توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ شهریور ۳۱, چهارشنبه

عبدالله بن جبرین... امام دانشمند

 

عبدالله بن جبرین... امام دانشمند

امروز لحظاتی را با یکی از شخصیت‌های ممتاز و برجسته امت... و یکی از پیشوایان و رهبران علم و دانش سپری می‌کنیم که جوانی خویش را در تحصیل علم و دانش و همنشینی و مجالسه با علماء، و بقیه عمر خویش را در تعلیم و آموزش دادن دیگران و ارشاد و افتاء صرف نموده است، جمع بسیار زیادی از دانش‌پژوهان و علم جویان نزد ایشان زانوی شاگردی را بر زمین نهاده‌اند،... و روی حوادث و اتفاقات جدید و معاصر تأثیر چشم‌گیری داشته است،....اینک شما و این هم بیوگرافی مبارک آن بزرگوار:

نام و لقب:

او عبدالله بن عبدالرحمن بن عبدالله بن ابراهیم بن فهد بن حمد بن جبرین از آل رشید است؛  آل رشید شاخه‌ای از قبیله‌ی عطیه بن زید هستند که پسران زید در نجد عربستان، قبیله مشهوری می‌باشند، وطن و محل سکونتشان شهر شقراء بود، سپس برخی از آن‌ها به قویعیه در قلب نجد عزیمت کردند و در آنجا صاحب متملکات شدند.

خانواده ابن جبرین:

در میان آن خانواده افرادی بودند که بر سر زبان‌ها شهرت دارند و به‌ علت عدم اهتمام به این گونه اخبار در زمان ایشان در کتب تاریخ ثبت نشده‌اند؛ جد چهارم او حمد بن جبرین در اواسط قرن سیزدهم از شهرت خاصی برخوردار بوده است، به‌ طوری که امر قضاوت، ولایت و امارت شهر قویعیه به او واگذار شده است، و در میان قوم خویش از جایگاه و مقام والایی برخوردار بوده، و علاوه بر این‌که سخنران و سرور و قاضی آن‌ها بوده، خداوندU علم و دانش وافر و ثروت و زمین و اموال غیر منقول فراوانی به ایشان ارزانی داده بود، همان‌گونه که از اسناد و مدارک با نام او و فرزندانش بعد از او بر این امر دلالت می‌کند، و آثار علمی زیادی از او به جای مانده است، زیرا نویسندگان و کاتب‌هایی را جهت ثبت و پاک‌نویس و نسخه برداری از نوشته‌های خود با پرداخت دست‌مزد گرفته بود، لذا کتاب‌هایش تاکنون هم نزد برخی از نوادگانش نگه‌داری می‌شوند. سپس بعد از او نوه‌اش ابراهیم بن فهد شهرت یافت، علم و دانش اندوخت، و به حضور شیخ عبدالرحمن بن حسن آل‌شیخ و شیخ عبدالله ابابطین و شیخ حمد بن معمر رسید، و درس خواند و علم آموخت و معلومات زیادی جمع‌آوری کرد و کتاب‌های خطی فراوانی از خود به ارث گذاشت، و نامش را روی آن دسته از کتاب‌هایش نوشته که با دست خود نوشته است، و قسمتی دیگر را به تملک خویش درآورده است. وظیفه‌ی امامت و موعظه و افتاء و تدریس و آموزش قرآن و حدیث را بر عهده گرفته بود. ایشان در قرن سیزدهم هجری وفات یافت، و پس از او پسرش عبدالله در مقام او قرار گرفت که قرآن را نزد پدرش و برخی از علمای آن شهر و غیره یاد گرفته و حفظ کرده بود، بنابراین امامت و خطبه و تعلیم و تدریس را در روستای (مزعل) تابع (قویقیه) بر عهده گرفت، و چند کتاب را با دست خود بازنویسی کرد و در راه خدا وقف کرد، و در سال(1344هـ) وفات یافت، و پسرش محمّد بن عبدالله انجام وظایف امامت و خطبه و ...را بر عهده گرفت که نزد پدرش درس خوانده بود، و به دنبال کسب علم و دانش به اطراف سفر کرده بود، و متون زیادی را حفظ داشت، و با دست خود نوشته و نسخه‌برداری کرد، و او هم در سال (1355هـ) وفات یافت. زمانی که شیخ جبرین طلبه‌ بود پدرش قرآن را به او حفظ کرد، او در سال (1321هـ) پس از برادرش امامت را بر عهده گرفت، سپس برای کسب علم و دانش به شهر (رین) منتقل شد، و نزد قاضی آن شهر عبدالعزیز شثری با کنیه‌ی ابوحبیب مشغول یادگیری شد، و تا زمان وفات شیخ ابوحبیب همچنان مقیم آن شهر بود، سپس به ریاض رفت و در سال (1387هـ) وفات یافت.

رشد و شکوفایی عبدالله جبرین:

عبدالله جبرین در سال (1352هـ) در یکی از روستاهای شهر (قویعیه) دیده به جهان گشود، ولی بعداً به شهر (رین) مهاجرت کردند و در آنجا رشد یافت و سال (1359هـ) تعلم و یادگیری را شروع کرد، و چون در آن‌جا مدارس همیشگی موجود نبود کامل کردن تحصیلاتش به تأخیر افتاد، ولی در اثنای ده سال قرآن و قواعد املا و نوشتن ابتدایی را به خوبی یادگرفت، سپس شروع به حفظ قرآن کرد و آن را در سال (1367هـ) تکمیل کرد، و قبل از آن تاریخ علوم ابتدایی را هم یادگرفته بود، مثلاً در علم نحو (آجرومیه) و در علم فرائض متن (رحبیه) و در حدیث (اربعین نووی) و (عمدة الأحکام) با حفظ قسمتی از آن را نزد پدرش خوانده بود. و بعد از حفظ کامل قرآن، نزد استاد دوّم خود بعد از پدرش درس خواندن را شروع کرد که شیخ عبدالعزیز بن محمد شثری معروف به ابوحبیب بود، و قمست عمده خواندنش در خدمت ایشان بود. ابتدا از صحیح مسلم شروع کرد، سپس صحیح بخاری و بعد (مختصر سنن أبى داود) و بعضی از (سنن ترمذي) با شرح آن (تحفة الأحوذي) وکل (سبل السلام شرح بلوغ المرام) و شرح ابن رجب (اربعين) که مشهور به (جامع العلوم والحكم) در شرح پنجاه حدیث از (جوامع الكلم) و برخی از (نيل الأوطار) بر (منتقى الأخبار) و تفسير ابن جرير كه سرشار از احاديث مسنده و آثار موصوله است را خواند.  همچنین تفسير ابن كثير، و (كتاب التوحيد الذي هو حق الله على العبيد) و احاديث و آثار و دلايل آن را به خوبی حفظ کرد، و بعضی شرح‌های آن را خواند، و در فقه حنبلی (متن الزاد) و قسمت عمده شرح آن را حفظ کرد، و در ادب و تاريخ و زندگی‌نامه‌ی علماء کتاب‌های دیگری را هم یادگرفت، و تا ابتدای سال (1374هـ) بدین روال ادامه داد، سپس همراه با استادش ابوحبیب به ریاض نقل مکان کرد، و در دانشسرای علمی امام دعوت در سطح دوم تحصیلاتش را ادامه داد، و در مدت چهار سال موفق به دریافت مدرک و گواهی پایه دوم شد، که همراهان او که به سطح بالاتر صعود کردند چهارده نفر بودند، سپس در سطح عالی همان دانشسرا ثبت نام کرد و در مدت سال تحصیل در آن‌جا در سال (1381هـ) موفق به دریافت پایان‌نامه سطح دانشگاه عالی گردید که معادل مدرک لیسانس بود و دانش‌جویان موفق این دوره هم یازده نفر بودند.

در سال (1388هـ) در دانشگاه قضای عالی پذیرفته شد، و بعد از سه سال در (1390هـ) با رتبه‌ی عالی نائل به دریافت درجه‌ی فوق لیسانس گردید، و پس از بیست سال در دانشگاه اسلامی ریاض پذیرفته شد، و در (1407هـ) با رتبه‌ی ممتاز گواهی‌نامه دکتورا را دریافت کرد، و در خلال و قبل از آن هم در حلقه‌ی درس علمای بزرگ برای مناظره و سؤال و استفاده و شرکت در مجالس عادی و همایش‌های علمی و سفرها کسب فیض می‌کرد، و برای تحصیل فائده‌ی بیشتر در تکاپو بود.

احوال اجتماعی:

استاد جبرین در اواخر سال (1370هـ) با دختر عموی خود ازدواج کرد که علاوه بر خویشاوندی متدین و شایسته و دلسوز و خیرخواه و اهل بذل و تلاش در انجام وظایف و ایفای حقوق پروردگار و نیز همسر خویش بود، و در سال (1414هـ) دار فانی را وداع گفت، و در طول آن مدت زندگی صاحب دوازده پسر و دختر از ایشان شد، که برخی در سن کودکی فوت کردند و تنها سه پسر و شش دخترش باقی ماندند که همه ازدواج کردند، و غالبا صاحب فرزند شدند، و همواره در اطراف پدر خود بودند، و پایبند به انجام وظایف شرعی و آداب دینی بودند. اما از لحاظ امور خانوادگی و منزل؛ ابتدا تحت تکفل پدر بزرگوارش بود، و در حد توان برای رفع نیازهایش تلاش می‌کرد، و نسبت به حقوق مالی و تربیتی دریغ نمی‌ورزید، و او را وادار به کسب و کار نمی‌کرد، و در تمام دوران تحصیل در دانشسرا هزینه‌هایش را می‌پرداخت، ولی مازاد بر نیازش را به پدرش برمی‌گردانید، و بعد از سه سال ناچار شد همسرش را به نزد خود منتقل کند، و منزل کوچکی را اجاره کند، و علی رغم درآمد کم؛ چون تنها به بر آوردن نیازهای ضروری اکتفاء می‌کرد؛ توانست با آن وضع به تحصیل ادامه دهد و در مدت هشت سال پیوسته از منزلی به منزل دیگر تغییر مکان می‌داد، و پس از آن با یاری خداوند توانست منزلی را خریداری کند، و مدت هیفده سال با وضعیتی متوسط و بدون اسراف و خسیسی در آن زندگی کردند، ولی به علت کم‌بضاعتی به رفاهیت و کامل کردن نیازها دست نیافتند، سپس در سال (1402هـ) به منزل کنونی منتقل شد که به کمک (بانک رفاه و توسعه) ساخته شده، و مانند امثال خود در این زمانه زندگی می‌کند.

عقیده او:

از لحاظ عقیده هم بر معتقدات سالم و درستی که از آباء و اجداد و اساتید و علمای مخلص برگرفت پرورش یافت، بنابراین عقیده اهل سنت و جماعت و سلف صالح را از کتاب‌هایی چون الواسطیه شیخ محمد بن عبدالوهاب: با درس و تعلّم یادگرفت، و شرح‌های آن را از اساتید  علوم شرعی فراگرفت، و الفاظ غریب را برایش تفسیر می‌کردند، و معانی را توضیح می‌دادند، و دلالت‌های نصوص را برایش تبیین و تشریح می‌کردند، و ایشان هم در تدریس کتاب‌های عقیده سلف روش اساتید خود را در پیش گرفت، و شاگردان زیادی منابع مختصر و مفصل عقیده امثال شرح الواسطیه خلیل هراس و ابن سلمان و ابن رشید، و شرح (عقیده طحاویه) و (لمعة الاعتقاد) و شرح‌های (کتاب التوحید)، و نیز کتاب‌های مفصل شیخ الاسلام ابن تیمیه: و ابن القیم و حافظ حکمی و غیره را نزد ایشان خواندند، و در موقع درس در مورد دلیل‌ها به مناقشه و توسعه‌ی بحث می‌پرداخت. ایشان در دانشگاه اسلامی امام محمد بن سعود مدرس قسمت عقیده و مذاهب معاصر بود، و بر رسایلی که در این بخش به دانشگاه تقدیم می‌شدند اشراف داشت، و در مناقشه و مناظره پایان‌نامه‌های سطح لیسانس و دکترا شرکت می‌کرد، و دانش‌جویان را به منابع مفید در موضوع راهنمایی می‌کرد، و تاکنون هم بر بسیاری از پایان‌نامه‌ها نظارت می‌کند، و علاوه بر  دانش‌جویان علاقمند دانشگاه هم ارتباط زیادی با او دارند.

اما در مورد مذهب و دیدگاه فقهی در فروع باید گفت که اکثر اساتید او در مذهب حنبلی متخصص بوده‌اند، و غالباً از آن خارج نمی‌شوند، و بیشتر کتاب‌های حنبلی‌ها را خوانده است، و معلوم است که مذهب امام احمد وسیع‌ترین مذهب است چون روایات زیادی در آن هست که موجب شده با دیگر مذاهب موافق باشد، و هر کس این مذهب را به خوبی بخواند و بر آن مسلط باشد جز در فرضیات و مسائل نادر و کمیاب که بررسی و تحقیق در آن‌ها اهمیت چندانی ندارد با اکثر مذاهب احاطه خواهد داشت، و هرگاه چنین مواردی پیش آید می‌توان به نزدیک‌ترین مسأله‌ی مشابه ملحق گردد.

اساتید جبرین

 اساتید و علمایی که نزدشان زانوی تلمذ و شاگردی زده از پدرش شروع شده که آموزش قرآن و نوشتن را از سال (1359هـ) نزد ایشان آغاز کرد، سپس در زادگاهش آن را تکمیل کرد که مرحوم پدرش علاقمند به علم و دانش و دلسوز و خیرخواه و مخلص و دوست و اهل محبت بود، و با حسن تربیت و جدیت کار برای شاگردانش تا علم و عمل را به هم توأم یاد بگیرند به افراد زیادی استفاده رسانید، تا این‌که در سال (1377هـ) دعوت حق را اجابت کرد و دیده از جهان فرو بست.

از بزرگترین اساتیدی که بسیار تحت تأثیر او قرار گرفتند عبدالعزیز بن محمّد ابوحبیب شثری است که بخش عمده منابع حدیث و تفسیر و توحید و عقیده و فقه و ادب و نحو و فرائض را نزد ایشان فراگرفت، و نیز متون زیادی را در شاگردی او حفظ کرد و شرح‌ و تعلیقات روی آن‌ها را نزد ایشان خوانده است، و از سال (1367هـ) تا (1387) که در شهر ریاض وفات یافت همواره شاگرد او بود، اما بعد از اشتغال به تدریس کمتر نزد او بود. و از جمله علمایی که ابن جبرین نزدشان درس خواند و از همنشینی ایشان استفاده برد، شیخ صالح بن مطلق امام و خطیب یکی از روستاهای (رین) بود، سپس به قاضی حفرالباطن انتخاب گردید و بعد از آن بازنشست شد و در ریاض سکونت یافت و در سال (1381هـ).

او با این‌که نابینا بود؛ اما خداوند حافظه سرشار و هوش بسیار قوی به ایشان عطا فرموده بود، و کمتر اتفاق اتفاده که انسان کوچک یا بزرگی با او نشسته و از او استفاده نکرده باشد، و کارهای عجیب و غریبی می‌کرد، و خلاصه او اعجوبه‌ی زمان بود، رحمت و ارکام خدا بر او. و از جمله مشهورترین اساتید ایشان که تابع حلقه‌های درسشان بوده شیخ محمد بن ابراهیم آل شیخ بود که نیازی به معرفی و شناساندن ندارد، و هنگامی که دانشسرای امام دعوت در ماه صفر سال (1374هـ) افتتاح گردید همراه با دیگر شاگردانش بصورت منظم و برنامه‌ریزی شده مشغول یادگیری شدند، و ایشان تدریس آن قسمت را به خوبی بر عهده گرفت که به وی واگذار شده بود، و بنده نیز در اغلب مواد درس شرعی همراه ایشان بودم، مانند توحید و فقه و حدیث و عقیده که آن‌ها را تدریس می‌کرد، در حدیث دو دفعه (بلوغ المرام) در سطح دوم و سطح عالی تدریس می‌کرد، و در فقه (متن زاد المستقنع) و شرح آن (الروض المربع) را هم غالباً به صورت گسترده و با شرح هر جمله دو بار تدریس می‌کرد، و طلاب نکات و فوائد مهم لازم را یادداشت می‌کردند.

و در علم توحید و عقیده کتاب التوحید و شرح آن (فتح المجید) و (کتاب الایمان) شیخ الاسلام ابن تیمیه: و نیز متن (عقیدة الحمویة و عقیدة الواسطیة، و شرح طحاویة ابی العزّ) و غیره را تدریس می‌کرد، و به تدریس می‌داد تا قسم آخر را به اتمام رساند، و در سال (1381هـ) از تدریس باز ایستاد و به افتاء و ریاست قضایی اشتغال یافت، تا این‌که در رمضان (1389هـ) وفات یافت، رحمت خدا بر ایشان.

همچنین از سال (1375هـ) در مدت سه سال تا پایان دوره دانشسرا نزد علمایی همچون شیخ اسماعیل انصاری در تفسیر و حدیث و نحو و صرف و اصول فقه، و نزد شیخ عبدالعزیز بن ناصر بن رشید در فرائض تحصیل کرده است. همچنین در دوره‌ی لیسانس هم در سال (1388هـ) ماده فقه را نزد ایشان خواند، و ایشان یکی از فقفهای شهر بود، و دارای تألیفات همچون (عدة الباحث بأحکام التوارث) و (التنبیهات السنیة) بوده که یکی از شرح‌های وافی این عقیده است.

علاوه بر این‌ها در رشته‌های متعدد شاگر شیح حماد بن مجد انصاری و شیخ محمد بیحانی و شیخ عبدالحمید عمار جزایری بوده است. و در مرحله لیسانس نزد بسیاری دیگر از علمای بزرگ چون استاد شیخ عبدالله بن محمّد بن حمید متوفای سال (1402هـ) در فقه طرق قضاء بوده، و از ابتدای ورود به ریاض در جلسات درس ایشان حاضر می‌شد، و در مورد موضوعات احکام و قصه و موعظه و تاریخ استفاده‌های زیادی از ایشان کسب کرد، و نیز در محضر استاد عبدالرزاق عفیفی که از علمای مشهور است، و تعداد زیادی از قضات و مدرسین و دعوتگران و غیره در محضرشان شاگردی کرده‌اند و از جمله کسانی بود که خداوند علومی را بر او فتح و به او الهام کرد که بر بسیاری از علمای این زمان تفوق یافت، و در تفسیر و استنباط از قرآن بسیار عمیق فرو رفته بود، و نیز در حدیث و شناخت غریب الحدیث و علوم جدید شایستگی داشت.

همچنین شیخ (مناع خلیل قطان) که در این مرحله به صورت وسیع و روشن مواد تفسیر را به ایشان درس می‌داد، و از آن‌جا که فوائد، نکات و دلائل فراوانی استنباط می‌کرد؛ از مجالس و سخنرانی‌های ایشان استفاده‌های زیادی می‌کردند، و در رشته‌های متنوع تألیفات متعدد دارد. همچنین شیخ عمر بن متروک: که از نخستین افرادی است که دارای مدرک دکترا در سعودیه بود؛ و مواد فقه و حدیث و تفسیر را نزد ایشان خواند، و در رابطه با معاملات جدید به دلیل و تعلیل اهتمام زیاد می‌داد و شناخت کاملی داشت، و به صورت وسیع توضیح می‌داد، و افراد متعددی از ایشان استفاده می‌کردند، از جمله ایشان شیخ محمد عبدالوهاب بحیری بود که در اصل - مصری بود- و تدریس حدیث را بر عهده گرفت، و مسائل را بطور گسترده تشریح می‌کرد، و به ذکر مسائل مورد خلاف و جمع و ترجیح آراء برتر اهتمام ویژه می‌داد، و در موارد مهم افراد زیادی از درس‌هایش استفاده کردند، از جمله محمّد جندی مصری، ولی کارش را فقط در بخشی از سال ادامه داد تا این‌که بیمار شد، و به مصر برگشت و آن‌جا وفات یافت، رحمت خدا بر او باد.

 همچنین از جمله آن افراد محمد حجازی صاحب تفسیر (الواضح) بود، و (طه دسوقی) عرب مصری که دارای معلومات گسترده و اطلاع و حفظ و فصاحت و زبان بود، و افراد دیگرغیر از این‌ها.

علاوه بر تعدادی که ذکر شدند، درس‌های غیر رسمی را از اساتید دیگری فراگرفته که نام‌دارترین‌ آنان استاد عبدالعزیز بن باز: بود، و در اغلب حلقه‌های درس‌ها که بعد از نماز عصر و صبح و مغرب در مسجد جامع ریاض برگزار می‌شد حاضر بود و رشته‌های مختلف از متون و شروح مؤلفات درس می‌داد، و موارد و مسائل مجمل توضیح می‌داد، و نسبت به خطاها اعلام هشدار می‌کر‌د. همچنین از جمله اساتید ایشان (محمّد بن ابراهیم مهیزع) مدرس و قاضی بود، که  در مسجد و در منزل خود درس‌هایی دایر می‌کرد، و تعدادی از جمله شیخ (عبدالرحمن بن محمّد بن هویمل) از قضات ریاض استفاده می‌کردند، و در مسجد و منزل پیش او درس می‌خواند، اگر چه توضیحات زیادی نمی‌داد، اما خطا و اشباهات را مشخص می‌کرد، و برخی مسائل ریز را تشریح می‌کرد، و در آخر عمر حیات شنوایی او ضعیف شد و بیماریش شدت یافت، سپس در سال (1415هـ) جان به جان‌آفرین تسلیم کرد، رحمت خدا بر او باد.

 همچنین از دوستان و رفیقان و همنشینان وقت درس استفاده می‌کرد، و موفق شد اغلب شب‌های امتحان را با آن‌ها سپری کند، که (شیخ فهد بن حمین الفهد و شیخ عبدالرحمن محمد المقرن: و شیخ عبدالرحمن بن عبدالله بن فرسان و شیخ محمّد بن جابر و ...) از آن جمله دوستان بودند که همه در شاگردی اساتید سبقت داشتند، و بسیاری از نکات را که در وقت درس از دست داده بود به واسطه‌ی ایشان یاد می‌گرفت، و روش دور و مرور درس‌ها بدین صورت بود که استاد شرح درس را بر ایشان می‌خواند، و اشتباهات لغوی را خود اصلاح می‌کرد، و مسائل اختلافی را مورد بحث و بررسی قرار می‌داد، چون با کتاب‌های مفید و چگونگی آگاه شدن بر هر مسأله در کتاب‌های نزدیک به هم در فقه حنبلی در رابطه با موضوع آشنا بود، همچنین روش چگونگی استفاده از کتاب‌های لغت، و اختصاص هر کتاب به نوعی از موضوع‌ها و... را تشریح می‌کرد، که هر کس به تنهایی درس بخواند از این بی‌بهره‌ها بی‌نصیب است، برای همین به طلاب تازه وارد توصیه می‌کرد که با افراد با سابقه‌ بحث و مذاکره کنند، و از تجارب ایشان استفاده نماید، قبلاً هم گفتیم قدیم‌ترین این افراد شیخ (عبدالعزیز شثری:) بود که بسیار او را ستوده، و هنگامی که در سال (1374هـ) به ریاض منتقل شد همراه او بود، و برخی از کتاب‌هایی را که او خواند ذکر شد، و عواملی هم ذکر شد که موجب شد استاد در وقت تقسیم سالانه (دانشسرای علمی امام دعوت) شاگرد اول باشد، و یکی از آثار و تعجب او بر این بود که در آن سال از ایشان درخواست کرد عهده‌دار قضاوت شود، ولی با ادامه تحصیل و علاقه به آن معذرت‌خواهی کرد، و او هم عذرش را پذیرفت.

کارها و فعالیتهای استاد جبرین:

نخست این‌که در ابتدای سال (1380هـ) به دستور پادشاه عربستان سعودی و توصیه‌ی استاد شیخ محمد بن ابراهیم و ریاست شیخ عبدالعزیز شثری همراه دعوت‌گران به مدت چهار ماه راهی مرزهای شمالی شد، و از مزر کویت در امتداد مرز عراق و اردن و شمال و جنوب عربستان و بسیاری دیگر از مناطق شروع به دعوت و تعلیم و توزیع و نشر کتابچه‌های مفید در زمینه‌ی عقیده و ارکان اسلام کردند، زیرا اکثریت بادیه‌نشینان در جهل عمیق می‌زیستند، و از اسلام جز نام آن، و نماز و روزه و ...را نمی‌دانستند، و در انواع وسایل شرک گرفتار بودند، و این هیئت اعزامی در راه تعلیم و آموزش مردم تلاش‌های فراوانی مبذول داشتند، و خداوند تعداد زیادی از کسانی را که خداوند خواست به ایشان خیر برساند از آن‌ها بهره‌ور ساخت.

سپس (استاد جبرین) در شعبان سال (1381- 1395هـ ق) در (دانشسرای امام دعوت) به عنوان مدرس انتخاب شد، و به تدریس دروس مختلفی همچون حدیث، فقه، توحید، تفسیر، مصطلح، نحو، تاریخ و کتاب‌های نکات و یادداشت بر احادیث (عمدة الأحکام) با ذکر موضوع و معنای مختصر و شرح الفاظ غریب، و ذکر فوائد و نکات پرداخت. همچنین روی ذکر فوائد و نکات قابل توجه، و روی درس‌های فقه و توحید و مصطلح حدیث یادداشت می‌داد که تاکنون هم بسیاری از آن‌مطالب نزد طلاب یا در دانشسراهای علمی محفوظ است، سپس در سال (1385هـ) به دانشکده‌ی شرعی ریاض منتقل شد و تدریس رشته‌ی توحید پایه‌ی اول کتاب (التدمیریة) و کتاب‌هایی که روی آن‌ها تعلیقه نوشته شده مانند فهرست عنوان بحث‌ها را برعهده گرفت، همچنین اول (شرح عقیدة‌ طحاویة) را تدریس می‌کرد، سپس در سال(1402هـ) به ریاست پژوهش‌های علمی و فتوا و دعوت و ارشاد برگشت به نام عضو افتاء و سرپرستی شفاهی و تلفنی و نوشتن روی برخی فتواهای شرعی و قسمت مسائل فرضی و تحقیق بر فتاوای هیئت دائمی که برای نشر در مجله مناسب بود، و تا کنون هم منتشر می‌شود، و دوره‌ی خدمت او در دارالافتاء پایان یافت. اما در مورد کارهای دیگرش باید گفت در ماه شوال سال (1389هـ ق) به امامت مسجد آل حماد ریاض منصوب شد تا آن که که آن مسجد و کل محله‌ی آن در سال (1397) منهدم و تخریب شد، و بعد از دو سال به عنوان خطیب احتیاطی برای زمان ضرورت برگزیده شد که تا کنون هم در بسیاری از مسجد جامع‌ها در وقت عدم حضور خطیب یا قبل از انتخاب خطیب دائم خطبه می‌خواند، که گاهی در برخی از آن‌ مساجد برای مدت چند ماه کارش را ادامه می‌دهد، و در برخی از مناسبت‌ها هم عهده‌دار اقامه‌ی نماز عید می‌شود. همچنین به عنوان تبرع و بدون مزد در برخی مساجد تدریس می‌کند، که در سال (1387هـ) از تدریس (فرائض) به افرادی اندک شروع کرد، سپس درس‌های توحید و اصول ثلاثه، و کشف شبهات و عقیده واسطیه و امثال آن را در مسجد آل‌حماد را ادامه داد و تعداد زیادی (سال 1389 هـ) به آن افزود، و آن حلقه‌های درس از سوی اغلب دانش‌دوستان که از جنوب مملکت عربی جهت یادگیری راهی آن‌جا می‌شدند مورد استقبال شدید قرار می‌گرفتند. این درس‌ها بعد از نماز صبح در مدت یک تا دو ساعت، و بعد از نماز ظهر هم به همان‌صورت، و غالباً بعد از نماز عصر و مغرب تا عشاء برپا بودند، و این کار تا زمان انهدام مسجد به همین روال ادامه یافت، سپس در سال (1398هـ) استاد بزرگوار عبدالعزیز بن عبدالله بن‌باز علاقمند شد که در زمان عدم حضور خود شیخ جبرین بعنوان امام مسجد جامع بزرگ برای اقامه‌ی نمازهای پنجگانه حضور یابد، بنابراین جز وقت انجام نماز جمعه برای همه نمازها حاضر بود، لذا درس‌ها به مسجد جامع بزرگ انتقال یافت که بعد از آن به جامع امام ترکی بن عبدالله: معروف شد، و در حالت حضور استاد بن باز ایشان خود نماز مغرب و عشاء را خود اقامه می‌کرد، و در آن فاصله و در بقیه اوقات تدریس می‌کرد، و بعد از عصر و بعد از عصر و مغرب و صبح غالبا در مسجد حمادی درس می‌داد، تا این‌که در سال (1398هـ) تعدادی از جوانان با شوق و علاقه از او درخواست کردند که بعد از نماز عشاء در منزل یک درس عقیده به ایشان بدهد، او هم درخواستشان را اجابت کرد، و از کتاب عقیده‌ی استاد ابن سعدی شروع کرد که در مقدمه‌ی آن کتاب (القول السدید) چاپ شده، سپس تعداد دانش‌آموزان افزایش یافت، و از نقاط دور هم آمدند، و تا کنون هم کلاس‌ها دایر هستند، و در سال (1402هـ) کلاس درس به منزل کنونی ایشان در (سویدی) منتقل شد، و در هر هفته دو بار درس می‌داد، و در این مدت نظم (سلّم الوصول) و شرح آن (معارج القبول) در دو جلد و رساله‌ی (الشفاعة) وادعی، و نظم (الرحبیة) در علم مواریث، و (منار السبیل) شرح (الدلیل) ابن ضویان را -الحمد لله- تا آخر تدریس کرد است، و وقتی که در منزل جا تنگ شد و تعداد افراد افزایش یافتند؛ درس را به مسجد مجاور خانه‌ی استاد منتقل کردند که معروف به مسجد (برغش) بود، و درس‌های هفتگی بعد از نماز صبح و مغرب برگزار می‌شد، یعنی بعد از تخریب مسجد بزرگ در سال (1408هـ)، و در این مدت بسیاری از متون مرجع را تدریس کرد، مانند (صحیح بخاری و مسلم) و (شرح طحاویة)، و (شرح الواسطیة) ابن سلمان و ابن رشید، و قسمتی از (زاد المعاد)، و تمام (بلوغ المرام) و (زاد المستنقع) و بعضی از (سنن ابی داود و ترمذی و موطأ) امام مالک، و (ریاض الصالحین)، و برخی از (نیل الأوطار) شرح (منتقی الأخبار) و برخی از (سنن الدارمی) و (ترتیب مسند طیالسی) و شرح کامل (منتقی الأخبار) ابن البرکات، و کتاب (الدین الخالص) صدیق حسن خان)، و در علم مصطلح الحدیث متن (نخبة الفکر) و متن (البیقونیه)، و در نحو متن (الآجرومیه) و برخی از (الفیه ابن مالک)، و در علم اصول فقه متن (الورقات) و دیگر متون و شروح زیاد دیگر.

و در سال (1382هـ) تعدادی از خیرین مدرسه ساز مدرسه‌ای به نام (دار العلم) تأسیس کردند، و تعداد زیادی از علم پژوهان بزرگ و کوچک بدان روی آوردند، و استاد مورد بحث ما تدریس و آموزش مواد درس دینی را بر حسب سطح علمی خود برعهده گرفت، مانند حدیث و توحید و فقه، و جوانان جلساتی هفتانه در آن برگزار می‌کردند که در شب‌های جمعه تا دو ساعت بعد از نماز عشاء ادامه می‌دادند، و برخی سخنرانی‌ها در آن جلسه ایراد می‌شد، و به سؤالات دینی و اجتماعی پاسخ داده می‌شد، در آن حاضر می‌شدند. در سال (1398هـ) یک کلاس هفتگی دایر کرد که جمع زیادی در آن شرکت می‌کردند، و تا آن سال ادامه داشت که به نزدیک‌ترین مسجد اطراف منتقل شد، و هنوز هم ادامه دارد، و تدریس صحیحین را کامل کردند، و از سنن ترمذی شروع کردند، و استاد (شیخ ابراهیم بن عبدالله بن غیث) در ابتدای کار خواندن کتاب را بر عهده داشت، و از همان ابتدا شیخ (دکتر محمد بن ناصر سحیبانی) آن را ترک کرد تا این‌که به دانشگاه اسلامی مدینه انتقال یافت، سپس شیخ دکتر فهد سلمه جانشین او شد که در دانشکده‌ی ملک فهد مشغول تدریس شود، به این‌ صورت که متن را می‌خواند، سپس مقصود نویسنده را شرح می‌داد و بطور عام دلالت حدیث را بیان می‌کرد.

در سال (1403هـ) برخی از جوانان از سُکان محله‌ی علیا با علاقه درخواست درسی در عقیده  در طول هفته کردند. ابتدا کلاس برای مدت چند ماه درس در مسجدی متوسط در محله برگزار می‌شد، سپس برای مدتی طولانی کلاس را به مسجد ملوحی، و بعد از آن به مسجد ملک عبدالعزیز، و از آن‌جا به مسجد جامع ملک خالد انتقال داد، و در این مدت متن کتاب (لمعة الإعتقاد) و (العقیدة الواسطیه) و (کتاب التوحید) و متن (التدمیریة) را کامل کردند، و بخشی از (بلوغ المراد) و شرح (عمدة الفقه) ربخش عبادات و بعضی از (الروض المربع) با خواندن و شرح و توضیح تمام کردند، و در سال (1409هـ) جمعی از برادران با علاقه درخواست کردند که در مسجد سلیمان راجحی در محله‌ی (الربوة) هر هفته درسی در قرائت و شرح برایشان دایر کند، زیرا آن مسجد مشهور بود و چند محله‌ی گشترده آن را احاطه کرده‌ بودند، و جمعیتی زیاد از دوستداران علم و دانش بدان روی می‌آوردند، بنابراین درخواست ایشان را لبیک گفت، و شرح (عقیدة الطحاویه) را شروع کرد و تا آخر آن را ادامه داد. همچنین در حدیث (عمدة الأحکام) قرائت و خواندن آن را هم کامل کرد، سپس کتاب (السنة) خلال، و بعد از آن کتاب (السنة) عبدالله بن احمد، و غالباً امام مسجد (صالح بن سلیمان الهبدان) یا مؤذن مسجد  متن درس را می‌خواند، و با پاسخ دادن به سؤالات قبلی حاضران در نزدیک قامت گفتن برای نماز درس را خاتمه می‌داد. پیوسته بر تعداد شرکت‌کنندگان در این درس افزوده می‌شد، بطوری که گاهی بیش از پانصد نفر بودند، و جز در روزهای امتحانات متوقف نمی‌شد، سپس بعد از پایان امتحانات دوباره از سر گرفته می‌شد.

در سال (1409هـ) استاد بزرگوار ابن باز: از او خواهش کرد که درسی را در مسجد بازار خضار در عتیقه دایر کند، چون جمعی زیادی نمازگذار داشت، بنابراین (شیخ جبرین) هم درخواستش را اجابت کرد، و در طول هفته یک بار در آن‌جا کلاس برگزار می‌کرد، امّا از آن‌جا که مردم در بازار مشغول معامله بودند، شرکت‌کننده‌ کم بودند، و این کلاس با درس فقه و توحید ادامه یافت، همان‌گونه که در این سال‌ها اغلب هفته‌ها در مساجد نقاط دور ریاض به ایراد سخنرانی و موعظه می‌پرداخت که مسلمانان زیادی در آن‌جا هستند، ولی درس نمی‌داد، بلکه در سخنرانی‌های مربوط به عبادات و معاملات و دیگر مسائل مورد نیاز مردم بحث می‌کرد، و غالباً جمعیت انبوهی آماده شرکت در آن جلسات بودند، همچنین در انجمن‌های مسجد جامع بزرگ معروف به جامع امام ترکی شرکت می‌کرد که بیش از بیست سال بود دایر بود؛ شرکت می‌کرد که غالباً شیخ ابن باز: توضیحات می‌داد، و اکنون استاد عبدالعزیز آل الشیخ حاشیه و تعلیقه می‌گذارد.

علاوه بر آن‌چه ذکر شد ایشان کار و فعالیت‌های دیگری هم داشته است، از جمله در سال (1408هـ) دانشسرای قضایی تابع دانشگاه اسلامی امام محمّد بن سعود بود، چون درس فقه سال اول آن‌جا به او واگذار شد که آن را سیاست شرعی می‌گویند، و مربوط به معاملات و احکام و تبادل است، و در هفته دو بار درس می‌داد، و در آخر سال هم سؤالات امتحانی را طرح، و بعداً همچون عادت همه آن‌ها را تصحیح می‌کرد، سپس سال بعد همراه با آن درس؛ درس سال دوم دانشسرا هم تدرس می‌کرد که موضوع آن احوال شخصی بود، و در هفته سه سهم داشت، و روش تدریس هم بدین‌صورت بود که چند جمله را از کتاب مورد نظر انتخاب می‌کرد، و اختلافات موجود بر سر آن مسائل را همراه با دلیل هر کدام از طرف‌ها و ترجیح و توجیه بیان می‌کرد. و در سال بعد فقط سیاست شرعی را تدریس کرد، سپس از تدریس باز ایستاد.

همچنین استاد (جبرین) بعد از انتقال از دانشگاه تا دوره‌‌ی انتقال به ریاست پژوهش‌های علمی بر رساله‌های فوق لیسانس و دکترا نظارت می‌کردکه از سوی دانشجویان دانشگاه مذکور ارائه می‌شد؛ همان‌گونه که بحث آن گذشت، و هرگز از دانشگاه فاصله نگرفت، و هر سال بر سه تا چهار رساله نظارت می‌کرد، و دانش‌جویان را بر حسب آگاهی خود به منابع و مراجع راهنمایی می‌کرد، و هر ماه آن قسمت از بحث و پژوهشی را که تقدیم می‌شد‌ بررسی، و نقص و اشتباهات ایشان را بیان می‌کرد، و تقریباً هر هفته با آن‌ها جلسه داشت، و کار و موانع موجود را به دانشگاه گزارش می‌داد، و در پایان نظر خویش را در رابطه با میزان صلاحیت رساله برای تقدیم کردن می‌نوشت، و در جلسه‌ی بررسی و ارزیابی و مناظره شرکت می‌کرد، همان‌گونه که در مورد بعضی از رسائل قبلی دانشگاه بعنوان عضویت در دانشگاه اظهار نظر می‌کرد، و ملاحظات خویش را بیان می‌کرد و مانند روال همیشه در موقع ارزیابی رساله حاضر می‌شد.

یکی دیگر از فعالیت‌های استاد (جبرین) دعوت دینی در داخل کشور بود با ایراد سخنرانی و برپایی جلسات پرسش و پاسخ در مدت هر ماه یا دو ماه یک‌ بار، علاوه بر آن‌که به نقاط نزدیک ریاض سفر می‌کرد و در دانشسراها و مراکز فعالیت‌های تابستانی و مساجد جامع با مردم و اهالی دیدار می‌کرد، و پیرامون مشکلات منطقه و راه‌کارهای رفع‌معضل به بحث و رایزنی می‌پرداخت، و گاهی سفرهایش به نقاط دور افتاده و بازدید از نهادهای حکومتی جهت مناصحه و ارشاد و تشویق و ترغیب و دلگرمی برای ادامه فعالیت‌ مثبت و... یک هفته یا بیشتر به طول می‌انجامید، و گاهی هم دیدارش رسمی بود و از طرف مرکز یا اداره دعوت داخل مدت سفر تعیین می‌شد.

یکی دیگر از فعالیت‌های ایشان مشارکت در اطلاع‌رسانی و هوشیاری دادن و یادآوری منافع و دست‌آوردهای حج و عمره و توضیح اهداف این عبادت به حجاج بیت الله، و پاسخ به سؤالات در طول یک ماه کامل بود که در آن زمانی بود که تابع دانشگاه بود، ولی زمانی که به ریاست دانشگاه ملحق شد به علّت ضرورت ماندن او در دفتر کار چنین فعالیتی برایش مشکل و ناممکن بود. و در سال‌های اخیر همراه برخی از علمای بزرگ داخلی که از ریاض جمع می‌شدند حج می‌کرد و هر روز به سؤالات پاسخ می‌داد، و یک یا دو بار به ایراد سخن و توجیهات می‌پرداخت، و با بعضی از مشاهیر دیگر در موسم حج دیدار و گفتگو می‌کرد که با آن کار خوشحال می‌شدند.

تألیفات استاد شیخ جبرین:

اوّلین تألیف او تحقیقاتی بود که برای أخذ درجه‌ی فوق لیسانس در سال (1390هـ) در موضوع «اخبار آحاد در حدیث نبوی» نوشت و تقدیم نمود، و علی رغم این‌که آن را در مدتی کوتاه نوشت و به منابع مطلوب دسترسی نداشت؛ به نمره‌ی ممتاز دست یافت، و در سال (1408هـ) در چاپخانه (دار طیبه) به چاپ رسید، و تا کنون هم تجدید چاپ شده، و اکنون موجود و مشهور است، و از آن‌جا که قبل از چاپ نیاز به مراجعه و بازنگری داشت؛ نتوانست آن را توسعه دهد.

 انگیزه‌ی او از انتخاب آن موضوع علاقه‌ به حدیث نبوی، و انتقادات موجود در کتاب‌های اصول فقه و علم کلام نسبت به خبر واحد بود، که مدعی‌ هستند حدیث آحاد از اعتبار و لازم برخوردا نیست، خصوصاً وقتی که  مربوط به عقیده باشد، ولی او قبول حدیث آحاد را در اصول هم مانند فروع ترجیح می‌دهد.

و در سال (1398هـ) نوشتن کتابی تحت عنوان (التدخین مادته و حکمه فی الاسلام) یعنی «استعمال دخانیات و حکم آن در اسلام» در موضوع «مشروبات الکلی و دخانیات و مواد مخدر» را برای ارائه در کنگره‌ای که از سوی دانشگاه اسلامی برگذار شد بر عهده گرفت، و بصورت تحقیقی متوسط و مفید، و با احکامی زائد بر آن‌چه دیگران نوشته بودند، اساتیدی که در موضوع دخانیات مطالب نوشته‌بودند زیاد تحت تأثیر و اعجاب قرار گرفتند و او را ستودند، و برای چندین مرتبه در چاپخانه (دار طیبه) به چاپ رسید، و اکنون هم مشهور و متداول است، و اگر چه مختصر است؛ ولی برای کسی که خدا به او اراده خیر و نیکی داشته باشد مفید است، و در سال (1402هـ) از سوی یکی از علمای مصر در مورد اثبات صفات خداوند مورد انتقاد قرار گرفت، که به وهم او استاد جبرین مرتکب تشبیه خداوند به مخلوقات شده، ولی خودشان به شرک قبور و ستایش صوفیه تمایل داشتند، که یکی از برادران آن را در چهار صفحه خلاصه کرد، و برای بررسی و مناظره و پاسخ دادن به شبهه‌های او و توضیح و بیان اشتباهات با عبارت‌های آرام ارسال شد، و آن بحث در شماره‌ی نهم مجله‌ی (البحوث الاسلامیة) چاپ شد، سپس یکی از جوانان آن را به صورت جداگانه و مستقل آن را به عنوان (الجواب الفائق فی الرد علی مبدل الحقائق) چاپ کرد، که اکنون موجود و متداول است و مؤسسه‌ی (آسام) آن را نشر کرد، همچنین آن را به عنوان مقاله‌‌ی مربوط به معنی شهادتین و لوازم هرکدام نوشت، و در مجله‌ی (البحوث) شماره‌ی هیفدهم چاپ شد. سپس یکی از شاگردان در تاریخ (1410هـ) آن را در (90) صفحه کوچک جداگانه به عنوان (الشهادتان معناهما و ما تستلزمه کل منهما) در چاپخانه‌ی (دار طیبه) به چاپ رسانید، و در آن نسبت استدلال به احادیث عنایت خاصی نموده، و درجه‌ی و مرجع آن را با اختصار بیان کرده است.

در سال (1381هـ) در دانشسرای علمی اقدام به تدریس (لمعة الاعتقاد) ابن قدامه کرد، و سؤال و جواب‌هایی متناسب با قدرت و سطح آن دانشجویان در مرحله‌ی متوسط روی آن می‌نوشت، با این وجود مفید است، و برخی از جوانان علاقمند به چاپ آن بودند، بنابراین آن را تحت عنوان (التعلیقات علی متن اللمعة) در سال (1412هـ) در چاپخانه‌ی (سفیر و الناشر دار العمیعی للنشر و التوزیع) چاپ گردیده، و تعدادی اشتباه در آن هست که ظاهر متن و دلایل تابع آن است، و در آن هم اشتباه رخ داده است. سپس همراه با تصحیح خطاها تجدید چاپ شده است، و تخریج احادیث مورد استفاده‌ی آن هم به صورت متوسط و بر حسب درک دانش‌آموزان بیان شده، و در سال (1399هـ) در دانشگاه برای درجه‌ی دکترا ثبت شد، و (تحقیق شرح زرکلی بر مختصر خرفی) که مشهورترین شرح‌های آن بعد از (المغنی) ابن قدامه در میان سیصد شرح است، و در آن ابتدای شرح تا بحث نکاح برای تحقیق و بررسی انتخاب شده است، و همان‌گونه که گذشت آن رساله مورد مناظره و ارزیابی قرار گرفت، سپس تحقیق کتاب کامل شد و در چاپخانه‌های شرکت علبیکان در هفت جلد چاپ گردید، و در اغلب کتاب‌خانه‌های داخلی توزیع شد و به فروش رسید، و اکنون هم الحمدلله موجود است.

در این شرح به تخریج و ذکر منبع و شماره‌ی احادیث و آثار فراوانی که تعدادشان به (3936) شماره رسیده، مورد عنایت و توجه خاص قرار گرفته است، هرچند تعداد کمی از آن روایات تکرار شده‌اند، و با مراجعه به منابع و کتاب‌های مسندی که برایش ممکن شده تلاش زیادی مبذول داشته است، که این کار مراجعه به منابع اصلی که غالباً چاپ شده هستند را آسان ساخته است، همچنین شماره‌ی حدیث و جلد و صفحه و بیان اختلاف لفظ حدیث اگر اختلافی با آن‌چه شارح ذکر کرده موجود باشد مشخص شده است، همچنین افرادی از متقدمین را که در مورد درجه‌ی صحت و ضعف حدیث نظر داده‌اند ذکر کرده است، مانند ترمذی و حاکم و ذهبی و ابن حاج و هیثمی...، ولی از آن‌جا که احادیث صحیحین (بخاری و مسلم) معتمد هستند؛ اگر روایت در یکی از آن‌ها ذکر شده باشد تنها به ذکر منبع اکتفاء کرده است. و از آن‌جا که او تحقیق در کتاب‌های حدیث را از کوچکی آغاز کرد، این امر شوق و علاقه‌ی زیادی به نوشتن حدیث در او بوجود آورده، و نسبت به دستیابی کتاب‌های قدیمی که تألیف‌کنندگانشان به احادیث نبوی همراه با اسانید متصله اهتمام می‌دادند، حریص بود، علاوه بر آن‌که کل موضوعات مربوط به حدیث از قبیل مصطلح و علل الحدیث و کتاب‌های جرح و تعدیل را دوست داشت، زیرا حدیث منبع و دلیل دوّم شریعت اسلام بعد از قرآن است، و نیز نسبت به تفسیر آن عنایت کامل مبذول نموده‌اند، بطوری که بعضی گفته‌اند: «علم حدیث از آن دسته علومی است که آن‌قدر پخته شده به حد کمال رسیده است». و نیز کسانی با روایت غیر صحیح چیزهایی به نام حدیث که اصل و اساس ندارند وارد آن کرده‌اند، امّا خداوندU با فراهم ساختن علمای منتقد که از موهب الهی درایت و تشخیص صحیح و ضعیف برخوردارند؛ صحیح را از غیر صحیح جدا کرده‌اند، و می‌دانیم که آن‌ها چقدر کوشا و جدی بوده‌اند، و سختی‌ سفرهای طولانی و خستگی طاقت‌فرسا و هزینه‌های سنگین را تحمل کرده و صبر و بردباری کرده‌اند، و این عوامل موجب شده [که حاصل دستاورد ایشان بسی گران‌مایه و با ارزش باشد و] بر محافظت از سنت پیامبرe و پالایش کردن آن از چیزهایی که با آن آمیخته؛ بسیار حریص باشند. الحمدلله خداوندU در این زمان [که دوره تکنولوژی است] امکان چاپ و فهرست‌گذاری و نزدیک کردن این کتاب‌ها را فراهم ساخته و هزینه‌های آن کاهش یافته، و دست‌یابی و آگاهی از محل جستجوی آن به آسانی ممکن است.

علاوه بر همه این‌ها؛ استاد جبرین در جاهای متعدد به ایراد سخنرانی پرداخته که  روی نوار ضبط شده‌اند، سپس شاگردانش نسبت به نوشتن و آماده کردن برای چاپ اهتمام زیادی مبذول داشته‌اند، و دو رساله به عنوان‌های (الاسلام بین الفراط و التفریط) در (59) صفحه، و (طلب العلم و فضل العلماء) در (51) صفحه در سال (1413هـ) در چاپخانه سفیر و انتشارات دار صمیعی به چاپ رسیده‌اند، و شاگردانش عنایت زیادی به حفظ و نگهداری سخنان ضبط شده‌ی ایشان در نوار داشته‌اند، از جمله شرح (زاد المستقنع) و شرح (بلوغ المرام)، و شرح (الورقات) در اصول فقه، و (شرح بیقونیه) در مصطلح الحدیث، و شرح (منار السبیل) در فقه، و شرح ترمذی و (ثلاثة الأصول)، و متن (التدمیریة) و تعدادی دیگر از ایشان ضبط در (تسجیلات اسلامی) در ریاض و غیره موجود است.

همچنین تعدادی از طلاب پافشاری می‌کنند بر این‌که پاسخ سؤالات و فتوای مسائل مشکل را که به ایشان ارجاع می‌دهند سریع بدست آورند، و بعد از نوشتن جواب و امضای از ایشان بلافاصله آن را در مساجد و کتاب‌خانه‌ها و مدارس پخش می‌کنند، و چون نویسنده مورد اعتماد مردم است مورد استقبال قرار می‌گیرد و بهره‌ی چشمگیری از آن می‌برند، همان‌گونه که بسیاری از جوانانی که از موهبت علم برخوردارند؛ وقتی رساله‌ای بنویسد و از ایشان درخوست کند که برایش مقدمه یا تقریظ بنویسد؛ همراه با تصریح به اسم خود موجب استقبال و استفاده‌ی مردم از آن نوشته می‌شود، و جمعی از علماء در نشر و توزیع اعلامیه و کتابچه‌هایی که مسائل مورد نیاز مبرم از قبیل برخی مخالفت‌ها در نماز و حالات اقتداء به امام، و چیزهای مخالف شریعت در روزه و حج و کارهای مربوط به ده روز ذی‌الحجه، و چگونگی تیمم و داشتن رخصت و ...را تبیین می‌کنند سهیم‌ هستند، و بعد از چاپ؛ هزاران نسخه در آن روزها که مورد نیاز هستند از آن‌ها نشر و توزیع می‌گردد تا مورد استفاده قرار گیرند.

بعضی از علماء هم آن نشریه‌ها را جهت استفاده‌ی هرچه بیشتر در ضمن یکی از کتاب‌های استاد (جبرین) چاپ و منتشر کرده‌اند، مانند شیخ (عبدالله بن جارالله:) و غیره. همچنین جمعی از علمای بزرگوار بعد از مناظره و ارزیابی رساله‌ی (أخبار الآحاد) در سال (1390هـ) او تأییداتی مفید بر آن نوشته‌اند که در دانشسرای مذکور قابل دسترسی است. و نیز اساتیدی چون شیخ (صالح لحیدان و شیخ عبدالعزیز عبدالله آل شیخ و دکتر عبدالله بن علی رکبان) که شرح کتاب (زرکلی) را از اول تا موضوع (نکاح) مورد ارزیابی و مناظره قرار دادند؛ مطالب را در رابطه با تأیید صلاحیت جهت نشر و حریص شدن خواننده به آن قبل از چاپ نوشتند، و از سوی علمای بزرگی امثال استاد ارجمند (شیخ عبدالعزیز بن عبدالله بن باز:) و سایر اعضای هیئت مورد قبول و پذیرش قرار گرفت، و برای ارزیابی آن می‌توان به آن ملاحظات مراجعه نمود، و معروف نیست که در مورد این کتاب حدیث و مصطلح انتقاد داشته باشد.

اما در مورد تحقیق زرکشی او همان رویه‌ی موجود در مقدمه را پیموده که بسیار روی جستجوی احادیث حریص بوده، بطوری که آن‌ها را با منابع برابر کرده است، همچنین تلاش کرده هر حدیثی که نیاز به توضیح از نقل داشته باشد، یا در مسأله‌ای مورد اختلاف باشد؛ همه را در جای خود بیان کند.

اما شرح‌های دیگر همچون شرح (اللمعة)‌ی قدیم و (بیقونیة و الورقات و بلوغ المرام و المنتقی و..) را به صورتی مستقل انجام داده، و جملات متن را با مثال توضیح می‌دهد، و اختلافات مشهور را یادآوری نموده، و جهت جلو گیری حیرت و سرگشتگی طلاب رأی برتر از دیدگاه خود را بیان کرده است، و گاهی با ذکر مسائل متعلق به حدیث به صورتی گسترده آن را تشریح نموده است. یکی از جمله ویژگی‌های بارز این شروح و کتاب‌‌ها عبارت واضح همراه با ذکر مثال است، بنابراین مورد استقبال شدید قرار گرفت و طلاب تعداد زیادی از آن نوارهای صوتی ایشان در شرح (منار السبیل) را کپی کردند که به صورت کتابی بالغ بر چندین جلد در آمده است، و از آن‌جا حاوی مسائلی متعدد، و راه‌حلهای فراوانی برای مشکلات موجود در جامعه، و هشدار نسبت به حیله‌هایی است که برخی مسلمانان مرتکب می‌شوند، جمعی زیادی می‌خواهند آن کاست را به خط و تصویر در آورند، علاوه بر آن ویژگی‌های بسیاری دارند.

اما در رابطه با فهرست معلومات در وقت نوشتن، باید گفت که این‌ها در شروح مستقل مانند شرح احادیث (مسلم، ترمذی و منتقی الاخبار)، و در نوشتن احادیث غالباً به مقدار مطلوب در سؤال اقتصار شده، بدون تفاصیل و توسعه‌ی در جواب، در مورد دیکته‌ هم وقتی که جواب مستقل و بدون ارتباط به بقیه‌ی مطالب باشد بر همین روال عمل شده، مانند سؤالاتی که بعنوان (حوار رمضانی) توسط مؤسسه‌ی آسام در سال (1412هـ) در (28) صفحه با قطع وزیری (A5) چاپ و منتشر شد. و نیز مانند سؤالات مربوط به رمضان و شب‌زنده‌داری و دعای ختم قرآن و ...انتشار یافت که جمعی از جوانان (36) سؤال را به صورت کتبی به محضر ایشان تقدیم داشته بودند و او هم به صورتی متوسط پاسخ‌ها را روی آن نوشته بود، سپس سؤال کننده اقدام به تحقیق و تخریج منابع مربوط به آیات و احادیث ذکر شده در پاسخ‌ها کرد، و تحت عنوان (الإجابات البهیّة في المسائل الرمضانیة) در سال (1413هـ) بود که در (نشر دار العاصمة) در (103) صفحه منتشر شد. به هر حال عوامل و انگیزه‌های مختلف باعث نوشتن شده است، اما در مورد مشکلات و نواقص آن باید گفت که چون رساله‌ی اول (أخبار آحاد) را در زمانی کوتاه نوشت، و منابع کمی برای مراجعه در دسترس داشت، در نتیجه در جستجوی مطالب و مسائل با مشکلات و سختی‌های زیادی مواجه شده، و ناچار شده با علی رغم در خواست‌‌های که از او شد به اختصار عمل کند.

همچنین در مورد شرح زرکشی به علت وسعت کتاب، و نقل و روایات متعدد و نایاب بودن، یا عدم دستیابی به منابع مورد نیاز با مشکلات عدیده‌ای روبرو گردید، و با اعتماد به گفته‌ی فقهایی که منابع احادیث را ذکر کرده‌اند؛ همان منابع را از قول ایشان معرفی کرده، بنابراین تحقیق و جستجوی فهرست‌ها کار مشکلی بوده، و فقط برای بررسی برخی دلایل نادر و کمیاب به منابع مراجعه کرده، نه برای آن دسته که از شهرت زیاد عام برخوردارند، اما خداوندU توفیق را رفیق ساخته و کمک زیادی به او کرده، بطوری که به آن دسته روایات هم که منابع و اصول آن‌ها دست‌یافتنی نبود مطلع شد، مانند اول (سنن سعید بن منصور، و سنن أثرم و مسند اسحاق) و ...، اگر چه کسانی آن‌ها را با اختصار و ناقص نقل می‌کردند، ولی منابع علم مصطلح الحدیث فراوان است، و غالباً با هم موافق هستند جز در مواردی زیاده‌های خاصی یافت می‌شود، و ممکن هم هست آن‌ها را با اختصار ذکر کرد، و ممکن هم هست با ذکر مثال به آن‌ها توسعه داد، اما جز (منظومه‌ی بیقونیه) را ننوشته که اکنون در حال تحقیق و آماده‌سازی برای چاپ است که تنها تعریف‌های موجود در متن منظوم توضیح داده شده است. ولی کثرت کتاب‌های موضوع مصطلح الحدیث از جمله مشکلاتی است هر کس در آن موضوع کتاب بنویسد با آن مواجه است، و لازم است بر حسب آراء مختلف؛ تعاریف زیادی نوشته شود، و نویسنده به تناسب مقام یکی از روش‌ها را بر می‌گزیند، امّا محدثین ارجمند به مناظره و مجادله‌ی تعریف‌های اصطلاحی پرداخته‌ و به انتقادات وارده پاسخ داده‌اند، اما مطالعه همه این‌ها وقت زیادی می‌طلبد، و اگر طلاب به یکی از آن متون مختصر اکتفاء کنند که علمای آن رشته‌ نوشته‌اند؛ مانند (نخبة وبیقونیة والفیة العراقی)، و سیوطی معتقد است که چنین مختصرهایی کافی است. از آن‌جا که علماء این نص را زیاد در کتاب‌هایشان به کار برده‌اند؛ مشهورترین کتابی که حاوی توضیح و بیان معنای آن باشد منابع گسترده مانند (تدریب الراوی شرح تقریب نووی) امام سیوطی است، و نیز (توجیه النظر) یکی از علمای الجزایر، و (توضیح الأفکار امیر عسفانی)، اگر چه برخی از یکدیگر نقل کلام کرده‌اند. و از معاصرین (د. صبحی صالح) کتابی به نام (علوم الحدیث و مصطلحه) تألیف نموده که به علت دسترسی به منابع دلایل بیشتر برای استدلال چیزهایی زائد بر کتب متقدمین ذکر نموده است، به هر حال پژوهشگر در این موضوع ابتدا احساس می‌کند به منابع متقدمین نیاز دارد که این اصطلاحات را پایه‌گذاری کرده‌اند، سپس به علمای بعد از آن‌ها.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...