الله قرآن کریم را شرح و توضیح برای همه چیز نازل کرده است. به این ترتیب قرآن عظیم کتاب توحید و ایمان .. و کتاب دعوت .. و کتاب هدایت .. کتاب علم .. و کتاب پاداش و ثواب است.
1- قرآن کریم، کتاب توحید و ایمان است، الله در قرآن ادلهی توحید و وحدانیت الله، ارکان ایمان، صفات مؤمنین و ثمرات اینها را در دنیا و آخرت ذکر کرده است.
الله تعالی میفرماید: ﴿إِنَّ فِي خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَٱلۡفُلۡكِ ٱلَّتِي تَجۡرِي فِي ٱلۡبَحۡرِ بِمَا يَنفَعُ ٱلنَّاسَ وَمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مِن مَّآءٖ فَأَحۡيَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّةٖ وَتَصۡرِيفِ ٱلرِّيَٰحِ وَٱلسَّحَابِ ٱلۡمُسَخَّرِ بَيۡنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ١٦٤﴾ [البقرة: 164]: «قطعا در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز، و کشتیهایی که در دریا در حرکت هستند با آنچه به مردم سود میرساند و آبی که الله از آسمان نازل کرده که با آن زمین را پس از مردنش زنده نموده، و انواع جانداران را در آن پراکنده کرده و (در) تغییر مسیر بادها و ابرهایی که در میان زمین و آسمانها مسخرند؛ قطعا نشانههایی است برای مردمی که میاندیشند».
2- الله در قرآن داستان پیامبران و رسولان را در عرصه دعوت شرح داده تا به آنها اقتدا کنیم و برای ما از اشتباهات امتهای گذشته پرده برداشته و به ما هشدار داده است تا اشتباهات آنها را تکرار نکنیم و این داستانها را میتوان در سورههای بقره، آل عمران، اعراف، شعراء، یونس، هود، ابراهیم، یوسف، انبیاء و .. دیگر سورهها مطالعه نمود.
الله تعالی میفرماید: ﴿لَقَدۡ كَانَ فِي قَصَصِهِمۡ عِبۡرَةٞ لِّأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِۗ مَا كَانَ حَدِيثٗا يُفۡتَرَىٰ وَلَٰكِن تَصۡدِيقَ ٱلَّذِي بَيۡنَ يَدَيۡهِ وَتَفۡصِيلَ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ١١١﴾ [یوسف: 111]: «قطعا در داستانهایشان عبرتی برای خردمندان است، این (قرآن) سخنی نبود که (به دروغ) بافته شود، بلکه تصدیق کنندهی کتابهای پیش از آن است، و بیان کننده (و شرح) هرچیز است، و هدایت و رحمت برای گروهی است که ایمان میآورند».
3- قرآن کریم کتاب هدایت است. الله تعالی میفرماید: ﴿قَدۡ جَآءَكُم مِّنَ ٱللَّهِ نُورٞ وَكِتَٰبٞ مُّبِينٞ١٥ يَهۡدِي بِهِ ٱللَّهُ مَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَهُۥ سُبُلَ ٱلسَّلَٰمِ وَيُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذۡنِهِۦ وَيَهۡدِيهِمۡ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ١٦﴾ [المائدة: 15-16]: «به راستی از جانب الله نور و کتاب آشکاری به سوی شما آمد. الله به وسیلهی آن کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند و به راههای سلامت هدایت میکند و به فرمان خود آنها را از تاریکیها به سوی روشنایی میبرد و آنان را به راه راست هدایت میکند».
4- قرآن حکیم کتاب علوم و احکام است. الله تعالی میفرماید: ﴿وَنَزَّلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ تِبۡيَٰنٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُسۡلِمِينَ﴾ [النحل: 89]: «(ما این) کتاب را بر تو نازل کردیم، که بیانگر [کلیات] همه چیز، و هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است».
5- قرآن عظیم کتاب پاداش و ثواب است که خواندن یک حرف آن ده ثواب دارد. ابن مسعود رضی الله عنه روایت میکند که رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: هرکس یک آیه از قرآن بخواند، در برابر آن برایش یک نیکی داده میشود و آن نیکی ده برابر میشود، من نمیگوییم «الم» یک حرف است، بلکه الف یک حرف، لام یک حرف و میم یک حرف است).[1]
و بزرگترین مقاصد قرآن عظیم، آموزش توحید و ایمان و اخلاص عبادت برای الله و شناخت صفات مؤمنان و آموزش دعوت به سوی الله و اقتدای به سردار پیامبران و رسولان در ایمان، صداقت و یقین، اخلاق نیکو و قیام برای دعوت به سوی الله است.
و باید توجه داشت که راه یابی با آیات قرآن از بزرگترین علوم است که شناخت الله با اسمها، صفات و افعالش و نیز شناخت قدرت، عظمت، علم وسیع و گسترده، رحمت و مغفرت الله را با شناخت نعمتها و احسانش در برمیگیرد.
الله تعالی میفرماید: ﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۗ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ مُتَقَلَّبَكُمۡ وَمَثۡوَىٰكُمۡ١٩﴾ [محمد: 19]: «(ای پیامبر) بدان که معبودی (بر حقی) جز «الله» نیست، و برای گناه خود و برای مردان و زنان مؤمن آمرزش طلب کن، و الله محل حرکت شما و قرار گاه شما را میداند».
و با شناخت این واقعیت، خالص نمودن توحید برای الله کامل [و عقیده صحیح] میشود و سپس علم و عمل به آنچه در قرآن از احکام، عبادات، معاملات است و آراسته شدن به دستورات قرآنی از مکارم اخلاق و اقتدا به انبیا و رسولان فراهم میگردد.
وقتی دعوت فعال باشد، هدایت و ایمان در فرد میآید و وقتی ایمان در فردی بیاید، علاقمند شدن به همه انواع اعمال صالح در فرد پدید میآید و آنگاه که فردی به عقیده صحیح با ایمان و عمل صالح پایبند باشد، الله او را در دنیا خوشبخت و در آخرت به بهشت میبرد. البته لازم است که در کنار این مقاصد بزرگ رسیدن به پاداش و ثواب از جانب الله که یکتاست و شریکی ندارد، نیت داشته باشیم.
الله تعالی میفرماید: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ أَمۡ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقۡفَالُهَآ٢٤﴾ [محمد: 24]: «آیا در قرآن تدبّر نمیکنند یا بر دلهایشان قفلهاست؟!».
در این زمان اکثر امت از برکت وحی(قرآن و سنت صحیح) به سبب ترک دعوت به سوی الله محروم شده است. اکثر مردم قرآن را میخوانند، حفظ میکنند، آموزش میبینند و آموزش میدهند تا فقط در آخرت به پاداش و ثوابی برسند و این کافی نیست؛ زیراتلاوت قرآن عبادت است. تدبر در قرآن عبادت و عمل به قرآن نیز عبادت است.
الله تعالی میفرماید: ﴿وَٱلۡعَصۡرِ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِي خُسۡرٍ٢ إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ٣﴾ [العصر: 1-3]: «سوگند به عصر. که انسان در (خسران و) زیان است. مگر کسانیکه ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند، و یکدیگر را به حق سفارش نموده، و یکدیگر را به صبر سفارش کردهاند».
الهی! قرآن عظیم را به نفع ما شاهدی قرار بده و آنرا شاهدی بر علیه ما قرار مده و تدبر به نحوه احسن در قرآن، تصدیق به اخبار آن و عمل به احکامش را نصیب ما گردان!
الله تعالی میفرماید: ﴿وَهَٰذَا كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ مُبَارَكٞ فَٱتَّبِعُوهُ وَٱتَّقُواْ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ١٥٥﴾ [الأنعام: 155]: «و این (قرآن) کتابی است پُر برکت، که ما نازل کردیم، از آن پیروی کنید، و پرهیزگار باشید، تا مورد رحمت قرار گیرید».
الله تعالی کلیات تمام احکام را در قرآن ذکر کرده و رسول الله در سنت شرح داده است. اما تلاش برای دعوت را الله در قرآن طوری با تفصیل شرح داده که شافی، کافی و کامل است. حتی الله عبادات انبیا را بطور مفصل شرح نداده؛ نه حج آدم، نه نماز ابراهیم، نه روزهی داود را توضیح نداده است، بلکه فقط به صورت کلی از اینها خبر داده است. و حتی الله داستان زندگی یک عابد را در قرآن ذکر نکرده است، اما دعوت انبیا را مفصلا بیان کرده است که با چه آزارها و تکذیبها روبرو شدهاند و توضیح داده که چگونه صبر نمودهاند و دلسوز امتهای خویش بودهاند و شرح داده که چگونه آنها را یاری نموده و دشمنانشان را رسوا و ذلیل کرده و ما را به اقتدای به آنان دعوت داده است.
آری، در بیست و نه جزء قرآن داستان موسی را با تفصیل شرح داده است که همه در مورد اصول دعوت به سوی الله است. و داستان دعوت انبیا را با تفصیل در قرآن ذکر کرده است و داستان دعوت آدم، یونس، زکریا، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، هود، صالح، شعیب، لوط، یوسف و دیگر پیامبران † را برای ما ذکر فرموده است؛ زیرااین امت با دعوت به سوی الله مبعوث شدهاند و انبیاء در صدر آنها پیامبر ما محمد صل الله علیه و آله و سلم الگوی این امت است.
الله تعالی میفرماید: ﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن كَانَ يَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَكَرَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا٢١﴾ [الأحزاب: 21]: «قطعاً برای شما در [زندگی] رسول الله الگوی نیکویی است، برای آنان که به الله و روز آخرت امید دارند، و الله را بسیار ذکر میکنند».
دعوت به سوی الله؛ شرح و توضیح مسایل ایمان به الله، اسمها، صفات و افعال او تعالی و دیگر ارکان ایمان میباشد. و دعوت به سوی الله از نخستین روز و از بزرگترین ثمرات آن توحید و ایمان و اعمال صالح بوده است. و باید توجه داشت که بین ایمان و نزول احکام عملی فاصله زمانی طولانی بوده است اما بین ایمان و دعوت هیچ فاصلهای نبوده است؛ زیرااین امت مانند انبیا برای هدایت مردم تا قیامت مأمور هستند.
در گذشته هر پیامبری بعد از ایمان، به امتش احکام عملی را آموزش میداد. اما الله محمد را مبعوث نمود و دستور داد به امتش بعد از ایمان، دعوت را آموزش دهد و سپس احکام دین را در مدینه به آنها آموزش داد؛ زیرااین امت همانند انبیا برای نشر دین در عالم تا قیامت، مبعوث شدهاند.
آری، رسول الله از همان اولین روزها در مکه ابوبکر، عمر، عثمان، علی، خدیجه، بلال، عمار، و دیگر اصحابی که در آن روزها ایمان آوردند، را دعوت داد.
الله تعالی میفرماید: ﴿هَٰذَا بَلَٰغٞ لِّلنَّاسِ وَلِيُنذَرُواْ بِهِۦ وَلِيَعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا هُوَ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ وَلِيَذَّكَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٥٢﴾ [إبراهیم: 52]: «این (قرآن) ابلاغی برای مردم است و تا بدان هشدار یابند و تا بدانند که او معبودی [برحق و] یکتاست، و تا خردمندان پندگیرند».
الله تعالی میفرماید: ﴿وَلۡتَكُن مِّنكُمۡ أُمَّةٞ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَيۡرِ وَيَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٠٤ وَلَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَٱخۡتَلَفُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡبَيِّنَٰتُۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عَذَابٌ عَظِيمٞ١٠٥﴾ [آل عمران: 104-105]: «و باید از میان شما، گروهی باشند که (مردم را) به خیر[قرآن و سنت صحیح] دعوت کنند، و به معروف [احکام اسلامی] دستور دهند و از منکر [کفر، شرک و بدعت] منع کنند، و همینهایند که رستگارند. و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند پس از آن که دلایل روشن برایشان آمد، و اینان برایشان عذاب بزرگی است».
الله با مقدر نمودن عمر کم برای امت رسول الله، اعمال نیکی که پاداش چند و چندین برابر دارند، گناهانشان بخشیده میشود و عیبهایشان را میپوشاند و آنها را ارزش و احترام داده، این به خاطر آن است که کار دعوت را که کار انبیا است، انجام میدهند.
آری، الله این امت را از بین همه امتها انتخاب نموده و برگزیده و با این دین و دعوت به سوی الله، به آن ارزش و شرافت داده است، بنابراین دعوت به سوی الله وظیفهی هر مرد و زن مسلمان است که باید هریک بر حسب توان و علم خودش دعوت دهد.
و دعوت به سوی الله، رسالت و نیاز امت است که با آن ایمان اضافه میشود و مردم به فرمان الله هدایت میشوند.
1- الله تعالی میفرماید: ﴿قُلۡ هَٰذِهِۦ سَبِيلِيٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِيۖ وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ١٠٨﴾ [یوسف: 108]: «(ای پیامبر!) بگو: «این راه من است، من با بصیرت (کامل) به سوی الله دعوت میکنم، و کسانیکه از من پیروی کردند (نیز چنین میکند) و الله پاک و منزه است، و من از مشرکان نیستم».
این آیه نصی عام برای دعوت در زمان است: شب و روز .. و مطلق در مکان است: شمال و جنوب .. شرق و غرب .. و مطلق در جنس است: عرب و عجم .. و مطلق در نوع است: مرد و زن .. و مطلق در سن است: بزرگ و کوچک .. و مطلق در رنگ است: سفید و سیاه .. و مطلق در طبقات است: سران و بردگان .. ثروتمندان و فقرا .. و مطلق در احوال است: برای مقیم، مسافر، آزاد، زندانی، سالم و بیمار .. به این ترتیب دعوت برای همهی افراد فوق واجب است؛ زیرااز مردم هستند و این دین برای تمام مردم است و دعوت برای هرکس از گروههای فوق که ایمان بیاورد واجب است؛ زیرااز امت محمد هستند که بهترین امت است که برای نجات مردم به میدان دعوت آمدهاند.
2- الله تعالی میفرماید: ﴿ٱدۡعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِٱلۡحِكۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ وَجَٰدِلۡهُم بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِينَ١٢٥﴾ [النحل: 125]: «با حکمت و پند نیکو (مردم را) به راه پروردگارت دعوت کن، و با بهترین روش، با آنها (بحث و) مناظره کن، قطعا پروردگارت به کسیکه از راه او گمراه شده است؛ داناتر است و او به هدایت یافتگان؛ داناتر است».
3- الله تعالی میفرماید: ﴿هَٰذَا بَلَٰغٞ لِّلنَّاسِ وَلِيُنذَرُواْ بِهِۦ وَلِيَعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا هُوَ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ وَلِيَذَّكَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٥٢﴾ [إبراهیم: 52]: «این (قرآن) ابلاغی برای مردم است و تا بدان هشدار یابند و تا بدانند که او معبودی [برحق و] یکتاست، و تا خردمندان پندگیرند».
4- و رسول الله در روز قربانی، در حجة الوداع خطاب به تمام کسانیکه به ایشان از اصحابش، عرب و عجم .. مرد و زن .. سفید و سیاهشان .. ثروتمند و فقیرشان .. و سران بردگانشان که ایمان آورده بودند. پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (باید هریک از شما حاضرین، این احکام را به کسانیکه حضور ندارند، برساند. چه بسا فرد غایب از شخص حاضر، مطلب را بهتر دریابد).[2]
5- عبدالله بن عمرو رضی الله عنهما روایت میکند که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (از (دین و سنت من) من به مردم ابلاغ کنید، اگر چه یک آیه باشد. و نقل روایت بنی اسرائیل، اشکالی ندارد. (البته در صورتی که با احکام دین، تضادی نداشته باشد). و هرکس عمداً سخن دروغی را به من نسبت دهد، باید جایگاهش را در دوزخ، آماده بداند).[3]
و با تلاش برای اعلای کلمة الله و نشر آن هدایت برای خود ما به دست میآید.
الله تعالی میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ جَٰهَدُواْ فِينَا لَنَهۡدِيَنَّهُمۡ سُبُلَنَاۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَمَعَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ٦٩﴾ [العنکبوت: 69]: «و کسانیکه در راه ما (تلاش و) جهاد کنند؛ به طور قطع آنها را به راههای خویش هدایتشان میکنیم و قطعا الله با نیکوکاران است».
دعوتگر به سوی حق کسی است که در قلبش عقیدهی صحیح و یقین به ذات الله، اسمها، صفات و افعال او تعالی داشته و سخنش از دل باشد، بنابراین سخن دعوتگر یا دارو است یا بیماری، اگر از سرچشمهی نبوت باشد که وحی را همانطور که نازل شده با یقین و تقوا به مردم برساند، سخنش داروی شفا بخشی است که الله به وسیلهی آن بیمار را شفا میدهد و هر فرد گمراهی را که الله هدایتش را مقدر کرده باشد، هدایت میکند.
الله تعالی میفرماید: ﴿أَوَ مَن كَانَ مَيۡتٗا فَأَحۡيَيۡنَٰهُ وَجَعَلۡنَا لَهُۥ نُورٗا يَمۡشِي بِهِۦ فِي ٱلنَّاسِ كَمَن مَّثَلُهُۥ فِي ٱلظُّلُمَٰتِ لَيۡسَ بِخَارِجٖ مِّنۡهَاۚ كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلۡكَٰفِرِينَ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ١٢٢﴾ [الأنعام: 122]: «آیا کسیکه (با کفر) مرده بود، سپس (با هدایت) او را زنده کردیم، و نوری برایش قرار دادیم که با آن در (میان) مردم راه میرود، همانند کسی است که در تاریکیها باشد، و از آن خارج نگردد؟! اینگونه برای کافران آنچه که انجام میدهند آراسته شده است».
اما اگر سخن دعوتگر از هوای نفس و کارهای خودش باشد که با حرفهایش مخالف است، سخن و دعوتش بیماری است که اول بخودش ضرر دارد و دیگران را نیز از حق منحرف میگرداند و بندگان الله را به فتنه میاندازد.
1- الله تعالی میفرماید: ﴿فَإِن لَّمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَكَ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهۡوَآءَهُمۡۚ وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّنِ ٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ بِغَيۡرِ هُدٗى مِّنَ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ٥٠﴾ [القصص: 50]: «پس اگر (قرآن و سنت را از) تو نپذیرفتند، بدان که آنها فقط از هوسهای خود پیروی میکنند، و کسیت گمراهتر از آن کس که هوای نفس خود را بدون (هیچ) هدایتی از (سوی) الله پیروی میکند؟! قطعا الله قوم ستمکار را هدایت نمیکند».
2- الله تعالی میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ٢﴾ [الصف: 2]: «ای کسانیکه ایمان آوردهاید! چرا چیزی را میگویید که خودتان عمل نمیکنید؟!».
دعوت به سوی الله بر هر مرد و زن در حد توانش، واجب است.
و دعوت به سوی الله دو روش دارد:
اول: روش نرم: به این صورت که مردم را با حکمت، پند نیکو، شرح و توضیح ادله و برهانها با بهترین و نرمترین شیوه، دعوت دهیم.
و باید توجه داشت که روش پسندیده و مشروع از آغاز تا پایان برای تمام مردم همین است.
الله تعالی میفرماید: ﴿ٱدۡعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِٱلۡحِكۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ وَجَٰدِلۡهُم بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِينَ١٢٥﴾ [النحل: 125]: «با حکمت و پند نیکو (مردم را) به راه پروردگارت دعوت کن، و با بهترین روش، با آنها (گفتگو و) مناظره کن، قطعا پروردگارت به کسیکه از راه او گمراه شده؛ داناتر است و او به هدایت یافتگان؛ داناتر است».
دوم: روش استفاده از قدرت و زور: این روش جهاد در راه الله است بر علیه مستکبران، سرکشان و ظالمان است. از این روش در صورتی استفاده میکنیم که کفار دعوت به اسلام را قبول نکنند [یا مسلمانان را به ناحق بکشند و برای نابودی اسلام و مسلمین تلاش کنند] در چنین وضعی راه استفاده از قدرت و زور که جهادِ مقدسِ مسلحانهی در راه الله با کفار و برای نابودی فتنه است، در پیش میگیریم تا شهرها و کشورها فتح شود، فقط الله را عبادت کنند، حدود الهی اجرا شود، فتنهها از بین برود و در ملک الله (زمین) فقط دین الله [که دین حق است،] حاکم گردد، سپس هرکس خواست ایمان بیاورد و هرکس نخواست کافر بماند و در قبول دین هیچ اجبار نیست.
به این ترتیب جهاد در راه الله بعد از اقامهی حجت با دعوت به سوی الله است تا در همه جا فقط دین الله حاکم گردد.
1- الله تعالی میفرماید: ﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتۡنَةٞ وَيَكُونَ ٱلدِّينُ لِلَّهِۖ فَإِنِ ٱنتَهَوۡاْ فَلَا عُدۡوَٰنَ إِلَّا عَلَى ٱلظَّٰلِمِينَ١٩٣﴾ [البقرة: 193]: «و با آنها بجنگید؛ تا فتنه (کفر و شرک) باقی نماند، و دین (قانون حاکم بر تمام دنیا) از آن الله باشد. اگر [از کفر و شرک] دست برداشتند؛ جنگ و دشمنی جز با ستمکاران نمیماند».
2- الله تعالی میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ جَٰهِدِ ٱلۡكُفَّارَ وَٱلۡمُنَٰفِقِينَ وَٱغۡلُظۡ عَلَيۡهِمۡۚ وَمَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِيرُ٩﴾ [التحریم: 9]: «ای پیامبر! با کفار و منافقان جهاد کن، و بر آنها سخت بگیر، و جایگاهشان دوزخ است و بد جایگاهی است».
3- الله تعالی میفرماید: ﴿لَآ إِكۡرَاهَ فِي ٱلدِّينِۖ قَد تَّبَيَّنَ ٱلرُّشۡدُ مِنَ ٱلۡغَيِّۚ فَمَن يَكۡفُرۡ بِٱلطَّٰغُوتِ وَيُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ لَا ٱنفِصَامَ لَهَاۗ وَٱللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ٢٥٦﴾ [البقرة: 256]: «در (قبول) دین هیچ اجباری نیست، قطعاً راه راست (و هدایت) از راه انحراف (و گمراهی) روشن شده است. پس هرکس به طاغوت (شیطان، تمام نمادهای عبادت غیر الله و انسانهای گمراه و طغیانگر) کفر ورزد و به الله ایمان آورد، قطعاً به دستگیره محکمی چنگ زده است، که آن را گسستن نیست، و الله شنوای داناست».
4- ابن عمر رضی الله عنهما روایت میکند که رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (به من دستور داده شده است که با مردم بجنگم تا آن که گواهی دهند که معبود بر حقی جز الله نیست و محمد پیامبر اللهست. وقتی به این اقرار کردند، خونها و اموالشان جز به حق اسلام محفوظ میباشد و حساب آنها با الله است).[4]
اقسام مردم در میدان تلاش و کار
مردم در میدان کار و تلاش بر دو دسته هستند:
برخی برای جمع آوری دنیا تلاش میکنند و بعد از مدتی هرچه جمع کردند، میگذارند و از این دنیا میروند. و برخی برای آخرت تلاش میکنند و بعد از مرگ حاصل تلاشهای خود را میبینند و مؤمنان همینها هستند.
و کسانیکه برای آخرت تلاش میکنند و زحمت میکشند نیز بر دو دسته هستند:
اول: فقط مشغول عبادت هستند. اینها با مرگ عمل نیکشان تمام میشود.
دوم: کسانیکه مشغول عبادت و دعوت به سوی الله به هدف اعلای کلمة الله میباشند، اینها اعمال نیک و اجر و پاداششان تا قیامت استمرار دارد؛ زیراهرکس به وسیله اینها هدایت شده باشد، همانند ثواب او به اینها نیز تا قیامت میرسد.
1- الله تعالی میفرماید: ﴿۞أَجَعَلۡتُمۡ سِقَايَةَ ٱلۡحَآجِّ وَعِمَارَةَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ كَمَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَجَٰهَدَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۚ لَا يَسۡتَوُۥنَ عِندَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ١٩ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ أَعۡظَمُ دَرَجَةً عِندَ ٱللَّهِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ٢٠ يُبَشِّرُهُمۡ رَبُّهُم بِرَحۡمَةٖ مِّنۡهُ وَرِضۡوَٰنٖ وَجَنَّٰتٖ لَّهُمۡ فِيهَا نَعِيمٞ مُّقِيمٌ٢١ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥٓ أَجۡرٌ عَظِيمٞ٢٢﴾ [التوبة: 19-22]: «آیا آب دادن به حجاج، و آباد ساختن مسجد الحرام را، همچون (عمل) کسیکه به الله و روز قیامت ایمان آورده و در راه الله جهاد کرده است، برابر میگیرید؟! (خیر، آنها) نزد الله برابر نیستند، و الله گروه ستمکاران را هدایت نمیکند. (مقام) کسانیکه ایمان آوردند، و هجرت نمودند، و با مال و جان خود در راه الله جهاد کردند، نزد الله برتر است، و رستگاران همینهایند. پروردگارشان آنها را به رحمتی از نزد خود و خشنودی (خویش) و به باغهایی (از بهشت) که درآن نعمتهای جاویدانه دارند، بشارت میدهد. همواره در آن میمانند، قطعا پاداش بزرگ نزد الله است».
2- الله تعالی میفرماید: ﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ قَوۡلٗا مِّمَّن دَعَآ إِلَى ٱللَّهِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ٣٣﴾ [فصلت: 33]: «و چه کسی خوش گفتارتر است از کسیکه به سوی الله دعوت کند، و عمل صالح انجام دهد، و بگوید: قطعا من از مسلمانانم؟!».
3- ابوهریره روایت میکند که رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (هرکس به هدایتی[یکی از آیات قرآن یا احادیث صحیح] دعوت دهد برایش ثوابی همانند ثواب کسانیکه از وی پیروی کنند داده میشود بدون آن که از ثواب آنها کم شود. و هرکس به گناهی و انحرافی دعوت دهد، برایش گناهی همانند گناه مرتکب شوندگان نوشته میشود آن هم بدون آن که از گناهشان چیزی کاسته شود).[5]
4- ابوهریره رضی الله عنه روایت میکند که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: «هرگاه انسان بمیرد، عملش قطع میشود؛ مگر از سه چیز؛ صدقه جاریه، علمی که به وسیله آن به دیگران نفع برسد و فرزند نیکو کاری که برایش دعا کند).[6]
باید دانست که دنیا همانند جسد و روح آن دین است و روح دین، دعوت است و روح دعوت، فداکاری و قربانی کردن همه چیز برای دین است و روح فداکاری، فدا نمودن دوست داشتنیها و ترک آنها به خاطر دین است و روح فدا کاری و ترک، هجرت و نصرت به خاطر اعلای کلمة الله میباشد.
و برای زنده نگهداشتن کامل دین، در سراسر عالم، باید هجرت و نصرت داشته باشیم تا دین در همهی دنیا منتشر شود.
آری، مهاجران هرچه داشتند، ترک کردند و انصار با تمام توان فداکاری و یاری نمودند تا سومی که حاکمیت دین باشد، پدید آمد. الله از تمام آنها راضی و خشنود باد.
الله تعالی میفرماید: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١٠٠﴾ [التوبة: 100]: «و پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانیکه به نحوه احسن از آنها پیروی کردند، الله از آنها خشنود گشت، و آنها (نیز) از او خشنود شدند، و برای آنها باغهایی (از بهشت) آماده کرده است، که نهرها از زیر (درختان) آن جاری است، جاودانه در آن خواهند ماند، کامیابی بزرگ [واقعی] این است».
و جهاد حقیقی این است که با تمام توان به خاطر دین تلاش کنیم و هرچه داریم در این راه فدا و تا مرگ بر این راه استقامت نماییم.
باید توجه داشت که ارزشمندترین چیز در خزینههای الهی، هدایت است لذا الله آن را جز به خواص از خلق خود که خواهان هدایتاند و برای به دست آوردنش جهاد میکنند و الله میداند که اینها صلاحیت دارند، آن را نمیدهد و مؤمنان واقعی همینها هستند. به همین دلیل است که الله به ما دستور داده که در هر روز آن را در نمازهای فرض هفده بار از الله بخواهیم.
الله تعالی میفرماید: ﴿بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ١ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٢ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ٣ مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ٤ إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ٥ ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ٦ صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡ غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ٧﴾ [الفاتحة: 1-7]
(به نام الله بخشندهی مهربان ستایش مخصوص الله است که پروردگار جهانیان است. بخشندهی مهربان است. مالک روز جزاء است. فقط تو را عبادت میکنیم؛ و فقط از تو کمک ویاری میخواهیم. ما را به راه راست ببر. راه کسانیکه بر آنان نعمت دادی؛ نه خشم گرفتگان بر آنها؛ و نه گمراهان).
فداکاری و جانفشانی برای اعلای کلمة الله
وظیفه هر فرد مسلمان است که همواره تلاش کند که خودش بر عقیده صحیح استقامت نماید و به نحو احسن الله را عبادت کند و نیز در دعوت دیگران به عقیده و عبادت صحیح، امر به معروف و نهی از منکر با تمام توان تلاش نماید. و جهاد و فداکاری برای اعلای کلمة الله سه مسیر دارد:
اول: جهاد و مبارزه با کفار تا ایمان بیاورند و هدایت شوند.
الله تعالی میفرماید: ﴿أَمۡ يَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰهُۚ بَلۡ هُوَ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أَتَىٰهُم مِّن نَّذِيرٖ مِّن قَبۡلِكَ لَعَلَّهُمۡ يَهۡتَدُونَ٣﴾ [السجدة: 3]: «آیا میگویند: «(محمد صل الله علیه و آله و سلم ) آن را به دروغ از خودش بافته است؟» (نه) بلکه آن حقِ از جانب پرودگار توست، تا هشدار دهی قومی را که پیش از تو هشدار دهندهای برایشان نیامده است، تا [به راه حق بیایند و] هدایت شوند).
دوم: تلاش و جهاد در برابر سرکشان تا فرمانبردار شوند و در برابر جاهلان تا عالِم شوند و در برابر غافلان تا آگاه و بیدار شوند. الله تعالی میفرماید: ﴿وَلۡتَكُن مِّنكُمۡ أُمَّةٞ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَيۡرِ وَيَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٠٤﴾ [آل عمران: 104]: «و باید از میان شما، گروهی باشند که (مردم را) به خیر[قرآن و سنت صحیح] دعوت کنند، و به معروف [احکام اسلامی] دستور دهند و از منکر [کفر، شرک و بدعت] منع کنند، و همینهایند که رستگارند».
سوم: تلاش برای دعوت صالحان تا اصلاح کننده و افراد بیدار و هشیار، تذکر دهنده و علما آموزش دهنده شوند.
1- الله تعالی میفرماید: ﴿وَٱلۡعَصۡرِ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِي خُسۡرٍ٢ إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ٣﴾ [العصر: 1-3]: «سوگند به عصر. که انسان در (خسران و) زیان است. مگر کسانیکه ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادهاند، و یکدیگر را به حق سفارش نموده، و یکدیگر را به صبر سفارش کردهاند).
2- و الله تعالی میفرماید: ﴿فَذَكِّرۡ إِنَّمَآ أَنتَ مُذَكِّرٞ٢١﴾ [الغاشیة: 21]: «پس (ای پیامبر) پند بده، که تو تنها پند دهندهای).
3- الله تعالی میفرماید: ﴿مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤۡتِيَهُ ٱللَّهُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحُكۡمَ وَٱلنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُواْ عِبَادٗا لِّي مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰكِن كُونُواْ رَبَّٰنِيِّۧنَ بِمَا كُنتُمۡ تُعَلِّمُونَ ٱلۡكِتَٰبَ وَبِمَا كُنتُمۡ تَدۡرُسُونَ٧٩﴾ [آل عمران: 79]: «برای هیچ بشری سزاوار نیست که الله به او کتاب و حکم و پیامبری بدهد، سپس او به مردم بگوید: «به جای الله، بندگان من باشید». بلکه (سزاوار پیامبران این است که به مردم بگویند:) «به سبب آن که کتاب (آسمانی) آموزش میدادید و از آن رو که درس میخواندید (مردمانی) ربانی و الهی باشید»).
الله تعالی تمام انبیا و رسولان را به بهترین اخلاق اختصاص داده است و سپس اخلاق نیک همه را در سردار پیامبران، محمد صل الله علیه و آله و سلم جمع فرمود و بعد از ایشان آن را در امت سردار انبیا پخش نمود که بهترین امت است و برای نجات مردم در تمام عرصهها به میدان آمده است تا در عبادت، دعوت، اخلاق و .. تمام مردم را به سوی الله دعوت کنند.
الله تعالی میفرماید: ﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِي ٱلۡإِنجِيلِ كَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطَۡٔهُۥ فََٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمَۢا٢٩﴾ [الفتح: 29]: «محمد رسول الله است، و کسانیکه با او هستند، بر کافران سخت گیر (و شدید) و در میان خود مهربانند، آنها را درحال رکوع و سجده میبینی که از الله فضل و خشنودی میطلبند، نشانه (درستکاری) آنها در چهرههایشان از اثر سجده (نمایان) است. این توصیف آنان در تورات است، و توصیف آنها در انجیل همانند زراعتی که جوانه بزند، سپس آن را تقویت کند، تا محکم گردد و بر پای خود بایستد و کشاورزان را شگفت زده کند، تا از آنها کافران را به خشم آورد، الله به کسانی از آنها که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند وعده آمرزش و پاداش عظیمی داده است«.
و از آن جایی که صحابه دریافته بودند که دعوت به سوی الله واجب است و فضیلت و ثواب این دعوت را بخوبی میدانستند، مرد و زنشان در میادین دعوت، آموزش و جهاد برای اعلای کلمة الله و نشر آن در تمام دنیا از یکدیگر سبقت میگرفتند و در مشرق و مغرب برای دعوت با حکمت و پند نیکو درحالی میرفتند که قلبهایشان سرشار از مهربانی و دلسوزی نسبت به مردم بود.
آری، همه اصحاب برای دعوت قیام کردند و تا مرگ، با جان و مال خود در راه الله جهاد کردند. و شواهد این واقعیت در قرآن، کتابهای حدیث و سیرت بسیار و روشن است.
1- الله تعالی میفرماید: ﴿لَٰكِنِ ٱلرَّسُولُ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ جَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلۡخَيۡرَٰتُۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٨٨ أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ٨٩﴾ [التوبة: 88-89]: «لیکن پیامبر و کسانیکه با او ایمان آوردند، با اموالشان و جانهای خود (در راه الله) جهاد کردند، نیکیها (همه) از آنِ آنهاست، و آنانند که رستگارانند. الله برای آنها باغهایی (از بهشت) آماده کرده است، که نهرها از زیر (درختان) آن جاری است، جاودانه در آن خواهند ماند، این کامیابی بزرگ است».
2- الله تعالی میفرماید: ﴿ٱدۡعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِٱلۡحِكۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ وَجَٰدِلۡهُم بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِينَ١٢٥﴾ [النحل: 125]: «با حکمت و پند نیکو (مردم را) به راه پروردگارت دعوت کن، و با بهترین روش، با آنها (بحث و) مناظره کن، قطعا پروردگارت به کسیکه از راه او گمراه شده است؛ داناتر است و او به هدایت یافتگان؛ داناتر است».
الله انسان را به چهار صورت ذیل به دین حق هدایت کرده است:
اول: هدایت بیانی: به این صورت است که انسان حق را با شنیدن قرآن، یا شنیدن یک جمله یا یک سخنرانی یا قرائت قرآن، یا مطالعه یک کتاب هدایت میشود و راه حق را پیدا میکند و این در حالت آشنایی و عادی میباشد و اصل بر همین است. به این ترتیب هرگاه حق را بشنویم، بعد از اینکه به یقین فهمیدیم حق است، باید قبول کنیم.
1- الله تعالی میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱسۡتَجِيبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمۡ لِمَا يُحۡيِيكُمۡۖ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ يَحُولُ بَيۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَقَلۡبِهِۦ وَأَنَّهُۥٓ إِلَيۡهِ تُحۡشَرُونَ٢٤﴾ [الأنفال: 24]: «ای کسانیکه ایمان آوردهاید! (دعوت) الله و پیامبر (او) را اجابت کنید، هنگامیکه شما را به سوی چیزی فرا میخواند که شما را حیات (و زندگی) میبخشد، و بدانید که الله میان شخص و قلب او حایل میشود، و (بدانید) که به سوی او محشور خواهید شد».
2- الله تعالی میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱعۡبُدُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ وَٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ٢١ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ فِرَٰشٗا وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءٗ وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ رِزۡقٗا لَّكُمۡۖ فَلَا تَجۡعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٢٢﴾ [البقرة: 21-22]: «ای مردم، پروردگارتان را عبادت کنید، همان که شما و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزگار شوید. آن کس که زمین را برای شما بگسترد و آسمان را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد. و از آسمان آبی فرو فرستاد و به وسیلهی آن انواع میوهها را بوجود آورد تا روزی شما باشد. بنابراین برای الله همتایانی قرار ندهید، درحالیکه میدانید».
دوم: تنبیه یا مجازات تربیتی: اگر انسان از را دعوت بیانی حق را نپذیرد، الله با رحمتش او را به روشی دیگر وادار به تسلیم میکند که اسم آن مجازات تربیتی است که با بیماری، یا تنگدستی (فقیری)، یا ترس، یا سختی یا مصیبتها متوجه میکند تا بعد از تحمل سختیها به درگاه پروردگارش توبه کند.
الله تعالی میفرماید: ﴿وَلَنَبۡلُوَنَّكُم بِشَيۡءٖ مِّنَ ٱلۡخَوۡفِ وَٱلۡجُوعِ وَنَقۡصٖ مِّنَ ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَنفُسِ وَٱلثَّمَرَٰتِۗ وَبَشِّرِ ٱلصَّٰبِرِينَ١٥٥ ٱلَّذِينَ إِذَآ أَصَٰبَتۡهُم مُّصِيبَةٞ قَالُوٓاْ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ١٥٦ أُوْلَٰٓئِكَ عَلَيۡهِمۡ صَلَوَٰتٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَرَحۡمَةٞۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُهۡتَدُونَ١٥٧﴾ [البقرة: 155-157]: «و قطعاً شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و کمبود در اموال و جانها و میوهها آزمایش میکنیم. و مژده بده به صبر کنندگان. آنها که هرگاه مصیبتی به ایشان برسد میگویند: ما از آنِ الله هستیم، و به سوی او باز میگردیم. اینها هستند که درودها و رحمتی از پروردگارشان بر ایشان است و اینانند هدایت یافتگان».
سوم: با دادن نعمتها و آسایش و امکانات استدراجی(موقتی و غیر واقعی): اگر بنده با استفاده از هدایتی که الله فرستاده و با مصیبتها به راه حق نیاید و متوجه نشود، الله رحمانِ رحیم او را با روشی دیگر به راه حق راهنمایی میکند و او با ارزشهای ظاهری استراجا فرد را با ثروت و کثرت سود در معاملات .. و بخشیدن کثرت فرزند و امکانات مادی دنیوی و سلامتی و دادن قدرت آزمایش میکند تا با شکر این نعمتهای الهی به راه حق بیاید.
الله تعالی میفرماید: ﴿أَيَحۡسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِۦ مِن مَّالٖ وَبَنِينَ٥٥ نُسَارِعُ لَهُمۡ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِۚ بَل لَّا يَشۡعُرُونَ٥٦﴾ [المؤمنون: 55-56]: «آیا گمان میکنند که آن مال و فرزندان که با آنها آنان را یاری میدهیم. برای این است که شتابان خیرات (و نیکیها) به آنها برسانیم؟! (چنین نیست) بلکه آنها (حقیقت را) در نمییابند».
چهارم: درهم کوبیدن (عذاب) الهی: وقتی انسانی هدایتی را که الله فرستاده قبول نکند و با مصبیتهایی که گرفتار میشود هم توبه نکند و به خود نیاید و با نعمتهایی هم که الله به میبخشد، بیدار نشود و سپاسگزاری و شکر نکند و این آخرین هشدار است و سپس درهم کوبیدن الهی، پس از اتمام حجت و عدم پذیرش دعوت حق و عدم توبه بعد از مصیبتها و عدم شکر بعد از رسیدن به انواع نعمتها است.
1- الله تعالی میفرماید: ﴿فَكُلًّا أَخَذۡنَا بِذَنۢبِهِۦۖ فَمِنۡهُم مَّنۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَيۡهِ حَاصِبٗا وَمِنۡهُم مَّنۡ أَخَذَتۡهُ ٱلصَّيۡحَةُ وَمِنۡهُم مَّنۡ خَسَفۡنَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ وَمِنۡهُم مَّنۡ أَغۡرَقۡنَاۚ وَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيَظۡلِمَهُمۡ وَلَٰكِن كَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ يَظۡلِمُونَ٤٠﴾ [العنکبوت: 40]: «آنگاه هریک از آنها را به (کیفر) گناهش [درهم کوبیدیم و] نابود کردیم، بر برخی از آنان طوفانی از سنگریزه فرستادیم، و برخی از آنان را با صدای بسیار وحشتناکِ مرگبار نابود کردیم، و برخی را به زمین فرو بردیم، و برخی را غرق کردیم، و الله هرگز به آنها ستم نکرد، لیکن آنها (خود) بر خویشتن ستم میکردند».
2- الله تعالی میفرماید: ﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِۦ فَتَحۡنَا عَلَيۡهِمۡ أَبۡوَٰبَ كُلِّ شَيۡءٍ حَتَّىٰٓ إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ أُوتُوٓاْ أَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ فَإِذَا هُم مُّبۡلِسُونَ٤٤ فَقُطِعَ دَابِرُ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْۚ وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٤٥﴾ [الأنعام: 44-45]: «چون آنچه را به آنها یاد آوری شده بود فراموش کردند، درهای همه چیز را به روی آنها گشودیم تا وقتی که به آنچه داده شدند مغرور وشاد گشتند، ناگهان آنها را گرفتیم، در این هنگام همه مأیوس شدند. پس ریشه قومی که ستم کرده بودند، قطع شد، و ستایش مخصوص الله است که پروردگار جهانیان است».
3- الله تعالی میفرماید: ﴿وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيۡنَٰهُمۡ فَٱسۡتَحَبُّواْ ٱلۡعَمَىٰ عَلَى ٱلۡهُدَىٰ فَأَخَذَتۡهُمۡ صَٰعِقَةُ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡهُونِ بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ١٧ وَنَجَّيۡنَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ١٨﴾ [فصلت: 17-18]: «و اما (قوم) ثمود را هدایت کردیم، آنها کوری [گمراهی] را بر هدایت ترجیح دادند، لذا به (خاطر) آنچه میکردند، صاعقه عذاب خوارکننده آنها را درهم کوبید. و کسانی را که ایمان آورده بودند و پرهیزگار بودند، نجات دادیم».
الهی! ما را به راه هدایت بیاور و دیگران را نیز به وسیله ما به راست بیاور، و ما را سببی برای هدایت راه یافتگان قرار بده، قطعا تو هرکس را بخواهی به راه مستقیم میآوری.
مردم در زمان رسول الله تحت تأثیر اسباب و انگیزههای زیادی مسلمان شدند که مهمترین آنها به شرح ذیل است:
1- دعوت زبانی؛ رسول الله ابوبکر، خدیجه، علی و .. را زبانی دعوت دادند و مسلمان شدند و بلافاصله به پیروی از پیامبر برای دعوت به سوی الله قیام کردند.
2- آموزش: عمر رضی الله عنه در منزل خواهر خود فاطمه که با شوهرش سعید بن زید و خباب بن ارت داشتند قرآن میخواندند، با شنیدن و خواندن آیات قرآن متأثر شد و ایمان آورد. و نیز اسید بن حضیر و سعد بن معاذ با حضور در حلقهی درس مصعب بن عمیر که به مدینه آمده بود، ایمان آوردند.
3- عبادت: وقتی هند دختر عتبه در سال فتح دید مسلمانان در مسجد الحرام نماز میخواندند، متأثر شد و ایمان آورد و ثمامه بن اثال حنفی در مسجد النبی با دیدن عبادت و دیگر رفتار مسلمانان، متأثر شد و ایمان آورد.
4- انفاق و بخشیدن مال: پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در سال فتح به صفوان بن امیه و معاویه و کسان دیگر اموالی بخشید که مسلمان شدند و به مردی شمار زیادی گوسفند که بین دو کوه را پر کرده بود، بخشید در نتیجه او مسلمان شد و قومش نیز مسلمان شدند.
5- اخلاق پسندیده، نیکوکاری، ایثار، همدردی، راستگویی و .. دیگر خوبیهای اخلاق، الله تعالی میفرماید: ﴿وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٖ٤﴾ [القلم: 4]: «و قطعاً تو (ای محمد) بر اخلاق و خوی بسیار عظیم و بالایی هستی».
6- دقت و اندیشیدن در نشانههای نظام هستی و آیات قرآنی.
1- الله تعالی میفرماید: ﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَيۡرِ شَيۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ٣٥ أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۚ بَل لَّا يُوقِنُونَ٣٦﴾ [الطور: 35-36]: «آیا آنها از هیچ (و بدون آفریننده)، آفریده شدهاند، یا خود خالق (خویش)اند. آیا آنها آسمانها و زمین را آفریدهاند؟! (خیر) بلکه آنها یقین نمیکنند).
2- الله تعالی میفرماید: ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَۚ وَلَوۡ كَانَ مِنۡ عِندِ غَيۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ ٱخۡتِلَٰفٗا كَثِيرٗا٨٢﴾ [النساء: 82]: «آیا در قرآن نمیاندیشند؟ که اگر از سوی غیر الله بود، قطعاً اختلاف بسیار در آن مییافتند).
دعوت به سوی الله بر هر فرد بر حسب علم و قدرتش واجب است.
و مسلمانان بر دو دسته هستند:
اول: عالمی که خودش حق را بیان میکند و از مردم میخواهد که از او پیروی کنند، همانطور مثل مؤمن آل فرعون: الله تعالی میفرماید: ﴿وَقَالَ ٱلَّذِيٓ ءَامَنَ يَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُونِ أَهۡدِكُمۡ سَبِيلَ ٱلرَّشَادِ٣٨ يَٰقَوۡمِ إِنَّمَا هَٰذِهِ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا مَتَٰعٞ وَإِنَّ ٱلۡأٓخِرَةَ هِيَ دَارُ ٱلۡقَرَارِ٣٩ مَنۡ عَمِلَ سَيِّئَةٗ فَلَا يُجۡزَىٰٓ إِلَّا مِثۡلَهَاۖ وَمَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِكَ يَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ يُرۡزَقُونَ فِيهَا بِغَيۡرِ حِسَابٖ٤٠﴾ [غافر: 38-40]: «و کسیکه ایمان آورده بود، گفت: «ای قوم من! از من پیروی کنید، تا شما را به راه درست هدایت کنم». ای قوم من! این زندگی دنیا تنها متاع (زود گذر) است و آخرت سرای همیشگی است، هرکس کار بدی مرتکب شود، سپس جز به همانند آن کیفر نیابد، و هرکس از مرد یا زن درحالیکه مؤمن است، کار شایستهای انجام دهد، سپس آنها وارد بهشت میشوند، و در آن روزی بیشمار به آنان داده خواهد شد».
دوم: مسلمان است اما عالم نیست، چنین فردی مردم را به پیروی از رسولان و علما ربانی دعوت میدهد. همانطور که الله تعالی در مورد صاحب یس میفرماید: ﴿وَجَآءَ مِنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِينَةِ رَجُلٞ يَسۡعَىٰ قَالَ يَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُواْ ٱلۡمُرۡسَلِينَ٢٠ ٱتَّبِعُواْ مَن لَّا يَسَۡٔلُكُمۡ أَجۡرٗا وَهُم مُّهۡتَدُونَ٢١﴾ [یس: 20-21]: «و مرد (مؤمنی) از دورترین نقطۀ شهر شتابان آمد، (و خطاب به مردم) گفت: «ای قوم من! پیامبران (الله) را پیروی کنید. کسانی را پیروی کنید که از شما مزدی طلب نمیکنند، و خودشان هدایت یافتهاند. و چه شده است مرا که عبادت نکنم کسی را که مرا آفریده است، (همه) به سوی او باز گردانده میشوید؟».
به این ترتیب تمام مسلمانان باید دعوت دهند تا فقط الله عبادت شود که معبود بر حقی جز او نیست و در ملکش فقط از او اطاعت شود که یکتاست و شریکی ندارد.
آری، عالم خودش حق را بیان میکند .. غیر عالم مردم را به پیروی از علمایی که الله را از همه خلق بهتر میشناسند، دعوت میکند. قطعا این تجارتی بسیار سودمند است.
الله تعالی میفرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِيٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِينِ ٱلۡحَقِّ لِيُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّينِ كُلِّهِۦ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡمُشۡرِكُونَ٩ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ هَلۡ أَدُلُّكُمۡ عَلَىٰ تِجَٰرَةٖ تُنجِيكُم مِّنۡ عَذَابٍ أَلِيمٖ١٠ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِكُمۡ وَأَنفُسِكُمۡۚ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ١١﴾ [الصف: 9-11]: «ای کسانیکه ایمان آوردهاید! آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذاب دردناک نجات میدهد؟ به الله و پیامبرش ایمان بیاورید، و با مال و جانتان در راه الله جهاد کنید، اگر بدانید این (کار) برای شما بهتر است».
دعوت به سوی الله وظیفهی تمام امت و مادر همهی اعمال صالح و بعد از توحید و عبادت، از مؤکدترین واجبات است. آنگاه که دعوت فعال و فراگیر باشد، فرزندانی مؤمن، پایبند نماز و روزه، عابد، متقی، نیکوکار و .. متولد میشوند و مردم گروه گروه به دین الله ایمان میآورند.
اگر دعوت به سوی الله را ترک کنیم، مردم دین الله را دسته دسته رها میکنند، کفر و خباثت زیاد میشود و کافران، فاسقان، ظالمان، دروغگویان، مفسدان زیاد میشوند و مردم درحالی از این دنیا میروند که به سوی دوزخ برده میشوند.
در مورد فتوای در مسایل احکام، باید توجه داشت که هرکس از علما حکمی را که میداند، فتوا دهد و هرکس نمیداند، استفتاء کننده را به کسانی از علما راهنمایی کند که الله به آنان علم، فقه، فهم و آگاهی بیشتری در احکام دین داده است و هرکس بر کار خیری راهنمایی کند، همانند کسیکه کار خیر انجام میدهد، پاداش دارد.
و صحابه در فتوا دادن به همدیگر ارجاع میدادند، حال آن که مفتیان صحابه مانند خلفای راشدین، معاذ، زید بن ثابت، ابن مسعود، ابن عباس و .... محدود بودند.
به این ترتیب فتوا دادن برای هرکس جایز نیست. اما در دعوت به سوی الله هرکس به اندازه علمش که کمترین آن یک آیه است، باید دعوت دهد. در نتیجه حاصل دعوت هدایت شدگان است و حاصل آموزش و تدریس، مفتیان که افراد خاصی از امت هستند، میباشد. البته که هردو شرعا مطلوب و پسندیده هستند، دعوت وظیفه عموم مسلمانان و فتوا کار خواص امت است که عدهای از علمای متخصص در علم فقه هستند. و دعوت کار آسانی است؛ زیرامسایل ایمان را که شرح داده شده است به مردم تذکر میدهند و مسایل واضح را توضیح میدهند.
الله تعالی میفرماید: ﴿فَذَكِّرۡ إِنَّمَآ أَنتَ مُذَكِّرٞ٢١ لَّسۡتَ عَلَيۡهِم بِمُصَيۡطِرٍ٢٢ إِلَّا مَن تَوَلَّىٰ وَكَفَرَ٢٣ فَيُعَذِّبُهُ ٱللَّهُ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَكۡبَرَ٢٤﴾ [الغاشیة: 21-24]: «پس پند ده که تو تنها پند دهندهای. بر آنان چیره و مسلط نیستی. ولی هرکس روی گرداند و کفر ورزد. الله با بزرگترین عذاب او را مجازات میکند».
باید توجه داشت که مسایل شرعی مانند: نماز، حج، مسایل طلاق، ارث و مانند اینها احکام عملی هستند که باید علما شرح و توضیح دهند، بنابراین علما و فقها صلاحیت فتوا را دارند. همان طور که الله تعالی میفرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِيٓ إِلَيۡهِمۡۖ فَسَۡٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّكۡرِ إِن كُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ٤٣ بِٱلۡبَيِّنَٰتِ وَٱلزُّبُرِۗ وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ وَلَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ٤٤﴾ [النحل: 43-44]: «و پیش از تو (ای پیامبر) جز مردانی که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم، پس (ای مردم) اگر نمیدانید از (آگاهانِ) اهل کتاب بپرسید. (که آنها را) با دلایل روشن و کتابها (فرستادیم) و (ما این) قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم روشن سازی، آنچه را که به سوی آنها نازل شده است، و باشد که آنها بیندیشند».
به این ترتیب دعوت و امر به معروف و نهی از منکر وظیفه همه امت است و هر فرد از افراد امت بر حسب علم، توان و بصیرت خود مسئول است و اصحاب پیامبر از همان اولین روزهای ایمان آوردن قبل از نزول احکام نماز، زکات، روزه، و.... برای دعوت قیام کردند. و اخلاق این امت، جان فدایی و جهاد برای اعلای کلمه الله و نشر اسلام در مشرق و مغرب زمین تا قیامت است.
1- الله تعالی میفرماید: ﴿قُلۡ هَٰذِهِۦ سَبِيلِيٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِيۖ وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ١٠٨﴾ [یوسف: 108]: «(ای پیامبر!) بگو: «این راه من است، من با بصیرت (کامل) به سوی الله دعوت میکنم، و کسانیکه از من پیروی کردند (نیز چنین میکند) و الله پاک و منزه است، و من از مشرکان نیستم»».
2- الله تعالی میفرماید: ﴿وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ يَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَيُطِيعُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ سَيَرۡحَمُهُمُ ٱللَّهُۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٞ٧١﴾ [التوبة: 71]: «و مردان مؤمن و زنان مؤمن دوستان (و یاور) یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر میکنند، و نماز را بر پا میدارند، و زکات را میپردازند و الله و پیامبرش را اطاعت میکنند، اینانند که الله به زودی آنها را مورد رحمت قرار میدهد، قطعاً الله عزیز حکیم است».
در قرن اول عبادت حقیقی بود، دعوت حقیقی بود، با تمام توان و امکانات فداکاری میکردند و زندگی ساده بود و اولین رویکرد امت تلاش برای دعوت، سپس جانفدایی و بعد از این ساده زیستن بود که عبادت به شکل اصلی انجام میشد. دشمنان که متوجه این صفات شدند به تلاش بر آمدند تا این صفات را از زندگی امت اسلامی بگیرند، در نتیجه وضعیت تغییر کرد و تلاشها و جانفداییها برای دنیا و مادیات گردید و تلاش و کار مسلمانان برای زندگی مرفّه و تن پروری بود و در جامعهیی که زنا، ربا و شرابخواری زشت و منفور بود، دیگر اینها را منکر نمیدانستند و دعوت به سوی الله ترک گردید و از زندگی امت حذف شد.
آری، در زمان رسول الله، عبادت و دعوت برای تک تک افراد امت بود اما سپس عبادت در بین امت ماند و دعوت به افراد خاص محدود شد و دعوتگران کم گردیدند و در نتیجه مصیبتها و گرفتاری دامنگیر امت گردید و پلیدیها زیاد شد و آخر این امت اصلاح نخواهد شد مگر با همان روشی که اول این امت اصلاح شده است.
مجازات ترک اوامر الهی و ارتکاب منهیات دامن همه را خواهد گرفت؛ گناهکار، پیروان گناهکاران و کسانی را که سکوت میکنند... اما پیامد و مجازات ترک دعوت با تغییر ملتی به جای ملت دیگر خواهد بود.
الله تعالی میفرماید: ﴿هَٰٓأَنتُمۡ هَٰٓؤُلَآءِ تُدۡعَوۡنَ لِتُنفِقُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَمِنكُم مَّن يَبۡخَلُۖ وَمَن يَبۡخَلۡ فَإِنَّمَا يَبۡخَلُ عَن نَّفۡسِهِۦۚ وَٱللَّهُ ٱلۡغَنِيُّ وَأَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُۚ وَإِن تَتَوَلَّوۡاْ يَسۡتَبۡدِلۡ قَوۡمًا غَيۡرَكُمۡ ثُمَّ لَا يَكُونُوٓاْ أَمۡثَٰلَكُم٣٨﴾ [محمد: 38]: «آگاه باشید، شما همان کسانی هستید که برای انفاق در راه الله دعوت میشوید، پس برخی از شما بخل میورزد، و هرکس بخل ورزد، به طور قطع بر خویشتن بخل ورزیده است، و الله بینیاز است و شما (همه) فقیر (و نیازمند) ید، و اگر روی بگردانید (الله) گروهی دیگر را بجای شما میآورد، آنگاه آنها مانند شما نخواهند بود».
کسیکه دعوت به سوی الله را ترک کند و دلایل روشن و هدایت را کتمان نماید، اگر توبه نکند، به نص قرآن ملعون است. الله تعالی میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكۡتُمُونَ مَآ أَنزَلۡنَا مِنَ ٱلۡبَيِّنَٰتِ وَٱلۡهُدَىٰ مِنۢ بَعۡدِ مَا بَيَّنَّٰهُ لِلنَّاسِ فِي ٱلۡكِتَٰبِ أُوْلَٰٓئِكَ يَلۡعَنُهُمُ ٱللَّهُ وَيَلۡعَنُهُمُ ٱللَّٰعِنُونَ١٥٩ إِلَّا ٱلَّذِينَ تَابُواْ وَأَصۡلَحُواْ وَبَيَّنُواْ فَأُوْلَٰٓئِكَ أَتُوبُ عَلَيۡهِمۡ وَأَنَا ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ١٦٠﴾ [البقرة: 159-160]: «قطعاً کسانیکه آنچه را که از دلائل روشن و هدایت نازل کردهایم؛ بعد از آن که آن را در کتاب (تورات) برای مردم بیان نمودیم، کتمان میکنند، الله آنها را لعنت میکند، و لعنت کنندگان (از مؤمنان و فرشتگان نیز) آنها را لعنت میکنند. مگر کسانیکه توبه کنند و (اعمال خود را) اصلاح نمایند (و آنچه را کتمان کرده بودند) آشکارا بیان کنند، اینانند که توبه ایشان را میپذیرم، و من توبه پذیر مهربانم».
و زبان وسیلهای برای ذکر، دعا، دعوت و آموزش است و اعضای بدن وسیلهای برای عبادات و انفاق است و این درحالی است که الله کسی را که مانع استفاده درست از وسیله مورد نیاز شود، تهدید کرده است و الله تعالی میفرماید: ﴿فَوَيۡلٞ لِّلۡمُصَلِّينَ٤ ٱلَّذِينَ هُمۡ عَن صَلَاتِهِمۡ سَاهُونَ٥ ٱلَّذِينَ هُمۡ يُرَآءُونَ٦ وَيَمۡنَعُونَ ٱلۡمَاعُونَ٧﴾ [الماعون: 4-7]: «پس وای بر نماز گزاران. همان کسانیکه از نمازشان غافلند. کسانیکه خودنمایی میکنند. و از عاریت دادن وسایل ضروری زندگی دریغ میورزند».
و الله زمانی بنی اسرئیل را لعنت کرد که به حقیقت دین خود کفر ورزیدند و پیمان الهی را شکستند، دعوت به سوی الله، امر به معروف و نهی از منکر را ترک نمودند و بجای آنها امت اسلامی را مورد توجه و عنایت قرار داد.
1- الله تعالی میفرماید: ﴿لُعِنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۢ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ عَلَىٰ لِسَانِ دَاوُۥدَ وَعِيسَى ٱبۡنِ مَرۡيَمَۚ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَواْ وَّكَانُواْ يَعۡتَدُونَ٧٨ كَانُواْ لَا يَتَنَاهَوۡنَ عَن مُّنكَرٖ فَعَلُوهُۚ لَبِئۡسَ مَا كَانُواْ يَفۡعَلُونَ٧٩ تَرَىٰ كَثِيرٗا مِّنۡهُمۡ يَتَوَلَّوۡنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْۚ لَبِئۡسَ مَا قَدَّمَتۡ لَهُمۡ أَنفُسُهُمۡ أَن سَخِطَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمۡ وَفِي ٱلۡعَذَابِ هُمۡ خَٰلِدُونَ٨٠﴾ [المائدة: 78-80]: «کسانیکه از بنی اسرائیل کافر شدند، بر زبان داوود و عیسی پسر مریم لعنت شدند، این به خاطر آن بود که نافرمانی (و گناه) کردند و (از حد) تجاوز مینمودند. آنها از کار زشتی که انجام میدادند، یکدیگر را نهی نمیکردند، قطعاً کار بدی انجام میدادند! بسیاری از آنها را میبینی که با کافران (و بت پرستان) دوستی میکنند، چه بد است آنچه نفسهایشان برای آنان پیش فرستاده است، که الله بر آنان خشم بیاورد، و آنان در عذاب جاودانه خواهند ماند».
2- الله تعالی میفرماید: ﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِۗ وَلَوۡ ءَامَنَ أَهۡلُ ٱلۡكِتَٰبِ لَكَانَ خَيۡرٗا لَّهُمۚ مِّنۡهُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَأَكۡثَرُهُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ١١٠﴾ [آل عمران: 110]: «شما بهترین امتی هستید که برای [نجات و سعادت] مردم [به میدان جهاد و دعوت] بیرون آمدهاند و امر به معروف [اسلام و توحید] و نهی از منکر [کفر و شرک] میکنید و به الله ایمان دارید و اگر اهل کتاب ایمان آورند، برای آنان بهتر است. [ولى تنها] برخی از آنها با ایمانند و اکثر آنها فاسق [و خارج از عقیدهی صحیح و توحید الوهیت] مىباشند».
حکمت امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر سه حکمت دارد:
اول: امید است که نصیحت برای مخاطب مفید واقع شود. همان طور که الله تعالی میفرماید: ﴿وَذَكِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّكۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ٥٥﴾ [الذاریات: 55]: «و (پیوسته) پند (و تذکر) بده، زیرا که (امید میرود پند و) تذکر مؤمنان را نفع برساند».
دوم: از کوتاهی که موجب عذاب خواهد شد، رفع مسئولیت میشود.
1- الله تعالی میفرماید﴿لُعِنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۢ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ عَلَىٰ لِسَانِ دَاوُۥدَ وَعِيسَى ٱبۡنِ مَرۡيَمَۚ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَواْ وَّكَانُواْ يَعۡتَدُونَ٧٨ كَانُواْ لَا يَتَنَاهَوۡنَ عَن مُّنكَرٖ فَعَلُوهُۚ لَبِئۡسَ مَا كَانُواْ يَفۡعَلُونَ٧٩﴾ [المائدة: 78-79]: «کسانیکه از بنی اسرائیل کافر شدند، بر زبان داوود و عیسی پسر مریم لعنت شدند، این به خاطر آن بود که نافرمانی (و گناه) کردند و (از حد) تجاوز مینمودند. آنها از کار زشتی که انجام میدادند، یکدیگر را نهی نمیکردند، قطعاً بد کاری انجام میدادند!».
2- الله تعالی میفرماید: ﴿وَإِذۡ قَالَتۡ أُمَّةٞ مِّنۡهُمۡ لِمَ تَعِظُونَ قَوۡمًا ٱللَّهُ مُهۡلِكُهُمۡ أَوۡ مُعَذِّبُهُمۡ عَذَابٗا شَدِيدٗاۖ قَالُواْ مَعۡذِرَةً إِلَىٰ رَبِّكُمۡ وَلَعَلَّهُمۡ يَتَّقُونَ١٦٤﴾ [الأعراف: 164]: «و (به یاد آور) هنگامی را که گروهی از آنها (به گروه دیگر) گفتند: (چرا گروهی را پند میدهید که الله آنها را هلاک یا به عذاب شدیدی گرفتارشان خواهد کرد؟!) گفتند: (تا ما را نزد پروردگارتان عذری باشد، و شاید آنها تقوا پیشه کنند)».
سوم: با امر به معروف و نهی از منکر، به نمایندگی از پیامبران، بر مردم حجت تمام میشود. الله تعالی میفرماید: ﴿رُّسُلٗا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمٗا١٦٥﴾ [النساء: 165]: «پیامبرانی که بشارت دهنده و بیم دهنده بودند، تا بعد از (آمدن) این پیامبران برای مردم بر الله حجتی نباشد و الله عزیز حکیم است».
امت اسلامی تا قیامت باقی خواهد ماند
این دین تا قیامت باقی خواهد ماند، به این صورت که همواره گروهی از امت محمد صل الله علیه و آله و سلم تا قیامت آشکارا به حقیقت این دین که قرآن و سنت [صحیح به فهم سلف صالح] است، متعهد و پایبند خواهند بود. معاویه رضی الله عنه روایت میکند که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (همواره گروهی از امت من در فاع از دین الله پایبند و استوار هستند، ترک یاری [مردم] و دشمنی [دشمنانشان] به آنها آسیبی نمیرساند تا فرمان الهی [قیامت] فرا رسد، آنها بر مردم غالب و پیروزند).[7]
هر مرد و زن مسلمان دو وظیفه دارد:
اول: با عبادت الله که یکتاست و شریکی ندارد و اطاعت از الله و پیامبرش انجام دادن هرچه الله دستور داده است و دوری از هرچه منع کرده است و با استقامت بر این، به دین عمل کند.
1- الله تعالی میفرماید: ﴿۞وَٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُشۡرِكُواْ بِهِۦ شَيۡٔٗاۖ﴾ [النساء: 36]: «فقط الله را عبادت کنید و هیچ چیزی را شریک او نگردانید».
2- الله تعالی میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَوَلَّوۡاْ عَنۡهُ وَأَنتُمۡ تَسۡمَعُونَ٢٠﴾ [الأنفال: 20]: «ای کسانیکه ایمان آوردهاید! الله و رسولش را اطاعت کنید، و از او روی نگردانید درحالیکه (سخن او را) میشنوید».
وظیفهی دوم: دعوت به سوی الله و امر به معروف و نهی از منکر
1- الله تعالی میفرماید: ﴿وَلۡتَكُن مِّنكُمۡ أُمَّةٞ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَيۡرِ وَيَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٠٤﴾ [آل عمران: 104]: «و باید از میان شما، گروهی باشند که (مردم را) به خیر[قرآن و سنت صحیح] دعوت کنند، و به معروف [احکام اسلامی] دستور دهند و از منکر [کفر، شرک و بدعت] منع کنند، و همینهایند که رستگارند».
2- عبدالله بن عمرو رضی الله عنهما روایت میکند که رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (از طرف من برسانید، هر چند یک آیه باشد).[8]
3- ابوسعید خدری رضی الله عنه روایت میکند که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (هرکس از شما منکری دید باید با دستش جلوی آن را بگیرد، اگر نتوانست با زبانش منع کند و اگر نتوانست در دل از آن منتفر باشد و این ضعیفترین درجهی ایمان است).[9]
و باید توجه داشت که هرکس به عبادت و دعوت پایبند باشد، الله به او بهترین پاداش را میدهد و هرکس در این دو کوتاهی یا اینها را ترک کند، یا یکی از این دو را ترک نماید، الله بزودی او را بازخواست خواهد نمود. الله تعالی میفرماید: ﴿إِنَّ إِلَيۡنَآ إِيَابَهُمۡ٢٥ ثُمَّ إِنَّ عَلَيۡنَا حِسَابَهُم٢٦﴾ [الغاشیة: 25-26]: «قطعاً بازگشت آنها به سوی ماست. سپس بطور قطع حسابشان (نیز) با ماست».
کوتاهی در شریعت
منظور از خسران و ضرر در شریعت این است که انسان بهرهای که باید از پروردگارش بگیرد، از دست بدهد و این ضرر و خسارت آشکاری است.
به این ترتیب هرکس پروردگارش .. دینش .. وقتش .. عمرش .. بهشت .. و خشنودی پروردگارش را از دست بدهد، هیچکس از او ضرر بدتر و بیشتری نکرده است.
الله تعالی میفرماید: ﴿قُلۡ هَلۡ نُنَبِّئُكُم بِٱلۡأَخۡسَرِينَ أَعۡمَٰلًا١٠٣ ٱلَّذِينَ ضَلَّ سَعۡيُهُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَهُمۡ يَحۡسَبُونَ أَنَّهُمۡ يُحۡسِنُونَ صُنۡعًا١٠٤ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بَِٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ وَلِقَآئِهِۦ فَحَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فَلَا نُقِيمُ لَهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَزۡنٗا١٠٥﴾ [الکهف: 103-105]: «[ای پیامبر!] بگو: «آیا شما را به زیان کارترین [مردم] در کارها، خبر دهیم. کسانیکه تلاش و کوشششان در زندگی دنیا تباه و ضایع شده، و با این حال گمان میکنند که کار نیک انجام میدهند». آنها کسانی هستند که به آیات پروردگارشان و ملاقات او (در جهان آخرت) کافر شدند، در نتیجه اعمالشان تباه و نابود شد، سپس در روز قیامت برای آنها (ارزشی قایل نیستیم) و زنی بر پا نخواهیم کرد».
تمام انسانها در دنیا و آخرت زیان کارند به جز کسیکه چهار صفت ذیل را داشته باشد:
به الله ایمان داشته باشد .. عمل صالح انجام دهد .. به حق سفارش کند .. به صبر در راه حق سفارش نماید.
الله تعالی میفرماید: ﴿وَٱلۡعَصۡرِ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِي خُسۡرٍ٢ إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ٣﴾ [العصر: 1-3]: «سوگند به عصر که انسان در (خسران و) زیان است. مگر کسانیکه ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند، و یکدیگر را به حق سفارش نموده، و یکدیگر را به صبر سفارش کردهاند».
به این ترتیب ایمان و عمل صالح تلاش برای خود است و سفارش به پیروی از حق و صبر در راه حق تلاش برای نجات دیگران است.
مردم در استفاده از عمر (که اصل سرمایهیشان است) بر دو دسته هستند
اول: فرد عاقل اصل سرمایهی خود را که عمرش است، بر میدارد و با پروردگارش که در عوض هر نیکی ده برابر تا هفتصد برابر و تا حدی که جز الله کسی نمیداند، به او نیکی و درجه در بهشت میدهد و به خشنودی پروردگارش دست مییابد، تجارت میکند. در نتیجه تمام لحظات عمرش میدانی برای تجارت با پروردگارش است.
به این ترتیب چنین فردی گاهی در عبادت .. گاهی در دعوت .. گاهی در آموزش .. گاهی در احسان و اصلاح .. گاهی در جهاد در راه الله .. گاهی برای رفع نیازهای روزمرهاش کار میکند .. و گاهی مشغول دیگر انواع مختلف اعمال نیک است ....
الله تعالی میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ هَلۡ أَدُلُّكُمۡ عَلَىٰ تِجَٰرَةٖ تُنجِيكُم مِّنۡ عَذَابٍ أَلِيمٖ١٠ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِكُمۡ وَأَنفُسِكُمۡۚ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ١١ يَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡ وَيُدۡخِلۡكُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ وَمَسَٰكِنَ طَيِّبَةٗ فِي جَنَّٰتِ عَدۡنٖۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١٢ وَأُخۡرَىٰ تُحِبُّونَهَاۖ نَصۡرٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَتۡحٞ قَرِيبٞۗ وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ١٣﴾ [الصف: 10-13]: «ای کسانیکه ایمان آوردهاید! آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که از عذاب دردناک شما را نجات میدهد؟ به الله و پیامبرش ایمان بیاورید، و با اموال و جانهایتان در راه الله جهاد کنید، اگر بدانید این (کار) برای شما بهتر است. (اگر چنین کردید، الله) گناهانتان را میبخشد، شما را در باغهایی (از بهشت) وارد میکند که نهرها از زیر (درختان) آن جاری است و در خانههای پاکیزه در بهشت جاویدان (جای میدهد)، کامیابی بزرگ این است. و (نعمت) دیگری که آن را دوست دارید که آن یاری از سوی الله و پیروزی نزدیک است، و مؤمنان را بشارت ده».
دوم: احمق؛ کسی است که اصل سرمایهی خود را به بازیچه بگیرد و عمر خود را در کارهایی که الله را ناراحت میکند، میگذراند و پیروی از هوسها، شهوترانی و شیطان میگذراند.
1- الله تعالی میفرماید: ﴿وَيَوۡمَ يُعۡرَضُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ عَلَى ٱلنَّارِ أَذۡهَبۡتُمۡ طَيِّبَٰتِكُمۡ فِي حَيَاتِكُمُ ٱلدُّنۡيَا وَٱسۡتَمۡتَعۡتُم بِهَا فَٱلۡيَوۡمَ تُجۡزَوۡنَ عَذَابَ ٱلۡهُونِ بِمَا كُنتُمۡ تَسۡتَكۡبِرُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَبِمَا كُنتُمۡ تَفۡسُقُونَ٢٠﴾ [الأحقاف: 20]: «و روزی که کافران را بر آتش عرضه کنند، (و به آنها گفته شود:) در زندگی دنیا (نعمتهای) پاکیزه (و لذتهای) خود را از بین بردید و از آنها بهرهمند شدید، پس (ای کافران) امروز به عذاب خوار کننده پاداشتان میدهند، (و این) به (خاطر) گردن کشی (و استکباری) که به ناحق در زمین میکردید، و به (خاطر) نافرمانی (و گناهانی) که انجام میدادید است».
2- الله تعالی میفرماید: ﴿أَفَمَن كَانَ مُؤۡمِنٗا كَمَن كَانَ فَاسِقٗاۚ لَّا يَسۡتَوُۥنَ١٨ أَمَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَلَهُمۡ جَنَّٰتُ ٱلۡمَأۡوَىٰ نُزُلَۢا بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ١٩ وَأَمَّا ٱلَّذِينَ فَسَقُواْ فَمَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُۖ كُلَّمَآ أَرَادُوٓاْ أَن يَخۡرُجُواْ مِنۡهَآ أُعِيدُواْ فِيهَا وَقِيلَ لَهُمۡ ذُوقُواْ عَذَابَ ٱلنَّارِ ٱلَّذِي كُنتُم بِهِۦ تُكَذِّبُونَ٢٠﴾ [السجدة: 18-20]: «آیا کسیکه مؤمن است، همچون کسی است که فاسق است؟! (نه) هرگز برابر نیستند. اما کسانیکه ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، برای آنها باغهای بهشت جاویدان خواهد بود، (این) محل پذیرایی (از آنها) است؛ به پاداش آنچه که انجام میدادند. و اما کسانیکه فاسق(کافر) شدند، جایگاهشان آتش (دوزخ) است، هرگاه که بخواهند از آن خارج شوند، به آن باز گردانده میشوند، و به آنها گفته میشود: بچشید عذاب آتشی را که آن را تکذیب میکردید».
3- الله تعالی میفرماید: ﴿فَٱعۡبُدُواْ مَا شِئۡتُم مِّن دُونِهِۦۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَأَهۡلِيهِمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۗ أَلَا ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡخُسۡرَانُ ٱلۡمُبِينُ١٥ لَهُم مِّن فَوۡقِهِمۡ ظُلَلٞ مِّنَ ٱلنَّارِ وَمِن تَحۡتِهِمۡ ظُلَلٞۚ ذَٰلِكَ يُخَوِّفُ ٱللَّهُ بِهِۦ عِبَادَهُۥۚ يَٰعِبَادِ فَٱتَّقُونِ١٦﴾ [الزمر: 15-16]: «پس شما هرچه را که میخواهید غیر از او(الله) عبادت کنید. بگو: «قطعاً زیانکاران (واقعی) کسانیاند که خود و خاندانشان را در روز قیامت از دست دادهاند، آگاه باشید این همان زیان آشکار است. برای آنها از بالای (سر)شان سایبانهایی از آتش، و در زیر (پای)شان (نیز) سایبانهایی است، این (چیزی) است که الله با آن بندگانش را میترساند، ای بندگان من! فقط از من بترسید».
الله از مؤمنان جان و مالشان را خریده و برابر به آنها وعدهی بهشت داده است، بنابراین بر هر فرد مسلمان لازم است که اوقات عمر خود را همانند رسول الله بگذراند، فرایض الهی را ادا کند .. در هر حال و هر روز به دستورات پروردگارش پایبند باشد .. در هنگام وضو گرفتن، خوردن، خوابیدن و دیگر کارها و برنامههای زندگی .. و بخش اندکی از عمر خود را نیز برای به دست آوردن نیازهای زندگیاش صرف نماید و بیشتر اوقات خود را در دعوت مردم به سوی الله بگذراند تا فقط پروردگار خود را که یکتا است و هیچ شریکی ندارد، عبادت کنند و عقیدهیشان صحیح و موحد شوند. و همین که از دعوت فراغت یافت یا شرایطی فراهم نشد که کسی را دعوت دهد، علم یاد بگیرد یا به کسی از مسلمانان احکام دین را بیاموزد. اگر از یادگیری و آموزش به دیگران فراغت یافت یا کسی را برای این کار نیافت، سعی کند به برادران مسلمانش خدمت کند و نیازهایشان را بر طرف و در کارهای نیک و تقوا همکاری نماید. اگر از این کار هم فراغت یافت یا چنین شرایطی هم برایش فراهم نشد، نمازهای مستحبی مانند نمازهای مطلق سنت (نه سنت راتبه) بخواند، قرآن تلاوت کند، ذکر نماید و .. دیگر عبادتها و اعمال نیک .. و به همین صورت در هر حال، هرکاری را که به مردم منفعت بیشتری دارد اولویت دهد ..
الله تعالی میفرماید: ﴿وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ يَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَيُطِيعُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ سَيَرۡحَمُهُمُ ٱللَّهُۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٞ٧١﴾ [التوبة: 71]: «و مردان مؤمن و زنان مؤمن دوستان (و یاور) یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر میکنند، و نماز را بر پا میدارند، و زکات را میپردازند، و الله و پیامبرش را اطاعت میکنند، اینانند که الله به زودی آنها را مورد رحمت قرار میدهد، قطعا الله عزیز حکیم است».
الله تعالی به هرکسیکه این طور پایبند و متعهد باشد، وعدهی کامیابی بزرگ را داده است و میفرماید: ﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَا وَمَسَٰكِنَ طَيِّبَةٗ فِي جَنَّٰتِ عَدۡنٖۚ وَرِضۡوَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِ أَكۡبَرُۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ٧٢﴾ [التوبة: 72]: «الله به مردان مؤمن و زنان مؤمن، باغهایی (از بهشت) وعده داده که نهرها از زیر (درختان) آن جاری است، جاودانه در آن خواهند ماند، و (نیز) خانههای پاکیزهای در بهشتهای جاوید (نصیبشان فرموده) و خشنودی الله (از همه اینها) برتر است، این همان کامیابی بزرگ است».
مردم با هم متفاوت هستند و بر اساس تفاوتهایی که از اختلاف در مدارک و اعمالشان، با هم دارند، برنامهی دعوتشان به شرح ذیل متفاوت است:
اول: کسانیکه در ایمانشان نقص و ایراد وجود دارد و از احکام شرعی بیخبرند؛
در برابر آزارهای چنین افراد باید صبر کنیم و آنها را با حکمت و پند نیکو دعوت دهیم و با نرمی کامل و آرامی مسایل دین را آموزش میدهیم و محبت آنها را راهنمایی میکنیم. همانطور که رسول الله با آن صحرا نشین رفتار نمود؛
انس بن مالک روایت میکند که با رسول الله صل الله علیه و آله و سلم در مسجد بودیم که صحرانشینی آمد و سپس برخواست و در مسجد ادرار نمود. اصحاب پیامبر صل الله علیه و آله و سلم گفتند: نکن! نکن! پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (ادرارش را قطع نکنید، او را به حال خودش بگذرانید). او را به حال خودش گذاشتند تا ادرار کرد. سپس رسول الله صل الله علیه و آله و سلم او را صدا زد و به او فرمود: (چیزهایی مانند ادرار و نجاست شایستهی این مساجد نیست؛ بلکه این مساجد برای ذکر الله متعال و نماز خواندن و تلاوت قرآن ساخته شدهاند). یا همان سخنی که رسول الله فرمود. سپس دستور داد یکی از اصحاب دلوی آب آورد و بر جایی که ادرار کرده بود، ریخت).[10]
دوم: کسانیکه ایمانشان ضعیف است اما از احکام شرعی اطلاع دارد؛ چنین افرادی را با حکمت و پند نیکو حق را که موافق عقل و فطرت است، دعوت میدهیم تا بر ایمانش افزوده شود و پروردگارش را اطاعت کند و از گناهانش توبه کند.
ابوامامه رضی الله عنه روایت میکند که: جوانى نزد پیامبر آمد وگفت: اى پیامبر به من اجازه زنا بده، اهل مجلس به او خیره شدند و او را توبیخ کردند و گفتند: ساکت ساکت، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: «نزدیک بیا»، نزدیک آمد، فرمود: «آیا آن را براى مادرت دوست دارى؟» گفت: نه، به الله سوگند، الله مرا فدایت گرداند، فرمود: «مردم هم این را براى مادران خویش دوست نمىدارند»، باز فرمود: «آیا آن را براى دخترت دوست دارى؟» گفت: نه، به الله سوگند، اى پیامبر، الله مرا فدایت گرداند، فرمود: «مردم هم آن را براى دختران خود دوست نمىدارند»، فرمود: «آیا آن را براى خواهرت دوست مىدارى؟» گفت: نه، به الله سوگند، اى پیامبر، الله مرا فدایت گرداند، فرمود: «مردم هم آن را براى خواهرانشان دوست نمىدارند»، فرمود: «آیا آن را براى عمهات دوست دارى؟» گفت: نه، به الله سوگند، اى پیامبر، الله مرا فدایت گرداند، فرمود: «و مردم هم آن را براى عمههاىشان دوست نمىدارند»، فرمود: «آیا آن را براى خالهات دوست مىدارى» گفت: نه، اى پیامبر، الله مرا فدایت گرداند، فرمود: «و مردم هم آن را براى خالههاى خود دوست نمىدارند». راوى مىگوید: آنگاه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم دستش را بر وى گذاشت و فرمود: «الهی! گناهش را ببخش، قلبش را پاک کن و شرمگاهش را حفظ فرما»، مىگوید: از آن به بعد، آن جوان به هیچ نامحرمی نگاه نمىکرد.[11]
سوم: کسانیکه ایمان قوی دارند اما از احکام شرعی اطلاع درستی ندارد:
چنین افرادی را با شرح و توضیح احکام شرعی و خطر گرفتار شدن به دام گناهان و خودداری فوری از منکری که به دام آن گرفتار شده باشد، دعوت میدهیم و این افراد چون عقیدهی صحیح دارند، احکامی را که نمیدانند، قبول میکنند.
ابن عباس رضی الله عنهما روایت میکند که: پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در دست مردی انگشتری طلا دید، آن را از انگشتش درآورد و دور انداخت و فرمود: (یکی از شما تکهای آتش بر میدارد و در دست خود میکند؟!)؛ وقتی پیامبر صل الله علیه و آله و سلم تشریف بردند، به آن مرد گفتند: انگشترت را بردار و از آن استفاده کن (بفروش)، گفت: نه، بالله سوگند، هرگز چیزی را که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم دور انداخته است، برنمیدارم).[12]
چهارم: کسانیکه ایمان قوی و از احکام شرعی آگاهی دارند:
چنین افرادی عذری ندارند، به همین دلیل باید با قدرت و محکم جلوی آنها گرفته شود تا در گناه کردن برای دیگران الگو نشوند. همانطور که رسول الله صل الله علیه و آله و سلم پنجاه شب با آن سه نفری که بدون عذر معتبر با ایمان قوی و آگاهی از احکام شرعی، به جنگ تبوک شرکت نکرده بودند، قطع رابطه نمود و به مردم نیز دستور داد که با آنها قطع رابطه کنند، تا الله توبهی آنها را قبول نمود و آن سه نفر عبارتند از هلال بن امیه، مرارة بن ربیع و کعب بن مالک و داستان آنها مفصل است.
الله تعالی میفرماید: ﴿وَعَلَى ٱلثَّلَٰثَةِ ٱلَّذِينَ خُلِّفُواْ حَتَّىٰٓ إِذَا ضَاقَتۡ عَلَيۡهِمُ ٱلۡأَرۡضُ بِمَا رَحُبَتۡ وَضَاقَتۡ عَلَيۡهِمۡ أَنفُسُهُمۡ وَظَنُّوٓاْ أَن لَّا مَلۡجَأَ مِنَ ٱللَّهِ إِلَّآ إِلَيۡهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيۡهِمۡ لِيَتُوبُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ١١٨﴾ [التوبة: 118]: «و به آن سه نفری که (از جنگ تبوک) تخلف نمودند، (لطف و احسان نمود)؛ تا آنگاه که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد، و جان به لب شدند، و دانستند که پناه گاهی از الله جز به سوی او نیست، سپس رحمت خود را شامل حال آنها نمود، تا توبه کنند (و توبهی آنها را پذیرفت) قطعا الله است که توبه پذیر مهربان است».
پنجم: کسانیکه از ایمان و عقیدهی صحیح و احکام بیاطلاع هستند:
چنین افرادی را به عقیدهی صحیح با دعوت به اینکه معبود بر حقی جز الله نیست و عقیدهی صحیح در مورد اسماء و صفات الله و عدهها، وعیدها، نشانهها و نعمتهای الهی دعوت میدهیم و عظمت و قدرت الله را برایش شرح میدهیم و به آنها میفهمانیم که آفرینش و امر از آن اوست. بعد از آن که عقیدهاش صحیح گردید و مسایل ایمانی در قلبش جای گرفت، احکام شرعی نماز و زکات و .. را به صورت تدریجی به آنها آموزش میدهیم.
1- الله تعالی میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰكَ شَٰهِدٗا وَمُبَشِّرٗا وَنَذِيرٗا٤٥ وَدَاعِيًا إِلَى ٱللَّهِ بِإِذۡنِهِۦ وَسِرَاجٗا مُّنِيرٗا٤٦ وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ فَضۡلٗا كَبِيرٗا٤٧﴾ [الأحزاب: 45-47]: «ای پیامبر! ما تو را شاهد، و بشارت دهنده و بیم دهنده فرستادیم. و دعوت کننده به سوی الله به فرمان او، و چراغی روشنی بخش قرار دادیم و مؤمنان را بشارت ده که برای آنها از سوی الله فضل بزرگی است».
2- ابن عباس رضی الله عنهما روایت میکند که معاذ بن جبل رضی الله عنه گفت: پیامبر صل الله علیه و آله و سلم زمانی که مرا به یمن فرستاد، فرمود: «تو نزد قومی میروی که اهل کتاب هستند؛ آنان را به گفتن لا اله الا الله و اینکه من فرستادهی الله هستم، دعوت کن و چون شهادتین را گفتند، به آنها خبر بده که الله در هر شبانه روز، پنج نماز بر آنان فرض کرده است؛ اگر پذیرفتند، به آنها اعلام کن که الله زکات را در اموالشان بر آنان فرض نموده که از ثروتمندان ایشان گرفته و به فقیرانشان داده میشود. اگر این فرمان را پذیرفتند، از گرفتن بهترین اموال آنها (به عنوان زکات) بپرهیز و از دعای مظلوم بترس؛ زیرا هیچ حجابی، میان الله و دعای مظلوم وجود ندارد).[13]
اعمال نیکی کافر قبل از مسلمان شدن
1- وقتی فرد کافری مسلمان شود و به نحو احسن به احکام اسلامی پایبندی کند. گناهانش بخشیده میشود. الله تعالی میفرماید: ﴿قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِن يَنتَهُواْ يُغۡفَرۡ لَهُم مَّا قَدۡ سَلَفَ وَإِن يَعُودُواْ فَقَدۡ مَضَتۡ سُنَّتُ ٱلۡأَوَّلِينَ٣٨﴾ [الأنفال: 38]: «(ای پیامبر!) به کسانیکه کافر شدند بگو: اگر (از کفر و دشمنی) دست بر دارند، گناهان گذشتههایشان آمرزیده میشود، و اگر (به کفر) بازگردند، به یقین که روش [نابودی] پیشینیان گذشته است».
2- اعمال خیری که فرد کافر انجام داده است، بعد اسلام آوردن به خاطر آن پاداش دریافت خواهد نمود.
حکیم بن حزام گوید: گفتم: (ای رسول الله! آیا کارهاى خوبى که به منظور عبادت در زمان جاهلیت انجام دادهام اجر و پاداشى دارد؟ پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: آرى، همراه با کارهاى خوبى که قبلاً انجام دادهاى مسلمان شدهاى).[14]
3- هرکس مسلمان شود و گناه کند به گناهان اول و آخرش مجازات خواهد شد.
پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: (هرکس در اسلام، (با عقیدهی توحید و اخلاص) نیکوکاری کند، به خاطر گناهانی که در دوران جاهلیت، انجام داده است، مؤاخذه نمیشود. و هرکس، در اسلام، بدی کند (مرتکب کفر، شرک شود) با گناهان اول و آخرش مجازات خواهد شد).[15]
کسیکه مردم را دعوت میدهد، الله او را پرورش میدهد و با خوشیها و تلخیها، قبول کردنها و رد کردنها، آزمایش میکند. بنابراین برخی از مردم او را تأیید و یاری میکنند .. برخی او را طرد و مسخره میکنند .. اما عاقبت از آن دعوتگر خواهد بود.
به این ترتیب دعوتگر با دو وضعیت روبر خواهد شد:
اول: وضعیت پذیرش و استقبال مردم از او؛ همانطور که مردم در مدینه از رسول الله صل الله علیه و آله و سلم استقبال کردند.
دوم: وضعیت رد و مخالفت مردم؛ همانطور که مردم در طائف با رسول الله صل الله علیه و آله و سلم رفتار کردند. این بدان سبب است که گاهی الله دعوتگر را تربیت میکند و گاهی به وسیلهی او دیگران را تربیت میکند.
باید توجه داشت که حالت قبول و پذیرش مردم برای دعوتگر سختتر و خطرناکتر است؛ زیرابسی اوقات مغرور میشود و گاهی پُستها و مقامهایی به او پیشنهاد میشود، همین که قبول کند، مسیر هلاکت و نابودی را در پیش میگیرد، به جز کسانیکه رحمت الهی شامل حالشان شود و الله از آنها حمایت کند .. در چنین حالتی است که شیطان دعوتگر را از دین میدزدد و به دنیا و امکانات رفاهی و پستهای دنیوی سرگرمش میکند تا جایی که از دین و دینداری باز میماند.
اما وضعیت مخالفت و بیتوجهی مردم، سختتر و تحملش برای دعوتگر مشکلتر است؛ زیرادر این حالت است که دعوتگر بیشتر به الله روی میآورد و متوجه او تعالی میشود و با الله ارتباط برقرار میکند، این موجب میشود که الله دعوتگر را یاری کند، همانطور که این حالت به رسول الله صل الله علیه و آله و سلم در طائف پیش آمد، آنگاه که مردم طائف او را طرد کردند و با خشونت تمام آزارش دادند، الله او را با جبرئیل و فرشتهکوهها حمایت کرد و سپس ورودش به مکه را فراهم و آسان نمود و در پی آن پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را به معراج برد و سپس شرایط فراهم شد و به مدینه هجرت نمود و در ادامه اسلام قدرت یافت تا جایی که مردم گروه گروه مسلمان میشدند.
پیامبر گاهی برای نابودی مشرکین دعا میکرد .. و گاهی دعا میکرد که الله آنها را هدایت کند.
اول: در هنگام قدرت نمایی مخالفین و شدت آزارها و ایجاد مانع بر سر راه ورد مردم به دین الله، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم برای نابودیشان دعا میکرد. همانطور که در جنگ خندق وقتی مسلمانان را چنان تحت فشار قرار دادند که نتوانستند نماز بخوانند، برای نابودیشان دعا کرد. على رضی الله عنه میگوید: (به هنگام جنگ احزاب (که طوایف عرب براى جنگ با پیامبر صل الله علیه و آله و سلم و نابودى اسلام مدینه را محاصره کرده بودند) پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود: الله خانهها و قبرهایشان را پر از آتش کند، که ما را از خواندن نماز وسطى (عصر) تا غروب خورشید باز داشتند).[16]
دوم: در هنگامیکه امید میرفت مسلمان شوند و دلهایشان برای پذیرش دین نرم شود، برای هدایتشان دعا میکرد.
ابوهریره رضی الله عنه میگوید: (طفیل بن عمرو دوسی و یارانش نزد پیامبر صل الله علیه و آله و سلم آمدند و گفتند: ای رسول الله! طایفه دوس، عصیان کردند و کفر ورزیدند. آنان را نفرین کن. مردم گمان کردند که (با نفرین رسول الله صل الله علیه و آله و سلم دوس، نابود خواهد شد. رسول الله صل الله علیه و آله و سلم (بر خلاف انتظار آنها) دعای خیر کرد و فرمود: «الهی! دوس را هدایت کن و آنها را بیاور).[17]
دعوتگر اسلام را به کفار پیشنهاد کند اگر گفتند اسلام را به شرطی قبول میکنیم که نماز نمیخوانیم یا زکات نمیدهیم و .. از این افراد اسلام آوردنشان را قبول میکنیم؛ زیرامصلحت ایجاب میکند که موقتا اسلام ناقصشان را قبول کنیم به امید آن که بعدا تکمیل شود و این از کفر محض فرد بهتر است.
و رسول الله صل الله علیه و آله و سلم از تمام کسانیکه قصد پذیرش اسلام را فقط با گفتن شهادتین داشتند، قبول میکرد و با همین اقرار به شهادتین از کشتن فرد خودداری میکردند تا بعد از آن که لذت ایمان را میچشید، اسلام آوردن با انجام دستورات الله و خودداری از آنچه الله منع کرده بود، برایش فراهم میگردید.
[برادران و خواهران دعوتگر!] ما باید دل فرد کافر را بر اسلام به دست آوریم و به آنچه از اسلام قبول میکند، قناعت کنیم؛ زیرااز حقیقت اسلام بیخبر است و برخی احکام اسلام که از حکمت و فلسفهی آنها اطلاع ندارد، برایش سخت و سنگین خواهد بود. لذا وقتی اسلام را بپذیرد و با مسلمانان نشست و برخاست نماید، مسایل دین را یاد بگیرد، ایمانش تقویت خواهد شد و لذت ایمان را خواهد چشید و حتی از برخی مسلمانان - همانطور که در گذشته و حال ثابت شده - اسلام را بیشتر دوست دارند و متعهدترند.
1- ابن عباس رضی الله عنهما روایت میکند که معاذ بن جبل رضی الله عنه گفت: پیامبر صل الله علیه و آله و سلم زمانی که مرا به یمن فرستاد فرمود: «تو نزد قومی میروی که اهل کتاب هستند؛ آنان را به گفتن لا اله الا الله و اینکه من پیامبر الله هستم، دعوت کن و چون شهادتین را گفتند، به آنها خبر بده که الله در هر شبانه روز، پنج نماز بر آنان فرض کرده است؛ اگر پذیرفتند، به آنها اعلام کن که الله زکات را در اموالشان بر آنان فرض نموده که از ثروتمندانشان گرفته و به فقیرانشان داده میشود. اگر این فرمان را پذیرفتند، از گرفتن بهترین اموال آنها (به عنوان زکات) بپرهیز و از دعای مظلوم بترس؛ زیرا هیچ حجابی، میان الله و دعای مظلوم وجود ندارد).[18]
2- نصر بن عاصم لیثی از مردی از قبیلهی خود روایت میکند که نزد پیامبر صل الله علیه و آله و سلم رفت و مسلمان شد به شرط اینکه فقط در هر شبانه روز دو بار نماز بخواند، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم از او قبول کرد.[19]
3- وهب بن منبه میگوید: جابر بن عبدالله رضی الله عنه در مورد چگونگی وضعیت ثقیف به هنگام بیعت، سؤال کردم. گفت: (آنها بر پیامبر صل الله علیه و آله و سلم شرط قرار دادند که صدقه (زکات) و جهاد بر آنها واجب نباشد. و از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم شنیدم که میگفت: بعد از آن که مسلمان شوند، بزودی زکات خواهند داد و بزودی در جهاد نیز شرکت میکنند).[20]
دعوتگران در این زمان دستهها مختلفی هستند:
اول: کسانی هستند که تحت تأثیر اخلاق یکی از دعوتگران، مردم را به سوی الله دعوت میدهند و همین که با آن دعوتگر اختلافی پیدا کنند و بینشان مشکلی پیش آید، دعوت را رها و با دعوتگران مخالفت و حتی دشمنی میکنند، چنین افرادی را الله به خاطر ایرادی که در نیتش وجود داشته از مسیر دعوت برگردانده است.
دوم: کسانی هستند که حل مشکلات و رسیدن به اهداف خود را در دعوت میبینند اما همین که وضعشان خوب شود و امکانات رفاهی و مادیشان زیاد و پول دار شوند، به دنیا سرگرم میشوند و دعوت را رها میکنند. چنین افرادی را الله از مسیر دعوت به خاطر ناقص بودن هدفشان، بر میگرداند.
سوم: کسانی هستند که مسیر دعوت به سوی الله را به خاطر خوبیها و ثوابهایی که دارد، انتخاب میکنند، این افراد در دعوت به خودشان توجه دارند و به کسان دیگر توجه ندارند، این افراد اگر ثواب و نیکیها را در غیر دعوت بیشتر و راحتتر بیابند، دعوت به سوی الله را رها میکنند.
چهارم: کسانی هستند که به این هدف دعوت میدهند که دستور الله است و اینها را عبادت میکنند؛ زیرافرمان الهی است و مردم را به سوی الله دعوت میدهند؛ زیرادستور الله است، اینها در دعوت هدفِ کاملا درستی دارند، به همین دلیل الله نیز اینها را در مسیر دعوت ثابت قدم میدارد و یاری میکند و اینها را برای اجرای دستورات الهی فارغ میگرداند تا به سوی الله مردم را دعوت دهند. آری، این دعوتگران در ارزشمندترین مقامها و در بالاترین درجات قرار دارند.
1- الله تعالی میفرماید: ﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ حُنَفَآءَ وَيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُواْ ٱلزَّكَوٰةَۚ وَذَٰلِكَ دِينُ ٱلۡقَيِّمَةِ٥﴾ [البینة: 5]: «و آنان فرمان نیافتند جز اینکه فقط الله را عبادت کنند، درحالیکه دین خود را برای او خالص گردانند (و از شرک و بت پرستی) به توحید (و دین ابراهیم) روی آورند. و نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند و این است آیین راستین و مستقیم).
2- الله تعالی میفرماید: ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ فَمَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡيَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا يُشۡرِكۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا١١٠﴾ [الکهف: 110]: «(ای پیامبر!) بگو: من فقط بشری هستم مثل شما، (امتیاز من این است که) به من وحی میشود، که تنها معبودتان، معبود یگانه است، پس هرکس به ملاقات پروردگارش امید دارد، باید کار شایسته انجام دهد، و هیچکس را در عبادت پروردگارش شریک نگرداند».
[1]. صحیح: ترمذی (ش:2910).
[2]. متفق علیه: بخاری (ش:67) و این متن صحیح بخاری است. و مسلم (ش:1679).
[3]. بخاری (ش:3461).
[4]. متفق علیه: بخاری (ش:25) و این متن بخاری است و مسلم(ش:22).
[5]. مسلم (ش:2674).
[6]. مسلم (ش:1631).
[7]. متفق علیه: بخاری (ش:71) و مسلم در کتاب الإماره (ش: 1037) و این متن مسلم است.
[8]. بخاری (ش:3461).
[9]. مسلم (ش:49).
[10]. متفق علیه: بخاری (ش:219) و مسلم (ش:285) و این متن مسلم است.
[11]. صحیح: احمد (ش:22564).
[12]. مسلم (ش:2090).
[13]. متفق علیه: بخاری (ش:1458) و مسلم (ش:19)، و این متن مسلم است.
[14]. متفق علیه: بخاری (ش:1436) و مسلم (ش:123) و این متن مسلم است.
[15]. متفق علیه: بخاری (ش:6921) و مسلم (ش:120).
[16]. متفق علیه: بخاری (ش:2931) و این متن بخاری است و مسلم(ش:627).
[17]. متفق علیه: بخاری (ش:2937) و مسلم (ش:2524) و این مسلم است.
[18]. متفق علیه: بخاری (ش:1458) و مسلم (ش:19) و این متن مسلم است.
[19]. صحیح: احمد (ش:20287).
[20]. صحیح: ابوداود (ش:3025).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر