کسی که ثروتمند باشد و زکات آن را اداء نکند در نزد خدا سخت گنهکار است، و در قیامت معذب خواهد شد.
پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند: هر که دارای طلا و نقره باشد و زکات آن را ندهد آن طلا و نقره به آتش جهنم سرخ گردانیده میشود، و به وسیله آنها پیشانی، و پهلو هر دو شانهاش داغ کرده میشود، و هرگاه سرد گردد مجددا این عمل تکرار خواهد شد.
و نیز جناب رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم میفرمایند: به هر که خدا مال داد و زکات آن را اداء ننمود در قیامت مال آن به شکل ماری میگردد بسیار بد زهر و به گردن آن پیچیده هر دو لبش را میگزد و میگوید: من مال تو ام و خزینه توام، و آن را بدین صورت نکوهش مینماید.
مسئله 920: زکات بر مال اشخاص:
1) آزاد.
2) مسلمان.
3) عاقل.
4) بالغ.
5) مالک مقدار نصاب که در آینده بیان میشود.
6) فارغ از قرض.
7) فارغ از احتیاجات اصلی مثل لباس و منزل سکونت و غیره.
8) نامی، یعنی قابل ازدیاد باشد فرض است، بنا بر شرط اخیر بر مال گم شده زکات فرض نیست.
مسئله 921: بر تمام مالهائی که زکات بر آنها واجب میشود خواه طلا و نقره باشد خواه گوسفند و گاو و شتر سال کرد شدن شرط است، و تا وقتی که سال تمام نشود بر مقدار نصاب زکات واجب نمیشود.
مسئله 922: در گوسفند و گاو و شتر برای وجوب زکات سائمه بودن شرط است، و سائمه به حیوانی گفته میشود که: در آن دوشرط یافته شود:
1) بیشتر سال را در بیابان چرا کند، و اگر نصف سال یا از نصف سال آخوربند باشد سائمه گفته نمیشود.
2) مقصود از نگهداری شیر و نسل و فربهی باشد، و اگر مقصود گوشت یا سواری باشد سائمه گفته نمیشود، و در آن زکات واجب نمیگردد.
مسئله 923: در اهلی بودن حیوانات و نا اهلی بودن آن مادر معتبر است، اگر مادر حیوان اهلی است آن هم اهلی، و اگر مادر غیر اهلی است آن هم غیر اهلی محسوب میگردد.
مسئله 924: اگر حیوان سائمه باشد (یعنی بیشتر سال را در بیابان چرا کند) و در وسط سال به نیت تجارت صاحب آن آنها را بفروشد زکات آن سال واجب نمیشود، بلکه از هنگام بیع وقتی که سال تمام شد زکات از قیمت آن داده شود.
مسئله 925: بر برهها، و بزغالهها، و گوسالهها واجب نمیشود مگر که با آنها بزرگی باشد، و باید همان بزرگ زکات داده شود، و اگر بعد از تمام شدن سال آن بزرگ بمیرد زکات ساقط میشود.
مسئله 926: بر گاو و شتر و گوسفندهائی که وقف گردانیده شود زکات واجب نمیشود.
مسئله 927: اسبها وقتی که نر و ماده مخلوط باشد بر آنها زکات واجب میشود، باید قیمت کرده شوند و از چهل تومان یک تومان زکات داده شود.
مسئله 928: بر الاغ و قاطر اگر برای تجارت نباشد زکات نیست، و اگر برای تجارت است در قیمت آنها مثل اسب زکات واجب میشود.
مسئله 929: بز و میش دمدار باشد یا بیدم یکسانند.
مسئله 930: گوسفند از چهل کمتر زکات ندارد و چون تعداد آنها به چهل رسید و سائمه بودند یک گوسفند که عمر آن از سال کمتر نباشد نه اعلی ونه ادنی بلکه متوسط واجب میشود.
مسئله 931: اگر در مقابل گوسفند متوسط یک گوسفند اعلی زکات داد و اضافه قیمت را از فقیر گرفت، و یا گوسفند پستی داد و اضافه قیمت را پرداخت کرد جائز است.
مسئله 932: از چهل تا صد و بیست همین حکم است، یعنی یک گوسفند زکات دارند و در یک صد و بیست و یک دو گوسفند زکات داده شود تا دویست و شصت، و همینکه دویست و شصت یکی شد سه گوسفند زکات بدهد تا چهارصد، و همینکه به چهار صد رسید چهار گوسفند، و از آن به بعد بر هر یک صد یکی واجب میشود.
مسئله 933: مستفاد، یعنی استفاده کرده شده با اصل حساب میشود و مقدار نیز بالا میرود، بره و بزغاله از جمله استفاده میباشند، مثلا اگر کسی هشتاد گوسفند داشت و هفتاد آن زائیده، برهها و بزغالهای کوچک با کلانها حساب میشود، درصورت هشتاد یکی واجب بوده و در این صورت کوچکها حساب گشته دو گوسفند واجب میشود، البته در اداء کردن زکات کوچکها معتبر نیست باید از بزرگها داده شود.
مسئله 934: بر کمتر از پنج شتر زکات واجب نیست، و بر پنج شتر یک گوسفند، و بر ده دو، و بر پانزده سه، و بر بیست، چهار گوسفند فرض است، تا بیست و چهار همین مقدار است، و بر بیست و پنج یک ماده شتری که سال اول آن تمام شده و در سال دوم قدم نهاده باشد لازم میگردد تا سی و پنج، و بر سی و شش یک شتر ماده که سال سوم آن شروع شده باشد لازم است که زکات داده شود تا چهل و پنج، و بر چهل و شش یک ماده شتری که سال چهارم آن شروع شده باشد لازم است تا شصت، و بر شصت و یک، ماده شتری که سال پنجم آن شروع گشته است لازم میگردد تا هفتاد و پنج، و بر هفتاد و شش، دو ماده شتر که سال سوم آنها شروع شده باشد زکات لازم است که داده شود تا نود، و بر نود و یک، دو ماده شتر که سال چهارم آنها شروع شده باشد لازم است که زکات داده شود تا یکصد و بیست.
مسئله 935: بعد از یکصد و بیست، بر هر پنج شتر یک گوسفند تا تعداد کل آنها به صد و چهل و پنج برسد، و بر یکصد و چهل و پنج دو شتر حقه، و یک شتر بنت مخاص لازم است که زکات داده شود تا یکصدو چهل و نه، و بر یکصد و پنجاه، سه حقه واجب میشود، یعنی شتری که سال چهارم آن شروع شده باشد.
تبصره: بر این مقدار از زکات شتر اختصار شد و در صورت لزوم برای بیشتر از این از علماء سوال گردد.
مسئله 936: در زکات شتر ماده باشد داده شود، و اگر شتر مذکر داد که قیمت آن مساوی قیمت ماده باشد جائز است.
مسئله 937: شتر عربی و غیر عربی در مسئله زکات فرقی ندارند.
مسئله 938: گاو، گاومیش در مسائل زکات فرقی ندارند و همچنین نر و ماده.
مسئله 939: بر سی گاو، یک گاو که سال دوم آن شروع شده باشد واجب میشود، و بر چهل گاو، یک گاو که سال سوم آن شروع شده باشد تا شصت، و بر شصت گاو، دو گوساله که سال دوم آن شروع شده تا هفتاد، و بر هفتاد یک مسنه و یک تبیع واجب میشود تا هشتاد، و بر هشتاد دو مسنه واجب میشود، و همچنین فرض زکات در هر ده از مسنه به تبیع و از تبیع به مسنه تغییر پیدا میکند.
تذکر: تبیع گوسالهای میباشد که در سال دوم داخل شده، و مسنه آن است که: در سال سوم داخل گردیده است.
مسئله 940: آنچه در میان سی و چهل و غیره میباشد بر آنها زکات نیست.
مسئله 941: برای دادن زکات در گاو فرق بین نر و ماده نیست.
مسئله 942: بر کمتر از بیست مثقال طلا زکات واجب نمیشود، و بر بیست مثقال بعد از گذشتن سال نیم مثقال واجب میشود. خواه طلا سکه دار باشد یا نه، و یا زیورآلات از قبیل دستینه و گوشواره و النگو و غیره باشد یا ظروف.
مسئله 943: اگر از بیست، دو یا سه مثقال زیاد بود در زیادتی زکات نیست، و اگر چهار مثقال زیاد گشت دو قیراط واجب میشود، و به همین حساب تا آخر زکات داده شود.
مسئله 944: اگر کسی تکه ای طلا داشت معتبر اکثریت است، یعنی اگر بیشتر آن طلا و کمتر غش است در حکم طلا خالص، و بالعکس در حکم غش است و زکات ندارد.
مسئله 945: بر دویست درهم نقره که عبارت از یک صد و چهل مثقال است، سه و نیم مثقال زکات واجب میشود، و بر کمتر از این مقدار زکات واجب نمیشود.
مسئله 946: اگر کسی دارای پانزده مثقال طلا و چند مثقال نقره است که قیمت نقرهها به قیمت پنج مثقال طلا میرسد، هر دو با هم جمع میشوند و گویا این شخص دارای بیست مثقال طلا است و زکات بیست مثقال را اداء کند.
مسئله 947: اگر کسی دارای یک صد و بیست مثقال نقره است، و پنج مثقال طلا که قیمت آن مساوی قیمت بیست مثقال نقره میشود باید زکات یکصد و چهل مثقال نقره را بدهد.
مسئله 948: اگر کسی دارای بیست مثقال طلا است و در آخر سال چهار مثقال از جهتی به آن افزوده شد، مثلا ارث گرفت، یا کسی به او بخشید حساب چهار مثقال از حساب اصل جدا نیست، بلکه هرگاه سال بیست مثقال تمام شد در آن وقت حساب چهار مثقال را هم اداء کند.
مسئله 949: غیر از طلا و نقره دیگر چیزها هرچه باشد مثل آهن، برنس، گلت، مس و غیره و اسبابی که از اینها ساخته شده، و همچنین لباس و فرش و رختخواب، اگر برای تجارت است و قیمت آن برابری قیمت بیست مثقال طلا، یا یکصد و چهل مثقال نقره است بعد از گذشتن سال زکات آنها را باید بدهد، و اگر به قیمت این نصاب نمیرسد زکات واجب نیست، و اگر برای تجارت نیست جزء اثاثیه خانه حساب میشود و زکات ندارد، اگر چه در سال یک مرتبه لازم شود.
مسئله 950: اگر کسی دارای چند منزل است، و آنها را به کرایه میدهد در منازل زکات نیست اگرچه قیمت آنها بسیار باشد، البته در آمد آنها در آخر سال با پولهای دیگری که دارد حساب میشود اگر موجود باشد، و همچنین است حکم ظروف کرایه ای.
مسئله 951: در لباس پوشیدن هرچند گران باشد زکات نیست، مگر طلا باشد یعنی: مزین به طلا و نقره باشد، و آن به مقدار نصاب برسد آن وقت زکات آنها واجب میشود.
مسئله 952: اگر کسی دارای چند مثقال طلا و چند مثقال نقره و مقداری اسباب تجارت است که بعد از قیمت گذاری قیمت همه به حد نصاب میرسد، باید زکات از آنها بپردازد.
مسئله 953: وسائل سوداگری یا تجارت به آن اسبابی گفته میشود که: به نیت تجارت و معامله خریداری میشود، و اگر برای منزل خود خوار و بار خرید مثل قند، برنج، چای و غیره، و بعدا قصد کرد آنها را بفروشد در قیمت آنها زکات واجب نمیشود.
مسئله 954: صاحب زکات اگر پیش از اتمام سال زکات را بدهد جائز است، و همچنین اگر زکات چند سال را بدهد.
مسئله 955: اگر کسی صاحب نصاب نیست ولی احتمال بدست آمدن نصاب است لذا پیش از بدست آمدن نصاب زکات را میدهد زکات اداء نمیشود، بلکه بعد از وصول و گذشتن سال باید زکات را بدهد.
مسئله 956: در صورتی که زکات چند سال را اداء کرده بعد بر مقدار افزوده شده زکات مازاد را باید بدهد.
مسئله 957: اگر کسی دارای ده هزار تومان است و امید رسیدن ده هزار تومان دیگر را دارد، و زکات همه را پیش از وصول میدهد جائز است.
مسئله 958: اگر کسی بعد از تمام شدن سال زکات را نداد و همه مال آن هلاک شد از زکات معاف است.
مسئله 959: اگر خود شخص به اراده و اختیار خود مال خود را هلاک کرد از زکات معاف نمیشود.
مسئله 960: اگر بعد از تمام شدن سال همه مال خود را خیرات کرد از زکات معاف میشود.
مسئله 961: اگر نصف مال بعد از اتمام سال هلاک شد زکات باقیمانده واجب است، و هلاک شده معاف میباشد.
مسئله 962: اگر مال حلال و حرام را بهم مخلوط کرد زکات را باید بدهد، یعنی حرام بودن مقداری از مال مانع زکات نیست.
مسئله 963: اگر شخص بعد از واجب شدن زکات فوت کرد از مال آن زکات داده نشود، و اگر وصیت کرد از یک چهارم زکات داده شود اگرچه کفایت نکند و اگر وارثین به میل خود از یک چهارم بیشتر برای زکات دادند جائز است.[1]
مسئله 964: اگر بعد از گذشت سال طلبکار طلب خود را به مقروض بخشید زکات آن سال را بدهکار ندهد، ولی اگر مقروض ثروتمند باشد این بخشش در حکم استهلاک است و باید زکات آن سال را بدهد.
مسئله 965: علاوه از صدقات فرض و واجب، صدقات نفلی موقعی جائز است که از ضروریات خود و اهل و عیال اضافه مال داشته باشد، اگر نه مکروه است.
مسئله 966: اگر دختر صغیره را به نکاح دادند و به خانه شوهر رفت، اگر ثروتمند است از مال خود آن صدقه فطر واجب میشود، و اگر ثروتمند نیست و قابل خدمت و موانست شوهر است صدقه فطر نه بر شوهر و نه بر خود آن واجب است، و اگر قابل خدمت و موانست شوهر نیست صدقه فطر بر ذمه پدر است.
مسئله 967: پول نقد هرگاه به اندازه قیمت یک صد و چهل مثقال نقره رسید شخص صاحب نصاب گفته میشود، و پس از سالگرد قیمت سه و نیم مثقال نقره را بپردازد. مثلا اگر نقره مثقالی بیست تومان است وقتی از پول نقد شخص صاحب نصاب گفته میشود که قیمت یک صد وچهل مثقال آن را دارا باشد، مثلا دو هزار و هشتصد تومان داشته باشد، وقتی بر دو هزار و هشتصد تومان یک سال گذشت هفتاد تومان زکات لازم میشود.
مسئله 968: زمین دو قسم است:
1) عشری.
2) خراجی.
زمین عشری: عبارت از زمینی است که مسلمانها آن را از کفار به قدرت و غلبه گرفته و در میان افراد مسلمان آن را تقسیم نمودهاند، یا اهل آن سرزمین به میل و رغبت خود اسلام آوردهاند.
و خراجی: عبارت از زمینی است که بعد از غلبه مسلمانان آن را به خود ساکنین واگذار کرده و از آنها جزیه گرفتهاند.
مسئله 969: در صورت نامعلوم بودن حالت اولیه منطقه زمین اگر بطور ارثی از مسلمانی به مسلمان دیگر انتقال یافته این زمین عشری است، و اگر در دست کفار است یا از کافری خریداری شده است خراجی است.
مسئله 970: زمین عشری که محصول آن فقط به آب باران بدست میآید و احتیاجی به آبداری و کود و غیره ندارد عشر کامل واجب میشود، و اگر از آب قنات و چاه عمیق و غیره آب داده میشود و احتیاج به کود و زحمات دارد نصف عشر واجب میشود.
مسئله 971: در هر دو نوع زمین هرگونه محصولی بدست آید اگر از آب باران باشد عشر، و اگر از آب قنات و چاه باشد نصف عشر واجب میگردد، کم باشد یا زیاد هر چه میخواهد باشد.
مسئله 972: در زمین عشری، یا کوه، یا جنگل اگر زنبور عسل تولید عسل کرد بر آن عشر واجب میگردد.
مسئله 973: اگر کسی در میان منزل خود درخت یا سبزیجات دیگر کاشت، در آن عشر واجب نمیشود هرچند باشد.
مسئله 974: اگر کافری زمین عشری را از مسلمانی خرید عشریت آن بر طرف میشود، و اگر بعدا بدست مسلمانها افتد عشری نخواهد گشت.
مسئله 975: اگر زمین عشری به وسیله زارع کاشته میشود عشر بر زارع و مالک هر دو واجب میشود، و اگر زمین بدست اجاره کننده است عشر بر اجاره کننده واجب است نه اجاره دهنده.
بیان اشخاصی که دادن زکات به آنها جائز است
مسئله 976: کسی که دارای یک صد وچهل مثقال نقره یا بیست مثقال طلا یا قیمت آنها را از مال تجارت است و این اضافه از احتیاجات آن است، در اصطلاح شریعت غنی و ثروتمند گفته میشود، و بر آن زکات دادن جائز نیست، و کسی که این مقدار مال ندارد بلکه کمتر یا قطعا مالی ندارد، در اصطلاح شریعت فقیر گفته میشود، و زکات گرفتن برایش جائز است.
مسئله 977: فرش و ظروف که گاهی مورد استعمال خودش قرار میگیرد از جمله لوازمات است، و اگر مورد استعمال خود آن قرار نمیگیرد ولی به همسایه و خویشاوندان داده میشود، از جمله ضروریات و لوازمات محسوب نمیشود.
مسئله 978: منزل شخصی، لباس، وسائلی که به آنها احتیاج میافتد و همچنین خدمتکار وسیله سواری جزء لوازم خانگی است، و در بودن آنها شخص مالدار گفته نمیشود، هرچند که قیمت آنها باشد، و همچنین کتب دینی جزء لوازمات محسوب است.
مسئله 979: شخص دارای چند منزل یا چند قطعه زمین است که آنها را به اجاره داده و از اجاره آنها تامین مخارج زندگی میکند، و علاوه از آن دیگر مالی که زکات بر آن واجب شود ندارد، این شخص مالدار محسوب نمیشود.
مسئله 980: کسی دارای پنج هزار تومان یا بیشتر پول است و به همین اندازه قرض دارد، گرفتن زکات برایش جائز است.
مسئله 981: شخص در محل خود ثروتمند است، اتفاقا در حالت سفر مخارج و هزینه سفر تمام گشته و به خانه دسترسی ندارد، گرفتن زکات برایش جائز است، سفر هر سفری باشد.
مسئله 982: دادن زکات، و صدقه فطر، و نذورات، و کفارات به کافر جائز نیست، و بقیه خیراتها جائز است.
مسئله 983: دادن پول زکات در هر مورد که تسلیم شخص مستحق نشود جائز نیست، مثل ساختن مسجد، و کفن کردن میت، و دادن قرض آن، و ساختن حمام وسقایه و غیره.
مسئله 984: اگر پول زکات به مستحق داده شد و مستحق به میل خود آن را در کارهای خیریه مصرف کرد جائز است.
مسئله 985: به اولاد کوچک شخص ثروتمند زکات جائز نیست، و به اولاد بزرگ جائز است به شرطی که خودش فقیر باشد اگر چه پدر ثروتمند است.
مسئله 986: به اولاد کوچک شخص ثروتمند زکات جائز نیست و به اولاد بزرگ جائز است به شرطی که خودش فقیر باشد اگر چه پدر ثروتمند است.
مسئله 987: به مزدور و خادم خانه زکات جائز است به شرطی که از حقوق آنها کاسته نشود.
مسئله 988: دادن زکات به اولاد رضاعی که از لحاظ شیرخوارگی بچهاش میشود جائز است.
مسئله 989: اگر زنی مهریهاش زیاد است ولی شوهر فقیر است که قدرت اداء آن را ندارد، گرفتن زکات برایش جائز است، و اگر توانائی اداء را دارد جائز نیست، و در صورت قدرت اداء اگر انکار میورزد از دادن به زن، یا زن مهریه خود را به شوهر بخشیده، زن میتواند زکات بگیرد.
مسئله 990: شخصی را مستحق دانسته به آن زکات داد، بعدا معلوم شد که مستحق نبوده، یا درشب تاریک داد و روز معلوم شد که پدر، یا مادر، یا فرزندش بوده زکات اداء گردید، و احتیاج به اداء مجدد نیست.
مسئله 991: اگر نسبت به استحقاق شخصی مشتبه بود پیش از تحقیقات به آن زکات بدهد.
مسئله 992: در دادن زکات و خیراتها از همه مقدم تر اقرباء و خویشاوندان است، و در وقت دادن نیت قبلی و قلبی کافی است، و به زبان نگوید تا باعث شرمندگی نشود.
مسئله 993: دادن زکات شهری یا روستائی به شهر و روستائی دیگر مکروه است، مگر اینکه در شهر و روستا دیگر خویشاوندان داشته باشد تا فقراء آن محتاجتر باشند، تا در آنجا علماء و طلبا دینی موجودند که در همه این صورتها انتقال زکات مکروه نیست.
مسئله 994: اگر کسی دارای این اندازه مال باشد که زکات بر آن واجب شود، یا اگر این اندازه ندارد ولی اضافه از لوازم و ضروریات زندگی روزمره وسایلی دارد که قیمت آن اندازه یک صد و چهل مثقال نقره باشد، بر این چنین شخصی صدقه فطر واجب میشود، فرق نمیکند که مال تجارت باشد یا نه، سال بر آن بگذرد یا نگذرد.
مسئله 995: کسی دارای منزل یا وسائلی است که اگر فروخته شود قیمت آنها زیاد است، ولی این منازل برای خودش لازم است تا به اجاره داده و از پول اجاره تامین زندگی میکند، و همچنین آن اسباب و وسائل برای خودش لازم است، برای چنین شخصی صدقه فطر واجب نمیشود.
مسئله 996: اگر کسی دو منزل دارد یکی برای خودش و دیگری را به اجاره داده، دومی از جمله لوازم و ضروریات نیست، و بر آن شخصی صدقه فطر واجب میشود بشرطی که تامین زندگی از اجاره آن نباشد، وإلا از جمله لوازمات زندگی است، و صدقه فطر بر آن واجب نیست.
مسئله 997: کسی دارای وسائل اضافه از ضروریات است ولی در عین حال قرضدار است، در اینصورت بعد از کنار گذاشتن قرض اگر به اندازه زکات بماند صدقه فطر واجب است.
مسئله 998: بعد از طلوع صبح روز عید صدقه فطر واجب میشود، لذا اگر کسی پیش از طلوع فوت کرد، یا بعد از طلوع متولد شد، بر آنها صدقه فطر واجب نمیشود، و اگر بچه ای پیش از طلوع بدنیا آمد بر پدرش لازم است که از طرف بچه صدقه فطر بدهد.
مسئله 999: بهتر است که در وقت رفتن برای نماز عید صدقه داده شود، و اگر پیش از روز عید فطر در ماه رمضان صدقه را داد یا بعد از عید اداء کرد جائز است.
مسئله 1000: اگر کسی در روز عید صدقه فطر را نداد از ذمهاش ساقط نمیشود، بلکه همیشه از طرف شریعت مسئول پرداخت است.
مسئله 1001: صدقه فطر را از طرف خود و اولاد صغیر خود اداء نماید، زن باید خودش اداء نماید و اگر شوهر از طرفش اداء کرد جائز است.
مسئله 1002: اگر اولاد صغیر تا حد نصاب مالدارند از ثروت خودشان صدقه فطر داده شود.
مسئله 1003: صدقه فطر بر کسی که روزه گرفته یا نگرفته واجب است و فرقی ندارد.
مسئله 1004: صدقه فطر از گندم و آرد آن دو کیلو، و از جو و آرد آن چهار کیلو، و نیز از خرما چهار کیلو لازم است که از طرف هرشخص به مستحق آن پرداخت گردد، و اگر از دیگر اجناس خواسته باشد بدهد این اندازه باید بدهد که قیمت آن به اندازه قیمت دو کیلو گندم برسد.
مسئله 1005: صدقه فطر یک نفر یا چند نفر را به یک مسکین دادن جائز است، ولی صدقه یکنفر را به چند نفر مسکین دادن اختلاف است.
مسئله 1006: مستحق صدقه فطر اشخاصی هستند که مستحق زکات بودند، یعنی به هرکسی دادن زکات جائز بود، دادن صدقه فطر نیز جائز است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر