(42) حقوق دهگانه در آیۀ 36 سورۀ نساء
خداوند متعال میفرماید:
﴿وَٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُشۡرِكُواْ بِهِۦ شَيۡٔٗاۖ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنٗا وَبِذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينِ وَٱلۡجَارِ ذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡجَارِ ٱلۡجُنُبِ وَٱلصَّاحِبِ بِٱلۡجَنۢبِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ مُخۡتَالٗا فَخُورًا٣٦﴾ [النساء: 36].
«و خدا را بپرستید و چیزى را با او شریک مگردانید، و به پدر و مادر احسان کنید و در بارۀ خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و همسایۀ خویش و همسایۀ بیگانه و همنشین و در راه مانده و بردگان خود [نیکى کنید] که خدا کسى را که متکبر و فخرفروش است دوست نمىدارد».
آیۀ فوق یک سلسله حقوق اسلامی- اعم از حق خداوند، و حقوق بندگان و آداب معاشرت را بیان داشته است که شامل توحید و یکتاپرستی، احسان و نیکوکاری با تمام گروههای که مستحق و سزاوار احسان هستند، میباشد.
اگر مردم این آیه را سرمشق زندگی خود قرار بدهند، به سعادت دو جهان نایل میشوند، آری جامعۀ که تنها خدا را پرستش میکند، و با احترام و نیکی با پدر و مادرش رفتار مینماید، خویشاوندان خود را مورد مهر و محبت و احسان قرار میدهد، یتیمانی را که پدرشان را از دست دادهاند، یاور و سرپرستی ندارند، و نیازمند کمک مادی و معنوی و تربیت اخلاقی هستند، تحت پوشش احسان و نیکوکاری خود قرار میدهد، و آنان را نمیگذارد تا در اثر نیاز مادی و یا نبودن تربیت و اخلاق درست دچار انحراف شوند، و همچنان همسایههای نزدیک و دور، همدمان و رفیقان سفر و حضر را مورد توجه قرار میدهد، و نسبت به آنان کمال نیکی و احسان مینماید، مسافر دور افتاده از مال و اولاد و خانه را فراموش نمیکند، و میداند که نیازمند کمک هستند، طبقۀ ضعیف، خدمتگزاران و کنیزان که محرومترین قشر جامعه میباشند از نظر او دور نمیباشند و مشمول عنایت او هستند.
مسلماً چنین جامعه، جامعهای است که سرشار از خیر و برکت، تعاون و همکاری، مهر و محبت، صداقت، امانت و فداکاری و همان جامعۀ است که دانشمندان و فلاسفه بنام مدینۀ فاضله سالها در عالم خیال بدنبال آن بودند، ولی اسلام در نخستین دوران حکومتش آن را تحقق بخشید، و مدینۀ فاضله را در مدینۀ منوره بوجود آورد.
آیۀ کریمه نخست مردم را به عبادت و بندگی پروردگار و ترک شرک دعوت میدهد که طبق تعبیر پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در حدیث متفق علیه حق مخصوص خالق بر بندگان میباشد: «حَقُّ اللَّهِ عَلَى العِبَادِ أَنْ يَعْبُدُوهُ وَلاَ يُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا». «حق خداوند بر بندگان اینکه او را به یگانگی عبادت بکنند، و هیچ چیز را شریک او قرار ندهند».
و این دعوت سرخط دعوت قرآنی و ریشۀ اصلی تمام برنامههای اسلامی است، زیرا دعوت به توحید و یکتاپرستی روح را پاک، نیت را خالص، اراده را قوی و تصمیم را برای انجام هر برنامۀ مفید محکم میسازد.
سپس نیکی و احسان به والدین (پدر و مادر) را به تعقیب عبادت خداوند آورده، بعد از عبادت الله متعال خدمت والدین را از مهمترین فرایض و نیکیها قرار داده است: ﴿وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنٗا﴾ «و به پدر و مادر احسان کنید».
چگونگی این احسان، خدمت و نیکی فرزند با پدر و مادر در سورۀ اسرا: 23-24 با تفصیل بیشتر چنین آمده است:
﴿وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنًاۚ إِمَّا يَبۡلُغَنَّ عِندَكَ ٱلۡكِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوۡ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفّٖ وَلَا تَنۡهَرۡهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوۡلٗا كَرِيمٗا٢٣ وَٱخۡفِضۡ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ مِنَ ٱلرَّحۡمَةِ وَقُل رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرٗا٢٤﴾ [الإسراء: 23-24].
«پروردگارا یکى از آن دو یا هردو در کنار تو به سالخوردگى رسیدند به آنها [حتى] اف مگو و به آنان پرخاش مکن و با آنها سخنى شایسته بگوى. و از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو: پروردگارا آن دو را رحمت کن چنانکه مرا در خردى پروردند».
آیۀ فوق چگونگی احسان و نیکی فرزند نسبت به پدر و مادر را بیان نموده است، بخصوص در هنگامیکه پدر و مادر به سن پیری میرسند، ضعف و ناتوانی در اواخر عمر بر آنان غلبه مییابد، و نیاز بیشتری به خدمت، ادب و احترام اولادشان دارند، خداوند به مسلمانان دستور میدهد که همیشه امور ذیل را در حق والدینشان انجام دهند که این امور مصداق حسن معامله و رفتار نیک با آنها بشمار میرود:
1- در مقابل آنچه که از پدر و مادرش مشاهده میکند نباید کوچکترین بیادبی مانند گفتن کلمۀ «اُف» از خود نشان دهد.
2- نباید بر سر ایشان داد بزند و چیزی بگوید که باعث ناراحتی پدر و مادرش شود.
3- با کمال ادب و احترام و الفاظ شیرین با آنان سخن گوید.
4- با کمال تواضع، احترام و فروتنی توأم با مهربانی با ایشان برخورد نماید.
5- باید برای پدر و مادرش در پیشگاه خدا طلب آمرزش کند، حق و احسان آنان را نسبت به خود فراموش ننماید.
سپس دستور میدهد
که با همه خویشاوندان نیکی کرده شود: ﴿وَبِذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ﴾.
«و در بارۀ خویشاوندان معاملۀ
نیک داشته باشید».
قرآنکریم و حدیث پیامبر صل الله علیه و آله و سلم با تعبیرهای مختلف: گاهی به عنوان «صلۀ رحم» و گاهی به عنوان «احسان به اقارب» به موضوع پیوند و حقوق خویشاوندی تأکید مینماید.
در قرآن کریم در هر آیه که نسبت به خدمت والدین و رفتار نیک با آنها توصیه شده با بیان ﴿وَبِذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ﴾ نسبت به حسن رفتار و ادای حقوق خویشاوندان نیز تأکید و توصیه گردیده است.
و همچنان در حدیثهای بیشماری اهمیت صلۀ رحم و حسن رفتار با آنها، و عواقب زشت قطع پیوند خویشاوندی بیان گردیده است:
· «عَنْ عَائِشَةَ، رضی الله عنها ، زَوْجِ النَّبِيِّ صل الله علیه و آله و سلم ، عَنِ النَّبِيِّ صل الله علیه و آله و سلم قَالَ: الرَّحِمُ شِجْنَةٌ، فَمَنْ وَصَلَهَا وَصَلْتُهُ، وَمَنْ قَطَعَهَا قَطَعْتُهُ»[1]. «عایشه همسر پیامبر از پیامبر روایت کرده است که فرمود: «واژۀ» رحم (پیوند قرابت و خویشاوندی) از ریشهای گرفته شده است که اشتقاق «رحمن»- یکی از اسمای پروردگار – از آن اشتقاق یافته است، بنابرین هرکس او را وصل کند، پیوند او با الله پاک برقرار بوده، و هرکه پیوند خویشاوندی را قطع نمود، پیوند او با خدا قطع میگردد».
4 و 5- حقوق یتیمان و مستمندان (افراد مستضعف و نیازمند جامعه):
قرآن کریم علاوه بر حقوق خویشاوندان، بر حقوق تمام طبقات مستضعف – اعم از یتیمان و دیگر مستمندان- تأکید کرده فرموده
است: ﴿وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينِ﴾.
«و با یتیمان و مستمندان نیکی و احسان نمایید».
زیرا در یک جامعۀ سالم که عدالت در آن بر قرار است افراد معلول و از کار افتاده، یتیمان و مانند آنها نیز وجود خواهند داشت که فراموشکردن آنها بر خلاف تمام اصول انسانی است، لذا اسلام به نیکی و تعاون آنها به شدت تأکید نموده است، در یک حدیث صحیح در مورد یتیمان توصیۀ نبوی چنین آمده است:
«عَنْ سَهْلَ بْنَ سَعْدٍ، عَنِ النَّبِيِّ صل الله علیه و آله و سلم قَالَ: أَنَا وَكَافِلُ اليَتِيمِ فِي الجَنَّةِ هَكَذَا» وَقَالَ بِإِصْبَعَيْهِ السَّبَّابَةِ وَالوُسْطَى»[2]. «سهل میگوید: رسول الله صل الله علیه و آله و سلم با اشارۀ دو انگشت سبابه و میانه که قدری میان آنها فاصله انداخته بود، فرمود: من و سرپرست یتیم در بهشت، اینگونه خواهیم بود».
و در بارۀ خدمت و کمک به نیازمندان، بیماران و
افراد مستمند میفرماید:
«عَنْ
عَبْدِاللَّهِ بْنِ عُمَرَ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صل الله علیه و
آله و سلم قَالَ: المُسْلِمُ أَخُو المُسْلِمِ لاَ يَظْلِمُهُ
وَلاَ يُسْلِمُهُ، وَمَنْ كَانَ فِي حَاجَةِ أَخِيهِ كَانَ اللَّهُ فِي حَاجَتِهِ،
وَمَنْ فَرَّجَ عَنْ مُسْلِمٍ كُرْبَةً، فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ كُرْبَةً مِنْ
كُرُبَاتِ يَوْمِ القِيَامَةِ، وَمَنْ سَتَرَ مُسْلِمًا سَتَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ
القِيَامَةِ»[3]. «از عبدالله بن عمر رضی
الله عنهما روایت است که رسول الله صل الله علیه و
آله و سلم فرمود: مسلمان، برادر مسلمان است. بدین جهت به او ظلم نمیکند و او را تسلیم «ظالم» نمینماید.
هرکس، در صدد برآورده ساختن نیاز برادر مسلمانش باشد، خداوند در صدد رفع نیازهای
او بر میآید. هرکس، مشکل برادر مسلمانش را برطرف سازد، خداوند مشکلی از مشکلات
روز قیامت او را بر طرف خواهد کرد. و هرکس که عیب برادر مسلمانش را بپوشاند،
خداوند عیبهای او را در روز قیامت، خواهد پوشاند».
6 و 7- حقوق همسايگان دور و نزدیک:
آیۀ مبارکه به حقوق همسایگان تأکید ورزیده میفرماید:
﴿وَٱلۡجَارِ ذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡجَارِ ٱلۡجُنُبِ﴾ «و با همسآیۀ دور و نزدیک نیکی کنید».
منظور از همسآیۀ نزدیک کسیکه علاوه بر همسایگی جنبۀ خویشاوندی نیز داشته باشد، و بعضی از مفسران دوری و نزدیکی همسایه را از لحاظ مکان دانستهاند.
همسایه سه قسم است:
1- همسآیۀ که یک حق دارد، و آن همسآیۀ غیر مسلمان است که تنها حق همسایهبودن را دارد.
2- همسآیۀ که دو حق دارد، و آن همسآیۀ مسلمان است که حق مسلمان بودن و حق همسایهبودن را دارد.
3- همسایهای که سه حق دارد، و آن همسآیۀ مسلمان است که پیوند خویشاوندی نیز دارد، پس چنین همسایه حق قرابت، حق اسلام و حق همسایهبودن را دارا میباشد.
از توضیحات فوق دانسته شد که همسآیۀ غیر مسمان نیز از حقوقی برخوردار است.
حق جوار در اسلام به قدری اهمیت دارد که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در ضمن وصایای جبریل چنین ارشاد فرموده است: «مَا زَالَ يُوصِينِي جِبْرِيلُ بِالْجَارِ، حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُ»[4]. «جبرئیل آنقدر مرا در مورد همسایه سفارش نمود که خیال کردم او را شریک ارث، قرار میدهد».
و در حدیث دیگر میفرماید: «وَاللَّهِ لاَ يُؤْمِنُ، وَاللَّهِ لاَ يُؤْمِنُ، وَاللَّهِ لاَ يُؤْمِنُ» قِيلَ: وَمَنْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «الَّذِي لاَ يَأْمَنُ جَارُهُ بَوَايِقَهُ»[5]. «بخدا مؤمن شمرده نمیشود بخدا مؤمن شمرده نمیشود بخدا مؤمن شمرده نمیشود.. گفته شد چه کسی یا رسول الله؟ فرمود: کسیکه همسایهاش از شر او در امان نمیباشد».
8 – حق دوست و رفیق:
سپس قرآنکریم به حقوق کسانیکه با انسان دوستی و رفاقت دارد، تأکید نموده فرمود: «وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ». «با دوست وهمدم خود نیکی کنید».
این تعبیر﴿وَٱلصَّاحِبِ بِٱلۡجَنۢبِ﴾ مفهوم عام وشامل دارد هر کسیکه با انسان نوع نشست و برخاست داشته باشد اعم از اینکه دوست دایمی باشد یا دوست مؤقت مانند رفیق سفر، همکار، مراجع، شاگرد، مشاور و خدمتگزار را دربر میگیرد.
این در حقیقت یک دستور جامع و کلی است برای حسن معاشرت نسبت به تمام کسانیکه با انسان ارتباط دارند.
گروه دیگری که در این آیه در بارۀ آنها با لفظ ﴿وَٱبۡنِ ٱلسَّبِيلِ﴾ سفارش شده مسافرانی هستند که در سفر و بلاد غربت احتیاج پیدا میکنند، با اینکه ممکن در شهر خود افراد متمکنی باشند.
قرآنکریم در آیات متعددی در مورد احسان و نیکی با مسافران تأکید نموده و آنها را مستحق کمک و صدقات خوانده است.
10- نیکی با بردگان و خدمتگزاران:
آخرین توصیۀ این آیۀ مبارکه راجع به احسان و نیکی با بردگان و خدمتگزاران است، چون آنها طبقۀ مظلوم و مستضعف جامعه بشمار میروند: ﴿وَمَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡ﴾. «با بردگان نیکی کنید».
در حقیقت آیه با حق الله پاک آغاز یافته، و با حقوق بردگان پایان میگردد، چون این حقوق همه با یکدیگر پیوند ناگسستنی دارند.
اسلام زمانی ظهور کرد که ملتهاى فاتح افراد اقوام مغلوب را غلام و کنیز خود قرار میدادند، و آنها را چون حیوانات استخدام مینمودند، و به کارهاى دشوار و طاقت فرسا مکلف میساختند، و هیچ حقی در جامعه براى آنها قائل نبودند.
اسلام از یک سو زمینۀ تدریجى آزادى بردگان را فراهم ساخته، و از سوى دیگر تأکید نموده است که با آنان رفتار نیک صورت بگیرد، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به حقوق اساسى و رفتار برادر آنه با آنان اشاره نموده فرموده است:
«عَنِ المَعْرُورِ بْنِ سُوَيْدٍ، قَالَ: لَقِيتُ أَبَا ذَرٍّ بِالرَّبَذَةِ، وَعَلَيْهِ حُلَّةٌ، وَعَلَى غُلاَمِهِ حُلَّةٌ، فَسَأَلْتُهُ عَنْ ذَلِكَ، فَقَالَ: إِنِّي سَابَبْتُ رَجُلًا فَعَيَّرْتُهُ بِأُمِّهِ، فَقَالَ لِي النَّبِيُّ صل الله علیه و آله و سلم : «يَا أَبَا ذَرٍّ أَعَيَّرْتَهُ بِأُمِّهِ؟ إِنَّكَ امْرُؤٌ فِيكَ جَاهِلِيَّةٌ، إِخْوَانُكُمْ خَوَلُكُمْ، جَعَلَهُمُ اللَّهُ تَحْتَ أَيْدِيكُمْ، فَمَنْ كَانَ أَخُوهُ تَحْتَ يَدِهِ، فَلْيُطْعِمْهُ مِمَّا يَأْكُلُ، وَلْيُلْبِسْهُ مِمَّا يَلْبَسُ، وَلاَ تُكَلِّفُوهُمْ مَا يَغْلِبُهُمْ، فَإِنْ كَلَّفْتُمُوهُمْ فَأَعِينُوهُمْ»[6]. «ابوذر غفاری میگوید: روزی با غلامم درگیر شدم و او را (بخاطر اینکه مادرش کنیزی بود)، تحقیر نمودم. رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود:
ای ابوذر! این غلام را بخاطر مادرش تحقیر نمودی؟! معلوم است که هنوز عادات جاهلیت در شما وجود دارد.
غلامان و زیردستان شما، برادر آن شما هستند. خداوند آنان را در اختیار شما قرار داده است. هرکسی که غلام یا خدمتگزاری دارد، باید از همان غذا و لباسیکه خودش استفاده میکند به او نیز بدهد و علاوه بر این، به آنان دستور ندهید کاری را که از توانشان خارج است، انجام دهند. و اگر چنین دستوری صادر کردید، با آنان همکاری کنید».
***
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر