پیوند شرافتمندانۀ زوجیت، و یا رابطۀ حلال و مشروع زنا شوهری که توسط نکاح شرعی به وجود میآید زمانی میتواند ادامه یابد، نتیجه و فواید نهفته در آن که همانا سکون و آرامش خاطر، به وجود آمدن ذریه و اولاد صالح، ایجاد و تأسیس یک خانوادۀ صالح و سالم که اساس عمده و نخستین یک جامعۀ خوب و سعادتمند را تشکیل میدهد، این همه، وسایر فوائد دیگر آن زمانی میتواند بدست آید که زن و شوهر حقوق مشترک و انفرادی یکدیگر را به صورت درست درک نموده، و آن را در زندگی عملیشان مراعات و تطبیق نمایند.
دین مقدس اسلام از آنجاییکه یک دین جامع و فراگیر، و جوابگوی تمام نیاز مندیهای بشر است مانند سایر مسایل و ضروریات دینی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وغیره حقوق و مکلفیتهای زن و شوهر را در برابر یکدیگر که برخی از موضوعات اجتماعی به شمار میرود مشخص ساخته و هر یکی از ایشان را بر ادای حقوق یکدیگر مکلف نموده است، و در این شکی نیست که با مراعات نمودن آن حقوق و وجایب مرد و زن و سایر اعضای فامیل میتوانند در یک فضای آرام، بدور از هرگونه اختلاف و کشمکش، زندگی آرام و پر سکون داشته باشند.
اما با تأسف باید گفت که ما مسلمانان با وصف داشتن نظام و دستور مشخص و جامع که قرآن کریم است مانند سایر موارد در این زمینه هم از احکام و فرامین دین خود آگاهی درست نداریم، و اگر اندکی آگاهی داشته باشیم بازهم عمل نمیکنیم، و به همین اساس در تمام شئون زندگی خود با مشکلات و پرابلمهای متعدد و مختلف مواجه هستیم.
اینکه در قدم نخست پارۀ از حقوق مشترک بین زن و مرد را در پرتوی آیات و احادیث شریف خدمت خوانندگان محترم تقدیم مینمایم، تا باشد که مردان و زنان ما حقوق و مسئولیتهای مهم زنا شوهری را درک نموده، با عملکردن بر آن زندگی خوب و سعادتمندی داشته باشند.
حقوق مشترک زن و شوهر بر یکدیگر:
با مطالعه و بررسی آیات قرآنی و دقت در سورتهای مکی و مدنی آن این حقیقت واضح میگردد که مهمترین مسائلی را این سورتها بعد از مسایل اعتقادی و خداشناسی مطرح نموده است همانا مسایل روابط اجتماعی، آداب معاشرت و همزیستی است که مراعات نمودن آنها در رشد و تقویه عقیدۀ سالم نقش بسیار عمده و مؤثری دارد.
و این موضوعات طوریکه در سورتهای مکی مورد بحث قرار گرفته، همچنان در سورتهای مدنی مخصوصا سورههای نساء، مائده، توبه، نور، طلاق وغیره به صورت بسیار گسترده و همه جانبه مورد بحث قرار گرفته است، که یک بخش آن را روابط بین زن و شوهر تشکیل میدهد.
طوریکه در مقدمه گفته شد رابطۀ که بعد از ازدواج در مابین زن و شوهر به وجود میآید زمانی تداوم و تقویت پیدا میکند که هر یکی از مرد و زن حقوق مشترک بین هردو، و نیز حقوق انفرادی هر یک را بر دیگر دانسته و به آن عمل نمایند، لذا قبل از معرفینمودن حقوق انفرادی زن و مرد بهتر است تا حقوق مشترک ایشان را معرفی نماییم که عمدهترین آنها امور ذیل اند:
1- حق استمتاع و بهرهگیری.
شکی نیست که نکاح و یا ازدواج شرعی بزرگترین و در عین حال قویترین وسیلۀ ارتباط مشروع بین یک زن و مرد اجنبی و نامحرم است که توسط آن اهداف بسیار عمده و اساسی از قبیل پیدایش اولاد، کثرت و تداوم نسل بشری، عفت و پاکی نفس وغیره حاصل میشود، و به اساس همین ارتباط قوی و محکم خداوند متعال هر یکی از زن و مرد را برای یکدیگر لباس قرار داده فرموده است: ﴿هُنَّ لِبَاسٞ لَّكُمۡ وَأَنتُمۡ لِبَاسٞ لَّهُنَّ﴾ [البقرة: 187]. «آنان لباس شمایند و شما لباس آنانید».
پس با توجه به اهداف ازدواج، و نیز با توجه به نیازمندیهای بشری و غریزۀ جنسی موجود در مرد و زن، هر یک از زن و شوهر در صورت عدم موجودیت موانع شرعی و صحی حق بهرهگیری و تمتع را از دیگری به هر کیفیتی که خواسته باشند به شکل بوسیدن، لمس نمودن معانقه و مفاخذه و... دارا میباشند. و این حق استمتاع و بهرهگیری طوریکه گفته شد در صورتی است که موانع شرعی و صحی وجود نداشته باشد که عمدهترین آنها دو مورد است.
الف: جماعکردن با زن از راه عقب:
جماعکردن با زن از راه عقب و یا راه دیگر که بعض افراد دارای ایمان ضعیف به آن متوسل میگردند، عمل بس زشتی است که شریعت آن را به شدت تقبیح نموده، و فاعل آن را ملعون خوانده است.
چنانچه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در یک حدیث شریف فرمودند: «مَلْعُونٌ مَنْ أَتَى امْرَأَتَهُ فِي دُبُرِهَا»[1]. «ملعون است، و یا ملعون باد کسیکه با زن و همسر خود از راه عقب نزدیک میشود».
و در یک روایت دیگر این فعل را (البته در صورت حلال دانستن) کفر خوانده شده است[2].
و این عمل علاوه بر اینکه از دیدگاه شریعت یک عمل زشت و گناه کبیره به شمار میرود، همچنان از نگاه عقلی و طبی نیز زشت بوده، و برای جانبین ضررهای جسمی، روحی و روانی فراوانی را به بار میآورد، از این جهت نباید مرد به این کار اقدام ورزد، و هرگاه مردی پیدا شود که در اثر تحریک شیطان و داشتن فطرت پست، و ضعف ایمان تقاضای چنین عملی را از زن و همسرش نماید، زن نباید به هیچ صورت و تحت هیچ شرایطی تسلیم این تقاضای غیر مشروع شوهرش گردیده، و برایش چنین اجازۀ را بدهد.
ب- جماعنمودن با زن در ایام حیض و یا عادت ماهواری زن.
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَيَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡمَحِيضِۖ قُلۡ هُوَ أَذٗى فَٱعۡتَزِلُواْ ٱلنِّسَآءَ فِي ٱلۡمَحِيضِ وَلَا تَقۡرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ يَطۡهُرۡنَۖ فَإِذَا تَطَهَّرۡنَ فَأۡتُوهُنَّ مِنۡ حَيۡثُ أَمَرَكُمُ ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلتَّوَّٰبِينَ وَيُحِبُّ ٱلۡمُتَطَهِّرِينَ٢٢٢﴾ [البقرة: 222]. «از تو ای پیامبر در بارۀ (آمیزش با زنان به هنگام حیض) میپرسند. بگو زیان و ضرر است (و علاوه از نافرمانی بیماریهای به دنبال دارد) پس در حالت قاعدگی از (همبستری با) زنان کنارهگیری نمایید، و با ایشان نزدیکی نکنید تا آنگاه که پاک میشوند هنگامیکه پاک شوند، از مکانیکه خدا به شما فرمان داده است (و راه طبیعی زناشویی و وسیلۀ حفظ نسل است) با آنان نزدیکی کنید، بیگمان خداوند توبهکاران و پاکان را دوست میدارد».
با توجه به این آیۀ کریمه برای مرد مسلمان جواز ندارد که در ایام حیض و یا عادت ماهواری و حالت قاعدگی با همسرش - تا وقتیکه در اثر قطعشدن جریان خون و غسلنمودن بعد از آن - پاک نشود، جماع و همبستری نماید.
2- احترام خویشاوندی:
دومین حق مشترک بین زن و شوهر، احترام نمودن به قرابت و روابط خویشاوندی است به این معنی که زن، اولاد شوهر خود را که از همسر دیگرش میباشند به چشم اولاد خود و پدر و پدر کلان شوهر خود را به چشم پدر و پدر کلان خود دیده، و هیچگاه موضوع شهوت نسبت به آنها در دلش خطور ننماید.
و از همینجا است که شریعت اسلامی نکاح زن را با فرزندان و پدر آن شوهرش بطور همیشه حرام گردانیده است.
همچنان بر عکس، شوهر باید مادر و مادر کلان همسر خود را به چشم مادر خود، و دختران و نوادههای همسر خود را که از شوهر قبلیاش میباشند به چشم دختران خود دیده، و خیال شهوت را در مورد آنها برای همیشه از دل خود خارج کند. و روی همین منظور شریعت اسلامی نکاح با مادر زن را به مجرد عقد ازدواج با دخترش، و نکاح دخترش را بعد از جماع و یا مقدمات جماع با زن، به طور همیش ممنوع و حرام گردانیده است.
3- حق میراث بردن از یکدیگر:
یکی از حقوق مشترک بین زن و شوهر حق ارث و یا میراث بردن از یکدیگر است طوریکه بعد از صورتگرفتن عقد ازدواج هر یکی از زن و شوهر اگر وفات کند دیگری از وی مطابق سهم و نصیب مقررهاش میراث میبرد.
4- حق معاشرت نیک:
منظور از معاشرت نیک که یکی از مهمترین حقوق مشترک بین زن و شوهر به شمار میرود این است که هر یک از زن و شوهر یکدیگر را احترام نموده، و به گونۀ بسیار نیک و خوب طوری رفتار نمایند که در گفتار و کردارشان موجب ناراحتی یکدیگر نشده، کرامت و حرمت انسانیشان محفوظ بماند، و هردو تلاش نمایند تا از هرگونه حرکت و یا برخوردی که موجب توهین و بیحرمتی یکدیگر شود پرهیز نمایند. و این یک حقیقت مسلم است که همین روش و تعامل نیک سبب محبت، و استمرار زندگی زنا شوهری گردیده، محیط و فضای خانواده را به نمونۀ از بهشت مبدل میسازد.
بر عکس اگر زندگی زن و شوهر بر اساس بدبینی، بد زبانی، بیاعتمادی، سوء تفاهم و خشونت و عدم گذشت باشد، این کار نه تنها آنکه سبب تیرگی روابط در میان دو طرف و بدبختی زن و شوهر میگردد، بلکه محیط خانواده را برای خود و فرزندانشان نیز به نمونۀ از جهنم مبدل میسازد.
خداوند متعال در این آیه مبارکه ﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِ﴾ [النساء: 19]. «مردان را مکلف نموده است تا با همسرانشان معاشرت نیک نمایند».
و در سورۀ نساء فرموده است: ﴿وَٱلصَّاحِبِ بِٱلۡجَنۢبِ﴾ [النساء: 36]. «احسان و نیکی کنید با همدم و همنشین».
5 – تعاون و همکاری با یکدیگر:
شکی نیست که تعاون و همکاری و همآهنگی در مابین زن و شوهر یکی از عوامل موفقیت زن و شوهر به حساب رفته، زمینه تداوم و تقویه ارتباط میان ایشان میگردد، و بخاطر اهیمت همین تعاون و همکاری در صلاح و بهبود جامعه خداوند متعال تمام مسلمانان را به آن امر نموده، فرموده است: ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِ﴾ [المائدة: 2].
«شما در نیکی و تقوی با یکدیگر همکاری نمائید نه در گناه و تجاوز».
لذا به تاسی از این آیۀ کریمه نسبت به سایرین بر مرد و زن لازم و ضروری است تا بخاطر تداوم و موفقیت حیات یکدیگر در تمام امور مخصوصا تربیت و پرورش اولاد متعاون بوده همیشه با یکدیگر همکار باشند.
6- تزیین و آراستهنمودن برای همدیگر.
طوریکه مرد علاقه دارد تا زن خود را برایش مزین و آراسته نماید همچنان زن بر شوهرش حق دارد تا خود را آراسته و مزین سازد. چنانچه در این مورد از ابن عباس رضی الله عنهما روایت است که گفته است: إنی لأحب أن أتزین للمرأة کما أحب أن تتزین لی، لأن الله تعالی یقول: ﴿مِثۡلُ ٱلَّذِي عَلَيۡهِنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِ﴾ [البقرة: 228]. «من دوست دارم که خود را برای زن و همسرم آراسته نمایم طوریکه دوست دارم که همسرم خودش را برایم مزین و آراسته بسازد، زیرا خداوند متعال فرموده است: زنان همان حقوقی را بر شوهران خویش دارند که شوهرانشان بر ایشان دارند».
در این شکی نیست که میل و رغبت مرد به طرف زن و زن به طرف مرد یک امر فطری و طبیعی است اما این میل و رغبت با موجودیت بعض اسباب و عوامل زیاد میشود، و با نادیدهگرفتن آن اسباب کم و یا ضعیف میشود، پس بر زن لازم است تا بخاطر جلب بیشتر میل و رغبت شوهرش اسباب ازدیاد محبتش را نزد شوهرش تقویه ببخشد.
همان طوریکه زن و مرد بر یکدیگر حقوق مشترک دارند و برای هر یکی از آنها جهت استمرار حیات و زندگی زنا شوهریشان مراعات نمودن آن حقوق امر حتمی و لازمی است، همچنان هر شوهر بر همسرش حقوق خاصی نیز دارد که زن بعد از تحقق عقد و پیوند ازدواج مسئولیت دارد تا از حقوق شوهرش خود را آگاه نموده، و در جهت ادای آن بکوشد.
چنانچه خداوند متعال در ارتباط حقوق زن و شوهر بر یکدیگر میفرماید: ﴿وَلَهُنَّ مِثۡلُ ٱلَّذِي عَلَيۡهِنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ وَلِلرِّجَالِ عَلَيۡهِنَّ دَرَجَة﴾ [البقرة: 228].
«زنان همان حقوقی را بر شوهران خویش دارند که شوهرانشان بر ایشان دارند. اما مردان بر زنان یک نوع امتیازی دارند».
و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «لَوْ كُنْتُ آمِرًا أَحَدًا أَنْ يَسْجُدَ لِأَحَدٍ لَأَمَرْتُ المَرْأَةَ أَنْ تَسْجُدَ لِزَوْجِهَا»[3]. «اگر من کسی را امر میکردم که برای کس دیگری سجده کند زنها را امر میکردم تا برای شوهرانشان سجده نمایند».
اکنون با توجه به آیت و حدیث فوق بر زنها لازم است تا حقوق شوهران خود را به طور کامل مراعات نمایند که مهمترین آنها عبارتاند از:
1- پذیرفتن قوامت و سرپرستی شوهر:
خداوند متعال فرموده است: ﴿ٱلرِّجَالُ قَوَّٰمُونَ عَلَى ٱلنِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ ٱللَّهُ بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ وَبِمَآ أَنفَقُواْ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ﴾ [النساء: 34]. «مردان بر زنان قیّم و سر پرستند و آن بدین خاطر که خداوند برخی را بر برخی دیگر برتری داده و مردان از مال و دارایی خود خرچ میکنند».
2- اطاعت و فرمانبرداری مشروع از اوامر شوهر:
مفهوم اطاعت زن از شوهر این است که اگر شوهر از همسرش چیزی بخواهد پس زن تا جای امکان در صورتیکه گناه و معصیت نباشد خواهش و خواستۀ شوهرش را بر آورده ساخته، و از وی اطاعت نماید.
چنانچه ابو هریره رضی الله عنه روایت میکند که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «إِذَا صَلَّتِ الْمَرْأَةُ خُمُسَهَا، وَصَامَتْ شَهْرَهَا، وَحَصَّنَتْ فَرْجَهَا، وَأَطَاعَتْ بَعْلَهَا، دخلت من أي أبواب الجنة شاءت»[4]. «زمانیکه زن نمازهای پنج وقتۀ خود را بخواند، و روزۀ ماه رمضان را هم بگیرد و شرمگاه و شرف خود را حفظ کند و از شوهرش اطاعت نماید برایش گفته میشود که از هر یکی از دروازههای جنت خواسته باشی داخل شو».
اما در نظر باید داشت که اطاعت زن از شوهرش در صورتی بالایش واجب و ضروری میباشد که امر شوهر در امور معصیت و یا خلاف شریعت نباشد، مثلا شوهر اگر از زن تقاضا نماید که بدون حجاب از خانه بیرون شود، و یا نماز را نخواند و امثال این در این صورتها اطاعت از شوهر شرعا جواز ندارد، زیرا پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ»[5]. «از مخلوق در معصیت و نافرمانی خالق اطاعت جواز ندارد».
3- قرارگرفتن زن در خانه، و یا عدم خروج از خانه بدون اجازۀ شوهر:
یکی از حقوق شوهر بر بالای همسرش این است که در خانۀ شوهر قرار داشته، بدون اجازۀ وی از خانه بیرون نشود. طوریکه خداوند متعال در این مورد فرموده است: ﴿وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ ٱلۡأُولَىٰ﴾ [الأحزاب: 33]..
«در خانههای خود بمانید و همچون جاهلیت پیشین در میان مردم ظاهر نشوید و خودنمائی نکنید (اندام و وسائل زینت خود را در معرض تماشای دیگران قرار ندهید)».
یکی از اسباب و عوامل مؤثر ازدیاد میل و رغبت مرد به طرف زن پاک و آراسته بودن سیمای ظاهری زن است. پس بر زن هشیار و با احساس لازم است تا در پهلوی رویه و معاشرۀ نیک و با داشتن سیمای نیک باطنی با استعمال نمودن ابراز زینت و آرایش مشروع و تنظیف و پاک نگهداشتن سر و صورتش سیمای ظاهریاش را مزین و خوب جلوه دهد.
چنانچه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم داشتن همین صفت را یکی از علایم خوبی زن برشمرده فرمودند:
«الَّتِي تَسُرُّهُ إِذَا نَظَرَ، وَتُطِيعُهُ إِذَا أَمَرَ...»[6]. «زن صالح و نیک زنی است که همزمان با افتیدن نظر شوهرش بروی دلش شاد شود و از امر و فرمان وی اطاعت کند».
5- اجابت و لبیکگفتن به خواستۀ شوهرش به غرض هم خوابی:
با توجه به اینکه یکی از حقوق مشترک زن و مرد بر یکدیگر استمتاع و بهرهگیری جنسی است، لذا شوهر از زنش اگر بخواهد که با وی همبستر شود پس در صورتیکه زن عذر مشروع و معقولی نداشته باشد، باید این خواست و تقاضای شوهرش را به رضا و رغبت کامل بپذیرد، و این عمل را پیامبر صل الله علیه و آله و سلم یکی از حقوق مسلم شوهر قرار داده فرموده است:
«...لَا تُؤَدِّي الْمَرْأَةُ حَقَّ رَبِّهَا حَتَّى تُؤَدِّيَ حَقَّ زَوْجِهَا، وَلَوْ سَأَلَهَا نَفْسَهَا وَهِيَ عَلَى قَتَبٍ لَمْ تَمْنَعْهُ»[7]. «قسم به ذاتیکه جان محمد صل الله علیه و آله و سلم در دست بلا کیف اوست هیچ زنی حق پروردگارش را ادا کرده نمیتواند تا اینکه حق شوهرش ادا نماید، و هرگاه شوهرش از وی در مورد نفسش خواهش و تقاضا کند – یعنی تقاضای همبستری را نماید – و آن زن بر بالای شتر سوار هم باشد پس باید از این خواست شوهرش امتناع نورزد».
و در روایت ترمذی آمده است که «وَإِنْ كَانَتْ عَلَى التَّنُّورِ» «گرچند زن بر بالای تندور مصروف نانپختن هم باشد باید به این خواست شوهرش جواب مثبت دهد».
و در یک حدیث دیگر امتناع نمودن زن را از این عمل سبب و یا موجب لعنتگفتن ملائکه بر آن زن قرار داده فرموده است: «إِذَا دَعَا الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ إِلَى فِرَاشِهِ، فَأَبَتْ أَنْ تَجِيءَ، لَعَنَتْهَا المَلاَئِكَةُ حَتَّى تُصْبِحَ»[8]. «زمانیکه مرد زن و همسرش را به خوابگاه خود بخواهد و زن از رفتن به خوابگاه شوهرش امتناع ورزد، پس ملائک تا دمیدن صبح بر وی لعنت میفرستند».
اما طوریکه بعضی علماء تصریح نمودند وجوب اطاعت زن از شوهرش بر این خاستۀ وی زمانی است که اجابت و پذیرفتن زن سبب باز ماندن وی از انجام عمل فرض و یا متضرر شدن وی نگردد، زیرا مکلفنمودن زن بر اجابت در این دو حالت از معاشرۀ نیک و یا معروف به شمار نمیرود[9].
6– بدون اجازۀ شوهر برای کسی اجازۀ ورود در خانه را ندهد:
یکی از حقوق شوهر بر همسرش این است که بدون اجازه و موافقۀ شوهرش برای هیچکس چه مرد باشد یا زن مخصوصا در صورت غیاب و نبودن شوهر اجازه ورود و داخلشدن به خانۀ شوهرش را ندهد، زیرا این عمل حرمت خانه و حرمت شوهر را زیر سوال میبرد.
چنانچه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در ضمن برشمردن حقوق شوهر بر زن فرمودند: «...وَلَكُمْ عَلَيْهِنَّ أَنْ لَا يُوطِئْنَ فُرُشَكُمْ أَحَدًا تَكْرَهُونَهُ...»[10]. «از جملۀ حقوق شما شوهران بر زنان این است که زنان برای کسانیکه ورود ایشان را شما در خانهتان بد میپندارید اجازۀ ورود و آمدن را ندهند».
با توجه به حدیث فوق هرگاه زن با احساس درک کند که شوهرش از آمدن شخص معینی به خانهاش ناراحت میشود پس باید بخاطر احترامگذاشتن به شوهر و حفظ سمعت و دوری از اتهام و گمان بد به چنین اشخاص، مخصوصا کسانیکه از لحاظ اخلاقی اشخاص مطلوب نباشند - گرچند از جملۀ خویشاوندانش هم باشند - اجازۀ داخلشدن در خانه را ندهد.
ولی محارم و خویشاوندان زن مانند: پدر، مادر، برادر، خواهر و امثال اینها به طور متعارف جهت زیارت و دیدن وی بیایند، زن حق دارد تا برای همچو خویشاوندانش اجازۀ داخلشدن به خانه را داده، و مطابق عرف پسندیده از ایشان پذیرایی و استقبال نماید.
و این ممانعت طوریکه از حدیث معلوم میگردد در صورتی است که شوهر راضی نباشد، اما اگر شوهر راضی باشد پس ممانعتی در این زمینه وجود ندارد.
7- همراهی با شوهر:
مسلم است که زن و مرد هردو شریک زندگیاند، و زندگی خوب و مرفه زمانی تحقق مییابد که هردو با هم یکجا بوده و در غم و شادی در پهلوی یکدیگر باشند از این جهت اگر مرد روی احتیاجات و مشکلات زندگی از جایی به جای دیگر نقل مکان کند، و از همسرش تقاضای رفتن و همراهی را نماید، پس در صورتیکه مانعی وجود نداشته باشد باید همسرش از وی اطاعت نموده و با وی همراهی کند، زیرا اطاعت از امر شوهر بر علاوه اینکه واجب بوده همراهی با شوهر زمینه الفت و محبت را که مقصد اول ازدواج میباشد مساعد میسازد.
8- بدون موافقه و اجازۀ شوهر باید روزۀ نفلی نگیرد:
شکی نیست که روزه عبادت بوده و یکی از اسباب نزدیکشدن بنده به خداوند است، و این روزه یا فرض و واجب میباشد مانند روزۀ ماه رمضان - ادایی باشد و یا قضایی – و یا روزۀ نذر گردانیده شده، و یا روزۀ که بطور کفاره گرفته میشود، و یا نفلی.
در مورد روزههای واجبی ادا شدن روزه به اجازه و موافقه شوهر ارتباط ندارد، چون شخص مکلف مرد باشد یا زن در صورت نگرفتن روزۀ واجبی و یا فرضی گنهگار و عاصی به شمار میرود، اما در مورد روزۀ نفلی زن نمیتواند در وقت حاضر بودن شوهرش بدون اجازۀ وی روزه بگیرد.
و دلیل این امر این حدیث پیامبر صل الله علیه و آله و سلم است که فرمودند: «لاَ يَحِلُّ لِلْمَرْأَةِ أَنْ تَصُومَ وَزَوْجُهَا شَاهِدٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ »[11].«برای هیچ زنی حلال نیست که در حضور شوهرش بدون اجازۀ وی روزه (نفلی) بگیرد».
در حدیث فوق گرچند روزۀ عام ذکر شده است اما در روایات دیگر رمضان مستثنا شده است.
بر علاوۀ این دلیل نقلی دلیل عقلی هم وجود دارد و آن اینکه مرد حق دارد تا در هر وقت و هر حالتی که خواسته باشد از همسرش بهرهمند گردد مگر در اوقات و یا حالاتیکه شریعت ممانعت نموده مانند ماههای رمضان، و یا حالات حیض و نفاس، و مراعات نمودن این حق مرد بر زن فرض میباشد، اما گرفتن روزۀ نفلی سنت و یا مستحب است، و طبیعی و یا منطقی است که فرض بر سنت مقدم میباشد.
این از یکطرف، و از طرف دیگر مرد گاهی میل دارد تا با همسرش همبستر شود پس اگر همسرش بخاطر داشتن روزۀ نفلی از همنوایی با شوهرش امتناع ورزد احتمال میرود که روابط ایشان تیره گردیده زمینۀ بدبینی و یا برخلافی در میان ایشان پیدا شود. پس نظر به این دو دلیل عقلی بر علاوۀ حدیث شریف برای زن جواز ندارد که بدون موافقۀ شوهرش روزۀ نفلی بگیرد.
9- از مال شوهرش بدون اجازۀ وی مصرف نکند:
زن برعلاوه اینکه این مکلفیت را دارد تا از ناموس و شرف خود و شوهرش حفاظت نماید همچنان این مکلفیت را نیز دارد تا از مال و دارایی شوهرش حفاظت نماید، لذا نباید زن بدون اجازۀ شوهرش از مالش مصرف کند.
و دلیل این امر این حدیث پیامبر صل الله علیه و آله و سلم است که فرمودند: «...لَا تُنْفِقُ الْمَرْأَةُ شَيْئًا مِنْ بَيْتِهَا إِلَّا بِإِذْنِ زَوْجِهَا...»[12].«زن نباید از خانه و یا ثروت شوهرش بدون اجازۀ وی مصرف کند».
10- شوهر و اولادش را خدمت نماید:
آنچه که تمام علما و فقها بر آن اتفاق نظر دارند این است که بخاطر تداوم نظام فامیلی و گسترش و تقویه محبت و دوستی بین زن و مرد، مستحب است تا زن شوهرش را خدمت نماید، زیرا این عمل از جملۀ معاشرۀ نیک شمار گردیده، و عدم خدمت زن احتمالا سبب بروز اختلاف و عدم تداوم زندگی خانوادگی میگردد، و بهمین سبب در روایات آمده است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم کارهای خانه را در مابین حضرت علی و فاطمه رضی الله عنهما تقسیم نموده بودند، و در نتیجۀ آن فاطمه رضی الله عنهما کارهای داخلی خانه را انجام میداد تا جاییکه دستش در اثر آسیا آبله نموده بود[13].
و همچنان اسماء دختر ابوبکر صدیق رضی الله عنه و همسر زبیر بن العوام رضی الله عنهما میگوید که او تمام خدمتهای خانۀ زبیر را اعم از خمیر نمودن وغیره انجام میداد تا جاییکه اسپ شوهرش را هم آب میداد و برایش علف تهیه میکرد[14].
اما اگر عرف و عادت طوری باشد که زن قبل از ازدواج در خانه پدر و مادرش به خدمت میپرازد، پس در این صورت نظر فقها و ائمۀ چهارگانه این است که خدمت نمودن زن در خانۀ شوهرش از جملۀ واجبات زن به حساب میرود[15].
11- از اموال شوهر حفاظت نماید:
هرکس در خانۀ خود کم و بیش مالی دارد، و این اموال و امکانات زندگی عموما در نزد زن بوده و در اختیار وی قرار دارد، پس از حقوق شوهر بر زنش این است که از این اموال سرپرستی نموده و در استفاده از آنها اسراف و تبذیر ننماید، و چنین احساس کند که این اموال در نزدش امانت بوده و در حفاظت از آنها مسئوولیت دارد. پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «أَلَا كُلُّكُمْ رَاعٍ، وَكُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ، فَالْأَمِيرُ الَّذِي عَلَى النَّاسِ رَاعٍ، وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ، وَالرَّجُلُ رَاعٍ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ، وَهُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُمْ، وَالْمَرْأَةُ رَاعِيَةٌ عَلَى بَيْتِ بَعْلِهَا وَوَلَدِهِ، وَهِيَ مَسْئُولَةٌ عَنْهُمْ...»[16]. «هر کدامتان مانند چوپان هستید و از رعیت خود مسئولیت دارید و زن سرپرستی خانۀ شوهر را به عهده داشته و از اشیای زیر دست خود مسئول است».
12– عفت و شرف خودش را حفظ نماید:
زن در پهلوی حفاظت از مال و اولاد شوهر عفت و شرف خودش را نیز حفظ نماید چنانچه خداوند متعال زنان صالح و نیک را با این اوصاف یاد نموده فرموده است: ﴿فَٱلصَّٰلِحَٰتُ قَٰنِتَٰتٌ حَٰفِظَٰتٞ لِّلۡغَيۡبِ بِمَا حَفِظَ ٱللَّهُ﴾ [النساء: 34]. «زنان صالح آنانی هستند که فرمانبردار (اوامر خدا و مطیع دستور شوهران خود) بوده (و خویشتن را از زنا بدور، و اموال شوهران را از تبذیر محفوظ) و اسرار (زناشویی) را نگاه میدارند».
امام طبری در تفسیر این آیت میگوید: یعنی زنان صالح آنانیاند که در وقت عدم حضور شوهرانشان از شرف و حیثیت و نیز اموال و دارایی شوهران حفاظت و پاسداری مینمایند[17].
13 – اظهار تشکر و عدم ناسپاسی:
زن باید با شوهرش معاشرۀ نیک داشته فضل و احسان شوهرش را نادیده نگیرد.
چنانچه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «لَا يَنْظُرُ اللهُ إِلَى امْرَأَةٍ لَا تَشْكَرُ لِزَوْجِهَا وَهِيَ لَا تَسْتَغْنِي عَنْهُ»[18]. «خداوند بطرف آن زن به نظر رحمت نمینگرد که از شوهرش تشکری و امتنان نمیکند در حالیکه از وی بینیاز و مستغنی شده نمیتواند».
اما باید دانست که منظور از تشکری تنها تشکری زبانی و یا ظاهری نبوده بلکه منظور از آن داشتن رضایت خاطر از نحوۀ زندگی با شوهر، و اظهار نمودن خوشی و مسرت و پرهیز نمودن از هرگونه شکایت و ناراحتی است.
14 – منت نهنهادن بر شوهر:
اگر زن از مال شخصیاش به نفع شوهر و یا اولادش چیزی را مصرف نماید، باید مال مصرف کردهاش را منت نه نهد. زیرا منتنمودن ثواب احسان و صدقه را از بین میبرد چنانچه خداوند متعال از این عمل نهی کرده، فرموده است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُبۡطِلُواْ صَدَقَٰتِكُم بِٱلۡمَنِّ وَٱلۡأَذَىٰ﴾ [البقرة: 264]. «ای کسانیکه ایمان آوردهاید بذل و بخششهای خود را با منت و آزار پوچ و تباه نسازید».
15- وادار نکردن شوهر به مصارف گزاف:
زن باید شوهرش را به مصارف زیاد و گزاف مجبور ننموده به مصارف کم و یا اندک که مطابق توان و استعداد شوهرش باشد راضی شود.
چنانچه خداوند متعال فرموده است: ﴿لِيُنفِقۡ ذُو سَعَةٖ مِّن سَعَتِهِۦۖ وَمَن قُدِرَ عَلَيۡهِ رِزۡقُهُۥ فَلۡيُنفِقۡ مِمَّآ ءَاتَىٰهُ ٱللَّهُۚ لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا مَآ ءَاتَىٰهَاۚ سَيَجۡعَلُ ٱللَّهُ بَعۡدَ عُسۡرٖ يُسۡرٗا٧﴾ [الطلاق: 7].. «آنانیکه دارا هستند از دارایی خود خرچ کنند، و آنان که تنگدست هستند از چیزیکه خدا بدیشان داده است خرچ کنند. خداوند هیچ کسی را جز بدان اندازه که بدو داده است مکلف نمیسازد خدا بعد از سختی و ناخوشی گشایش و خوشی پیش میآورد».
16- عدم مطالبهنمودن طلاق:
زن باید به ادامهدادن زندگی زنا شوهری علاقه و رغبت داشته بدون مجوز شرعی و قانونی مطالبه اخذ طلاق را ننماید. چنانچه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم این عمل را مذمت نموده فرمودند: «أَيُّمَا امْرَأَةٍ سَأَلَتْ زَوْجَهَا الطَّلَاقَ فِي غَيْرِ مَا بَأْسٍ، فَحَرَامٌ عَلَيْهَا رَائِحَةُ الْجَنَّةِ»[19]. «هر زنیکه از شوهرش بدون عذر و یا دلیل مطالبه طلاق را نماید پس از خوشبویی جنت بر وی حرام میگردد».
17- سپرینمودن عدت وفات:
یعنی در صورت وفات شوهرش چهار ماه و ده روز را بطور عدت سپری نماید.
1- رویه و معاشرت نیک:
بر شوهر لازم است تا با اخلاق نیک و جبین باز و کشاده با همسر خود رویه خوب و شایسته داشته، و در هنگام بروز جریانات و یا حوادث فامیلی مرد باید از گذشت و برد و باری کار بگیرد، تا جاییکه اگر از همسرش دل خوش نداشته و صد فیصد راضی هم نباشد باز هم از تحمل و گذشت کار گرفته حسن معاشرت را که توصیۀ خداوندی است کاملا مراعات نماید.
خداوند متعال فرموده است: ﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ فَإِن كَرِهۡتُمُوهُنَّ فَعَسَىٰٓ أَن تَكۡرَهُواْ شَيۡٔٗا وَيَجۡعَلَ ٱللَّهُ فِيهِ خَيۡرٗا كَثِيرٗا﴾ [النساء: 19]. «با زنان خود بطور شایسته (در گفتار و کردار) معاشرت و رفتار کنید و اگر از آنان به نحوی کراهت داشتید (شتاب نکنید و زود تصمیم جدایی نگیرید) زیرا که چه بسا از چیزی بدتان بیاید و خداوند در آن خیر و خوبی فراوانی قرار بدهد».
حافظ ابن کثیر در تفسیر این آیت میگوید: خداوند متعال در این آیت مردان را مأمور نموده تا با زنان و همسرانشان گفتار و کردار نیک و نیز برخورد نیک نمایند طوریکه آنها خوش دارند که زنان و همسرانشان با ایشان گفتار و کردار و برخورد نیک داشته باشند، زیرا خداوند در آیت دیگر فرموده است: ﴿وَلَهُنَّ مِثۡلُ ٱلَّذِي عَلَيۡهِنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِ﴾ [البقرة: 228]. «زنان همان حقوقی را بر شوهران خویش دارند که شوهرانشان بر ایشان دارند».
و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «خَيْرُكُمْ خَيْرُكُمْ لِأَهْلِهِ وَأَنَا خَيْرُكُمْ لِأَهْلِي...»[20]. «بهترین شما کسانیاند که با همسرانشان تعامل بهتری داشته باشند و من در ارتباط فامیلم بهترین شما هستم».
سپس حافظ ابن کثیر با ذکر نمودن اخلاق و معاشرۀ پیامبر صل الله علیه و آله و سلم با همسرانش برخی از شیوههای حسن معاشرت را ذکر کرده میگوید: پیامبر صل الله علیه و آله و سلم همیشه در برابر همسرانش رویۀ نیک و چهرۀ خندان داشت طوریکه با ایشان شوخی مینمود، و رویۀ بسیار نرم میکرد، و در مصرف نمودن بر آنها از وسعت و دستباز کار میگرفت، و با ایشان خنده میکرد تا جاییکه گاهی مسابقه هم میکرد. چنانچه روزی عایشه رضی الله عنها را به مسابقه فراخواند و گفت: «تَعَالَيْ أُسَابِقْكِ». «بیا تا در دویدن و یا دوش با یکدیگر مسابقه کنیم».
چنانچه هردوی ایشان با یکدیگر مسابقه نمودند و در ابتداء عائشه رضی الله عنها بخاطر خورد و لاغر بودنش از پیامبر سبقت نمود، ولی زمانیکه بار دیگر به مسابقه پرداختند عائشه رضی الله عنها در نتیجه چاق شدنش عقب ماند و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم مسابقه را بردند، و خنده فرموده گفتند: «هَذِهِ بِتِلْكَ». «یعنی این در برابر آن مسابقه قبلی است»[21].
و نیز حافظ ابن کثیر علاوه میکند: زنان و همسران پیامبر صل الله علیه و آله و سلم همیشه از طرف شب در خانۀ همسریکه نوبت شب سپری نمودن با پیامبر را داشت جمع میشدند و گاهی باهم یکجا نان شب را صرف مینمودند، سپس بطرف خانههایشان روان میشدند[22].
و مفسر معروف دیگر امام قرطبی در تفسیر آیت فوق برخی از شیوههای معاشرت نیک را معرفی نموده میگوید: از جملۀ معاشره نیک با همسر این است که شوهر باید نفقه و مصارف وی را بپردازد، و بدون موجب جبینش را ترش نگیرد، و در حین گفتار از نرمی کار بگیرد و از بد زبانی و برخورد زشت و خشن پرهیز نماید، و میل و رغبتش را به زن دیگر نشان ندهد[23].
زن از یک طرف جذاب و مورد طمع و کشش همگان است، و از طرف دیگر ضعیف بوده و قدرت دفاع از خود را کمتر دارد، بنا بر این بر شوهرش لازم است تا ازوی با تمام قدرت و امکانات خود از آنچه که جان، مال، حیثیت او را مخدوش میسازد دفاع نماید.
پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «ثَلَاثَةٌ لَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ: الْعَاقُّ بوَالِدَيْهِ، وَالدَّيُّوثُ، وَرَجِلَةُ النِّسَاءِ»[24]. «سه گروهاند که به جنت داخل نمیشوند: آزاردهندۀ پدر و مادر، دیوث، و زنیکه خود را شبیه مردها میسازد».
و در حدیث دیگر پیامبر صل الله علیه و آله و سلم دیوث را چنین معرفی کردند که از ارتباط نامشروع مردم با زنش باکی نداشته باشد.
3- همبستری با همسر، و یا برآورده ساختن غریزۀ جنسی زن:
طوریکه مرد به جماع و همبستری تمایل دارد، همچنان زن به اساس طبیعت و سرشت بشری خود و به خاطر حاصلشدن عفت و پاکی نفس به جماع و همبستری ضرورت داشته، میل دارد تا گاه و بیگاهی با شوهرش همبستر گردد، و از همینجا است که شریعت اسلام بر زن و شوهر لازم گردانیده است تا در وقت تمایل هر یک از جانبین، بقدر امکان خواهش جانب دیگر را برآورده سازد.
لذا جمهور علما بر این نظراند که مرد در هر باری که عادت ماهانۀ زن برطرف میگردد، باید حد اقل یکبار با وی همبستر گردد، و دلیلشان این قول خداوند است که میفرماید:
﴿فَإِذَا تَطَهَّرۡنَ فَأۡتُوهُنَّ مِنۡ حَيۡثُ أَمَرَكُمُ ٱللَّهُ﴾ [البقرة: 222].
«بعد از اینکه زنها از عادت ماهانگی پاک شدند به طوریکه خداوند شما را به آن امر کرده است با آنها آمیزش نمائید».
و پیامبر گرامی اسلام عثمان بن مظعون را زمانیکه خواست تمام اوقات زندگیاش را برای عبادت وقف نماید، توصیه نموده فرمودند: «...وَأَهْلِكَ عَلَيْكَ حَقًّا»[25]. «اهل و فامیلت بر تو حق دارد».
4- آموختن مسایل دین:
یکی از حقوق زن بالای شوهرش این است که مرد در تعلیم و تربیه همسرش عطف توجه نموده مسایل و احکام دینیاش را برایش بیاموزد و به طاعات و عبادات تشویق نماید.
و این مکلفیت مرد را از این آیه کریمه دانسته میشود که خداوند متعال تمام مردان را مخاطب قرار داده فرموده است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ قُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ وَأَهۡلِيكُمۡ نَارٗا وَقُودُهَا ٱلنَّاسُ وَٱلۡحِجَارَةُ﴾ [التحریم: 6].
«ای مؤمنان! خود و خانوادۀ خویش را از آتش دوزخی بر کنار دارید که افروزینۀ آن انسانها و سنگها است».
و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «رَحِمَ اللهُ رَجُلًا قَامَ مِنَ اللَّيْلِ، فَصَلَّى، وَأَيْقَظَ امْرَأَتَهُ، فَصَلَّتْ، فَإِنْ أَبَتْ نَضَحَ فِي وَجْهِهَا الْمَاءَ، وَرَحِمَ اللهُ امْرَأَةً قَامَتْ مِنَ اللَّيْلِ، فَصَلَّتْ، وَأَيْقَظَتْ زَوْجَهَا، فَصَلَّى، فَإِنْ أَبَى، نَضَحَتْ فِي وَجْهِهِ الْمَاءَ»[26]. «خداوند بر آن مردی رحم نماید که از طرف شب جهت ادای نماز برخیزد و همسرش را هم از خواب بیدار کند تا همرایش نماز بخواند و اگر از برخاستن امتناع ورزد در رویش آب پاش دهد، و همچنان خداوند آن زنی را رحم کند که از طرف شب برخیزد و نماز ادا کند و شوهرش را بیدار کند و در صورت امتناع ورزیدن آن به رویش آب پاش دهد».
5- اغماض و چشمپوشی از بعضی اشتباهات زن در صورتیکه سبب اخلال در شریعت نگردد.
دلیل بر این حق این حدیث پیامبر صل الله علیه و آله و سلم است که فرمودند: «لَا يَفْرَكْ مُؤْمِنٌ مُؤْمِنَةً، إِنْ كَرِهَ مِنْهَا خُلُقًا رَضِيَ مِنْهَا آخَرَ»[27]. «هیچ مرد مؤمن و مسلمان یک زن مسلمان را بطور کلی و مطلق بد و مبغوض نه بیند زیرا اگر چنان اتفاق بیفتد که یک خصلت او را بد و ناپسند بداند خصلت خوب دیگری حتما دارد که از آن خوش و راضی خواهد شد».
6- امتناع از زدن در اعضای حساس زن مانند سر و روی و عضو دیگر وی که باعث بد نمایی وی گردد.
چنانچه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم مردان را از این عمل منع نموده فرمودند: «...وَلَا تَضْرِبِ الْوَجْهَ، وَلَا تُقَبِّحْ، وَلَا تَهْجُرْ إِلَّا فِي الْبَيْتِ»[28]. «بر روی زن نزنید و نگوئید که خداوند ترا بد و قبیح بگرداند، و یا او را بالت و کوب بیمورد قبیح و بدشکل نشان ندهید».
و نیز فرمودند: «لاَ يَجْلِدُ أَحَدُكُمُ امْرَأَتَهُ جَلْدَ العَبْدِ، ثُمَّ يُجَامِعُهَا فِي آخِرِ اليَوْمِ»[29]. «یکی از شما همسرش را مانند غلام و بردهاش لت نکند که باز در آخر روز با وی نیاز مجامعت را پیدا میکند».
و پیامبر صل الله علیه و آله و سلم که یک شوهر الگو و نمونه بودند هیچگاه به زدن زنان اقدام ننمودند چنانچه عائشه رضی الله عنها میفرماید: «مَا ضَرَبَ رَسُولُ اللهِ صل الله علیه و آله و سلم شَيْئًا قَطُّ بِيَدِهِ، وَلَا امْرَأَةً، وَلَا خَادِمًا، إِلَّا أَنْ يُجَاهِدَ فِي سَبِيلِ اللهِ...»[30]. «من هیچگاه رسول الله صل الله علیه و آله و سلم را ندیدم که خادم، و یا زنی را زده باشد و نه بخاطر زدن چیزی به دست متوسل شده باشد مگر در هنگام جهاد در راه خدا».
خداوند متعال در سوره نساء زدن زن را تنها در هنگام نشوز و امتناع نمودن وی از اطاعت شوهرش، و آن هم بخاطر تأدیب و تنبیه با در نظر داشت ضوابط و مراحل خاص جائز قرار داده است، طوریکه فرموده است: ﴿وَٱلَّٰتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَٱهۡجُرُوهُنَّ فِي ٱلۡمَضَاجِعِ وَٱضۡرِبُوهُنَّۖ فَإِنۡ أَطَعۡنَكُمۡ فَلَا تَبۡغُواْ عَلَيۡهِنَّ سَبِيلًاۗ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلِيّٗا كَبِيرٗا﴾ [النساء: 34]. یعنی: «زنانی را که از سرکشی و سرپیچی ایشان بیم دارید، پند و اندرزشان دهید (اگر مؤثر واقع نشد) از همبستری با آنان خود داری کنید و بستر خویش را جدا کنید (و با ایشان سخن نگوئید و اگر بازهم مؤثر واقع نشد و راهی جز شدت عمل نبود) آنان را (تنیبه کنید و کتک مناسبی) بزنید پس اگر از شما اطاعت کردند راه دیگری برای تنبیه ایشان نجوئید (و بدانید که) بیگمان خداوند بلند مرتبه و بزرگ است».
طوریکه ملاحظه میگردد در این آیت برای زدن زن سه نوع ضوابط و مراحل ذکر شده است:
· زدن باید بعد از عدم کارا و مؤثربودن پند و وعظ و جدایی بستر خواب بوده باشد.
· ضرب و یا زدن باید مبرح نبوده باشد، یعنی بر نفس و روحیه زن تأثیر کند اما باعث جراحت و یا شکستن اعضاء و اندام ظاهری وی نگردد.
· اگر زن از نشوز دست کشید و به اطاعت و پیروی شوهرش گردن نهاد، پس از ضرب و زدن زن امتناع ورزد.
7- عدم ترک خانه:
اگر شوهر بخاطر تأدیب و تنبیهدادن همسرش برای مدتی اگر خواسته باشد از وی فاصله بگیرد، باید این فاصله در حدود خانه منحصر بوده و هیچگاه از خانه بیرون نشود چنانچه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در ادامۀ حدیث قبلی فرمودند: «...وَلَا تَهْجُرْ إِلَّا فِي الْبَيْتِ»[31]. «از زن فاصله نگیر و جدا مشو مگر در داخل خانه».
بلی اگر در برآمدن شوهر از خانه به شکل احتجاج کدام مصلحت شرعی وجود داشته باشد، طوریکه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم یک ماه را بیرون از خانه به عنوان ایلا سپری نمودند، پس در آن صورت میتواند از خانه به غرض تحقق همان مصلحت بیرون رود.
8 – اجازهدادن همسر بخاطر رفتن به مسجد و یا زیارت خویشاوندان:
اگر زن از شوهرش بخاطر اشتراک نمودن در نمازهای جمعه و جماعت، و یا بخاطر زیارت و دیدار خویشاوندانش اجازت طلب نماید، پس باید مرد و یا شوهر در صورت عدم موجودیت موانع شرعی، و یا عدم موجودیت خطر فتنه اجازه بدهد.
***
چنانچه در حدیث آمده است که پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «إِذَا اسْتَأْذَنَتِ امْرَأَةُ أَحَدِكُمْ إِلَى المَسْجِدِ فَلاَ يَمْنَعْهَا»[32]. «زمانیکه زن از یکی از شما در رفتن به مسجد اجازت بخواهد پس باید مانع رفتن وی نگردد».
و در حدیث دیگر به زنان توصیه شده تا در وقت رفتن به مسجد از استعمال نمودن خوشبویی پرهیز نمایند چنانچه فرموده است: «إِذَا شَهِدَتْ إِحْدَاكُنَّ الْمَسْجِدَ فَلَا تَمَسَّ طِيبًا»[33]. «یکی از شما زنان زمانیکه خواسته باشد مسجد برود باید خوشبوئی استعمال نکند».
9 – عدم افشاء نمودن راز و اسرار، و عیبهای زن.
شوهر باید راز و اسرار همسرش را حفظ نموده و به دیگران افشا نکند. و همچنان زن مانند دیگران بشر است حتما عیب و نقصی میداشته باشد، پس یک شوهر خوب باید اسرار و عیوب همسرش را حفظ نموده به دیگران افشا نکند.
11 – شوهر باید در مورد همسرش گمان نیک داشته باشد:
چنانچه خداوند متعال از داشتن گمان بد در برابر یکدیگر منع نموده فرموده است:
﴿لَّوۡلَآ إِذۡ سَمِعۡتُمُوهُ ظَنَّ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بِأَنفُسِهِمۡ خَيۡرٗا﴾ [النور: 12] .
«چرا هنگامیکه این تهمت را شنیدید، مردان و زنان مؤمن نسبت به خود گمان نیک بودن (پاکی و پاکدامنی) را نیندیشیدند».
و نیز عموم مسلمانان را از این عادت منفی منع نموده فرموده است:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱجۡتَنِبُواْ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلظَّنِّ إِنَّ بَعۡضَ ٱلظَّنِّ إِثۡمٞ﴾ [الحجرات: 12].
«ای کسانیکه ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید که برخی از گمانها گناه است».
یکی از علایم بدگمانی آمدن در خانه بصورت ناگهانی و بدون اطلاع قبلی است لذا پیامبر صل الله علیه و آله و سلم از این عمل منع نموده فرمودند: «إِذَا أَطَالَ أَحَدُكُمُ الغَيْبَةَ فَلاَ يَطْرُقْ أَهْلَهُ لَيْلًا»[34]. «زمانیکه یکی از شما از خانه مدت درازتری غایب شده باشد پس باید ناگهان از طرف وارد خانه نشود».
و در عین حال بر زن هم لازم است تا تمام تدابیر مناسب را روی دست گرفته با ارتکاب مخالفات و محاذیر شرعی اسباب بدگمانی شوهرش را فراهم نسازد.
***
[1]- (حسن) سنن ابوداود، کتاب النکاح، باب فی جامع النکاح ص: 249 شماره حدیث: (2162).
[2]- (صحیح) سنن ترمذی ت بشار ص: 199 شماره حدیث: 135، ومتن حدیث چنین است: «مَنْ أَتَى حَائِضًا، أَوِ امْرَأَةً فِي دُبُرِهَا، أَوْ كَاهِنًا، فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ».
[3]- (حسن صحیح) سنن ترمذی، کتاب الرضاع، باب ما جاء فی حق الزوج علی المرأة ص: 457 شمارۀ حدیث:1159.
[4]- صحیح ابن حبان 9/471.
[5]- (صحیح) مسند احمد ص 1094.
[6]- (صحیح) سنن نسائی، کتاب النکاح، باب أی النساء خیر ص: 68 شمارۀ حدیث: 3231.
[7]- (صحیح) سنن ابن ماجه، کتاب النکاح، باب حق الزوج علی المرأة ص: 595 شمارۀ حدیث: 1853.
[8]- صحیح البخاری، کتاب النکاح، باب إذا باتت المرأة مهاجرة فراش زوجها ص: 30 شمارۀ حدیث: 5193.
[9]- اتحاف الخلان بحقوق الزوجین فی الإسلام از دکتور فیحان مطیری ص: 57.
[10]- صحیح مسلم، کتاب الحج، باب حجة النبی ص: 886 برقم: 1218.
[11]- صحیح البخاری، کتاب النکاح، باب صوم المرأة بإذن زوجها ص: 30 شمارۀ حدیث: 5195.
[12]- (صحیح) سنن ابو داود، ابواب الإجارة، باب فی تضمین العور ص: 296 شمارۀ حدیث: 3565.
[13]- صحیح البخاری، کتاب النفقات، باب عمل المرأة فی بیت زوجها ص: 1163 شمارۀ حدیث: 5361.
[14]- صحیح البخاری، کتاب النکاح، باب الغیرة ص: 1133شمارۀ حدیث: 5224.
[15]- المبسوط از سرخسی 5/181، والمغنی از ابن قدامه 7/569.
[16]- صحیح مسلم، کتاب الإمارة، باب فضلة الإمام العادل ص: 1459 شمارۀ حدیث: 1829..
[17]- تفسیر طبری (8/295).
[18]- سنن النسائی الکبری (8/239).
[19]- سنن ابن ماجه، کتاب الطلاق فی باب کراهیة الخلع للمرأة ص: 662 شمارۀ حدیث: 2055. الحدیث ضعیف لکن له شاهد من حدیث ثو بان ، روایت ابو داود وترمذی.
[20]- (صحیح) سنن ترمذی، کتاب المناقب، باب فضل أزواج النبی صل الله علیه و آله و سلم ص: 709 شمارۀ حدیث: 3895.
[21]- مسند احمد (43/313) (26277).
[22]- تفسیر ابن کثیر 1/80.
[23]- الجامع لأحکام القرآن 3/90.
[24]- المستدرک علی الصحیحین 1/144.
[25]- صحیح البخاری، کتاب الصوم، باب حق الأهل فی الصوم ص: 40 شمارۀ حدیث: 1977.
[26]- مسند احمد: 12/372.
[27]- صحیح مسلم، کتاب الرضاع، باب الوصية بالنساء. ص: 1091 شمارۀ حدیث: 1469.
[28]- (حسن صحیح) سنن ابو داود، کتاب النکاح، باب فی حق المرأة علی زوجها ص: 244 شمارۀ حدیث: 2142.
[29]- صحیح البخاری، کتاب النکاح، باب ما یکره من ضرب النساء ص: 32 شمارۀ 5204.
[30]- صحیح مسلم، کتاب الفضایل، باب مباعدته ج للآثام ص: 1814 شمارۀ حدیث: 2328.
[31]- (حسن صحیح) سنن ابو داود، کتاب النکاح، باب فی حق المرأة علی زوجها ص: 244 شمارۀ حدیث: 2142.
[32]- صحیح البخاری، کتاب النکاح، باب استئذان الـمرأة زوجها في الخروج إلی الـمسجد وغیره ص: 38 شمارۀ حدیث: 5238.
[33]- صحیح مسلم، کتاب الصلاة، باب خروج النساء إلی المساجد ص: 328 شمارۀ حدیث: 443.
[34]- صحیح البخاری، کتاب النکاح، باب لایطرق أهله لیلا ص: 39 شمارۀ حدیث: 5244.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر