ترويج نصرانيت ترويج لامذهبی و لاأبالیگری است
چنانکه تجربه شده سابقا که مبلغین نصاری در میان مسلمین مراوده نداشتند مردم مسلمان پایبند دین بوده و خود را به وظائف اسلام مقید میدانستند. ولی چون مبلغین مسیحی به سرزمینهای اسلام راه یافتند و مردم را به مسیحیت دعوت کردند و در اسلامیت شان تشکیک نمودند نتیجه این شد مسلمین در عقائد دینی خود سست و لاابالی شدند و نصرانیت خرافی را هم نپذیرفتند. زیرا مردمی که از خدای پاک منزه لم یلد و لم یولد بیمثل و مانند دست بردارند و اهمیت ندهند البته به خدای زائیده شدهای که محتاج به محل است هزاران عیب دارد معتقد نخواهند شد. مردمی که از پیغمبر حکیم معصوم دست بردارند به پیغمبری که دارای هزاران گناه و خطاست معتقد نخواهند شد. مردمی که از کتاب عقلی و فطری که مملو از حق و حقیقت است منحرف شدند البته به کتابی که مملو از خرافات است اعتناء نخواهند کرد. نتیجه این میشود که فعلا میبینیم:
أصبح الناس سکاری |
|
لا مسلمین ولا نصاری |
پس، تبلیغات مسیحی ضرر و صدمۀ بزرگی به عالم انسانیت و دیانت زده و به طور کلی عدالت و امانت و راستی و درستی و عقائد دینی را خراب کرده و حقهبازی و فساد و عصیان و رشوهخواری و زورگویی را به وجود آورده. القصه رذائل را به جای فضائل به وجود آورده و بدیها را به جای خوبیها و زشتی و بدکرداری را جایگزین محاسن نموده است.
کشیشان به قول خودشان مردمی از دنیا گذشته، گوشهگیر، دیرنشین و خیرخواه بشریتاند، حال باید دید این ادعا راست است یا دروغ و اعمال و افعال ایشان را باید سنجید، آنچه در طول تاریخ از اعمال و افعال ایشان به ظهور رسیده ثابت میکند که ایشان مردمانی شرور، مفسدهجو و مخالف حق و دشمن حقائق علمی و گمراهکنندۀ بشر بودهاند و همواره بشر را به گمراهی و خرافات سوق دادهاند و در ظلم و ستم از سلاطین مغول فراتر رفتهاند. و عجب اینکه اینان دشمنان سیاسی خود را دنیاپرست و خود را مقدس میدانند. با اینکه مسلم است که اختلافشان با دشمنان خود اختلاف اقتصادی است، و به منظور سوء استفادۀ اقتصادی، دین را ملعبه قرار میدهند. به هر حال گمراهی و ظلم و تعدی ایشان بسیار است. ما چند واقعۀ تاریخی را به عنوان نمونه و مشتی از خروار ذکر میکنیم:
نمونۀ اول: قضیۀ مباهلۀ نصاری است با پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم با اینکه حقانیت اسلام و ادعای محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر کشیشان و بزرگان نصاری ثابت شد مع ذلک تجاهل کردند و نگذاشتند نصارای نجرای مسلمان شوند و اگر آن روز حق را انکار نمیکردند و مانع از اسلام پیروان خویش نمیشدند آن همه اختلاف و خونریزیهای بین مسلمین و نصاری تا به امروز به وجود نمیآمد. ما ان شاء الله تعالی قضیۀ مباهله را بعدا بیان خواهیم کرد.
نمونۀ دوم: جنگهای صلیبی است. از تاریخ جنگهای صلیبی که یکی از مسببین آن یک کشیش است، میتوان به قساوت قلب و مفسدهجویی مبلغین نصاری، پی برد. جنگهای صلیبی عبارت است از هفت بار هجوم ملل مسیحی اروپا به ممالک اسلامی و قتل و غارتهای بیشمار که ما مختصرا آنها را ذکر میکنیم. در تواریخ این جنگها ذکر شده که ملل مسحی حتی از قتل و غارت ممالک خودشان نیز خودداری نکردند و سبب تمام آن هیجانها و قتل و غارتها، تحریکات کشیشان نصاری بوده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر