(29) امانت و امانتداری در اسلام
امانت که ضد خیانت است در لغت از ماده و ریشۀ ( أَ مَ نَ) گرفته شده است.
و امانت در اصطلاح در پهلوی راستی، درستکاری، اخلاص و صداقت اشیا و مفاهیم ذیل را نیز در بر میگیرد:
1- تمام تکالیف و یا طاعات و عباداتیکه الله تعالی بر خلق تعیین کرده است.
2- تمام آن وظایف، مسئولیتها و مکلفیتهایکه از طرف اولیای امور و یا مرجع مشخصی بدوش یک انسان سپرده میشود، طوریکه الله تعالی در همین مورد فرموده است: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُكُمۡ أَن تُؤَدُّواْ ٱلۡأَمَٰنَٰتِ إِلَىٰٓ أَهۡلِهَا﴾ [النساء: 58]. «خدا به شما فرمان مىدهد که سپردهها را به صاحبان آنها رد کنید».
3- هرچیزیکه برای نگاهداشتن بکسی سپرده شود.
4- اهل و اولاد، و تمام اعضاء و جوارح انسان، طوریکه امام خطابی در شرح دعای تودیع و رخصت نمودن کسیکه عزم سفر را میکند
«أستودع الله دينك و امانتك وخواتيم عملك» گفته است: الأمانة هنا: «أهله ومن يخلفه، وماله الذي عند أمينه»[1]. «أَسْتَوْدِعُ اللَّهَ دِينَكَ وَأَمَانَتَكَ وَخَوَاتِيمَ عَمَلِكَ». سنن أبی داود. (3/34)، (ح: 2600).
یعنی منظور از امانت در این حدیث همانا فامیل و بازماندگان انسان و نیز مالی است که نزد شخص امین بطور امانت و ودیعت گذاشته است.
5- حریت در انتخاب و اختیار، و یا داشتن استعداد و توانایی حمل مسئولیت طوریکه در این آیۀ مبارکه: ﴿إِنَّا عَرَضۡنَا ٱلۡأَمَانَةَ عَلَى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱلۡجِبَالِ فَأَبَيۡنَ أَن يَحۡمِلۡنَهَا وَأَشۡفَقۡنَ مِنۡهَا وَحَمَلَهَا ٱلۡإِنسَٰنُۖ إِنَّهُۥ كَانَ ظَلُومٗا جَهُولٗا٧٢﴾ [الأحزاب: 72]. «ما امانت [الهى و بار تکلیف] را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند و[لى] انسان آن را برداشت راستى او ستمگرى نادان بود».
امانت به همین معنی آمده است که انسان به اختیار خود مسئوولیتی را متحمل شده و در فرجام منتظر انجام و یا پیامد آن که ثواب و یا عقاب است، میباشد.
اما آسمان، زمین و کوهها از ترس پیامد حمل مسئوولیت
( تسخیر) و یا مسخرشدن را پذیرفتند.
اهمیت امانت و امانتداری را در دین اسلام میتوان طی چند نکته بیان داشت:
1 – امر و توصیه به حفظ امانت و امانتداری:
اهمیت اماننداری را در دین مقدس اسلام از اینجا دانسته میشود که الله متعال در آیات متعدد قرآنکریم، و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در روایات و احادیث زیادی همواره مسلمانان را بر حفظ و رعایت امانت و امانتداری تاکید و توصیه نموده، و از هرگونه خیانت و خیانتکاری برحذر داشتهاند.
در مورد امر و تأکید الهی بر امانتداری این آیۀ کریمه صراحت دارد که خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُكُمۡ أَن تُؤَدُّواْ ٱلۡأَمَٰنَٰتِ إِلَىٰٓ أَهۡلِهَا﴾. «خدا به شما فرمان مىدهد که سپردهها را به صاحبان آنها رد کنید».
و در مورد باز ایستادن و یا برحذر داشتن از خیانت این آیۀ دیگر صراحت دارد که فرموده است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَخُونُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ وَتَخُونُوٓاْ أَمَٰنَٰتِكُمۡ وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٢٧﴾ [الأنفال: 27]. «اى کسانىکه ایمان آوردهاید به خدا و پیامبر او خیانت مکنید و [نیز] در امانتهاى خود خیانت نورزید و خود مىدانید [که نباید خیانت کرد]».
ابن عباس رضی الله عنهما میفرماید: خیانت با خدا همانا ترکنمودن فرایض وی و خیانت با رسول وی همانا مخالفت نمودن از سنت وی میباشد.
حافظ ابن کثیر ساحۀ خیانت را وسیعتر قرار داده، میگوید: «والخيانة تعمُّ الذنوب الصغار والكبار اللازمة والـمتعدِّية».
یعنی خیانت منحصر بر خیانت در ودایع و اشیاییکه مردم نزد یکدیگر بطور امانت میسپارند نبوده، بلکه فراتر از آن تمام گناهان صغیره و کبیره را لازمیباشد آن گناه و یا متعدی ، نیز شامل میشود.
پیامبر صل الله علیه و آله و سلم هم به حفظ امانت و امانتداری امر نموده از خیانت ورزیدن برحذر داشته، فرموده است: «أَدِّ الْأَمَانَةَ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَكَ، وَلَا تَخُنْ مَنْ خَانَكَ»[2].
و نیز فرمودند: «...مَنْ غَشَّ فَلَيْسَ مِنِّي»[3]. و طبق روایت دیگر: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ غَشَّ»[4].
و در یک حدیث دیگر امانت را لازم ایمان قرار داده شده است، طوریکه انس بن مالک رضی الله عنه میگوید:
«عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ: خَطَبَنَا رَسُولُ اللَّهِ صل الله علیه و آله و سلم فَقَالَ فِي الْخُطْبَةِ: لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا أَمَانَةَ لَهُ ولا دين لمن لا عهد له»[5]. «همواره پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در خطبههای خود بر حفظ امانت و امانتداری توصیه نموده میفرمودند: کسیکه امانت نداشته باشد ایمان هم ندارد و کسیکه تعهد نداشته باشد یعنی بر تعهداتش پابند نباشد، دین هم ندارد».
بر اساس تأکیدات فوق از خلیفۀ دوم اسلام عمر بن الخطاب رضی الله عنه نقل شده است که گفته است: «لَا تُغُرُّنِي صَلَاةُ امْرِئٍ وَلَا صَوْمُهُ مَنْ شَاءَ صَامَ وَمَنْ شَاءَ صَلَّى لَا دِينَ لِمَنْ لَا أَمَانَةَ لَهُ»[6]. «من، نه به نماز کسی فریب میخورم و نه به روزۀ کسی، زیرا هرکس خواسته باشد روزه میگیرد و نماز را هم اداء میکند، اما کسیکه امانت نداشته باشد یقینا دین هم ندارد».
2- امانت و امانتداری یکی از بارزترین اخلاق پیامبر آن و فرشتگان است:
اهمیت دیگر رعایت امانت و امانتداری این است که خداوند متعال امانت و امانتداری را از اخلاق برجستۀ پیامبر آن قرار داده است، چنانچه در سورۀ شعراء آمده است که پنچ پیامبر برجستۀ خداوند
(نوح، هود، صالح، لوط و شعیب علیه السلام ) در هنگام معرفی نمودن خویش به اقوامشان گفتند: ﴿إِنِّي لَكُمۡ رَسُولٌ أَمِينٞ١٠٧﴾ [الشعراء: 107].
همچنان پیامبر آخری محمد صل الله علیه و آله و سلم نه تنها بعد از بعثت این صفت را جائز بود، بلکه حتی قبل از بعثت در مابین مردم مکه به صفت امانتداری شهرت داشت که مردم امانتهای خود را بخاطر حفاظت و نگهبانی نزد او میگذاشتند که در هنگام هجرت توسط علی بن ابی طالب رضی الله عنه دو باره به ایشان مسترد گردید.
و صفت امانت یکی از صفات برجستۀ جبرئیل علیه السلام نیز بود طوریکه خداوند متعال در هنگام معرفی کتابش قرآن عظیم الشأن فرموده است: ﴿وَإِنَّهُۥ لَتَنزِيلُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٩٢ نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِينُ١٩٣﴾ [الشعراء: 192-193].
3- امانت و امانتداری یکی از اوصاف مؤمنان و خیانت نمودن در امانت یکی از خواص منافقان است:
اهمیت دیگر امانت و امانتداری این است که خداوند متعال رعایت نمودن امانت را یکی از صفات برجستۀ مسلمانان قرار داده، فرموده است: ﴿وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ٣٢﴾ [المعارج: 32].
حافظ ابن کثیر در تفسیر این آیت مینویسد: «أي: إذا ائتمنوا لم يخونوا، وإذا عاهدوا لم يغدروا، وهذه صفات الـمؤمنين، وضدها صفات المنافقين، كما ورد في الحديث الصحيح: «آيَةُ المُنَافِقِ ثَلاَثٌ: إِذَا حَدَّثَ كَذَبَ، وَإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ، وَإِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ»، وفي رواية: «...إِذَا حَدَّثَ كَذَبَ، وَإِذَا عَاهَدَ غَدَرَ، وَإِذَا خَاصَمَ فَجَرَ». «زمانیکه نزد ایشان چیزی را بطور امانت گذاشته شود در آن خیانت نمیکنند، و اگر تعهد نمایند تعهد خود را نقض نمیکنند، و این عین صفات مؤمنین است که ضد آن صفات منافقین است طوریکه در حدیث صحیح سه چیز را علامه و نشانۀ منافق قرار داده شده است. و آن اینکه زمانیکه با کسی سخن گوید دروغ میگوید، اگر با کسی وعدۀ نماید از وعدهاش تخلف مینماید، و زمانیکه نزدش چیزی را بطور امانت گذاشته شود در آن خیانت میکند».
همچنان در حدیثیکه ترمذی و ابن حبان آن را روایت نموده امده است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم مؤمن را معرفی نموده، فرمودند: «...المُؤْمِنُ مَنْ أَمِنَهُ النَّاسُ عَلَى دِمَائِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ». «مؤمن واقعی کسی است که مردم در مورد جان و مال خویش او را امین بپندارند».
4- امانت و امانت داری یکی از معیارهای عمدۀ توظیف و سپردن مسئولیتها به شمار میرود:
اهمیت دیگر رعایت و حفظ امانت و امانتداری این است که در آیات متعدد قرآن کریم و همچنان احادیث نبوی امانت و امانتداری را در پهلوی داشتن قوت و توانایی مادی و معنوی یکی از معیارهای اساسی توظیف و تعیین کاردان و مامورین، و سپردن مسئوولیتها به ایشان قرار داده شده است، زیرا توسط داشتن قوت و توانایی کار فرد مسئوول، مامور و یا کارمند میتواند آن کار را به وجه مطلوب و شایسته انجام دهد، و با داشتن صفت امانت و صداقت میتواند آن کار و وظیفه را طوری انجام دهد که ذمهاش نزد خداوند و بندگانش پاک و بری باشد.
دلیل اینکه قوت و امانت از بارزترین معیارهای انتخاب کارمندان و مؤظفین به شمار میرود داستان دو دختر شعیب علیه السلام که بعد از مشاهده نمودن قوت و امانت موسی علیه السلام به پدرشان شعیب علیه السلام مشوره داده گفتند: ﴿يَٰٓأَبَتِ ٱسۡتَٔۡجِرۡهُۖ إِنَّ خَيۡرَ مَنِ ٱسۡتَٔۡجَرۡتَ ٱلۡقَوِيُّ ٱلۡأَمِينُ﴾ [القصص: 26].
و در مورد آن عفریتیکه به سلیمان علیه السلام وعدۀ آوردن تخت بلقیس را نمود آمده است که در هنگام معرفی خود گفته بود: ﴿أَنَا۠ ءَاتِيكَ بِهِۦ قَبۡلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَۖ وَإِنِّي عَلَيۡهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٞ﴾ [النمل: 39]. «من در پهلوی داشتن توانای حمل و آوردن تخت امانتکار نیز هستم که محتوایات آن را حفظ و نگه میدارم».
و در مورد یوسف علیه السلام آمده است که در هنگام معرفی خود به عزیز مصر گفته بود: ﴿قَالَ ٱجۡعَلۡنِي عَلَىٰ خَزَآئِنِ ٱلۡأَرۡضِۖ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٞ٥٥﴾ [یوسف: 55].
و دلیل دیگر بر اینکه فرد ضعیف را نباید توظیف کرد این عمل و توصیۀ پیامبر صل الله علیه و آله و سلم است که در جواب مطالبۀ ابو ذر رضی الله عنه که تقاضای امارت نموده بود، فرمود: «يَا أَبَا ذَرٍّ، إِنَّكَ ضَعِيفٌ، وَإِنَّهَا أَمَانَةُ، وَإِنَّهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ خِزْيٌ وَنَدَامَةٌ، إِلَّا مَنْ أَخَذَهَا بِحَقِّهَا، وَأَدَّى الَّذِي عَلَيْهِ فِيهَا»[7].
و در روایت دیگر آمده است که فرمودند: «يَا أَبَا ذَرٍّ، إِنِّي أَرَاكَ ضَعِيفًا، وَإِنِّي أُحِبُّ لَكَ مَا أُحِبُّ لِنَفْسِي، لَا تَأَمَّرَنَّ عَلَى اثْنَيْنِ، وَلَا تَوَلَّيَنَّ مَالَ يَتِيمٍ»[8].
اگر این دو صفت و یا یکی از آن دو را در فرد مسئوول و یاکارمند و مامور دیده نشود، پس آن مامور و یا کارمند نه تنها قابل توظیف نبوده، بلکه اگر در جای توظیف و گماشته شده باشد باید معزول گردد.
و رعایت همین دو اصل سبب و راز اصلی موفقیت خلفای صدر اسلام بوده است که هیچ وقت افراد خائن را به هیچ کاری نمیگماشتند، و اگر شخصی گماشته میشد بعد از ظاهر شدن خیانتش بزودی معزول میگردید، چنانچه در مورد عمر بن الخطاب رضی الله عنه آمده است که او در نتیجۀ تبلیغات سوء و بدبینی برخی مردم صحابی جلیل القدر سعد بن ابی وقاص را از امارت کوفه معزول نمود، اما چون این عزل بسبب ضعف و یا خیانت نبود، لذا در هنگام مرض مرگش در جملۀ شش نفریکه با مشوره و تفاهم با همی باید یکی از خود شان را به حیث خلیفه تعیین نمایند نام سعد هم، و او این کار را بخاطر این کرد تا مردم بدانند که سبب عزل سعد بن ابی وقاص از امارت کوفه عجز و یا نداشتن امانت نبود، چنانچه در صحیح بخاری آمده است که عمر رضی الله عنه در مورد سعد این توصیه را نموده، میگوید:
«...فَإِنْ أَصَابَتِ الإِمْرَةُ سَعْدًا فَهُوَ ذَاكَ، وَإِلَّا فَلْيَسْتَعِنْ بِهِ أَيُّكُمْ مَا أُمِّرَ، فَإِنِّي لَمْ أَعْزِلْهُ عَنْ عَجْزٍ، وَلاَ خِيَانَةٍ...»[9]. «اگر امارت و یا خلافت نصیب سعد بن ابی وقاص شود پس چه خوب و اگر خلافت در نصیب وی نباشد پس هر یکی از شما اگر خلیفه تعیین شد باید از وی در پیش برد امور کمک بجوید، زیرا من سعد را بخاطر عجز و ناتوانی و یا خیانتش معزول ننمودم».
5– مراعات نمودن امانت و امانتداری سبب ادامه و بقای حیات و زندگی بوده و برعکس خیانت سبب فنا و نابودی میگردد.
اهمیت دیگر رعایت امانت و امانتداری این است که مراعات نمودن امانت سبب ادامه و بقای زندگی بوده، و برعکس خیانت سبب فنا و نابودی میگردد، چنانچه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم سپردن وظایف را به افراد نا اهل وغیر شایسته یکی از علایم قیامت قرار داده فرمودند:
«...فَإِذَا ضُيِّعَتِ الأَمَانَةُ فَانْتَظِرِ السَّاعَةَ»، قَالَ: كَيْفَ إِضَاعَتُهَا؟ قَالَ: إِذَا وُسِّدَ الأَمْرُ إِلَى غَيْرِ أَهْلِهِ فَانْتَظِرِ السَّاعَةَ»[10]. «زمانیکه امانت را ضایع کرده شود پس منتظر آمدن قیامت باشید. سائل سوال کرده گفت: ضایع شدن امانت چطور است؟ پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در جواب فرمودند: زمانیکه کار را به افراد نا اهل سپرده شود همان ضایع شدن امانت است».
رعایت امانت و امانت داری بر علاوۀ اینکه یک وجیبه و امر الهی است همچنان فضایل و فواید زیادی نیز دارد که برخی از فضایل آن را در اینجا میتوان بر شمرد:
1- امانتداری سبب نزول برکات الهی میگردد:
رعایت امانت و امانتداری سبب نزول رحمت و برکت الهی میگردد، چنانچه از انس رضی الله عنه روایت شده که گفته است: «إِذَا كَانَتْ فِي الْبَيْتِ خِيَانَةٌ ذَهَبَتْ مِنْهُ الْبركَة»[11]. «زمانیکه در امور و کارهای مربوط به خانه خیانت صورت گیرد، خیر و برکت از آن خانه دور میشود».
2- رعایت امانت و امانتداری سبب نیل به اجر دنیا و آخرت میگردد:
انجام وظایف و تادیۀ حقوق بر اساس اخلاص و صداقت که از وظایف هر انسان مخصوصا هر شخص مسئوول به شمار میرود، سبب نایلشدن به اجر دنیا و آخرت میگردد، چنانچه در صحیح بخاری و مسلم روایت شده که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «إِذَا أَنْفَقَ الرَّجُلُ عَلَى أَهْلِهِ يَحْتَسِبُهَا فَهُوَ لَهُ صَدَقَةٌ» یعنی زمانیکه مردی به فامیل و اعضای خانوادهاش در حالی انفاق و خرچ نماید که در انفاقش نیت کسب اجر و ثواب را نماید، پس آن انفاق در حق وی صدقه به شمار میرود.
و در یک حدیث دیگر آمده است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به سعد بن ابی وقاص فرمودند: «...وَلَسْتَ تُنْفِقُ نَفَقَةً تَبْتَغِي بِهَا وَجْهَ اللَّهِ إِلَّا أُجِرْتَ بِهَا، حَتَّى اللُّقْمَةَ تَجْعَلُهَا فِي فِي امْرَأَتِكَ...»[12]. «تو انفاق نمیکنی هیچگونه انفاقی را که رضای الله را در آن بجویی مگر اینکه بسبب آن انفاق ماجور میگردی، تا جاییکه آن لقمه نانی را که در دهان همسرت مینهی بسبب آن نیز مستحق اجر و پاداش الهی میشوی».
پس از این حدیث به وضاحت معلوم میگردد که هر مامور و کارمند بلکه هر مسلمان زمانیکه وظایفش را صادقانه و با اخلاص انجام دهد، در دنیا ذمهاش بری و پاک و در آخرت مستحق اجر و پاداش الهی میگردد.
3- رعایت امانت و امانتداری سبب هدایت انسان میگردد:
فضیلت دیگر رعایت امانت و امانتداری این که خداوند در نتیجۀ آن بندهاش را به راه نیک و درست هدایت میکند، چنانچه در روایات در سیرت عبد الله بن مسعود آمده است که میگوید: «كُنْتُ أَرْعَى غَنَمًا لِعُقْبَةَ بْنِ أَبِي مُعَيْطٍ، فَمَرَّ بِي رَسُولُ اللهِ صل الله علیه و آله و سلم وَأَبُو بَكْرٍ، فَقَالَ: "يَا غُلَامُ، هَلْ مِنْ لَبَنٍ؟ "قَالَ: قُلْتُ: نَعَمْ، وَلَكِنِّي مُؤْتَمَنٌ، قَالَ: "فَهَلْ مِنْ شَاةٍ لَمْ يَنْزُ عَلَيْهَا الْفَحْلُ؟ "فَأَتَيْتُهُ بِشَاةٍ، فَمَسَحَ ضَرْعَهَا، فَنَزَلَ لَبَنٌ، فَحَلَبَهُ فِي إِنَاءٍ، فَشَرِبَ، وَسَقَى أَبَا بَكْرٍ، ثُمَّ قَالَ لِلضَّرْعِ: "اقْلِصْ" فَقَلَصَ، قَالَ: ثُمَّ أَتَيْتُهُ بَعْدَ هَذَا، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللهِ، عَلِّمْنِي مِنْ هَذَا الْقَوْلِ، قَالَ: فَمَسَحَ رَأْسِي، وَقَالَ: "يَرْحَمُكَ اللهُ، فَإِنَّكَ غُلَيِّمٌ مُعَلَّمٌ»[13]. «من مصروف چرانیدن گوسفندان عقبه بن ابی معیط بودم که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم همراه با ابوبکر نزدم عبور نمودند، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم برایم گفت: ای پسر جان! آیا شیر داری؟ من در جواب گفتم: بلی دارم اما نزدم امانت است. سپس فرمودند: آیا گوسفندی نزدت است که قوچ نرفته باشد؟ من گوسفندی را که قوچ نرفته بود نزد ایشان حاضر نمودم، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم زمانیکه به پستان آن دست کشیدند پستان مملو از شیر شد که هم خود شان نوشیدند و هم به ابوبکر دادند، سپس پستان را مخاطب نموده فرمودند: شیرت را جمع کن، چنانچه پستان دو باره جمع شد، چنانچه در نتیجۀ مشاهده نمودن این صحنه فردای آن روز نزد رسول الله صل الله علیه و آله و سلم حاضر شده گفتم: لطفا آن سخن را برایم تعلیم دهید؟ پیامبر صل الله علیه و آله و سلم بر سرم دست کشیده فرمودند: خدا برتو ای جوان هشیار رحم کند».
4- امانت و امانتداری یکی از وسایل مشروع برای اجابت دعا و دور شدن مصیبت میباشد.
فضیلت دیگر رعایت امانت و امانتداری این است که بوسیلۀ آن خداوند متعال دعا را اجابت نموده ومصیبت را دور میکند، طوریکه در داستان اصحاب غار این حقیقت واضح میگردد.
با توجه به اهمیت امانتداری و فضایل آن تمام افراد امت مخصوصا کسانیکه عهده و مسئوولیتهای بزرگتر را بدوش دارند، و همچنان رؤسای دوایر، بزرگان فامیل وغیره باید امانت را در زندگی فردی و اجتماعی خویش کما حقه مراعات نمایند تا دیگران و افراد پایین نیز از ایشان تقلید و پیروی نموده این اصل را مراعات نمایند، زیرا افراد خورد تر و پایین مرتبه در امانت و خیانت جدیت و یا سستی همیشه از بزرگان پیروی مینمایند.
***
[1]- الأذکار - (1 / 218).
[2]- حسن صحیح ، سنن ابو داود ، ص: 290 (3535) ، الصحیحه (424).
[3]- صحیح مسلم (1/99)، (102).
[4]- صحیح ، سنن ابو داود ، (ص: 272)، (ح: 3452).
[5]- صحیح الجامع (ص: 422)، (ح: 194).
[6]- المنتقی من کتاب مکارم الأخلاق ومعالیها از خرائطی (1/48)، (74).
[7]- صحیح مسلم (1825).
[8]- صحیح مسلم (1826).
[9]- صحیح البخاری (3700).
[10]- صحیح البخاری (59).
[11]- المنتقى من کتاب مکارم الأخلاق ومعالیها - (1/49)، (76).
[12]- صحیح البخاری (4409) وصحیح مسلم (1628).
[13]- مسند احمد 6/82. (3598). با سند حسن.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر