فقهای شیعه بر این امر اجماع دارند که هر کسی شهادت سوم را به قصد ورود بر زبان براند، عمل محرمی انجام داده است.
سید مرتضی که از علمای بزرگ شیعه بوده و در قرن پنجم هجری میزیسته است میگوید: هر کسی که در اذان نمازها (أشهد أن علي ولي الله) بگوید مرتکب عمل حرامی شده است. از رای ایشان میتوان اینگونه نتیجه گرفت که شهادت سوم، بعد از غیبت کبری وارد اذان شده، اما به صورت رسمی در صحنه جریانات مذهبی ظهور نکرده است. تا اینکه شاه اسماعیل صفوی ایران را وارد تشیع نمود، و به موذنان دستور داد که شهادت سوم را در جملات اذان داخل کنند. و این چنین بود که مقام و مکان ثابت خلافت، پس از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم به امام علی اعطا گردید. و از آن زمان تا کنون تمامی مساجد شیعه در شرق و غرب کره ی زمین، بدون استثنا بر راه ترسیم شده توسط شاه اسماعیل صفوی گام بر میدارند.
و غریبتر از همه این که فقهای ما -خدا آنها را ببخشد- بر این امر اجماع دارند که این شهادت سوم در زمانی متاخر وارد اذان شده، و تا قرن چهارم هجری هیچ معروفیتی نداشته است و بر این امر نیز اجماع دارند که اگر امام علی زنده بود و نام خود را در اذان نمازها میشنید، بر گوینده این جمله حد شرعی را اجرا مینمود.
و با همه اینها هیچکدام از فقهای ما ذکر این شهادت سوم را منع ننموده، و حتی در مقابل اقلیتی که در رد این بدعت سخن گفتهاند به معارضه برخاسته، و به آنان تهمت خروج از تشیع و برائت از علی و فرزندانش را زدند و حتی آنان را در مقابل عوام و جاهلان سر افکنده نمودند.
در اینجاست که آن تعصب کور که قلب بعضى از فقهاء و حتی جاهلان را سیاه نموده است بر ملا شده و دستهای آنان را به یکدیگر پیوند میدهد.
به راستی که از مجادله و بحث با فقهاء در این مسئله خسته شدهام چون در پاسخ به این مسئله همواره جوابهایی آماده دارند که در طی قرنهای مدید برای آنان به صورت عادت در آمده است. آنان میگویند که شهادت سوم، جزیی از نماز نیست تا باعث فساد آن گردد. پس به همین دلیل اضافه کردن آن به نماز هیچ اشکالی ندارد.
به آنان گفتم که مسئله این نیست که آیا شهادت سوم جزیی از نماز است یا نه، بلکه موضوع بسیار خطرناکتر از این حرفهاست. چون اذان، حاوی صیغه و جملاتی است که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم بر آن اقرار نمودهاند. پس این جملات به صورت سنتی وقف شده در آمدهاند که هرگز نمیتوان بر آن اضافه و یا از آن کم نمود. حتی اگر کلماتی اضافی دارای مصداقی درست و صحیح باشند.
سپس گفتند شهادت سوم به صورت شعاری برای شیعه در آمده است.
به آنان گفتیم: شعار اسلام بسیار مهمتر از شعار تشیع است. و آیا شیعه و اسلام دو امر متفاوتند، تا شیعه به شعاری مخصوص به خود احتیاج داشته باشد؟
و در اینجا خواستند که مسئولیت را به گردن دیگران بیاندازند و گفتند: ما نمیتوانیم از شیعه بخواهیم تا از ذکر شهادت سوم دست بردارند، چون این امر به صورت جزیی از کیان تشیع در آمده و همانند رابطه و وابستگی طفل به پستان مادرش، آنان نیز به این جمله انس گرفتهاند، و اگر چیزی بگوییم کلام ما بیهوده خواهد بود.
به آنها گفتیم: اگر همه شما بر یک رای جمع شده و حکم خداوند را با صراحت و شجاعت بیان کنید، همه از شما پیروی میکنند. از این گذشته واجب شما بیان حکم خداوند است، و نه به اجرا گذاردن آن.
باز گفتند: خلیفه عمر ابن الخطاب، جمله (حي علی خیر العمل) را از اذان برداشته، و به جای آن، (الصلاة خير من النوم) را جایگزین آن کرد.
گفتیم: اولاً جوابهای ضد و نقیض دردی را دوا نمیکند. در ثانی، حتی اگر این مسئله که شما میگویید درست باشد، چرا امام علی در عهد خلافتش به آن اقرار ننموده، و امر به تبدیل آن جمله نداده است؟ در منطق شما، عمل امام، حجت و دلیل درست بودن این جمله است. ثالثا: شما بر این مسئله اجماع دارید که شهادت سوم در عهد رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم ، و ائمه، در جملات اذان وجود نداشته، و در وقتی متاخر به آن اضافه شده است.
اما عبارت (الصلاة خير من النوم) امری است اختلافی، چون همه فرقههای اسلامی به جز شیعه بر این عقیدهاند که این عبارت در عهد حضرت رسول صل الله علیه و آله و سلم وارد شده است. اما شیعه این عبارت را به خلیفه عمر ابن الخطاب نسبت میدهد. پس بین یک مسئله اجماعی که مورد تایید همه بوده، و یک مسئله اختلافی که آراء مختلف و ضد و نقیضی در مورد آن صادر شده است، فرق زیادی وجود دارد.
من کوچکترین شکی ندارم که (شهادت سوم) که هم اکنون به عنوان جزیی از اذان نمازها مطرح میشود، از عمل فردی گذشته، و شکلی عاطفی، اجتماعی، و مذهبی به خود گرفته است، که تغییر آن هرگز کار آسانی نیست. حال آنکه در منطقه نیز دولتی مذهبی وجود دارد که عواطف مذهبی را رشد داده، و از آن در جدال سیاستش با کشورهای منطقه که اکثر آنها سنی نشیناند استفاده میکند، به همین علت روند تصحیح در داخل ایران، همانند مسائل اصلاحی دیگر، با مشکلات زیادی روبرو میشود.
شاید روزی بیاید که نظام تندرو جمهوری ایران تغییر یافته، و جای آن را نظام معتدلی بگیرد که هدفش وحدت مسلمانان و مصلحت اسلام باشد. آنگاه است که ندای تصحیح به نرمی تمام در دلها مینشیند، و حتی شهادت سوم نیز براحتی تصحیح میگردد. اما در حال حاضر باید از شیعیان موجود در اماکن دیگر جهان، که ندای تصحیح به گوش آنها میرسد، بخواهیم که در راه بازگشت به اذانی که در عهد رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم و امام علی و ائمه شیعه شایع بود کوشش کنند این مسئولیت بر گردن طبقه بیدار و روشنفکر از فرزندان شیعه است، تا نقش خود را در اصلاح و تصحیح مذهبشان بخوبی و زیبایی هر چه تمامتر بازی کنند.
و بار دیگر مایوسانه از فقهایمان دعوت میکنم تا در این خندق بلا در صف ما قرار گیرند. چون در حال حاضر آنان در جبهه مخالف این رغبت قرار گرفته، و از شدیدترین مویدان این بدعت و عمل به آن میباشند.
به خدا سوگند که اگر علی زنده بود و نام خود را در جملات اذان مینشیند، بر مسبب و عامل این بدعت حد شرعی اجرا مینمود پس چرا در راه علی عملی را انجام دهیم که او خود به آن راضی نیست؟
و بار دیگر از شیعه میخواهیم که در روند حرکت تصحیح خود به اذانی که بلال حبشی در مسجد رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم و در حضور او و اصحابش، که علی نیز جزو آنان بود، سر میداد باز گردد. آنان باید از موذنین مساجد بخواهد که به این امر ملزم گردند. چون در این صورت است که این اذان راه خود را به دور دست باز نموده و همانگونه که از قبل وارد خانه علی و زهرا شده بود، به درون خانههای شیعیان راه پیدا میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر