(35) پدیدۀ نفاق و خصلتهای زشت منافقین
زمانیکه خداوند متعال برای انسان توفیق داخلشدن در اسلام و پذیرفتن دین اسلام را نصیب کند پس شکی نیست که این انسان در راه رسیدن به سعادت و فلاح و کسب رضامندی پروردگارش، گام بس بزرگی را برداشته و یک مرحلۀ سخت و دشواری را سپری نموده است، طوریکه خداوند متعال در مورد کسانیکه به دین اسلام راهیاب نگردیده و دنبال دین و آیین دیگری رفتند، فرموده است: ﴿وَمَن يَبۡتَغِ غَيۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِينٗا فَلَن يُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ٨٥﴾ [آل عمران: 85]. «و هرکه جز اسلام دینى [دیگر] جوید هرگز از وى پذیرفته نشود و وى در آخرت از زیانکاران است».
اما بعد از داخلشدن در اسلام یک مرحلۀ دشوار دیگری نیز وجود دارد که بخاطر کاملشدن ایمان و رسیدن به سعادت و کامیابی نهایی باید آن مرحله را نیز سپری نمود، و آن مرحلۀ سخت و دشوار همان مرحلۀ شک و تردد است که خداوند متعال در هنگام معرفی مؤمنان صادق و راستین از آن مرحله نام برده، فرموده است: ﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ ثُمَّ لَمۡ يَرۡتَابُواْ وَجَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ١٥﴾ [الحجرات: 15]. «در حقیقت مؤمنان کسانىاند که به خدا و پیامبر او گرویده و [دیگر] شک نیاورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد کردهاند اینانند که راستکر دارند».
پس هر انسانیکه در مورد کامل بودن و حقانیت دین اسلام و اساسات عمدۀ آن شک و تردد داشته باشد، بر اساس آیت فوق منافق به شمار رفته و نمیتوان آن را مسلمان کامل نامید.
با توجه به اینکه نفاق و منافقت یکی از نواقض عمدۀ ایمان و توحید به شمار میرود اما بازهم مسلمانان در مورد خطر منافقین بر جامعۀ اسلامی و انجام وخیم نفاق کمتر توجه مینمایند، در حالیکه خداوند متعال تنها در آغاز سورۀ بقره سیزده آیت را که از ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ...﴾ شروع میشود، در مورد پدیدۀ نفاق و معرفی منافقین نازل فرموده است، لذا با توجه به اهمیت موضوع مناسب دیده شد تا نکات چندی را در مورد تعریف نفاق و معرفی چهرههای منافقین با استناد به آیات قرآنی و احادیث نبوی ارائه گردد، تا باشد که مسلمانان از نفاق و خصلتهای بد منافقین پرهیز و خود داری نمایند.
در مورد تعریف لغوی نفاق دو احتمال و نظر وجود دارد:
1- نفاق مصدر «نافق» است «نافق، ینافق، نفاقا ومنافقة» از کلمۀ «نافقاء» گرفته شده است که یکی از سوراخهای لانۀ یربوع [1] است، که اگر در یکی از سوراخها دنبالش کنند، از سوراخ دیگر فرار میکند.
2- احتمال دوم این است که نفاق از نفق گرفته شده، و نفق عبارت از غار کوچکی است که حیوانات در آن پنهان میشوند[2].
نفاق در اصطلاح شرع این است که فردی در ظاهر مسلمان شود اما در باطن غیر از اسلام به دین دیگری باور داشته باشد.
و مناسبت در مابین معنای لغوی نفاق نظر به احتمال اول و معنای شرعی نفاق این است که منافق از طرفی وارد دین اسلام میشود و از طرف دیگر خارج میشود طوریکه خداوند متعال این معنی را در قرآن کریم ذکر نموده، فرموده است: +إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ﴾ [التوبة: 66]. «به راستی منافقین همان فاسقانند». یعنی خارج شدگان از دین اسلام.
نفاق بر دو نوع است:
نوع اول: نفاق اعتقادی، و یا نفاق اکبر.
نوع دوم: نفاق عملی، و یا نفاق اصغر.
نفاق اعتقادی آن است که مرتکب آن اسلام را بظاهر قبول کرده اما در باطن برخلاف آن را که کفر و شرک، یهودیت، نصرانیت و یا دین و آیین دیگری را در خود پنهان نموده است.
نفاق اعتقادی انسان را در دنیا بطور کلی از دایرۀ اسلام بیرون میکند و کسیکه به این نوع نفاق مبتلا باشد و قبل از مرگ توبه نکند، در آخرت در پایینترین درجات جهنم قرار دارد، چنانچه خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ فِي ٱلدَّرۡكِ ٱلۡأَسۡفَلِ مِنَ ٱلنَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمۡ نَصِيرًا١٤٥﴾ [النساء: 145]. «آرى منافقان در فروترین درجات دوزخند و هرگز براى آنان یاورى نخواهى یافت».
گرچند منافقین با نیرنگها، حیلههای مختلف و دروغگفتن سعی میورزند تا مردم و مسلمانان از نفاق و منافقت ایشان آگاه نشوند، اما خداوند متعال در آیات و سورههای متعدد با بیان نمودن اعمال کفری منافقین چهرههای ایشان را برملا ساخته است، طوریکه سورۀ توبه فاضحة بخاطر این نامیده شده است که با پرده برداشتن از عملکردهای منافقین چهرههای واقعی آنها را افشا و رسوا نموده است که از آن جمله میتوان از چند عمل کفری ایشان نام برد:
1- به بازی و شوخیگرفتن خدا، پیامبر، قرآن، دین و مسلمانان، مسخره و استهزاکردن به آنان، طوریکه خداوند متعال فرموده است: ﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُمۡ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلۡعَبُۚ قُلۡ أَبِٱللَّهِ وَءَايَٰتِهِۦ وَرَسُولِهِۦ كُنتُمۡ تَسۡتَهۡزِءُونَ٦٥ لَا تَعۡتَذِرُواْ قَدۡ كَفَرۡتُم بَعۡدَ إِيمَٰنِكُمۡ﴾ [التوبة: 65-66].. «و اگر از ایشان بپرسى مسلما خواهند گفت ما فقط شوخى و بازى مىکردیم بگو آیا خدا و آیات او و پیامبرش را ریشخند مىکردید عذر نیاورید شما بعد از ایمانتان کافر شدهاید اگر از گروهى از شما درگذریم گروهى [دیگر] را عذاب خواهیم کرد چرا که آنان تبهکار بودند».
و نیز فرموده است: ﴿وَإِذَا لَقُواْ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَوۡاْ إِلَىٰ شَيَٰطِينِهِمۡ قَالُوٓاْ إِنَّا مَعَكُمۡ إِنَّمَا نَحۡنُ مُسۡتَهۡزِءُونَ١٤﴾ [البقرة: 14].
2- سب و دشنامدادن، و یا تکذیب نمودن خداوند و پیامبر، چنانچه خداوند متعال فرموده است: ﴿وَمِنۡهُم مَّن يَلۡمِزُكَ فِي ٱلصَّدَقَٰتِ﴾ [التوبة: 58]. «و برخى از آنان در [تقسیم] صدقات بر تو خرده مىگیرند».
3- اعراض نمودن و رویگردانیدن از دین اسلام، و یا انتقاد نمودن بر احکام و دساتیر آن، و متنفر ساختن مردم از اسلام بوسیلۀ تبلیغات منفی و نادرست، و یا فیصله نکردن مطابق قوانین اسلام. چنانچه خداوند متعال در این مورد عمل منافقین را حکایت نموده، فرموده است:
﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَإِلَى ٱلرَّسُولِ رَأَيۡتَ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودٗا٦١﴾ [النساء: 61]. «و چون به ایشان گفته شود به سوى آنچه خدا نازل کرده و به سوى پیامبر [او] بیایید منافقان را مىبینى که از تو سخت روى برمىتابند».
4- برتر دانستن قوانین کفار بر احکام و قوانین شریعت اسلامی، و تلاشنمودن بخاطر تطبیق و حاکمیت قوانین کفری و وضعی، طوریکه خداوند متعال عملکرد منافقین را در این مورد ذکر نموده، فرموده است: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ يَزۡعُمُونَ أَنَّهُمۡ ءَامَنُواْ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوٓاْ إِلَى ٱلطَّٰغُوتِ وَقَدۡ أُمِرُوٓاْ أَن يَكۡفُرُواْ بِهِۦۖ وَيُرِيدُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَن يُضِلَّهُمۡ ضَلَٰلَۢا بَعِيدٗا٦٠﴾ [النساء: 60]. «آیا ندیدهاى کسانى را که مىپندارند به آنچه به سوى تو نازل شده و [به] آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان آوردهاند [با این همه] مىخواهند داورى میان خود را به سوى طاغوت ببرند با آنکه قطعا فرمان یافتهاند که بدان کفر ورزند و[لى] شیطان مىخواهد آنان را به گمراهى دورى در آندازد».
5- تأیید نمودن و باور داشتن به افکار و مبادی کفری و غیر دینی، و یا تأیید نمودن مذاهب الحادی و دعوتدادن بطرف آن، مانند: سیکولاریزم، نیشنلزم، و یا دعوت نمودن به احیای ملی گرایی و گرایشهای قومی، سمتی وغیره که همۀ آنها پیوند ایمان و عقیده را که خداوند متعال تمام مسلمانان را از هر قوم و نژادیکه باشند با یکدیگر برادر خوانده است از بین برده، بجای آن پیوندهای عصر جاهلیت را احیا مینماید.
6- کمک و همکاری نمودن با کفار بر علیه مسلمانان، زیرا منافقین در حقیقت از جملۀ کفار به شمار میروند، پس همکاری نمودن آنها با کفار بر علیه مسلمانان سخن تعجبآور نمیباشد، طوریکه خداوند متعال از این عمل منافقین مسلمانان را آگاه نموده فرموده است:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ٱلۡيَهُودَ وَٱلنَّصَٰرَىٰٓ أَوۡلِيَآءَۘ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ٥١ فَتَرَى ٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٞ يُسَٰرِعُونَ فِيهِمۡ يَقُولُونَ نَخۡشَىٰٓ أَن تُصِيبَنَا دَآئِرَةٞۚ فَعَسَى ٱللَّهُ أَن يَأۡتِيَ بِٱلۡفَتۡحِ أَوۡ أَمۡرٖ مِّنۡ عِندِهِۦ فَيُصۡبِحُواْ عَلَىٰ مَآ أَسَرُّواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ نَٰدِمِينَ٥٢﴾ [المائدة: 51-52].
«اى کسانى که ایمان آوردهاید یهود و نصارى را دوستان [خود] مگیرید [که] بعضى از آنان دوستان بعضى دیگرند و هر کس از شما آنها را به دوستى گیرد از آنان خواهد بود آرى خدا گروه ستمگران را راه نمىنماید، مىبینى کسانى که در دلهایشان بیمارى است در [دوستى] با آنان شتاب مىورزند مىگویند مىترسیم به ما حادثه ناگوارى برسد امید استخدا از جانب خود فتح [منظور] یا امر دیگرى را پیش آورد تا [در نتیجه آنان] از آنچه در دل خود نهفته داشتهاند پشیمان گردند».
7- شاد و مسرورشدن هنگام شکست خوردن مسلمانان در جبهۀ از جبهات جنگ و غالبشدن کفار بر مسلمانان، طوریکه خداوند متعال از این عمل منافقین یادآور شده، فرموده است:
﴿هَٰٓأَنتُمۡ أُوْلَآءِ تُحِبُّو نهمۡ وَلَا يُحِبُّونَكُمۡ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱلۡكِتَٰبِ كُلِّهِۦ وَإِذَا لَقُوكُمۡ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَوۡاْ عَضُّواْ عَلَيۡكُمُ ٱلۡأَنَامِلَ مِنَ ٱلۡغَيۡظِۚ قُلۡ مُو تواْ بِغَيۡظِكُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ١١٩ إِن تَمۡسَسۡكُمۡ حَسَنَةٞ تَسُؤۡهُمۡ و آن تُصِبۡكُمۡ سَيِّئَةٞ يَفۡرَحُواْ بِهَاۖ و آن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا يَضُرُّكُمۡ كَيۡدُهُمۡ شَيًۡٔاۗ إِنَّ ٱللَّهَ بِمَا يَعۡمَلُونَ مُحِيطٞ١٢٠﴾ [آل عمران: 119-120].
«هان شما کسانى هستید که آنان را دوست دارید و [حال آنکه] آنان شما را دوست ندارند و شما به همه کتابها[ى خدا] ایمان دارید و چون با شما برخورد کنند مىگویند ایمان آوردیم و چون [با هم] خلوت کنند از شدت خشم بر شما سر انگشتان خود را مىگزند بگو به خشم خود بمیرید که خداوند به راز درون سینهها داناست، اگر به شما خوشى رسد آنان را بدحال مىکند و اگر به شما گزندى رسد بدان شاد مىشوند و اگر صبر کنید و پرهیزگارى نمایید نیرنگشان هیچ زیانى به شما نمىرساند یقینا خداوند به آنچه مىکنند احاطه دارد اگر به شما خوشى رسد آنان را بدحال مىکند و اگر به شما گزندى رسد بدان شاد مىشوند و اگر صبر کنید و پرهیزگارى نمایید نیرنگشان هیچ زیانى به شما نمىرساند یقینا خداوند به آنچه مىکنند احاطه دارد».
در پرتوی آیۀ مبارکۀ فوق نمونۀ از عملکرد منافقین در عصر حاضر این است که آنها در مورد مشکلات و مصایب مسلمانان کوچکترین توجهی ننموده و در هنگام بروز مشکلی بر مسلمانان در نقطۀ از نقاط جهان که مسلمانان در آن منطقه به کمک و همکاری سایر مسلمانان نیاز داشته باشند، این منافقین نه تنها هیچ نوع کمک نمیکنند بلکه با احیای شعارهای جاهلیت که آنها عرب نیستند، و یا از قوم و قبیلۀ ما نیستند، مانع کمک دیگران نیز میشوند.
8- دشنامدادن و یا استعمال نمودن سخنان پوچ و هرزه در برابر علما، مصلحین و سایر مؤمنین که از دشمنی آنها با دین و دعوت بر حق الهی نشأت مینماید.
طوریکه خداوند متعال در این مورد نیز عملکرد منافقین را حکایت نموده، فرموده است:
﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمۡ ءَامِنُواْ كَمَآ ءَامَنَ ٱلنَّاسُ قَالُوٓاْ أَنُؤۡمِنُ كَمَآ ءَامَنَ ٱلسُّفَهَآءُۗ أَلَآ إِنَّهُمۡ هُمُ ٱلسُّفَهَآءُ وَلَٰكِن لَّا يَعۡلَمُونَ١٣﴾ [البقرة: 13]..
«چون به آنان گفته شود همانگونه که مردم ایمان آوردند شما هم ایمان بیاورید مىگویند آیا همانگونه که کمخردان ایمان آوردهاند ایمان بیاوریم هشدار که آنان همان کمخردانند ولى نمىدانند».
و نیز فرموده است:
﴿ٱلَّذِينَ يَلۡمِزُونَ ٱلۡمُطَّوِّعِينَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ فِي ٱلصَّدَقَٰتِ وَٱلَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهۡدَهُمۡ فَيَسۡخَرُونَ مِنۡهُمۡ سَخِرَ ٱللَّهُ مِنۡهُمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ٧٩﴾ [التوبة: 79].
«کسانىکه بر مؤمنانىکه [افزون بر صدقه واجب] از روى میل صدقات [مستحب نیز] مىدهند عیب مىگیرند و [همچنین] از کسانىکه [در انفاق] جز به اندازۀ توانشان نمىیابند [عیبجویى مىکنند] و آنان را به ریشخند مىگیرند [بدانند که] خدا آنان را به ریشخند مىگیرد و براى ایشان عذابى پر درد خواهد بود».
طبق فرمودۀ الهی امروز هم میبینیم که برخی از منافقین در رسانههای صوتی و تصویری علماء و مصلحین را به باد انتقاد گرفته، سخنان هرزه و کلمات ناشایستۀ را در مورد آنها استعمال مینمایند.
9- مدح و ستایش نمودن پیروان ادیان و مذاهب کفری، و یا ستایش نمودن مفکرین و دانشمندان ایشان، و یا پخشنمودن آرا و افکار آنها که با اساسات دین اسلام توافق و همخوانی ندارد، طوریکه خداوند متعال در این مورد فرموده است: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ تَوَلَّوۡاْ قَوۡمًا غَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مَّا هُم مِّنكُمۡ وَلَا مِنۡهُمۡ وَيَحۡلِفُونَ عَلَى ٱلۡكَذِبِ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ١٤﴾ [المجادلة: 14]. «آیا ندیدهاى کسانى را که قومى را که مورد خشم خدایند به دوستى گرفتهاند آنها نه از شمایند و نه از ایشان و به دروغ سوگند یاد مىکنند و خودشان [هم] مىدانند».
طبق فرمودۀ خداوند امروز هم میبینیم که یکتعداد منافقین از برخی افراد بیدین و ملحد مانند ابو العلاء معری، فروید وغیره به عنوان دانشمند مدح وستایش به عمل میآورند.
نوع دوم: نفاق عملی و یا نفاق اصغر:
نفاق عملی و یا نفاق اصغر آن است که شخصی یکی از اعمال منافقین را انجام دهد، در حالیکه ایمان در قلبش وجود دارد، و موجودیت عملی و یا صفتی از صفات منافقین با موجودیت ایمان تضاد ندارد، زیرا امکان این وجود دارد که در شخصی خصلتهای خیر و شر و یا خصلتهای ایمان و کفر و نفاق جمع شوند، و چنین شخص به اندازۀ خیر و شری که در او وجود دارد مستحق ثواب و مجازات است.
نفاق عملی و یا نفاق اصغر انسان را از دایرۀ اسلام خارج نمیکند، اما سبب و یا وسیلهای است برای خروج از دین اسلام، و کسیکه این نوع نفاق را دارد ایمان و نفاق همزمان در قلبش وجود دارد، و اگر این نفاق اصغر ادامه یابد به سبب آن در زمرۀ منافقان خالص قرار میگیرد.
طوریکه نفاق اعتقادی علایم و نشانههای مشخصی داشت که زیر عنوان اعمال کفری منافقین بیان گردید، همچنان نفاق عملی و نفاق اصغر علایم و نشانههای دارد.
از جملۀ علایم و نشانههای نفاق عملی همان چهار چیز است که در یک حدیث بیان گردیده است، چنانچه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَانَ مُنَافِقًا خَالِصًا، وَمَنْ كَانَتْ فِيهِ خَصْلَةٌ مِنْهُنَّ كَانَتْ فِيهِ خَصْلَةٌ مِنَ النِّفَاقِ حَتَّى يَدَعَهَا: إِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ، وَإِذَا حَدَّثَ كَذَبَ، وَإِذَا عَاهَدَ غَدَرَ، وَإِذَا خَاصَمَ فَجَرَ»[3]. «چهار صفتاند که در هر کسی باشد منافق خالص است، و در هر کسی خصلتی از آن خصلتها باشد خصلتی از نفاق در او است تا وقتیکه آن خصلتها را از خود دور کند، وقتی به او امانتی داده شود خیانت میکند، وقتی سخن گوید دروغ میگوید، وقتی پیمان دهد آن را میشکند، وقتی جدال کند از حق روی میگرداند و گرایش به حق ندارد».
پس بر اساس این حدیث در هر کس این خصلتهای چهارگانه جمع شوند در واقع شرارت در او جمع شده است و هرکس یکی از این خصلتها را داشته باشد خصلتی از نفاق را دارد.
یکی دیگر از نشانههای نفاق عملی، تنبلی و کسالت در ادای نماز جماعت در مسجد است.
نفاق شر محض بوده و خطر بسیار جدی را به دنبال دارد، لذا اصحاب رسول الله صل الله علیه و آله و سلم همواره از وقوع در آن بیم داشتهاند.
ابن ابی ملیکه میگوید: سی نفر از اصحاب پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را دیدم که همگی بیم داشتند که مبادا به مرض نفاق مبتلا نشوند.
اوصاف و مشخصات منافقین اعتقادی و یا اهل نفاق اکبر:
خداوند متعال اهل نفاق اکبر و یا اعتقادی را به تمام صفات شر وصف کرده است که عمدهترین آنها عبارتاند از:
· کفر وعدم ایمان، یعنی منافق در ظاهر به خدا، ملائکه، کتابهای او، پیامبر آن و روز آخرت ادعای ایمان را میکند، اما در باطن نه تنها به موارد مذکور ایمان ندارد بلکه تکذیب هم میکند ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَبِٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَمَا هُم بِمُؤۡمِنِينَ٨﴾ [البقرة: 8]. «و برخى از مردم مىگویند ما به خدا و روز بازپسین ایمان آوردهایم ولى گروندگان [راستین] نیستند».
· مکر و حیله با خدا و فریبدادن مسلمان"﴿يُخَٰدِعُونَ ٱللَّهَ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ﴾. «با خدا و مؤمنان نیرنگ مىبازند».
· قلبا با دشمنان اسلام همکاریکردن و در دشمنی با اسلام با آنها مشارکت کردن.
﴿وَإِذَا خَلَوۡاْ إِلَىٰ شَيَٰطِينِهِمۡ قَالُوٓاْ إِنَّا مَعَكُمۡ﴾. «چون با شیطانهاى خود خلوت کنند مىگویند در حقیقت ما با شماییم».
***
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر