توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ شهریور ۲۹, دوشنبه

فصل دوم: امراء

 

فصل دوم: امراء

آنچه که در قبال مسئولان و حاکمانمان بر ما واجب است

J    واجب مسلمانان در برابر اميران و حاكمان‌شان چيست؟

" واجبات آنان در برابر امیر نصیحت به حق و اطاعت از اوامر آنان است. همچنین باید آنان را به نرمی و ملاطفت یادآوری و نصیحت کنند و پشت سر آنان نماز بخوانند وبه همراه آنان جهاد کنند و صدقات را به آنان بسپارند و اگر دچار جور و ظلمی شدند، بر جور آنان صبر نمایند و اگر مرتکب کفر آشکاری نگشتند، بر آنان خروج نکنند و آنان را با مدح و چاپلوسی فریب ندهند و اصلاح و توفیق آنان را از خداوند مسألت نمایند.

%%%%%

 

J    دليل اين امر چيست؟

" ادله­ی این امر بسیارند، از جمله:

خداوند می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا ٥٩ [النساء: 59].

«اى کسانى که ایمان آورده‏اید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاى امر خود را [نیز] اطاعت کنید پس هرگاه در امرى [دینى] اختلاف نظر یافتید اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید آن را به [کتاب] خدا و [سنت] پیامبر [او] عرضه بدارید این بهتر و نیک‏فرجام‏تر است».

و پیامبر  صلی الله علیه و آله و سلم  می‌فرماید: «اسمعوا وأطيعوا وإن تأمّر عليكم عبد»[1].

«سخن امیران‌تان را بشنوید و آنان را اطاعت نمایید، اگرچه آن امیر بنده و غلامی باشد».

و فرمود:

«من رأی من أميره شيئاً يكرهه فليصبر عليه فإنه من فارق الجماعة شبراً فمات إلا مات ميتة جاهلية»[2]. «اگر کسی از امیرش امر مکروهی مشاهده کرد، بر آن صبر گیرد. چون کسی که از جماعت مسلمین به اندازه‌ی وجبی دور شود، مانند کسی است که بر مرگ جاهلیت مرده باشد».

و عباده بن صامت رضی الله عنه  فرمود:

«فبايعناه فكان فيما أخذ علينا أن بايعنا علی السمع والطاعة في منشطنا ومكرهنا وعسرنا ويسرنا وأثرة علينا وأن لا ننازع الأمر أهله إلا أن تروا كفراً بواحاً عندكم من الله فيه برهان»[3].

«پیامبر خدا  صلی الله علیه و آله و سلم  ما را دعوت نمود به او بیعت دهیم بر سمع و طاعت در حالت خوشی و ناخوشی، سختی و آسانی و أثَره[4] و تا زمانی که از امیرکفرآشکاری که در نزد خداوند دلیلی بر آن باشد، نبینیم، در این امر (حکومت) با آن‌ها نزاع نکنیم».

و فرمود: «إن أمر عليكم عبد مجدع أسود يقودكم بكتاب الله فاسمعوا له وأطيعوا»[5].

«اگر امر و امارت شما به دست بنده‌ای سیاه‌پوست و بی‌دست و پایی هم افتد که شما را به کتاب خداوند راهنمایی بنماید از او اطاعت نمایید».

و فرمودند: «علی المرء المسلم السمع والطاعة فيما أحب وكره إلا أن يؤمر بمعصية فإن أمر بمعصية فلا سمع ولا طاعة»[6].

«بر مسلمان واجب است، امیر خود را در آنچه که خود می‌پسندد یا از آن بدش می‌آید، اطاعت نماید. مگر اینکه او را به معصیتی امر کند. که اگر او را به معصیت امر کرد، سمع و اطاعت از او واجب نیست».

و فرمودند: «إنما الطاعة فيالمعروف»[7].

«اطاعت [از والدین، امیر، خلیفه...] فقط در امور نیک و معروف جایز است».

و فرمود: «وإن ضرب ظهرك وأخذ مالك فاسمع وأطع»[8].

«حتی اگر [امیرت] تو را بزند و اموالت را از تو بستاند، از او حرف‌شنوی داشته باش و از او اطاعت کن».

و فرمودند: «من خلع يدا من طاعة الله يوم القيامة لا حجة له،و من مات وليس في عنقه بيعة مات ميتة جاهلية»[9].

«کسی که دست از اطاعت خداوند بردارد، در روز قیامت حجت و بهانه‌ای ندارد و هرکسی که بمیرد و بیعتی برگردن نداشته باشد، بر مرگ جاهلیت مرده است».

و فرمود: «من أراد أن يفرق أمر هذه الأمة وهو جميع فاضربوه بالسيف كائناً من كان»[10].

«کسی که بخواهد امت را در امر دین متفرق کند، او را بکشید، هرکس که باشد».

و فرمود: «ستکون أمراء، فتعرفون وتنکرون، فمن عرف بریء، ومن أنکر سلم، ولکن من رضی وتابع»: «در آینده حاکمانی می‌آیند که شما منکراتشان را درک کرده، و اعتراض می‌کنید. برای هر کسی که بدی کارهایشان را درک کرد راهی است برای نجات خویش از گناه و عقوبت او ـ که با زبان یا دست او را از منکر بازدارد، و یا حداقل در حالت ناتوانی در دلش از او بیزاری جوید ـ و کسی که بر منکرات آنها اعتراض کند از بازخواست الهی نجات یافته، اما کسی که به منکرات آنان راضی شد و از آنان پیروی کرد (بر اوست گناه و بازخواست الهی است). گفتند: یا رسول الله! آیا با آنان مبارزه نکنیم؟ فرمود: «لا، ما صلوا»[11]: «نه مادامی‌ که نماز برپا دارند».

و دیگر احادیث[12].

اصلی از اصول اهل سنت: امر به معروف و نهی از منکر

J    امر به معروف و نهی از منكر بر چه كسی واجب است و مراتب آن چيست؟

خداوند می‌فرماید: ﴿وَلۡتَكُن مِّنكُمۡ أُمَّةٞ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَيۡرِ وَيَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٠٤ [آل عمران: 104].

«باید از میان شما گروهى [مردم را] به نیکى دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتى بازدارند و آنان همان رستگارانند».

و پیامبر  صلی الله علیه و آله و سلم  نیز فرموده‌اند: «من رأی منكم منكراً فليغيره بيده فإن لم يستطع فبلسانه فإن لم يستطع فبقلبه وذلك أضعف الإيمان»[13].

«هرکس از شما که منکری را مشاهده نمود، بر او واجب است که با دست از آن جلوگیری کند. اگر با دست نتوانست، با زبان آن را انکار نماید و اگر با زبان نتوانست، با قلب از آن بیزاری نماید، که این ضعیف­ترین درجه­ی ایمان است».

در این زمینه آیات قرآن و احادیث رسول الله  صلی الله علیه و آله و سلم  فراوانند و به شمار نمی­آیند و بر این امر دلالت دارند که امر به معروف و نهی از منکر بر تمام آن کسانی که آن امر یا منکر را مشاهده می‌کنند، واجب است و از آن‌ها ساقط نمی‌شود مگر اینکه دیگران اقدام به این امر نمایند. و هر قدر که بنده‌ای بر امری آگاه‌تر و تواناتر باشد، امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب­تر و لازم­تر است. و در هنگام نزول عذاب،تنها کسانی که از منکرات نهی نموده‌اند، از عذاب در امان می­مانند.




[1]- بخاری 8/105- مسلم 6/14- ابوداود 4/201رقم 4607- ابن ماجه 2/955رقم 2860- احمد6/403.

[2]- (متفق علیه)بخاری 8/105- مسلم 6/21- دارمی 2/158 رقم 2522- احمد 1/275 و 297- نسائی 7/123 ابوداود4/241رقم4758

[3]- بخاری 8/87- 88 - مسلم 6/16 - 17 - نسائی7/138 139 ابن ماجه 2/957 رقم 2866 مالک 2/4 احمد 5/314 و 316

[4]- أثره: یعنی اینکه امیر چیزی از بیت المال مسلمین را برای خود اختصاص و ترجیح دهد.

[5]- مسلم 6/15 ترمذی 4/209 رقم 1706 ابن ماجه 2/955 رقم 2861 احمد 6/402 و 403

[6]- (متفق علیه) بخاری: 8/105 مسلم 6/15- ترمذی 4/209 رقم 1707- ابوداود 3/40رقم 2626- نسائی 7/160- ابن ماجه 2/956رقم 2864- احمد2/17.

[7]- بخاری 8/106- مسلم 6/15-16- ابوداود 3/40رقم 2625- نسائی 7/160-ابن ماجه 2/955رقم 2863.

[8]- مسلم 6/20-ابوداود 4/95رقم 4244.

[9]- مسلم 6/22- احمد 2/70 و 82- حاكم 1/77-78 بر شرط شیخین صحیح است، ذهبی با او موافق است.

[10]- مسلم 6/22-نسائی 7/92-93- ابوداود 3/242رقم 4762- احمد4/261.

[11] - صحیح مسلم، از ام سلمه رضی الله عنها ، 6/23، شماره (1854)، وابوداود.

[12]- مترجم: مسلّما منظور از امراء در احادیث فوق، حاکمان مسلمانی هستند که کمر به خدمت اسلام و مسلمین بسته­اند. در این احادیث تأکید شده است که اگر از این حاکمان اموری را مشاهده کردید که معصیت نمی­باشد اما در نفوس شما سخت می­آید آن را تحمل نموده و از امر آنان اطاعت کنید. اما اگر به منکر و معصیتی امر نمودند از آنان اطاعت ننمایید، ولی در عین حال حکومت آنان را صحیح بدانید و در بقیه اوامر شرعی از آنان تبعیت کنید. این حالت در سمع و طاعت تا زمانی که حکام مرتکب کفری صریح نشده­­اند، ادامه دارد و مسلمانان حتما باید از حاکمی مسلمان تبعیت کنند و بدون حاکم ماندن آن‌ها جایز نیست. اما حمل این احادیث بر اکثریت حاکمان امروزی کشورهایی اسلامی که مرتکب کفرهای صریح شده­اند و روزانه آن‌ها را تکرار می­کنند، صحیح نیست پس خواننده‌ی عزیز آگاه باشد. [مترجم]

[13]- مسلم 1/50- ابوداود 4/123رقم 4340- ترمذی4/469 رقم 2172-نسائی 8/11 - ابن ماجه 2/1330 رقم 4013- احمد3/10 و 20.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...