توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ اسفند ۱۶, دوشنبه

(37) نصوص وارده در مذمت غلو و افراط‌گرایی

 

(37) نصوص وارده در مذمت غلو و افراط‌گرایی

در درس گذشته پیرامون تاریخچۀ غلو و برخی معیار‌های شناخت آن صحبت به عمل آمد، اکنون در درس امروزی برخی آیات وارده در مذمت غلو را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهیم.

الف: آيات و روایات وارده در مذمت غلو و افراط‌گرایی:

خداوند متعال اهل کتاب (یهود و نصارا) را از غلو و افراط‌گرایی منع نموده، فرموده است:

﴿يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِي دِينِكُمۡ وَلَا تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّۚ إِنَّمَا ٱلۡمَسِيحُ عِيسَى ٱبۡنُ مَرۡيَمَ رَسُولُ ٱللَّهِ وَكَلِمَتُهُۥٓ أَلۡقَىٰهَآ إِلَىٰ مَرۡيَمَ وَرُوحٞ مِّنۡهُۖ فَ‍َٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦۖ وَلَا تَقُولُواْ ثَلَٰثَةٌۚ ٱنتَهُواْ خَيۡرٗا لَّكُمۡۚ إِنَّمَا ٱللَّهُ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ سُبۡحَٰنَهُۥٓ أَن يَكُونَ لَهُۥ وَلَدٞۘ لَّهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۗ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ وَكِيلٗا١٧١ [النساء: 171].

«ای اهل کتاب در دین خود غلو کنید (و در بارۀ عیسی راه افراط و تفریط نپوئید) و در بارۀ خدا جز حق مگویید (و او را به اوصاف ناشایستی همچون حلول و اتحاد و اتخاذ همسر و انتخاب فرزند نستایید) بی‌گمان عیسی پسر مریم، فرستاده خدا است (و او یکی از پیغمبر آن است، و پسر خدا نیست آن گونه که شما می‌پندارید) و او کلمۀ خدا (یعنی پدیدۀ فرمان: کن) است که خدا آن را به مریم رساند (و بدین وسیله عیسی را در شکم مریم پروراند) و او دارای روحی است (که) از سوی خدا (به کالبدش دمیده شده است) پس به خدا و پیغمبرانش ایمان بیاورید (و الوهیت را خاص خدا بدانید و هیچ یک از انبیاء را در الوهیت انباز خدا نسازید) و مگویید که (خدا) سه تا است (بلکه خدا یکتا است و جز الله خدای دیگری وجود ندارد. از این سخن پوچ) دست بردارید که به سود شما است. خدا یکی بیش نیست که الله است و حاشا که فرزندی داشته باشد (چگونه به انباز و زن و فرزند نیازی خواهد داشت) و حال آنکه از آن اوست آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است. و کافی است (که تنها) خدا مدبر و کار ساز (مخلوقات خود) باشد».

و همچنان فرموده است:

 ﴿قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِي دِينِكُمۡ غَيۡرَ ٱلۡحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُوٓاْ أَهۡوَآءَ قَوۡمٖ قَدۡ ضَلُّواْ مِن قَبۡلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرٗا وَضَلُّواْ عَن سَوَآءِ ٱلسَّبِيلِ٧٧ [المائدة: 77].

 «بگو: ای اهل کتاب! بناحق در دین خود راه افراط و تفریط مپویید و از اهواء و امیال گروهی که پیش از این گمراه شده‌اند و بسیاری را گمراه کرده‌اند و از راه راست منحرف گشته‌اند پیروی منمایید».

حافظ ابن کثیر در تفسیر این آیت می‌گوید: خداوند اهل کتاب را از غلو و افراط‌گرایی باز داشته است، و این افراط و غلو در نصاری به کثرت وجود دارد طوری‌که ایشان عیسی را از آن مقامی‌که خداوند برایش داده بود که نبوت و پیامبری است بالا برده به درجه الوهیت و خدایی رسانیدند.

 و این غلوا و افراط‌گرایی ایشان نه تنها در مورد شخص عیسی  علیه السلام  بود بلکه در مورد حواریون و پیروان عیسی  علیه السلام  هم همچو عمل‌زشت را مرتکب شدند طوری‌که ایشان حواریون و پیروان عیسی  علیه السلام  را معصوم و بی‌آلایش تصور نموده از آن‌ها در تمام گفتار‌شان حق باشد یا باطل، راست باشد یا دروغ، هدایت باشد یا ضلالت، پیروی نمودند چنانچه خداوند متعال از این عمل زشت ایشان حکایت نموده، فرموده است:

﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ [التوبة: 31].

«یهودیان و نصاری علاوه از خدا علمای دینی و پارسایان خود را هم به خدایی پذیرفته‌اند».

مخاطب این دو آیت در ابتدا طوری‌که علامه ابن عاشور فرموده است: گرچند اهل کتاب (یهود و نصارا) بود، اما منظور از حکایت نمودن آن در قرآن همانا پند و موعظه‌دادن به این امت است تا مانند امت‌های گذشته از غلو و افراط‌گرایی و سایر اسباب و عواملی‌که موجب بر افروختن خشم و غضب الهی می‌گردد، خود داری نمایند[1].

در این دو آیت مبارکه طوری‌که دیده می‌شود از غلو و افراط‌گرایی بصراحت نهی کرده شده است.

علاوه بر این، در آیات متعدد دیگر غلو و افراط‌گرایی را بطور ضمنی مورد نکوهش قرار داده شده است. چنانچه خداوند متعال در دو آیت سورۀ مائده غلو‌کنندگان را کافر خوانده، فرموده است:

﴿لَقَدۡ كَفَرَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡمَسِيحُ ٱبۡنُ مَرۡيَمَۖ وَقَالَ ٱلۡمَسِيحُ يَٰبَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمۡۖ إِنَّهُۥ مَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ أَنصَارٖ٧٢ لَّقَدۡ كَفَرَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ ثَالِثُ ثَلَٰثَةٖۘ وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّآ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۚ و آن لَّمۡ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۡهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ٧٣ [المائدة: 72-73].

«بی‌گمان کسانی کافرند که می‌گویند (خدا در عیسی حلول کرده است) و خدا همان مسیح پسر مریم است (در صورتی‌که خود عیسی گفته است): ای بنی اسرائیل! خدای یگانه‌ای را بپرستید که پروردگار من و پروردگار شما است. بی‌گمان هرکس انبازی برای خدا قرار دهد خدا بهشت را بر او حرام کرده است و جایگاه او آتش دوزخ است. و ستمگاران یار و یاوری ندارند، بی‌گمان کسانی کافرند که می‌گویند: خداوند یکی از سه خدا است (در صورتی) که معبودی جز معبود یگانه وجود ندارد (و خدا یکی بیش نیست) و اگر از آنچه می‌گویند دست نکشند (و از معتقدات باطل خود بر نگردند) به کافران آنان (که بر این اعتقاد باطل ماندگار می‌مانند) عذاب دردناکی خواهد رسید».

و نیز فرموده است:

﴿وَقَالَتِ ٱلۡيَهُودُ عُزَيۡرٌ ٱبۡنُ ٱللَّهِ وَقَالَتِ ٱلنَّصَٰرَى ٱلۡمَسِيحُ ٱبۡنُ ٱللَّهِۖ ذَٰلِكَ قَوۡلُهُم بِأَفۡوَٰهِهِمۡۖ يُضَٰهِ‍ُٔونَ قَوۡلَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبۡلُۚ قَٰتَلَهُمُ ٱللَّهُۖ أَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ٣٠ [التوبة: 30].

«و یهود گفتند عزیر پسر خداست و نصارى گفتند مسیح پسر خداست این سخنى است [باطل] که به زبان مى‏آورند و به گفتار کسانى‌که پیش از این کافر شده‏اند شباهت دارد خدا آنان را بکشد چگونه [از حق] باز گردانده مى‏شوند».

آخرین آیت در مورد نکوهش غلو و افراط‌گرایی این آیت کریمه سورۀ کهف است که خداوند متعال در آن پیامبر و امتش را از دنبال و تعقیب نمودن راه و رسم افراد عناصر غالی و افراطی منع نموده، فرموده است:

﴿وَٱصۡبِرۡ نَفۡسَكَ مَعَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥۖ وَلَا تَعۡدُ عَيۡنَاكَ عَنۡهُمۡ تُرِيدُ زِينَةَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ وَلَا تُطِعۡ مَنۡ أَغۡفَلۡنَا قَلۡبَهُۥ عَن ذِكۡرِنَا وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ وَكَانَ أَمۡرُهُۥ فُرُطٗا٢٨ [الکهف: 28].

«یعنی با کسانی باش که صبحگاهان و شامگاهان خدای خود را می‌پرستند و به فریاد می‌خوانند (و تنها) رضای ذات او را می‌طلبند، و چشمانت از ایشان (به سوی ثروتمندان و قدرتمندان مستکبر) برای جستن زینت حیات دنیوی بر نگردد و از کسی فرمانمبر که (به خاطر دنیا دوستی و آرزو پرستی) دل او را از یاد خود غافل ساخته‌ایم، و او به دنبال آرزوی خود روان گشته است (و پیوسته فرمان یزدان را ترک گفته است) و کار بارش همه افراط و تفریط بوده است».

ب: احادیث وارده در مذمت غلو و افراط‌گرایی:

در سنت و احادیث پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  احادیث و روایات متعددی وجود دارد که پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  امت و پیروانش را از غلو و افراط‌گرایی و همچنان دنبال‌نمودن راه عناصر غالی و افراطی منع فرموده است.

1- امام احمد و نسائی با سند صحیح روایت نموده‌اند که پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  صبحگاه روز مزدلفه عبدالله بن عباس را به چیدن سنگریزه‌ها امر کرده فرمود: «هلُمَّ التقط لی الحصی» «یعنی برایم از زمین سنگریزه‌های را بردار». ابن عباس می‌گوید: من به تاسی از امر پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  به اندازه دانه‌های که توسط انگشتان انداخته میشد از زمین چیدم و برداشتم. پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  بعد از اینکه آن سنگریزه‌ها را بر کف دست خود ماند، فرمود: «بِأَمْثَالِ هَؤُلَاءِ، وَإِيَّاكُمْ وَالْغُلُوَّ فِي الدِّينِ، فَإِنَّمَا أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمُ الْغُلُوُّ فِي الدِّينِ»[2]. «بلی! امثال همین سنگیریزه‌ها را بردارید و از برداشتن و زدن با سنگریزه‌های بزرگ‌تر (که غلو به شمار می‌رود) از غلو و افراط‌گرایی خود داری نمائید، زیرا یکی از اسباب هلاکت امت‌های که قبل از شما بودند، همین غلو و افراط‌گرایی بوده است».

 شیخ الإسلام ابن تیمیۀ می‌گوید: این حکم و فرموده پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  عام بوده شامل تمام انواع غلو و افراط را چه در عقاید باشد یا اعمال، همه را دربر می‌گیرد.

2- از عبدالله بن مسعود  رضی الله عنه  روایت است که پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  فرمودند: «هَلَكَ الْمُتَنَطِّعُونَ قَالَهَا ثَلَاثًا» یعنی: هلاک شوند عناصر سخت‌گیر و افراط‌گرایان. و این جمله دعائیه را پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  سه بار تکرار نمودند.

امام نووی می‌گوید: «هلك الـمتنطعون، أي الـمتعمقون الـمغالون الـمجاوزون الحدود في أقوالهم وأفعالهم»[3]. «منظور از متنطعین کسانی‌اند که بگونه رفتار سختگیرانه را اختیار نموده در گفتار و کردار از حدود مقرره تجاوز می‌کنند».

3- از انس بن مالک  رضی الله عنه  روایت است که پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  فرمودند: «لَا تُشَدِّدُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ فَيُشَدَّدَ عَلَيْكُمْ، فَإِنَّ قَوْمًا شَدَّدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ فَشَدَّدَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ، فَتِلْكَ بَقَايَاهُمْ فِي الصَّوَامِعِ وَالدِّيَارِ ﴿وَرَهۡبَانِيَّةً ٱبۡتَدَعُوهَا مَا كَتَبۡنَٰهَا عَلَيۡهِمۡ[4]. یعنی: «شما بر خویش سختی و تشدد نکنید تا خداوند بر شما سختی نکند زیرا یکتعداد مردم بر خویش سختی ورزیدند خداوند هم بر ایشان سختی نمود که هنوز بقایای ایشان در دیار و صوامع وجود دارد سپس این جزء آیت شریف را تلاوت کردند ﴿وَرَهۡبَانِيَّةً ٱبۡتَدَعُوهَا مَا كَتَبۡنَٰهَا عَلَيۡهِمۡ».

4- انس بن مالک  رضی الله عنه  در یک روایت خود می‌گوید: «وَاصَلَ النَّبِيُّ  صل الله علیه و آله و سلم  آخِرَ الشَّهْرِ، وَوَاصَلَ أُنَاسٌ مِنَ النَّاسِ، فَبَلَغَ النَّبِيَّ  صل الله علیه و آله و سلم  فَقَالَ: لَوْ مُدَّ بِيَ الشَّهْرُ لَوَاصَلْتُ وِصَالًا يَدَعُ المُتَعَمِّقُونَ تَعَمُّقَهُمْ، إِنِّي لَسْتُ مِثْلَكُمْ، إِنِّي أَظَلُّ يُطْعِمُنِي رَبِّي وَيَسْقِينِ»[5]. یعنی: «پیامر  صل الله علیه و آله و سلم  تا آخر ماه روزۀ خود را ادامه دادند یعنی صوم وصال گرفتند و جمعی از مردم هم به تاسی از ایشان در روزه‌شان ادامه دادند. زمانیکه موضوع به سمع پیامبر رسید، فرمود: هرگاه اگر ماه برایم تمدید گردد من هم ورزه‌ام را طوری ادامه می‌دهم که از حد تجاوز کنندگان به ترک تجاوز مجبور خواهند شد. بدانید که من مثل شما نیستم. مرا پروردگارم پیوسته آب و نان می‌دهد».

5- ابن عباس  رضی الله عنه  می‌گوید من از عمر بن الخطاب در حالی‌که بالای منبر خطبه ایراد می‌کرد شنیدم که می‌گفت: من از رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  شنیدم که فرمودند: «لاَ تُطْرُونِي، كَمَا أَطْرَتْ النَّصَارَى ابْنَ مَرْيَمَ، فَإِنَّمَا أَنَا عَبْدُهُ، فَقُولُوا عَبْدُ اللَّهِ، وَرَسُولُهُ»[6]. یعنی: «شما در مورد من از حد تجاوز نکنید طوری‌که نصاری در مورد عیسی پسر مریم از حد تجاوز نمودند، چون من بنده خدایم پس مرا بنده و رسول خدا بگوئید».

ج: غلو و افراط‌گرایی از ديدگاه علماي سلف:

علمای سلف بشمول صحابه و تابعین و تبع تابعین و پیروان ایشان در مذمت و نکوهش غلو گفته‌های دارند که چند نمونۀ آن را میتوان زیر عنوان غلو از دیدگاه علمای سلف ذکر کرد.

1- در سنن ابو داود روایت شده است که روزی خلیفه دوم اسلام عمر بن الخطاب  رضی الله عنه  در ارتباط یکی از انواع غلو عملی و اجتماعی که همانا غلو و افراط در گرفتن مهر است صحبت نموده، فرمود: «أَلَا لَا تُغَالُوا بِصُدُقِ النِّسَاءِ، فَإِنَّهَا لَوْ كَانَتْ مَكْرُمَةً فِي الدُّنْيَا، أَوْ تَقْوَى عِنْدَ اللَّهِ لَكَانَ أَوْلَاكُمْ بِهَا النَّبِيُّ  صل الله علیه و آله و سلم ، مَا أَصْدَقَ رَسُولُ اللَّهِ  صل الله علیه و آله و سلم  امْرَأَةً مِنْ نِسَائِهِ، وَلَا أُصْدِقَتْ امْرَأَةٌ مِنْ بَنَاتِهِ أَكْثَرَ مِنْ ثِنْتَيْ عَشْرَةَ أُوقِيَّةً»[7].

2- و نیز علی بن أبی طالب  رضی الله عنه  از غلو در مورد خودش اخطار داده فرموده است: «يَهْلِكُ فِيَّ رَجُلانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ يُقَرِّظُنِي بِمَا لَيْسَ فِيَّ، وَمُبْغِضٌ يَحْمِلُهُ شَنَآنِي عَلَى أَنْ يَبْهَتَنِي»[8]. «در مورد من دو نفر هلاک می‌گردد. یکی مردی‌که در محبت با من از افراط کار گیرد طوری‌که صفاتی را به من نسبت کند که در من وجود ندارد. دوم: شخصی‌که در بدبینی و عداوت با من افراط ورزد طوری‌که بدبینی‌اش او را به افترا و بهتان وادار سازد».

3- عبد الله بن عباس  رضی الله عنه  در مورد غلو و افراط بنی اسرائیل و موقف ایشان در ارتباط این خواست موسی  علیه السلام  که گاوی را ذبح نمایند می‌گوید: «لو أخذوا أدنی بقرة لاکتفوا بها، ولکنهم شددوا فشُدّد عليهم»[9]. «یعنی از اگر آن‌ها پست‌ترین و پائین‌ترین گاو را ذبح می‌کردند کفایت می‌کرد اما زمانی‌که آن‌ها از تشدد کار گرفتند بر ایشان هم تشدد صورت گرفت».

4- امام أبو جعفر طحاوی در عقیدة طحاویة خود می‌گوید: «وَدِينُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ وَالسَّمَاءِ وَاحِدٌ، وَهُوَ دِينُ الْإِسْلَامِ، وَهُوَ بَيْنَ الْغُلُوِّ وَالتَّقْصِيرِ، وَبَيْنَ التَّشْبِيهِ وَالتَّعْطِيلِ، وَبَيْنَ الْجَبْرِ وَالْقَدَرِ، وَبَيْنَ الْأَمْنِ وَالْإِيَاسِ»[10]. یعنی: «دین خدا در آسمان و زمین یکی است که همانا دین اسلام است، و او در مابین غلو و تقصیر یعنی افراط و تفریط، و تشبیه و تعطیل، و جبر و قدر، و امن و یاس قرار دارد».

5- عالم و دانشمند برجستۀ دیگری بنام ابن عقیل: می‌گوید: مردی از من سوال کرد و گفت: «أنغمس فی الـمـاء مرارا کثيرة وأشك. هل صح لی الغسل أم لا؟ فما تری في ذلك؟».

یعنی من در آب بار بار خودم را در آب فرو می‌برم اما باز هم شک دارم که غسلم صحیح شد یا خیر؟ پس رای شما در مورد چیست؟. ابن عقیل می‌گوید: فقلت له: یا شیخ اذهب، فقد سقطت عنک الصلاة. یعنی من برایش گفتم برو نماز از تو ساقط شده است. او گفت: وکيف؟ یعنی چگونه نماز از من ساقط شده است؟ من برایش گفتم: لأن النبی  صل الله علیه و آله و سلم  قال: «رُفِعَ الْقَلَمُ عَنْ ثَلَاثٍ: عَنِ النَّائِمِ حَتَّى يَسْتَيْقِظَ، وَعَنِ الصَّغِيرِ حَتَّى يَكْبُرَ، وَعَنِ الْمَجْنُونِ حَتَّى يَعْقِلَ أَوْ يُفِيقَ». «یعنی پیامبر  صل الله علیه و آله و سلم  فرمودند: تکلیف و مسئولیت از سه شخص برداشته شده است یکی انسان دیوانه و فاقد هوش و عقل تا اینکه هوشیار گردد. و دوم: شخص بخواب رفته تا اینکه از خوابش بیدار شود و سوم طفل خورد سال تا اینکه به حد برسد. و شکی نیست کسی‌که بار بار در آب خود را فرو می‌برد و باز هم در ترشدنش شک داشته باشد واقعا دیوانه است»[11].

6- شیخ الاسلام ابن قیم می‌گوید: «من کيد الشيطان العجيب أنه يشامّ النفس، حتی يعلم أیّ القوتين تغلب عليها: قوة الإقدام والشجاعة، أم قوة الانکفاف والإحجام والـمهانة؟ وقد اقتطع أکثر الناس إلا أقل القليل فی هذين الواديين، وادی التقصير، ووادی المجاوزة والتعدی والقليل منهم جدا الثابت علی الصراط الذی کان عليه رسول الله  صل الله علیه و آله و سلم  وهو الوسط». «یکی از مکر‌های عجیب و غریب شیطان این است که او در نفس هر انسان میول و رغبات او را مطالعه می‌کند تا ببیند که کدام یکی از این دو نیرو در نفس آن قوی‌تر و بیشتر است و آن دو نیرو عبارت‌اند از نیرو و یا غریزۀ شجاعت و پیشرفت و دوم نیروی عقب نشینی و یک نوع هراس و ترس از پیشروی. و شیطان با استفاده از این مطالعه و بررسی‌اش اکثر مردم را وارد این دو میدان ساخته است یکی میدان تقصیر و کوتاهی، و دیگری میدان تجاوز و افراط‌گرایی. و افراد بسیار کمی وجود دارد که بر آن راه راست و مستقیمی‌که پیامبر آن را برگزیده بود روان باشند».

 

***




[1]- (مقاصد الشریعة ص 60).

[2]- (صحیح) سنن نسائی ص: 268 برقم: 3057.

[3]- (شرح صحیح مسلم 16/220).                    

[4]- (سنن ابی داود 4/276 رقم: 4904) ، کتاب الأدب ، باب في الحسد، مسند أبو یعلی: (حدیث 3694) « با سند حسن» محقق مسند ابو یعلی.

[5]- (صحیح البخاری ص: 85 برقم: 7241).

[6]- (صحیح البخاری ، ص: 167 رقم: ( 3445).

[7]- سنن ابوداود 2106) با سند صحیح ارواء الغلیل(1927).

[8]- مسند احمد 2/468) با سند حسن ظلال الجنة (984).

[9]- (تفسیر ابن کثیر1/110).

[10]- شرح العقیدة الطحاویة 2/786).

[11]- (إغاثة اللهفان 1/136).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...