J معاصی به چند دسته تقسيم میشوند؟
" به دو دسته تقسیم میشوند:
صغایر که همان سیئات هستند و کبائر که همان موبقات (هلاککنندگان) میباشند.
%%%%%
J كفاره سيئات چيست؟
" خداوند میفرماید:
﴿إِن تَجۡتَنِبُواْ كَبَآئِرَ مَا تُنۡهَوۡنَ عَنۡهُ نُكَفِّرۡ عَنكُمۡ سَئَِّاتِكُمۡ وَنُدۡخِلۡكُم مُّدۡخَلٗا كَرِيمٗا ٣١﴾ [النساء: 31].
«اگر از گناهان بزرگى که از آن[ها] نهى شدهاید دورى گزینید بدیهاى شما را از شما مىزداییم و شما را در جایگاهى ارجمند درمىآوریم».
﴿إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ يُذۡهِبۡنَ ٱلسَّئَِّاتِۚ﴾ [هود: 114].
«همانا خوبیها بدیها را از میان مىبرد».
خداوند ما را آگاه نموده است که با اجتناب از کبائر و نیز با انجام حسنات، سیئات را از بین میبرد. همچنان که در حدیث آمده است:
«واتبع السيئة الحسنة تمحها»[1].
«به دنبال هر سیئهای حسنهای انجام بده که آن را از بین میبرد».
همچنین در احادیث صحیحی آمده است که ریختن آب وضو از اعضای بدن، گام برداشتن به سمت مسجد[2]، نمازهای پنجگانه، نماز جمعه تا جمعهی دیگر، رمضان تا رمضان[3] سال دیگر، شب زندهداری در رمضان[4] و در شب قدر[5]، روزهی روز عاشورا[6]، و عبادات دیگری موجب کفارهی خطا و سیئات میگردند. اما در اکثر این احادیث پرهیز از انجام کبائر آورده شده است، که حمل بر این میشود که اجتناب از کبائر شرط پاک شدن صغائر است.
%%%%%
J كبائر چيستند؟
" در اقوال صحابه رضی الله عنهم و تابعین معیارهایی برای شناخت کبائر وجود دارد.
گفته شده است که: «کبیره شامل گناهی است که حدی بر آن مترتب میگردد».
و نیز:
«هر گناهی که به دنبال آن در نصوص لعنت، غضب، آتش دوزخ، یا هر عقوبهی دیگری آورده شده باشد، کبیره است».
و گفته شده که: «هر گناهی که فاعل آن با انجام آن گناه به دین بیتوجهی کند و باعث بیمبالاتی او به دین گردد و خشیت او را از خداوند بکاهد، کبیره است».
در این زمینه اقوال دیگری نیز آمده است.
در احادیث بسیاری، از گناهان به عنوان کبیره نام برده شدهاند. هرچند که دارای درجات و مراتب متفاوتی است. بعضی از آنها «کفراکبر» است. مانند شرک و سحر.
برخی از اکبرکبائر هستند، مانند قتل نفس، فرار از میدان جهاد و صحنهی قتال، رباخواری، خوردن مال یتیم به ناحق، شهادت و سخن دروغ، تهمت زنا به زن شوهردار که پاک و بیگناه است، شرابخواری، عقوق والدین[7] و...
ابنعباس رضی الله عنهما میفرماید: «هي إلی السبعين أقرب منها إلی السبع»[8].
«شماره این گناهان به هفتاد عدد میرسد».
فقط با شمارش گناهانی که لفظ کبیره بر آنها اطلاق شده است، به هفتاد کبیره میرسیم، پس در صورتی که تمام آنچه را که وعید شدیدی در کتاب یا سنت بر آن وارد شده است، دنبال کنیم، حقیقتاً به عدد بیشتری خواهیم رسید[9].
%%%%%
J كفارهی همهی گناهان چه صغيره و چه كبيره چيست؟
" با توبه نصوح میتوان از این گناهان پاک شد، خداوند میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ تُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ تَوۡبَةٗ نَّصُوحًا عَسَىٰ رَبُّكُمۡ أَن يُكَفِّرَ عَنكُمۡ سَئَِّاتِكُمۡ وَيُدۡخِلَكُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ﴾ [التحريم: 8].
«اى کسانى که ایمان آوردهاید به درگاه خدا توبهاى راستین کنید امید است که پروردگارتان بدیهایتان را از شما بزداید و شما را به باغهایى که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است درآورد».
و لفظ «عسی» یعنی «امید است». همانا این فعل ازطرف خداوند محقق گشته است (یعنی یقینا خداوند باتوبهی نصوح ما را میبخشد) آنجا که خداوند میفرماید:
﴿إِلَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ عَمَلٗا صَٰلِحٗا فَأُوْلَٰٓئِكَ يُبَدِّلُ ٱللَّهُ سَئَِّاتِهِمۡ حَسَنَٰتٖۗ﴾ [الفرقان: 70].
«مگر کسى که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند پس خداوند بدیهایشان را به نیکیها تبدیل مىکند».
﴿وَٱلَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَكَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ يُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ ١٣٥ أُوْلَٰٓئِكَ جَزَآؤُهُم مَّغۡفِرَةٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَجَنَّٰتٞ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ وَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِينَ ١٣٦﴾ [آل عمران: 135-136].
«و آنان که چون کار زشتى کنند یا بر خود ستم روا دارند خدا را به یاد مىآورند و براى گناهانشان آمرزش مىخواهند و چه کسى جز خدا گناهان را مىآمرزد و بر آنچه مرتکب شدهاند با آنکه مىدانند [که گناه است] پافشارى نمىکنند. آنان پاداششان آمرزشى از جانب پروردگارشان و بوستانهایى است که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است جاودانه در آن بمانند و پاداش اهل عمل چه نیکوست».
و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: «التوبة تجب ما قبلها»[10].
«توبه ماقبلش را از بین میبرد».
همچنین میفرماید: «لله أفرح بتوبة عبده من رجل نزل منزلاً وبه مهلكة ومعه راحلته عليها طعامه وشرابه فوضع رأسه فنام نومة فاستيقظ وقد ذهبت راحلته حتی اشتد عليه الحر والعطش أو ما شاء الله قال: أرجع إلی مكاني فرجع فنام نومة ثم رفع رأسه فإذا راحلته عنده»[11].
«خوشحالی خداوند از توبه بندهاش به درگاه او بیشتر است از خوشحالی کسی که به منطقهی سخت و صعبی برود و شتری با توشه به همراه داشته باشد، اما در حالیکه خوابیده است، شترش گم شود. بعد از مدتی جستجو، تشنگی و گرما، با ناامیدی در همان جای اول بخوابد. اما در حالی بیدار شود، که شترش بر بالین او حاضر شده باشد».
%%%%%
J توبهی نصوح چيست؟
" توبهایست صادقانه که سه امر مهم در آن وجود داشته باشد:
1) دست کشیدن از گناه و ترک کلی آن.
2) پشیمانی از اینکه مرتکب گناه شده است.
3) عزم و تصمیم بر اینکه هیچگاه آن گناه را انجام ندهد.
و اگر در حین ارتکاب گناه به مسلمانی ظلم نموده است بر حسب امکان از او حلالیت بطلبد. چون که اگر در دنیا از او حلالیت نطلبد، در روز آخرت آن فرد حق خود را از او طلب میکند و بلاشک بر او قصاص صورت میگیرد و جزء ظلمی است که خداوند هیچ ذرهای از آن را ترک نمیکند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید:
«من کان عنده لأخيه مظلمة فليتحلل منه اليوم قبل ألا يکون دينار ولا درهم، إن کان له حسنات أخذ من حسناته وإلا أخذ من سيئات أخيه فطرحت عليه»[12].
«اگر از کسی بر گردن یکی از شما حقی است، از او حلالیت بجویید، قبل از اینکه روزی برسد که دینار و درهمی نداشته باشد، در ازای حلالیت به او بدهد. در آن روز اگر حسنهای داشته باشد، به طلبکار داده میشود و در غیر اینصورت از سیئات طلبکار گرفته و به سیئات او اضافه میشود».
%%%%%
J آدميزاد تا چه وقت فرصت توبه كردن دارد؟
" خداوند میفرماید:
﴿إِنَّمَا ٱلتَّوۡبَةُ عَلَى ٱللَّهِ لِلَّذِينَ يَعۡمَلُونَ ٱلسُّوٓءَ بِجَهَٰلَةٖ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٖ فَأُوْلَٰٓئِكَ يَتُوبُ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمۡۗ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمٗا ١٧﴾ [النساء: 17].
«توبه نزد خداوند تنها براى کسانى است که از روى نادانى مرتکب گناه مىشوند سپس به زودى توبه مىکنند اینانند که خدا توبهشان را مىپذیرد و خداوند داناى حکیم است».
اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بر این معنی که هر امری چه عمد و چه غیر عمد که موجب معصیت الهی شوداز روی جهالت است، اجماع دارند.
و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: «إن الله يقبل توبة العبد ما لم يُغَرغِر»[13].
«خداوند توبه بندهاش را تا قبل از غرغره (حالت احتضار مرگ) قبول میکند».
این معنی در احادیث فراوانی آورده شده است.
اما هر آینه که ملائکهی مرگ را مشاهده کرد و روح او از سینهاش خارج و به حلق او رسید و نفس او به غرغره و خرخر افتاد، توبه او قبول نمیشود و دیگر نجات و خلاصی وجود ندارد:
﴿وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٖ ٣﴾ [ص: 3].
«و[لى] دیگر مجال گریز نبود».
و این همان سخن خداوند است که میفرماید: ﴿وَلَيۡسَتِ ٱلتَّوۡبَةُ لِلَّذِينَ يَعۡمَلُونَ ٱلسَّئَِّاتِ حَتَّىٰٓ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ إِنِّي تُبۡتُ ٱلۡـَٰٔنَ﴾ [النساء: 18].
«و توبه کسانى که گناه مىکنند تا وقتى که مرگ یکى از ایشان دررسد مىگوید اکنون توبه کردم پذیرفته نیست».
%%%%%
J با توجه به عمر زمين، توبه، چه وقت پذيرفته نمیگردد؟
خداوند میفرماید: ﴿يَوۡمَ يَأۡتِي بَعۡضُ ءَايَٰتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفۡسًا إِيمَٰنُهَا لَمۡ تَكُنۡ ءَامَنَتۡ مِن قَبۡلُ أَوۡ كَسَبَتۡ فِيٓ إِيمَٰنِهَا خَيۡرٗاۗ قُلِ ٱنتَظِرُوٓاْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ ١٥٨﴾ [الأنعام: 158].
«روزى که پارهاى از نشانههاى پروردگارت [پدید] آید کسى که قبلا ایمان نیاورده یا خیرى در ایمان آوردن خود به دست نیاورده ایمان آوردنش سود نمىبخشد بگو منتظر باشید که ما [هم] منتظریم».
و در صحیح بخاری آمده است که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
«لا تقوم الساعة حتی تطلع الشمس من مغربها فإذا طلعت ورآها الناس آمنوا أجمعين وذلك حين لا ينفع نفساً إيمانها»[14].
«تا خورشید از مغرب طلوع نکند، روز قیامت نخواهد آمد و هرگاه که از مغرب طلوع کرد و مردم آن را دیدند، جملگی ایمان میآورند و لیکن در آن حال توبه و ایمان هیچکس قبول واقع نمیشود».
در معانی این حدیث جمعی از اصحاب احادیث دیگری روایت کردهاند که در کتب معتبر حدیث موجود است. صفوان بن عسال رضی الله عنه از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت میکند که فرمود:
«إن الله فتح باباً قبل المغرب عرضه سبعين عاماً للتوبة لا يغلق حتی تطلع الشمس منه»[15].
«همانا خداوند دری را از مغرب برای توبه بازکرده است و عرض آن هفتاد سال است و آن را نمیبندد تا اینکه خورشید از آنجا طلوع میکند».
%%%%%
J حكم آن دسته از موحدينی كه بر كبيره اصرار ورزيدهاند و مرتباً آن را انجام دادهاند و در اين حال (قبل از توبه) فوت كردهاند، چيست؟
" خداوند میفرماید:
﴿وَنَضَعُ ٱلۡمَوَٰزِينَ ٱلۡقِسۡطَ لِيَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ فَلَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَيۡٔٗاۖ وَإِن كَانَ مِثۡقَالَ حَبَّةٖ مِّنۡ خَرۡدَلٍ أَتَيۡنَا بِهَاۗ وَكَفَىٰ بِنَا حَٰسِبِينَ ٤٧﴾ [الأنبياء: 47].
«ترازوهاى داد را در روز رستاخیز مىنهیم پس هیچکس [در] چیزى ستم نمىبیند و اگر [عمل] هموزن دانه خردلى باشد آن را مىآوریم و کافى است که ما حسابرس باشیم».
﴿وَٱلۡوَزۡنُ يَوۡمَئِذٍ ٱلۡحَقُّۚ فَمَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِينُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٨ وَمَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِينُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُم بِمَا كَانُواْ بَِٔايَٰتِنَا يَظۡلِمُونَ ٩﴾ [الأعراف: 8- 9].
«و در آن روز سنجش [اعمال] درست است پس هر کس میزانهاى [عمل] او گران باشد آنان خود رستگارانند. و هر کس میزانهاى [عمل] او سبک باشد پس آنانند که به خود زیان زدهاند چرا که به آیات ما ستم کردهاند».
﴿يَوۡمَ تَجِدُ كُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ مِنۡ خَيۡرٖ مُّحۡضَرٗا وَمَا عَمِلَتۡ مِن سُوٓءٖ تَوَدُّ لَوۡ أَنَّ بَيۡنَهَا وَبَيۡنَهُۥٓ أَمَدَۢا بَعِيدٗاۗ وَيُحَذِّرُكُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَٱللَّهُ رَءُوفُۢ بِٱلۡعِبَادِ ٣٠﴾ [آل عمران: 30].
«روزى که هر کسى آنچه کار نیک به جاى آورده و آنچه بدى مرتکب شده حاضر شده مىیابد و آرزو مىکند کاش میان او و آن [کارهاى بد] فاصلهاى دور بود و خداوند شما را از [کیفر] خود مىترساند و [در عین حال] خدا به بندگان [خود] مهربان است».
﴿۞يَوۡمَ تَأۡتِي كُلُّ نَفۡسٖ تُجَٰدِلُ عَن نَّفۡسِهَا وَتُوَفَّىٰ كُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ وَهُمۡ لَا يُظۡلَمُونَ ١١١﴾ [النحل: 111].
«[یاد کن] روزى را که هرکس مىآید [و] از خود دفاع مىکند و هرکس به آنچه کرده بىکم و کاست پاداش مىیابد و بر آنان ستم نمىرود».
﴿وَٱتَّقُواْ يَوۡمٗا تُرۡجَعُونَ فِيهِ إِلَى ٱللَّهِۖ ثُمَّ تُوَفَّىٰ كُلُّ نَفۡسٖ مَّا كَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا يُظۡلَمُونَ ٢٨١﴾ [البقرة: 281].
«و بترسید از روزى که در آن، به سوى خدا بازگردانده مىشوید، سپس به هر کسى (پاداش) آنچه به دست آورده، تمام داده شود؛ و آنان مورد ستم قرار نمىگیرند».
﴿يَوۡمَئِذٖ يَصۡدُرُ ٱلنَّاسُ أَشۡتَاتٗا لِّيُرَوۡاْ أَعۡمَٰلَهُمۡ ٦ فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ ٧ وَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا يَرَهُۥ ٨﴾ [الزلزلة: 6- 8].
«آن روز مردم [به حال] پراکنده برآیند تا [نتیجه] کارهایشان به آنان نشان داده شود. پس هرکه هموزن ذرهاى نیکى کند [نتیجه] آن را خواهد دید. و هرکه هموزن ذرهاى بدى کند [نتیجه] آن را خواهد دید».
و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید:
«من نوقش الحساب عذب» فقالت له عائشة رضی الله عنها : أليس يقول الله ﴿فَسَوۡفَ يُحَاسَبُ حِسَابٗا يَسِيرٗا ٨﴾ [الإنشقاق: 8]، قال: «بلی إنما ذلك العرض، ولكن من نوقش الحساب عذب»[16].
«هرکس در حساب روز قیامت مورد مناقشه و جدال قرار گیرد [کنایه از اینکه حسابش طولانی گردد]، عذاب داده میشود. عایشه رضی الله عنها از ایشان پرسید مگر خداوند نمیفرماید:
﴿فَسَوۡفَ يُحَاسَبُ حِسَابٗا يَسِيرٗا ٨﴾ [الإنشقاق: 8].
«به حسابی آسان (آن هم فقط با عرضهی اعمالش به او) محاسبه میشود».
فرمودند: بلی، ولی این مورد گشایش آن امرست از سوی خدا [کنایه از کوتاهی حساب]. اما آن کسی که در محاسبه مورد مناقشه و جدال قرار گیرد، عذاب داده میشود».
و در نصوصی که دربارهی حشر، احوال روز قیامت، میزان، انتشار نامهی اعمال عرض، حساب، صراط، و شفاعات و... آورده شد، معلوم گشت که احوال مردم بر حسب آنچه در دنیا از همدیگر متفاوت بودهاند، در قیامت نیز مراتب متفاوتی دارد. و به مراتب، سابقین، مقتصدین و ظالمین (ظالم لنفسه) تقسیم میشوند.
شایان ذکر است که آنچه از آیات قرآنی و احادیث نبوی استخراج میگردد و سلف صالح امت و نیز نسل اول اصحاب و تابعین و ائمهی اهل تفسیر یا اهل حدیث بر آن هستند، این است که موحدین معصیتکار بر سه دستهاند:
دسته اول: کسانی که حسنات آنان از سیئاتشان بیشتر است. آنان بدون دخول به جهنم وارد بهشت میگردند.
دسته دوم: دستهای که حسنات و سیئاتشان برابر است و سیئات آنان مانع ورودشان به بهشت و حسناتشان مانع سوختنشان در جهنم میشود. اینان همان اصحاب اعراف هستند که خداوند دربارهی آنان میفرماید که به هر اندازه که خداوند بخواهد بین بهشت و جهنم باقی میمانند وسپس به آنان اجازه ورود به بهشت داده میشود همانگونه که خداوند میفرماید:
﴿وَبَيۡنَهُمَا حِجَابٞۚ وَعَلَى ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٞ يَعۡرِفُونَ كُلَّۢا بِسِيمَىٰهُمۡۚ وَنَادَوۡاْ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَن سَلَٰمٌ عَلَيۡكُمۡۚ لَمۡ يَدۡخُلُوهَا وَهُمۡ يَطۡمَعُونَ ٤٦ ۞وَإِذَا صُرِفَتۡ أَبۡصَٰرُهُمۡ تِلۡقَآءَ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ ٤٧﴾ إلی قوله: ﴿ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡكُمۡ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ ٤٩﴾ [الأعراف: 46- 49].
«و میان آن دو [گروه] حایلى است و بر اعراف مردانى هستند که هریک [از آن دو دسته] را از سیمایشان مىشناسند و بهشتیان را که هنوز وارد آن نشده و[لى] [بدان] امید دارند آواز مىدهند که سلام بر شما. و چون چشمانشان به سوى دوزخیان گردانیده شود مىگویند پروردگارا ما را در زمره گروه ستمکاران قرار مده» تا آنجا که میفرماید: «به بهشت درآیید نه بیمى بر شماست و نه اندوهگین مىشوید».
دسته سوم: گروهی که دارای اصل توحید و اصل ایمان هستند، ولیکن در حالی خداوند را ملاقات میکنند که بر انجام کبائر اصرار داشتهاند و سیئات آنان از حسناتشان بیشتر است. اینان کسانی هستند که به اندازهی گناهانشان وارد جهنم میشوند. برخی از آنان آتش جهنم تا قوزک پا و برخی تا نصف ساق پا برخی دیگر تا زانو میرسد و حتی کسانی از آنان هستند که غیر از سجدهگاه (پیشانی) آنان هیچ قسمت دیگری از بدنشان از عذاب آتش در امان نیست.این طبقه کسانی هستند که خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و سایر انبیاء و اولیاء و ملائکه اجازه میدهد که در حق آنان شفاعت کنند. پس هر بار دستهای از آنان از جهنم خارج میشوند تا اینکه کسانی که به اندازهی وزن دینار و یا نصف دینار و یا ذرهای ایمان در قلبشان جای دارد[17]، از دوزخ خارج شده و به بهشت میرود تا جائیکه شافعان از خداوند میخواهند که همهی اهل توحید را از جهنم خارج کند، حتی اگر عمل کمی هم انجام داده باشد و این امر از طرف خداوند صورتمیگیرد. ولی هر کس که ایمان بیشتری داشته و گناهان کمتری از او سر زده باشد، عذاب کمتری میبیند و زودتر از جهنم خارج میگردد و برعکس.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «من قال لا إله إلاالله نفعته يوماً من الدهر يصيبه قبل ذلك ما أصابه»[18].
«کسی که لاإلهإلاالله را (با رعایت شروط و مقتضیات آن) گفته باشد روزی از روزها (این گفتهی او) به او نفع خواهد رساند، هرچند که قبل از آن (روز) به مصایب و عذابهایی گرفتار آمده باشد».
کسان بسیاری در این مسأله دچار فهم اشتباه گشتهاند و بر سر این مسأله اختلاف پیدا کردهاند:
﴿فَهَدَى ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَا ٱخۡتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ ٱلۡحَقِّ بِإِذۡنِهِۦۗ وَٱللَّهُ يَهۡدِي مَن يَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٍ ٢١٣﴾ [البقرة: 213].
«پس خداوند آنان را که ایمان آورده بودند به توفیق خویش به حقیقت آنچه که در آن اختلاف داشتند هدایت کرد و خدا هرکه را بخواهد به راه راست هدایت مىکند».
%%%%%
J آيا حدودی كه بر گناهكاران اجرا میگردد، كفاره آنان محسوب میشود؟
" پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حالی که گروهی از اصحاب بدور او گرد آمده بودند، فرمود:
«بايعوني علی أن لا تشركوا بالله شيئاً، ولا تسرقوا، ولا تزنوا، ولا تقتلوا أولادكم، ولا تأتوا ببهتان تفترونه بين أيديكم وأرجلكم، ولا تعصوا في معروف، فمن وفی منكم فأجره علی الله، ومن أصاب من ذلك شيئاً فعوقب به فيالدنيا فهو كفارة له، و من أصاب من ذلك شيئاً ثم سترهالله فهو إلی الله إن شاء عفا عنه، وإن شاء عاقبه»[19].
«بیعت دهید به من بر سر اینکه برای خداوند شریکی قائل نشوید، دزدی نکنید، زنا نکنید و فرزندانتان را نکشید و افترا، تهمت و بهتان به همدیگر ندهید و دچار معصیت نشوید، پس هر آن کس که به عهدش وفا نمود، خداوند اجر و پاداش او را میدهد و آن کس که در این زمینه مرتکب معصیتی گشت، اگر در دنیا عقوبت وسزا داده شد، کفاره گناهان او میگردد و اگر مرتکب معصیت شد، ولی خداوند آن را در دنیا برای او پوشانید، در آخرت تحت مشیت خداوند قرار میگیرد، اگر بخواهد، او را میبخشد و اگر بخواهد، او را عذاب میدهد.
عباده بن صامت رضی الله عنه [20] میفرماید: «بر این امور به پیامبر بیعت دادیم».
پس اجرای حدود،جز در مورد شرک و ارتداد برای بقیهی گناهان ، کفاره محسوب میگردد. (چون کفر و شرک اعمال را از بین میبرد و جهنم ابدی را به دنبال دارد، پس کشتن مرتد کفاره محسوب نمیشود).
%%%%%
J چگونه میتوان بين اين حديث كه: «فهو إلی الله إن شاء عفا عنه وإن شاء عاقبه» «اگر خداوند بخواهد او را میبخشد و اگر نه او را عقوبت میدهد» با سخن قبلی كه گفته شد كسانی كه سيئاتشان از حسنات بيشتر باشد، وارد دوزخ میگردند، توافق ايجاد نمود؟
" بین این دو سخن منافاتی وجود ندارد. هر آن کس را که خداوند بخواهد ببخشد، او را به صورتی آسان محاسبه مینماید. همانگونه که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن کوتاهی حساب را به «عرض» تفسیر نمود.
و نیز فرمود:
«يدنو أحدكم من ربه عزّوجلّ حتی يضع عليه كنفه فيقول: عملت كذا وكذا؟ فيقول: نعم، ويقول عملت كذا وكذا، فيقول: نعم، فيقرره ثم يقول: إني سترت عليك في الدنيا وأنا أغفرها لك اليوم»[21].
«هر کدام از شما -مؤمنین- پروردگارش به او نزدیک میشود، تا اینکه ستر و حفاظ و سایه رحمتش بر وی قرار میگیرد. سپس میفرماید: آیا تو این کارها (منظور معاصی است، والله اعلم) را انجام دادی؟ میگوید: بله. میفرماید این کارها را انجام دادی میگوید: بله. سپس میفرماید: من آنها را در دنیا برای تو پوشاندم و امروز آنها را برای تو میبخشم».
اما کسانی وارد جهنم میشوند که حساب آنها طولانی میگردد و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز میفرماید: «من نوقش الحساب عذب»[22]. «هرکس در حساب مورد مناقشه قرار گیرد، عذاب داده میشود».
[1]- ترمذی 4/355 رقم 1987- دارمی 2/231 رقم 2794- احمد 5/153 و 5/228.
[2]- مسلم 1/151- ترمذی 1/72 رقم 51- نسائی 1/89- ابن ماجه 1/148 رقم 427 و 428 دارمی 1/143 رقم 704- مالك 1/176- احمد2/235 و 277 و 3/3.
[3]- مسلم 1/144-ترمذی 1/418 رقم 214 و 3/104- ابن ماجه 1/345 رقم 1086- احمد 1/229 و 359 و 400 و 5/439.
[4]- (متفق علیه) بخاری 1/14- مسلم 2/176-177- نسائی 4/145- 157- ترمذی 3/171- 172 رقم 808 – دارمی 1/358 رقم 1783 و احمد 2/281 و 408 و 423.
[5]- (متفق علیه) بخاری 2/253- مسلم 2/177- نسائی 4/155-157- دارمی 1/358رقم 1783.
[6]- (صحیح) ترمذی 3/126 رقم 752- ابن ماجه 1/553 رقم 1738- احمد 5/295.
[7]- دلیل اینكه به این گناهان «كبائر» یا «موبقات» گفته میشود این است كه بخاری و مسلم از ابوهریره رضی الله عنه و او نیز از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت میكنند كه فرمود: «از هفت گناه «موبقات» هلاككننده خود را نگاه دارید. گفتند: ای پیامبر خدا آنها كدام گناهانند؟ فرمود: شریك قراردادن برای خداوند، سحر، قتل نفسی كه خداوند خون آن را جز به حق حرام گردانیده است، رباخواری، خوردن مال یتیم، فرار از میدان جنگ در هنگام روبرویی با دشمن، بهتان به زنان همسردار مؤمن و بیگناه». بخاری 3/195- مسلم 1/64.
[8]- ابن جریر در تفسیر طبری سخن ابن عباس رضی الله عنهما را آورده است. 8/245 رقم 9206 و 9208 ، و ذهبی در کبائر آن را نقل نموده است ص 7 ، و بعد از آن میفرماید: «قسم به خداوند که ابن عباس راست گفته است».
[9]- بعضی از ائمه در این زمینه كتابهایی نوشتهاند از جمله كتاب «الكبائر» امام ذهبی كه در آن بر 70 گناه كبیره بسنده نموده است. در 264 صفحه آن را تألیف نموده كه عبدالقدوس دهقان آن را به فارسی برگردانده است.
[10]- ابن كثیر این حدیث را به یكی از دو كتاب صحیح(بخاری یا مسلم) نسبت داده است. 4/392 در حالیكه آن را در صحیحین نیافتهام. اما احادیثی در این زمینه وجود دارد: از جمله مسلم 1/112رقم 192- مسند 4/199- 204-205.
[11]- (متفق علیه) بخاری 7/145- 146- مسلم 8/91-94-ترمذی باب: 49/4/659 و 5/547- ابن ماجه 2/1419 رقم 4247- 4249 – دارمی 2/213- 214 رقم 2731 - احمد 1/283 و 2/316 و 2/83 و 3/213 و 4/273 و 275.
[12]- بخاری 3/99 و 7/197 – احمد 2/506
[13]- ترمذی 5/547 رقم 3537- ابن ماجه 2/1420رقم 4253- احمد 2/132 و 153 و 3/425 - حاكم 4/257 آن را بر شرط شیخین صحیح قرار داده، ذهبی نیز موافق آن است.
[14]- متفق علیه، بخاری7/191ومسلم 1/95 – ابن ماجه 2/1352 رقم 4068
[15]- ترمذی 5/545- 546 رقم 3535- ابن ماجه 2/1353 رقم 4070- احمد 4/240-241.
[16]- متفق علیه. تخریج آن گذشت.
[17]- احادیث درباب شفاعت آورده شدند. (صفحه 181 ).
[18]- طبرانی و بزاز ، مجمع الزوائد 1/17 رجال آن صحیح است
[19]- (متفق علیه) بخاری 1/10 و 8/15- مسلم 5/126-127 - نسائی 7/161- ترمذی 4/45 رقم 1439- دارمی 2/139 رقم 2457.
[20]- عباده بن صامت بن قیس خزرجی انصاری رضی الله عنه ، یكی از مبایعان شب عقبه بود. در بدر و بقیه غزوات حضور داشت. عمر رضی الله عنه او را به سمت فلسطین فرستاد، تا قرآن را به آنها بیاموزد در رمله در سال 34 در سن 72 سالگی فوت نمود. التهذیب 5/111-112.
[21]- بخاری و دیگران آن را روایت كردهاند و تخریج آن گذشت.
[22]- بخاری و دیگران آن را روایت كردهاند و تخریج آن گذشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر