توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ اسفند ۱۶, دوشنبه

(33) حجاب شرعی

 

(33) حجاب شرعی

حجاب یک برنامۀ اسلامى است که اسلام با استفاده از این برنامه و دیگر احکام و قوانین عفت میخواهد زن را از ابتذال و خوار‌شدن خصوصیات زنانه‌اش حفظ نماید، همانگونه که این برنامه مرد را از انحراف و اضطراب، و خانواده را از اسباب فروپاشى و جامعه را ازعوامل انحلال و سقوط می‌رهاند.

 چون از دیدگاه اسلام برهنگى زنان و اختلاط‌هاى جنسى مآیۀ آلودگى و ناپاکى جامعه می‌باشد، خداوند حکیم در آیۀ زیر به همین حکمت اشاره نموده می‌فرماید:

﴿قُل لِّلۡمُؤۡمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ وَيَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡۚ ذَٰلِكَ أَزۡكَىٰ لَهُمۡ [النور: 30].

«ای پیامبر! برای مردان مؤمن بگو: چشمان خود را فرو گیرند، و عورت‌های خویش را مصون دارند، این برایشان پاکیزه‌تر است».

حکم حجاب براى زنان یک دستور دینى و شرعى است، البته این حکم به ذات خود مقصود نیست بلکه تدبیریست جهت نجات از یک مرض مهلک و بسیار خطرناک که براى هر فرد بشر سم قاتلى به شمار می‌رود، و اثرات سوء آن منجر به تباهى و هلاک اقوام و ملل مى‌گردد.

این علت مهلک را قرآن کریم به فحشا تعبیر نموده که در اصطلاح به بى‌حیائى، بی‌غیرتى، برهنگى و بى‌عفتى معروف است که بدون شک این باعث هلاکت و نابودى افراد و ملت‌ها می‌گردد.

آمار و ارقام واقعیت‌هاى ملموسى‌که در تحقیقات و گزارش‌هاى بدست آمده از کشور‌هاى به اصطلاح پیشرفته نشان می‌دهد که برداشتن مرز‌هاى بین زن و مرد و آزادى جنسى پیامد‌هاى زشتى مانند افزایش بیماری‌هاى وحشتناک چون: ایدز، انتشار فرزندان نامشروع، افزایش طلاق و فرو‌پاشى خانواده‌ها، ابتذال زن و سقوط شخصیت او و... را در پى داشته است.

اسلام در پرتو رسالت خود خواسته است که جامعۀ بشرى از این بى‌بند و بارى و لجام گسیختگى جنسى‌که جوامع ابتدائى و جوامع صنعتى امروز، در آن غوطه‌ور بوده و هستند، سالم و مصون بماند، و از طریق قواعد و ضوابط و اساس تشریعى و قانون‌گزارى مربوط به حل و معالجۀ مشکلات جنسى، این امور را به صورت اصولى حل نماید.

اسلام نیامده است که از یک طرف زنا را حرام قرار دهد، و مرتکبان آن را به مجازات رجم یا حد تهدید نماید، و از طرف دیگر زنان را آزاد بگذارد، تا خود را برهنه سازند، زینت، جمال و اندام‌هاى فریبنده و فتنه‌انگیز خود را به نمایش بگذارند، و در خیابان‌ها، کوچه‌ها، شرکت‌ها، مراکز تعلیمى و تحصیلى بدون قید و شرط با مردان آمیخته و مختلط شوند.

بلکه اسلام خواسته است که این مشکل جنسى را از ریشه حل نماید، و تمام راه‌هاى که منجربه آن می‌گردد، مسدود نماید، زیرا جلو عوامل و اسباب گرفته نشود، به مجرد پیش آمدن فرصت و شرایط مناسب این مشکل از نوع عودت می‌کند، مانند میکروب‌هاى بیمارى زا که بیمار با خورن دارو‌هاى مسکن معالجه نمی‌شود تا زمانیکه میکروب‌هاى بیمار تشخیص و خنثی نگردد.

تحریم اختلاط زنان با مردان، و دستور لزوم حجاب بر زنان در برابر بیگانگان، و همچنان حرمت چشم‌چرانى از عمده‌ترین راه حل این مشکل جنسى محسوب میباشد.

بنابر تأکیدات قرآن و حدیث بر اهمیت این برنامۀ اسلامی، و نقش آن در جلوگیری از مفاسد اخلاقی و نجات جامعه از افزایش بیماری‌هاى وحشتناک خواستم که این موضوع را در یک تحقیق ویژه علمی در روشنی آیات و روایات صحیح صرف نظر از نظریات افراد و اشخاص- مورد بحث قرار دهم، تا حقیقت و جوانب موضوع برای پژوهشگران حق بین روشن گردیده و مشعل راه آن‌ها بوده باشد.

مفهوم حجاب:

 حجاب به کسر «حاء» مصدر فعل «حجب الشیء» به معنى: آنچه که در میان دو چیز حایل شود. در قرآنکریم نیز این کلمه به معنى پرده، مانع، حایل و پنهان‌شدن بکار رفته است مانند:

﴿جَعَلۡنَا بَيۡنَكَ وَبَيۡنَ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ حِجَابٗا مَّسۡتُورٗا [الإسراء: 45].

و همچنان در آیۀ 32 سوره ص: ﴿حَتَّىٰ تَوَارَتۡ بِٱلۡحِجَابِ [ص: 32] و آیه‌هاى: اعراف:46، مریم:17، احزاب:53، فصلت:5 و شورى:51 به همان معناى فوق آمده است.

مفهوم شرعى حجاب:

 حجاب شرعى: عبارت از پوشش مخصوصی است که زن‌ها توسط آن بدن خود را از مردانی‌که از نظر شرعى محرم محسوب نمی‌گردند، می‌پوشانند.

حد حجاب شرعى:

از آیات و احادیث متعددى‌که در مورد حجاب وارد و ثابت شده، کیفیت حجاب شرعى، و چه مقدارى از بدن باید پوشانده شود؟ و حجاب در برابر چه کسانى لازم است؟ و استثناءات آن چیست؟ به خوبى دانسته می‌شود.

و همچنان با اندک دقت در الفاظ قرآن در پرتوی روایات صحیح تفسیرى، و بررسى دقیق و عمیق حدیث‌ها و روایات اسلامى، و اقوال علماى تفسیر و حدیث و فقهاى اسلام درمی‌یابیم که حجاب شرعى شامل تمام بدن زن با شمول صورت آن نیز می‌باشد که پوشاندن آن در برابر بیگانگان لازم و ضرورى است.

الف- آیات قرآنى:

 در مورد حجاب چهار آیات وارد شده که سه آیات آن ناظر به وجوب حجاب زنان در برابر بیگانگان است که هر یک آن به عنوان آیت حجاب یاد می‌گردد، و آیۀ چهارم اشاره به موردى دارد که از قانون حجاب مستثنى است.

1- ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَآءِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ يُدۡنِينَ عَلَيۡهِنَّ مِن جَلَٰبِيبِهِنَّۚ ذَٰلِكَ أَدۡنَىٰٓ أَن يُعۡرَفۡنَ فَلَا يُؤۡذَيۡنَۗ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا٥٩ [الأحزاب: 59].

 «اى بیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مسلمان بگو که: روسرى‌هاى خود را بر خود فرو افگنند این کار براى اینکه شناخته شوند، و مورد اذیت قرار نگیرند، بهتر است، الله همواره آمرزنده و مهربان است».

 الله متعال در این آیه زنان مسلمان را بخاطر حمایت و عفت آن‌ها به حجاب مکلف نموده فرمان داده که هنگام بیرون‌رفتن بدن‌هاى خود را با جلباب بپوشانند.

 علامه مودودى در کتاب «حجاب» می‌گوید: «این آیه فقط در بارۀ پوشش چهره نازل شده، و «جلابیب» که جمع جلباب است عبارت از لباس فراخ یا چادر یا نقاب می‌باشد. و «یدنین» به معنى انداختن آن.

 پس معنى تحت اللفظى آیه چنین می‌شود که روى و بدن‌شان را با چادر‌ها بپوشانند، و به این ترتیب فقط براى رفع ضرورت بیرون آیند»[1].

 و همچنان از روایت‌های صحیح که در تفسیر این آیه نقل و ثابت شده، دانسته می‌شود که این آیه در بارۀ پوشش چهرۀ زن نازل شده است، و زنان عصر مبارک پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  بعد از نزول این آیه چهره‌هاى خود را با چادر، نقاب و...می‌پوشاندند، و روى برهنه بیرون نمى‌رفتند.

1- عن أم سلمة- زوج النبي  صل الله علیه و آله و سلم  - قالت: «لـما نزلت هذه الآيه:  ﴿يُدۡنِينَ عَلَيۡهِنَّ مِن جَلَٰبِيبِهِنَّ خرج نساء الأنصار كأن على رؤوسهن الغربان من السكنية، وعليهن كسية سود»[2]. «از ام سلمه یک تن از همسران پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  روایت شده که گفت: هنگامی‌که آیۀ حجاب نازل شد، زنان انصار بیرون آمدند، و چنان روى خود را با قسمت اضافى جامه‌های‌شان پوشانده بودند که گویا زاغ سیاه بر سر‌شان نشته است».

اگر حجاب شرعى شامل صورت نمى‌بود، ام سلمه زنان انصار را بدین گونه وصف نمیکرد.

 2- «عن على بن أبی طلحة عن ابن عباس قوله: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَآءِ... قال:أمرالله نساء الـمؤمنين إذاخرجن من بيوتهن في حاجة أن يغطين وجوههن من فوق رؤوسهن بالجلابيب، ويبدين عيناواحدة»[3]. «علی بن ابی طلحه در تفسیر آیۀ فوق از ابن عباس با سند حسن نقل کرده که او فرمود: الله به زنان مسلمان دستور داد که آن‌ها براى رفع ضرورتى از خانه‌هاى‌شان بیرون می‌روند، باید چهره‌هاى خود را با چادر‌هاى بزرگ خود بپوشانند، و تنها یک چشم خود را آشکار نمایند».

 3- «عن ابن سبرين قال: سألت عبيدة عن قوله: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَآءِ... قال: فقال بثوبه، فغطى رأسه ووجهه،وأبرز ثو به عن أحدى عينه»[4]. «ابن سیرین در مورد تفسیر این آیه و کیفیت حجاب از عبیده پرسید، عبیده برای وی حجاب را عملا چنین نشان داد که تمام سر و چهره را پوشاند، و تنها یک چشم خود را از چادر خود بیرون نمود».

 این آثار- که همه از لحاظ سند صحیح یا حسن است- [5] از یک سو بیانگر کیفیت حجاب اسلامى، و واقعیت حال زنان مسلمان در عصر نبوت بعد از نزول این آیه بوده، و از سوى دیگر معناى حقیقى و مصداق واقعى آیۀ حجاب را توضیح می‌دهد که پس از این تفسیر دیگر هیچ جاى شک و تردید نمى‌ماند که حجاب شرعى شامل صورت و چهرۀ زن نیز است.

آیۀ جلباب از دیدگاه مفسران:

 1- امام ابن جریر رئیس مفسرین در تفسیر این آیه می‌گوید:

«یقول تعالى ذکره لنبیه محمد  صل الله علیه و آله و سلم : یا أیها النبی قل لأزواجك وبناتك ونساء الـمؤمنین لایتشبهن بالإماء في لباسهن، اذاهن خرجن من بیوتهن لحاجتهن فکشفن شعورهن ووجوهن، ولکن لیدنین علیهن من جلابیبهن....»[6].

جملۀ اخیر ابن جریر: «باید زنان آزاد مانند کنیران نباشند، و هنگام برآمدن از خانه موی و چهره‌های خود را بپوشانند...».

این عبارت با کمال صراحت میرساند که حجاب شرعى شامل پوشاندن روى زن نیز است.

 2- ابوبکر جصاص مفسر و فقیه حنفى در احکام القرآن پوشاندن چهره را از این آیه استخراج نموده می‌فرماید: «في هذه الآية دلالة أن الـمرأة الشابة مأمورة بستر وجهها على الأجنبيين، وإظهار الستر والعفاف عندالخروج لئلايطمع أهل الريب فيهن»[7]. «از این آیه استفاده می‌شود که زن جوان مکلف به پوشاندن چهرۀ خود در برابر بیگانگان است..».

 3- الکیا هراسى فقیه و مفسر شافعى کلمۀ جلباب را تشریح نموده و از آن بر وجوب پوشاندن چهرۀ زن استدلال کرده مى‌گوید:

 «الجلباب هوالرداء، فأمرهن بتغطية وجوههن ورؤسهن، ولم يوجب ذلك على الإماء»[8]. «جلباب عبارت از چادر و روپوش زن است، خداوند زنان را به پوشاندن چهره و سران‌شان دستور داد».

و همچنان علامه زمخشرى، امام بغوى، امام قرطبى امام نسفى و....این آیه را دلیل بر وجوب ستر چهرۀ زن قرار داده‌اند[9].

 و در این مورد علامه مودودى می‌گوید:

«از تمام اقوال مذکور چنین فهمیده می‌شود که از عصر پر برکت اصحاب کرام تا قرن هشتم هجرى تمام علما مفهوم این آیه را به یک چیز حمل کرده‌اند، و آن مفهومی است که ما از روى کلمات، آن را برگزیدیم، و بعد از آن اگر به احادیث نبوى و اخبار مراجعه کنیم چنین نتیجه می‌گیریم که زنان بعد از نزول این آیه در زمان خود محمد  صل الله علیه و آله و سلم  از چادر یا نقاب یا پرده استفاده میکردند، و روى برهنه بیرون نمى‌آمدند»[10].

 2- ﴿وَقُل لِّلۡمُؤۡمِنَٰتِ يَغۡضُضۡنَ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِنَّ وَيَحۡفَظۡنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبۡدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَا [النور: 31].

«بگو به زنان مؤمنه! چشمان خود را از نامحرمان فرو گیرند (و چشم‌چرانی نکنند) و عورت‌های خویش را مصون دارند، و زینت خویش را نمایان نسازند».

 الله متعال در این آیه ظاهر‌کردن زینت را براى بیگانگان (نامحرم) حرام قرار داده، و با آوردن ﴿إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَا یک استثناى براى آن قایل می‌شود.

 منظور از زینت ظاهر در این آیه چیست؟

 طبق روایت صحیح از عبدالله بن مسعود  رضی الله عنه ، ابراهیم نخعى و حسن بصرى مراد از «زینت ظاهر» لباسى است که زن توسط آن زینت باطنى‌اش را می‌پوشاند، مانند چادر، نقاب و... که بدون ارادۀ شخصى ظاهر می‌شود[11].

 و این تفسیر هم با ظاهر لفظ و هم باحکمت حجاب سازگار است، زیرا صورت زن اصل زینت و مصدر جمال و فتنه است، و هیچگاه این استثنا آن را در برنمى‌گیرد.

 و همچنان دقت در این جمله: ﴿إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَا نیز نشان می‌دهد که الله براى زن ظاهر‌ساختن زینتی را اجازه داده است که بدون قصد و اراده‌اش نمایان شود، و مصداق آن همان لباس ظاهرى است که زینت کسبى محسوب می‌شود، نه زینت طبیعى و خلقی زن، چرا که اگر هدف از این جمله آشکار‌نمودن برخى از اعضاى زن با قصد و اراده می‌بود، باید چنین تعبیرمیشد: ﴿إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَا.

 علاوه برگذشته، ریشۀ اصلى این کلمه "زینت" در قرآنکریم و زبان عربى به زینت‌هاى کسبى‌که خارج از حقیقت یک چیز بوده باشد، از قبیل لباس، زیورات وغیره اطلاق مى‌گردد، نه چیزهاى طبیعى و خلقى، به آیه‌هاى زیر دقت نمائید:

 ﴿يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمۡ عِندَ كُلِّ مَسۡجِدٖ [الأعراف: 31].

«منظور از زینت در این آیه لباس است».

 ﴿إِنَّا جَعَلۡنَا مَا عَلَى ٱلۡأَرۡضِ زِينَةٗ لَّهَا [الکهف: 7].

 «در این آیه برخى از نباتات به عنوان زینت زمین تعبیر گردیده که جز از زمین نیست».

﴿إِنَّا زَيَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡيَا بِزِينَةٍ ٱلۡكَوَاكِبِ٦ [الصافات: 6].

 «ستاره‌ها زینت آسمان است، ولى بخشی از آسمان شمرده نمی‌شود».

ایراد:

در این مورد به روایتی از مفسر قرآن عبدالله بن عباس برمی‌خوریم که او منظور از زینت ظاهر در این جمله ﴿إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَاصورت و هردو دست زن را گرفته، و این دو عضو را از حکم حجاب مستثنى نموده است[12].

تبیین موضوع:

از عبدالله بن عباس  رضی الله عنهما  در تفسیر این جمله دو گونه روایت نقل است:

الف- بطور اجمال و مطلق با چنین لفظى: «إلا الوجه والکفین». و یا شبیه این لفظ.

مفهوم این روایات اجمالى را باید مطابق روایات تفصیلى عبدالله بن عباس که قبلا در تفسیر آیۀ 59 احزاب گذشت، و در فقرۀ بعدى نیز خواهد آمد، باید تفسیر نمود.

 افزون بر آن تمام طرق روایاتی‌که به عبدالله بن عباس منسوب شده، و در آن صورت و هردو کف را از حکم حجاب مستثنا نموده، از نظر سند ضعیف، و قابل استدلال نیست[13].

نه تنها روایت عبدالله بن عباس در این موضوع، بلکه تمام روایات و احادیثی‌که به صورت صریح صورت و هردو کف زن را از حکم حجاب مستثنا نموده، ضعیف است[14].

ب- روایت تفصیلی:

امام ابن جریر با سند حسن در تفسیر آیۀ فوق از ابن عباس با الفاظ ذیل نقل کرده است:

 «الزينة الظاهرة:الوجه، وكحل العينين، وخضاب الكف، والخاتم، فهذه تظهر في بيتها لمن دخل من الناس عليها»[15]. «زینت ظاهر عبارت از: چهره، سرمۀ چشم، خینۀ دست‌ها، و انگشترى است که این چیز‌ها را براى مردانی‌که ورود آنها در خانه مجاز است، نمایان کرده می‌تواند».

 از این تفصیل و تشریح عبدالله بن عباس دانسته می‌شود که او نمایش صورت و هردو کف زن را براى محارمش مجاز مى‌داند، نه به بیگانگان.

 منظور از "لمن دخل من الناس علیها" محارم زن است، چون از نظر شرعى جز از محارم زن هیچ یکى حق ورود به زن بیگانه را ندارد، بدلیل حدیث صحیح: «إِيَّاكُمْ وَالدُّخُولَ عَلَى النِّسَاءِ»[16]. «از ورود به زنان بیگانه خود دارى نمائید».

 و همچنان روایت عبدالله بن عباس در تفسیر «جلباب» - که قبلا گذشت- نیز تأیید می‌کند که او هیچگاه این دو عضو را از حکم حجاب مستثنا نمى داند.

از تفصیل فوق به این نتیجه میرسیم که مصداق زینت ظاهر را در آیۀ مورد بحث صورت و دست‌هاى زن قرار داده، و آن دو را از حکم حجاب مستثنا ساختن نه با الفاظ این آیه سازگار است، و نه با حکمت حجاب و نه با ریشۀ لفظ «زینت» می‌سازد، و نه از لحاظ روایت به کدام سندى استوار است.

بلکه برعکس آیۀ فوق طبق تفسیر جمهور مفسرین دلیل صریح بر پوشاندن تمام اعضاى بدن زن با شمول چهره و دست‌هاى آن می‌باشد.

3- ﴿وَإِذَا سَأَلۡتُمُوهُنَّ مَتَٰعٗا فَسۡ‍َٔلُوهُنَّ مِن وَرَآءِ حِجَابٖ [الأحزاب: 53].

«هنگامی‌که از آن‌ها چیزى از وسایل منزل را خواستید، پس از پس پرده از ایشان بخواهید».

گرچه این آیه در مورد خانۀ پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  وارد شده، ولى این حکم و سایر احکامی‌که از این آیه استفاده می‌شود، به خانۀ نبوت و ازواج مطهرات اختصاص ندارد، زیرا در آداب اجتماعى همه مردم مساوى‌اند.

پس حکم خواستن چیزى از پشت پرده، و ترک اختلاط با زنان، شامل زنان پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  و همه زنان مسلمان است به دلایل ذیل:

الف- زیرا خداوند علت حجاب را در این آیه چنین بیان نموده است: ﴿ذَٰلِكُمۡ أَطۡهَرُ لِقُلُوبِكُمۡ وَقُلُوبِهِنَّ [الأحزاب: 53]. «این کار براى پاکى دل‌هاى شما و دل‌هاى آن‌ها بهتر است».

علت مذکور در آیه- پاک نگه‌داشتن قلب‌ها- عام است، و عموم علت دلیل شمولیت حکم می‌باشد.

 ب- از سوى دیگر هرگاه اختلاط و نظر کردن به زنان پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  که حیثیت "امهات المؤمنین" را دارند، جواز نداشته باشد، اختلاط با دیگر زنان مسلمان بطریق اولى حرام است.

ج- دلیل دیگر عمومیت این حکم موارد استثنا از حکم حجاب است، و این استثنا همۀ زنان مسلمان را در بردارد: ﴿لَّا جُنَاحَ عَلَيۡهِنَّ فِيٓ ءَابَآئِهِنَّ [الأحزاب: 55]..

 4- ﴿وَٱلۡقَوَٰعِدُ مِنَ ٱلنِّسَآءِ ٱلَّٰتِي لَا يَرۡجُونَ نِكَاحٗا فَلَيۡسَ عَلَيۡهِنَّ جُنَاحٌ أَن يَضَعۡنَ ثِيَابَهُنَّ غَيۡرَ مُتَبَرِّجَٰتِۢ بِزِينَةٖۖ و آن يَسۡتَعۡفِفۡنَ خَيۡرٞ لَّهُنَّۗ وَٱللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٞ٦٠ [النور: 60].

«زنان از کار افتاده که توقع ازدواج را ندارد، گناهی بر آنها نیست که لباس‌هاى خود را بنهند به شرط اینکه در برابر مردم خود آرائى نکنند، و اگر خود را ببوشانند براى آن‌ها بهتر است، و الله شنوا و دانا است».

 این چهارمین آیه ایست که در مورد حجاب وارد شده، ولى یک نوع استثنا و تخفیف را از حکم حجاب براى زنان سالخورده بازگو می‌کند.

 مراد از «قواعد» در این آیه زنانی‌اند که به اثر پیرى از تولد، حیض و همسر باز مانده، و طمع همسر را ندارند، و مردها هم به آن‌ها رغبت ندارند.

 و اما کسیکه اثرى از جمال در او وجود داشته، و مورد شهوت قرار گیرد، در حکم این آیه داخل نمی‌شوند.

منظور از لباس در جملۀ: ﴿أَن يَضَعۡنَ ثِيَابَهُنَّ «جلباب» چادر‌هاى بزرگ است که تمام اعضاى بدن را می‌پوشاند، و زنان جوان در آیۀ 59 سورۀ احزاب به پوشیدن آن مکلف گردیده‌اند، ولى زنان پیر که به خود آرائى و خودنمائى میل ندارند، و غزایز جنسى آنان از بین رفته، می‌توانند جلباب را بگذارند.

حجاب شرعى در روايات اسلامى:

 در رابطه با این موضوع حدیث‌هاى بى‌شمار نقل و به ثبوت رسیده است که مجموع آن ناظر به پوشاندن تمام اعضاى بدن زن با شمول چهره و دست‌هاى آن است، و این نصوص به گونۀ زیر به سه دسته تقسیم می‌گردد:

الف- احادیثی‌که پوشاندن صورت و سایر اعضاى بدن زن را لازم مى‌گرداند.

 ب- روایاتی‌که حجاب را به زنان پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  و به تأسى از آن‌ها به تمام زنان مسلمان فرض قرار داده است.

 ج- دلایلی‌که فرو بستن چشم‌ها را از نامحرم تأکید نموده، و چشم‌چرانى را حرام می‌گرداند که حجاب لازم آنست.

الف- احادیث صحیح و حسن در مورد حد حجاب:

 در این مورد احادیث متعددى نقل و به ثبوت رسیده است که ذیلا به گوشۀ از این روایات اشاره می‌شود:

 1- امام ترمذى با سند صحیح از عبدالله بن مسعود  رضی الله عنه  نقل کرده که  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «المَرْأَةُ عَوْرَةٌ، فَإِذَا خَرَجَتْ اسْتَشْرَفَهَا الشَّيْطَانُ»[17]. «تمام بدن زن عورت است، هنگامی‌که از خانه بیرون شود، شیطان به وى چشم میدوزد».

 این حدیث دلیل بر حرمت خروج زنان -بدون ضرورت- از خانه، و همچنان پوشاندن تمام اندام زن با شمول چهره و دست‌هاى آن‌ها را واجب مى‌گرداند.

 2- امام احمد، ابو داود، نسائى و ترمذى باسند صحیح[18] از عبدالله بن عمر روایت نموده‌اند که پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  ارشاد فرمود: «مَنْ جَرَّ ثَوْبَهُ خُيَلَاءَ لَمْ يَنْظُرِ اللَّهُ إِلَيْهِ يَوْمَ القِيَامَةِ»، فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: فَكَيْفَ يَصْنَعْنَ النِّسَاءُ بِذُيُولِهِنَّ؟ قَالَ: «يُرْخِينَ شِبْرًا»، فَقَالَتْ: إِذًا تَنْكَشِفُ أَقْدَامُهُنَّ، قَالَ: فَيُرْخِينَهُ ذِرَاعًا، لَا يَزِدْنَ عَلَيْهِ»[19]. «شخصیکه لباس خود را متکبرانه دراز بپوشد، الله روز قیامت به او نظرنمی‌کند. ام سلمه  رضی الله عنها  گفت: پس زن‌ها لباس‌هاى خود را چه خواهند کرد؟ (زیرا معمولا لباس آن‌ها از حد مقرر براى مرد‌ها دراز است).

 پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: زن‌ها یک وجب دراز بپوشند. ام سلمه گفت: در آن صورت پاهاى آن‌ها نمایان می‌شود؟ پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: پس یک ذراع دراز بپوشند، و بر آن افزوده نشود».

 از این حدیث نه تنها پوشاندن صورت زن و کف‌هاى دست آن، بلکه وجوب پوشاندن پا‌هاى زن استفاده می‌شود، و در حالی‌که موضوع جمال، و احتمال فتنه در پاى زن نسبت به صورت و دست‌هاى آن کمتر مطرح است.

1-   امام ابو داود و ابن ماجه با سند صحیح[20] از ام سلمه روایت نموده‌اند که  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: «إِذَا كَانَ لِإِحْدَاكُنَّ مُكَاتَبٌ، وَكَانَ عِنْدَهُ مَا يُؤَدِّي، فَلْتَحْتَجِبْ مِنْهُ»[21]. «در صورتی‌که یکى از شما (زنان) برده‌اى دارید که با پرداخت پول خواستار آزادى خود می‌باشد، و توانائى پرداخت آن را داشته باشد، باید خود را در برابر آن بپوشاند».

 چون از دیدگاه اسلام براى زن مسلمان بخاطرضرورت مجاز است که در برابر بردۀ خدمتگار خود حجاب را بطور کامل رعایت نکند، ولى هرگاه برده قادر به پرداخت پول مکاتبه شد، دیگر او آزاد و بیگانه محسوب می‌گردد، بناءً بر زن لازم است که خود را از آن بپوشاند.

اگر کدام عضوى از بدن زن از حکم حجاب مستثنا می‌بود، پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  در همچو مقام آن را بیان می‌فرمود.

 ب- روايات در مورد حجاب همسران پيامبر  صل الله علیه و آله و سلم :

 زنان پیامبر گرامى  صل الله علیه و آله و سلم  مادر آن مؤمنان، و بهترین الگو و سرمشق براى زنان امت اسلامى‌اند، و اینک ذیلا چند مثالى از حجاب زنان پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  را باهم می‌خوانیم:

1- در داستان افک که امام بخارى و مسلم از عایشه  رضی الله عنها روایت نموده‌اند، چنین آمده است: «...وكَانَ يَرَانِي قَبْلَ الْحِجَابِ، فَاسْتَيْقَظْتُ بِاسْتِرْجَاعِهِ حِينَ عَرَفَنِي، فَخَمَّرْتُ وَجْهِي بِجِلْبَابِي...»[22]. «صفوان بن معطل قبل از نزول آیۀ حجاب مرا میدید، و هنگامی‌که مرا شناخت، استرجاع خواند، و من به استرجاع گفتن او بیدار شدم، پس روى خود را از آن پوشاندم».

 جملات: «وكان يراني قبل الحجاب» و «فخمّرت وجهي عنه» در مورد اینکه حجاب عبارت از پوشاندن صورت زن است، صراحت دارد.

2- امام احمد، ابو داود و ترمذى با سند صحیح از ام سلمه چنین نقل کرده‌اند: «كُنْتُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صوَعِنْدَهُ مَيْمُونَةُ فَأَقْبَلَ ابْنُ أُمِّ مَكْتُومٍ وَذَلِكَ بَعْدَ أَنْ أُمِرْنَا بِالْحِجَابِ فَقَالَ النَّبِىُّ  صل الله علیه و آله و سلم  «احْتَجِبَا مِنْهُ». فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ أَلَيْسَ أَعْمَى لاَ يُبْصِرُنَا وَلاَ يَعْرِفُنَا فَقَالَ النَّبِىُّ ص «أَفَعَمْيَاوَانِ أَنْتُمَا أَلَسْتُمَا تُبْصِرَانِهِ». «من و حفصه در محضر پیامبر صل الله علیه و آله و سلم  نشسته بودیم که ابن ام مکتوم اجازۀ ورود خواست، پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  گفت: «از وى خود را نهان دارید، و حجاب بپوشید». حفصه و ام سلمه گفتند: «ابن ام مکتوم کور است، نه می‌بیند، و نه ما را می‌شناسد». پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: مگر شما نیز کورید، و او را نمی‌بینید؟».

 این حدیث دلیل صریح بر وجوب پوشاندن صورت زن، و همچنان بر حرمت نگاه به بیگانگان است[23].

 

 3- امام احمد، ابو داود از عایشه  رضی الله عنها  چنین نقل کرده‌اند:

 «كَانَ الرُّكْبَانُ يَمُرُّونَ بِنَا وَنَحْنُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ  صل الله علیه و آله و سلم  مُحْرِمَاتٌ، فَإِذَا حَاذَوْا بِنَا سَدَلَتْ إِحْدَانَا جِلْبَابَهَا مِنْ رَأْسِهَا عَلَى وَجْهِهَا فَإِذَا جَاوَزُونَا كَشَفْنَاهُ»[24]. «ما با پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  در حالت احرام بودیم که کاروان از نزد ما میگذشتند، هرگاه کاروان به مانزدیک مى شدند، یکى از ما چادر‌هاى بزرگ خود را از سرخود به چهرۀ خود پایین می‌انداخت، و هنگامی‌که از ما می‌گذشتند، نقاب (چادر) را از چهرۀ خود بر می‌گرفتیم».

طبق این حدیث براى زن مجاز نیست حتى در حالت احرام براى بیگانگان نمایش صورت کند.

ج- فرو بستن چشم‌ها در برابر بیگانگان:

الله تعالی در مورد فروبستن چشم‌ها هر یک از مردان و زنان مؤمن را جداگانه مورد خطاب قرار داده می‌فرماید:

﴿قُل لِّلۡمُؤۡمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ وَيَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡۚ ذَٰلِكَ أَزۡكَىٰ لَهُمۡ [النور: 30].

«ای پیامبر! برای مردان مؤمن بگو: چشمان خود را فرو گیرند، و عورت‌های خویش را مصون دارند، این برایشان پاکیزه‌تر است».

﴿وَقُل لِّلۡمُؤۡمِنَٰتِ يَغۡضُضۡنَ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِنَّ وَيَحۡفَظۡنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبۡدِينَ زِينَتَهُنَّ... [النور: 31].

 «برای زنان مؤمنه بگو: چشمان خود را فرو گیرند، و عورت‌های خویش را مصون دارند، و زینت خویش را نمایان نسازند».

 آیۀ فوق شهوت رانى را با تمام مقدماتش ممنوع قرار داده و نخستین و مهم‌ترین سبب فتنه، یعنى: نگاه به نامحرم، و آخرین نتیجۀ آن را که زنا باشد صراحتا ذکر نموده حرام قرار داده است و مقدمات دیگر مانند: گوش‌نمودن به سخنان یکدیگر، لمس‌کردن وغیره ضمنا حرام میباشد که حرمت آن از احادیث با صراحت دانسته می‌شود.

الله متعال با نزول این آیه به بندگان مؤمن دستور داد تا نگاه‌هاى‌شان را از محرمات باز دارند، و جز به مباحات نگاه نکنند، اگر احیانا نگاه شخصى بدون قصد و اراده به جاى حرام افتاد، فورا آن را بر گرداند. و روایات صحیح این موضوع را چنین بیان داشته است:

1-     امام مسلم از جریر بن عبدالله روایت نموده است که او میگوید:

«سَأَلْتُ رَسُولَ اللهِ  صل الله علیه و آله و سلم  عَنْ نَظَرِ الْفُجَاءَةِ فَأَمَرَنِي أَنْ أَصْرِفَ بَصَرِي»[25].  «در بارۀ نظر ناگهانى از پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  پرسیدم، به من دستور داد که نظر‌هاى خود را برگردانم».

از حدیث فوق حرمت مطلق نظر به زنان نامحرم و یا عکس آن، و همچنان حرمت چشم‌چرانى - چه با شهوت و یا بدون شهوت- استفاده می‌شود.

2- امام مسلم از ابو هریره روایت نموده که او از پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  چنین نقل مى‌کند:

«كُتِبَ عَلَى ابْنِ آدَمَ نَصِيبُهُ مِنَ الزِّنَا، مُدْرِكٌ ذَلِكَ لَا مَحَالَةَ، فَالْعَيْنَانِ زِنَاهُمَا النَّظَرُ، وَالْأُذُنَانِ زِنَاهُمَا الِاسْتِمَاعُ، وَاللِّسَانُ زِنَاهُ الْكَلَامُ، وَالْيَدُ زِنَاهَا الْبَطْشُ، وَالرِّجْلُ زِنَاهَا الْخُطَا، وَالْقَلْبُ يَهْوَى وَيَتَمَنَّى، وَيُصَدِّقُ ذَلِكَ الْفَرْجُ وَيُكَذِّبُهُ»[26]. «در حق هر انسان بهرۀ از زنا مقرر شده است، و این بهره را به صورتی دریافت خواهد کرد:

زناى چشم نگاه به نامحرم است، و زناى گوش شنیدن سخن‌هاى تحریک آمیز است، و زناى زبان گفتار سخن‌هاى شهوت‌آمیز است، و زناى دست، دست‌دادن به نامحرم است، و زناى پا حرکت بسوى کار حرام است. نفس خواهش و تقاضا می‌کند، و شرمگاه آن را یا تأیید و یا رد می‌نماید».

 3- در سنن ترمذى ابو داود و دارمى روایت از على بن ابى طالب با سند حسن[27] آمده است که پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  به او گفت: «يَا عَلِيُّ لَا تُتْبِعِ النَّظْرَةَ النَّظْرَةَ، فَإِنَّ لَكَ الْأُولَى وَلَيْسَتْ لَكَ الْآخِرَةُ»[28]. «نظر پیهم مکن، و تنها نظر نخست از تو معاف است، و نگاه دوم برایت مجاز نیست...».

 4- در روایت مسند احمد و ترمذى که با سند حسن و صحیح[29] ثابت شده میخوانیم که پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  در مورد نظر بطور مطلق چنین ارشاد فرموده است: «كُلُّ عَيْنٍ زَانِيَةٌ»[30]. یعنى هر نوع نگاه به بیگانه و نامحرم زنا محسوب می‌شود.

طبق حدیث على  رضی الله عنه  نخستین نگاه (نگاه تصادفى و بدون قصد) مجاز است، و آن هم به علت غیر اختیارى بودنش معاف است، و اگر قصدا باشد نخستین نگاه هم معاف نیست. و تکرار نظرحرام و دلیل به شهوانى بودن آن می‌باشد.

 همانگونه که حدیث دوم و چهارم نگاه به زنان نامحرم را مطلقا- چه با شهوت و یا غیر آن- حرام، و زناى چشم تعبیرنمود.

فواید فرو بستن چشم:

پروردگار متعال به حکمت این حکم اشاره نموده می‌فرماید: ﴿ذَٰلِكُمۡ أَزۡكَىٰ لَكُمۡ وَأَطۡهَرُ. «این کار برایشان پاکیزه‌تر است». یعنى: حفاظت نظر موجب پاکى و صفاى قلب مى‌گردد، چنانکه گفته شده: «من حفظ بصره أورثه الله نورا في بصيرته، و في قلبه». «هرگاه نگاهش را حفاظت نماید، الله در بصیرت و قلبش، نورى عطا می‌فرماید».

 ابن قیم  رحمه الله  مى‌فرماید: فرو بستن چشم از نگاه به نامحرم فواید بى‌شمارى دارد از جمله:

1-  امتثال در ستور الله که انتهاى سعادت است.

2-  مانع از رسیدن اثر تیر‌هاى مسموم ابلیس مى‌باشد.

3-  قلب را تقویت نموده خوشحال مى‌سازد.

4-  قلب انسان را با الله مأنوس می‌گرداند.

5-  در قلب نور الهى پدید مى‌آید.

6-  فراست صادقه براى انسان حاصل مى‌گردد.

7-  راه نفوذ شیطان را مسدود مى‌سازد.

8-  میان قلب و چشم منفذى است که انفعال یکى بر دیگرى اثر مى‌گذارد. نگاه بد، یکى از امراض مهلک و بسیار خطرناک است و فرو بستن نگاه، بهترین نسخۀ شفا براى تمام امراض روحانى مى‌باشد، و با عمل نمودن بر آن باب فتنه و فساد مسدود مى‌گردد که بستن راه‌هاى فتنه و فساد در اسلام داراى اهمیت زیادى مى‌باشد.

شرایط حجاب اسلامى:

با توجه به دلایل و نصوصی‌که در مورد حجاب و لباس زن وارد شده، رعایت شروط آتى در حجاب شرعى لازم است:

 1- حجاب زن باید تمام بدن آن را بپوشاند، و این موضوع در حد حجاب شرعى توضیح گردید.

 2- لباس زنان به گونه‌اى چسپ بدن نباشد که برجستگ‌هاى بدن را نشان دهد، زیرا هدف از حجاب ستر و پوشاندن بدن و زینت زن است طوری‌که نه عورت را مجسم سازد، و نه مفاتن جسم از آن ظاهر گردد. این مسأله در حدیث صحیح مسلم چنین آمده است:

«صِنْفَانِ مِنْ أَهْلِ النَّارِ لَمْ أَرَهُمَا، قَوْمٌ مَعَهُمْ سِيَاطٌ كَأَذْنَابِ الْبَقَرِ يَضْرِبُونَ بِهَا النَّاسَ، وَنِسَاءٌ كَاسِيَاتٌ عَارِيَاتٌ مُمِيلَاتٌ مَائِلَاتٌ، رُءُوسُهُنَّ كَأَسْنِمَةِ الْبُخْتِ الْمَائِلَةِ، لَا يَدْخُلْنَ الْجَنَّةَ، وَلَا يَجِدْنَ رِيحَهَا، وَإِنَّ رِيحَهَا لَيُوجَدُ مِنْ مَسِيرَةِ كَذَا وَكَذَا»[31].  «دو دسته از اهل دوزخ‌اند که من ایشان را ندیده ام: دستۀ اول مردانی‌اند که با خود شلاق‌هاى را حمل می‌کنند که شباهت به دم گاو دارد، و توسط آن مردمان را میزنند.

 دستۀ دوم: زنانى‌اند که در ظاهر لباس در تن دارند، ولى در حقیقت برهنه‌اند، زنان منحرف و منحرف‌کننده که سر‌هاى‌شان مانند کوهان شتر است، این دسته از زنان نه وارد بهشت می‌شوند، و نه بوى خوش جنت به مشام آن‌ها میرسد».

منظور از «کاسیات عاریات» در این حدیث اینست که: زنان لباسى را می‌پوشند که بدن آن‌ها را ستر نمی‌کند، مانند زنیکه لباس بر تن می‌کند ولی بدن وى از زیر آن ظاهر میشود، و یا لباس تنگ را بر تن می‌کند که حجم و برجستگى بدن را نشان می‌دهد، و یا لباسی‌که تمام اعضاى بدن آن را نپوشاند. و این موضوع در حدیث اسامه بن زید با وضاحت بیشتر چنین آمده است:

«كَسَانِي رَسُولُ اللهِ  صل الله علیه و آله و سلم  قُبْطِيَّةً كَثِيفَةً كَانَتْ مِمَّا أَهْدَاهَا دِحْيَةُ الْكَلْبِيُّ، فَكَسَوْتُهَا امْرَأَتِي، فَقَالَ لِي رَسُولُ اللهِ  صل الله علیه و آله و سلم : «مَا لَكَ لَمْ تَلْبَسِ الْقُبْطِيَّةَ؟» قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللهِ، كَسَوْتُهَا امْرَأَتِي. فَقَالَ لِي رَسُولُ اللهِ  صل الله علیه و آله و سلم : مُرْهَا فَلْتَجْعَلْ تَحْتَهَا غِلَالَةً، إِنِّي أَخَافُ أَنْ تَصِفَ حَجْمَ عِظَامِهَا»[32].  «پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  لباس چسپى را که دحیۀ کلبى برایش اهدا نموده بود، برایم داد.
و من او را به زن خود پوشاندم.

پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  از من پرسید و فرمود: چرا آن لباس را نپوشیده‌اى؟ گفتم: آن را به زن خود پوشاندم. پس پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  فرمود: به زنت دستور بده که زیر آن لباس، زیر‌لباسى بپوشد، تا برجستگى‌های بدن آن را نمایان نسازد».

 3- لباس (حجاب) در ذات خود زینت نباشد، و بارنگ‌هاى جذاب که از دور جلب نظر می‌نماید، آراسته نباشد: ﴿وَلَا يُبۡدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَا[النور: 31].

 بنابر این آشکار‌کردن لباس‌هاى زینتى مخصوصی را که در زیر لباس عادى یا چادرى می‌پوشند، مجاز نیست، چرا که قرآن از ظاهر ساختن زینت‌ها چه سرشتى و خلقى بوده باشد، و چه غیر آن، نهى کرده است.

4- لباس زن مسلمان شبیه لباس مردان نباشد، و از پوشیدن هر نوع لباس که ویژۀ مردان است اجتناب نماید. شباهت زن بامرد در لباس اینست که او لباسی را بپوشد که از لحاظ نوعیت و صفت بر اساس عرف و عادت جامعه، مخصوص مرد باشد. پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  چنین شباهت را تقبیح نموده فرموده است: «لَعَنَ اللَّهُ الْمُتَخَنِّثِينَ مِنَ الرِّجَالِ، وَالمُتَرَجِّلاَتِ مِنَ النِّسَاءِ...»[33]. «لعنت و نفرین الله باد به مردانی‌که خود را شبیه زنان، و زنانی‌که خود را شبیه مردان می‌سازند».

 5- لباس معطر که باعث تحریک مردان می‌گردد، نباشد، زیرا بر‌آمدن زن با لباس عطر آگین حرام، و پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  این عمل را نوعى از زنا تعبیر نموده است: «أَيُّمَا امْرَأَةٍ اسْتَعْطَرَتْ، فَمَرَّتْ عَلَى قَوْمٍ لِيَجِدُوا رِيحَهَا فَهِيَ زَانِيَةٌ»[34].  «زنى عطر‌زده از نزد مردان می‌گذرد، تا بوى خوش آن در مشام آن‌ها برسد، آن زن زنا کارمحسوب می‌گردد».

 و د رحدیث دیگر که امام مسلم روایت نموده، چنین میخوانیم: «إِذَا شَهِدَتْ إِحْدَاكُنَّ الْمَسْجِدَ فَلَا تَمَسَّ طِيبًا»[35].  «اگر یکى از شما زنان در مسجد حاضر گردد، نباید از بوى خوش (عطر و...) استفاده نماید».

 6- لباس زن مسلمان شبیه لباس زنان کافر نباشد، زیرا از شباهت کافران مطلقا نهى آمده است: «مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ»[36]. «کسیکه با گروه شباهت پیدا کرد، از جملۀ آنها محسوب می‌شود».

فرق ستر و حجاب:

 1- ستر عورت مخصوص زنان نیست و مردان را نیز شامل است، لیکن حجاب ویژۀ زنان است و متعلق به مردان نیست.

 تمام بدن زن عورت است و در هرحال باید پوشیده شود، به استثناى وجه و کفین و قدمین (چهره، هردو دست و هردو پا) و حد عورت مرد از زیر ناف تا زیر زانو می‌باشد که پوشیدن آن نیز فرض است.

 پس در ستر عورت مرد و زن حکم‌شان یکى است، تنها فرقى که وجود دارد در حد ستر میباشد، اما حجاب ویژۀ زنان است و براى مردان نیست، زیرا در نوعیت این دو مسئله همان تفاوت وجود دارد که در میان مرد و زن موجود است.

 2- ستر فى نفسه لازم است و بر دیدن یا ندیدن شخصى موقوف نیست، زیرا پوشاندن اعضاى مخصوص تقاضاى فطرت و اخلاق انسانیت میباشد، بر مرد و زن لازم است که عورت خویش را از محارم‌شان مانند: پدر، مادر، برادر، خواهر، پسر، دختر و... بپوشاند.

اگر هیچ محرم و یا نامحرمى آنجا موجود نباشد، و مرد یا زن تنها باشد، بازهم ظاهر نمودن عورت بدون ضرورت مکروه است.

 برخلاف حجاب که فى نفسه لازم نیست، بلکه در برابر بینندۀ نامحرم مطرح است، و در آن وقت زن چهره، هردو دست و هردو پای خود را می‌پوشاند، در حالی‌که ظاهر نمودن آن در پیش محارم یا به تنهائى و یا در حالت نماز هیچ گونه قباحت شرعى ندارد، و نه مفسد نماز بوده و نه از فساد اخلاقى، فحشا و بى‌عفتى بشمار میرود.

 

***




[1]- حجاب مودودی ترجمهء شهرانی ص 249

2- تفسیر عبدالرزاق ج2 ص101.

[3]- تفسیر ابن جریر ج21: ص 224 با ستد حسن.

[4]- همان مأخذ با ستد صحیح.

[5]- موسوعة التفسیر الصحیح از حکمت بشیر ج4 ص 143- 144.

[6]- تفسیر ابن جریر ج22 ص224.

[7]- احکام القرآن ج ص 249.

[8]- احکام القرآن ج4 ص354.

[9]- تفسیر کشاف ج3 ص274، تفسیر معالم التنزیل ج5 ص 227، تفسیر مفاتیح الغیب ج 15: 243- 244، مدارک التنزیل ج3 ص 79.

[10]- حجاب ص 249.

[11]- تفسیر طبری ج18 ص 119، موسوعة التفسیر الصحیح ج3 ص 463- 464.

 

[12]- تفسیر طبری ج18 ص 119.

[13]- عودة الحجاب ج1 264- 266.

[14]- همان مأخذ.

[15]- تفسیر طبری :ج 18ص 118، موسوعة التفسیر الصحیح ج3 ص 464.

[16]- متفق علیه.

[17]- سنن ترمذی ج3 ص 468 البانی در صحیح سنن ترمذی سند آن را صحیح گفته است.

[18]- صحیح سنن ترمذی.

[19]- مسند احمدج2 ص 8 و 73، سنن ابو داود ج2 ص 454، سنن الكبرى للنسائی ج8 ص 444، سنن ترمذی ج4 ص223.

[20]- امام ترمذی این حدیث را حسن صحیح گفته است.

[21]- سنن ابو داود ج4 ص 21، سنن ابن ماجه ج2 ص 842.

[22]- صحیح البخاری ج3 ص 173، صحیح مسلم ج4 ص2122. السنن الكبرى للنسائی. (8/168).

[23]- مسند احمد ج 6 ص 296، سنن ابو داود ج 2ص 462، سنن ترمذی ج 5 ص102.

[24]- مسند احمد ج 40ص21: ، سنن ابو داود ج 2ص 167.

[25]- صحیح مسلم ج3 ص 1699.

[26]- صحیح مسلم ج4 ص 2047.

[27]- صحیح سنن ترمذی.

[28]- سنن ترمذی ج5 ص 101، سنن ابو داود ج2 ص 246، سنن دارمی ج3 ص 1779.

[29]- صحیح سنن ترمذی.

[30]- سنن ترمذی ج 5 ص 106، مسند احمد ج 32 ص 273.

[31]- صحیح مسلم ج3 ص1680.

[32]- مسند احمد ج36 ص 120 با سند حسن.

[33]- صحیح البخاری ج7 ص 159.

[34]- سنن ترمذی ج5 ص 106، مسند احمد ج 32 ص 483، سنن الكبرى للنسایی ج8 ص 349 با سند صحیح.

[35]- صحیح مسلم ج1 ص 328.

[36]- سنن ابو داود ج4 ص 44 با سند صحیح.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...