الحمد لله والصلاة والسلام على سيد المرسلين.
أما بعد:
تاریخ ما مملو از گنجینههایی است که گذشت زمان آنها را در خود مدفون نموده است، بدون آن که دست شفقتی پیدا شود تا به جستجوی آنها بپردازد و غبار زمان را از آنها بزداید تا براق و درخشنده ظاهر شوند و جهان را از نور فوق العاده خود روشن گردانند.
اگر ملتی دیگر از ملتهای جهان کنونی تاریخش با یکی از این قهرمانان بزرگ (امثال: فیروز دیلمی و سعید بن عامر بن جذيم الجمحي آراسته میبود، برای بزرگداشت آنها جشنوارهها برپا میداشتند و دنیا را از اخلاق و رفتار آنها باخبر میکردند، و برای اظهار جایگاه عالی و بینظیر آنها که تاریخ نمونه آنها را به خود ندیده، مجالس و محافلی را اختصاص میدادند، در حالی که تاریخ اسلام مملو از امثال این قهرمانان است که حماسهها آفریدند، این قهرمانان فرصت ظهور در عصر نور را یافتند، ولی – با کمال تأسف – دست مهربانی پیدا نشد تا غبار فراموشی را از زندگینامه آنها بزداید و چهرههای واقعی آنان را به نسلهای آینده انتقال دهد.
اگر فرزندان ما اطلاعات زیادی از قهرمانان انقلاب فرانسه و رهبران غرب دارند و اصولی از قبیل مساوات و قوانین حقوق بشر و غیره که از افتخارات قرن نوزدهم و بیستم میلادی به شمار میروند، در نظرشان بزرگ جلوه میکند... وقتی همین اصول و قوانین با تمام ویژگیهایشان با اصول درخشندهای که قهرمانان دلیر اسلام در چهارده قرن پیش از خود به یادگار گذاشتهاند در میزان حق و عدالت گذاشته شوند چیزی به حساب نمیآیند؛ زیرا مفاخر امروزی ما مثل برابری و حقوق بشر کوچکتر از آن است که بتواند قهرمانان اسلام را راضی گرداند، اسلام توانست جامعهای را بنا کند که تار و پود آن عدل و مساوات است.
آن پیش قراولان آمده بودند تا بنایی فراتر از عدل و مساوات پایهگذاری کنند، و به این جهت در روی زمین کاخ «احسان» را پایهریزی نمودند که تاریخ همانند آن را به خود ندیده است، نه در گذشته و نه در حال حاضر، نه در عالم خیال و نه در عالم واقعیت علمی امروز.
فیروز دیلمی مردی شریف و از خانوادهی شرافتمندی بود، او نمونهای از قهرمانانی بود که اسلام را به تمام معنی فهمیده بود، سعید بن عامر بن جذيم الجمحي نیز از قهرمانان عادلی بود که در نوع خود بینظیر است که شیرازه اصول و برنامههایش را از دین مبین اسلام گرفته بود.
چه بزرگ است آن کاخ عظیم «احسان» که گذشتگان ما آن را با نور اسلام بنا نمودند!.
آن مردان بزرگ، چه صحنههای شگفتانگیزی از خود به یادگار گذاشتند، آنان نفس خویش را زیرپا گذاشتند و از حقوق شخصی خود در میدان احسان و فداکاری در راه اسلام چشمپوشی کردند.
و چه زیباست شریعت اسلام آن هنگام که به صورت عملی و واقعی در زمین پیاده شود تا مصداق زندهی این آیة شریفه شود:
﴿وَلِلَّهِ ٱلۡعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِۦ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ [المنافقون: 8].
«عزت از آن خدا و رسول او و مؤمنین است».
به امید این که داستان زندگی این بزرگان برای ما توشه راهی باشد تا در پرتو اعمال و رفتار آنها بتوانیم در راه تطبیق اصول اسلام و اجرای دقیق دستوراتش از نظر علمی و عملی قدمی برداریم و تنها ادعای خشک و خالی نسبت به اسلام و بزرگان آن نداشته باشیم.
از خداوند متعال توفیق روزافزون را مسألت مینماییم.
دمشق: 25 صفر 1400 ﻫ . ق. مطابق با 13 کانون دوم 1980 م
محمد حسن حمصی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر