توجه توجه

بعضی نوشته ها ادامه دارند برای مشاهده کامل نوشته ها به برچسب های مورد نظر یا پست قبل و بعد مراجعه کنید

۱۴۰۰ شهریور ۲۸, یکشنبه

15- اغراق در ائمه در نزد شیعه

 

15- اغراق در ائمه در نزد شیعه

اول: تفضیل دادن ائمه دوازده‌گانه بر همۀ پیامبران علیهم السلام  

شیعیان آنچنان که ما سنی‌ها به اهل بیت نگاه می‌کنیم، به آن‌ها نگاه نمی‌کنند. پس اهل بیت که آن‌ها مردم را به پیروی کردن از آن‌ها فرا می‌خوانند، همان دوازده امام هستند؛ چرا که آن‌ها را حتی بر پیامبران هم تفضیل می‌دهند! بلی، آن‌ها را بر پیامبران علیهم السلام هم تفضیل و برتری می‌دهند!!

یکی از مشایخ آن‌ها که همان سیدامیر محمد کاظمی قزوینی است، در کتابش (شیعه از نظر عقاید و احکامشان ص 73) طبع دوم، می‌گوید: «ائمه‌ی اهل بیت علیهم السلام از انبیاء هم برتر هستند.»

و آیت الله سیدعبدالحسین دستغیب که یکی از همدستان خمینی است، در کتابش (الیقین ص 46 طبع دارالتعارف، بیروت، لبنان 1989 م) می‌گوید: «ائمه دوازده‌گانه‌ی ما از همۀ پیامبران به استثنای خاتم پیامبران صلی الله علیه و آله و سلم  - برتر هستند. و شاید یکی از علت‌های این امر این است که یقین و باور آن‌ها بیشتر است!!»

و نظیر آن دو، خمینی است که در کتابش (حکومت اسلامی ص 52، منشورات مکتب اسلامی کبری) چنین نظری دارد و معتقد است که آن‌ها دارای آنچنان مقامی هستند که حتی فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل هم بدان نمی‌رسند! و چندین نویسنده و مفکر اهل سنت عبارت وی را نقل کرده‌اند. و قبل از این‌ها شیخ شیعیان محمدبن علی‌بن حسین قمی که در نزد آن‌ها به صدوق ملقب است، در کتاب (عیون اخبار الرضا) و شیخ آن‌ها محمدبن حسن حر عاملی در کتاب (الفصول المهمه) چنین نظر داده‌است. و این خود عبارت خمینی است: مقامی مورد ستایش و مرتبه‌ای بلند و خلافتی تکوینی به امام اختصاص دارد که همۀ ذرات هستی در برابر ولایت و قدرت و سیطرۀ او سر تسلیم فرود می‌‌آورند. و یکی از ضروریات مذهب‌ ما این است که ائمه‌ی ما دارای مقامی هستند که هیچ فرشتة مقربی و هیچ پیامبر مرسلی بدان نمی‌رسند.

و نعمت الله جزائری در (الأنوار النعمانیة ص 20-21، ج 1،) در حالی که به بیان برتری میان انبیاء و ائمه می‌پردازد، می‌گوید: بدان که هیچ اختلافی در این نیست که پیامبر ما صلی الله علیه و آله و سلم  بدلیل اخبار متواتر بر ائمه برتری دارد، ولی اختلاف در این است که آیا امیر المؤمنین و ائمه طاهر علیهم السلام آیا بر انبیاء برتری دارند یا نه؟!

گروهی گفته است: آن‌ها از باقی پیامبران به استثنای پیامبران اولوالعزم برتر هستند. بعضی دیگر قایل به مساوات بین آن‌ها هستند. و اکثر متأخرین بر این اعتقاد هستند که ائمه بر پیامبران اولوالعزم و غیر آن‌ها برتری دارند و البته که صواب هم همین است.

و همچنین آخرین مجتهد شیعی در نزد آن‌ها، محمد باقر مجلسی در کتابش (مرآة العقول ج 2، ص 290، باب الفرق بین الرسول والنبی والمحدث)، گفته است: آن‌ها (یعنی ائمه) از همۀ پیامبران - به استثنای پیامبر ما که درود و سلام خدا بر او باد برتر و بزرگتر هستند!

و هم اکنون در مقابل من (کتاب صراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم) هست. این کتاب تألیف علامه و سخن‌گو و شیخ آن‌ها زین‌العابدین ابو محمد علی‌بن یونس عاملی نباطی بیاضی است که محمد باقر بهبودی آن را تصحیح کرده و بر آن حاشیه نوشته است. و قبل از آنکه شما خوانندۀ عزیز را از محتویات پوچ و باطل آن آگاه سازیم، ستایش و ثنای یکی از مراجعه شیعه کنونی یعنی آیت الله ابوالمعالی شهاب‌الدین حسینی مرعشی نجفی را بر نباطی، در قالب یک بیوگرافی که آن را (ریاض الأفاحي في ترجمة العلامة البیاضي) نام نهاده‌است و همچون مقدمه‌ای برای کتابی است، برای شما نقل می‌کنیم:

مرعشی می‌گوید: از جمله بهترین چیزهایی که در این زمینه دیده‌ام، بطوری که می‌بایستی آن را در شمار اول و صف مقدم حساب کنیم، کتاب (الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم) علامۀ محقق و سخنگو و نویسنده جناب شیخ زین‌العابدین ابو محمد علی‌بن یونس عاملی نباطی بیاضی است که خدا فرهیختگیش را خجسته بدارد، و مفتخرسازی او را فراوان سازد! ... و به جان خودم سوگند که آن کتاب در موضوع خودش، عجیب است و علامه صاحب روضات گفته است: بعد از کتاب شافعی از سیدمان مرتضی علم الهدی، نظیر آن را ندیده‌ام. بلکه بنا به چندین دلیل آن را بر آن ترجیح داده‌است.

می‌گویم: بعضی از برادران ما که نسبت به شیعیان نرمش به خرج می‌دهند، وقتی که گفته می‌شود که شیعیان (روافض) دروغ‌ترین گروه‌هایی هستند که به اسلام نسبت داده شده‌اند، عصبانی می‌شوند. زین‌العابدین بیاضی در کتابش (صراط المستقیم ج 1/20 طبع اول مکتب حیدریه، انتشار یافته از طرف مکتب مرتضویه احیای آثار جعفریه) می‌گوید: امام مالک‌بن انس روایت‌های فراوانی را دربارۀ فضائل حضرت علی نقل کرده‌است و او، حضرت علی را بر پیامبران هم تفضیل و برتری می‌داد.

پس آیا ای بندگان خدا! مالک‌بن انس علی را بر پیامبران اولوالعزم برتری می‌داد؟!!

پس برتری دادن علی بر پیامبران اولوالعزم را توسط بیشتر شیخ‌های خودشان را ذکر می‌کند و می‌گوید: چون ریاست علی عمومی بود. و همۀ اهل دنیا از خلافتش منتفع می‌گردند، پس اکثر شیوخ‌ ما، او را بر پیامبر اولوالعزم تفضیل می‌دهند.

پس آیا همۀ اهل دنیا از خلافت علی رضی الله عنه  منتفع گردیده‌است؟!! شیعیان متفق‌اند بر اینکه ائمه از انبیاء به استثنای اوالوالعزم‌ برتر هستند. البته تعدادی از روافض آن‌ها را حتی بر انبیاء اوالوالعزم هم تفضیل می‌دهند و عده‌ای هم پیامبران اوالوالعزم را بر آن‌ها برتری می‌دهند. و اما به نسبت عصر زین العابدین نباطی اکثریت بر رأی اول است و اما امروز اکثریت صراحتاً اعلام می‌دارند که ائمه از همه پیامبران جز حضرت محمد برتر هستند چنانکه گذشت و اما از اقوال آن‌ها بعضی را نقل کردیم و توجهی نداریم به آن کسی که این تقیه را انکار می‌کند.

و نباطی در کتاب فوق (1/101) دربارۀ مساوات امیرالمؤمنین با جماعتی از پیامبران، می‌گوید: الله تعالی بخاطر دعای موسی قومی را زنده کرد (چنانکه) در این قول خدا مشهود است:

﴿ثُمَّ بَعَثۡنَٰكُم مِّنۢ بَعۡدِ مَوۡتِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ ٥٦ [البقرة: 56].

«(با این حال) شما را پس از مرگتان دوباره زنده ­کردیم تا سپاسگزاری نمایید.»

و برای علی، اهل کهف را زنده کرد. و روایت شده که برای او، سام‌بن نوح و برای او جمجمه جلندی (پادشاه حبشه) را زنده کرد. و بیاضی (1/102) می‌گوید: و ماهی‌ها بر علی سلام کردند و خداوند، او را بعنوان امام انسان‌ها و اجنه قرار دارد.

می‌گویم: دقت کن! او کمی قبل زنده کردن او سام را با صیغۀ شک و تردید نقل کرد (روایت شده) و در اینجا با صیغه جزم نقل می‌کند. براستی که او در سختی‌های اغراق و افراط دست و پا می‌زند. و آیت الله مرعشی که هیچ ساکتی را به حرکت وا نمی‌دارد، با این مرد موافق است و مجتهد آن‌ها در شام محسن الامین چنانکه در صفحۀ 9 از مقدمه است آن کتاب و مؤلفش را توصیف کرده می‌گوید: که این کتاب، دلالت بر فضیلت مؤلفش دارد.

پس کسانی که می‌گویند متأخران شیعه تا اندازه‌ای از افراط و تندروی خود کاسته‌اند، چه جوابی دارند که بدهند؟! هر کس این را بگوید، نادان و فریب‌خورده‌است، و از تشیع جز پوسته‌اش چیزی نمی‌داند اگر آن را هم بداند!!

و بیاضی در صراطش (1/105) می‌گوید: یارانش یعنی علی به او گفتند: موسی و عیسی معجزات را به مردم نشان می‌دادند، چرا چیزی را به ما نشان نمی‌دهی تا به آن اطمینان یابیم؟! آنگاه آن حضرت باغ‌هایی را در یک طرف و آتشی را در یک طرف به آن‌ها نشان داد و اکثر آن‌ها سحر بودند و دو نفر ثابت ماندند آنگاه سنگریزه‌های مسجد کوفه را که یاقوت بودند به آن‌ها نشان داد، یکی از آن‌ها کافر شد، و دیگری باقی ماند.

و در همان جای ذکر شده در کتاب صراط المستقیم گفته است: یک نفر خارجی و زنی با هم دعوا کردند. آن خارجی صدایش بالا رفت، آن گاه علی گفت: ساکت شو! پس ناگهان دید که سرش، سگ شده‌است!!

و بیاضی شیعی در کتاب مذکورش (1/241) گفته است: «فصل بیست و سوم در اینکه وی (علی) به منزله‌ی قل هو الله احد و چاه تعطیل شده و حسنه و پدر ائمه است. و بیاضی (1/105) گفته است: علی مردی از طایفۀ بنی مخزوم را که دوست او بود زنده کرد. آن گاه آن مرد برخاست در حالی که می‌گفت: (وینه وینه بینا لا) یعنی بله بله قربان (گوش بفرمان هستم سرور ما)! آنگاه علی به او گفت: آیا تو عرب نیستی؟! گفت: چرا، اما من بر ولایت فلان و فلان مردم در نتیجه زبانم به زبان اهل آتش تبدیل شد.»

می‌گویم: بدیهی است که فلان و فلان یعنی حضرت ابوبکر رضی الله عنه  و حضرت عمر رضی الله عنه  و شیعه از فلان و فلان الگویی ساخته اند برای جابجائی نام‌هایی که بخواهند، تا اهل سنت در وقتی که از حالت و نام فلان و فلان سؤال می‌کنند، گمراه شوند، و گرنه شیعه خود فلان و فلانی را می‌شناسد. و بیاضی (1/107) گفته است: وقتی که از جنگ صفین باز گشت، با فرات صحبت کرد، آن گاه فرات آشفته شد و مردم صدای آن را شنیدند که شهادتین می‌گفت و به خلافت وی اقرار می‌کرد. و در روایتی از صادق، از پدرانش علیهم السلام نقل است که علی با چوبی به آن زد، در نتیجه شکافته شد و ماهی‌های آن بر او سلام کردند و برای او اقرار کردند که او حجت است.

 و این محسن امین است یکی از مجتهدان بزرگ شیعه که چنانکه در مقدمه‌ی آن آمده‌است، این کتاب را می‌ستاید و از آن به فضیلت مؤلفش استدلال می‌کند. و این محسن الامین همان کسی است که در کتابش (الشیعة بین الحقایق والأوهام) از شیعه دفاع می‌کند و در صدد بر می‌آید که هم کیشان خود را از خرافات و همۀ آنچه که به آن‌ها نسبت داده می‌شود، تبرئه سازد.

پس نگاه کن که چگونه تقیه آن‌ها را وادار می‌سازد که همچون آفتاب‌پرست رنگ عوض کنند!!

و بیاضی (3/5) می‌گوید: و در روایت ابوذر آمده‌است که او وقتی که قرآن را جمع‌آوری کرد، آن را بسوی ابوبکر آورد. آنگاه ابوبکر رسوایی‌های خودشان را در آن دید پس آن را رد کردند و باز پس فرستادند و عمر به زیدبن ثابت دستور داد که غیر آن را جمع‌آوری کنند. زید گفت: پس اگر آن را خارج کنم، کارم باطل می‌شود. به همین خاطر دنبال علی فرستاد تا همراه او، آن را دست‌کاری کند اما او از این کار امتناع کرد، در نتیجه نقشه‌ی کشتن او را بر دستان خالد کشیدند که این ماجرا مشهور است.

این روایت ثابت می‌کند که شیعه به قرآنی که در میان مسلمانان متداول است، اعتقاد ندارد. و در فصل (مهدی شیعه قرآن کامل را می‌آورد) روایت‌های فراوانی را ذکر خواهیم کرد که این مسأله را قاطعانه تأیید می‌کنند.

و بیاضی روایت نادری را در (1/105) وارد کرده که عبارت آن چنین است: حضرت علی به مردی که توله سگی را حمل کرده بود، گفت: این مرد یک اسرائیلی را حمل کرده‌است. آن مرد گفت: از چه وقت توله سگ اسرائیلی شده؟! آنگاه علی گفت: در روز پنج شنبه این فرد خواهد مرد. آنگاه در آن روز مرد و در همان روز دفن شد. آن گاه حضرت علی با پاهایش به قبرش لگد زد، و ناگهان آن مرد از قبر برخاست و گفت: کسی که علی را قبول ندارد، همچون کسی است که الله و رسولش را قبول ندارد. آنگاه علی گفت: به قبرت باز گرد! آنگاه آن مرد به قبرش باز گشت و قبر بر او بسته شد.

می‌گویم: این جملۀ اباطیل و یاوه‌گویی‌هایی است که جناب نباطی آن را ذکر کرده‌است و مرعشی هم آن را انکار نکرده‌است و این نشان می‌دهد که خود وی هم این روایت را و سایر روایت‌های از این دست را که توضیح و شرحی دربارۀ آن‌ها نداده‌است، قبول دارد.

دوم: معصوم‌بودن ائمه در نزد شیعه

محمدرضا مظهر در کتابش عقائد امامیه ص 91 دارالصفوه – بیروت، می‌گوید: ما معتقدیم که امام مانند پیامبر است، لذا واجب است که از همۀ رذایل و کارهای فاحشه‌آمیز چه آن‌هایی که ظاهر هستند و چه آن‌هایی که نهان هستند از همان سن کودکی تا دوران مرگ – به عمد یا به سهو – معصوم باشند، چنانکه واجب است که از اشتباه و خطا و نسیان (فراموش) معصوم باشد.

و همچنین می‌گوید: بلکه معتقدیم که فرمان آن‌ها، فرمان الله است و نهی آن‌ها، به منزلۀ نهی اوست و طاعت کردن از آن‌ها، بمثابۀ طاعت کردن از اوست، و نافرمانی کردن از آن‌ها همچون نافرمانی کردن از او است! و دوست داشتن آن‌ها، دوست داشتن اوست، و دشمنی کردن با آن‌ها، دشمنی کردن با خداست. و درست نیست که به آن‌ها پاسخ منفی دهیم. و کسی که آن‌ها را نپذیرد همچون کسی است که رو دست رسول خدا بلند شده، و کسی که رو دست رسول خدا بلند شود، همچون کسی است رو دست الله تعالی بلند شده‌است.

و خمینی در کتابش حکومت اسلامی ص 91، می‌گوید: «ما معتقدیم مقام و منصبی که ائمه به فقهاء بخشیده‌اند، همچنان برای آن‌ها محفوظ است؛ چرا که ائمه‌ای که سهو یا غفلتی را دربارۀ آن‌ها تصور نمی‌کنیم، و معتقدیم که بر هر آنچه که مصلحت مسلمانان در آنست، احاطه داشته‌اند؛ می‌دانستند که بعد از آن‌ها، و به محض وفاتشان، از فقهاء زایل نمی‌گردد.

و محمد حسین آل کاشف الغطاء، در کتابش أصل الشیعة وأصولها ص 59، می‌گوید: (امام لازم است که بسان پیامبر از خطا و خطاکاری معصوم باشد).

و عالم آن‌ها زنجانی در کتابش (عقائد دوازده‌امامی (2/157، اعلمی – بیروت) به نقل از رئیس محدثین شان (صدوق) می‌گوید: اعتقاد ما دربارۀ انبیاء و رسولان و ائمه این است که آن‌ها از هر آلودگیی معصوم و پاک هستند، و مرتکب گناه چه صغیره و چه کبیره نمی‌شوند، و از فرمان خدا سر نمی‌پیچند، و آنچه را که به آن دستور داده شده‌اند، انجام می‌دهند. و کسی که در چیزی از احوال آن‌ها، عصمت را از آن‌ها نفی کند، در واقع آن‌ها را جاهل دانسته، و هر کس که آن‌ها را جاهل بداند، به یقین کافر است!

سوم: اغراق در کیفیت آفرینش ائمه در نزد شیعه

خمینی در کتابش (زبدة الأربعین حدیثاً ص 232، دارالمرتضی – بیروت که توسط سامی خضراء مختصر شده، و در حالی که از مقام ائمه و چهل حدیث حسینی سخن می‌گوید (ص 604 طبع دارالتعارف - بیروت) می‌گوید: «بدان ای عزیز! اهل بیت عصمت و طهارت علهیم السلام در مقام روحانی پیامبر قبل از پیدایش جهان، سهیم هستند، و انوار آنان از آن زمان، تسبیح و تقدیس می‌کرده‌است. و این بالاتر از فهم و درک انسان، حتی از ناحیه‌ی علمی، است.

در نص شریف وارد شده: ای محمد! الله تعالی از ازل در وحدانیتش تک و تنها بوده‌است، سپس محمد و علی و فاطمه را خلق کرد. آن‌ها هزار سال باقی ماندند. پس همۀ اشیاء را خلق کرد. آنگاه آن‌ها را بر آفرینش آن‌ها گواه گرفت. و اطاعت کردن از آن‌ها را بر همۀ آن اشیاء جاری کرد، و شئون آن اشیاء را به آن‌ها واگذار کرد. پس آن‌ها هر چه که بخواهند، حلال می‌کنند، و هر چه که بخواهند حرام می‌کنند. و هرگز نخواهند خواست مگر آنکه الله تعالی بخواهد. ای محمد این دیانتی است که هر کس از آن پیشی جوید، گمراه شده، و هر کس از آن تخلف ورزد، نابود و هلاک می‌شود. و هر کس ملازم آن گردد، (به سر منزل مقصود) خواهد رسید. ای محمد بگیر آن را!

علاوه بر این، در ارتباط با آن‌ها مطالبی در کتب معتبر شیعیان آمده که عقول را به حیرت می‌اندازد! چرا که این فقط و فقط خودشان علیهم السلام هستند که از حقایق و اسرار خود آگاه می‌باشند، و هیچ کسی دیگر  بر حقیقت آنان آگاه نیست.

از مرجع شیعی میرزا حسن حائری در کتابش (دین در میان سائل و جواب دهنده ج 2، ص 72، منشورات کتابخانه‌ی عامه‌ی امام صادق – کویت) پرسیدند: اگر امام علی از موسی پیامبر بزرگتر است، پس این گفتۀ امام علی (من عصای موسی هستم) چه معنایی دارد؟! و آیا امام امیر المؤمنین، آیت بزرگ، معجزۀ موسی خواهد شد؟! در حالی که می‌گوید: «چه آیتی از من بزرگتر است؟!»

خواهشمندم شسته و رفته و بطور مفصل جواب را بیان بفرمائید. با تشکر فراوان!

حائری جواب داده: این کلمۀ مبارک دارای دو معنی یا دو تفسیر است:

اول: یعنی اینکه وی بمنزلۀ عصای موسی برای رسول صلی الله علیه و آله و سلم  است. یعنی اینکه وی علیه السلام  بزرگترین نشانه است و بزرگترین معجزه است برای اثبات نبوت برادرش و عموزاده‌اش در زمینه‌ی علم و اعجاز و کرامت‌هایش.

دوم: اینکه وی در عصای موسی مؤثر بوده‌است. و اگر تأثیر ولایت عظمای علی نمی‌بود، آن عصا به اژدها تبدیل نمی‌شد، و او همان کسی است که همه پیامبران را در زمینه اظهار معجزه‌ها و کرامت‌ها، و تأثیر دلیل‌های آن‌ها، و پیروز شدن بر منکران رسالت آن‌ها، یاری و نصرت داده‌است چنانکه این روایت صریح آنهاست به سلطنت کردن بزرگ وی، و ولایت جهان شمول و کلی وی، و او همان نشانه و معجزه‌ی بزرگ و خبر عظیم است!

و همچنین در کتاب یاد شده ص 219 ج 2 از وی پرسیدند: کسی که در داخل حرم شریف در جلوی مزار معصوم علیه السلام  قرار می‌گیرد و نماز می‌خواند، چه حکمی دارد؟! و نظر شما درباره‌ی شهداء و صالحان از فرزندان معصومان چیست؟ و نماز خواندن در کنار مزار مقدس چه حکمی دارد؟! حائری جواب داد: درست نیست در نماز، بر ضریح تقدم جست. و نمازش در مقابل و جلوی مزار به اتفاق همۀ علمای امامیه باطل است. چرا که این حکم بعد از وفاتشان آنچنان است که در حال حیاتشان بوده‌است. و اما نماز خواندن، در جلوی مزار مثلاً ابوالفضل العباس علیه السلام ، بر خلاف احترامش است و نوعی جسارت به مقامش می‌باشد. و نماز خواندن در دو کناره‌ی مزار معصوم – مادام که بر قبر مطهر وی که در داخل مزارش است، جلو نیفتاده باشد – اشکالی ندارد. الله تعالی ما و شما را به آنچه که دوست دارد و می‌پسندد، توفیق دهد، آمین. به حق محمد و آل طاهر و پاک وی. که درود و سلام خداوند بر همۀ آن‌ها باد.

و باز در صفحۀ 118 ج 2، آن جناب عالی چنین مورد سؤال قرار گرفت: از خطیبان می‌شنویم که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم  دارای نوری بود، و این نور بر نور خورشید و ماه برتری می‌یابد. و اگر خورشید را حرکت دهد، برای آن سایه‌ای دیده نمی‌شود. از جناب عالی خواهشمندم که دربارۀ کیفیت این نور برای بنده توضیح دهید؟!

حائری جواب داد: بسمه تعالی. سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

بدان ای فرزند عزیزم! خدا تو را به کارهای مورد پسندش توفیق دهد، که الله تعالی نور پیامبرش محمد صلی الله علیه و آله و سلم  را از نور عظمت خود آفرید. چنانکه این مورد اتفاق شیعه و سنی است. یعنی خدای سبحان در اول نظام آفرینش، نوری مقدس، بزرگ، و اشعه‌دار را بیافرید و آن را بخاطر بزرگی و صفات آن به خود نسبت داد.

آنگاه از آن نور محمد را خلق کرد. و از نور پیامبرش علی امیر المؤمنین را همچون پرتوی از یک پرتو و شمعی از یک شمع بیافرید و این شمع دوم تجسم شمع اول است با همۀ مزایای آن از صفات لاهوتی ... اما فضل به اولی اختصاص دارد، چون اول بوده‌است، و در وجود دوم وساطت کرده‌است. و سایر معصومین هم چنین هستند یعنی فاطمة زهرا و پسران پاک و طاهرش – که درود و سلام خدا بر همۀ آن‌ها باد – بعد از علی از آن نور آفریده شده‌اند همچون پرتوی از یک پرتو؛ هر یک از آن‌ها تجسم دیگری است در همه صفاتش که الله تعالی با فضل و وجود و کرم خود به او بخشیده‌است. پس از اشعه و درخشش ظاهر آن نور، عاقلان و غیرعاقلان غیر آن‌ها را از انبیاء و رسولان و ملائکه و سایر خلایق – تماماً – آفرید.

و از آیت الله العظمای آن‌ها «جواد تبریزی» در تعلیقات و فتاوای وی که با صراط النجاة خوئی چاپ شده (ج 3، ص 438-439 مکتبة الفقیه - کویت) پرسیده شد: نظر شما دربارۀ کسانی که معتقدند پیامبر و اهل بیت پیامبر قبل از پیدایش جهان، با روح‌ها و اجسام مادی خود موجود بوده‌اند و قبل از خلق آدم، خلق شده بودند، - چرا که الله تعالی سیمای آن‌ها را در حول عرش قرار داده‌است – چیست؟!

تبریزی جواب داد: آن‌ها علیهم السلام با اشباح نوری خود قبل از آفرینش آدم، موجود بوده‌اند. و خلقت جسمی و مادی آن‌ها بعد از پیدایش آدم صورت گرفته است، چنانکه واضح است. و الله داناست.

و همچنین از او پرسیده شد:

نظر جناب عالی درباره‌ی اینکه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم  به لحاظ خلقت از خلقت ساختاری و تکوینی، از آدم قدیمی‌تر است و پیامبر و اهل بیتش هم آنگونه خلق شده‌اند، چیست؟!

تبریزی جواب داد: مراد از اقدمیت در خلق و آفرینش همان نوریت وی، نه بدن عنصری او، می‌باشد. و قبلاً ذکر شد که الله تعالی همان کسی است که همۀ مخلوقات را آفریده‌است، و می‌فرماید:

﴿ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ فَٱعۡبُدُوهُۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ وَكِيلٞ ١٠٢ [الأنعام: 102].

«این، الله، پروردگار شماست؛ هیچ معبود برحقی جز او وجود ندارد؛ آفریننده­ی همه چیز است؛ پس او را عبادت کنید. و او کارساز و متولی همه چیز است.»

و این وکالت، با استبانت در خلق جمع نمی‌شود، و این ظاهر آیات فراوانی است که در اینجا مجال ذکر آن‌ها نیست. و آفرینش بعضی از اشیاء از بعضی دیگر مانند آفرینش گوشت از پارچه خون، و آفرینش جنین از گوشت معنایش آن نیست که خالق جنین همان پارچه گوشت است. بلکه الله تعالی آن جنین را از آن آفریده‌است و از این آنچه که در بعضی از روایت‌ها است از اینکه شیعۀ ما از بهترین طینت‌ها آفریده شده‌اند یا اینکه از نور آن‌ها الله تعالی بعضی از خلایق را آفریده‌است، معنایش این نیست که طینت فاضل یا نور آن‌ها همان خالق است بلکه خالق همان الله است، هانند آفرینش وی انسان را از گل. و خدا داناست.

و از او پرسیده شد:

آیا درست است که معتقد باشیم حضرت فاطمة زهرا شخصاً در یک آن واحد در مجالس متعدد زنان در قالب پیکرة جسمی واقعی خود حاضر می‌شود؟! تبریزی جواب داد:

و می‌تواند با سیمای نوری خود در یک زمان در اماکن متعدد حاضر شود و مانعی در این نیست؛ چرا که سیمای نوری او فرازمانی و فرامکانی است، و یک جسم عنصری نیست تا به زمان و مکان احتیاج داشته باشد. و خدا دانا است.

 از او پرسیده شد:

آیا خصوصیتی در خلقت زهراء علیها السلام وجود دارد، و نظر شما نسبت مصائبی که بعد از پدرش از ظلم آن جماعت بر او جاری شد، و شکستن دنده‌اش و ساقط کردن جنینش، چیست؟!

تبریزی جواب داد: آری، در واقع خلقت وی، به لطف الله تعالی مانند خلقت سایر ائمه (درود و سلام خدا بر آن‌ها باد) می‌باشد چرا که خدا خلقت او ائمه را از سایر مردم تمایز داده‌است ... و فاطمه در شکم مادرش سخن گفته است. و ملائکه بعد از وفات رسول بر او نازل می‌شدند.

چهارم: اغراق در صفات ائمه

برای بیان صفات ائمه در نزد شیعه به ابواب فهرست‌های کتب معتبر آن‌ها اکتفا می‌کنیم. و کسی که این ابواب را بخواند، به لطف الهی برای او روشن خواهد شد که اغراق در ائمه تا حد خداپرستی پیش رفته است!

أ – کتاب الکافی اثر محمد بن یعقوب کلینی، ملقب در نزد شیعه به ثقۀ الإسلام.

آیت الله شیعه عبدالحسین شرف‌الدین، از کافی تمجید به عمل آورده، در کتابش (المراجعات، مراجعه 110) گفته است: چهار کتابی که از دوران صدر نخستین تا این زمان ما مرجع امامیه در اصول و فروعشان بوده‌اند، همان کافی و تهذیب و استبصار و من لا یحضره الفقیه می‌باشند. همۀ این کتاب‌ها متواتر هستند و مضامین و مفاهیم آن‌ها کاملاً صحیح می‌باشند. و کتاب کافی از همه آن‌ها قدیمی‌تر، و بزرگتر و بهتر، و محکم‌تر می‌باشد!

فهرست‌های کتاب کافی ج 1، دارالتعارف بیروت.

-           باب اینکه ائمه علیهم السلام والیان امر خدا و خازنان علم وی هستند.

-           باب اینکه ائمه علیهم السلام خلفای الله تعالی در زمینش، و به مثابۀ دروازه‌هایش می‌باشند که از آن‌ها می‌آید.

-           باب اینکه ائمه نور الله عزّ وجل هستند.

-           باب اینکه آیاتی که الله تعالی در کتابش ذکر کرده، همان ائمه هستند.

-           باب آنچه که الله و رسولش از جهان همراه با ائمه فرض کرده‌است.

-           باب اینکه راسخان در علم همان ائمه هستند.

-           باب اینکه کسانی که الله از میان بندگانش برگزیده و کتابش را به آن‌ها میراث بخشیده، همان ائمه علیهم السلام هستند.

-           باب اینکه ائمه اگر بخواهند که بدانند، می‌دانند.

-           باب اینکه ائمه می‌دانند که چه وقت میمیرند، و جز با انتخاب خود آن‌ها، نمی‌میرند.

-           باب اینکه دانش آنچه را که بوده و خواهد بود، می‌دانند، و چیز بر آن‌ها – درود سلام خدا بر آن‌ها باد – مخفی نیست.

-           باب اینکه الله تعالی هر علمی را که به پیامبرش آموخته، به او دستور داده که آن را به امیر المؤمنین علیه السلام  بیاموزد، و اینکه وی، شریک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  در علمش بوده‌است.

-           باب اینکه ائمه اگر محجوب شوند، به هر انسانی منفعت و زیان او را ذکر خواهند کرد.

-           باب واگذاری امر دین به رسول صلی الله علیه و آله و سلم  و ائمه علیهم السلام.

-           باب اینکه قرآن امام را هدایت می‌دهد.

-           باب اینکه نعمتی که الله تعالی در کتابش ذکر کرده، همان ائمه است.

-           باب عرضه نمودن اعمال بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  و ائمه علیهم السلام.

-           باب اینکه ائمه معدن دانش و درخت نبوت و بازماندگان ملایکه هستند.

-           باب اینکه ائمه علیهم السلام وارثان علم هستند و از یکدیگر دانش به ارث می‌برند.

-           باب اینکه ائمه دانش پیامبر و همه پیامبران و اوصایای قبل از خود را به ارث برده‌اند.

-           باب اینکه ائمه، در نزد آن‌ها همه کتاب‌هایی که از طرف خدای عزّ وجل نازل شده‌اند، موجود است و آن‌ها به رغم مختلف بودن زبان آن کتاب‌ها، آن‌ها را می‌شناسند.

-           باب اینکه تنها ائمه همه قرآن را جمع‌آوری کرده، و همۀ دانش آن را می‌دانند.

-           باب اینکه ائمه در شب جمعه (به دانش) آن‌ها افزوده می‌گردد.

-           باب اینکه اگر در علم ائمه افزوده نمی‌شد آنچه را که در نزدشان بود، تمام می‌شد.

-           باب اینکه ائمه همه دانش‌هایی را که به ملائکه و انبیاء و رسولان علیه السلام  داده شده‌است، می‌دانند.

ب – فهرست باب‌های بحار الانوار از خاتمۀ مجتهدان شيعه ملا باقر مجلسی ج 23-27، کتاب امامت، طبع داراحیاء التراث العربی – بیروت:

-           باب اینکه الله تعالی برای امام ستونی را بلند می‌کند، که او می‌تواند اعمال بندگان را بنگرد.

-           باب اینکه چیزی از احوال شیعۀ خودشان از آن‌ها و همۀ علومی که ائمه بدانها نیاز دارند، از ائمه محجوب نیست. آن‌ها می‌دانند که چه بلایی برسرشان می‌آید، و بر سر آن صبر می‌ورزند.

و اگر از الله تعالی بخواهند که آن‌ها را بردارد، دعایشان پذیرفته خواهد شد. و آنچه را که در ضمیرها و باطن‌ها نهفته است، و نیز دانش عالم پس از مرگ، و گرفتاری‌ها و بلاها و فصل الخطاب و تولد نامه‌ها را می‌دانند.

-           باب اینکه همه علوم ملائکه و انبیاء در نزد آنهاست، و آنچه که به انبیاء داده شده، به آن‌ها هم داده شده. و هر امامی همه علمی را که قبل از وی بوده، می‌داند، و زمین بدون عالم باقی نمی‌ماند.

-           باب اینکه آن‌ها کتاب پیامبران علیهم السلام را در اختیار دارند و می‌توانند با وجود زبان‌های مختلف آن کتاب‌ها آن‌ها را بخوانند.

-           باب اینکه آن‌ها همه زبان‌ها و لغات را می‌دانند و با آن‌ها صحبت می‌کنند.

-           باب اینکه آن‌ها از انبیاء هم عالم‌تر هستند.

-           باب اینکه آن‌ها می‌دانند که چه وقت می‌میرند و این تنها با اجازۀ آن‌ها ممکن است.

-           باب احوال و اوضاع آن‌ها بعد از مرگ، و اینکه گوشت آن‌ها بر زمین حرام است و آن‌ها به آسمان رفعت داده می‌شوند.

-           باب اینکه آن‌ها بعد از مرگشان ظاهر می‌شوند، و شگفتی‌هایی از آن‌ها ظاهر می‌شود.

-           باب اینکه نام‌های ایشان بر عرش و کرسی و لوح و پیشانی ملائکه و در بهشت و غیر آن نوشته شده‌است.

-           باب اینکه جن خدمتکار آن‌ها هستند، و برای آن‌ها ظاهر می‌گردند و از نشانه‌های دین خود از ائمه سؤال می‌کنند.

-           باب اینکه آن‌ها می‌توانند مردگان را زنده ساخته، و کورها را بینا گردانند و جذام گرفتگان را بهبود بخشند. (و در یک کلام) همه معجزات پیغمبران را می‌توانند انجام دهند.

-           باب اینکه ابر برای آن‌ها مسخر شده، و اسباب برای آن‌ها آسان گردیده‌است.

-           باب تفضیل دادن آن‌ها بر همه انبیاء و بر همۀ خلایق، و گرفتن پیمان از آن‌ها و از ملائکه و از سایر خلق، و اینکه اولوالعزم فقط بدین خاطر اولوالعزم شدند که ائمه را دوست داشتند درود وسلام خدا بر همۀ آن‌ها باد.

-           باب اینکه دعای پیامبران با توسل و طلب شفاعت جستن به ائمه علیهم السلام مستجاب شده‌است.

-           باب اینکه ملائکه به نزد آن‌ها می‌آیند، و بر بسترهایشان می‌نشیند، و ائمه علیهم السلام آن‌ها را ملاحظه می‌کنند.

-           باب اینکه دانش آسمان و زمین و بهشت و آتش، از آن‌ها حجب نشده‌است، و ملکوت آسمان‌ها و زمین بر آن‌ها عرضه شده، و آنچه را که بوده، و آنچه را که تا روز قیامت وجود خواهد داشت، دانسته و می‌دانند.

-           باب اینکه آن‌ها مردم را به لحاظ حقیقت ایمان و حقیقت نفاق می‌شناسند. و آن‌ها کتابی در اختیار دارند که نام‌های اهل بهشت و نام‌های شیعیان خودشان و دشمنانشان در آن وجود دارد. و اینکه خبر خبردهنده‌ای از آنچه که از احوالشان می‌دانند، آن‌ها را از جای بر نمی‌کند.

-           باب نوعیت جانداران و پرندگانی که ائمه را دوست دارند، و فضیلتی که بر بال‌های هدهد نسبت به آن‌ها نوشته شده‌است، و اینکه آن‌ها زبان پرندگان و چهارپایان را می‌دانند.

-           باب آنچه که از جمادات و نباتات به ولایت آن‌ها اعتراف کرده‌است.

ج: فهرست باب‌های کتاب (بصائر الدرجات) ابو جعفر محمدبن الحسن (الصفار) ط. اعلمی – ایران.

-           باب: اعمال بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم  و ائمه علیهم السلام عرضه می‌شود.

-           باب: عرضه اعمال بر ائمه زنده و وفات یافته.

-           در ارتباط با ائمه، اینکه اعمال در مسئله عمودی که برای آن‌ها بلند کرده می‌شود، بر آن‌ها عرضه می‌شود، و آنچه که در شکم مادرشان با آن‌ها می‌شود.

-           باب در اینکه امام ما بین مشرق و مغرب را با نور ملاحظه می‌کند.

-           باب اینکه ائمه علم منایا و بلایا و نسب‌های عرب و فصل الخطاب را می‌دانند.

-           باب اینکه ائمه مردگان را زنده، و کوران مادرزاد را بینا می‌سازند و به اذن الهی جذام گرفتگان را شفا می‌دهند.

-           باب اینکه امام می‌تواند دوست و دشمن خود را با توجه به سرشتی که از آن آفریده شده و در صورت و نام‌هایشان موجود است، تشخیص دهد.

-           باب اینکه امیرالمؤمنین بر ابر سوار شده، و در افلاک و اسباب بالا رفته است.

-           باب اینکه الله تعالی در طائف و غیر آن با امیر مؤمنان علی مناجات کرده، و در بین آن دو، جبرئیل فرود آمده‌است!

-           باب اینکه ائمه از آنچه که در آسمان‌ها و زمین و بهشت و جهنم است، و آنچه که بود، و آنچه که تا روز قیامت خواهد بود، آگاهی داشته و دارند.

-           باب اینکه ائمه علم گذشته و آینده را تا روز قیامت دریافت کرده‌اند.

-           باب اینکه آن‌ها زبان چهار پایان را می‌دانند و آن چهار پایان آن‌ها را می‌شناسد و اگر از ناحیه ائمه فراخوانده شوند، به آن‌ها جواب مثبت می‌دهند (و پیش آن‌ها می‌روند)

پنجم: اغراق شیعه در فضیلت زیارت قبرهای ائمه

أ: ابواب کتاب (کامل الزیارات) ابوقاسم جعفربن محمدبن قولویه مؤسسه نشر فقاهت قم که به تحقیق این کتاب پرداخته است، این کتاب را ستوده‌است. ص 1: «این کتاب، در میان علمای شیعه، کتابی مشهور و معروف است. و از جملۀ مهمترین منابع مورد اعتماد به شمار می‌رود. شیخ در تهذیب و غیر او از محدثان مانند حر عاملی از آن مطالبی اقتباس کرده‌اند. و بیشتر علمای شیعه که در ارتباط با حدیث و زیارت و غیر آن دست به تألیف زده‌اند، از آن کتاب نقل کرده‌اند. و آن کتاب شامل همه زیارت‌ها و فضیلتی که در این باره از ائمه روایت شده، می‌باشد. در این کتاب، بزرگان مشایخ مشهور به دانش و حدیث کسانی که مؤلف گرانقدر در کل آن‌ها را مورد اعتماد دانسته و آن‌ها را پیراسته است، موجود می‌باشد. و در آن کتاب، یک فایدة بزرگ در مباحث فقهی و رجالی وجود دارد. گرچه در آن بحثی وجود دارد که آن جایگاه آن را در خود نمی‌گنجاند.

علاوه بر این، خود جناب مؤلف هم در صفحۀ 37 کتاب فوق، اعتمادسازی می‌کند و می‌گوید: اندیشة خود را بدان مشغول داشته، و اهتمام و تلاش خود را متوجه آن نمودم.

و از الله تعالی خواستم که مرا بر سر آن یاری دهد. تا اینکه آن را در قالب سخنان ائمه علیهم السلام جمع‌آوری و استخراج کردم. در این کتاب، حدیثی از غیر ائمه وجود ندارد؛ چرا که سخنان و احادیث آنان ما را از سخنان دیگران بی‌نیاز می‌کند. و قطعاً ما دانسته‌ایم که نسبت به همه مرویات آن‌ها در این باره، احاطة کامل نداریم، ولی سعی کرده‌ایم از یاران و هم‌کیشان موثق و مورد اعتماد خود روایات آن‌ها را نقل کنیم خدا آن‌ها را مورد رحمت و لطف خود قرار دهد در ضمن حدیثی را که از رجال شاذ (و منحرف) روایت شده، خارج نکرده‌ام. چرا که این کار به روایت‌های مشهور علمای مورد اعتماد ما که در کتاب ذکر شده‌اند، لطمه می‌زند. و آن را کتاب (کامل الزیارات) نام نهادم.

و این هم قسمتی از باب‌های فهرست دارالسرور بیروت 1997 م، از کتاب (کامل الزیارات)

باب (58): زیارت حسین برترین عمل است.

باب (59): زائر حسین مانند زائر الله در عرشش است.

باب (60): زیارت حسین و ائمه علیهم السلام با زیارت قبر رسول صلی الله علیه و آله و سلم  و آلش برابر است.

باب (61): زیارت حسین موجب فزونی عمر و روزی، و ترک آن موجب کم شدن آن‌ها می‌شود.

باب (62): زیارت حسین گناهان را می‌زداید.

باب (63): زیارت حسین با یک عمره برابر است.

باب (64): زیارت حسین با یک حج برابر است.

باب (65): زیارت حسین برابر با یک حج و عمره است.

باب (67): زیارت حسین برابر با آزاد کردن یک بنده‌است.

باب (68): زائران حسین مورد شفاعت قرار می‌گیرند.

باب (69) زیارت حسین، بوسیله‌ی‌ آن، گرفتاری برطرف می‌شود، و حل می‌گردد.

باب (91): آنچه که از خاک قبر حسین مستحب است و شفا می‌دهد.

باب (92): خاک قبر حسین شفا و امان است.

باب (93): از کجا خاک حسین برگرفته می‌شود و با چه کیفیتی؟!

باب (94): انسان وقتی خاک حسین را می‌خورد، چه بگوید؟!

باب (53): زائران حسین، قبل از مردم، وارد بهشت می‌گردند.

ب: فضائل زیارت قبور ائمه از کتاب (نورالعین فی المشی إلی زیارة قبر الحسین) تألیف شیخ محمد حسن اصطهبانی ط دارالمیزان بیروت.

ابواب فهرست:

باب: زائر حسین در روز قیامت نوری به او داده می‌شود، که بخاطر نور او، ما بین مشرق و مغرب روشن می‌گردد.

-           باب اینکه زیارت وی موجب آزاد شدن از آتش دوزخ است.

-           باب اینکه زائران حسین در جوار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم  و علی و فاطمه علیه السلام  بسر می‌برند.

-           باب اینکه زیارت حسین نوشتن حسنات و محو کردن بدی‌ها و بالا گردانیدن درجات را واجب می‌کند.

-           باب اینکه زیارت کردن وی، به مثابۀ بخشیدن گناهان 50 سال است.

-           باب اینکه زیارت حسین با آزاد کردن بنده و جهاد، و صدقه و روزه برابری می‌کند.

-           باب اینکه زیارت حسین با 22 عمره برابر است.

-           باب اینکه زیارت حسین برای کسی که حج برایش فراهم نشده، برابر با یک حج، و برای کسی که عمره برایش فراهم نشده، برابر با یک عمره است.

باب اینکه الله تعالی در برابر زائران قبر حسین متجلی شده و شخصاً با آن‌ها صحبت می‌کند

-           باب اینکه الله تعالی در هر شب جمعه‌ای از حسین دیدن می‌کند.

-           باب اینکه از الله می‌خواهند که به آن‌ها (امکان) زیارت حسین را بدهد.

باب اینکه پیامبر اعظم و عترۀ طاهر، حسین را زیارت می‌کنند.

باب اینکه ابراهیم خلیل، حسین را زیارت می‌کند.

باب اینکه موسی‌بن عمران از الله می‌خواهد که به او اجازه دهد تا قبر حسین را زیارت کند.

-           باب اینکه ملائکه از خدا می‌خواهند که به آن‌ها اجازۀ زیارت قبر حسین را بدهد.

باب اینکه هر شبی، نمی‌گذرد مگر اینکه جبرئیل و میکائیل او را زیارت می‌کنند.

باب اینکه الله تعالی به زائر حسین نسبت به ملائکه و حاملان عرش، مباهات و افتخار می‌کند.

باب اینکه الله تعالی سوگند خورده که زائران حسین را دست خالی باز نفرسند.

باب اینکه زیارت حسین با سی حج مبرور و مقبول با رسول خدا، برابري می‌کند.

باب اینکه کسی که حسین را زیارت کند، همانند کسی است که الله را بر بالای عرشش زیارت کرده‌است.

باب اینکه کسی که قبر حسین را زیارت کند، همچون کسی است که الله را بر بالای کرسیش زیارت کرده‌است.

باب اینکه زائر حسین مانند زائر رسول صلی الله علیه و آله و سلم  است.

باب اینکه کسی که حسین را زیارت کند الله تعالی (نام) او را در اعلی علیین می‌نویسد.

باب اینکه کسی که دوست دارد به الله نگاه کند، پس از قبر حسین زیاد دیدن کند.

برادر مسلمانم! این بعضی از نمونه‌های اغراق شیعه در ائمه بود. و بدیهی است وقتی که مفکران و مبلغان شیعه به قصد تبلیغ و فراخوانی به سوی مذهب تشیع و خریدن وجدان‌های افرادی که به نفع آن‌ها قلم می‌زنند، قد علم می‌کنند، نه تنها این اعتقادات را آشکار نمی‌کنند بلکه می‌بینیم که به انکار آن‌ها تظاهر کرده و می‌گویند: ما به همۀ آنچه که در کتاب‌هایمان وجود دارد، معتقد نیستیم و البته که این جز حقه و دروغ و نیرنگ چیز دیگری نیست و موارد زیر پتۀ آن‌ها را روی آب می‌ریزد:

اولاً: آن‌ها تنها این روایات خرافی را که گاهاً تا درجۀ کفر پیش می‌روند، رد نمی‌کنند بلکه می‌بینیم کسانی از آن‌ها پیدا می‌شوند و از اینگونه کتاب‌ها تعریف و تمجید می‌کنند و برای آن مقدمه می‌نویسند.

ثانیاً: آن‌ها وقتی که بیوگرافی نویسندگان چنین کتاب‌هایی را می‌نویسند، باطل‌پذیری این چنینی آن‌ها را نه تنها انکار نمی‌کنند بلکه در نهایت مهربانی و تعریف و تمجید از آن‌ها، این تألیفات را دلیلی بر فضیلت مؤلفان آن‌ها قلمداد می‌نمایند تا برای شما روشن شود افکاری که در مقابل اهل سنت نسبت به این دست از روایت‌ها انجام می‌دهند صرفاً از باب تقیه است که نُه دهم دین تشیع را تشکیل می‌دهد.

وقتی که شیعه‌ها بخاطر کتاب یا یک سخنرانی و لو بصورت عارض مورد اعتراض قرار بگیرند، شروع به اتهام‌زدایی از خود کرده و دلیل می‌آورند و آن را بکلی انکار می‌کنند. پس وقتی که کسی کاری به کارشان ندارد و با خیال راحت لم داده و چنین چیزی را در مقابل این اغراق و انحراف ظاهر نمی‌کنند، چگونه باید باشند؟!

چرا فقط زباناً در قبال اهل سنت دم از انکار می‌زنند و آن را بصورت عملی پیاده نمی‌کنند؟!

چرا آنچه را که به آن‌ها نسبت داده می‌شود، در هاله‌ای از ابهام انکار می‌کنند؟!

چرا به دنبال سند این روایت‌ها نمی‌گردند و ضعف و عدم حجت بودن آن‌ها را بیان نمی‌کنند؟!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مقدمه‌ی مؤلف

  مقدمه‌ی مؤلف الحمد لله رب العالـمين، والصلاة والسلام على نبينا محمد وعلى آله وأصحابه أجمعين‏. أما بعد: از جمله درس‌هایی که در مسجد...