7
کتاب «توحید عبادت» و دعوت به ترک تمام انواع شرک
کتاب «توحید عبادت» مشهورترین کتب شریعت سنگلجی است. این کتاب در دوران زندگی شریعت دو بار چاپ شد. خود شریعت برای چاپ دوم کتاب در سال 1322 شمسی (1362 ق) یعنی یک سال قبل درگذشتش، مقدمهای نوشت. بعد از وفات وی، این کتاب چندین بار چاپ شد.
پیام کتاب و انگیزۀ تألیف آن
شریعت سنگلجی در این کتاب، آن دسته از اعمال شرکآلودی را که به گونۀ مبالغهآمیزی در نزد عوام مردم مسلمان منتشر شده بود، مورد بررسی قرار داد؛ یعنی همان اعمالی که آنها را با توحید در عبادت، که مردم به زبان بدان اقرار داشتند، در تناقض فاحش میدید. از این رو، از عقاید و عملکردهایی که در میان مسلمانان، به ویژه عوام مردم و هموطنانش از گروه شیعۀ امامیه، رایج شده بود، بسیار انتقاد نمود؛ اعمالی از قبیل: گردش به دور مراقد ائمه اهل بیت علیهم السلام و فرزندان و نوادگان ایشان، سجده و نماز و دعا در برابر آرامگاهها و قبور آنان، و طواف نمودن در اطراف ضریحهای ایشان، در حالی که از مدفونشدگان و باقیماندۀ استخوانهای در آنها میخواستند که گرفتاریهایشان را برطرف و حاجاتشان را برآورده کنند. همچنین ، به نام و برای آن حضرات نذر و قربانی کرده و به ایشان متوسل میشدند تا آن صاحب قبر نزد خدا آنان را شفاعت کند؛ بلکه برخی از ایشان چنان میپنداشتند که آن ولی و شخص صالح میتواند بعد از مرگش کارهای خارقالعاده انجام دهد و شخصاً در عالم هستی تصرف نماید. با کمال تأسف باید گفت که این اعتقادات سراسر شرک و خرافه، نه تنها هنوز در میان شیعیان پابرجا و پررنگ است، بلکه به مدد مداحان بیسواد و جیرهخوار و روضهخوانهای طمّاع، روز به روز رنگ و جلوهای تازه میگیرد و بدعتی نو بر آن افزوده میگردد.
علامه شریعت در «توحید عبادت» توسل به سنگ و درخت، اعتقادشان به ستاره شناسی و خرافات، فال زدن، آویختن وسیلهای به گردن فرزندان برای جلوگیری از چشم زخم را به نقد میکشد. سپس هریک از این اعمال را فصلبندی نموده و بیان میکند که اینها اعمالی شرکآلود هستند و با توحید عبادت ـکه اساس اسلام استـ منافات دارند؛ و دلایلی از قرآن و سنت نبوی بر مدعای خود ارائه میکند.
چکیدۀ مهمترین موضوعات کتاب
شریعت کتابش را با حدیث شریف «اسلام غریب آغاز شد و [در آینده نیز] به غربت باز میگردد؛ همان گونه که آغاز شده بود» شروع نموده و سپس در شرح آن میگوید:
«این حدیث، دلالت بر غربت اسلام دارد و آن، همین غربتی است که در این روزگار اخیر سایههایش را بر سرِ مسلمانان انداخته است و کمترین علائم این غربت، رویگردانی مسلمانان از توحید خدای تعالی، به ویژه «توحید عبادت» که محور سنگ آسیاب قرآن است و عدم یکتا شمردن خدای متعال در عبادت میباشد».
همچنین وی شدت تأثر و تأسف خود را به خاطر تهیشدن مسلمانان از حقایق دینشان و پذیرش خرافات و بدعتهای باطل ـ به حدی که بازار توحید کساد و بساط شرک پر رونق گشتهـ ابراز داشته و این نابسامانیها را انگیزۀ تألیف کتابش برمیشمارد.
بخش نخست کتاب: حقایقی دربارۀ توحید عبادت
شریعت در این بخش دربارۀ مقدماتی در توحید عبادت سخن میگوید که لازمۀ ایمان به حقانیت قرآن و مصونیت آن از آلوده شدن به باطل میباشد و اینکه هدف نهایی پیامبران ـ طبق گزارش قرآن ـ فراخوانی مردم به یکتا شمردن خدا در عبادت و ترک عبادتِ غیر اوست. وی در توضیح خود میگوید که توحید دو نوع است: «توحید ربوبیت» و «توحید الوهیت یا توحید عبادت»؛ یا به عبارت دیگر، «توحید علمیِ نظری» و «توحید عملی ارادی». سپس به بیان معنی عبادت پرداخته و میگوید: کاملترین مرتبهای که انسان بدان دست مییابد، مرتبۀ عبودیت است؛ زیرا حق متعال عبودیت و بندگی را کاملترین و بزرگترین صفت به خودش قرار داد. او اضافه میکند که عبادت خداوند، امر واجبی است که فقط با مرگ از انسان برداشته میشود. دست آخر هم اختلاف علما را دربارۀ بالاترین مرتبۀ عبادت مطرح ساخته و بهترین سخن در این باره را چنین بیان میکند:
«برترین مرتبۀ عبادت، آن است که خالص برای خداوند و موافق با مقتضای حال هر شخص باشد».
شریعت در این بخش توضیح داده که شرک بر دو نوع است: شرک اکبر، که در نظر مؤلف عبارت است از مساوی دانستن خالق و مخلوق از هر نظر؛ شرک اصغر، که عبارت است از نسبت دادن ویژگیهای خدای تعالی به دیگری. سپس نمونهها و انواع شرک را که عوام مردم در بند آن گرفتارند این گونه بیان میکند: اعتقاد به تأثیر نهانی حلقه، انگشتر، نخ، تسبیح و امثال آن، آویختن این اشیاء به بدن خود برای دفع بلایا و خطرها، و تبرک به درخت، سنگ و اشیاء دیگر.
وی در ادامه، فصلی میگشاید برای بیان انواع شرک از این قبیل: ذبح حیوانات و پیشکش کردن قربانیها برای غیر خدا؛ و نیز فصلی برای بیان انواع دیگر شرک مانند: نذر برای غیر خدا و استغاثه و زاری و دعا به درگاه هر چیزی جز او. وی در تمام این موارد، به آیات قرآن کریم و احادیث روایت شده از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در کتب شیعه و سنی استدلال نموده است. شایان توجه است که وی بدون هیچ گونه تعصب مذهبی، بسیاری از احادیث وارد شده در منابع اهل سنت را به عنوان شاهد نقل میکند.
نویسنده سپس فصلی دیگر در بیان انواع دیگر شرک باز میکند؛ از جمله تنجیم (طالع بینی) و فصلی نیز در معنای تنجیم، که متضمن اعتقاد مشرکانه به تأثیر ستارگان در امور زندگی انسان است. مؤلف سپس سخن را به موضوعی دیگر کشانده و مذاهب صابئین و مناظرۀ ابراهیم خلیل علیه السلام با ایشان را توضیح میدهد.
شریعت در پی آن به مبحثی دیگر میپردازد در بیان انواع شرک اصغر مانند: فالِ بد زدن و شوم انگاشتن کسی یا چیزی، و برای آنها مثالهایی میزند؛ سپس روشِ اسلام را در تشویق و ترغیب به فال نیک زدن توضیح میدهد.
سپس فصلی دیگر میگشاید که دربردارندۀ مهمترین موضوعات کتاب است: در بیان اینکه سبب کفر بنیآدم و دور افتادن ایشان از دینشان، همان غلوّ و زیادهروی در حق پیامبران و صالحان است. او در این راستا حقیقت واسطۀ بین حق و خلق را، که بسیاری از مردم در فهم آنها به بیراهه رفتهاند، شرح داده و حقایق مهمی را دربارۀ توسل و واسطۀ بین بنده و پروردگارش، بازگو میکند.
منابع کتاب «توحید عبادت» و اقتباس از کتاب توحید شیخ محمد بن عبدالوهاب رحمه الله
شریعت در پایان کتاب «توحید عبادت» فهرست منابع مورد استفادۀ خود را ذکر میکند که عبارتند از 57 اثر. جالب اینجاست بیشتر این منابع (دو سوم آنها) کتابهای اهل سنت میباشند؛ اعم از تفسیرهای قرآن (مانند تفسیر طبری، ابنکثیر، فخر رازی، بیضاوی، آلوسی و...) یا کتابهای فرق (مانند الفَرق بین الفِرَق بغدادی، الملل و النحل شهرستانی، و الفِصَل فی الملل والأهواء والنِحَل ابن حزم) یا منابع حدیث اهل سنت (مانند صحیح بخاری، مُوَطَّأ مالک، سنن ابی داود، سنن ابن ماجه و ...). او هیچ ابایی ندارد که به صراحت ذکر کند که یکی از منابع مورد استفادهاش، کتاب «فتح المجید» تألیف شیخ عبد الرحمن بن الحسن است، که در واقع، شرحی است بر کتاب «توحید» شیخ محمد بن عبدالوهاب، که بوسیلۀ نوهاش شیخ عبدالرحمن بن حسن بن محمد بن عبدالوهاب نوشته شده است؛ همچنین ذکر نام سه کتاب از آثار ابنقیم جوزیه، شاگرد ابن تیمیه (مدارج السالکین، إعلام الموقعین، و مفتاح دار السعاده) و کتاب سُبُل السلام صنعانی، که همه نویسندگان آنها پیروان اهل حدیث و نسبت به دیگر علمای اهل سنت، در نقد شیعه صریحتر بودهاند.
حقیقت این است که هر کسی کتاب شیخ محمد بن عبدالوهاب موسوم به «کتاب التوحید: حق الله على العبید» را مطالعه کند، به طور واضح پی میبَرد که «شریعت» قسمت زیادی از کتاب خود از همین کتاب برداشت کرده است؛ زیرا نه فقط عناوین بسیاری از فصلهای دو کتاب یکی هستند، بلکه متن و موضوعاتی که تحت آن عناوین شده نیز یکی است([1]).
سید مقداد نبوی رضوی در این رابطه مینویسد:
«اما تأثیر شریعت از آموزههای وهابیت نیز مورد پذیرش موافقان و مخالفان اوست. مقایسۀ فهرست کتاب توحید عبادت (از آثار اصلی شریعت سنگلجی) با فهرست کتاب التوحید (تألیف محمد بن عبدالوهاب) همسانی قابل توجهی از مطالب این دو کتاب را نشان میدهد. سنگلجی در پاسخ به یکی از مخالفان خود که او را به رونویسی از کتاب التوحید متهم میکرد، گفته بود که بخشهایی از کتاب توحید عبادت را از روی کتاب التوحید نوشتهاست؛ نه تمام آن را([2]). یکی از شاگردان نزدیک شریعت نیز گفته بود که وی در زمان حج، با مطالعۀ آثار وهابیان، به آموزههای ایشان گرایش پیدا کرد([3]). بر همین اساس است که برخی شریعت سنگلجی را اولین کسی میدانند که عقاید وهابیه را در ایران ابراز کرد و عدهای [را] دور خود گرد آورد([4])»([5]).
اینجا مجدداً یادآور میشوم که نسبتِ وهابیت به اصلاحطلبان دینی، تهمتی است ناروا که منشأ آن چیزی جز تعصب فرقهای نمیباشد؛ وگرنه، اولاً: اتفاق نظر با یک عالم یا مبلّغ در بعضی از موارد، دلیل بر توافق با او در همۀ موارد یا پیروی کامل از او نمیباشد؛ ثانیاً: شکی نیست که علامه شریعت سنگلجی، مشرب مستقلی داشت و جزو علمای شیعۀ اصلاحگر و خرافهستیز بود؛ ثالثًا: خود شیخ محمد بن عبدالوهاب بنیانگذار مذهب یا فرقۀ خاصی نبود و مانند ابن تیمیه و ابن قیم، پیرو مکتب فقهی امام احمد بن حنبل و اهل حدیث بود که این مکتب صدها سال قبل از شیخ محمد ابن عبدالوهاب پدیدار گشته و بعد از او نیز ادامه دارد.
([1]) به عنوان نمونه، فصل «یکی از اقسام شرکت تبرک به درخت یا سنگ و امثال آنهاست» و فصل «پوشیدن حلقه یا انگشتر یا نخ یا امثال آنهاست از برای رفع بلا یا دفع آن» و سخن شریعت در آن در مورد تمَائِمَ و توله، و فصل «دیگر از اقسام شرک نذر از برای غیر خداست» و فصل «سبب کفر بنیآدم غلوّ در انبیا و صالحین است».
([2]) آن شخص، روح الله کمالوند بود که سالها بعد در شمار عالمان مشهور حوزه علمیه قم قرار گرفت. جریان آن گفتگو را استاد عبدالحسین حائری، دانشمند نسخهشناس و رییس پیشین کتابخانه مجلس شورای اسلامی، از روح الله کمالوند شنیده و برای نگارنده باز گفتند.
([3]) این موضوع از قول دکتر محمد جواد مشکور، خواهر زاده و شاگرد سنگلجی، نقل شده است (رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ص 882).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر