وقف لغتاً به معنی حبس است، و در اصطلاح شریعت وقتی شخصی یک حصه از ثروت خود را در راه خدا وقف مینماید به این صورت که میگوید: درآمد این باغ یا زمین یا منزل به فقراء و مساکین داده شود، یا درآمد این ملک بر طلبه فلان مدرسه مصرف گردد، یا به مصرف فلان بیمارستان یا به پیشنماز فلان مسجد داده شود، و نظیر این کارهای خیر. این کار را وقف میگویند، و دارای ثواب زیادی است، چنانچه پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند:
«إذَا مَاتَ الْإِنْسَانُ انْقَطَعَ عَمَلُهُ إلَّا مِنْ ثَلَاثٍ: صَدَقَةٌ جَارِيَةٌ، أَوْ عِلْمٌ يُنْتَفَعُ بِهِ، أَوْ وَلَدٌ صَالِحٌ يَدْعُو لَهُ»([1]). یعنی: «وقتی انسان بمیرد تمام اعمال او قطع میگردد و پرونده آن بسته میگردد، مگر از سه چیز که تا قیامت ثواب آن به شخص میرسد، یکی صدقه جاریه که وقف هم جزء صدقات جاریه میباشد، دوم: عملی که مسلمین از آن استفاده و بهره بردهاند، سوم: بچهای نیکوکار که پس از فوت پدر و مادر از اعمال نیک او ثواب به پدر و مادر میرسد».
مسئله 1820: شروط وقف بدین قرار است، وقف کننده باید: 1- عاقل، 2- بالغ، 3- آزاد باشد، 4- وقف معلق نباشد. مثل اینکه وقف کننده بگوید: این زمین من وقف است، اگر برادرم از مسافرت به سلامت مراجعت نماید، اینگونه وقفی صحیح نیست.
5- وقف کننده از طرف حاکم شرع ممنوعیت برای تصرفات و دخالت در مال خود نداشته باشد.
مسئله 1821: رکن وقف الفاظی است که از طرف واقف ایراد میگردد، مثل اینکه وقف کننده بگوید: این زمین من وقف ابدی است برفلان مسجد، یا مدرسه، یا بیمارستان و غیره.
مسئله 1822: ملکیت مالک از موقوفه سلب نمیشود مگر حاکم شرع حکم کند، یا واقف وقف را به موت خود تعلیق نماید، مثل اینکه شخص بگوید: وقتی من بمیرم فلان زمینم وقف باشد، در این صورت وقتی فوت کرد موقوفه از مالکیت واقف خارج میشود.
مسئله 1823: وقف مشاع جائز است، مثل اینکه شخصی در ملکی یک سهم یا بیشتر مالک باشد بطور مشاع آن سهم را وقف نماید.
مسئله 1824: وقتی وقف کامل میشود که آخر آن را به جهتی بگرداند که آن جهت ابدا منقطع نشود، مثل اینکه بگوید: این زمین من وقف که منافعش به مساکین یا به مصالح فلان مسجد یا مدرسه و غیره مصرف گردد.
مسئله 1825: آنچه از اعمال اصحاب پیغمبر صل الله علیه و آله و سلم بنظر میرسد این است که: غیر منقولات را وقف میکردهاند، مثل آب، و زمین، ومنزل، لذا بعضی مجتهدین فرمودهاند که: وقف منقولات جائز نیست، و عدهای هم حکم بر جواز دادهاند، و آنها هم دلیل عمل اصحاب پیغمبر صل الله علیه و آله و سلم را آوردهاند. چنانچه روایتی است که حضرت خالد رضی الله عنه جسد شیر و اسب برای جهاد وقف کردند، و حضرت طلحه رضی الله عنه تمام سلاحهای جنگی خود را وقف فی سبیل الله (جهاد) نمودند.
مسئله 1826: امام محمد: شاگرد حضرت امام اعظم: فرمودهاند: آنچه از منقولات برای استفاده عموم بکار گرفته میشود وقف آن صحیح است، مثل تبر، تیشه، اره، تابوت، دیگ، قلقت، قرآن، کتاب و غیره.
مسئل 1827: وقتی که وقف به صحت رسد یعنی حاکم شرع به وقف بودن موقوفه حکم نمود، و اگر متولی داشت تحویل متولی گردد به هیچ عنوان فروختن یا مالک گردانیدن آن بغیر صحیح نیست. و اگر مشاع بود باید شریک برای تقسیم حاضر شود.
مسئله 1828: کسانی که زمینهای موقوفه را ثبت کردند، و سند مالکیت صادر نمودند به هیچ عنوان آن املاک از وقفیت خارج نمیشوند اگرچه صد مرتبه برایش سند مالکیت صادر نمایند، در قیامت خداوند جبار آن زمین را تا زمین هفتم طریق به گردن آن غاصبین خواهد نمود.
مسئله 1829: در اولین مراحل باید از درآمد و عایدی موقوفه در تعمیر و آبادی آن مصرف گردد، چه واقف این را قید کرده و چه نکرده باشد.
مسئله 1830: اگر کسی منزلی را برای سکونت یکی از بچههای خود وقف نمود، تعمیرات منزل بعهده کسی است که حق سکونت دارد، اگر آن کس که حق سکونت دارد فقیر بود یا حاضر برای تعمیرات منزل وقف نمیشد، حاکم شرع منزل را به اجاره بدهد و از مال اجاره آن تعمیر نماید، پس از تعمیر مجددا به کسی که حق سکونت دارد مسترد گردد.
مسئله 1831: آنچه از مصالح ساختمانی وقف خراب میشود باید در تعمیرات بقیه ساختمان مصرف گردد، و یا اینکه نگهداری شود تا موقعی که لازم شد مصرف گردد. اگر خود مصالح خراب شده لازم تعمیرات نبود به دستور حاکم شرع آنها را بفروشد و قیمت آن صرف تعمیرات آن وقف گردد، ولی به هیچ عنوان تقسیم آن بین مستحقین وقف جائز نیست، چون عین آن حق الله میباشد و منافع آن حق مستحقین.
مسئله 1832: اگر واقف زمین و آب و منزل و دکان به این شرط وقف نمود که: تا زنده است منافع مال خودش باشد و تا زنده است خودش متولی است، بعدا در چه راهی خیر مصرف گردد جائز است.
مسئله 1833: اگر واقف بگوید که: از درآمد و منافع موقوفه این اندازه مثلا به اولاد من داده شود و بقیه صرف فلان کار خیر شود جائز است.
پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم فرمودهاند: «مَنْ بَنَى مَسْجِدًا لِلَّهِ بَنَى اللَّهُ لَهُ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ».
یعنی هرکس برای رضای خدا مسجدی بسازد خداوند متعال در بهشت برای او خانه ای بنا میکند.
ساختمان مساجد جزء صدقات جاری است که هرکس هر اندازه برای ساختن مسجد کمک نماید تا مسلمانان در آن نماز بخوانند خداوند متعال حصهای از ثواب برای کمک کننده میرساند.
مسئله 1834: هرگاه کسی مسجدی را بنا کرد تا حصه مسجد را از ملک خود مجزا نکند و راهرو برایش تعیین نماید و اجازه نماز خواندن برای مردم ندهد، آن مسجد را ملکیت شخص خارج نمیشود، و به محض اینکه این کارها را انجام داد و یک نفر در آن نماز خواند از ملکیت واقف خارج و مسجد محسوب میگردد.
مسئله 1835: اگر شخصی مسجدی بنا کرد که دارای زیرزمینی بود، یا بالای مسجد را ساختمانی بنا کرد که زیرزمین یا طبقه فوقانی را مورد استفاده خود قرار میداد، یا اینکه راه مسجد را مجزا نموده مسجد محسوب نمیشود، میتواند آن را بفروشد یا بعد از مرگ او ورثه میتوانند تصرف نمایند، و اگر زیرزمین یا طبقه فوقانی مورد استفاده خود مسجد قرار میگرفت حکم مسجد به آن داده میشود.
مسئله 1836: وقف کردن مسجد یا سایر اوقاف فرقهائی دارد که بدین قرار است:
1- در وقف مسجد تسلیم به متولی شرط نیست که در سایر اوقاف مناسب است برای وقف متولی متدین تعیین نماید، 2- وقف مسجد مالک را از مالکیت مالک به محض اینکه مسجد محسوب شد خارج مینماید، ولی در سایر اوقاف وقف تا حیات واقف یا قبل از حکم حاکم شرع بر ملکیت مالک متوقف میشود و منافعش در راه معینه مصرف میگردد.
مسئله 1837: از وسائل مسجد یا مدرسه دینی هیچ چیز را کسی نمیتواند برای خود به فروش رساند یا استفاده نماید، اگر مسجد احتیاجی به آن نداشت متولی باید آن را بفروشد و در احتیاجات خود مسجد به مصرف برساند. برای خریدار در این صورت که مسجد احتیاجی به آن ندارد هیچ اشکالی ندارد.
مسئله 1838: اگر مسجد احتیاج ضروری به وسعت دادن داشت و راه عموم بسیار فراخ بود قاضی شرع میتواند از راه عامه داخل مسجد نماید.
مسئله 1839: اگر مسجدی بسیار تنگ بود و در مجاورت آن زمین یا منزلی قرار داشت که صاحبش حاضر نمیشد به مسجد برای وسعت بفروشد، حاکم شرع میتواند او را مجبور نماید که به قیمت عادله برای وسعت مسجد بفروشد، و اگر او را راضی نماید بهتر است.
مسئله 1840: اگر شخصی سقایهای برای استفاده عموم بنا نمود، یا خانه و کاروانسرائی برای استفاده مسافرین ساخت، یا زمین خود را اختصاص به گورستان داد تا حاکم شرع حکم وقفیت آنها را صادر ننماید از ملکیت مالک خارج نمیشود.
مسئله 1841: متولی وقف در تمام موقوفات باید رعایت نظر واقف را بنماید، و اگر خیانت نمود حاکم شرع باید او را عزل کند.
الحَمْدُ للهِ، نَحْمَدُهُ وَنَسْتَعينُهُ، وَنَسْتَغْفِرُهُ وَنَعُوذُ بِاللهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا، وَسَيِّئَاتِ أَعْمَالِنَا، مَنْ يَهْدِهِ اللهُ فَلاَ مَضِلَّ لَهُ، وَمَنْ يُضْلِلْ فَلاَ هَاِدَي لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالٗا كَثِيرٗا وَنِسَآءٗۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِي تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَيۡكُمۡ رَقِيبٗا ١﴾[2]، ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ ١٠٢﴾[3]، ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِيدٗا ٧٠ يُصۡلِحۡ لَكُمۡ أَعۡمَٰلَكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۗ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِيمًا ٧١﴾[4].
بعد از آن روی خود را بطرف پدر یا وکیل دختر کند و بگوید: شما دختر خود فلانه را به نکاح فلان بن فلان به این قدر مهر دادید؟ او بگوید: دادم. بعد از آن برای پدر یا وکیل پسر بگوید: که شما قبول کردید؟ او بگوید: قبول کردم. دو نفر گواه هم باید باشند، بعد دعا کند:
اللهم بارک لهما وألف بینهما کما ألفت بین سیدنا آدم وحواء، وألف بینهما کما ألفت بین سیدنا إبراهیم وسارة، وألف بینهما کما ألفت بین سیدنا ونبینا محمد صلی الله علیه وسلم وعائشة، وألف بینهما کما ألفت بین سیدنا أبي العاص وزینب، وألف بینهما کما ألفت بین سیدنا عثمان ورقیة وأم کلثوم، وألف بینهما کما ألفت بین سیدنا علي وفاطمة رضوان الله علیهم أجمعین. وصلی الله علی خیر خلقه سیدنا ونبینا ومولینا محمد وعلی آله وأصحابه المکرمین برحمتک یاأرحم الراحمین.
تمام شد بعد از عصر روز جمعه بیست و ششم ذی القعده سال یکهزار و چهارصد و چهار قمری (1404هـ) برابر با دوم شهریور ماه سال (1363 شمسی).
اللهُمَّ اغفِرلِي وَلِوالِدَيَّ وَلِأَُستاذِيَ وَلِجَمِیعِ المُؤمِنِینَ وَالمُؤمِناتِ.
أحقر الطلبة: غلام احمد موحدی.
[1]- رواه مسلم
[2]- ترجمه: اى مردم، از آن پروردگارتان پروا بداريد كه شما را از يك تن يگانه آفريد و همسرش را از او خلق كرد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكند. و از خدايى كه به [نام] او از همديگر درخواست مىكنيد، و از [گسستن] رابطه خويشاوندى پروا داريد. بيگمان خداوند بر شما نگهبان است.
[3]- ترجمه: اى مؤمنان، از خداوند چنان كه سزاوار پرواى اوست پروا بداريد و جز در مسلمانى نميريد.
[4] - ترجمه: اى مؤمنان، از خداوند پروا بداريد و سخن استوار بگوييد* تا كارهايتان را براى شما اصلاح كند و گناهانتان را براى شما بيامرزد و هر كس كه از خداوند و رسول او اطاعت كند [بداند كه] به كاميابىاى بزرگ نايل آمده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر