توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ خرداد ۴, سه‌شنبه

فصل هفتم: احکام تکمیلی ارث

 

فصل هفتم:
احکام تکمیلی ارث

شامل بخش‌های زیر است:

بخش اول: ارث جنین

ارث دوم: ارث مفقود

بخش سوم: ارث خنثی

بخش چهارم: مولود حاصل از زنا و لعان

بخش چهارم: ارث نابود شدگان و غرق شدگان

ارث ششم: ارث تخارج

سؤالات فصل هفتم


بخش اول:
ارث جنین

ابوداود با سندش از ابوهریره (رضی الله عنه) روایت کرده که رسول الله (ص) فرمود: وقتی که جنین شروع به جنب و جوش و تکان خوردن کرد ارث می‏برد.[1]

امام احمد و ابن ماجه با اسناد خود از جابر بن عبدالله و مسور بن مخزمه روایت کرده‏اند که: پیامبر (ص) فرمود: «بچه تا زمانی که شروع به جنب و جوش و تکان خوردن نکند، ارث نمی‏برد» و فرمود: استهلال یعنی گریه کردن یا عطسه کردن.[2]

شوکانی می‏گوید: این دو حدیث دلالت بر این امر دارد که اگر استهلال و نشانه‏ها حیات در جنین پیدا بود و سپس مرد، وارثان او از او ارث می‏برند و او نیز از آن‌ها ارث می‏برد و این امری است که اختلافی در آن نیست.[3]

فقها از این احادیث استدلال می‏کنند که جنین حق ارث دارد وقتی که یکی از اسباب ارث را داشته باشد و این به دو شرط است:

1- جنین هنگام فوت مورث موجود باشد، چون عدم حکمی ندارد و باید از وجود جنین در رحم مادر آگاهی وجود داشته باشد و این امر نشانه‏هایی دارد که بعداً به آن می‏پردازیم.

2- زنده به دنیا بیاید و این امر با گریه کردن و حرکت و تنفس و عطسه کردن معروف است.[4]

اما قانونگذار در مورد شرط اول اینکه جنین باید در زمان فوت مورث موجود باشد، میان اینکه جنین به طور مستقیم فرزند مورث باشد با اینکه غیر مستقیم باشد، فرق گذاشته است. مثل کسی که بمیرد و زن حامله پدرش یا زن حامله پسرش از او بجای مانده باشد؛ به شکل زیر:

1- اگر جنین پسر مورث باشد به شکلی که بمیرد و زنش حامله باشد پس وجود جنین از این طریق ثابت می‏شود که قبل از یک سال شمسی (365 روز) از تاریخ وفات یا جدایی، بچه به دنیا بیاید.

قانونگزار در این نظر از رأی محمد بن حکم مالکی تبعیت کرده است که معتقد به گذشت یک سال قمری از تاریخ وفات بوده است ولی قانونگزار آن تاریخ را شمسی حساب کرده است و نیز به نظر پزشکان اسلامی عمل کرده است که می‏گویند جنین در هر حال بیشتر از یک سال شمسی در رحم مادر نمی‏ماند پس از روی احتیاط به این نظر تمسک جسته‏اند.

2- اگر جنین  از زنی غیر از زن شخص متوفی باشد مثل اینکه از زن پدرش باشد که این جنین برادر یا خواهر پدری  او محسوب می‏شود. یا زن پسرش باشد که جنین پسر پسر او یا دختر پسر او می‏شود و در اینجا دو حالت دارد:

الف- اگر زندگی زناشویی در هنگام مرگ مورث استمرار داشته باشد، شرط است که جنین در فاصله زمانی کمتر از 270 روز از مرگ مورث به دنیا بیاید. چون در استمرار زندگی زناشویی احتمال دارد که جنین بعد از وفات مورث شکل گرفته باشد، پس اگر بعد از ده ماه به دنیا آمد، معلوم است که جنین یک ماه بعد از مرگ مورث شکل گرفته است.

ب- اگر زندگی زناشویی در هنگام مرگ مورث استمرار نداشته باشد، مثل کسی که در زمان عده طلاق یا عده شوهر مرده‏اش باشد پس در اینجا ارتباطی میان زن و شوهرش نیست و شرط ارث بردن جنین این است که در کمتر از یک سال شمسی (365 روز) به دنیا بیاید و این بالاترین زمان ممکن برای به دنیا آمدن جنین است که در قانون ذکر شده است.

بنابراین جنین به طور عام در حکم موجود است، برای هر زنی که شوهرش مرده باشد یا در زمان عده طلاق باشد اگر در کمتر از 365 روز به دنیا بیاید، در حکم وارث است.

اما برای کسی که زندگی زناشویی او استمرار داشته باشد، زمانی جنین موجود تلقی می‏شود که در کمتر از 270 روز به دنیا بیاید که 9 ماه است و این مدت معمولی برای هر جنینی است تا این احتمال برطرف شود که جنین به بعد از مرگ مورث تعلق داشته است.

چگونگی ارث جنین:

در اینجا دو قاعده بر عملیات ارث جنین حکم می‏کند:

1- بالاترین میزان سهم از ترکه را به اعتبار مذکر یا مونث بودن برای او کنار می‏گذارند.

2- با وارثان موجود به بدترین حال به اعتبار مذکر یا مونث بودن جنین رفتار کنند.

در هر حال، ارث جنین از یکی از 5 حالت زیر خارج نیست:

1- در هیچ یک از حالات جنین وارث نباشد:

وقتی مردی بمیرد و زن، پدر و یک مادر باردار از او بجای بماند پس جنین برادر یا خواهر تنی او محسوب می‏شود و مسأله به این شکل است:

زن

پدر

مادر

برادر تنی یا خواهر تنی


ق. ع


باقیمانده    محجوب توسط پدر

جدول 178

جنین در اینجا در هر حال محجوب است تا وقتی که پدر وجود داشته باشد، جنین ارث نمی‏گیرد و در اینجا ترکه تقسیم می‏شود بدون اینکه چیزی برای جنین کنار بگذارند خواه مذکر باشد یا مونث.

2- وقتی که یک وارث اصل همراه او باشد یا وارثی به وسیله او حجب شود.

وقتی مردی بمیرد و افراد زیر از او بجای بمانند: زن باردار پسر، این زن ارث نمی‏برد اما ممکن است که جنین او پسر پسر یا دختر پسر باشد، در این حالت تمام ترکه برای جنین متوقف می‏شود، پس اگر مذکر بود همه ترکه را به عصبه بودن می‏گیرد و اگر مونث باشد نیز نصف اموال را به سهم خود می‏گیرد و نصف دیگر به او رد می‏شود.

اما اگر همراه زن باردار پسر، برادر مادری وجود داشته باشد، پس اگر جنین مذکر باشد یا مونث فرع وارث می‏شود و برادر را حجب می‏کند، چون برادر توسط اصل و فرع وارث حجب می‏شود و مسأله به شکل زیر می‏باشد.

پسر

برادر مادری

تمام ترکه را به عصبه بودن می‏گیرد

محجوب به فرع وارث

دختر

برادر مادری

به فرض و باقیمانده به او رد می‏شود

محجوب به فرع وارث

جدول 179

در تمام این حالت کل ترکه برای جنین متوقف می‏شود.

3- اگر جنین وارث باشد، چه مذکر و چه مونث. اما با اختلاف مذکر یا مونث بودنش بر سایر وارثان تاثیر بگذارد.

اگر شخصی بمیرد و افراد زیر از او بجای بمانند: زن باردار، پدر و مادر، و جنین ممکن است که مذکر یا مونث باشد و در هر حالت سهم پدر با حالت دیگر فرق دارد به شکل زیر:

وارثان

زن

جنین پسر

پدر

مادر

سهام


ق. ع



اصل24

3

13

4

4

جدول 180                      (جنین مذکر)

وارثان

زن

جنین دختر

پدر

مادر

سهام



 +ق. ع


اصل24

3

12

4+1

4

جدول 181                (جنین مؤنث)

اگر دو قاعده سابق را اعمال کنیم به طوری که بهترین حالت را برای جنین در نظر بگیریم، و با وارثان با بدترین حال آن‌ها رفتار کنیم، فرض می‏کنیم که جنین مذکر است و 13 سهم از ترکه را برای او کنار می‏گذارند، و به پدر4 سهم می‏دهیم، پس اگر جنین دختر بود 12 سهم به او می‏دهیم و یک سهم باقیمانده را به پدر می‌دهیم.

مهم این است که بدانیم شرط این نیست که در تمام مسائل جنین را مذکر فرض کنیم تا سهم او زیاد باشد. چون گاهی فرض مونث بودن جنین بیشتر به نفع او است؛ مثل:

وارثان

شوهر

خواهر تنی

زن باردار پدر (برادر پدری)

سهام



ق. ع

اصل2

1

1

صفر

جدول 182                         جنین مذکر (برادر پدری)

وارثان

شوهر

خواهر تنی

زن باردار پدر (خواهر پدری)

سهام




اصل6

عول7

3

3

1

 

 

 

تصحیح21

9

9

3

جدول 183                         جنین مؤنث (خواهر پدری)

در اینجا بر فرض مذکر بودن جنین چیزی از ترکه باقی نمی‏ماند اما بر فرض مونث بودن 3 سهم از21 سهم برای او باقی می‏ماند و فرض مونث بودن جنین بیشتر به نفع او است. پس اگر جنین مونث به دنیا آمد سهم خود را می‏گیرد و اگر مذکر بود 3 سهم او بر شوهر و خواهر به طور مساوی تقسیم می‏شود.

4- اینکه جنین تنها بر یک فرض مذکر یا مونث بودن ارث بگیرد و بر فرض دیگر ارث نمی‏گیرد:

وقتی شخصی بمیرد و وارثان او افراد زیر باشند: زن، عمو و زن باردار برادر تنی. پس جنین اگر مذکر باشد پسر برادر تنی او می‏شود و اگر مونث باشد دختر برادر تنی او می‏شود وارثشان به شکل زیر می‏باشد:


 

وارثان

زن

عمو

جنین (برادرزاده تنی)

سهام


م

ق. ع

اصل4

1

 

3

جدول 184                  جنین مذکر (پسر برادر تنی)

وارثان

زن

عمو

جنین (دختر برادر تنی)

سهام


ق. ع

چیزی به ارث نمی‏برد چون جزء ذوی الارحام است

اصل4

1

3

جدول 185               جنین مؤنث (دختر برادر تنی)

ملاحظه می‏کنیم که فرض مذکر بودن در اینجا عمو را حجب می‏کند، چون پسر برادر تنی جزء عصبه‌ها است و او از جهت برادری بر جهت عمویی مقدم است. اما اگر جنین مؤنث باشد، ارث نمی‏برد و جزء ذوی الارحام است، و عمو نزدیک‌ترین عصبه می‏شود و باقیمانده ترکه را بعد از زن می‏گیرد.

در اینجا می‏بینیم که مذکر یا مونث بودن جنین تاثیری در سهم زن ندارد که در هر حال می‏گیرد. پس بهترین حالت را برای جنین در نظر می‏گیریم و ترکه را برای او باقی می‏‏گذاریم. پس اگر مذکر بود، سهم خود را به طور کامل می‏گیرد و اگر مونث بود این سهم به عمو داده می‏شود.

5- ارث جنین در هر حال فرق نکند:

اگر شخص بمیرد و وارثان او افراد زیر باشند: خواهر تنی، خواهر پدری، مادر باردار از شوهر دیگر غیر از پدر متوفی پس جنین یا برادر مادری او است و یا خواهر مادری وارث این دو در هر حال با هم فرقی نمی‏کند، همچنانکه در مثال زیر پیداست:

وارثان

خواهر تنی

خواهر پدری

مادر

جنین (برادر مادری)

سهام





اصل6

3

1

1

1

جدول 186                                جنین مذکر (برادر مادری)

وارثان

خواهر تنی

خواهر پدری

مادر

جنین (خواهر مادری)

سهام





اصل6

3

1

1

1

جدول 187                           جنین مؤنث (خواهر مادری)

در اینجا می‏بینیم که برادر مادری یا خواهر مادری  می‏گیرند و ارث صاحبان سهام دیگر با مذکر یا مونث بودن جنین فرق نمی‏کند، پس در اینجا سهم خواهر تنی  و خواهر پدری  و مادر  را می‏دهیم و  دیگر را برای جنین باقی می‏گذارد چه مذکر باشد یا مونث فرقی نمی‏کند.

نکته مهم:

هر چند که احتمال دارد که یک زن به چند جنین باردار باشد، ولی قانون بر امر عمومی و غالب مبتنی است در ماده 44 قانون ارث اشاره شده که اگر سهم کنار گذاشته شده برای جنین کم باشد به دیگر وارثان رجوع می‏شود و سهم آن‌ها را از آن‌ها می‏گیرند.

ولی با وجود این برای رعایت احتیاط لازم است که از وارثانی که از متعدد شدن جنین‌ها تاثیر می‏پذیرند اقرار گرفته شود و مثال زیر این امر را روشنتر می‏کند:

وارثان

زن

دختر

جنین (پسر)

سهام


باقیمانده را به عصبه بودن می‏گیرند.

اصل8

1

7

تصحیح24

3

7                   14

جدول 188

وارثان

زن

دختر

جنین (دو پسر)

سهام


باقیمانده را به عصبه بودن می‏گیرند.

اصل8

1

7

تصحیح40

5

7                   28

هر پسر 14 سهم

جدول 189

در اینجا دختر  از ترکه را می‌گیرد و از او اقرار گرفته می‏شود که اگر جنین‌ها متعدد باشند و زنده به دنیا آمدند سهمشان را بپردازد. پس به می‏رسد و مابقی آن به پسران (جنین) داده می‏شود و اگر زیادتر شدند، به نسبت سهمشان زیادتر می‏شود.

2- اگر جنین بدون جنایت بر مادر به صورت مرده به دنیا بیاید، ارث نمی‌گیرد و از او نیز ارث برده نمی‏شود و این امری توافقی میان علما است اما اگر به وسیله جنایتی که بر مادر شکل گرفته، مرده به دنیا بیاید و باعث سقط شود، از دیدگاه حنفی‌ها ارث می‏برد و از او هم ارث برده می‏شود. ولی جمهور با آن مخالفت کرده‌اند و گفته‌اند: ارث نمی‏برد، چون حیات او مشکوک است و قانون نیز از این رأی تبعیت کرده است.

بخش دوم: ارث مفقود

مفقود کسی است که به مدت طولانی غایب بوده و خبری از او در دست نبوده است و مکانش معلوم نیست و زنده بودن یا مرده بودن او یقینی نیست. در اسباب و شروط ارث اقوال علما را در مورد مدت زمانی که باید به انتظار این گونه افراد نشست و سپس حکم به مرگش داد، بیان کردیم و قانونگزار آن را از اختیارات قاضی دانسته است، به طوری که در ماده شماره (1) قانون ارث آمده است که: ارث با مرگ مورث یا اعتبار مرده بودن او با حکم قاضی ثابت می‏شود.

در مورد مفقود دو نکته در اینجا قابل ملاحظه است: مرحله میانی گم شدن تا زمانی که قاضی حکم به مگر او می‏دهد و مرحله بعد از حکم قاضی.

مرحله اول: مرحله میان گم شدن و حکم وفات او از طرف قاضی:

در این مرحله مفقود زنده تلقی می‏شود و به اعتبار عمل به یکی از قواعد استصحاب که قاعده «الیقین لایزول بالشک» «یقین با شک از بین نمی‏رود» است. پس زنده بودن او یقینی و مرگ او مشکوک است و این یقین با آن شک از بین نمی‏رود.

مفقود در اینجا از دو جهت زنده تلقی می‏شود:

1- نسبت به حق دیگران در اموال او؛ پس اموالش تقسیم نمی‏شود و کسی از او ارث نمی‏برد، چون او همچنان زنده تلقی شده است و شرط ارث، تحقق مرگ مورث است.

2- نسبت به ارث بردن مفقود از دیگران، پس اگر کسی که مفقود از او ارث می‏برد، سهم مفقود را به بهترین حالت آن برای او بدترین حالت برای سایر وارثان در نظر می‏گیرند.

مفقود همراه وارثان در اینجا دو حالت دارد:

نخست: اینکه مفقود سایر وارثان را به طور کامل حجب کند، در این صورت تمام ترکه را برای او در نظر می‏گیرند و هیچ یک از وارثان ارث نمی‏گیرند، تا حکم مرگ وی صادر شود. مثل کسی که بمیرد و برادر تنی، خواهر تنی و پسر مفقودی داشته باشد در اینجا تمام ترکه را برای پسر مفقود کنار می‏گذارند، چون او همچنان در حکم زنده است و اگر وجود داشته باشد برادر و خواهر را حجب می‏کند پس آن‌ها چیزی به ارث نمی‏برند و هنگامی که حکم به مرگ او شد برادر تنی همراه خواهر تنی تمام ترکه را به ارث می‏برند و مذکر دو برابر مونث می‏گیرد.

دوم: اگر مفقود  با سایر وارثان در ارث شرکت داشته باشد، پس حداقل سهم را به وارثان می‏دهند و مثل جنین باقیمانده را برای مفقود در نظر می‏گیرند و کسانی که زنده یا مرده بودن مفقود تأثیری در سهم آن‌ها نداشته باشد، سهم خود را می‏گیرند.

در اینجا لازم است که مسأله را دو بار حل کنیم، یک بار بر فرض اینکه او زنده بود و بار دیگر بر فرض مرده بودن او. و کنار گذاشتن بیشترین سهم برای او و دادن حداقل سهام سایر وارثان. از جمله مثال‌های این امر:

وارثان

زن

مادر

برادر پدری

برادر تنی (مفقود)

سهام



م

ق. ع

اصل12

3

2

 

7

جدول 190                         به اعتبار زنده بودن مفقود

وارثان

زن

مادر

برادر پدری

برادر تنی (مفقود) به اعتبار مرده بودن

سهام



ق. ع

-

 

اصل12

3

4

5

جدول 191                       به اعتبار مرده بودن مفقود

در این وارثان امور زیر قابل ملاحظه است:

1- زن در هر دو حالت می‏گیرد چون فرع وارث وجود ندارد و سهم خود را به طور کامل می‏گیرد و زنده یا مرده بودن مفقود تاثیری در سهم او ندارد. و هنگام حکم به زنده بودن مفقود چیزی از او گرفته نمی‏شود و هنگام حکم به مرگش نیز چیزی به او داده نمی‏شود.

2- مادر با وجود فرض زنده بودن مفقود  می‏گیرد (وجود دو برادر پدری و تنی) و با فرض مرده بودن او  می‏گیرد (وجود یک برادر) پس حداقل سهم را می‏گیرد که  است و اگر حکم به مرده بودن او داده شد  دیگر به سهمش افزوده می‌شود، تا سهم خود را که است بگیرد.

3- برادر پدری بر فرض زنده بودن مفقود چیزی نمی‏گیرد چون برادر تنی او را حجب می‏کند و بر فرض مرده بودن مفقود باقیمانده را به عصبه بودن می‏گیرد. در اینجا ما به برادر پدری چیزی نمی‏دهیم تا وقتی که حکم به وفات او بشود، بعد از آن باقیمانده ارث بعد از دادن سهم مادر به او می‏رسد.

4- برادر تنی به بهترین وجه برای او سهم جدا می‏شود که ترکه  است پس اگر معلوم شد که زنده است سهمش را  می‏گیرد و اگر حکم به مرگ او داده شد  که بقیه  سهم مادر است به او داده می‏شود و باقیمانده  برای برادر پدری باقی می‏ماند.

تمام مسائل مفقود به این شکل حل می‏شود تا زمانی که حکم به مرگ او نشده باشد.

مرحله دوم: حکم به وفات مفقود:

هنگامی که قاضی  حکم به مرگ و وفات مفقود صادر می‌کند،دو حالت برای این حکم وجود دارد:

1- اینکه از تاریخ بیان حکم، حکم به وفات او شده باشد و از این تاریخ به بعد زنده تلقی نمی‏شود و او به مرگ حکمی مرده است. و شایسته استحقاق چیزی را ندارد و سهم او به وارثانی بر می‏گردد که در هنگام وفات مورثشان موجود بودند. مثل مسأله قبل و از زمان گم شدنش مرده تلقی می‏شود.

اما ترکه ای که قبل از مفقود شدن داده بوده، میان کسانی که در روز وفاتش موجود بوده‏اند، تقسیم می‏شود نه از تاریخ مفقود شدنش و کسانی که قبل از حکم به وفات وی مرده‌اند، ملاک نیستند چون شرط اساسی ارث را که تحقق مرگ مورث است نداشته‏اند. پس هنگام بیان حکم مفقود مرده تلقی می‏شود و جز افراد زنده در این هنگام کسی از او ارث نمی‏برد.

2- قاضی به تاریخی قبل از تاریخ بیان حکم و بنابر قراین و شواهد محیطی مفقود و بعد از تحقیق و جستجو حکم به مرده بودن او بکند. مثل کسی که در اول رمضان 1425 مفقود شده و بعد از یک سال قاضی از تاریخ یک شوال 1425 یا بعد از یک ماه از آن حکم به مرگ او می‏کند که این حکم مبتنی بر قراینی است که نزد او وجود دارد. پس در این حالت هر کس که از این تاریخ به بعد زنده باشد، وارث او تلقی می‏شود مثلاً اگر پسری داشته باشد که در نیمه شوال 1412 مرده باشد، از او ارث می‏برد و حق پسر به وارثان او داده می‏شود ولی اگر پسر در نیمه رمضان مرده باشد و یک پدر مفقود داشته باشد که حکم به مرگ او نشده باشد، سهم پدر کنار گذاشته می‏شود و این ترکه به ترکه‏ای که بعد از حکم وفات می‏ماند، اضافه می‏شود.

 در ماده 54 قانون ارث آمده است که:

سهم مفقود را از ترکه کنار می‏گذاریم اگر زنده بودن او معلوم شد که آن را می‏گیرد و اگر حکم به مرگ او شد، سهم او به سایر وارثان در هنگام مرگش بر می‏گردد و اگر بعد از حکم به مرگش معلوم شد که او زنده است باقیمانده سهمش را از وارثان می‏گیرد.

بخش سوم: ارث خنثی

خنثی در لغت از خنث به معنای نرمی و شکستگی و دوگانگی است و در اصطلاح کسی است که دو جنسه است یعنی هم آلت مردان را دارد و هم آلت زنان، یا هیچ یک از آن‌ها را ندارد.

اگر طبق نظر فقهاء امکان ترجیح مذکر بودن خواه با مشاهده یا روییدن ریش یا نحوه ادرار کردن او و یا از طریق هر وسیله پزشکی توسط پزشکان عادل وجود داشته باشد، یا مؤنث بودن او ترجیح داشته باشد، طبق این ترجیح ارث می‏برد و در اینجا مشکلی پیش نمی‏آید.

اما اگر اختلاف وجود داشته باشد مخصوصاً وقتی که مورث قبل از بلوغ خنثی بمیرد خنثی مشکل نامیده می‏شود و نظرات زیادی در مورد ارث بردن او وجود دارد: حنفی‏ها معتقدند که این خنثی حداقل سهم را بنابر فرض مذکر یا مونث بودن می‏گیرد و این نظر غالب صحابه و یکی از قولهای شافعی است. و مالکیه معتقدند که میانگین سهم او به او داده می‏شود پس یک بار بر فرض مذکر بودن و یک بار بر فرض مونث بودن ارث می‏گیرد، و این دو سهم جمع می‏شود و تقسیم بر 2 می‌شود تا میانگین آن به دست بیاید و شافعیه معتقدند که خنثی و وارثان حداقل سهم را می‏گیرند و باقیمانده آن کنار گذاشته می‏شود تا وضعیت خنثی روشن شود و حنابله معتقدند که نصف ارث مردان و نصف ارث زنان به او داده می‏شود و این چیزی شبیه نظر مالکیه است.

قانون در ماده46 از مذهب حنفی تبعیت کرده است، به طوری که در آن آمده است: خنثی مشکل- کسی که مذکر یا مونث بودن او معروف نباشد- حداقل سهم را می‏گیرد و آنچه که از ترکه باقی می‏ماند به سایر وارثان داده می‏شود.

علت این امر دین است که تملیک مال باید بر اساس یک امر قطعی باشد، و حداکثر سهم یک امر ظنی و غیر یقینی است، پس حداقل سهم به او داده می‏شود  تا به قطع و یقین مستند باشد  نه به شک و گمان.

بنابراین مسایل خنثی دوبار حل می‏شود و حداقل سهم به او داده می‏شود که برخلاف چیزی است که درمورد جنین به آن عمل کردیم با این تفاوت که اگر ظهور مذکر یا مونث بودن او امیدوار کننده باشد از وارثان دیگر تعهد یا کفایت گرفته می‏شود که در صورت مشخص شدن وضعیت خنثی سهم او را به او باز گردانند.

مثالهایی در این مورد:

(1)

وارثان

پدر

مادر

فرزند خنثی

سهام



ق. ع

اصل6

1

1

4

جدول 192                  بر فرض مذکربودن

وارثان

پدر

مادر

فرزند خنثی

سهام

+ق. ع



اصل6

1+1

1

3

جدول 193                  بر فرض مؤنث بودن

 

وارثان

شوهر

مادر

خنثی

سهام



ق. ع

اصل6

3

2

1

جدول 194                  بر فرض مذکر بودن

وارثان

شوهر

مادر

خنثی

سهام




اصل6

عول8

3

2

3

جدول 195             بر فرض مؤنث بودن

 

در مسأله اول: خنثی بر فرض مونث بودن ارث می‏برد یعنی  از ترکه و پدر  از آن را می‏گیرد، چون این حداقل سهم خنثی است و حداکثر سهم برای وارثان است و از پدر تعهد گرفته می‏شود که اگر مذکر بودن او معلوم شود، می‏گیرد.

در مسأله دوم: به همان علت بر فرض مذکر بودن ارث می‏گیرد پس  به خنثی داده می‏شود زیرا بر فرض مونث بودن می‏گیرد که بیشتر است و از شوهر و مادر تعهد گرفته می‏شود که اگر مونث بودن خنثی معلوم شد، بقیه سهمش را به او بپردازند.

بخش چهارم: ارث فرزند حاصل از زنا و ملاعنه

فرزند حاصل از زنا (ولد زنا) هر بچه‏ای است که مادرش بدون عقد و ازدواج صحیح و از طریق فاحشه گری به دنیا آورده باشد و در کشورهای غربی این امر زیاد مشاهده می‏شود چون هر چیزی نزد آن‌ها جایز و مباح است و در سرزمینهای شرقی کمتر دیده می‏شود خداوند ما را از آن حفظ کند.

و بچه حاصل از لعان کسی است که در زندگی زناشویی زن و شوهری به دنیا می‏آید که قاضی نسب او را بعد از ملاعنه (لعن کردن زن و شوهر همدیگر را) از پدرش نفی می‏کند.

در هر دو حالت بچه به مادرش انتساب دارد نه به زناکار یا شوهر ملاعن (لعن کننده)، در این حالت بچه از زناکار و ملاعن ارث نمی‏برد. به دلیل روایتی که ترمذی با سند خود از عمرو بن شعیب از پدرش از جدش روایت کرده که رسول الله (ص) فرمود: هرگاه مردی با زن آزاد یا کنیزی زنا انجام دهد، فرزند حاصل از آن ولد زنا است و نه ارث می‏برد و نه از او ارث برده می‏شود. و ترمذی می‏گوید: نزد عموم علما به این امر عمل شده که بچه حاصل از زنا از پدرش ارث نمی‏برد.[5] ولی فرزند حاصل از زنا یا ملاعنه از مادرش ارث می‏برد و مادر نیز از او ارث می‏برد، در نیل الأوطار در مورد حدیث متلاعنین که سهل بن سعد روایت کرده آمده است که: زن باردار بود و پسرش به مادرش انتساب داشت و سنت این گونه بوده که او از مادرش ارث می‏برد و مادر نیز از او ارث می‏برد.[6]

ابوداود با سند خود از عمرو بن شعیب از پدرش از جدش روایت کرده که پیامبر (ص) ارث فرزند حاصل از ملاعنه را برای مادرش و وارثانی که بعد از او می‏آیند قرار داده است.[7]

علت این امر این است که نفی نسب، مهمترین سبب ارث را که همان قرابت است نقض می‏کند، پس فرزند حاصل از زنا یا ملاعنه از هیچ یک از جهات پدری، برادری یا عمویی ارث نمی‏برد، چون یا مادر دارد که صاحب سهم است یا برادر که برادر مادری اوست و او نیز صاحب سهم است یا دختر است که عصبه بالنفس است. پس در ماده47 قانون ارث آمده است که: فرزند حاصل از زنا و لعان از مادرش و فامیلان او ارث می‏برد و مادر و فامیلان او نیز از او ارث می‏برند.

منظور این نیست که فرزند حاصل از زنا یا لعان به یک پدر غیر شرعی نسبت داده شود که از او ارث می‏برد مثلاً کسی که بمیرد و مادر و یک پسر غیر شرعی از او بجای بماند تمام ترکه او به مادر می‏رسد، به فرض و باقیمانده نیز به او رد می‏شود و چیزی به پسر غیر شرعی نمی‏رسد.

اما اگر زنی بمیرد و یک دختر و یک پسر حاصل از زنا داشته باشد، ترکه میان دختر و فرزند حاصل از زنا تقسیم می‏شود و مذکر دو برابر مونث می‏گیرد چون عصبه دختر است و برادر مادری اوست و مانعی برای ارث بردن آن‌ها وجود ندارد علیرغم اینکه دختر شرعی و پسر غیرشرعی است.

بخش پنجم: ارث نابودشدگان و غرق‌شدگان

روز9 ربیع الثانی 1413 زلزله‏ای قوی و شدید در مصر واقع شد و خانه‌ها و ساختمانها و مدارس زیادی نابود شدند و از خداوند متعال می‏خواهیم که بر مصر و اهالی آن لطف و مرحمت عنایت بفرماید. در اینجا سؤالی که پیش می‏آید این است که حکم کسانی که در زیر این آوارها مانده‏اند و همگی از یک خانواده بوده‏اند، چیست؟ مثل حادثه‏ای که رد یکی از ساختمانهای جدید مصر اتفاق افتاد و تعداد زیادی از مردم که همگی یک خانواده کامل بودند، در زیر آن ماندند و به طور مثال تنها یک نفر از آن خانواده کامل نجات پیدا کرده است و این اتفاق واقعیت پیدا کرده است، مثلاً کسانی که رد یک حادثه رانندگی می‏میرند یا غرق می‏شوند یا در یک آتش سوزی می‏سوزند، حکم این‌ها طبق ضوابط زیر است:

1- هر کسی که زنده مانده باشد از تمام کسانی که مرده‏اند ارث می‏برد، مثلاً کسی که در یک زلزله پدر، مادر، خواهر و جدش را از دست می‏دهد و هر کدام از این‌ها نیز اموال خاص را داشته‏اند، اگر فرد دیگری وجود نداشته باشد یا عصبه‏های دیگری وجود نداشته باشند از همه آن‌ها ارث می‏برد.

2- اگر یکی از این افراد بعد از دیگری بمیرد حتی اگر برای چند دقیقه یا یک ساعت باشد، کسی که دیرتر مرده است از فردی که زودتر مرده است ارث می‏برد، مثلاً اگر زنی بمیرد و بعد از چند دقیقه دخترش نیز بمیرد و شوهر باقی بماند که از یک طرف شوهر است و از طرف دیگر پدر دختر ، از هر دو طرف ارث می‏برد.

الف-  

شوهر

دختر


+ باقیمانده به رد

جدول 196

ب- پدر تمام آنچه را که دختر از مادرش به ارث می‏برد می‌گیرد، چون عصبه است و سهمش  است که باقیمانده را بنابر عصبه بودن می‏گیرد.

3- وقتی که معلوم نباشد چه کسی ابتدا مرده است، هیچ یک از دیگری ارث نمی‏برد و سایر وارثان سهم خود را از هر یک از مورثان خود می‏گیرند، مثلاً وقتی دو برادر تنی بمیرند و اولی:

زن+      دخترپسر   +  عموی تنی

                            ق. ع

جدول 197

و دیگری این افراد را از خود به جای بگذارند

2دختر+پسرعموی تنی که همان وارث قبلی است

                         ق. ع             

جدول 198

در اینجا می‏بینیم که پسر عمو از هر دوی آن‌ها ارث می‏برد مثل کسی که از دو جهت ارث می‏برد.

و این نظر به نظر ابوبکر صدیق و زید بن ثابت (رضی الله عنهما) در مورد کشته شدگان یمامه و نظر عمر در مورد کشته شدگان طاعون عمواس[8]و نظر علی در مورد کشته شدگان جمل و صفین بر می‏گردد. و نظر عمر بن عبدالعزیز و جمهور فقهاء و حنفی‌ها نیز همین است که قانون نیز از آن تبعیت کرده است ،در ماده 3 آمده است که: اگر 2 نفر بمیرند و معلوم نباشد که کدام یک اول مرده‏اند، هیچ یک از آن‌ها سهمی در ترکه دیگری ندارد، خواه مرگشان در یک حادثه واحد باشد یا نه.

بخش ششم: تخارج

تخارج عبارت است از اینکه وارثان توافق کنند که بعضی از آن‌ها چیز مشخصی از ترکه یا غیره را بردارند و دیگر سهمی از ارث نداشته باشند.[9]

دلایل جایز بودن تخارج:

1- تخارج نوعی مصالحه و تصالح است که صلح در میان مسلمانان جایز است مگر اینکه حرامی را حلال کند یا حلالی را حرام کند.

2- تخارج نوعی معامله است و معامله نیز به اتفاق جایز است، به طوری که یکی از وارثان سهم خود را در مقابل یک چیز معلوم می‏فروشد.

3- روایت شده که صحابه این کار را انجام داده‏اند و کسی منکر آن‌ها نشده است. به طوری که روایت شده است که عبدالرحمن زنش را طلاق داد که تماضر دختر اصبغ کلبی بود و در زمان مرض الموت خود او را طلاق داد وقتی که مرد او در زمان عده بود پس عثمان (رضی الله عنه) همرا سه زن دیگرش به او ارث داد. پس به  قیمت آن با آن‌ها مصالحه کرد که 83 هزار بود.

درماده48 قانون آمده است که: تخارج عبارت است از مصالحه کردن وارثان بر اینکه بعضی از آن‌ها چیزهای مشخصی را بردارند و از گروه وارثان خارج شوند. پس اگر یکی از وارثان با دیگری مصالحه کند، سهم او به او می‏شد وجانشین او می‏شود و اگر یکی از وارثان با سایرین تخارج کرد، سهم او میان آن‌ها به نسبت سهامشان تقسیم می‏شود.

بنابراین صورتهای تخارج به شکل زیر می‏باشد:

نخست: اگر یکی از وارثان از سهم خود در مقابل چیزی که دیگری با اموال خود از او خریده مصالحه کند سهم او به فروشنده می‏رسد و جانشین او می‏شود و مسأله به شکلی حل می‏شود که گویی اصلاً تخارج وجود نداشته است پس سهم او به کسی که با او مصالحه کرده داده می‏شود. به شکل زیر:

وارثان

دختر                 2پسر

ملاحظات

سهام

عصبه بالغیر

مذکر دو برابر مونث

ترکه20 فدان است و یکی از پسران با خواهرش مصالحه می‏کند که سهمش را در مقابل 10000لیره بگیرد. پس سهم او از ترکه خارج می‏شود و به سهم برادرش که با او مصالحه کرده اضافه می‏شود و سهم او 12=4+8 می‏شود.

اصل5

1                       4

سهم

4=5÷20

4=4×1          16=4×4

هر پسر 8=2÷16 سهم دارد

جدول 199

دوم: اینکه یکی از وارثان در مقابل مالی که از سایر وارثان و از غیر ترکه به او پرداخت می‏کنند، از دایره وارثان خارج شود:

در اینجا مسأله به شکل عادی حل می‏شود سپس سهم او به صورت مساوی میان وارثان تقسیم می‏شود اگر در مورد نحوه تقسیم سهم او در عقد تخارج چیز خاصی وجود نداشته باشد.[10]

پس اگر به روش معینی برای تقسیم در عقد اشاره شده باشد، باید از آن تبعیت کرد، چون مسلمانان با شرط و شروطشان مؤمن هستند مگر اینکه شرطی باشد که حلالی را حرام یا حرامی را حلال بکند.

پس اگر زنی بمیرد و شوهر، مادر و جد از او بجای بماند و ترکه 24000 لیره باشد و جد و مادر با شوهر مصالحه کنند که در مقابل پرداخت مالی به او از دایره وارثان خارج شود.

پس باید مسأله را به شکل عادی حل کنیم گویی که تخارج روی نداده است،  پس وقتی سهم شوهر معلوم شد میان مادر و جد به طور مساوی تقسیم می‏شود به شکل زیر:

وارثان

شوهر

مادر

جد

ملاحظات

سهام



ق. ع

سهم شوهر میان مادر و جد تقسیم می‏شود به شکل زیر:

6000=2÷12000

سهم مادر 14000=8000+6000

سهم جد10000=4000+6000

اصل6

3

2

1

سهم

4000=6÷24000

 

12000

8000

4000

جدول 200

شاید این سوال پیش بیاید که وقتی که جد و مادر با شوهر مصالحه می‏کنند، چرا شوهر به طور کلی از وارثان بیرون نمی‏رود و مسأله را فقط میان جد و مادر حل نمی‏کنیم.

می‏گویم: اگر این کار را انجام بدهیم سهم مادر تغییر می‏کند چون او  تمام اموال را می‏گیرد و جد باقیمانده را به عصبه بودن می‏گیرد پس سهم مادر مساوی است با:

لیره 8000=2400×  و سهم جد 16000 لیره است پس تفاوت میان این دو روش آشکار است و باید اول ارث میان آن‌ها تقسیم شود و سپس سهم شوهر بر آن‌ها تقسیم شود.

پس اگر شوهر شرط کند که سهم او میان مادر و جد به نسبت 1 به 3 تقسیم شود، یعنی ترکه به مادر داده شود، طبق روش قبلی حل می‏شود و سهم شوهر به چهار قسمت تقسیم می‏شود و به صورت زیر می‏باشد.

3000=4÷12000

پس سهم کلی مادر مساوی است با:   11000=(1×300)+8000 لیره

و سهم کلی جد مساوی است با:    13000=(3×3000)+4000 لیره

سوم: یکی از وارثان در قبال مال معلومی از ترکه از دایره وارثان خارج شود:

در اینجا نیز مسأله را طوری حل می‏کنیم که گویی او نیز وارث است سپس سهمش بر سایر وارثان به نسبت سهامشان تقسیم می‏شود پس اگر مردی بمیرد و زن، پسر و پدر از او بجای بماند و یک منزل و 42 فدان ترکه داشته باشد و زن در قبال منزل و استفاده از آن با آن‌ها مصالحه کند، حل مسأله به شکل زیر می‏باشد:

وارثان

زن

پسر

پدر

مادر

ملاحظات

سهام


ق. ع



اصل بعد از تخارج از جمع سهام بقیه وارثان  به دست می‏آید 21=4+4+13

پس سهم 2=21÷42 می‏باشد

اصل24

3

13

4

4

اصل بعد از تخارج 21 سهم2

زن خارج می‏شود

26=2×13

8=2×4

8=2×4

جدول 201


تمرینات فصل هفتم

بیست و ششم: تفاوت جملات زیر را بیان کنید:

1- جنین پسر مستقیم مرده باشد یا غیرمستقیم او باشد:

2- حق فرد مفقود در اموال دیگران و حق دیگران در اموال فرد گم شده.

3- ارث جنین و خنثی.

4- تخارج به مال یکی از وارثان یا تمام وارثان.

5- غرق شدگانی که همگی با هم می‏میرند و کسانی که با فاصله کمی از همدیگر می‏میرند.

بیست و هفتم: شروط فقهی عبارات زیر را بیان کنید:

1- ارث جنین از زنی غیر از زن متوفی

2- ارث مفقود از تاریخ قبل از بیان حکم وفات او.

3- بچه ناشی از لعان.

4- ارث بعضی از غرق شدگان و نابود شدگان از بعضی دیگر.

بیست و هشتم: دلایل شرعی عبارات زیر را بیان کنید:

1- جایز بودن تخارج از ترکه یا غیرترکه.

2- بچه حاصل از زنا از زناکار (پدر) ارث نمی‏برد.

3- شخص مفقود زنده تلقی می‏شود تا زمانی که قاضی حکم به مرگ یا گم شدن او بدهد.

4- جنین تا زمانی که عطسه یا گریه یا داد و فریاد نکند، ارث نمی‏گیرد.

بیست و نهم: مسائل:

1- مردی می‏میرد و افراد زیر از او بجای می‏مانند: زن بارادر، برادر پدری، خواهر پدری، برادر مادری مفقود.

2- زنی می‏میرد و افراد زیر از او بجای می‏مانند: زن، مادر، پدر، دختر، زن باردار پسر و خواهر تنی.

3- مردی می‏میرد و افراد زیر از او بجای می‏مانند: خواهر تنی، خواهر پدری (خنثی) پسر عمو و دختر عمو.

4- بچه حاصل از زنایی می‏میرد و افراد زیر از او بجای می‏مانند: پدر پدر، مادر، زن، پسر، 3دختر و برادر مفقود.

5- زنی می‏میرد و افراد زیر از او بجای می‏مانند: پدر، مادر مادر، دختر (زنازاده)، برادر تنی و پدر با سایر وارثان در قبال دریافت مالی از غیر ترکه تخارج می‏کند.




[1]- سنن ابی داود، کتاب الفرائض، باب فی المولود یستهل ثم یموت، شماره 800 و می‏گوید معنای استهلال در حدیث نشانه‏های زندگی و حیات است که حرکت یا عطسه و تنفس و ... است، چون این‌ها نشانه حیات هستند، بنابراین ارث می‏برد.

[2]- سنن ابن ماجه، کتاب الفرائض، باب اذا استهل المولود ورث، شماره 2751.

[3]- نیل الاوطار، شوکانی، 6/86.

[4]- این امر اختلافی است، مالکیه دلیلی جز گریه کردن برای حیات جنین نمی‏بینند در حالی که بسیاری از علما معتقدند که هر آنچه را که بر حیات جنین دلالت کند، موجب ارث گرفتن او می‏شود.

[5]- به روایت ترمذی، کتاب الفرائض، باب فی الرجل سلیم علی ید الرجل، شماره2196.

[6]- نیل الأوطار، 6/66، کتاب الفرائض، باب میراث ابن الملاعنه و الزانیه.

[7]- سنن ابی داود، کتاب الفرائض، باب میراث ابن الملاعنه، شماره 2788.

[8]- سال18هـ.

[9]- در حقیقت تخارج امری خوشایند برای وارثان است؛ به طوری که مثلاً یکی از وارثان در منزلی ساکن است که جزء ترکه متوفی می‏باشد و سایر وارثان در جایی غیر از آن هستند و این فرد ترجیح می‏دهد که آن خانه را بردارد و از دایره وارثان خارج شود و در مقابل ممکن است که مزارع و چیزهای دیگری وجود داشته باشد که به نفع سایر ورثه باشد و این از تساهلی است که شریعت اسلام در مورد بندگانش رعایت کرده است و تحقق آن به مصلحت مردم  می‏باشد.

[10]- شیخ مصطفی شلبی معتقد است که اگر چیزی که در قبال تخارج به او پراخت شده با سهمش مساوی نباشد، باید سهم متخارج (خارج رفته) به اندازه نسبت چیزی که به هر یک از وارثان پرداخت می‏شود، باشد و اگر در عقد تخارج به شکل خاصی از تقسیم اشاره شده باشد، باید طبق آن تقسیم صورت گیرد چون نوعی معامله است و دلیلی برای مساوی بودن آن‌ها وجود ندارد و این نظر محکمی است که اعتبار زیادی دارد و این احسان محض است. ر. ک: احکام المواریث ص368.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...