سهم او میان آنها به نسبت سهامشان تقسیم میشود.
بنابراین صورتهای تخارج به شکل زیر میباشد:
نخست: اگر یکی از وارثان از سهم خود در مقابل چیزی که دیگری با اموال خود از او خریده مصالحه کند سهم او به فروشنده میرسد و جانشین او میشود و مسأله به شکلی حل میشود که گویی اصلاً تخارج وجود نداشته است پس سهم او به کسی که با او مصالحه کرده داده میشود. به شکل زیر:
وارثان |
دختر 2پسر |
ملاحظات |
سهام |
عصبه بالغیر مذکر دو برابر مونث |
ترکه20 فدان است و یکی از پسران با خواهرش مصالحه میکند که سهمش را در مقابل 10000لیره بگیرد. پس سهم او از ترکه خارج میشود و به سهم برادرش که با او مصالحه کرده اضافه میشود و سهم او 12=4+8 میشود. |
اصل5 |
1 4 |
|
سهم 4=5÷20 |
4=4×1 16=4×4 هر پسر 8=2÷16 سهم دارد |
جدول 199
دوم: اینکه یکی از وارثان در مقابل مالی که از سایر وارثان و از غیر ترکه به او پرداخت میکنند، از دایره وارثان خارج شود:
در اینجا مسأله به شکل عادی حل میشود سپس سهم او به صورت مساوی میان وارثان تقسیم میشود اگر در مورد نحوه تقسیم سهم او در عقد تخارج چیز خاصی وجود نداشته باشد.[10]
پس اگر به روش معینی برای تقسیم در عقد اشاره شده باشد، باید از آن تبعیت کرد، چون مسلمانان با شرط و شروطشان مؤمن هستند مگر اینکه شرطی باشد که حلالی را حرام یا حرامی را حلال بکند.
پس اگر زنی بمیرد و شوهر، مادر و جد از او بجای بماند و ترکه 24000 لیره باشد و جد و مادر با شوهر مصالحه کنند که در مقابل پرداخت مالی به او از دایره وارثان خارج شود.
پس باید مسأله را به شکل عادی حل کنیم گویی که تخارج روی نداده است، پس وقتی سهم شوهر معلوم شد میان مادر و جد به طور مساوی تقسیم میشود به شکل زیر:
وارثان |
شوهر |
مادر |
جد |
ملاحظات |
سهام |
|
|
ق. ع |
سهم شوهر میان مادر و جد تقسیم میشود به شکل زیر: 6000=2÷12000 سهم مادر 14000=8000+6000 سهم جد10000=4000+6000 |
اصل6 |
3 |
2 |
1 |
|
سهم 4000=6÷24000
|
12000 |
8000 |
4000 |
جدول 200
شاید این سوال پیش بیاید که وقتی که جد و مادر با شوهر مصالحه میکنند، چرا شوهر به طور کلی از وارثان بیرون نمیرود و مسأله را فقط میان جد و مادر حل نمیکنیم.
میگویم: اگر این کار را انجام بدهیم سهم مادر تغییر میکند چون او تمام اموال را میگیرد و جد باقیمانده را به عصبه بودن میگیرد پس سهم مادر مساوی است با:
لیره 8000=2400× و سهم جد 16000 لیره است پس تفاوت میان این دو روش آشکار است و باید اول ارث میان آنها تقسیم شود و سپس سهم شوهر بر آنها تقسیم شود.
پس اگر شوهر شرط کند که سهم او میان مادر و جد به نسبت 1 به 3 تقسیم شود، یعنی ترکه به مادر داده شود، طبق روش قبلی حل میشود و سهم شوهر به چهار قسمت تقسیم میشود و به صورت زیر میباشد.
3000=4÷12000
پس سهم کلی مادر مساوی است با: 11000=(1×300)+8000 لیره
و سهم کلی جد مساوی است با: 13000=(3×3000)+4000 لیره
سوم: یکی از وارثان در قبال مال معلومی از ترکه از دایره وارثان خارج شود:
در اینجا نیز مسأله را طوری حل میکنیم که گویی او نیز وارث است سپس سهمش بر سایر وارثان به نسبت سهامشان تقسیم میشود پس اگر مردی بمیرد و زن، پسر و پدر از او بجای بماند و یک منزل و 42 فدان ترکه داشته باشد و زن در قبال منزل و استفاده از آن با آنها مصالحه کند، حل مسأله به شکل زیر میباشد:
وارثان |
زن |
پسر |
پدر |
مادر |
ملاحظات |
سهام |
|
ق. ع |
|
|
اصل بعد از تخارج از جمع سهام بقیه وارثان به دست میآید 21=4+4+13 پس سهم 2=21÷42 میباشد |
اصل24 |
3 |
13 |
4 |
4 |
|
اصل بعد از تخارج 21 سهم2 |
زن خارج میشود |
26=2×13 |
8=2×4 |
8=2×4 |
جدول 201
بیست و ششم: تفاوت جملات زیر را بیان کنید:
1- جنین پسر مستقیم مرده باشد یا غیرمستقیم او باشد:
2- حق فرد مفقود در اموال دیگران و حق دیگران در اموال فرد گم شده.
3- ارث جنین و خنثی.
4- تخارج به مال یکی از وارثان یا تمام وارثان.
5- غرق شدگانی که همگی با هم میمیرند و کسانی که با فاصله کمی از همدیگر میمیرند.
بیست و هفتم: شروط فقهی عبارات زیر را بیان کنید:
1- ارث جنین از زنی غیر از زن متوفی
2- ارث مفقود از تاریخ قبل از بیان حکم وفات او.
3- بچه ناشی از لعان.
4- ارث بعضی از غرق شدگان و نابود شدگان از بعضی دیگر.
بیست و هشتم: دلایل شرعی عبارات زیر را بیان کنید:
1- جایز بودن تخارج از ترکه یا غیرترکه.
2- بچه حاصل از زنا از زناکار (پدر) ارث نمیبرد.
3- شخص مفقود زنده تلقی میشود تا زمانی که قاضی حکم به مرگ یا گم شدن او بدهد.
4- جنین تا زمانی که عطسه یا گریه یا داد و فریاد نکند، ارث نمیگیرد.
1- مردی میمیرد و افراد زیر از او بجای میمانند: زن بارادر، برادر پدری، خواهر پدری، برادر مادری مفقود.
2- زنی میمیرد و افراد زیر از او بجای میمانند: زن، مادر، پدر، دختر، زن باردار پسر و خواهر تنی.
3- مردی میمیرد و افراد زیر از او بجای میمانند: خواهر تنی، خواهر پدری (خنثی) پسر عمو و دختر عمو.
4- بچه حاصل از زنایی میمیرد و افراد زیر از او بجای میمانند: پدر پدر، مادر، زن، پسر، 3دختر و برادر مفقود.
5- زنی میمیرد و افراد زیر از او بجای میمانند: پدر، مادر مادر، دختر (زنازاده)، برادر تنی و پدر با سایر وارثان در قبال دریافت مالی از غیر ترکه تخارج میکند.
[1]- سنن ابی داود، کتاب الفرائض، باب فی المولود یستهل ثم یموت، شماره 800 و میگوید معنای استهلال در حدیث نشانههای زندگی و حیات است که حرکت یا عطسه و تنفس و ... است، چون اینها نشانه حیات هستند، بنابراین ارث میبرد.
[2]- سنن ابن ماجه، کتاب الفرائض، باب اذا استهل المولود ورث، شماره 2751.
[3]- نیل الاوطار، شوکانی، 6/86.
[4]- این امر اختلافی است، مالکیه دلیلی جز گریه کردن برای حیات جنین نمیبینند در حالی که بسیاری از علما معتقدند که هر آنچه را که بر حیات جنین دلالت کند، موجب ارث گرفتن او میشود.
[5]- به روایت ترمذی، کتاب الفرائض، باب فی الرجل سلیم علی ید الرجل، شماره2196.
[6]- نیل الأوطار، 6/66، کتاب الفرائض، باب میراث ابن الملاعنه و الزانیه.
[7]- سنن ابی داود، کتاب الفرائض، باب میراث ابن الملاعنه، شماره 2788.
[8]- سال18هـ.
[9]- در حقیقت تخارج امری خوشایند برای وارثان است؛ به طوری که مثلاً یکی از وارثان در منزلی ساکن است که جزء ترکه متوفی میباشد و سایر وارثان در جایی غیر از آن هستند و این فرد ترجیح میدهد که آن خانه را بردارد و از دایره وارثان خارج شود و در مقابل ممکن است که مزارع و چیزهای دیگری وجود داشته باشد که به نفع سایر ورثه باشد و این از تساهلی است که شریعت اسلام در مورد بندگانش رعایت کرده است و تحقق آن به مصلحت مردم میباشد.
[10]- شیخ مصطفی شلبی معتقد است که اگر چیزی که در قبال تخارج به او پراخت شده با سهمش مساوی نباشد، باید سهم متخارج (خارج رفته) به اندازه نسبت چیزی که به هر یک از وارثان پرداخت میشود، باشد و اگر در عقد تخارج به شکل خاصی از تقسیم اشاره شده باشد، باید طبق آن تقسیم صورت گیرد چون نوعی معامله است و دلیلی برای مساوی بودن آنها وجود ندارد و این نظر محکمی است که اعتبار زیادی دارد و این احسان محض است. ر. ک: احکام المواریث ص368.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر