اخلاص، صبر، صداقت، پایداری، استقامت، اطاعت از امیر یا رهبر، دوری از گناهان، دعا و ذکر زیاد، طلب یاری و تأیید از الله متعال از جمله خواندن این دعا: «اللَّهُمَّ مُنْزِلَ الكِتَابِ، وَمُجْرِيَ السَّحَابِ، وَهَازِمَ الأَحْزَابِ، اهْزِمْهُمْ وَانْصُرْنَا عَلَيْهِمْ»: «پروردگارا، ای نازل کنندهی کتاب وای به حرکت درآورندهی ابرها وای شکست دهندهی احزاب، آنان را شکست بده و ما را بر آنان پیروز گردان».[1]
و از جمله آداب مجاهدین عدم خیانت، نکشتن زنان، کودکان، راهبان و افراد کهنسال است و این در صورتی است که در جنگ شرکت نداشته باشند اما اگر آنها نیز بجنگند یا به جنگ تشویق کنند یا در امور جنگ صاحبنظر باشند و به نوعی در تدبیر جنگ نقش داشته باشند، کشته میشوند.
از دیگر آداب مجاهدین دوری از عُجب و خودپسندی، غرور، ریا، مشتاق نبودن برای رویارویی با دشمن و عدم سوزاندن انسان و حیوان با آتش میباشد.
و از آداب مجاهدین است که اسلام را بر دشمن عرضه کنند، اگر از پذیرفتن اسلام سرباز زدند، پرداخت جزیه به آنها پیشنهاد شود واگر آنرا هم نپذیرفتند، جنگ با آنها حلال میشود.
1- الله متعال میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِيتُمۡ فِئَةٗ فَٱثۡبُتُواْ وَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ كَثِيرٗا لَّعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ٤٥ وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَنَٰزَعُواْ فَتَفۡشَلُواْ وَتَذۡهَبَ رِيحُكُمۡۖ وَٱصۡبِرُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِينَ٤٦ وَلَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَٰرِهِم بَطَرٗا وَرِئَآءَ ٱلنَّاسِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ بِمَا يَعۡمَلُونَ مُحِيطٞ٤٧﴾ [الأنفال: 45-47] «ای کسانیکه ایمان آوردهاید، هنگامیکه با گروهی (از دشمن) روبرو شدید، پایدار (و ثابت قدم) باشید و الله را بسیار یاد کنید، تا رستگار شوید و الله و پیامبرش را اطاعت کنید و با همدیگر نزاع نکنید که سست شوید و قوت (و مهابت) شما از میان برود و صبر کنید، بیگمان الله با صابران است. و مانند کسانی نباشید که با سرکشی و خود نمایی به مردم، از سرزمین خود (مکه) بیرون آمدند و (مردم را) از راه الله باز میداشتند و الله به آنچه میکنند؛ احاطه دارد».
عبارت است از حفظ مرزهای میان مسلمانان و کفار؛
از سهل بن سعد روایت است که رسول الله فرمود: «نگهبانی روزی در راه الله بهتر است از دنیا و آنچه در آن است».[2]
بر مسلمانان واجب است از مرزهای خود در برابر کفار حفاظت کنند یا با عهد و پیمان و یا با سلاح و مجاهدان؛ و این بستگی به شرایط در هر زمان دارد.
حکم اجازه گرفتن از پدر و مادر در جهاد
1- کسیکه به جهاد از نوع نافله میپردازد، باید از پدر و مادر مسلمانش اجازه بگیرد. زیرا جهاد فرض کفایه است مگر در حالتهایی خاص؛ و نیکی کردن به پدر و مادر در هر حالتی فرض عین است؛ اما زمانی که جهاد واجب شد (فرض عین شد) اگر مانع جهاد کردن وی شدند، بدون اجازهی آنها به جهاد میپردازد.
2- هر عمل نافلهای که منفعتی برای انسان به دنبال دارد و در آن ضرری متوجه پدر و مادرش نمیشود، نیازی به اجازه گرفتن از آنها ندارد مانند نماز شب، روزهی نفل و... .
اما اگر ضرری را متوجه پدر و مادر یا یکی از آنها کند، مانند جهاد از نوع نافلهی آن، میتوانند مانع وی شوند و در اینصورت بر هر مسلمانی واجب است که خواستهی آنها را اجابت کند. زیرا اطاعت از پدر و مادر واجب است اما عمل نافله واجب نیست.
صفت مجاهدی که در راه الله جهاد میکند
از ابوموسی روایت است که مردی نزد رسول الله آمده و گفت: یکی به خاطر غنیمت و دیگری به خاطر نام و نشان و فردی به خاطر ریا میجنگد، کدامیک از آنها مجاهد در راه الله است؟ رسول الله فرمود: «کسیکه برای اعلان کلمهی الله بجنگد، مجاهدِ در راه الله میباشد».[3]
جهاد بر مردان واجب است زیرا آنها از نیرو و صبر لازم برای جهاد برخوردارند اما به هنگام نیاز، جهاد زنان به همراه مردان و در قالب خدمت رسانی میباشد.
از انس بن مالک روایت است که میگوید: هرگاه رسول الله به جهاد میرفت، زنانی از انصار و ام سلیم را نیز به همراه میبردند که به لشکریان آب میدادند و زخمیان را مداوا میکردند.[4]
درحقیقت ماندن در شهر و مالاندوزی و ترک جهاد در راه الله مصداق خود را به هلاکت انداختن میباشد. جمع مال و بخل ورزیدن از انفاق آن در راه الله و مشغول شدن به آن و غافل شدن از نصرت و یاری حق، مصداق به هلاکت انداختن خود و ترک اوامر الهی یا انجام نواهی میباشد. این دین برای کسی است که در آن ذوب میشود نه آنکه از آن غافل میشود؛ و پیامد ترک جهاد در راه الله دو چیز است: خواری در دنیا با تسلط دشمن و چیره شدن وی بر سرزمینهای اسلامی و در مرحلهی بعد بازداشتن مسلمانان از دینشان که موجب عذاب دردناک در آخرت میشود.
اما کسیکه در صفوف دشمن نفوذ میکند، خود را به هلاکت نینداخته است بلکه جان خود را برای کسب رضایت الله متعال فروخته است.
1- الله متعال میفرماید: ﴿وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلَا تُلۡقُواْ بِأَيۡدِيكُمۡ إِلَى ٱلتَّهۡلُكَةِ وَأَحۡسِنُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِينَ١٩٥﴾ [البقرة: 195] «و در راه الله انفاق کنید و (با ترک انفاق) خود را با دست خویش به هلاکت نیفکنید و نیکی کنید که الله نیکوکاران را دوست میدارد».
2- الله متعال میفرماید: ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَشۡرِي نَفۡسَهُ ٱبۡتِغَآءَ مَرۡضَاتِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ رَءُوفُۢ بِٱلۡعِبَادِ٢٠٧﴾ [البقرة: 207] «و از مردمان کسی هست که جان خود را برای به دست آوردن خشنودی الله میفروشد و الله نسبت به بندگان مهربان است».
3- الله متعال میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡكُلُوٓاْ أَمۡوَٰلَكُم بَيۡنَكُم بِٱلۡبَٰطِلِ إِلَّآ أَن تَكُونَ تِجَٰرَةً عَن تَرَاضٖ مِّنكُمۡۚ وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَكُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِكُمۡ رَحِيمٗا٢٩﴾ [النساء: 29] «ای کسانیکه ایمان آوردهاید، اموال یکدیگر را به باطل (و از راههای نامشروع) نخورید، مگر اینکه تجارتی با رضایت شما (انجام گرفته) باشد. و خودتان را نکشید، زیرا الله (نسبت) به شما مهربان است».
4- و از اسلم بن ابی عمران روایت است که میگوید: «در غزوهای از مدینه به قصد قسطنطنیه خارج شدیم و امیر ما در این غزوه عبدالرحمن بن خالد بن ولید بود. و رومیان آماده جنگ و منتظر مسلمانان بودند که ناگهان یکی از مسلمانان به تنهایی به دشمن حمله کرد. عدهای گفتند: دست نگهدار، لااله الا الله؛ خود را به دستش هلاک نمود. ابو ایوب گفت: این آیه در مورد ما گروه انصار نازل شد؛ آنگاه که الله پیامبرش را یاری کرد و اسلام را پیروز گردانید، گفتم: از این پس به اموال و سر و سامان دادن آنها بپردازیم. پس الله متعال این آیه را نازل کرد: ﴿وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلَا تُلۡقُواْ بِأَيۡدِيكُمۡ إِلَى ٱلتَّهۡلُكَةِ﴾ [البقرة: 195] بنابراین خود را به هلاکت انداختن این است که به اموال و ساماندهی آن روی آورده و جهاد را ترک کنیم. ابو عمران میگوید: ابوایوب چنان در راه الله جهاد کرد که در قسطنطنیه دفن شد».[5]
مجازات کسیکه جهاد در راه الله را ترک میکند
1- الله متعال میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَا لَكُمۡ إِذَا قِيلَ لَكُمُ ٱنفِرُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ ٱثَّاقَلۡتُمۡ إِلَى ٱلۡأَرۡضِۚ أَرَضِيتُم بِٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا مِنَ ٱلۡأٓخِرَةِۚ فَمَا مَتَٰعُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا فِي ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ٣٨ إِلَّا تَنفِرُواْ يُعَذِّبۡكُمۡ عَذَابًا أَلِيمٗا وَيَسۡتَبۡدِلۡ قَوۡمًا غَيۡرَكُمۡ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيۡٔٗاۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ٣٩﴾ [التوبة: 38-39] «ای کسانیکه ایمان آوردهاید، شما را چه شده، هنگامیکه به شما گفته میشود: (به سوی جهاد) در راه الله حرکت کنید، به زمین میچسپید (و سستی میکنید) آیا به جای آخرت به زندگی دنیا راضی شدهاید؟! حال آنکه متاع زندگی دنیا، در (برابر) آخرت، جز اندکی (هیچ) نیست. اگر (برای جهاد) کوچ نکنید، (الله) شما را به عذاب دردناکی، عذاب میکند و قوم دیگری را بجای شما قرار میدهد و هیچ زیانی به او نمیرسانید و الله بر هر چیزی تواناست».
2- از ابوامامه روایت است که رسول الله فرمود: «هرکس جهاد نکند، یا مجاهدی را تجهیز نکند یا اینکه در سرپرستی بازماندگان و خانوادهی مجاهدی رفتار خوبی نداشته باشد، الله متعال قبل از روز قیامت او را به عذابی سخت گرفتار میکند....[6]
دعاهایی که مسلمان به هنگام ترس از دشمن میخواند:
1- «اللهُمَّ اكْفِنِيهِمْ بِمَا شِئْتَ»[7] «پروردگارا، چنانکه خود صلاح میدانی مرا از شر آنان محفوظ بدار».
2- «اللَّهُمَّ إِنَّا نَجْعَلُكَ فِي نُحُورِهِمْ، وَنَعُوذُ بِكَ مِنْ شُرُورِهِمْ»[8] «پروردگارا، ما تو را در برابر آنان قرار میدهیم و از شرارتهایشان به تو پناه میآوریم».
بر امام یا نایب وی واجب است به هنگام حرکت به سوی دشمن، سپاه و اسلحه سپاهیان را بررسی کند و مانع به جهاد رفتن کسانی شود که صلاحیت لازم برای جهاد را ندارند. و در جهاد جز در موارد ضروری از کفار طلب یاری نمیکند. لشکر را آماده میکند؛ با آنها به نرمی و مهربانی برخورد میکند؛ از آنها بهترین موضعگیریها را میخواهد؛ لشکریان را از هرگونه فساد و گناه منع میکند؛
سخنانی را با آنها مطرح میکند که موجب تقویت روحی وروانی ایشان در جهاد شود و آنها را به شهادت در راه الله و محافظت از نمازها و ذکر و دعای زیاد تشویق میکند. و آنها را به صبر و امید پاداش امر میکند. لشکر اسلام را تقسیم میکند و در میان آنها نگهبانان را مشخص میکند و جاسوسهایی را در بین دشمن میفرستد.
و در جهاد با کسانیکه به دینداری معروف هستند و آنان که صاحبنظر میباشند، مشورت میکند و آنان را به اجر و پاداش و پیروزی بشارت میدهد.
امام میتواند برحسب مصلحت، به برخی از لشکریان یا کسانیکه آنها را برای انجام سریه میفرستد، به اندازهی یکچهارم سهم بعد از جدا کردن خمس غنایم در هنگام رفتن آنها به جهاد و یکسوم بعد از جدا کردن خمس به هنگام بازگشت، اضافه از غنایم بدهد. و همراهی لشکریان و دعا برای آنها و استقبال از آنها به هنگام بازگشت از جنگ مستحب میباشد. الله متعال میفرماید: ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ٢﴾ [المائدة: 2] «و در نیکوکارى و پرهیزگاری به یکدیگر یاری رسانید و در گناه و تجاوز دستیار هم نشوید و از الله پروا کنید [زیرا] بیتردید، الله سختکیفر است».
بر لشکریان سپاه اسلام واجب است در آنچه معصیت و نافرمانی الله متعال نیست از امام یا نایب وی اطاعت کنند؛ صبر پیشه کنند و جز با اجازهی او جنگ را آغاز نکنند مگر اینکه ناگهان با دشمن روبرو شوند و از شر و اذیت و آزار آنها ترسان باشند که در اینصورت جایز است از جان خود دفاع کنند؛ و اگر کافری مبارزه طلبید، برای کسیکه قدرت و شجاعت لازم را در وجود خود میبیند، مستحب است با اجازهی امام با وی مبارزه کند.
و هرکس برای جهاد در راه الله خارج شود و با سلاحش بمیرد، دو اجر و پاداش دارد.
الله متعال میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا٥٩﴾ [النساء: 59] «ای کسانیکه ایمان آوردهاید، از الله اطاعت کنید و از پیامبر اطاعت کنید و از صاحبان امرتان؛ و اگر در چیزی اختلاف کردید، آنرا به الله و پیامبر بازگردانید؛ اگر به الله و روز قیامت ایمان دارید، این بهتر و خوش فرجامتر است».
چون رهبر مسلمانان قصد جنگ با ساکنان شهر یا قبیلهای مثلا در سمت شمال داشته باشد، چنان وانمود میکند که به عنوان مثال قصد جنوب دارد. زیرا جنگ فریب است و در این عمل دو فایده میباشد:
1- خسارتهای جانی و مالی در بین طرفین جنگ کمتر خواهد بود و سنگدلی جای خود را به رحمت میدهد.
2- افزایش توان لشکر مسلمانان از نگاه افراد و اسلحه جهت آمادگی برای جنگی که در آن فریبی نیست.
از کعب بن مالک روایت است که: هرگاه رسول الله قصد غزوهای داشت، با اعلام مقصدی دیگر مقصد اصلی را مخفی میداشت.[9]
[1]- متفق علیه؛ بخاری: 2966، مسلم: 1742.
[2]- بخاری: 2892
[3]- متفق علیه؛ بخاری: 2810؛ مسلم: 1904؛ متن از بخاری میباشد.
[4]- مسلم: 1810
[5]- صحیح؛ ابوداود: 2512؛ ترمذی: 2972؛ متن از ابوداود میباشد.
[6]- حسن، ابوداود: 2503؛ ابن ماجه: 2762؛ متن از ابوداود میباشد.
[7]- مسلم: 3005
[8]- صحیح؛ احمد: 19958؛ ابوداود: 1537
[9]- متفق علیه؛ بخاری: 2948؛ مسلم: 2769؛ متن از بخاری میباشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر