توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۳۹۹ فروردین ۱۳, چهارشنبه

وفد یزید در مکه برای گرفتن بیعت از عبدالله‌بن‌زبیر


وفد یزید در مکه برای گرفتن بیعت از عبدالله‌بن‌زبیر
یزید پس از برداشتن  حسینس از سر راه خویش، نامه‌ای به عبدالله‌بن‌زبیر نوشت و از او خواست با وی بیعت کند. امّا عبدالله از این کار سر باز زد. یزید خشمگین شد و سوگند یاد کرد که عبدالله باید در غل و زنجیر نزد او آورده شود. سپس بدین منظور عده‌ای از اعیان شام را برای اخذ بیعت نزد عبدالله‌بن‌زبیر فرستاد و همراه آنان غل و زنجیر نقره‌ای و جبّه‌ای فاخر فرستاد که غل و زنجیر بر دست و پایش زده و جبّه فاخر را بر آن بپوشند تا سوگند یزید محقّق گردد.
عبدالله پس از مشورت با مادرش أسمال، مبارزه و مرگ را بر این ذلّت و خواری ترجیح داد و از قبول بیعت امتناع ورزید. ابن عضاة که سخن گوی هیئت بود، ایشان را تهدید کرد و گفت: اگر کبوتری از کبوتران حرم مکه بگوید که یزید شراب می‌نوشد و از بیعت خلیفه بیرون آید با این تیر او را به زمین خواهم انداخت. عبدلله گفت: من هیچ بیعتی با یزید نداشته‌ام که از آن خارج شده باشم. به خدا قسم من از هیچ کس و هیچ قدرتی ترس و هراسی ندارم و من با دلیل ربّانی راه خویش را برگزیده‌ام؛ اگر کشته شوم چه خوب است و اگر با موت طبیعی وفات کنم خداوند از حقیقت نیتم باخبر است. سپس دعا کرد: «اللهمّ إنّی عائذ ببیتك»؛ خدایا من پناهنده خانه توام. با این جمله برای همیشه لقب عائذبالله را بر خویش نهاد([1]). در مراسم حجّ همان سال از نماینده حاکم پیروی نکرد و در نماز و افاضه و بقیه مناسک مستقلّ عمل نمود و این مخالفت آشکار با خلیفه اموی، یزید، بود.
عبدالله‌بن‌زبیر در مکه تنها نبود بلکه از میان صحابه و تابعین افراد زیادی با ایشان هم‌رأی بودند، امثال مسور بن مخرمه، عبدالله بن صفوان و مصعب بن عبدالرحمن بن عوف، که هدف اساسی همه شان تغییر اوضاع با قیام و مبارزه بود؛ زیرا احساس کردند که خلافت به ملوکیت موروثی تبدیل شده است و یزید صلاحیت منصب خلافت را ندارد. هدف آنان دفع منکر و مبارزه با جور و فساد بود، به همین دلیل عبدالله‌بن‌زبیر تا وفات یزید ادعای خلافت و امارت نکرد، و می‌گفت: به خدا قسم هدف من فقط اصلاح اوضاع و اقامه حقّ است و هرگز در‌پی مال و ذخیره کردن دنیا نیستم([2]). و می‌گفت: بارالها من دیدار تو را دوست دارم پس تو نیز دیدار مرا دوست بدار. من به خاطر تو با دشمنت جنگیدم، پس به من ثواب و اجر مجاهدان عنایت فرما([3]).


[1]- صلّابی، الدولة الأمویة: 1/545.
[2]- صلّابی، الدولة الامویة: 1/542.
[3]- همان.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...