من تاکنون از فقهایمان جواب قابل قبولی در مورد برتری دادن کلام مخلوق بر کلام خالق نشنیدهام.
در مبحث غلو، وجه اشتراک میان شیعه و سایر فرقههای اسلامی را که در زیارت مراقد ائمه و قبور اولیاء خلاصه میشود بیان کردیم، و «سلفیون» را از آنان جدا دانستیم، و در این فصل به مورد اختلاف میان آنان میپردازیم. همان اختلافی که شیعه در زیارت قبور ائمه خود در آن منفرد میباشد. شیعه رسم راه زیارت ائمه را که باید برای رضای خدا انجام پذیرد، به زیارتی سیاسی، تبلیغی، آموزشی و مذهبی تغییر داد.
امروزه و در زمان نوشتن این کتاب میدانم که دهها هزار شیعه مراقد ائمه را در ایران، عراق و مدینه منوره، در طول شب و روز زیارت میکنند. اما فکر نمیکنم که میان این همه شیعیان یک نفر پیدا شود که در زمان ورود به عتیات و وقوف در کنار قبر ائمه سوره فاتحه یا سوره دیگری از قرآن را بخواند.
شیعه را در طول قرون متمادی بر این عادت شده است که در کنار قبور ائمه خود، عباراتی طولانی به نام «زیارت نامه» را بخواند، که در طی صفحات خود مدح و ثنای ائمه و سرزنش دشمنان آنان، و همچنین مقدار قلیلی دعا را جای میدهد. کمتر خانهای از خانههای شیعیان را میتوان پیدا کرد که در آن کتاب (مفاتیح الجنان) یافت نشود این کتاب حاوی صدها زیارت نامه جهت زیارت ائمه و فرزندان آنان میباشد، که همگی آنان با تفاوتی اندک و به یک شیوه نوشته شدهاند.
بیایید با هم به (جامعة الكبيرة) که از مهمترین، پریشانترین، و طولانیترین زیارت نامههای شیعه بوده و در سر مرقد همه ائمه خوانده میشود نظری بیافکنیم. در کتاب (فقیه) از مولف آن «صدوق» روایت میشود که امام دهم یعنی «علی ابن محمد الجواد» یکی از خاصان خود به نام «موسی ابن عبدالله النخعی» بر این زیارت نامه آگاه نموده است:
«سلام بر شما ای اهل بیت پیامبر و قرارگاه رسالت و محل اختلاف ملائکه، و محل نزول وحی... و امانت داران خداوند رحمن و سلاله پیامبران، و برگزیده مرسلین، و اختیار شدگان پروردگار جهانیان... شهادت میدهم که شما ائمه معصوم و اکرام شده و نزدیکان به پروردگار، و متقیان صادق، و ارشاد شده و هدایت شده از سوی پروردگارید. دشمن شما از دین برگشته است، و ملازم شما به بهشت میرسد، و معترض به شما نابود خواهد شد. و حق با شما، و در شما، و از شما و به سوی شما است. و شما اهل و معدن حقّید، میراث نبوت نزد شماست. و آیات خلق به سوی شما، و محاسبه آنان با شما است. فصاحت و اراده با شما است... کسی که شما را یاری دهد. خداوند را یاری نموده است و آنکه شما را دوست داشته باشد، خداوند را دوست دارد. و کسی که بغض شما را در دل گیرد، خداوند را خشمگین ساخته است. و خداوند و شما را به شهادت میگیرم که من یار شما و اولیاء شمایم. و دشمنی و عداوت دشمنان شما را در دل دارم، صلح بر کسی که با شما مسالمت جویید، و جنگ بر کسی که با شما جنگید. راه رضوان و بهشت فقط از طریق شما میگذرد، و کسی که از ولایت شما سرپیچی کرد، خداوند را خشمگین نموده است)[1].
این زیارت نامه به همین منوال ادامه یافته وبا دعایی کوتاه خاتمه میپذیرد.
زیارت نامهای که مقطع کوتاهی از آن را ذکر نمودیم، از جمله معتدلترین زیارت نامهها میباشد. حال آنکه زیارت نامههای دیگری وجود دارند که متنی شدید و عنیف داشته و بعضی از آنان شتم و طعن خلفای راشدین را در خود جای میدهند. اما روش، شیوه و نمط عمومی این زیارت نامهها، سرزنش ظالمان آل محمد و اعتراف به فضل علی و فرزندانش میباشد، که حق امامت را مخصوص آنان میداند. زیارت نامههای زیادی نیز وجود دارند که مخصوص امام حسین میباشند، و در آن امویان سرزنش شده و حتی با سب و شتم صریح در حق بسیاری از آنان، قتل حسین را نکوهش میکنند. بدون شک کشته شدن امام حسین در واقعه کربلا و سب امام علی بر منبرها آغازگر آن معاویه ابن ابی سفیان بود، و تا خلافت «عمر ابن عبدالعزیز» یعنی سال 99 هجری ادامه داشت، خود از مهمترین دلایل این واکنش شدید از سوی شیعه بود، که به ناسزاگویی، سب و شتم، صفتی دینی و قانونی میداد و آن را وارد زیارت نامهها میکرد هم اکنون نیز همین زیارت نامهها است که بر قبور ائمه و فرزندانشان خوانده میشوند. اگر این زیارتنامهها را که در کتابهایی همچون (مزار البحار)، (مفتاح الجنان)، (ضیاء الصالحین) و (مفتاح الجنان) وارد شدهاند بخوبی بررسی کنیم، به روشنی تمام درخواهیم یافت که اسامی خلفای راشدین صراحتا و یا به صورت تلمیح، بعد ارز عصر نوشته شدن این کتابها در آنها وارد شده است و به همین خاطر است که به جز اندکى از این کتابها از نام خلفای راشدین ذکری نمیبینیم، اگر کسی در مورد اسباب پشت پرده به وجود آمدن این زیارتنامهها و شیوع قرائت در کنار قبور ائمه، و همچنین صرفنظر، از قرائت کلام خدا، یعنی قرآن که بر کلام مخلوق برتری کامل دارد بدقت فکر کند، به وضوح تمام درخواهد یافت که هدف اساسی از این مطلب بالاترین آگاهی مذهبی، و تمرکز حول مهمترین اصول آن یعنی برتری داشتن امامت آل علی بر خلافت دیگران است. این مسئله نیز جدیر به ذکر است که زیارت قبر امام حسین، پس از چهل روز از کشته شدنش آغاز گردید و اولین قافله اهل بیت و برخی از صاحب ایشان را شامل میشد، و این چنین بود که در طول سالهای متمادی این زیارتها ادامه یافت.
هنگامی که با اسباب تشکیل شدن این اجتماعات، که در ضمن آن مردم در کنار قبر امام حسین و به نام زیارت مرقد وی گرد هم میآمدند بازگردیم، خواهیم دانست که هدف اصلی این زیارتها، گردهمایی شیعیان زائری بود که از اماکن دور جهت کسب ثواب و نشر مذهب شیعه و همچنین سرزنش خلافتی که در امویان، و پس از آن در عباسیان متجسد گشته بود، به آنجا راهی میشدند. و همزمان با این مسائل، این زیارتها تظاهراتی شیعی بود که توحید صفوف و نشر اهداف مذهب شیعه را ضامن میگشت.
به همین دلیل هنگامی که در کتابهای روایت موجود، روایتهایی را میخوانم که به ائمه شیعه نسبت داده شده و مردم را به زیارت امام حسین ترغیب میکنند، هرگز احساس تعجب نمیکنم. در بعضی از روایتها آمده است:
««پاداش هر گامی که زائر امام حسین جهت زیارتش بر میدارد قصری است در بهشت)[2].
و حتی آنان برای کربلاء مقامی برتر از کعبه قائل شدند، و یکی از شعرای شیعه اینچنین میگوید:
(معنی) «در مقایسه مقام کربلا و کعبه، معلوم میشود که مرتبه کربلا بالاتر است)[3].
همانگونه که روایتهای دیگری میگویند:
«هر کسی که بر حسین گریه کند یا حالت گریه و زاری را به نمایش بگذارد، خداوند همه گناهان گذشته و آیندهاش را میبخشد»[4].
ظهور اینگونه روایات و انتساب آن به ائمه جوش و خروش زیادی به سعی در راه رسیدن به کربلا بخشید، که با در نظر گرفتن سختی مسافرت و دوری و خطرات راه در آن زمان، امری بسیار مشکل بود، به همین علت کربلا در عهد خلافتهای اموی و عباسی شاهد تظاهرات بزرگ شیعیان بود که در ماههای محرم و صفر، و بخصوص در دهم محرم، یعنی مقتل حسین به وقوع میپیوست، که در آن اجتماع کنندگان با سکوت در کنار قبر امام جمع شده، جملگی به قرائت زیارتنامهها میپرداختند، این امر مسئلهای روشن گرانه بود که محرکان آن علما و حکماى بودند که میخواستند با اجرای این طرح شیعه را وحدت و انسجام بخشند.
و به راستی کسانی را که این زیارتها را طرح ریزی کردهاند باید نابغههایی نام نهاد که حقیقت و کنه شیعه را در عهد خلافت اموی و عباسی بخوبی شناخته بودند. در نتیجه این زیارتها و تداوم آن در موسمهای خاص، به منزله استمراری منظم در مقاومت علیه خلافت بود. و اینچنین بود که روشنگری مذهبی از طریق این زیارتها، به امری شایع و عام و شامل بدل شد که بر خلافت اراده سلطه حاکم به وقوع میپیوست و همه این احداث در زمانی واقع شد که در آن هیچ اثری از روزنامهها و مدارس عمومی و رسانههای گروهی و دستگاههای چاپ و تشکیلات حزبی نبود و به همین علت جای تعجب نیست که بدانیم «متوکل عباسی» مردم را از زیارت امام حسین منع نموده، و دستور به تخریب قبر امام حسین میدهد تا از آن اثری بر جای نمانده، و مردم نتوانند گرد آن جمع شوند.
و اکنون یعنی در زمانی که همه آن مسائل به پایان رسیده است، و از امویین و عباسیین و خلافت آنان و آن اصطکاک فکری در حول مسئله خلافت و خلفاء هیچ اثری باقی نمانده است، آیا ما شیعیان باز هم میخواهیم راهی را پیماییم که در طول سیزده قرن پیمودیم، و در کنار قبور ائمه ایستاده و همان سخنانی را بگوییم که بدون هیچ حاصل و نتیجهای در طول قرنهای متمادی گفتیم و تکرار کردیم تا چه هنگام میخواهیم کلام مخلوق را بر کلام خالق برتری دهیم؟ و این خطبههایی که شب و روز در کنار قبور ائمه خوانده میشود برای خود ائمه چه نفعی دارد؟ آیا بهتر نیست که سنت پیامبر بزرگوارمان را پیش گرفته و در کنار قبور آنان آیاتی از قرآن حکیم را تلاوت کنیم؟ آیاتی که مملو از ثواب و رحمت بوده و از خلال کلمات آن نه تنها برای زائر، بلکه برای شخص زیارت شده نیز، چه نبی باشد و چه امام، نور و هدایت میتراود. (قرائت قران نزد قبور سنت پیامبراسلام نیست بلکه بدعتی است که بعدها به دین اضافه شده است وسنت ان است که انسان برای میت دعا کند وطلب امورزش و مغفرت کند از الله جل جلاله).
از آنچه گفتیم به وضوح روشن میگردد که این زیارت نامهها که کتابهای زیارت آکنده از آن است، و هر شیعهای در خانهاش کتابی از این کتابها را نگهداری میکند، و در هنگام ورود به مشاهده اهل بیت را میخواند، کتابهای آموزشی بوده و در زمانی وضع شدهاند که در آن شیعه احتیاج به بالا بردن سطح فکر مذهبی داشت و من هیچ شکی ندارم که اگر امام علی برخی از فقرات وارده در این زیارتنامهها را که در آن به ائمه، صفاتی مافوق طبیعی و حتی نزدیک به صفات خداوند داده شدهاند، و شاید حتی آنان را در ملک خداوند شریک دانستهاند، میخواند، بر قاری و واضح این روایات حد جاری مینمود.
میخواهم که از شیعه سرتاسر گیتی تقاضا کنم تا در مورد زیارت قبور ائمه نفعی میرساند انجام میگیرد کمی اندیشه کنند. و بار دیگر میخواهم مسئولیت این اعمال را به گردن رهبریتهای مذهبی شیعه بیاندازم که شیعه را بر آن عادت دادهاند. چون تاکنون با مرجعی از مراجع شیعه برخوردی نداشتهام که وارد یکی از این مشاهده شده، و خواندن قرآن کریم (بهتر و مشروعتر ان است که دعا کنیم برای میت) را بر قرائت این زیارتنامهها ترجیح دهد. و نمیدانم چرا ما شیعیان، حتی در صورت صحت صدور این سخنان از امام، کلام خداوند را رها کرده و به کلام مخلوق پناه میبریم.
اگر غرض از زیارت کسب ثواب اخروی باشد، پس قرائت قرآن کریم آن را تضمین میکند و اگر هدف از آن اکرام امام باشد، باز هم قرائت قرآن آن را متضمن میگردد من یقین کامل دارم که این نظریه تصحیحی، از سوی فقها، با همان جواب تقلیدی همیشگی روبرو خواهد شد، و اینچنین پاسخ خواهند داد: این زیارتنامهها از ائمه به ثبت رسیدهاند و آنان بیشتر از ما به این مسائل آگاه بودهاند.
وبا اینکه در اینجا من نمیتوانم، با وجود حاجز و پرده میان مرگ وزندگی با ائمه تماس مناقشهای داشته باشم، اما تصور میکنم اگر در زمان امام علی ابن محمد بودم و همراه با او به مشهد امام حسین وارد میشدم، و از او میشنیدم که زیارتنامههای «وارث» و«جامعه»را در کنار قبر زیارت میکند، از او میپرسیدم:
من: ای فرزند رسول خدا، آیا این زیارتنامهها کلام خداست یا کلام مخلوق؟
امام: کلام مخلوق.
و دوباره میپرسیدم: آیا کلام مخلوق برتر است یا کلام خالق؟
امام: کلام خداوند.
و باز میپرسیدم: پس چرا شما کلام مخلوق را بر کلام خالق برتری داده، و قرآن کریم را نمیخوانید؟
و نمیدانم که امام در این نقطه چه جوابی به من میداد. این را نیز بگویم که تصور این گفتگو به معنای این نیست که من اعتقاد داشته باشم که این زیارتنامهها از ائمه صادرشدهاند، اما دورترین احتمالات را در نظر گرفتم تا راه را بر کسانی که با استفاده از نام امام دست به هرکاری میزنند ببندم.
و این فصل را با ذکر حدیثی که کتب صحاح از رسول خداوند صل الله علیه و آله و سلم نقل کردهاند به پایان میبرم.
درمیان شما دو امر بسیار سنگین را بر جای گذاشتم، کتاب خداوند، و سنتم را. و تا زمانی که آنان را دستاویز قرار دهید. هرگز پس از من گمراه نخواهید شد)[5].
و اما شیعه اینگونه روایت میکند:
(در میان شما دو امر بسیار سنگین را بر جای گذاشتم، کتاب خداوند، و عترتم را و تا زمانی که آنان را دستاویز قرار دهید، هرگز پس از من گمراه نخواهید شد)[6].
پس چه زیباست که شیعه کتاب خداوند و عترت رسول خداوند را یکجا جمع نموده و به امر پیامبر گردن نهاد.
[1] مفاتیح الجنان. قمی ص1008.
[2] لكل خطوة يخطوها الزائر في سبيل زيارة الحسين له قصر في الحنة.
[3] وفي حديث الكربلاء والكعبة لكربلاء بان علو الرتبة.
[4] إن من بكى على حسين أو تباكى غفر الله له ما تقدم من ذنبه وما تاخر.
[5] (تركت فيكم الثقلين، كتاب الله و سنتي ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا من بعدي أبداً).
[6] در بعضی کتب صحاح مانند ترمذی نیز ذکر شده است: (تركت فيكم الثقلين، كتاب الله و عترتي أهل بيتي، ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا من بعدي أبداً).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر